فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳۹۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
بسیاری از باورها و اعتقادات کهن ترکمنها را میتوان در قالب بازنماییها و رفتارهای آیینی آنها بازجست. آیینهایی همچون پرخوانی یا ذکر خنجر نمادی از تصورات و باورهای کهن آنها هستند، بسیاری از اعتقادات راه یافته از جوامع همجوار یا ادیان پیش از اسلام و اعتقادات اسلامی را بازتاب میدهند. در این پژوهش ضمن بازگویی اطلاعات گردآمده از میدان تحقیق تلاش شده با بهره گیری از منابع پژوهشی معتبر تحلیلی همسونگر از پدیدار شناسی نمادهای دینی- قبیله ای و آیین های ترکمن های ترکمن صحرا ارائه شود. مشخص کردن سهم و نقش اعتقادات ایرانی و اسلامی در تجلی آیین های ترکمنی هدف دیگری در این مقاله می باشد که همسو با مضمون اصلی است. بررسی انسان شناختی شمنیسم به عنوان اصلیترین قالب دینی در میان ترکمن ها و تلفیق عناصر ایرانی و تصوف اسلامی با آن بخش قابل توجهی از این پژوهش است که در مجموع نظام اعتقادی ترکمن ها را به تصویر میکشد. نظام اعتقادی در هر جامعه ای از منطق والگوی نخبگان و تودة مردم تبعیت می کند که جریان دین فولکلوریک یا غیر رسمی را هم سو با جریان موجه و مقتدرانة دین رسمی به تصویر می کشد. این پدیده اصطلاحاً «دین عامیانه» نامیده می شود که ترکیبی است از باورها و تصورات ابتدایی، اسطوره ها، افسانهها و دینهای کهن اولیه و مسلک های فرعی و قبیله ای به همراه تصویری دستکاری، مجعول و متعادل شده نسبت به دین رسمی. دین عامیانه موضوع بسیار جذابی برای فلکلوریست ها، انسان شناسان و قوم شناسان است تا از خلال محتوای آن بسیاری از عناصر تشکیل دهنده و مقوم جهان-بینی و خلقیات و روحیات هستی شناختی آنها را بازشناسی کنند.
جادو و خرافات در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۵ شماره ۵۷
حوزه های تخصصی:
خرافات درواقع نتیجة عکس العمل نفس بشری دربرابر رموز ناشناختة طبیعت است. حوادث مرگبار طبیعی و هزاران واقعة وحشت انگیز دیگر بشر را در طول تاریخ به حیرت واداشته و اینجا است که انسان برای علتیابی وقایع به اوهام و خیالات روی آورده است، از این رو نادانی و جهل بشر را میتوان بزرگ ترین دلیل وجود و شیوع خرافات دانست.اینک اگر خرافات را به حال خود واگذاریم به تدریج در نزد مردم قداست میگیرند، پس باید دربارة آنها تحقیق کنیم و آنها را بشناسیم و بشناسانیم تا پرده از روی آنها برداشته و به تدریج نابود شوند.بر این اساس، نگارنده در مقالة حاضر، عقاید خرافی و مسائل مربوط به سحر و جادو در قصاید خاقانی را بررسی کرده است. به امید اینکه طرح این مسائل ما را در شناخت بهتر فرهنگ عامه یاری کند و قدمی باشد در جهت نابودی افکار خرافی.شایان ذکر است که خاقانی از این گونه عقاید و اصطلاحات مربوط به آنها جهت مضمون آفرینی و آفرینش هنری در شعر استفاده کرده است، وگرنه ـ آن گونه که از اشعارش برمیآید ـ خود هیچ گونه اعتقادی به آنها نداشته است.
عناصر فرهنگ عامه در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر با هدف بررسی «عناصر فرهنگ عامه در غزلیات حافظ»، به روش کتابخانه ای به نگارش در آمده است. نگارنده پس از جمع آوری اطلاعات مورد نیاز، عناصر فرهنگ عامه را به ترتیب الفبایی تنظیم کرده و آنها را به روش توصیفی ـ تحلیلی ارائه داده است. اهمیت موضوع از آنجا است که پرتوی بر یکی از گوشه های فراموش شدة غزلیات حافظ میافکند و نشان میدهد که تا چه حد این شاهکار ادب فارسی با فرهنگ عامه پیوند دارد؛ ازسوی دیگر نشان میدهد که بسیاری از عناصر فرهنگ عامه همچنان به حیات خود ادامه میدهند و از این نظر انسان معاصر تفاوتی با انسان گذشته ندارد. همچنین با مرور مقالة حاضر مشخص میشود که باورهای مردمی بیشتر جنبة آیینی و مذهبی داشته و به تدریج، با تکامل مذاهب بشری، ریشه های دینی باورها به فراموشی سپرده شده، اما از رواج آنها در میان ملّت ها کاسته نشده است.
فرهنگ عامة ایرانی در سفرنامة ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عامه به شناخت عادات، رسوم، حکایت ها، باورها، سرودها، مثل ها و گفتار شفاهی مردم می پردازد و امروزه در حوزه های مختلف علوم انسانی، ازجمله جامعه شناسی و
شاخه های آن، تاریخ، روان شناسی، ادبیات، هنر و حتی ادیان بررسی می شود. ادبیات در مفهوم خاص و در شاخه های مختلف، سرشار از عناصر فولکلور است و توجه ویژه به آن در حوزة مطالعات میان رشته ای، نگرشی نو است.
سفرنامه نوعی گزارش است که سفرنامه نویس در آن اوضاع شهرها و سرزمین هایی را که بدان جا سفر کرده است، از زاویة دید خود و در نتیجة ارتباط مستقیم به تصویر می کشد. سفرنامه ها دربردارنده اطلاعات مفیدی هستند که از طریق آن می توان به واقعیت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دوره های مختلف تاریخ ملت ها پی برد. همچنین یکی از
راه های مهم شناخت ملت ها و مقایسة آن ها با یکدیگر و بهترین روش برای شناخت پدیده های گوناگون مرتبط با فرهنگ عمومی و ارتباطات اجتماعی است که حتی منابع تاریخی درباره آن ها سکوت کرده اند.
این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی سفرنامة ابن بطوطه عناصر فرهنگ عامه و فرهنگ عمومی و ارتباطات اجتماعی ایرانیان (ادبیات فولکلور ایران) را بررسی می کند و به معرفی رفتارهای مبتنی بر فرهنگ عمومی از نگاه سفرنامه نویس مغربی- که در دورة مغول به نقاط و شهرهای مختلف ایران سفر کرده است- می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که عناصر فولکلور در سفرنامة ابن بطوطه در بخش ایران جایگاه خوبی دارد و نمود این عناصر، بیشتر در زمینة عادات غذایی و وصف خوردنی هاست.
سوگند در شاهنامه و ارتباط اساطیری آن با آب و آتش
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی، اثر ماندگار ایرانی و اصیلی است که آیین ها و فرهنگ ایران کهن را در خود نگاه داشته است. هر کدام از آن آیین ها قابل بررسی است. یکی از این آیین ها، آیین سوگند خوردن است که امروزه نیز از آن استفاده می شود و در جای جای شاهنامه به آن پرداخته شده است. بنابراین در این مقاله سوگند و باورهای کهن مرتبط با آن و بازتاب آن در شاهنامه فردوسی و نیز ارتباط اساطیری آن با دو عنصر آب و آتش بررسی می شود. سوگند واژه ای فارسی است و معادل آن در عربی قسم و یمین است. دکتر معین در حاشیه برهان قاطع پس از واژه سوکه آورده است. سوگند به فتح اول و سوم در اوستا saokatevant (گوگرد مند) یعنی دارای گوگرد است. در ایران باستان و محاکمه های مبهم و پیچیده، دو طرف دعوی را مورد آزمایشی به نام سوگند قرار می دادند. سوگند قسمی از وَر (آزمایش های ایزدی در ایران باستان) است. سوگند داروی سمّی است که به صورت شربتی (آمیخته و محلول) در آب به متهم می خوراندند؛ اگر بی گناه بود به او گزندی نمی رسید و حقانیت او ثابت می شد و اگر گناه کار بود، هلاک می شد.
مناسک تدفین و آیین های گورستانی در آثار داستانی صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای ادیان
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی فقه و کلام
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای فرهنگ عامه آیین ها و باورها
- حوزههای تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها نویسندگان معاصر
کانون توجه این مقاله، ترکیب ویژه ای از مرگ اندیشی و فرهنگ شناسی در آثار داستانی صادق هدایت ا ست. بازپردازی شیوه های مختلف تدفین و سازه های گورستانی، به یاری دانش باستان شناسی و مردم شناسی و برحسب فرهنگ، تمدن، سنن، آیین ها و مناسک مختلف، نشان دهنده درنگ شایسته او در این گونه باورهاست. هدایت در داستان پدران آدم، روایتگر مرگ یک انسان ـ میمون و در داستان های تاریکخانه، بوفکور، تخت ابونصر، آفرینگان و آخرین لبخند، به ترتیب، روایتگرِ مرگ انسان عهد سنگ، عهود فلزات و آهن و دوران های پس از آن، ازجمله زمانه پادشاهان کیانی و نیز دوران معاصر است. این روند حتی تا دوران نادیده بشر هزاران سال بعد نیز ادامه می یابد. بر پایه این پژوهش شاید بتوان از نظمی تسلسل یافته در داستان های صادق هدایت سخن گفت که رویکردی تاریخ مدار را دنبال می کند.
باور بلاگردانی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلاگردانی یعنی انتقال غیرمستقیم شر و دور ریختن آن برای مدت معین یا زمان نامحدد. بشر فلسفه های گوناگونی برای مبارزه با شر داشت و برای مبارزه با آن از ابزارهای رایجی همچون انسان، اشیاء، حیوان و ... استفاده می کرد. در این مقاله سعی شده است با مراجعه به شاهنامه فردوسی، روش های بلا گردانی بررسی شود. برای روشن شدن این امر، پس از ذکر مقدمه ای درباره بلاگردانی، دلیل روی آوری بشر به بلاگردان ها و انواع بلاگردانی در شاهنامه بررسی شده است. بلاگردانی به دو شکل بی واسطه و باواسطه، یکی در داستان ضحاک و دیگری در داستان رستم و اسفندیار دیده می شود. این پژوهش به شکل بنیادی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
پیشینه فرهنگ عامه در زبان فارسی و منابع آن در فارسی، کردی و ترکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزه های تخصصی:
به نظر میرسد پیشینة فرهنگ عامّه با تاریخ اجتماعی بشر برروی کرة خاکی ملازمت دارد؛ چرا که انسان از آغازحیات تاریخیخود، اسیر غم ها، شادیها، خوشیها و ناملایمات و فرازونشیب های مختلف زندگی بوده است و هست . با ملاحظة باورداشت ها و آیین هایی که سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر یا از ناحیه ای به ناحیة دیگر انتقال یافته است ، به این نتیجه میرسیم که ریشه و هویت تاریخی و اصالت ، درگروِ شناخت هرچه بیشتر این اعتقادها و باورداشت ها است .در این مقاله سعی شده است پیشینة تاریخی فرهنگ عامّه و عامّه پژوهان ایرانی و خارجی درطول سال ها درحدّ متعارف معرّفی شود. در بخش دوم مقاله هم، برای بهرة بیشتر خوانندگان، منابع و مآخذ فرهنگ عامّه در فارسی و کردی و ترکی که مناسبت های بسیاری با هم دارند، ارائه شده است.
تابوی نام در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و مطالعه طومارهای نقالی به عنوان بخشی مکتوب از سنت حماسی روایی شفاهیِ در باور انسان های ابتدایی نام با ذات منطبق است؛ زیرا انسان ابتدایی فکر می کرد ارتباط بین نام و شخص یا شیء موسوم به آن قراردادی نیست و نام جزوی از وجود خود اوست و نیروهای شر می توانند از این طریق به او آسیب برسانند. این نوع نگاه به نام مختص مکان خاصی نیست و در همه جوامع وجود دارد و قواعد خاصی نیز با عنوان تابوی نام بر این جوامع تحمیل شده است. در باورهای عامه مردم ایران و نیز شاهنامه که روایتگر باورهای اساطیری ایرانیان است، این نوع تابو به صورت های مختلف دیده می شود: گاه نام عین ذات است، مانند زمانی که رستم مقصران اصلی کشته شدن سیاوش را برای هومان برمی شمرد. گاه به صورت برگزیدن دو اسم دیده می شود که یک نام، اصلی و جزو ذات است و دیگری فرعی است. این نوع تابو در بخش هایی از سواحل جنوبی ایران و همچنین بین ترکمن ها دیده می شود و در شاهنامه نیز درباره قباد و شیده نمود دارد. مصداق دیگر تابوی نام، عدم ابراز نام است که در بین مردم و در جنگ های شاهنامه دیده می شود. این مسأله در شاهنامه به دو صورتِ صراحت در عدم ابراز نام و طفره رفتن از ابراز نام تبلور یافته است. آخرین نمونه تابوی نام، تعویض و یا تغییر نام است که بیشتر برای فریب ارواح و فرار از آسیب آن ها به کار می رفته است.
«مرغ شُو» در باورهای کهن مردم جنوب کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پر رمزورازترین باورهای عامیانه مردم جنوب کرمان در گذشتهاعتقاد به پرنده ای به نام «مرغ شُو» بوده است. مردم این ناحیه می پنداشتد که این مرغ رنگ زرد طلایی دارد، قادر است اندازه خود را تغییر دهد، به طور معمول در شب ظاهر می شود، و با مکیدن خون نوزاد سبب مرگ او می شود. داستان های مربوط به مرغ شُو در گذر زمان، با واقعیت و خیال درهم آمیخته اند و این پرنده که به گونه ای با موجودات اساطیریپیوند دارد، در باور مردم، به مرغی شگرف و هراسناک تبدیل شده است. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند به شیوه توصیفی- تحلیلی، به معرفی این پرنده و ردیابی آن در اسطوره های سایر ملل بپردازند. حاصل آنکه این مرغ اساطیری بخشی از بن مایه های داستان سیمرغ، موجودی به نام خون آشام، مرغ کَمَک، گارودا در اسطوره های هندی، و استیمفالی در یونان، و لیلیت یا لیلیتو در اسطوره های بین النهرین را با خود همراه دارد. خون آشام بودن مرغ شو و مرگ آفرینی آن نیز با ناشناخته بودن برخی از بیماری ها برای مردم گذشته در پیوند است.
جنبه های مردم شناختی داستان اسکندرنامه نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات عامیانه ایران، علاوه بر ابعاد ادبی و هنری، منبعی عظیم و سرشار از اطلاعات دست اول مردم شناختی است و خوانندگان و پژوهشگران را با جنبه های گوناگون زندگی زمانه خلق اثر، چون باورها، خرافات، ارز ش ها و ضد ارزش ها، طبقات گوناگون جامعه، مشاغل، نظام اداری و اجتماعی، اصول اخلاقی، و... آشنا می کند. اسکندرنامه های منثور نیز از این دسته آثارند. در ایران اسکندرنامه های فراوانی به نثر و نظم، از اواخر سده چهارم قمری تا عهد صفوی پدید آمده است. این مقاله مستخرج از طرح پژوهشی نویسندگان با عنوان «مطالعه در افسانه های پهلوانی» است که در مرکز تحقیقات دانشگاه تربیت مدرس در حال اجراست و به معرفی اجمالی کتاب اسکندر و عیاران نوشته مولانا منوچهرخان حکیم (مربوط به عهد صفوی) می پردازد و به تفصیل، اطلاعات مردم شناختی آن را دسته بندی و تحلیل می کند.
هوم پشمین پوش یا گیاه زرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" منظومه های حماسی ایران، بسیاری از آیین های ادیان باستانی را در بردارند و در اصل، نبرد روشنی و تاریکی یا نبرد اهورامزدا و اهریمن را بیان می کنند.
بررسی آیین های کهن ایرانی نشان می دهد که همواره سه آیین زَروانی، مهرپرستی و زردشتی بیشتر مورد توجه بوده و در این میان، «آیین مهری» (میتراییسم) که آیینی مبتنی بر چندگانه پرستی بوده با وجود پژوهش های بسیار، هم چنان در بخش های عمده ای ناشناخته مانده و به ویژه کمتر به نشانه ها و عناصر آن در آثار ادبی توجه شده است.
از جمله عناصری که در انجمن مهری دینی با چندین تجسم نشان داده شده و در حد ایزدی از ایزدان این انجمن تعالی یافته، گیاهی زرین به نام «هوم» است. هوم در شاهنامه تنها یک بار به آشکارا در هیأت مردی پشمینه پوش و چندین بار از جمله در داستان زاده شدن رستم به گونه ی نهانی در شکل گیاه درمان بخش یا نوشیدنی آیینی ظاهر شده و هر بار در طرح کلی روایتی از روایات شاهنامه نقش داشته است آن گونه که می توان گفت بدون شناسایی نقش این گیاه، فهم گوشه ای از روایات ملی ایران ناقص و ابتر خواهد ماند.
این نوشتار برآن است که مرتبه ی هوم در باور مهری دینان را نشان دهد و به بررسی نقش و جایگاه آن در شاهنامه بپردازد.
"
مقایسه نظام کاست در جنوب شرقی ایران (شهرستان دلگان) و هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاست، نوعی نظام طبقاتی است که در آن گروه بندی های قومی درجه بندی شده ای وجود دارد که هریک از آن گروه ها به گروه های دیگر راه ندارد و با جایگاه نسبی خود در جامعه مشخص می شود. بنظر می رسد این سیستم اجتماعی از طریق مهاجرت اقوام آریایی به ایران و هند در هزاره های اول و دوم پ.م. در این دو سرزمین رواج یافته و تا امروز دوام آورده است. منابع کهن هندی و ایرانی این پدیده را تایید کرده اند.
از سوی دیگر، بررسی در جوامع جنوب شرقی ایران، نشانه های نوعی نظام شبه کاستی را در جامعه امروزی بلوچستان، بخصوص در ناحیه دلگان و استمرار بخشی از نشانه ها، آداب و رسوم، الگوها و رفتارهای فرهنگی باستان در میان مردم این ناحیه را، مشخص می کند؛ از این رو، این پرسش مطرح می شود که چه ارتباطی میان فرهنگ و قشربندی اجتماعی مردم دلگان با اعتقادات و نظام طبقاتی کاست در هند وجود دارد. این مقاله تلاش می کند تا از طریق واکاوی منابع مکتوب و تحلیل علمی آن ها به این پرسش پاسخ دهد و دلیل مداومت این سیستم اجتماعی هند را در دلگان روشن کند.روش تحقیق در این پژوهش به صورت مطالعه تطبیقی، میدانی و کتابخانه ای بوده است.