درسهائى از عقیله خاندان وحى
آرشیو
چکیده
متن
روز 5 جمادى الاول سال پنجم هجرت، مقارن با تولد دخترى پاک سیرت و ستوده خصال از خاندان آل رسول (ص) است. بانوى شایستهاى که الگوى صبر و مقاومت، پاسدارى از ارزشهاى الهى و جلوهاى از فضائل و کمالات اخلاقى و انسانى است.
این نوزاد مبارک آنچنان ویژگیهاى پدر گرامىاش حضرت على(ع) را در خود جمع کرده بود که زینب «زینت پدر» نام گرفت و وارث تمام زیبائىهاى خاندان رسالت و امامت در طول تاریخ گردید.
زینب از همان دوران کودکى پیام آور خصلتهاى والاى انسانى معنوى بود که بعدها در اثر پیشآمدهاى تلخ و شیرین تاریخى آنها را به فعلیت رسانده و جلوهاى از خصائل پسندیده نبوى علوى و فاطمى گردید، شکیبایى، پارسایى، دانش و بینش، حلم و حزم، تدبیر ، سیاست و سیادت، بزرگوارى عظمت روح و جلالت شخصیت، پایدارى در راه هدف، قوت قلب و ارادهاى فولادین، راستى و امانتدارى، دفاع از حق و عدل و ارزشهاى معنوى، حمایت از یتیمان و ضعیفان و محرومان، مهر و عطوفت و شفقت، پرورش فرزندان پاک و صالح، همسردارى، خانه دارى، عزت نفس، وفا به عهد، برخى از اوصاف و ویژگیهاى این دختر رسالت و یادگار امامت مىباشد که به غیر از مادر گرامىاش بانوى دیگرى به آن عظمت نرسید و به این جهت به آن حضرت صدّیقه صغرى نیز گفته مىشود.(1)
امّا آنچه این مقال در پى آنست تبیین مقام علمى و بعد فرهنگى و تربیتى آن بانوى آسمانى از میان سایر اوصاف والایش مىباشد.
القاب بلند عقیله، عالمه غیر معلّمه و محدّثه، نشانگر عظمت علمى و بلاغت و فصاحت آن بانوى گرامى است.
مقام علمى زینب کبرى آنچنان واضح و روشن است که سخن حضرت سجاد(ع) براى درک عظمت آن بانوى دانشمند کافى است. حضرت سجاد(ع) در مورد جایگاه علمى آن بزرگوار فرمود: «انت بحمداللّه عالمةٌ غیر معلّمةٍ و فهمةٌ غیر مفهمّةٍ؛(2) عمه جان! به لطف الهى تو دانشورى هستى که از گنجینه وحى علم آموختهاى و کسى به تو آموزش نداده و اندیشمندى هستى که بدون معلم مىفهمى و تعقل و تدبّر دارى!.»
در مقام تعقّل و اندیشه و هوشمندى آنچنان اوج گرفته بود که حضرتش را به عقیله بنى هاشم موسوم گردانیدند.ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبین و در ذیل شرح حال عون بن عبداللّه مىگوید: مادر عون، زینب عقیله، دختر على بن ابى طالب (ع) است. زینب همان بانوئى است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه(س) را از او روایت کرده است. ابن عباس در آغاز نقل خطبه مىگوید: عقیله ما (بنى هاشم) زینب دختر على (ع) این خطبه را گزارش نموده است.(3) براى توضیح سخن ما فقط به فرازهائى از خطبه حضرت زینب در کوفه مىپردازیم و آن میراث جاویدان فرهنگى را مورد تجزیه و تحلیل قرار مىدهیم. نمونهاى از مقام علمى آن حضرت
با مرورى کوتاه به شرایط و زمینههائى که خطبه معروف زینب کبرى (ع) در آن بستر زمانى واقع شد مىتوان به اهمیت و جایگاه رفیع آن در فرهنگ عالى اهل بیت(ع) واقف شد. سخن گفتن در حال اسارت، بعد از آن همه مصیبت و ناراحتىها و تألمات روحى و جسمى، که بحرانىترین حالات را براى هر انسانى مىتواند در پى داشته باشد. امّا زینب کبرى(ع) از یک سو به خاطرات گذشته مىاندیشد که چگونه 20 سال قبل از آن با عزت و احترام تمام، در کنار عزیزین اعضاء خانوادهاش با شکوه و عظمت زندگى مىکرد.
او که در آن شهر معلم و مفسر قرآن براى بانوان بوده است، و از سوئى دیگر امروز حتى نه به صورت فردى عادى و آزاد به این شهر مىآید بلکه بعنوان اسیر دست دشمن و همراه با سرهاى به نیزه زده شده دلبندهاى عزیزتر از جانش، وارد آن شهر غم زده مىشود. زینب کبرى بدون اینکه خم به ابرو بیاورد و ذرّهاى ابراز ذلت و خوارى و شکستگى بکند با سیمائى کاملاً پر صلابت و قاطعیت و گفتارى فصیح و بلیغ همچون پدرش على(ع)، به کوهى استوار مىماند که در برابر طوفان حوادث، سخت و مقاوم حتى واژه بلند شکیبائى و بردبارى در مقابل عظمت و شکوه آن شیر زن نینوا به زانو در آمده است. آرى تصور آن لحظات حساس تاریخى به ما مىآموزد که صبورى و بردبارى نیز از رفتار آن گرامى شگفت زده و متعجب است.
زینب (س) آنچنان در سخنان خویش به آیات الهى و مثلهاى متداول تمسک مىجوید مثل اینکه یک خطیب و مفسر ورزیده در اوج اقتدار و متعادلترین حالات روانى سخن مىگوید. او در خطبهاش تاریخ نکبت بار گذشته و اعمال نفرتانگیز و عبرتآموز کوفیان بى وفا را به رخ آنان مىکشد و آنان را به تفکر و تعقّل در رفتار پیشینیان فرا مىخواند. همچون پیامبرى منذر از فرجام خطرناک اعمالشان آنان را مىترساند. زینب(س) از زحمات رسول گرامى اسلام و خدمات شایان توجّه آن گرامى به اهل اسلام سخن به میان مىآورد. آرى ایراد یک سخنرانى با رعایت فنون خطابه، منظم و منسجم، بدون دغدغه خاطر، تمام نفسها را در سینهها حبس مىکند. یادآور بلیغترین خطابههاى امیرمؤمنان على(ع) به اهل آن دیار مىشود. او براى خداوند عالمیان زیباترین ستایشها را به عمل آورده و در مقام شناسائى خود و تبیین جایگاه ارزشمندش در میان مسلمانان، خود را فرزند حضرت خاتم الانبیاء محمد (ص) معرفى مىکند. آرى این خطابه حماسى، علمى و ادبى یکى از شاهکارهاى اهلبیت و نشانگر بخشى از عظمت علمى آن بانوست.
با توجه به اهمیت کلمات آن بانوى شایسته در این نوشتار نخست متن خطبه را با ترجمه آن مىخوانیم و آنگاه به مواردى از آموزههاى اخلاقى، تربیتى و اعتقادى سخنرانى حضرت زینب (س) در ورود به شهر کوفه در سال 61 قمرى مىپردازیم:
«الحمد للّه و الصّلاة على أبى محمّدٍ و آله الطّیبین الاخیار. أمّا بعد یا اهل الکوفه، یا اهل الختل و الغدر! أتبکون؟! فلا رقأت الدّمعة، و لا هدأت الرّنّة، انّما مثلکم کمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوةٍ أنکاثاً تتخذون ایمانکم دخلاً بینکم. ألا و هل فیکم الّا الصّلف و النّطف و الصّدر الشنف و ملق الأماء و غمز الأعداء؟ أو کمرعى على دمنةٍ او کفضّةٍ على ملحودةٍ، الا ساء ما قدّمتم لأنفسکم ان سخط اللّه علیکم و فى العذاب أنتم خالدون. اتبکون و تنتحبون؟ اى و اللّه فابکوا کثیراً و اضحکوا قلیلاً فلقد ذهبتم بعارها و شنارها و لن ترحضوها بغسلٍ بعدها ابداً، و انّى ترحضون قتل سلیل خاتم النّبوّةٍ و معدن الرّسالة و سیّد شباب اهل الجنّة و ملاذ خیرتکم و مفزع نازلتکم و منار حجّتکم و مدرة سنّتکم. الا ساء ماتزرون و بعداً لکم و سحقاً. فلقد خاب السّعى و تبّت الایدى و خسرت الصّفقة و بؤتم بغضبٍ من اللّه و ضربت علیکم الذّلة و المسکنة. ویلکم یا اهل الکوفة! أتدرون اىّ کبدٍ لرسول اللّه فریتم؟ و اىّ کریمةٍ له ابرزتم؟ و اىّ دم له سفکتم؟ و اىّ حرمةٍ له انتهکتم؟ لقد جئتم بها صلعاء عنقاء سوداء فقماء کطلاع الارض و ملاء السّماء أفعجبتم ان مطرت السّماء دماً و لعذاب الآخرة اخزى و انتم لاتنصرون، فلا یستخفّنکم المهل فانّه لایحفزه البدار، و لا یخاف فوت الثّار، و انّ ربّکم لبالمرصاد...»
حمد و ستایش خداوند را و درود و صلوات بر پدرم محمد و اهل بیت پاک و برگزیده او. اى مردم کوفه! اى صاحبان مکر و خدعه! آیا بر ما گریه مىکنید؟ هرگز آب دیدگان شما فرو نایستد و نالههاى شما ساکت نگردد. مثل شما مثل زنى است که رشتههاى خود را نیکو ببافد و سپس از هم باز کند. شما ایمان خود را مایه مکر و خیانت در میان خود ساختید و رشته ایمان را بستید و دو مرتبه باز کردید. در میان شما جز خودستایى و تملقى چون تملق کنیزان و غمازى با دشمنان، خصلتى نیست. شما مانند گیاههاى زباله دانها هستید که قابل خوردن نیستند و به نقرهاى مىمانید که زینت قبور باشد و از آن استفاده نمىگردد و عذاب جاویدان براى شما آماده شد. آیا پس از کشتن ما بر ما گریه مىکنید و خود را سرزنش مىنمایید؟ آرى، به خدا قسم زیاد گریه کنید و کم بخندید. همانا شما لکه عار روزگار را به دامان خود افکندید که به هیچ آبى نمىتوان شست و شویش داد. چگونه شسته شود قتل پسر پیغمبر و سید جوانان اهل بهشت و آن کسى که در جنگها و گرفتاریها ملجأ شما، و در مقام محاجه با دشمنان، رهنماى شما بود، و کسى که در سختیها به او پناه مىبردید و دین و شریعت را از او مىآموختید. بدانید و آگاه باشید که وزر و وبال بزرگى بجا آوردید. دور باشید از رحمت خدا، و هلاکت بر شما باد. به تحقیق که کوشش شما به ناامیدى کشید و دستهاى شما (از رحمت) کوتاه شد و معامله شما، موجب خسران و زیانتان گردید. همانا به غضب خدا بازگشت نمودید و ذلت و بیچارگى شما را احاطه کرد. واى بر شما اى اهل کوفه! آیا مىدانید چه جگرى از رسول خدا شکافتید؟ و چه گوهرهایى از حرم او را آشکار ساختید و چه خونى از او بر زمین ریختید؟ و چه حرمتى از او هتک نمودید؟! کار زشت و ناشایستهاى انجام دادید و جنایت بزرگى مرتکب شدید و ظلم و ستمى عظیم به بزرگى زمین و آسمان نمودید، آیا تعجب مىکنید که آسمان خون بارید؟ و بى شبهه عذاب آخرت سختتر و خوار کنندهتر است و در آن روز شما را یاورى نخواهد بود، پس این مهلتى را که خداوند به شما داده است شما را سبک نکند و از حد خود خارج نسازد.(4) مقام عبودیت و بندگى
شکر الهى و حمد و ثناى بر آفریدگار هستى از مهمترین آموزههاى اهل بیت (ع) براى پیروان آنان مىباشد. که نشانگر نهایت بندگى و عبودیت در برابر حق است و زینب کبرى (س) در این سخنرانى به ما مىآموزد که در هیچ حالى ستایش از حق را نباید فراموش کرد و حمد خداوند جلوهاى از مقام تسلیم و رضاست.
آن بانوى خردمند نه تنها از خداوند متعال کوچکترین رنجشى ندارد بلکه به تمام بلاها و سختىهائى که در راه رضایت الهى مبتلاء مىشود به دیده رضا و کمال معنوى نگاه مىکند.
آرى او از ابتلاءات و آزمایشهاى سخت الهى سربلند و پیروز بیرون آمده و به این جهت از خدایش راضى و او را در همه حال شکرگزار و سپاسگزار است.
زینب خدا را حمد مىکند چرا که خداوند او را در میان دیگران براى این امتحان و نیل به درجات عالى دنیوى و اخروى انتخاب کرده است.
آنکه در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش مىدهند
او در مقابل مصائب و گرفتاریها لحظهاى لب به شکوه نمىگشاید و هیچ جا اظهار ذلت و خوارى نمىکند و با کمال شکوه و عظمت حمد الهى را بر زبان جارى مىسازد چرا که دختر قهرمان على(ع) معتقد است تمام کارهاى خدا در حق بندگان زیباست نیش و نوش، و قهر الهى همهاش رحمت است و نعمت، و پذیرفته شدن در شایستهترین راه تکامل. او نه تنها همه مشکلات را به جان خریده و آنها را زیباترین لحظات زندگى خود مىداند.(5) بلکه اینها را اولین گام عشق به حق و خدا مىداند و به همین علت به پیروان خود مىآموزد که در هر شرائطى باید حمد خدا را گفت و شکر او بجاى آورد. تبیین جایگاه اهل بیت(ع)
زینب کبرى (س) در مراحل نخستین خطابهاش بدون اینکه نظم کلام را به هم بزند به حیاتىترین آموزه دینى اشاره مىکند که مسئله رهبرى جامعه توسط انسانهاى صالح و متعهد است. او بر پیامبر (ص) و آل او بعنوان رهبران صالح، پاک و برگزیده الهى درود مىفرستد و خطر انحراف از رهبرى صالح را با این جمله گوشزد مىکند و به مردم مىفهماند که، پیروى نکردن از رهبران شایسته چه نتائج زیانبارى را به دنبال خواهد داشت.
آن حضرت این نکته ضرورى را یادآور مىشود که یک مسلمان همواره باید بعد از یاد خداوند در اندیشه پیروى از پیامبر و آل او باشد و اگر اهلبیت را جداى از مسیر الهى تلقى کند و راه خداوند را بدون راهبر شایسته طى نماید به ظلمات و تاریکىها خواهد رسید.
طى این مرحله بى همرهى خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر تنهائى
در همین زمینه زینب(ع) تصریح مىکند که مهمترین اشتباه شما در جدائى از اهلبیت(ع) بود که اینگونه شما را به هلاکت و گرفتارى کشانید و تأکید آن گرامى بر اینکه به پیامبر بعنوان پدر سلام مىکند مىخواهد بفرماید که شما حتى اهل بیت را از پیامبر جدا مىانگاشتید و خیال مىکردید با کشتن فرزندان پیامبر به مقام والائى نزد خدا و رسول او خواهید رسید. آرى فاصله گرفتن از پیامبر(ص) و اهل بیت پاکش نه تنها موجب هلاکت و بدبختى در جهان آخرت خواهد بود بلکه در این جهان نیز سبب ذلت و خوارى و رسوائى و پشیمانى مىشود.
بازتاب اعمال
طبق فرهنگ متعالى قرآن تمام اعمال نیک و بد انسان در این جهان و دنیاى آخرت بازتاب دقیقى دارد. هیچ یک از حوادث و پیشامدهاى روزگار اتفاقى و بدون حساب و کتاب پیش نمىآید بلکه همه آنها بر اساس برنامهاى منظم و با فرمانى از سوى خداوند عالمیان و توسط فرشتگان و سایر عوامل غیبى به مرحله اجرا در مىآید چرا که:
جمله ذرّات زمین و آسمان
لشگر حقّاند گاه امتحان
از آنجائى که انسان سرنوشت خود را با اختیار انتخاب مىکند و تمام اعمال و رفتار خوب و بد وى کیفر و پاداش بدنبال دارد و خداوند متعال به کسى ذرّهاى ستم روا نمىدارد، تمام ذرّات هستى گوئى به فرمان حق بوده و در موارد لازم کیفر و پاداش هر کس را به نسبت به رفتارش انجام مىدهند. و در این زمینه خداوند به وضعیت ناسپاسان و ستم گران اشاره کرده و مىفرماید: «ذلک جزیناهم بما کفروا و هل نجازى الّا الکفور؛(6) ما این کیفر را( به قوم سبا به خاطر ناسپاسى و کفران نعمت) بر آنان نازل کردیم و آیا ما به غیر از ناسپاسان را کیفر مىکنیم؟!»
زینب کبرى طبق این اندیشه قرآنى اهل کوفه را به خاطر پیمان شکنى، ناسپاسى، و خیانت به رهبر الهى مورد مذمت و سرزنش قرار داده و از آینده وخیم و دردناک آنان خبر مىدهد و اشاره مىکند که: خوارى و خفّت، روزهائى ترسناک و نگران کننده، برانگیختن خشم الهى و بالاخره عذاب دردناک جهنم را باید منتظر باشند و این همان بازتاب اعمال و رفتار آنان در حادثه کربلا است. تکیه بر کلام وحى
زینب کبرى(ع) در این خطبه کوتاه ولى بجا و دقیق و پربار بارها بر کلام وحى تکیه کرده و از آیات حیاتبخش آن در القاء سخن خود به مردم بهره مىبرد. و این از تسلط عمیق آن تربیت یافته مکتب وحى به کلام خدا دارد. آن حضرت بى وفائى و خیانت کوفیان را به زنى مثال مىزند که رشتههاى خود را بعد از بافتن پنبه مىکند و تمام زحمات خود را بدون علت تلف مىسازد. این سخن بانوى کربلا برگرفته از آیه 92 سوره نحل است که خداوند متعال در مورد وفاى به عهد و اهمیت آن سخن گفته آنگاه مىفرماید: «ولاتکونوا کالّتى نقضت غزلها من بعد قوّةٍ انکاثا؛(7) و همانند آن زن سبک مغز نباشید که پشمهاى تابیده خود را پس از کامل شدن دوباره وا مىتابید!»
عقیله خاندان وحى در فراز دیگرى از خطبه پرمایهاش با اقتباس از آیات وحیانى خداوند، وجدان عهد شکنان را به محاکمه کشیده و به آنان هشدار مىدهد که: «الا ساء ما یزرون؛ بدانید که شما خیلى بد عمل کردید. و این لکّه ننگ با هیچ وسیلهاى پاک شدنى نیست. و این همان هشدار قرآن کریم است که در آیه 31 سوره انعام، به دنیاپرستان و آنانکه زندگى ناچیز دنیا را در مقابل ارزشهاى الهى و زندگى جاویدان آخرت خریدهاند بیان شده است. خداوند با اشاره به حسرت و ندامت و زیانکارى آنان در روز قیامت، به آنان خداوند تأکید مىفرماید که: «قالوا یا حسرتنا على ما فرّطنا فیها و هم یحملون اوزارهم على ظهورهم الاساء مایزرون؛ آنان مىگویند: افسوس بر ما که درباره (حق) کوتاهى کردیم! و آنها بار سنگین گناهانشان را به دوش مىکشند چه بد بارى به دوش خواهند کشید.
وعده عذاب الهى و عاجز و ناتوان شدن معاندان، کافران و دشمنان اسلام در مقابل آن از نکته هائى است که قرآن بارها به آن پرداخته است. قرآن کریم در مورد قوم عاد بعد از نزول بلاء و هلاکت آن قوم سرکش مىفرماید: «ولعذاب الآخرة اخزى و هم لاینصرون؛(8) عذاب آخرت از عذاب دنیا(دردناکتر و) سختتر خواهد بود و آنان هیچگونه یارى نخواهند شد.
زینب (ع) بعد از آنکه جنایات کوفیان را شرح داده و زشتى کارشان را کاملاً نمایان مىسازد با اشاره به عذاب وجدان و گرفتاریهاى دنیوى آنان که در پیش خواهند داشت. با استناد به آیه فوق، عذاب اخرویشان را خیلى شکنندهتر و خوار کنندهتر از عذاب دنیوى مىداند. و بالاخره خطابه حماسى و آتشین بانوى کربلا و پرچمدار عدل و آزادى با اقتباس از آیهاى دیگر از سوره فجر به پایان مىرسد. در آن آیه خداوند متعال به اقتدار و تسلط خود بر تمامى انسانها اشاره کرده و حضور خویش و فرشتگان آسمانى را در تمام صحنهها و حوادث روزگار اعلام داشته، طرحها، نقشهها و تمام تلاشهاى ستم گران را در مقابل حق و پیام آوران حقیقت بیهوده دانسته و مىفرماید: «انّ ربّک لبالمرصاد؛(9) به یقین پروردگار تو در کمین (ستمگران و مخالفان حق) مىباشد و زینب کبرى به کوفیان فرمود: «انّ ربّکم لبالمرصاد؛ مطمئن باشید که پروردگارتان در کمینگاه است و در مورد لازم شما را به سزاى اعمالتان خواهد رسانید. افزون بر آیات وحى، استفاده از تمثیل، استدلال منطقى و عقلى، عبرت اندوزى و مقایسه اعمال گذشته و حال و آینده و تحریک عواطف از دیگر فنون خطابه است که به وضوح در کلام دختر بلاغت و فرزند فصاحت دیده مىشود. این خطابه به بررسى کاملى نیاز دارد که مجال را گنجایش آن نیست.
همچنین در حاشیه خطابه جلوه صفات اخلاقى و کمالات انسانى همچون حیا، عفت، امر به معروف و نهى از منکر و تبلیغ عملى و گسترده آموزههاى دینى کاملاً نمایان است. دستآوردهاى فرهنگى
کوفیان گرچه به اعمال ناپسندى دست زدند و گناهى را مرتکب شدند که هیچگاه فراموش نمىشود. امّا زینب کبرى(س) با خطابه روشنگر و آتشین خود چنان تحولى در آنان ایجاد نمود که نسلهاى بعدى آنان با الهام از سخنان آن بانوى عصمت به سوى کمال گام برداشتند. آن حضرت تخم و بذرى را در دل کوفیان پاشید که ثمره آن در دهههاى بعدى حاصل شد.
آرى شیعیان کوفه بعد از تجربههاى تلخى که در آن شهر نسبت به اهل بیت(ع) امام على (ع) و امام حسن و امام حسین(ع)) صورت گرفته بود از کرده خود پشیمان شدند و علاوه بر شرکت در قیامهاى سیاسى همچون قیام توابین و مختار به سوى اهل بیت روى آوردند به همین جهت بسیارى از یاران، شاگردان و دوستان امام سجاد(ع)، امام باقر و امام صادق(ع) را کوفیان تشکیل مىدهند. امام صادق(ع) براى اولین بار در زمان ابوالعباس سفاح به کوفه آمد و مورد تکریم او قرار گرفت. حتى امام صادق(ع) بسیارى از شاگردان خود را در کوفه تربیت نمود.(10)
آرى خطابه زینب در سال 61 هجرى روح ایمان را دوباره در کوفیان زنده کرد و آن زحمات در پنجاه سال بعد ثمره داد و اینک نام بخشى از مردان و زنان کوفى که پاسدار فرهنگ اهل بیت بعد از حماسه عاشورا و از یاران امام سجاد(ع) و امام باقر (ع) و امام صادق(ع) و ائمه بعدى محسوب مىشدند به اختصار ذکر مىشود:
1- ابراهیم بن حیّان اسدى کوفى.
2- بشربن غالب اسدى کوفى.
3- ثابت بن دینار معروف به ابوحمزه ثمالى.
4- سعید بن جبیر که بعدها در مکه ساکن شد(از شاگردان امام سجاد(ع)).
5 - منهال بن عمرواسدى.
6- مفضل بن عمر کوفى .
7- عبداللّه بن ابى یعفور عبدى کوفى.
8 - زرارة بن اعین.
9- ام اسود دختر اعین شیبانى و خواهر زرارة بن اعین.
10 - ام خالد عبدى که مورد توجه امام صادق(ع) بود.(11) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. مستدرک سفینة البحار، ج 4، ص 313. صاحب تنقیح المقالى در مورد حضرت زینب(س) مىنویسد: زینب و ما زینب و ما ادراک ما زینب هى عقیلة بنى هاشم و قد حازت من الصفات الحمیدة مالم یحزها بعد امّها احد حتى حق ان یقال هى الصدیقة الصغرى...(تنقیح المقالى، ج 3، باب فضل النساء، ص 79). 2. الاحتجاج، ج 2، ص 305. 3. الانوار العلویه، ص 434. 4. اللهوف فى قتلى الطفوف، سید ابن طاووس حسنى، ص176. 5. لهوف، سید بن طاووس، ص 292. 6. سوره سباء، آیه 17. 7. زینب عقیله خاندان وحى، ص 46. 8. سوره فصلت، آیه 16. 9. سوره فجر، آیه 14. 10. کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامى، ص 56. 11. رجال شیخ طوسى، یاران امام چهارم و پنجم و ششم ؛ زنان دانشمند و راوى، ص 298.
این نوزاد مبارک آنچنان ویژگیهاى پدر گرامىاش حضرت على(ع) را در خود جمع کرده بود که زینب «زینت پدر» نام گرفت و وارث تمام زیبائىهاى خاندان رسالت و امامت در طول تاریخ گردید.
زینب از همان دوران کودکى پیام آور خصلتهاى والاى انسانى معنوى بود که بعدها در اثر پیشآمدهاى تلخ و شیرین تاریخى آنها را به فعلیت رسانده و جلوهاى از خصائل پسندیده نبوى علوى و فاطمى گردید، شکیبایى، پارسایى، دانش و بینش، حلم و حزم، تدبیر ، سیاست و سیادت، بزرگوارى عظمت روح و جلالت شخصیت، پایدارى در راه هدف، قوت قلب و ارادهاى فولادین، راستى و امانتدارى، دفاع از حق و عدل و ارزشهاى معنوى، حمایت از یتیمان و ضعیفان و محرومان، مهر و عطوفت و شفقت، پرورش فرزندان پاک و صالح، همسردارى، خانه دارى، عزت نفس، وفا به عهد، برخى از اوصاف و ویژگیهاى این دختر رسالت و یادگار امامت مىباشد که به غیر از مادر گرامىاش بانوى دیگرى به آن عظمت نرسید و به این جهت به آن حضرت صدّیقه صغرى نیز گفته مىشود.(1)
امّا آنچه این مقال در پى آنست تبیین مقام علمى و بعد فرهنگى و تربیتى آن بانوى آسمانى از میان سایر اوصاف والایش مىباشد.
القاب بلند عقیله، عالمه غیر معلّمه و محدّثه، نشانگر عظمت علمى و بلاغت و فصاحت آن بانوى گرامى است.
مقام علمى زینب کبرى آنچنان واضح و روشن است که سخن حضرت سجاد(ع) براى درک عظمت آن بانوى دانشمند کافى است. حضرت سجاد(ع) در مورد جایگاه علمى آن بزرگوار فرمود: «انت بحمداللّه عالمةٌ غیر معلّمةٍ و فهمةٌ غیر مفهمّةٍ؛(2) عمه جان! به لطف الهى تو دانشورى هستى که از گنجینه وحى علم آموختهاى و کسى به تو آموزش نداده و اندیشمندى هستى که بدون معلم مىفهمى و تعقل و تدبّر دارى!.»
در مقام تعقّل و اندیشه و هوشمندى آنچنان اوج گرفته بود که حضرتش را به عقیله بنى هاشم موسوم گردانیدند.ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبین و در ذیل شرح حال عون بن عبداللّه مىگوید: مادر عون، زینب عقیله، دختر على بن ابى طالب (ع) است. زینب همان بانوئى است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه(س) را از او روایت کرده است. ابن عباس در آغاز نقل خطبه مىگوید: عقیله ما (بنى هاشم) زینب دختر على (ع) این خطبه را گزارش نموده است.(3) براى توضیح سخن ما فقط به فرازهائى از خطبه حضرت زینب در کوفه مىپردازیم و آن میراث جاویدان فرهنگى را مورد تجزیه و تحلیل قرار مىدهیم. نمونهاى از مقام علمى آن حضرت
با مرورى کوتاه به شرایط و زمینههائى که خطبه معروف زینب کبرى (ع) در آن بستر زمانى واقع شد مىتوان به اهمیت و جایگاه رفیع آن در فرهنگ عالى اهل بیت(ع) واقف شد. سخن گفتن در حال اسارت، بعد از آن همه مصیبت و ناراحتىها و تألمات روحى و جسمى، که بحرانىترین حالات را براى هر انسانى مىتواند در پى داشته باشد. امّا زینب کبرى(ع) از یک سو به خاطرات گذشته مىاندیشد که چگونه 20 سال قبل از آن با عزت و احترام تمام، در کنار عزیزین اعضاء خانوادهاش با شکوه و عظمت زندگى مىکرد.
او که در آن شهر معلم و مفسر قرآن براى بانوان بوده است، و از سوئى دیگر امروز حتى نه به صورت فردى عادى و آزاد به این شهر مىآید بلکه بعنوان اسیر دست دشمن و همراه با سرهاى به نیزه زده شده دلبندهاى عزیزتر از جانش، وارد آن شهر غم زده مىشود. زینب کبرى بدون اینکه خم به ابرو بیاورد و ذرّهاى ابراز ذلت و خوارى و شکستگى بکند با سیمائى کاملاً پر صلابت و قاطعیت و گفتارى فصیح و بلیغ همچون پدرش على(ع)، به کوهى استوار مىماند که در برابر طوفان حوادث، سخت و مقاوم حتى واژه بلند شکیبائى و بردبارى در مقابل عظمت و شکوه آن شیر زن نینوا به زانو در آمده است. آرى تصور آن لحظات حساس تاریخى به ما مىآموزد که صبورى و بردبارى نیز از رفتار آن گرامى شگفت زده و متعجب است.
زینب (س) آنچنان در سخنان خویش به آیات الهى و مثلهاى متداول تمسک مىجوید مثل اینکه یک خطیب و مفسر ورزیده در اوج اقتدار و متعادلترین حالات روانى سخن مىگوید. او در خطبهاش تاریخ نکبت بار گذشته و اعمال نفرتانگیز و عبرتآموز کوفیان بى وفا را به رخ آنان مىکشد و آنان را به تفکر و تعقّل در رفتار پیشینیان فرا مىخواند. همچون پیامبرى منذر از فرجام خطرناک اعمالشان آنان را مىترساند. زینب(س) از زحمات رسول گرامى اسلام و خدمات شایان توجّه آن گرامى به اهل اسلام سخن به میان مىآورد. آرى ایراد یک سخنرانى با رعایت فنون خطابه، منظم و منسجم، بدون دغدغه خاطر، تمام نفسها را در سینهها حبس مىکند. یادآور بلیغترین خطابههاى امیرمؤمنان على(ع) به اهل آن دیار مىشود. او براى خداوند عالمیان زیباترین ستایشها را به عمل آورده و در مقام شناسائى خود و تبیین جایگاه ارزشمندش در میان مسلمانان، خود را فرزند حضرت خاتم الانبیاء محمد (ص) معرفى مىکند. آرى این خطابه حماسى، علمى و ادبى یکى از شاهکارهاى اهلبیت و نشانگر بخشى از عظمت علمى آن بانوست.
با توجه به اهمیت کلمات آن بانوى شایسته در این نوشتار نخست متن خطبه را با ترجمه آن مىخوانیم و آنگاه به مواردى از آموزههاى اخلاقى، تربیتى و اعتقادى سخنرانى حضرت زینب (س) در ورود به شهر کوفه در سال 61 قمرى مىپردازیم:
«الحمد للّه و الصّلاة على أبى محمّدٍ و آله الطّیبین الاخیار. أمّا بعد یا اهل الکوفه، یا اهل الختل و الغدر! أتبکون؟! فلا رقأت الدّمعة، و لا هدأت الرّنّة، انّما مثلکم کمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوةٍ أنکاثاً تتخذون ایمانکم دخلاً بینکم. ألا و هل فیکم الّا الصّلف و النّطف و الصّدر الشنف و ملق الأماء و غمز الأعداء؟ أو کمرعى على دمنةٍ او کفضّةٍ على ملحودةٍ، الا ساء ما قدّمتم لأنفسکم ان سخط اللّه علیکم و فى العذاب أنتم خالدون. اتبکون و تنتحبون؟ اى و اللّه فابکوا کثیراً و اضحکوا قلیلاً فلقد ذهبتم بعارها و شنارها و لن ترحضوها بغسلٍ بعدها ابداً، و انّى ترحضون قتل سلیل خاتم النّبوّةٍ و معدن الرّسالة و سیّد شباب اهل الجنّة و ملاذ خیرتکم و مفزع نازلتکم و منار حجّتکم و مدرة سنّتکم. الا ساء ماتزرون و بعداً لکم و سحقاً. فلقد خاب السّعى و تبّت الایدى و خسرت الصّفقة و بؤتم بغضبٍ من اللّه و ضربت علیکم الذّلة و المسکنة. ویلکم یا اهل الکوفة! أتدرون اىّ کبدٍ لرسول اللّه فریتم؟ و اىّ کریمةٍ له ابرزتم؟ و اىّ دم له سفکتم؟ و اىّ حرمةٍ له انتهکتم؟ لقد جئتم بها صلعاء عنقاء سوداء فقماء کطلاع الارض و ملاء السّماء أفعجبتم ان مطرت السّماء دماً و لعذاب الآخرة اخزى و انتم لاتنصرون، فلا یستخفّنکم المهل فانّه لایحفزه البدار، و لا یخاف فوت الثّار، و انّ ربّکم لبالمرصاد...»
حمد و ستایش خداوند را و درود و صلوات بر پدرم محمد و اهل بیت پاک و برگزیده او. اى مردم کوفه! اى صاحبان مکر و خدعه! آیا بر ما گریه مىکنید؟ هرگز آب دیدگان شما فرو نایستد و نالههاى شما ساکت نگردد. مثل شما مثل زنى است که رشتههاى خود را نیکو ببافد و سپس از هم باز کند. شما ایمان خود را مایه مکر و خیانت در میان خود ساختید و رشته ایمان را بستید و دو مرتبه باز کردید. در میان شما جز خودستایى و تملقى چون تملق کنیزان و غمازى با دشمنان، خصلتى نیست. شما مانند گیاههاى زباله دانها هستید که قابل خوردن نیستند و به نقرهاى مىمانید که زینت قبور باشد و از آن استفاده نمىگردد و عذاب جاویدان براى شما آماده شد. آیا پس از کشتن ما بر ما گریه مىکنید و خود را سرزنش مىنمایید؟ آرى، به خدا قسم زیاد گریه کنید و کم بخندید. همانا شما لکه عار روزگار را به دامان خود افکندید که به هیچ آبى نمىتوان شست و شویش داد. چگونه شسته شود قتل پسر پیغمبر و سید جوانان اهل بهشت و آن کسى که در جنگها و گرفتاریها ملجأ شما، و در مقام محاجه با دشمنان، رهنماى شما بود، و کسى که در سختیها به او پناه مىبردید و دین و شریعت را از او مىآموختید. بدانید و آگاه باشید که وزر و وبال بزرگى بجا آوردید. دور باشید از رحمت خدا، و هلاکت بر شما باد. به تحقیق که کوشش شما به ناامیدى کشید و دستهاى شما (از رحمت) کوتاه شد و معامله شما، موجب خسران و زیانتان گردید. همانا به غضب خدا بازگشت نمودید و ذلت و بیچارگى شما را احاطه کرد. واى بر شما اى اهل کوفه! آیا مىدانید چه جگرى از رسول خدا شکافتید؟ و چه گوهرهایى از حرم او را آشکار ساختید و چه خونى از او بر زمین ریختید؟ و چه حرمتى از او هتک نمودید؟! کار زشت و ناشایستهاى انجام دادید و جنایت بزرگى مرتکب شدید و ظلم و ستمى عظیم به بزرگى زمین و آسمان نمودید، آیا تعجب مىکنید که آسمان خون بارید؟ و بى شبهه عذاب آخرت سختتر و خوار کنندهتر است و در آن روز شما را یاورى نخواهد بود، پس این مهلتى را که خداوند به شما داده است شما را سبک نکند و از حد خود خارج نسازد.(4) مقام عبودیت و بندگى
شکر الهى و حمد و ثناى بر آفریدگار هستى از مهمترین آموزههاى اهل بیت (ع) براى پیروان آنان مىباشد. که نشانگر نهایت بندگى و عبودیت در برابر حق است و زینب کبرى (س) در این سخنرانى به ما مىآموزد که در هیچ حالى ستایش از حق را نباید فراموش کرد و حمد خداوند جلوهاى از مقام تسلیم و رضاست.
آن بانوى خردمند نه تنها از خداوند متعال کوچکترین رنجشى ندارد بلکه به تمام بلاها و سختىهائى که در راه رضایت الهى مبتلاء مىشود به دیده رضا و کمال معنوى نگاه مىکند.
آرى او از ابتلاءات و آزمایشهاى سخت الهى سربلند و پیروز بیرون آمده و به این جهت از خدایش راضى و او را در همه حال شکرگزار و سپاسگزار است.
زینب خدا را حمد مىکند چرا که خداوند او را در میان دیگران براى این امتحان و نیل به درجات عالى دنیوى و اخروى انتخاب کرده است.
آنکه در این بزم مقربتر است
جام بلا بیشترش مىدهند
او در مقابل مصائب و گرفتاریها لحظهاى لب به شکوه نمىگشاید و هیچ جا اظهار ذلت و خوارى نمىکند و با کمال شکوه و عظمت حمد الهى را بر زبان جارى مىسازد چرا که دختر قهرمان على(ع) معتقد است تمام کارهاى خدا در حق بندگان زیباست نیش و نوش، و قهر الهى همهاش رحمت است و نعمت، و پذیرفته شدن در شایستهترین راه تکامل. او نه تنها همه مشکلات را به جان خریده و آنها را زیباترین لحظات زندگى خود مىداند.(5) بلکه اینها را اولین گام عشق به حق و خدا مىداند و به همین علت به پیروان خود مىآموزد که در هر شرائطى باید حمد خدا را گفت و شکر او بجاى آورد. تبیین جایگاه اهل بیت(ع)
زینب کبرى (س) در مراحل نخستین خطابهاش بدون اینکه نظم کلام را به هم بزند به حیاتىترین آموزه دینى اشاره مىکند که مسئله رهبرى جامعه توسط انسانهاى صالح و متعهد است. او بر پیامبر (ص) و آل او بعنوان رهبران صالح، پاک و برگزیده الهى درود مىفرستد و خطر انحراف از رهبرى صالح را با این جمله گوشزد مىکند و به مردم مىفهماند که، پیروى نکردن از رهبران شایسته چه نتائج زیانبارى را به دنبال خواهد داشت.
آن حضرت این نکته ضرورى را یادآور مىشود که یک مسلمان همواره باید بعد از یاد خداوند در اندیشه پیروى از پیامبر و آل او باشد و اگر اهلبیت را جداى از مسیر الهى تلقى کند و راه خداوند را بدون راهبر شایسته طى نماید به ظلمات و تاریکىها خواهد رسید.
طى این مرحله بى همرهى خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر تنهائى
در همین زمینه زینب(ع) تصریح مىکند که مهمترین اشتباه شما در جدائى از اهلبیت(ع) بود که اینگونه شما را به هلاکت و گرفتارى کشانید و تأکید آن گرامى بر اینکه به پیامبر بعنوان پدر سلام مىکند مىخواهد بفرماید که شما حتى اهل بیت را از پیامبر جدا مىانگاشتید و خیال مىکردید با کشتن فرزندان پیامبر به مقام والائى نزد خدا و رسول او خواهید رسید. آرى فاصله گرفتن از پیامبر(ص) و اهل بیت پاکش نه تنها موجب هلاکت و بدبختى در جهان آخرت خواهد بود بلکه در این جهان نیز سبب ذلت و خوارى و رسوائى و پشیمانى مىشود.
بازتاب اعمال
طبق فرهنگ متعالى قرآن تمام اعمال نیک و بد انسان در این جهان و دنیاى آخرت بازتاب دقیقى دارد. هیچ یک از حوادث و پیشامدهاى روزگار اتفاقى و بدون حساب و کتاب پیش نمىآید بلکه همه آنها بر اساس برنامهاى منظم و با فرمانى از سوى خداوند عالمیان و توسط فرشتگان و سایر عوامل غیبى به مرحله اجرا در مىآید چرا که:
جمله ذرّات زمین و آسمان
لشگر حقّاند گاه امتحان
از آنجائى که انسان سرنوشت خود را با اختیار انتخاب مىکند و تمام اعمال و رفتار خوب و بد وى کیفر و پاداش بدنبال دارد و خداوند متعال به کسى ذرّهاى ستم روا نمىدارد، تمام ذرّات هستى گوئى به فرمان حق بوده و در موارد لازم کیفر و پاداش هر کس را به نسبت به رفتارش انجام مىدهند. و در این زمینه خداوند به وضعیت ناسپاسان و ستم گران اشاره کرده و مىفرماید: «ذلک جزیناهم بما کفروا و هل نجازى الّا الکفور؛(6) ما این کیفر را( به قوم سبا به خاطر ناسپاسى و کفران نعمت) بر آنان نازل کردیم و آیا ما به غیر از ناسپاسان را کیفر مىکنیم؟!»
زینب کبرى طبق این اندیشه قرآنى اهل کوفه را به خاطر پیمان شکنى، ناسپاسى، و خیانت به رهبر الهى مورد مذمت و سرزنش قرار داده و از آینده وخیم و دردناک آنان خبر مىدهد و اشاره مىکند که: خوارى و خفّت، روزهائى ترسناک و نگران کننده، برانگیختن خشم الهى و بالاخره عذاب دردناک جهنم را باید منتظر باشند و این همان بازتاب اعمال و رفتار آنان در حادثه کربلا است. تکیه بر کلام وحى
زینب کبرى(ع) در این خطبه کوتاه ولى بجا و دقیق و پربار بارها بر کلام وحى تکیه کرده و از آیات حیاتبخش آن در القاء سخن خود به مردم بهره مىبرد. و این از تسلط عمیق آن تربیت یافته مکتب وحى به کلام خدا دارد. آن حضرت بى وفائى و خیانت کوفیان را به زنى مثال مىزند که رشتههاى خود را بعد از بافتن پنبه مىکند و تمام زحمات خود را بدون علت تلف مىسازد. این سخن بانوى کربلا برگرفته از آیه 92 سوره نحل است که خداوند متعال در مورد وفاى به عهد و اهمیت آن سخن گفته آنگاه مىفرماید: «ولاتکونوا کالّتى نقضت غزلها من بعد قوّةٍ انکاثا؛(7) و همانند آن زن سبک مغز نباشید که پشمهاى تابیده خود را پس از کامل شدن دوباره وا مىتابید!»
عقیله خاندان وحى در فراز دیگرى از خطبه پرمایهاش با اقتباس از آیات وحیانى خداوند، وجدان عهد شکنان را به محاکمه کشیده و به آنان هشدار مىدهد که: «الا ساء ما یزرون؛ بدانید که شما خیلى بد عمل کردید. و این لکّه ننگ با هیچ وسیلهاى پاک شدنى نیست. و این همان هشدار قرآن کریم است که در آیه 31 سوره انعام، به دنیاپرستان و آنانکه زندگى ناچیز دنیا را در مقابل ارزشهاى الهى و زندگى جاویدان آخرت خریدهاند بیان شده است. خداوند با اشاره به حسرت و ندامت و زیانکارى آنان در روز قیامت، به آنان خداوند تأکید مىفرماید که: «قالوا یا حسرتنا على ما فرّطنا فیها و هم یحملون اوزارهم على ظهورهم الاساء مایزرون؛ آنان مىگویند: افسوس بر ما که درباره (حق) کوتاهى کردیم! و آنها بار سنگین گناهانشان را به دوش مىکشند چه بد بارى به دوش خواهند کشید.
وعده عذاب الهى و عاجز و ناتوان شدن معاندان، کافران و دشمنان اسلام در مقابل آن از نکته هائى است که قرآن بارها به آن پرداخته است. قرآن کریم در مورد قوم عاد بعد از نزول بلاء و هلاکت آن قوم سرکش مىفرماید: «ولعذاب الآخرة اخزى و هم لاینصرون؛(8) عذاب آخرت از عذاب دنیا(دردناکتر و) سختتر خواهد بود و آنان هیچگونه یارى نخواهند شد.
زینب (ع) بعد از آنکه جنایات کوفیان را شرح داده و زشتى کارشان را کاملاً نمایان مىسازد با اشاره به عذاب وجدان و گرفتاریهاى دنیوى آنان که در پیش خواهند داشت. با استناد به آیه فوق، عذاب اخرویشان را خیلى شکنندهتر و خوار کنندهتر از عذاب دنیوى مىداند. و بالاخره خطابه حماسى و آتشین بانوى کربلا و پرچمدار عدل و آزادى با اقتباس از آیهاى دیگر از سوره فجر به پایان مىرسد. در آن آیه خداوند متعال به اقتدار و تسلط خود بر تمامى انسانها اشاره کرده و حضور خویش و فرشتگان آسمانى را در تمام صحنهها و حوادث روزگار اعلام داشته، طرحها، نقشهها و تمام تلاشهاى ستم گران را در مقابل حق و پیام آوران حقیقت بیهوده دانسته و مىفرماید: «انّ ربّک لبالمرصاد؛(9) به یقین پروردگار تو در کمین (ستمگران و مخالفان حق) مىباشد و زینب کبرى به کوفیان فرمود: «انّ ربّکم لبالمرصاد؛ مطمئن باشید که پروردگارتان در کمینگاه است و در مورد لازم شما را به سزاى اعمالتان خواهد رسانید. افزون بر آیات وحى، استفاده از تمثیل، استدلال منطقى و عقلى، عبرت اندوزى و مقایسه اعمال گذشته و حال و آینده و تحریک عواطف از دیگر فنون خطابه است که به وضوح در کلام دختر بلاغت و فرزند فصاحت دیده مىشود. این خطابه به بررسى کاملى نیاز دارد که مجال را گنجایش آن نیست.
همچنین در حاشیه خطابه جلوه صفات اخلاقى و کمالات انسانى همچون حیا، عفت، امر به معروف و نهى از منکر و تبلیغ عملى و گسترده آموزههاى دینى کاملاً نمایان است. دستآوردهاى فرهنگى
کوفیان گرچه به اعمال ناپسندى دست زدند و گناهى را مرتکب شدند که هیچگاه فراموش نمىشود. امّا زینب کبرى(س) با خطابه روشنگر و آتشین خود چنان تحولى در آنان ایجاد نمود که نسلهاى بعدى آنان با الهام از سخنان آن بانوى عصمت به سوى کمال گام برداشتند. آن حضرت تخم و بذرى را در دل کوفیان پاشید که ثمره آن در دهههاى بعدى حاصل شد.
آرى شیعیان کوفه بعد از تجربههاى تلخى که در آن شهر نسبت به اهل بیت(ع) امام على (ع) و امام حسن و امام حسین(ع)) صورت گرفته بود از کرده خود پشیمان شدند و علاوه بر شرکت در قیامهاى سیاسى همچون قیام توابین و مختار به سوى اهل بیت روى آوردند به همین جهت بسیارى از یاران، شاگردان و دوستان امام سجاد(ع)، امام باقر و امام صادق(ع) را کوفیان تشکیل مىدهند. امام صادق(ع) براى اولین بار در زمان ابوالعباس سفاح به کوفه آمد و مورد تکریم او قرار گرفت. حتى امام صادق(ع) بسیارى از شاگردان خود را در کوفه تربیت نمود.(10)
آرى خطابه زینب در سال 61 هجرى روح ایمان را دوباره در کوفیان زنده کرد و آن زحمات در پنجاه سال بعد ثمره داد و اینک نام بخشى از مردان و زنان کوفى که پاسدار فرهنگ اهل بیت بعد از حماسه عاشورا و از یاران امام سجاد(ع) و امام باقر (ع) و امام صادق(ع) و ائمه بعدى محسوب مىشدند به اختصار ذکر مىشود:
1- ابراهیم بن حیّان اسدى کوفى.
2- بشربن غالب اسدى کوفى.
3- ثابت بن دینار معروف به ابوحمزه ثمالى.
4- سعید بن جبیر که بعدها در مکه ساکن شد(از شاگردان امام سجاد(ع)).
5 - منهال بن عمرواسدى.
6- مفضل بن عمر کوفى .
7- عبداللّه بن ابى یعفور عبدى کوفى.
8 - زرارة بن اعین.
9- ام اسود دختر اعین شیبانى و خواهر زرارة بن اعین.
10 - ام خالد عبدى که مورد توجه امام صادق(ع) بود.(11) پاورقی ها:پىنوشتها: - 1. مستدرک سفینة البحار، ج 4، ص 313. صاحب تنقیح المقالى در مورد حضرت زینب(س) مىنویسد: زینب و ما زینب و ما ادراک ما زینب هى عقیلة بنى هاشم و قد حازت من الصفات الحمیدة مالم یحزها بعد امّها احد حتى حق ان یقال هى الصدیقة الصغرى...(تنقیح المقالى، ج 3، باب فضل النساء، ص 79). 2. الاحتجاج، ج 2، ص 305. 3. الانوار العلویه، ص 434. 4. اللهوف فى قتلى الطفوف، سید ابن طاووس حسنى، ص176. 5. لهوف، سید بن طاووس، ص 292. 6. سوره سباء، آیه 17. 7. زینب عقیله خاندان وحى، ص 46. 8. سوره فصلت، آیه 16. 9. سوره فجر، آیه 14. 10. کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامى، ص 56. 11. رجال شیخ طوسى، یاران امام چهارم و پنجم و ششم ؛ زنان دانشمند و راوى، ص 298.