مقالات
حوزه های تخصصی:
به عنوان یکی از مهمترین آثار و پیامدهای سیاست های توسعه شهری است. این درحالی است که منظر شهری کلیّت شهر را به مثابه یک «متن» آشکار ساخته و امکان «قرائت» و «خوانش» این متن را فراهم می آورد. تصویری روشن از منظر شهر، نقش مهمی در ایجاد احساس امنیّت، افزایش تجربه، حسّ تعلق، حضور در مکان و ... دارد. از سوی دیگر امروزه با توجه به حجم بالای ساخت و سازهای شهری، میزان بهره گیری از الگوهای طبیعی و فضاهای سبز کاهش یافته است. از این رو با توجه به هدف پژوهش که در راستای توسعه توسعه فضای سبز شهری و ارتقای یکفیّت محیط شکل گرفته است؛ بهره گیری از فضای سبز کوچک مقیاس می تواند نقش به سزایی را در ارتقای یک فیّت منظر شهر و خوانایی محیط شهری بازی کند و تأثیر مستقیمی در ادارک شهروندان داشته باشد و سبب گردد اطلاعات بالقوه محیط شهری به درستی به بالفعل تبدیل شوند. در این میان رهیافت پارک های جیبی به عنوان یکی از مؤثرترین روش ها برای ارتقای کیفیت منظر شهری مطرح می باشد. ایجاد پارکهای بسیار کوچک یا جیبی ” POCKET PARK “ راه حلی برای جبران بخشی از کمبود فضای سبز در مراکز شهری به ویژه در بافت تاریخی شهر می باشد. پیشینه مطالعات در خصوص توسعه و بکارگیری این پارک ها در سطح شهر به عنوان فضاهای سبز طراحی شده نشان می دهد که این فضاها می توانند علاوه بر افزایش توزیع عادلانه فضاهای سبز عمومی، به نشانه گذاری محیط شهری کمک نماید. از این رو پژوهش حاضر در ابتدا به دنبال بازشناسی مفهوم منظر شهری به ویژه در بافت تاریخی شهر، مفهوم و نقش پارک های جیبی در توسعه فضای سبز شهری بوده و سپس با استفاده از معیارها و مؤلفه های اثربخش توسعه پارک های جیبی در ارتقای یکفیّت منظر تاریخی شهر به دنبال امکان سنجی و اولویّت بندی معیارها و سرانجام قابلیّت فضاها برای بهره گیری آنان از پارک های جیبی در راستای بهبود کیفیت منظر می باشد. لازم به ذکر است برای رسیدن به این مهم از روش کمّی- توصیفی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) بهره گرفته شد هاست، چرا که با استفاده از این روش امکان مقایسه دودویی معیارها، زیرمعیارها و گزینه های مورد بررسی فراهم می باشد. سپس با استفاده از طیف 5 مقیاسی لکیرت در امتیازدهی به اولویّت بندی نمونه های مورد مطالعه پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که هرچه فضا بتواند به طبیعت نزدیکتر شود و از فضای سبز در منظر شهر استفاده نماید، به سوی ارتقای یکفیّت محیط قدم برداشته است. همچنین مقایسه تطبیقی محدوده های مورد مطالعه حاکی از آن است که غنی بودن مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی نسبت به مؤلفه های فیزیکی مکان یابی و طراحی پارکهای جیبی تأثیر بیشتری در قابلیّت بکارگیری فضای سبز دارد.
سنجش تطبیقی تصویر ذهنی شهروندان و کارشناسان به مفهوم کیفیّت محیط شهری در طرح مسکن مهر (مطالعه موردی: شهر امیدیه)
حوزه های تخصصی:
امروزه اهمیّت محیط های سکونتی به ویژه در نواحی شهری به عنوان زیستگاه اصلی ساکنین افزایش یافته است. کیفیّت فضاهای مسکونی (اعم از درونی و بیرونی) می تواند با برآورد میزان رضایت یا رفاه استفاده کننده از آن مورد ارزیابی قرار گیرد. اندازه گیری میزان کیفیّت محیط شهری پیچیده و متأثر از مجموعه عوامل فراوانی است. این پژوهش با هدف کاربردی و در راستای ارتقای کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر شهر امیدیه در پی پاسخ دادن به این سؤال است که اولویّت معیارها و شاخص های کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر با تأکید بر تصویر ذهنی شهروندان از یک سو و نگاه مسؤلان و کارشناسان امور شهری از سوی دیگر کدامند؟ لذا برای سنجش کیفیّت محیط در طرح مسکن مهر شهر امیدیه پرسشنامه ای تدوین شد تا از نظر شهروندان و کارشناسان معیارهای مؤثر در کیفیّت محیط شهری (محیطی، اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی) مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و با به کارگیری نرم افزار SPSS در تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه ( Oneway ) و آزمون دانکن در گروه بندی ( HSD ) سعی دارد به ارزیابی و رتبه بندی این مؤلفه ها بپردازد. نتایج حاصل، بیانگر آن است که شهروندان اولویّت پایین بودن سطح کیفیّت زندگی در طرح مسکن مهر شهر امیدیه را در عدم توجه به مسایل فرهنگی و اجتماعی محیط و سطح پایین معیار اقتصادی و کالبدی ساکنان می دانند. در حالی که در رویکرد کارشناسان در طرح مسکن مهر معیارهای اقتصادی دچار نابسامانی هستند. بررسی ها حاکی از این است که در ایجاد طرح های مسکن مهر شهر امیدیه نقش ساکنان نادیده گرفته شده است و سعی بر این بوده است که گروه خاصی از مردم در فضاهایی محدود و صرفاً منطبق با اهداف کمّی مسکن، اسکان داده شوند. بنابراین پیشنهاد می شود برای بهبود شرایط ساکنان و افزایش سطح کیفیّت زندگی در آن، به تطبیق گونه شناسی شهری با ساختار اجتماعی جامعه مورد مطالعه پرداخته شود.
تدقیق انگاره های مؤثر بر طراحی مناسب پارک های شهری جهت استفاده نابینایان
حوزه های تخصصی:
شهرها روز به روز مرزهای خود را از چند جهت گسترش می دهند و این گسترش مرزها مستقیماً با هجوم سیل جمعیتی تازه که برخوردار از انواع نیازهای روزمره و طبیعی هستند، همراه است. شهرهای ما هنوز که هنوز است، مهیای پذیرش بی دردسر بعضی گروه های اجتماعی همانند نابینایان و کم بینایان در این جامعه نیستند و نابینایان همچنان با کمبود امکانات شهری برای پاسخگویی به نیازهای اولیّه خویش دست به گریبانند. شهرهای ما دایره هایی از ازدحام و شلوغی اند و در این ازدحام متکثر، نابینایان همواره با دشواری های متعددی روبرو هستند. زندگی برای یک نابینا که مجبور است علاوه بر تحمل مشکلات زندگی روزمره شهری و مصائب ذاتی آن، تاریکی اجباری و همیشگی پیش رو را نیز تاب بیاورد، خلاصه ای از تنهایی ها است. این در حالی است که رشد و شکوفایی هر جامعه ای بستگی به چگونگی به کارگیری استعدادها و توانایی های موجود در آن جامعه دارد. یکی از راه حل های مطمئن در تحقق این رشد فراهم آوردن زمینه هایی است که بستر فعالیّت های جمعی را با ایجاد فرصت های برابر، فرا روی همه استعدادها قرار دهد. از این رو در این پژوهش هدف اصلی ارائه انگاره های مؤثر بر مناسب سازی پارک های شهری جهت استفاده نابینایان می باشد. در جهت دست یابی به هدف اصلی پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در بستری از مطالعات کتابخانه ای و با استفاده از مصاحبه های حضوری، تهیه پرسشنامه، به بررسی و تحلیل مشکلات نابینایان هنگام حضور در پارک های شهری پرداخته شده است. در نهایت با تأکید بر نتایج بدست آمده از تحلیل پرسشنامه و مصاحبه های حضوری، الگوهای مناسب جهت سازگار نمودن پارک های شهری با نیاز های نابینایان ارائه شده است. این الگوها نابینا را قادر می سازد تا بدون کمک گرفتن از شخص همراه و به صورت مستقل در پارک های شهری تفرج کند و از بودن درآن فضا، همان اندازه احساس امنیّت و آرامش کند که دیگر افراد جامعه احساس می کنند. نتایج حاصل از پژوهش حاکی از ان است که با رعایت اصولی در طراحی پارک های شهری چون «پرهیز از طراحی دسترسی های ساده و یکنواخت»، «عدم استفاده از مصالح صاف و لغزنده در کفسازی جهت تحریک حس لامسه در نابینایان»، «استفاده از درختان سایه دار جهت ایجاد آرامش و گیاهان تحریک کننده حس بویایی»، «ایجاد فضاهای هیجان انگیز در نزدیکی ورودی جهت تحریک حس شنوایی» می توان انگیزه لازم برای این قشر از جامعه جهت حضور در این فضاها و انجام تعاملات مطلوب اجتماعی را فراهم آورد.
شناسایی الگوهای زیبایی شناسی منظر بومی گیلان مبتنی بر تحلیل منظر روستایی (نمونه موردی: روستای پس چپر)
حوزه های تخصصی:
معماری بومی گیلان براساس مطابقت حداکثری با اقلیم و امکانات محلی شکل گرفته است. منظر روستایی گیلان، شامل الگوهای ساختی است که عمدتاً در طول سالیان، با توجه به اقلیم، فرهنگ و نیازهای عملکردی جوامع روستایی شکل یافته است. گیلانی رابطه خاصی با طبیعت دارد که در معماری، فرهنگ، آداب و رسوم و منظری که می سازد، آشکار است. منظر گیلان ساخته ذهن گیلانی است، ذهنی که افزون بر پیشینه تاریخی و فرهنگی و اقلیم خاص خود معیارهای زیبایی شناسانه خاصی دارد. عدم شناخت کافی نسبت به معماری بومی و منظر ارزشمند حاصل از آن، موجب تخریب منظر و گسست خاطرات خواهد شد، که علاوه بر تضعیف هویّت، با از بین رفتن تعلق و احساس مسؤلیت نسبت به محیط زندگی، نتایج تأسف باری به بار خواهد آورد. دستیابی به الگوهای ارزشمند این منظر، نیازمند شناخت و بازنگری نمونه های قدرتمند آن است. حال آنکه این منظر تاکنون مورد تحلیل قرار نگرفته و الگوهای زیبایی شناسانه آن، کشف نشده است. مناظر روستاهای قدیمی نمونه های بارزی هستند که می توان در آنها به پیوند کامل حسی دست یافت؛ چراکه هسته اولیه این روستاها با توجه کامل به بستر طبیعی پیرامون شکل گرفته و علاوه بر مناظر طبیعی روستا، عوامل کالبدی اعم از توپوگرافی و غیرکالبدی چون بوها، نور و صداها در آن رعایت گردیده است. چنانچه بتوان ریخت شناسی منظر روستا را استخراج نموده و به فرایند شکل گیری و عناصر سازنده آن پی برد، می توان از آن در تقویت بافت فرهنگی و تصمیم سازی در مورد عوامل مؤثر در منظر شهر استفاده کرد. این پژوهش مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی است. در بررسی کتابخانه ای با مراجعه به منابع علمی موجود و بررسی آنها شاخص های مورد نظر در ارزیابی محدوده مطالعه استخراج گردید. همچنین با بررسی تاریخی مناظر روستایی گیلان و سوابق پژوهشی انجام شده در این زمینه، فرهنگ و آداب رسوم گیلان و الگوی برخورد مردم گیلان با طبیعت در ساخت منظر بومی مطالعه گردیده و در ادامه از طریق مشاهدات عینی، منظر عینی روستای «پس چپر» و طبقه بندی مشاهدات و انطباق آن با شاخص های استخراج گردیده در مطالعات، الگوهای کالبدی همراه با موارد مناسب کاربرد هر کدام در قالب جدولی کاربردی به عنوان نتایج حاصل از پژوهش طبقه بندی گردید. یافته های حاصل از این پژوهش گویای آن است که منظر عینی روستای مورد مطالعه، از حیث زیبایی شناسی، برخاسته از ذهنیّت و نحوه نگرش یک گیلانی به طبیعت است. در این نگرش آمیختگی محیط مسکونی با طبیعت به خوبی به چشم می خورد. رشد و توسعه تدریجی کلیّت روستا و تغییرات بطئی عناصر درون آن پیوندی پررنگ با طبیعت داشته و از الگوی رشد تدریجی آن تبعیّت می نماید. بررسی منظر عینی روستا، نشان دهنده غلبه بستر طبیعی پیرامون به عناصر کالبدی و مصنوع آن است. اصول طراحی رعایت شده در این روستا از یک اصل کلی تبعیّت می نماید، و آن وجود ارتباط بصری بالا میان فضاهای مختلف روستاست. قریب به تمامی مناظر روستا با داشتن عناصر کالبدی و حس مکانی متنوع و مخصوص به خود، دارای دو عنصر اصلی پیش زمینه و پس زمینه ای طبیعی اند. این مناظر علی رغم داشتن اصول طراحی مشخص و فکر شده، بکر به نظر می رسند. و ناظر هنگام حضور و حرکت درفضا خود را تواماً در میان روستا و طبیعت می یابد.
بررسی مؤلفه های کیفیت زندگی در فضاهای شهری (مطالعه موردی: شهر لامرد)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی در دهه های اخیر و بی توجهی به ابعاد کیفی زندگی انسان، پیامدهای نامطلوبی بر سطح سلامت فردی و اجتماعی جامعه و زندگی شهری گذاشته است. سنجش وضعیّت موجودِ کیفیّت زندگی در شهرها با توجه به عوامل بیرونی نظیر فناوری تولید، زیرساخت ها، روابط اجتماعی، نهادهای اجتماعی (عوامل درونی)، محیط زیست و مانند آن ها تحت تأثیر قرار می گیرد. به طور کلی، کیفیّت زندگی، علاوه بر مسائل اقتصادی، نگرانی های اجتماعی و محیط زیست را نیز مدنظر قرار می دهد. با وجود این اندیشمندان برنامه ریزی به ویژه برنامه ریزان شهری اعتقاد دارند برنامه ریزی ها باید همسو با بهبود کیفیّت زندگی باشند. از طرفی، بهبود کیفیّت زندگی می تواند زمینه های دیگر توسعه مانند توسعه اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و خدماتی را به همراه داشته باشد. چون بهبود کیفیّت زندگی در هر جامعه ای، یکی از مهم ترین اهداف سیاست های عمومی آن جامعه است. در طول سه دهه اخیر، کیفیّت زندگی، به عنوان جانشینی برای رفاه مادی، به اصلی ترین هدف اجتماعی کشورهای مختلف تبدیل شده است. در همین راستا هدف از تدوین این مقاله بررسی مؤلفه های کیفیّت زندگی در فضای شهری لامرد می باشد که متغیّرهای از قبیل حمل ونقل و شبکه معابر (کیفیّت فضا، احساس ایمنی و ...)، کیفیّت تسهیلات شهری (چراغ های روشنایی، نیمکت های استراحتگاهی)، کیفیّت محیط اجتماعی (آموزش و سلامت)، کیفیّت اقتصادی (هزینه اجاره، درآمد، هزینه های زندگی، پس انداز) و کیفیّت محیط (آلودگی منظر، سرانه فضای سبز، زیباسازی شهر) استفاده شد. روش کار در این تحقیق با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای (اسنادی)، مشاهدات میدانی و تکمیل پرسشنامه با حجم نمونه ای 200 خانوار و به شیوه تصادفی تدوین شده و سپس به منظور تحلیل متغیّرهای مورد مطالعه، از نرم افزار SPSS و روش های آماری نظیر میانگین پاسخ ها، آزمون آماری پارامتریک T برای متغیّرهای مستقل استفاده شده است. نتایج، نشان دهنده این مطلب است که سطح رضایت از شاخص کلی کیفیّت زندگی شهری و همچنین تمامی شاخص های نه گانه آن بین کم و متوسط می باشد. نتایج همچنین نشان می دهد که در شهر لامرد، مؤلفه های کیفیّت محیط اقتصادی، کیفیّت محیط کارکردی، کیفیّت حمل و نقل و کیفیّت اجتماعی در وضعیّتی پایین تر از سطح متوسط قرار دارند. و ضریب همبستگی نشان داد که میان شاخص های کیفیّت زندگی همبستگی وجود دارد و با بهبود وضعیّت مسکن و دسترسی به خدمات می توان به ارتقاء سطح کیفیّت زندگی در شهر لامرد کمک کرد .
تأثیر آیین محرم بر کالبد شهر سنتی در دوره معاصر (مورد مطالعه: شهر آران و بیدگل)
حوزه های تخصصی:
آیین به عنوان موضوعی جدانشدنی از زندگی بشر از دیرباز تاکنون در ارتباطی تنگاتنگ با وی بوده است. در ایران پس از اسلام مهم ترین و تأثیرگذارترین آیین، دین اسلام و آیین محرم است. استخوان بندی شهرهای سنتی ایران براساس همین نگرش شکل گرفته و به همین خاطر دارای اصولی است که به آن نام شهر اسلامی داده شده است. گرچه عوامل مؤثر دیگری نیز در ساخت شهر اسلامی نقش داشته، اما همان طور که از اسم آن برمی آید مهم ترین عامل اسلامی بودن، دیدگاه مردمان شهر است. آیین محرم نیز در واقع یک آیین دسته جمعی است که هر ساله تکرار می شود. این مراسم هم بصورت ثابت (همچون ایجاد حسینیه ها و تکایا) و هم بصورت موقت (همچون بیرق و خیمه در زمان اجرای مراسم) بر روی کالبد و ظاهر شهر تأثیر گذاشته است. تمامی این عناصر بر روی مخاطب مؤثر بوده و هر بار با تکرار این مراسم در ذهن وی زنده می گردد و پس از سال های متمادی به شکل عناصری خاطره برانگیز و هویّت بخش در آمده اند و منظری آیینی را برای شهر به وجود آورده اند. آنچه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است یافتن عامل اصلی تأثیرگذار بر کالبد امروز شهر سنتی است. در کالبد بافت های تاریخی در دوره معاصر در شهرهای مختلف تغییر و تحولات بسیاری رخ داده است که با نگرش ها و روش های مختلفی انجام گشته است. اما آیا این تغییرات بر اساس اصل اولیه ایجاد این بافت ها یعنی همان آیین ایجاد گشته و یا از عاملی دیگر سرچشمه می گیرد. برای پاسخ به این پرسش شهر کوچکی به نام آران و بیدگل به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است که در جوار کویر مرنجاب در نزدیکی کاشان قرار گرفته و در مسیر عبوری نبوده و هنوز بسیاری از نشانه های فرهنگی برخاسته از هویّت شهری خود را حفظ نموده است. یکی از همین نشانه های فرهنگی، آیین های مذهبی است که منظر شهرهای اسلامی ما بر اساس آن شکل گرفته است. آیین های مذهبی و به طور اخص آیین محرم اثر گذاری بسیاری بر فرهنگ مردمان این دیار داشته و خود عاملی مؤثر در بالا بردن سطح سرمایه های محلی بافت تاریخی فرسوده این شهر نسبت به موارد مشابه آن بوده است. برای شناخت تأثیرات آیین بر کالبد محلات امروز آران و بیدگل، بایست ابتدا فرهنگ مردمی را بشناسیم که این آیین در میان آنهاست. به همین علت از مشاهده و بررسی حضوری برای کسب دانش محیطی- اجتماعی استفاده شد. با حضور در شهر و میان مردم در زمان محرم و غیر آن، سعی در درک هر چه بهتر این آیین، نحوه برگزاری آن و شناخت بافت اجتماعی شده است. بنابراین روش تحقیق کیفی می باشد. در همین راستا چند مرکز محله قدیمی شهر به عنوان قطب های اصلی تأثیر آیین بر کالبد شهر در دو دوره تاریخی (معاصر و 1335) از دیدگاه کالبدی مورد تحلیل قرار گرفت و تغییرات آن در دوره معاصر مشخص شد. همراه با این موضوع، ویژگی های اجتماعی مردم و نحوه برگزاری آیین محرم با حضور در کنار مردم، مورد تحلیل قرار گرفت. در عین حال چگونگی احیای بافت تاریخی فرسوده شهری آران و بیدگل توسط مدیریت شهری و تعامل میان مردم و مدیریت شهری مورد کنکاش قرار گرفت. نتایج این تحلیل ها در کنار هم نشان دهنده تأثیر آیین محرم به عنوان قوی ترین عامل اثرگذار بر تحولات بافت تاریخی دوره معاصر در این شهر است.
تحلیلی بر روند شکل گیری پارادایم توسعه شهری پایدار با تأکید بر جریان های زیست محیطی
حوزه های تخصصی:
با وقوع انقلاب صنعتی در جهان، پیامدهای منفی زیست محیطی در جهان اتفاق افتاد که ناشی از عدم توجه صحیح توسعههای اقتصادی و تأثیر آن بر محیط زیستِ طبیعی بود. به دنبال آن افراد مختلفی در سراسر دنیا شروع به دادن اخطارها و هشدارهایی مبنی بر نیاز توجه بیش از پیش به زیست بوم کردند که منجر به شکل گیری جنبش های زیست محیطی گوناگون و نیز چاپ کتاب های مختلف در این زمینه گردید. با توسعه بحث های گوناگون پیرامون این موضوع و درک عمیق تر از نتایج مخرب این گونه توسعه ها پارادایم پایداری در جهان شکل گرفت. پارادایم پایداری را می توان رایج ترین و کاربردی ترین پارادایم قرن حاضر دانست. این مفهوم را می توان با تمامی امور مربوط به زندگی روزمره مرتبط دانست که البته معرفی ابعاد سه گانه آن در رابطه با اجتماع، اقتصاد و محیط زیست گواهی بر این ادعاست. بسیاری از صاحب نظران ریشه های پیدایش این پارادایم را مرتبط با بوجود آمدن شرایط نابسامان زیست محیطی ناشی از توسعه های بی قاعده بخصوص در زمینه های اقتصادی می دانند. یکی از زمینه هایی که پس از تکوین این پارادایم به شدت مورد تواجه قرار گرفت مرتبط با توسعه های شهری بخصوص در کلان شهرها و البته بدنبال افزایش جمعیّت شهرنشین ایجاد گردید که به توسعه شهری پایدار معروف شد. در این پژوهش به نحوه شکل گیری جنبش های زیست محیطی پرداخته شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، روش توصیفی-تحلیلی است که در ابتدا از مهم ترین و به روزترین منابع مرتبط با موضوع استفاده شده و پس از مطالعه و بررسی آنها، تحلیل هایی در جهت اثبات فرضیه پژوهش صورت پذیرفته است. در ابتدای تحقیق سؤالاتی مرتبط با موضوع شکل گرفت و بر مبنای آن ها این فرضیه مطرح گردید که سیر تکوینی جنبش های زیست محیطی منجر به شکل گیری پارادایم توسعه شهری پایدار گردیده است. به منظور اثبات فرضیه مهم ترین منابع معتبر داخلی و خارجی مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته اند و البته در راستای اثبات این فرضیه نگاهی دقیق تر و موشکافانه تر به پارادایم توسعه برانتلند (از معروف ترین تعاریف مرتبط با توسعه پایدار که توسط او ارائه گردیده) شده است. در نهایت پژوهش، فرضیه مطرح شده را اثبات کرده و به این نتیجه رسیده است که با شکل گیری جنبش های زیست محیطی در جهان پارادایم پایداری و با بسط یافتن این پارادایم در حوزه مسایل شهری، پارادایم توسعه شهری پایدار شکل گرفته است.