فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱٬۴۵۰ مورد.
۹۴۸.

وجوه هرمنوتیکى رمز در فلسفه اسلامى

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۲
چکیده شاید چنین به نظر رسد که در عالم اسلام و فرهنگ و اندیشه دینى، «رمز» به عنوان یک اصطلاح، اختصاصاً مربوط به قلمرو عرفان و تصوف و صرفاً داراى جنبه‏هاى دینى و عرفانى است. اما در همان مراحل اولیه شکل‏گیرى فلسفه در جهان اسلام، فلاسفه اسلامى به «رمز» توجه کردند و در سیر تکاملى خود، بنیادهاى فلسفىِ خاصى پیدا کرد. اگر به این مبانى و بنیادها، به طور مستقل و منسجم پرداخته شود، مى‏توان به یک رمزشناسى انتولوژیک با وجوه خاص هرمنوتیکى در فلسفه اسلامى دست یافت، زیرا دیدگاه‏هاى متفکران بزرگى چون ابن‏سینا، سهروردى، شهرزورى، خواجه نصیرالدین طوسى، میرداماد و ملاصدرا، در مجموع، تصویر جامعى از وجودشناسى و هرمنوتیک‏شناسىِ «رمز» به دست مى‏دهد و آن را کاملاً از «رمزشناسى» در هرمنوتیک مدرن، متمایز مى‏کند. ما در این مقاله، تا حدّ امکان، در صدد تبیین مبانى فلسفى و هرمنوتیکى «رمز» در فلسفه اسلامى هستیم.
۹۴۹.

سه الگوی هنجار دموکراسی

۹۵۶.

مدرنیسم ، پسا مدرنیسم و معمای هویت

۹۵۸.

دریدا و نظریه معنا در هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری معنی شناسی
تعداد بازدید : ۲۹۸۳ تعداد دانلود : ۱۷۱۱
موضوع این مقاله بررسی نقد دریدا بر نظریه معنا نزد هوسرل است. از میان سه جزو زبان در تقسیم بندی کلاسیک آن(دستور زبان، منطق، فن سخنوری) هوسرل معنا را در جزو دوم یعنی منطق استوار می سازد. او معنای منطقی را از جنس" بیان" می داند اما میان بیان و بروز خارجی آن در "نشانه ها" و در ارتباط میان انسانها پیوندی ذاتی مشاهده نمی کند. از نظر هوسرل ارتباط و نشانه اقشاری خارجی نسبت به بیان اند و بنابراین، می توان بیان(معنا) را مستقل از ارتباط نشانه ای تصور کرد. شکل خالص بیان که در دیالوگ آلوده نشده است سخن بدون مخاطب خارجی یا "تنهاگویی" یا حضور بی واسطه معناست. اما به عقیده دریدا میان معنا(بیان) و نشانه های آن نوعی درهم تنیدگی ذاتی وجود دارد. معنا هرگز نمی تواند مجرد از بافت زبان شناختی، نشانه شناختی و تاریخی اش در نظر گرفته شود. هر یک از این بافتها نظامی از ارجاع است که به فراسوی خود - حضوری معنا اشاره دارد. دریدا می کوشد با نشان دادن پیوند ذاتی نشانه و معنا، کل برنامه پدیده شناسی هوسرل را مورد سوال قرار دهد.
۹۵۹.

تبیین و نقد تطبیقی قرابتها و پارادکسهای ممکن بین آموزه های تربیتی مولوی و پست مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: پست مدرنیسم مولوی آموزه تربیتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۱۹۲۷
چنانکه مى‏دانیم امروزه نظامهاى تربیتى جوامع اسلامى با چالشهاى فراوانى مواجه‏اند و عبور از بحرانهاى ناشى از چالشهاى پیش روى یکى از جدى‏ترین موضوعات در عرصه برنامه ریزى‏هاى آموزشى و تربیتى این جوامع است. از میان چالشهاى پیش روى مى‏توانیم به رواج آموزه‏هاى پست مدرنیستى همچون نفى منابع مقتدر معرفتى، ساختار شکنى، نفى الگو گرایى در تعلیم و تربیت، نسبیت گرایى و... اشاره نمود که هر کدام چالشهایى را پیش روى نظامهاى تربیتى جوامع دینى بوجود مى‏آورند. یکى از راههاى مواجهه منطقى با این چالشها، طرح نظریه‏هاى اسلامى رقیب در حوزه مربوطه است؛ از جمله روى آوردن به نظریه اندیشمندان و فلاسفه مسلمان. در این مقاله، به منظور پاسخگویى به بعضى از داعیه‏هاى پست مدرنیستى که سعى در تأثیر گذارى بر ساختار و محتوى تعلیم و تربیت جوامع دینى دارد، و به منظور بررسى نقاط اشتراک (قرابت) و نقاط افتراق (پارادکسهاى) موجود و ممکن بین دیدگاه اسلامى تربیت و پست مدرنیسم، آراء تربیتى مولوى (البته به عنوان یک اندیشمند مسلمان و نه نماینده نظریه اسلامى) و آراء بعضى اندیشمندان پست مدرن را به صورت تطبیقى مورد مطالعه قرار داده‏ایم. هدف اساسى این مقاله تعیین قرابتها و پارادکسهاى ممکن بین دیدگاه تربیتى مولوى و پست مدرنیسم مى‏باشد.
۹۶۰.

منطق پارادوکسی اندیشه ژاک دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴۸ تعداد دانلود : ۱۴۴۳
مقاله حاضر با توصیف این پیش فرض آغاز می شود که فلسفه غرب همواره با گفتمان تقابلی سخن گفته است. یعنی همواره تعاریف براساس غیاب وحضورواین که پدیده های عالم دو قطبی هستند شکل گرفته اند. در برابر، نگارنده ادعا می کند که ژاک دریدا(Jacques Derrida) فیلسوف فرانسوی(2004-1930) با به چالش گرفتن منطق کلامی فلسفه غرب از عصرافلاطون تا به امروز، منطقی نوین برای طرح مباحث فلسفی خود بر می گزیند. این منطق را منطق پارادوکسی(منطق تناقض نما) نامیده ام و در این تحقیق به تشریح آن از طریق شرح چند اصطلاح مهم درفلسفه واسازی(deconstruction) دریدا خواهم پرداخت. طرح این مسئله(این که منطق کلامی اندیشه دریدا چیست و با منطق کلامی متداول درفلسفه غرب چه تفاوتی دارد) می تواند پایه نخست و در واقع پیش نیازی برای طرح فلسفه واسازی محسوب گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان