فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
شاعران و نویسندگان فارسی هر یک به فراخور زمینههای فرهنگی و ادبی خود از ضربالمثل به طریق ارسال مثل بهرهگیری کردهاند. برخی شاعران تأثیرگذار ادب فارسی نیز کلام آنها خود در حکم ضربالمثل درآمده و امثال منظوم فراوانی از آنان در گنجینهی زبان و ادب فارسی به یادگار مانده است. یکی از شاعران بزرگ مولانا جلالالدین است که هم بسیاری ازمثلهای فارسی را به طریق ارسال مثل در شعر خود به کار برده و هم تعداد زیادی از ابیات و تمثیلهای او زبانزد عام و خاص شده است. در این مقاله کوشیدهایم حدود پانصد مثل از هر دونوع را استخراج و به ترتیب الفبایی بیاوریم. انتخاب این مثلها بر اساس شهرت و ضبط و درج آنها در کتابهای معروف امثال؛ نظیر امثال و حکم دهخدا، دوازده هزار مثل فارسی شکورزاده، فرهنگ امثال سخن دکترانوری و نظایر آن بوده است والاّ ابیاتی که قابلیتهای بالای مثلی دارند و یا حکمتی استوار در آن طرح شده در مثنوی کم نیستند. این تعداد آنهایی هستند که به شهرت بیشتری رسیدهاند. بیشترین امثال مولانا مربوط به مثنوی است ؛ازینروتنها امثال مثنوی را برگزیدیم. این تعداد مثل از مولانا وکاربرد آنها نزد مردم نشانگر عمق نفوذ کلام الهی و عرفانی مولانا در ذهن،زبان و ضمیر مردم است.
نماد و تمثیل-تفاوتها و شباهتها
حوزه های تخصصی:
نقش تمثیل در داستان های مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل بخش اعظم منظومه های عرفانی ادبیات کهن را دربرمی گیرد که اکثر مآخذ آنها دین و اسطوره است. تمثیل، در داستان های مثنوی معنوی و حتی در غزلیّات مولانا، جایگاه والایی دارد. تمثیلی که در ادبیات مدّ نظر است، بیشتر حکایاتی در جهت توضیح و تفسیر اعتقادات اخلاقی و عرفانی است که نمونه ای از ادبیّات تعلیمی تخیّلی محسوب می شوند تا جاذبه بیشتری داشته باشند. در حقیقت، زبان و بیان مولانا بیشتر به شیوه تمثیل رمزی، یعنی ارائه یک شخصیّت، اندیشه یا حادثه و اتفاقی، در دنیای ملموس از یک سو و بیان موضوعی فراسوی ظاهر آن است. رمز در تمثیل، بیانِ یک معنی یا نشان دهنده شیء خاص و غیرمحسوس است. حکایات مثنوی معنوی، بیشتر از نوع «تمثیل آرا و عقاید»ند که در آن شخصیّت ها مفاهیم انتزاعی را مُمثّل می کنند. در این صورت معمولاً پیرنگِ اثر در خدمت انتقال آموزه و عقیده ای است که آیات و احادیث را در قالب تمثیل، شعر، برهان و عرفان، تفسیر و بیان می کند. در این مقاله سعی داریم انواع تمثیل را در اشعار مثنوی با توجه به تقسیم بندی غربیان با زیر مجموعه های، فابل، پارابل، اگزمپلوم و فراتر از این انطباق به صورتِ تأویل، اثرپذیری گزارشی و تناقض، با ذکر نمونه هایی بررسی کنیم.
تمثیل در امثال فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل بیان غیرمستقیمی است که اساس آن بر تشبیه بنا می شود؛ بدین ترتیب که فرد برای بیان ذهنیت خویش که معمولاً مفهومی عقلی و نامحسوس است، عینیتی محسوس را برمی گزیند تا ذهنیت خود را به وسیله آن القا کند. در بلاغت قدیم و جدید به تمثیل توجه شده، آن را وسیله ای برای تصویرگری می دانند. از این رو و به استناد کتاب های نقدی و بلاغی جدید و قدیم و با نگاهی به امثال که در اکثر آنها برای نزدیک کردن معنا به ذهن و تأثیر بیشتر در مخاطب از تخیّل و تصویرگری و تمثیل استفاده شده است؛ می توان گفت نه تنها در امثالی که رویکرد تشبیهی دارند؛ بلکه در سایر مثل ها نیز نوعی تمثیل و تصویرگری وجود دارد. به عبارت دیگر میتوان مدّعی شد که تمثیل فقط آن معنای تشبیه یا استعاره تمثیلیه نیست؛ بلکه حتی در امثال کنایی هم میتوان تمثیل یافت. با نگاهی به کتابهای امثال درمی یابیم که مَثَل گاه رویکرد تشبیهی، گاه استعاری و گاه کنایی دارد و حتی گاه حکمتی است، پندآمیز که شیوع در بین مردم باعث شده، آن را در زمره امثال بیاورند.
این مقاله حاصل پژوهشی عمده در جهت معادل یابی امثال فارسی و عربی است. از جمله دستاوردهای این مقاله تحقیقی این است که مبالغه در تمثیل عربی درمقایسه با فارسی بسیار زیاد است و نیز امثال بسیاری در دو زبان کاربرد مشترک دارند؛ اما در قالبهای متفاوتی؛ از جمله مَثَل، مثالک (اگزمپلوم) ( Exemplum ) ، حکایت انسانی و حکایت حیوانی(فابل) ( Fable ) و اسلوب معادله بیان شده است. به عبارت دیگر اگر مثلی در فارسی با مثل دیگری در عربی معادل شد، لزوماً نبایستی از یک نوع باشد.
همچنین علاوه بر انواع محتوای امثال که در کتابها به آن اشاره شده، می توان دو مورد « به تصویر کشیدن صفت » و« مبالغه در یک صفت » را هم به محتوای تمثیل ها افزود
مینی مالیسم و ادب پارسی (بررسی تطبیقی حکایت های گلستان با داستان های مینی مالیستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش مدرنیزم و آغاز موج سوم (عصر فراصنعتی) به عنوان دست آوردهای فراگیر قرن بیستم همه ابعاد زندگی را تحت تاثیر قرار داد. هنر و ادبیات نیز چونان نمودهایی از جامعه، در تلاش به سوی همگامی و هماهنگی با آن قرار گرفت. حاصل این هماهنگی و تاثیرپذیری پدید آمدن گونه ای نو در داستان به نام مینی مالیسم است که با تکیه بر ایجاز بیش از حد، سعی در هماهنگی با سرعت سیر زندگی دارد. مینی مالیسم در ادبیات غرب پدیده ای جدید محسوب می شود، با وجود این در ادبیات کلاسیک ایران نمونه های فراوانی می توان یافت که از بسیاری جهات قابل انطباق با این گونه ادبی جدید باشند. در مقاله حاضر کوشش شده این انطباق در گلستان سعدی نموده شود. نتیجه کار نشان می دهد که با این بررسی می توان به درک تازه ای از ساختار داستان ها و حکایات کلاسیک ایران دست یافت.
داستان تمثیلی؛ ساختار، تفسیر و چندمعنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزه های تخصصی:
چندمعنایی در داستان های تمثیلی، افزون بر بافت معنایی و فهم مخاطب به منزله ویژگی های بیرونی حاکم بر تفسیر، با ویژگی های ساختاری این متون نیز رابطه دارد. هدف مقاله حاضر بررسی نقش ویژگی های ساختاری و روایی داستان تمثیلی در ایجاد تفاسیر متعدد از این متون است. ازآنجاکه تفسیر متن تمثیلی همواره بر یک خط داستانی و براساس کنش های داستانی انجام می گیرد، بررسی چندمعنایی نیز به تعداد خطوط داستانی در داستان های تمثیلی وابسته است. بنابراین، چندمعنایی تمثیل را می توان نتیجه دو فرایند روی دو محور متفاوت دانست: محور هم نشینی و محور جانشینی. در نخستین فرایند، تفاسیر گوناگون با خطوط متعدد داستانی متناظرند. این خطوط داستانی نیز خود نتیجه تعدد پی رفت ها و شخصیت های تمثیل هستند. در دومین فرایند نیز فقط یک خط داستانی و با توجه به بافت های معنایی متعدد می تواند تفاسیر گوناگون از تمثیلی واحد را ارائه دهد. این تقسیم بندی نتایجی نیز در زمینه چندمعنایی نمادهای ادبی می تواند درپی داشته باشد.
بررسی تطبیقی تمثیل در انگلیسی و فارسی: مطالعه ای موردی در دو کتاب منطق الطیر عطار و سیر و سلوک زائر جان بانی ین (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین التمثیل فی الإنجلیزیة والفارسیة؛ منطق الطیر لعطار ورحلة السائح لجون بنیان نموذجا)
حوزه های تخصصی:
تمثیل همواره به عنوان یکی از انواع ادبی محبوب در تمامی ملل پذیرفته شده است و به عبارتی می توان آن را قالب ادبیای جهانی دانست؛ علاوه بر این، مفهوم سیر و سلوک یا سفر عارفانه به صورت تمثیلی مکررا در قالب هایی نظیر شعر و داستان های ادبی به کار رفته است. از نمونه های تمثیلی منظوم در فارسی می توان از منطق الطیر عطار و در انگلیسی از نمایش منظوم مرگ سرخ اثر ادگار آلنپو یاد کرد و از نمونه های تمثیلی منثور می توان از قصه غربت غریبه اثر شیخ اشراق شهاب الدین سهروردی و در انگلیسی از سیر و سلوک زائر و بسیاری دیگر، نظیر کمدی الهی دانته نام برد.مقاله حاضر برآن است تا از گذر بررسی تطبیقی کتاب های سیر و سلوک زائر و منطق الطیر، تفاوت ها و نیز شباهت های بین این دو اثر را از لحاظ محتوا، داستان پردازی، شخصیت پردازی و مضمون سفر معنوی مشخص سازد.چکیده عربی:یعتبر التمثیل من الأنواع الأدبیة المحببة لدی جمیع الأمم باعتباره شکلا أدبیا عالمیا. وهناک نماذج تمثیلیة منظومة فی الأدبین الفارسی والإنجلیزی کمنطق الطیر لعطار النیسابوری، ومسرحیة الموت الأحمر لإدغار آلان بو، کما أن هناک نماذج تمثیلیة منثورة فی الأدبین کقصة غربة الغریب لشیخ الإشراق شهاب الدین السهروردی، ورحلة السائح لجون بنیان، والکومیدیا الإلهیة لدانتی. یحاول هذا المقال أن یدرس کتابی منطق الطیر، ورحلة السائح دراسة مقارنة، لیحدد المفارقات والمشابهات بین الأثرین من حیث القصّ، والشخصیات، ومضمون الأسفار المعنویة. وأخیرا یبدو أن عطار النیسابوری وجون بنیان بالرغم من عیشهما فی عصرین مختلفین، وانتماءهما إلی طقوس دینیة متباینة، استطاعا أن یعبّرا عن مفهوم الأسفار المعنویة فی شکلین أدبیین مختلفین النظم والنثر، وعبر العناصر المشترکة کخلق الرموز، والشخصیات التمثیلیة بحیث یمکن اعتبار بعض الشخصیات فی کتاب رحلة السائح مماثلا لبعض الطیور فی منظومة منطق الطیر.
نسبت بیان سینمایی با تمثیلهای ادبی در اشعار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غالب پژوهشهایی که به بررسی رابطه سینما و ادبیات پرداخته اند به تفاوتهای داستان ادبی و درام فیلمنامه توجه داشته اند. زمینه دیگری که می توان پیوندها و مناسبات ادبیات و سینما را در آن پی گرفت، «تصویرپردازی» است. صور خیال در مفهوم بلاغی آن شامل تصویرهای ذهنی ادبی، و غالبا به دلالت ضمنی نشانه های شمایلی ناظر است و ذیل علم بیان در انواع تشبیه، تمثیل، مجاز، استعاره، کنایه و نماد فهرست شده است. در این مقاله به بررسی ظرفیتهای «تمثیل ادبی» به طور عام و «تمثیلهای شعری مثنوی و غزلیات شمس» به طور خاص برای بازآفرینی در وسیله بیانی سینما پرداخته شده است. انتقال تمثیلهای ادبی به سینما براساس این ظرفیتها امکانپذیر است: 1- اشتمال بر عناصر بصری متعدد و متحرک 2- تناسب تصاویر و معانی همنشین با مونتاژ و میزانسن 3- فراوانی تصویرهای هم عرض در طول شعر 4- اشتمال بر تصاویر قابل توزیع در متن فیلم به سبب دلالت بر مضمون عرفانی «تکامل» و 5- اشتمال بر بافت روایی و ساختار دراماتیک.
سرچشمه های تکوین و توسعه انواع تمثیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پس از اشاره ای کوتاه به شکل های مختلف تمثیل، در باب نخستین و مهم ترین سرچشمه های تکوین و توسعه انواع تمثیل سخن گفته شده است.هر تمثیل می تواند منابع شکل گیری گوناگونی داشته باشد. «اسطوره»، «رویا» و برخی از موضوعات «فرهنگ عامه» همچون قصه ها، ترانه های عامیانه، افسانه های تمثیلی و امثال، ارتباط نزدیکی با تمثیل دارند و در بسیاری از موارد صورت ظاهر تمثیل ها برگرفته از این سرچشمه هاست. بر این اساس، نگارنده، ضمن اشاره به نمونه هایی از آثار ادبی و به ویژه شعر فارسی، چگونگی و نقش این سرچشمه ها را در شکل گیری و گسترش گونه های تمثیل به اجمال کاویده است.
تمثیل، ماهیت، اقسام، کارکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل یکی از اصطلاحات پر سابقه، گسترده و احیانا مبهم در نقد ادبی و بلاغت فارسی است. امروزه در نوشته های ادبی گاه آن را با سمبل، مثل و حکایت مترادف می آورند. در این مقاله نویسنده کوشیده است با بررسی پیشینه این مقوله ادبی در ادبیات دینی و اسطوره ها، تعاریف بلاغیان قدیم و جدید در بلاغت و نقد ادبی را بکاود و ماهیت، کارکرد و اقسام تمثیل را تبیین کند. همچنین از طریق بیان تفاوت های آن با استعاره و نماد، قلمروهای تمثیل را نیز مشخص کند.
شهرخدای سنایی در حدیقه الحقیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدار سنایی با پیر در بخشی از کتاب حدیقه الحقیقه با پرسش هایی درباره سرزمینی که وی (پیر خردمند) از آنجا آمده، همراه است. پیر آن جایگاه را «شهرخدا» می نامد و از ویژگی های آن برای شاعر سخن می گوید:گفتم آخر کجاست آن کشور گفت: از کی و از کجا برترجای کی گویمش که شهرخدای جای جان است و جان ندارد جای در این مقاله بررسی ماهوی و جغرافیایی شهری که سنایی آن را «شهر خدا» می نامد، موردنظر است. این سرزمین را سهروردی «ناکجاآباد» و «عالم مثال» و یا «عالم صور معلقه» هم نامیده است. هدف مقاله پیش رو، بحث درباره ویژگی های این شهر است. «شهر خدا» در نظر عارفانی چون سنایی، سرزمینی ماورایی است که عارف می تواند با گریختن از قبای جسم به سوی آن راهی شود، سرزمینی است که منشا و مرجع تمامی ارواح است. همه آنچه در زمین وجود دارد ریشه در آن سرزمین دارد. بحث درباره تاثیرپذیری سهروردی از سنایی در آفرینش ناکجاآباد و عالم مثال هم از دیگر اهداف این جستار است. همچنین ویژگی های آرمان شهری این سرزمین آن را به ایده مدینه فاضله (یوتوپیا)ی فیلسوفان نزدیک می کند.
بررسی کارکرد تمثیل در آثار ادبی تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب تعلیمی یکی از انواع ادبی است که از ساحت اخلاقی و آموزش ویژه ای سخن می گوید. آنچه در آثار ادبی تعلیمی، تعلیم و پند و اندرزهای اخلاقی را حلاوت بخشیده است و تأثیرگذاری آن را دو چندان ساخته است، استفاده از ابزار کارآمد تمثیل است که با بسامدی درخور توجه در متون تعلیمی ادبی نمود یافته است. پدید آورنده آثار تعلیمی برای تقریر و توضیح مطلب اخلاقی خود یا ایضاح و تثبیت آن در ذهن مخاطب از این شیوه ی ادبی بهره می جوید. یافته های تحقیق بیانگر آن است که کاربرد فراوان تمثیل در آثار ادبی تعلیمی، حاکی از ارتباطی دوسویه میان تعلیم و تمثیل است به گونه ای که گوینده با تمثیل، بر مفاهیم اخلاقی که غالباً مطلبی معقول و غیر حسی اند تأکید کرده، با تصریح آن، مخاطبان خود را که غالباً از مردمان عامی اند، متوجه آن می کند. با تکیه بر نتایج حاصل از این تحقیق می توان گفت که تمثیل یکی از مختصات و ویژگی های آثار تعلیمی ادبی است و نمی توان آن را صنعت ادبی (البته در این نوع از آثار) نامید.
تمثیل در ادبیات ایران و جهان
حوزه های تخصصی:
حکایت تمثیلی در بوستان
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطة زمان و تعلیق در روایت پادشاه و کنیزک
حوزه های تخصصی:
پیدایش شیوه های تازه روایت در دو قرن اخیر، موجب پیشرفت روزافزون علم روایت شناسی در دهه های اخیر شده است. از جمله این مباحث، مقوله زمان در روایت است. یکی از محققانی که به چگونگی زمانمندی در روایت پرداخته، ژرار ژنت فرانسوی است که نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است. از آنجا که مطالعه دقیق عناصر سازنده یک روایت و بازنمود قوانین حاکم بر آن، ما را در شناخت بهتر سازوکار و روابط درونی عناصر روایی یاری می دهد؛ در این مقاله بر اساس نظریه ژنت، نشان می دهیم که چگونه مولانا، به عنوان یک داستان پرداز کلاسیک، از تمام ظرفیت های ادبی- روایی عنصر زمان در حکایت «پادشاه و کنیزک» در مثنوی بهره می برد و در مسیر حرکتش از زمان تقویمی به زمان روایی، با استفاده مناسب از تغییر در نظم خطی زمان پی رنگ و تفصیل و تکرار در شرح برخی کنشها، نوع خاصی از زمانمندی را ایجاد می کند که ارتباطی مستقیم و معنادار با القای حس تعلیق و انتظار در مخاطب داستان دارد.