فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۴۵۰ مورد.
۸۴۸.

عقلانیت ارتباطی به جای عقلانیت ابزاری

۸۵۱.

علقه معناى متن به مؤلّف

نویسنده:

کلید واژه ها: معنا تفسیر قرآن فهم متن مؤلف مفسر ساختار و محتوا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰۶
در پاسخ به این پرسش که «متن، معناى خود را از کجا مى‏گیرد؟» سه نظر مطرح است: استقلال معنا از نیّت مؤلّف و تعلق آن به ساختار متن یا ذهن مخاطب؛ وابستگى تمام‏عیار معناى متن به نیّت مؤلّف و بالاخره، وابستگى معناى متن به نیت مؤلّف در عین استقلال آن. در این مقاله صحت دیدگاه سوم به اثبات رسیده است و معناى متن، متعیّن و همان نیت مؤلّف است که مفسّر باید براى رسیدن به آن، از طریق متن، با ضابطه مشخص تلاش کند. با عنایت به اینکه شواهد و دلایل متعدد بر الهى بودن ساختار و محتواى قرآن کریم دلالت دارند، معناى قرآن، متعیّن و همان مراد خداوند است که مفسّر باید در پى کشف آن باشد؛ بنابراین، فهم قرآن کریم باید با ضابطه و منطق صحیح و لحاظ اوصاف الهى و بر اساس واژگان و ساختار موجود قرآن انجام بگیرد.
۸۵۶.

هرمنوتیک علوم انسانی« درآمدی بر هرمنوتیک ویلهم دیلتای»

کلید واژه ها: فهم علوم انسانی هرمنوتیک تبیین التفات دیلتای فلسفه حیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۴۶ تعداد دانلود : ۲۴۶۳
ویلهم دیلتای از نظریه پردازان مهم علوم انسانی و مباحث هرمنوتیکی است که در علوم انسانی، معرفت شناسی مستقلی را ایجاد کرد. نگاه دیلتای به هرمنوتیک از زاویه عینیت بخشیدن به علوم انسانی است. هسته اصلی پروژه دیلتای، تفاوت گزاردن بین علوم انسانی و علوم طبیعی است؛ لذا موضوع اصلی در هرمنوتیک دیلتای، نه شناخت متن و نه شناخت معنای متن، بلکه شناخت زندگی و حیات متبلور شده و ظهور یافته در متن است. دغدغه مهم دیلتای، هجمه پوزیتیویسم بر عینیت و واقعیت علوم انسانی است. او تلاش کرد با ارائه ضابطه و ملاکی برای عینی کردن علوم انسانی، نشان دهد که این علوم نیز در ردیف علوم طبیعی، عینی، ارزشمند، معتبر و واقع نما هستند. از منظر دیلتای، معرفت به علوم انسانی از طریق جایگزینی خود به جای مؤلف (به معنای عام) صورت می گیرد و بطور کلی، پیش فرض هر علم انسانی، وجود قابلیت جایگزین کردن انسان در زندگی ذهنی و درونی دیگران است. به دیگر سخن از دیدگاه دیلتای فهمیدن عبارت است از کشف خود در درون مؤلف. این نوشتار ضمن پرداختن به پیش زمینه های اثرگذار بر هرمنوتیک دیلتای، گزارشی کوتاه از مبانی هرمنوتیکی وی را ارائه می کند.
۸۵۸.

دریدا و کانت

۸۶۰.

رویکردی تطبیقی به وجود شناسی در فلسفه هایدگر و ملاصدرا

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود حرکت اصالت وجود وجودشناسی لوگوس و کلام الهی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : ۲۳۴۴۷
چکیده وجودشناسی (Ontology) یکی از عمده‏ترین مباحث فلسفی است که در فلسفه جدید غرب بدان بی‏مهری شده است. در دوران جدید، مارتین هایدگر برای احیای وجودشناسی تلاش زیادی کرد و مانند ملاصدرا کوشید تا از قلمروی مفهومی وجود فراتر رفته و به عرصه حقیقت عینی وجود نزدیک شود. از نظر هایدگر شناخت وجود تنها در شناخت دازاین و تحلیل اگزیستانسی مقدور است و ملاصدرا هم راه شناخت وجود را ادارکات حضوری انسان می‏داند. هر دو فیلسوف در فلسفه وجودی خود، مباحث مهمی درباره انسان، جهان، خدا، حرکت، زمان و لوگوس یا کلام الهی مطرح کرده‏اند که به اختصار در این مقاله بررسی ومقایسه می‏شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان