مسکویه «عقل» را ذات و جوهر نفس مجرد انسان می داند و «فضیلت» را حاکمیت عقل بر قوای نفس و اعمال آن، ذکر می کند که نتیجه ی آن، آزادی عقل در پرداختن به تأملات نظری است و ره آورد این تأملات که عبارت است از «حکمت»، همان «سعادت» نفس است. بنابراین سعادت، مستند به جنبه نظری عقل است، و فضیلت که حاصل شأن عملی عقل است، نقشی مقدمی برای آن دارد.
اما در آیات و روایات، فضیلت و سعادت انسان از طرفی ریشه در عقل دارد و از طرف دیگر اراده و انتخاب گری انسان میان فجور و تقوا، موجب تزکیه (فضیلت) و در نتیجه فلاح (سعادت) است. از این رو حوزه معنایی عقل در لغت و لسان دین، و همچنین شاخصه محوری فضیلت و سعادتِ انسان در قرآن، سؤالات کلیدی این تحقیق بوده اند که پس از تعیین «انسان به منزله عامل انتخابگر» به عنوان آن شاخصه محوری، و بازشناسی معنای عقل و اذعان به منشأ بودن آن در فضیلت و سعادت از طریق تمییز میان حق و باطل و تدبیر و عاقبت اندیشی، به این نتیجه رسیدیم که بر خلاف رأی مسکویه، فضیلت نقش مقدمی برای سعادت ندارد بلکه ملاک فضیلت و سعادت یک چیز است و آن اتخاذ «تقوا» است.
ارزیابی های ناهمگونی در باره «ابن حبان بُستی»، حدیث پژوه نامبردار قرن چهارم وجود دارد. وی در نگاشته های خویش در ارتباط با عترت(ع) ، نسبت به دیگران از مکتب خلافت، اخبار بیشتری آورده و از این رهگذر در برخی منابع، شیعه خوانده شده است. در عین حال در جرح و تعدیل عترت(ع) دچار تناقض گشته و اعتبار روایات برخی امامان(ع) را دستخوش تردید قرار داده است؛ وی گاهی امام رضا(ع) را ستوده و از تجربه موفق خود در زیارت قبرش(ع) گفته و گاه، گرفتار خطا، پندار و راویِ اخباری شگفت شمرده است. او همچنین برخی روایات و راویان امام رضا(ع) خاصه «اباصلت» را، تضعیف کرده است. پژوهش حاضر که تلفیقی از روش توصیفی و تحلیلی و جامعه آماری آن، منابع رجالی - حدیثی فریقین است، در ارزیابی رفتار ناهمسان وی دست کم چهار عامل: تعصبات شدید مذهبی، عدم توازن شخصیت، غرور علمی و اشتغالات گوناگون را دخیل می داند. ارزیابی پژوهانه و منصفانه، حاوی این امرند که امام رضا(ع)، در بلندای وثاقت بوده، روایاتشان(ع) استوار و راویان آن حضرت(ع) در عِداد راویان موثق به شمار می آیند.