هدف پژوهش حاضر بررسی میزان تأثیر اردوی راهیان نور بر نگرش رفتاری و شناختی دانشجویان است. پژوهشگران تلاش می کنند با استفاده از روش مطالعه پانل، به بررسی این موضوع بپردازند که آیا نگرش دانشجویان نسبت به شهادت قبل و بعد از اردوی راهیان نور متفاوت است یا خیر؟ جامعه آماری، دانشجویان حاضر در اردوی راهیان نور سال 1389 دانشگاه فردوسی مشهد بوده و پژوهشگران جامعه را بصورت تمام شماری مورد بررسی قرار داده اند. در روش پژوهش پانل 300 نفر از دانشجویان یک بار قبل و یک بار بعد از اردو مورد مطالعه قرار گرفته اند. داده ها پس از گردآوری، ویرایش و کدگذاری مجدد وارد نرم افزار SPSS شده و توصیفات آماری، آزمون ویلکاکسون و آزمون مقایسه میانگین در دو گروه همبسته صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، نگرش شناختی و رفتاری دانشجویان نسبت به مقوله شهادت قبل و بعد از اردو با یکدیگر تفاوت معناداری دارد. در مورد نگرش پاسخگویان به اردو نیز تفاوت معناداری قبل و بعد از اردو مشاهده شده است. در نهایت با کنترل متغیرهای مستقل تفاوت معناداری در هر سه شاخص مشاهده نشده است. در نتیجه، حضور در اردوی راهیان نور نگرش رفتاری و شناختی به شهادت و نگرش به اردو را تحت تأثیر خود قرار داده است.
می توان با دو رویکرد به مفهوم فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی نگریست: «فلسفه» در حالت مضاف به تعلیم و تربیت اسلامی و فلسفه تعلیم و تربیت در حالت اتصاف به وصف «اسلامی». مدافعان رویکرد نخست با توجه به سه ملاک الف. تلقی محتوایی ب. تلقی روشی ساختاری ج. تلقی ترکیبی به سه گروه قابل تقسیم هستند. رویکرد برگزیده نگارنده، رویکرد نخست با نگاه ترکیبی است. در این رویکرد، دو روش پژوهشیِ «استطباقی» و «استنتاجی» به کارگرفته می شود. با توجه به ویژگیهای متمایزکننده حکمت متعالیه از دیگر نظامهای فلسفه اسلامی، نگارنده در پروژه پژوهشی خود، نظریه پردازی در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی بر مبنای حکمت متعالیه (یا حکمت متعالیه تعلیم و تربیت) را در اولویت قرار داده است. در مقالة پیش رو، موضوع «امکان وقوعی» این نظریه از دو دیدگاه به بحث گذاشته است: 1 تحقق شالوده فلسفی ساختمان این دانش در دوره های زمانی گذشته 2 تحقق نسبی لوازم روش شناختی این دانش در جهان غرب.
هر نظام حاکمیتی، علاوه بر آنکه مسؤولیت اداره و راهبری موضوعات و امور کلی و معمول حکومتی را در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اداری و ... بر عهده دارد، وظیفه و رسالت نظارت بر میزان حاکمیت ارزشهای اخلاقی بر جامعه و استفاده از ابزارهای مؤثر به منظور حفظ و ارتقاء التزام افراد جامعه به هنجارهای اخلاقی را نیز عهده دار است. حکومت دینی نیز به جهت انتساب به دین که خود مشتمل بر اخلاق به عنوان یکی از مهم ترین محورهای آموزه های وحیانی است، وظیفه ای خطیرتر در این زمینه دارد.
تجربة سه دهه حکومت اسلامی در ایران این زمینه را فراهم آورده است که مشکلات و آسیب های یک حکومت دینی در مواجهه با مدیریت اخلاقی جامعه، مورد بررسی و بازبینی قرار گیرد. نوشتار حاضر، این مهم را در دو محور نظری و عملی، مورد بحث قرار داده است.
ارائه مبانی فلسفی پیشنهادی برای تربیت دینی افراد کم توان ذهنی(بر اساس نظرات ملاصدرا) هدف اصلی این مقاله است. تاکید مقاله به طور عمده بر سرنوشت نهایی و سعادت اخروی این افراد، متمرکز است. تحلیل(متون صدرایی) و استنتاج، روش مورد استفاده درتدوین نوشته حاضر بوده است. تشکیکی بودن وجود، خیریت وجود، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس و حرکت جوهری، مبانی فلسفی منتخب برای تربیت دینی افراد کم توان ذهنی است. مراتب سعادت اخروی افراد کم توان ذهنی، وابسته به تربیت دینی آنان است.آنچه تفاوت مراتب وجودی و در نتیجه اختلاف در درجات سعادتمندی افراد کم توان ذهنی را همانند بقیه انسان ها، رقم می زند،کمیت وکیفیت ملکات و صورت های علمی متحد شده با نفسشان است که در فرایند حرکت جوهری کسب شده است. انجام فرایض دینی و خودداری از ارتکاب معاصی(با کمک بزرگسالان) هرچند با فهم اندک و اختیار محدود صورت پذیرد، برای افراد کم توان ذهنی بی نتیجه نیست و موجب ارتقا کیفیت زندگی اخروی آنها می گردد. تربیت دینی افراد کم توان ذهنی به دلیل این برداشت غلط که آنها مکلف نبوده و خداوند آنها را به عذاب دچار نمی سازد، نباید مورد کم توجهی قرار گیرد.