مقالات
حوزه های تخصصی:
افضل الدین کاشانی فیلسوفی است دقیق النظر و صاحب رأی که در قرن ششم می زیسته است. او با ذوق سرشار خویش سعی کرده است با در هم تنیدن و تلفیق روش های حِکَمی رایج زمانی خویش (مشایی، اشراقی، عرفانی) به منهجی نو دست یازد. و بر آن اساس، ساختاری منسجم از تفکرات فلسفی و معرفتی خویش برسازد. وی در کنار اندیشیدن در باب نهادهای بنیادین حکمت، فلسفه و معرفت به طور عام، درباره نفس به طور ویژه و خاص اندیشیده است. دستگاه اندیشتاری او در باب نفس از انسجام و استحکام قابل قبولی برخوردار است و البته در موارد بسیاری ابتکاری است.
با این همه این حکیم والامقام در جامعه علمی و فلسفی ما کاملاً ناشناخته و قدرش نامعلوم مانده است. همه آنچه درباره او انجام گرفته، به جز تصحیح و تحقیق و چاپ مجموعهآثار او، به شرح حال نویسی و تمجیدهای تشریفاتی از او منحصر است. حال آنکه کندوکاو در اندیشه های او و صید مرواریدهای سفته شده و به عزلت نشسته در مجموعه آثار و رسایلش کاری لازم و واجب می نماید. نگارنده بر خود فرض دانست تا در ضمن یک پروژه تحقیقاتی و علمی گامی فراتر نهد و از معرفی شناسنامه ای به معرفی علمی این شخصیت مهم فلسفی ـ عرفانی مبادرت ورزد. از این رو، به عمده ترین مسأله مورد دغدغه کاشانی، یعنی بحث نفس، توجه کرده تا پاره ای از زوایای نهفته و خاک گرفته اندیشه ها و آرای او را بازشکافته، گزارش، شرح، تفسیر و تحلیل نماید.
ز افسانه گری ای دل دانش نشناس
پیوسته قرین شک ندیم وسواس
تا تو تهی از عقل و پر از پنداری
فربه نهای، از فریب داری آماس
«بابا افضل کاشانی»
تجربه دینی، تجربه عرفانی و ملاکهای بازشناسی آن از دیدگاه ابن عربی
حوزه های تخصصی:
بحث تجربه دینی در دو سه قرن اخیر مطرح گشته است ، ولی ماده خام این بحث را گزارش های عرفا از تجارب خویش تشکیل می دهد. این مقاله ابتدا خصوصیات تجربه دینی را از دیدگاه نظریه پردازان اصلی آن در غرب برشمرده است. سپس ملاک ها و معیارهای ایشان با آنچه ابن عربی گزارش داده، مقایسه شده و ‹‹خیال›› به عنوان محور بحث های ابن عربی در بحث تجربه دینی معرفی شده است. آن گاه نسبت بین تجربه عرفانی و تجربه دینی، و ملاک های بازشناسی آنها از دیدگاه ابن عربی بیان گشته است.
ایمان در اسلام
حوزه های تخصصی:
مفهوم ایمان در فرهنگ اسلام، مفهومی اساسی و با اهمیت است. با وجود این اهمیت محوری، نه قرآن کریم و نه هیچ کتاب آسمانی دیگر، به تعریف صریح این مفهوم نپرداخته اند. چرا که از یک سو روش کتابهای آسمانی این نیست که یک مفهوم را به صورت لفظی تعریف کنند بلکه در عمل و با بیان ویژگی ها و آثار این حقیقت در مواضع و حالات مختلف، مخاطب را به فهمی متکامل از ایمان سوق می دهند. از سوی دیگر مفهوم ایمان نیز از امور عینی مادی نیست که بتوان مصداقی از آن را پیش چشم مخاطب آورد بلکه از مفاهیم انتزاعی و معنوی است که تعریف مصداقی آنها امکان پذیر نیست و بهترین راه برای تعریف این نوع مفاهیم انگاره سازی است.
در این مقاله ضمن بحثی معناشناختی از منظر قرآن کریم، به تحلیل حقیقت ایمان می پردازیم.
هرمنوتیک علوم انسانی« درآمدی بر هرمنوتیک ویلهم دیلتای»
حوزه های تخصصی:
ویلهم دیلتای از نظریه پردازان مهم علوم انسانی و مباحث هرمنوتیکی است که در علوم انسانی، معرفت شناسی مستقلی را ایجاد کرد. نگاه دیلتای به هرمنوتیک از زاویه عینیت بخشیدن به علوم انسانی است. هسته اصلی پروژه دیلتای، تفاوت گزاردن بین علوم انسانی و علوم طبیعی است؛ لذا موضوع اصلی در هرمنوتیک دیلتای، نه شناخت متن و نه شناخت معنای متن، بلکه شناخت زندگی و حیات متبلور شده و ظهور یافته در متن است. دغدغه مهم دیلتای، هجمه پوزیتیویسم بر عینیت و واقعیت علوم انسانی است. او تلاش کرد با ارائه ضابطه و ملاکی برای عینی کردن علوم انسانی، نشان دهد که این علوم نیز در ردیف علوم طبیعی، عینی، ارزشمند، معتبر و واقع نما هستند. از منظر دیلتای، معرفت به علوم انسانی از طریق جایگزینی خود به جای مؤلف (به معنای عام) صورت می گیرد و بطور کلی، پیش فرض هر علم انسانی، وجود قابلیت جایگزین کردن انسان در زندگی ذهنی و درونی دیگران است. به دیگر سخن از دیدگاه دیلتای فهمیدن عبارت است از کشف خود در درون مؤلف.
این نوشتار ضمن پرداختن به پیش زمینه های اثرگذار بر هرمنوتیک دیلتای، گزارشی کوتاه از مبانی هرمنوتیکی وی را ارائه می کند.
حکمت اوپنیشادی
حوزه های تخصصی:
اوپنیشادهایِ کهن از مهم ترین منابع تفکر فلسفی ـ عرفانیِ هند بوده و هست، به گونه ای که تقریباً همه مکاتبی که خود را در چارچوب باورهای سنتی هندو می دانند (مکاتب آستیکه) کوشیده اند حقانیت و اعتبار دیدگاه های خود را با استناد به عباراتی از آنها اثبات نمایند. در این متون که توجه بسیاری از اندیشمندان در سراسر جهان را به خود معطوف ساخته است، می توان لطیف ترین و دقیق ترین اندیشه های حکمی هندو را مشاهده کرد. این آثار که به اعتقاد محققان نشان دهنده ترکیبی از اندیشه های آریایی و ماقبل آریایی هند است، بیانگر آموزه ها و نگرش های گوناگونی است، اما گرایش کلی آنها نشان دهنده نوعی چرخش از اندیشه ها و آثار پیشین هندو (بویژه وداها در معنای خاص) است، که می توان آن را چرخش از جهان بیرون به جهان درون و از ظاهر به باطن دانست. مهم ترین آموزه اوپنیشادی تأکید بر وحدت حقیقت (که آن را برهمن می نامد) و معرفتِ به «خود» حقیقیِ انسان یا آتمن به مثابه معبری برای درک و دریافت آن حقیقت یگانه است که با دیدن پرده های جهل و با عبور از لایه های گوناگون خود های دروغین و غیرحقیقی انسان امکان پذیر می شود.
بررسی، تحلیل و نقد دیدگاه ابن سینا درباره طبقه بندی علوم
حوزه های تخصصی:
از جمله اموری که فیلسوفان و علم شناسان از دیرباز به آن پرداخته اند، عرضه نوعی طبقه بندی کارا، جامع و مانع برای علوم و معارف بشری است. از جمله این بزرگان ابن سینا ست، که دو طبقه بندی در آثار خویش عرضه کرده است که یکی از آنها الگوبرداری از طبقه بندی ارسطوست و دیگری طبقه بندی مختار اوست. شیخ در طبقه بندی ارسطویی اش، نخست علوم عقلی و برهانی، یعنی حکمت را به دو دسته نظری و عملی تقسیم می کند و بعد هر یک از آنها را به سه شاخه اصلی مقصور و سپس چند شاخه فرعی و تبعی را بر آنها متفرع می سازد. و در پایان، به معرفی و تقسیم شاخه های قسم سومی از حکمت به نام منطق می پردازد. اما در تقسیم مختارش، ابتدا علوم را به آلی و اصالی تقسیم می کند و سپس علوم اصالی را به نظری و عملی و آنگاه هر یک از آنها را به چهار دسته تقسیم می کند. در این مقاله، ضمن تبیین نسبتاً مبسوط این دو طبقه بندی موارد خلل و نقص آنها باز نموده شده و در مجموع به هر یک از آنها حدود شش اشکال وارد شده است.