در این مقاله ترتیب اصلى کلمات ((basic word order در گویش گیلکى لنگرود مورد بررسى قر ار گرفته است. نشان د اده ایم که ترتیب اصلى کلمات در این گویش sov است. آنگاه به شناسایى و ر ابطهء جفت هاى همبستگى در این گویش با ترتیب اصلى کلمات sov پرداخته ایم و در تمام مو ارد، همبستگى هاى بین آنها را با ارایه مثال بررسى کرده ایم. این مطالعه نشان مى دهد که ازمجموعهء چهارده مورد جفت همبستگى معتبرو قابل بررسى در این گویش، نه مورد با ترتیب اصلى کلمات در این گویش، یعنى sov، همبستگى دارد و در پنج مورد، با ترتیب svo همبستگى، جود دارد. این گونه مطالعات در رده شناسى زبانها، بررسى تغییرات زبانى و جهت این تغییرات اهمیت زیادی د ارد. این گونه مطالعهء رده شناسى زبان با بررسى هاى کاربردشناسى زبان و جمع بندى اطلاعات کهنه و نو و نیز تعیین مبتدا (topic) و خبر (focus) در زبانها نیز وابستگى نزدیک دارد.
گویش ها که یکی از ذخایر فرهنگی و ملی ایران محسوب می شوند در شرف زوال و نابودی
قرار گرفته اند؛ بنابراین جا دارد که پژوهشگران و سیاست گذاران آموزشی و فرهنگی آنها را مورد توجه خاص قرار دهند. با توجه به این رویکرد جدید، تلاش مقاله حاضر بر آن است که به مطالعه
و تشریح بعضی از جنبه های فرهنگی و اجتماعی که در زوال گویش مازندارنی نقش دارند بپردازد. پدیده های اجتماعی و فرهنگی بیشتر منجر به دو نوع تغییر در گویش می شوند: 1- تغییر تدریجی،
2- تغییر ناگهانی. در ابتدا با تحلیل مثالهایی از گویش مازندرانی، استدلال شد که عدم به کارگیری بعضی از عناصر واژگانی و اصطلاحات در گویش مازندارنی ناشی از تغییر شرایط زندگی بوده
که مختص به یک گویش یا یک زبان خاص نیست بلکه نشان دهنده تعامل زبان و محیط زندگی می باشد. در واقع، این پدیده تحول تدریجی هر زبان را نشان می دهد. در مرحله بعد با بررسی فرایند همگرا یی و موقعیتهای دوزبانگونگی، نشان داده می شود که بخش اعظم تغییرات گویش مازندرانی در نتیجه همگرایی آن به سمت زبان معیار حادث می شود که در نهایت امر به تغییر زبان یا زوال گویش منجر می گردد. در این رابطه ضمن تحلیل و برشمردن عوامل تغییر مورد بحث چنین نتیجه گیری شد که علاوه بر فرایندهای تجددگرایی، گاهی اِعمال بعضی از سیاستهای فرهنگی نادرست و قضاوتهای ارزشی غیر علمیِ مردم نیز می تواند موجب نابودی گویش ها گردد. با در نظر گرفتن این جنبه های گوناگون می توان امیدوار بود که با تغییر بعضی از نگرشهای کلیشه ای و اتخاذ راهکارها و تمهیدات آموزشی و فرهنگی مناسب بتوان تا حدی مانع بروز این فاجعه زبانی شد.
* در این مقاله به تغییرات فعل مرکب و اسنادی در گویش گیلکی اشاره می شود.گاه در افعال مرکب که از اسم و فعل، یا صفت و فعل، یا قید و فعل، یا جز آن تشکیل می شود، عنصر دیگری ملاحظه می شود که برخی آن را عنصر غیر فعلی فعل مرکب محسوب می دارند.بحث مقاله ی حاضر درباره ی این عنصر است.نویسنده بر آن است تا نتیجه بگیرد که این عنصر، به خلاف نظر بعضی از گویش شناسان، یک پیشوند کوتاه شده ی فعلی است و دلایل خود را با ذکر مثال در گویش گیلکی، مازندرانی و تاتی مستدل می سازد.