جایگاه فاطمه(س) در کتاب و سنّت
آرشیو
چکیده
متن
براى تحقیق و بازشناسى ابعاد وجودى شخصیتها و قهرمانان تاریخى راهها و شیوههاى متعددى وجود دارد مانند شناخت آنان از طریق آثار و گفتار.
ولى در حوزه اندیشه اسلام شناخت جایگاه شخصیتها و قهرمانان همانند فاطمهى زهرا(س) تنها با بهرهگیرى از کلام خدا و گفتار معصومین(علیهم السلام) امکانپذیر است از اینرو بر آن شدیم ابعاد وجودى شخصیت بانوى برتر جهان را از طریق آیات و روایات اسلامى مورد بحث و تحقیق قرار دهیم البته بیان ابعاد فضائل آن حضرت (س) نیاز به فرصت دیگر دارد و در این مقال نمىگنجد و این نوشتار مىتواند بهطور اجمال به برخى از دریاى فضائل آن حضرت اشاره داشته باشد و این مقال در محورهاى زیر سامان یافته.
اسامى فاطمه
در منابع روائى و حدیثى اسامى و القاب فراوانى براى دختر پیامبر(ص) دیده مىشود که از معانى بسیار بلندى برخوردار است از جمله آن نام فاطمه است که براى وى انتخاب شده یونس برقى از امام صادق نقل مىکند که امام کاظم(ع) فرمود پرمعناترین اسمهاى فاطمه نُه تا است که آنها نزد خدا مىباشد. عبارتند از «فاطمه - صدیقه - مبارکه - طاهره، محدثه، زهرا، زکیه، راضیه، مرضیه.»(1)
و نیز در کتب حدیثى دیگر گزارش شده که خداوند یکى از اسمهاى خود را براى فاطمه نامگذارى کرده است که آن نام «فاطر» است چون فاطمه از فاطر گرفته شده و فاطر یعنى خالق و آفریننده همه اینها گویاى این است که فاطمه(س) یک حقیقت است.
القاب
باید گفت در کتب حدیثى القاب و صفات بسیار براى فاطمه(س) گزارش شده که حدود شصت لقب و صفت را صاحب کتابالجنة العالمه گردآورى کرده و به نظم کشیده که بعداً به ذکر آن خواهیم پرداخت که از جمله القاب پرارزش (زهراء) است جابربن عبداللَّه مىگوید از امام پرسیدم که معناى زهرا چیست؟ فرمود زهرا همان نورى است که خدا در صلب و نهاد پیغمبرش قرار داد که از او بواسطه دخترش فاطمه یازده امام و رهبر بوجود آمدند تا مجرى دستورات خدا در زمین باشند.
حال مىپردازیم به القاب ذکر شده آن حضرت در کتاب الجنةالعالمه و کتاب عوالم العلوم محدث اصفهانى.
القاب بنت مصطفى کثیره
نظمت منها نبذة یسیره
نفسى فداها و فدا ابیها
و بعلها الولى مع بنیها
سیّدةٌ انسیة حوراء
نوریةٌ حانیةٌ عذراء
کریمةٌ رحیمةٌ شهیده
عفیفةٌ قانعةٌ رشیده
شریفةٌ حبیبةُ محترمه
صابرةٌ سلیمةٌ مکرمه
صفیةٌ عالمة علیمه
معصومهٌ مغصوبةٌ مظلومه
میمونةٌ منصورةٌ محتشمه
جمیلةٌ جلیلةٌ معظمه
حاملة البلوى بغیر شکوى
حلیفة العبادة والتقوى
حبیبةُاللَّه و بنتُ القصوه
رکن الهدى و آیة النبوّه
شفیعة العصاة امّالخیره
تفاحة الجنه والمطهّره
سیدةُ النساء بنتُ المصطفى
صفوة ربها و موطن الهدى.
غرّةعینالمصطفى و بضعه
مهجة قبله کذا بقیه
حلیمة فهیمة عقیله
محزونة مکروبة علیله
عابدةُ زاهدة قوامه
باکیةٌ صابرة صوامه
عطوفةُ رؤوفةٌ حنانه
البرّة الشفیعة الابابه
والدة السبطین دوحةالنبى
نور سماواتى و زوجة الوصى
تمام غرةٍ غرائى
روح ابیه ذرة بیضاء
واسطةقلادة الوجود
درة بحر الشرف والجود
امینة اللَّه و سراللهى
امینة الوحى و عیناللَّه
درة بحرالعلم والکمالِ
جوهرة الغرة والجلالى
قطب رحى المفاخر السنیّة
مجموعة المآثر العلیه
مشکاة نوراللَّه والزجاجه
کعبة الآمال لاهل الحاجه
لیلة قدر لیلة مبارکه
ابنة من صلت به الملائکه
قرار قلب امها المعظمه
عالیه المحل سرّالعظمه
مکسورة الضلع رفیض الصدرى
مغصوبةُ الحق خفى و جلّى
اینها بخشى از القاب و اوصاف آن حضرت بود که ذکر شد.
معناى فاطمه
امام صادق(ع) به راوى «یونس برقى» مىفرماید آیا مىدانى معناى فاطمه چیست؟ راوى گفت خیر حضرت فرمود: «الفاطمة فُطِمَت منالشّر» یعنى فاطمه انسان کامل است که هیچگونه پلیدى همراه او نیست از این رو او را فاطمه نهادند و سپس اضافه کرد اگر على نبود هم کفوى در این جهان براى حضرتش یافت نمىشد.(2)
در حدیث دیگرى معناى فاطمه تعریف شده که رسول خدا فرمود «انّما سماها فاطمة لاناللَّه فَطَمها و مُحبیّها من النّار»(3) همانا خداوند فاطمه را فاطمه نهاده است چون وجود شریفش و دوستارانش را از دوزخ محفوظ داشته است.
در حدیث دیگر گزارش شده که امام باقر(ع) فرمود هنگامى که فاطمه به دنیا آمد فرشتهاى از عالم بالا فرود آمد. و از زبان جدّم محمّد(ص) به سخن درآمد و فرمود: اسم این مولود فاطمه است. سپس فرمود: «انّى فَطَمْتُکِ بالعِلم و فَطمْتُکِ عن الطَّمتْ.(4) یعنى من تو را دریایى از علم و آگاهى مىبینم و نیز فاطمه هرگز از عهد و پیمانى که با خدا بسته بر نخواهد گشت و عهدشکن نخواهد بود و مرحوم محدث کبیر اصفهانى در معناى فطمتک بالعلم گفته است یعنى تو را از علم و دانش عالم غیب سیراب کرد تا اینکه از تعلیم و یادگیرى بىنیاز شدى و روى این جهت او را علیمه نیز گفتهاند.
«و قَطَعتُکِ عن الجَهل» یعنى تو را از دنیاى جهالت و نادانى دور گردانید.(5)
خیر کثیر
بیشتر دانشمندان علوم قرآن کلمه کوثر در آیه «انّا اعطیناک الکوثر»(6) را به خیر کثیر در دنیا و آخرت کثرت و زیادى پیروان پیامبر و نهر کوثر در بهشت و شفیع تفسیر کردهاند.
از دلائلى که مىتوان این تفسیر را پذیرفت و تطبیق بر حضرت فاطمه داد شأن نزول و معانى بلند سوره کوثر است.
«انّا اعطیناک الکوثر فصلِّ لِربّک وانحر انّ شانئک هوالأبتر» اى پیامبر ما به تو کوثر عطا کردیم پس تو به شکرانه آن براى خدا نماز بگذار و نیز شتر قربانى کن زیرا دشمن مىگوید که تو ابتر و فاقد نسل هستى.
گفتهاند پیامبر فرزندى بهنام قاسم داشت که به سن رشد رسیده بود و در سن نوجوانى درگذشت عدهاى از اعراب جاهلى و مشرکان از جمله عاص بن وائل پیامبر(ص) را شدیداً سرزنش مىکردند در این زمان اولین دختر پیامبر بنام فاطمه متولد شد امّا چون اعراب جاهلى دختر را جزء فرزندان خود به حساب نمىآوردند پیامبر را ابتر و بلاعقب و بدون فرزند مىنامیدند در پاسخ به این یاوهگوییها سوره کوثر نازل شد و طبق گفته بعضى(7) سوره مزبور در میانه منى نازل شده است
آیه دیگرى در قرآن هست که دال بر مقام و منزلت حضرت زهرا(س) دارد زمانى بود که دنیاى مسیحیت طرح رویارویى و شکست دادن پیامبر اسلام(ص) را پایهریزى کردند و در مقام انکار رسالتش برآمدند رسول خدا براى مقابله رویارویى با آنان و اثبات ادعاى نبوت خود طرح مباهله را پیشنهاد کرد تا هر کدام ناحق و دروغگو هستند رسوا شوند و در نهایت نابود گردند یکى از افرادى که رسول خدا به جمع مباهله دعوت کرد حضرت فاطمه بود و این مسئله نزد شیعه و سنى به حد تواتر رسیده است و این خبر از طریق جابربن عبدالله انصارى رسیده است.(8) «فَمَن حاجّک من بعدِ ما جاءَک مِن العلم فقل تعالوا ندعُ ابناءَنا و ابنائکم و نساءَنا و نساءَکم و اَنْفُسَنا و اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهِلْ فَنَجْعل لعنة اللَّه على الکاذبین(9) هر کس با توبه مجادله برخیزد پس از آنکه دانش (وحى) به تو برسد بگو بیایید ما و شما با فرزندان (حسن و حسین) و زنان «حضرت فاطمه» و خودمان با هم به مباهله برخیزیم تا دروغگویان را به لعنت خدا گرفتار سازیم».
عصمت فاطمه
از جمله آیاتى که به صراحت درباره فرزندان پیامبر و جانشینان پیامبر و حضرت فاطمه به طور صریح و روشن دلالت بر عصمت و پاکى و پیراستگى از گناه آنان مىکند این آیه است که معروف به آیهى تطهیر است و در خانه امّسلمه نازل شده است هنگام نزول آیه فاطمه حسن و حسین نزد پیامبر(ص) حضور داشتند پیامبر عباى خویش بر آنان افکند و بدین ترتیب آنان را از بقیه اهل خانه جدا کرد و دست خود را به سوى آسمان بلند کرد و فرمود خدایا اینان فرزندان و اهلبیت من هستند پس بر محمّد و آل او درود فرست.(10) «اِنّما یریدُاللَّه لِیُذهب عنکم الرجس اهل البیت و یُطَهِّرَکم تطهیرا؛(11) خداوند چنین مىخواهد که رجس و پلیدى را از شما خاندان نبوّت ببرد و شما را پاک و منزّه گرداند».
و نیز در احادیث به مسئله فوق اشاره شده از جمله این حدیث است که امام صادق فرمود: «الفاطمة فُطِمَت من الشّر»(12) فاطمه از هرگونه بدى به دور است. بهطور کلى از معناى فاطمه نیز بخوبى استفاده مىشود که وى با هیچگونه پلیدى همراه نیست و از هر پلیدى و گناهى به دور است.
ایثار فاطمه
«و یُطعمون الطعام على حُبّهِ مسکینا و یتیماً و اسیرا انما نُطعِمکم لوجه اللَّه لا نُریدُ منکم جَزاءَ ولا شکورا(13) بر دوستى خدا به فقیر و طفل یتیم و اسیر طعام مىدهند «گویند» ما فقط براى خشنودى خدا به شما طعام مىدهیم و از شما پاداشى نمىطلبیم».
ابن عباس مىگوید حسن و حسین(علیهم السلام) مریض شده بودند پیامبر به همراه گروهى از آنان عیادت نمود و به امام على(ع) فرمود چه خوب است براى شفاى فرزندانت نذرى کنى آنگاه امام على و فاطمه(س) و کنیز آنها فضه نذر کردند که در صورت بهبودى آنان سه روز روزه بگیرند پس از بهبودى امام حسن و امام حسین حضرت فاطمه روزه گرفتند و براى افطار نان جویى که آماده کرده بودند سر سفره آوردند در این هنگام مسکینى آمد طلب غذا کرد که آن حضرت غذا را به او بخشید روز دوّم و سوّم نیز یتیم و اسیرى در وقت افطار آمدند و غذاى خود را به آنان دادند و با آب افطار کردند تا روز چهارم امام على(ع) و دو فرزندش محضر رسول خدا رسیدند در حالىکه از ضعف به خود مىلرزیدند پیامبر همراه آنان به خانه فاطمه(س) آمد وقتى فاطمه را با آن حال در شدت ضعف و در حال نماز دید افسرده خاطر شد در این هنگام جبرئیل فرود آمد در حالیکه هدیه بهشتى براى اهلبیت آن حضرت(ص) آورده بود به پیامبر فرمود این هدیه را بگیر خداى تعالى به داشتن چنین اهل بیتى به تو تهنیت گفته پس سوره هل اتى را بر پیامبر نازل کرد. مرحوم فیلسوف گرانقدر آیةاللَّهالعظمى کمپانى چه زیبا سروده است
وحى و نبوتش نسب جود وفتوتش حسب
قصهاى از مروّتش سوره هل اتى کند
نمونه دیگرى از ایثار فاطمه
جابربن عبداللَّه انصارى مىگوید: روزى رسول خدا(ص) نماز عصر را با ما خواند و پس از فراغ از نماز در محراب نشست و مردم اطراف او گرد آمدند به ناگاه پیرمردى از مهاجران عرب نزد رسول خدا آمد در حالى لباسهاى کهنه و مندرس پوشیده بود و در نهایت ضعف و پیرى نمىتوانست خود را نگاه دارد رسول خدا متوجه او شد. و از احوال او پرسید پیرمرد گفت اى پیامبر خدا من گرسنهام، غذایم دهید، برهنهام مرا بپوشانید و نادارم بىنیازم کنید حضرت فرمود الآن چیزى ندارم ولى مىتوانم شما را راهنماى خوبى باشم چون راهنماى به خوبى مانند انجام دهنده آن است به منزل کسى برو که خدا و رسول را دوست مىدارد و خدا و رسول هم او را دوست مىدارند و رضاى خدا را بر جان خود مقدّم مىدارد. به سوى خانه فاطمه برو حضرت به بلال فرمود برخیز و این مرد را به منزل فاطمه ببر پیرمرد و بلال به راه افتادند و چون به در خانه فاطمه رسیدند با صداى بلند سلام کردند پس فاطمه فرمود سلام بر تو کیستى؟ گفت: پیر مردى از عرب، آمدهام به سوى پدرت اى دختر محمّد من برهنه و گرسنهام با من از مال خود کمک کن تا خدا تو را رحمت کند این در حالى بود که فاطمه و على و رسول خدا(ص) سه روز بود که غذا نخورده بودند و پیامبر این را مىدانست فاطمه پوست قوچى را که دباغى شده بود و حسن و حسین بر روى آن مىخوابیدند به پیرمرد داد و فرمود این را بگیر (اى کوبنده در) امید مىرود که خداوند بهتر از این به تو عطا کند مرد عرب گفت اى دختر محمّد من از فقر و گرسنگى به تو شکایت مىکنم و شما پوست قوچ به من مىدهید؟ چون فاطمه این سخن را شنید گردنبندى که فاطمه دخترِ عمویش حمزه به او هدیه داده بود از گردن خود باز کرد و به اعرابى داد و فرمود این را بگیر و بفروش! امید است خداوند بهتر از این به تو عوض دهد. مرد عرب گردنبند را گرفت و به نزد رسول خدا آمد و هنوز حضرت با اصحاب خود نشسته بودند مرد گفت اى رسول خدا فاطمه این گردنبند را به من داد و گفت بفروش امید مىرود که خداوند براى تو چاره بسازد رسول خدا بگریست و گفت چگونه خداوند براى تو چاره نمىسازد و حال آنکه فاطمه دختر محمّد به تو داده که بهترین دختران فرزندان آدم است! در این هنگام عمار بن یاسر برخاست و گفت اى رسول خدا آیا اجازه مىدهى که من این گردنبند را خریدارى کنم؟ حضرت فرمود. خریدارى کن اى عمّار اگر جن و انس در این گردنبند شریک شوند خداوند آنها را به آتش جهنم عذاب نکند. عمار گفت گردنبند را چند مىفروشى اى عرب؟ گفت آن قدر که از نان و گوشت سیر شوم و یک بُرد یمانى تهیه کنم که با آن خود را بپوشانم و در آن نماز بخوانم و یک دینار که مرا به خانوادهام برساند عمّار آنچه آن مرد عرب گفت به او داد علاوه شتر خود را هم داد سپس اعرابى نزد پیامبر برگشت حضرت به او فرمود آیا سیر و پوشیده شدى؟ مرد عرب گفت آرى بىنیاز شدم پدر و مادرم فداى تو باد حضرت فرمود: پس فاطمه را به دعاى خود نسبت به آنچه در حق تو کرد پاداش ده، اعرابى، گفت خداوندا، تویى پروردگار ما، و تویى روزى دهنده ما در همه حال! خداوندا، به فاطمه عطا کن آنچه ندیده چشمى و گوشى نشنیده باشد.
و رسول خدا به دعاى او آمین گفت و روبه اصحاب خود کرد و فرمود خداوند به فاطمه عطا کرده است در دنیا آنچه اعرابى براى او تقاضا کرد. چون من پدر او هستم و هیچ کس از جهانیان مثل من نیست و على شوهر اوست و اگر على نمىبود، همتایى براى فاطمه نبود. خداوند به او حسن و حسین را عطا کرده و به هیچ یک از آدمیان چنین فرزندانى نداده است و ایشان بهترین فرزند زادگان پیغمبرانند و دو آقاى جوانان اهل بهشت هستند در آن حال عمّار آن گردنبند را به مشک خوشبو کرد و در بردیمانى پیچید و به غلامش بنام سهم داد و گفت این را خدمت پیغمبر ببر و تو را هم به او بخشیدم غلام خدمت پیغمبر آورد و آنچه عمار گفته بود به پیغمبر عرض کرد. حضرت فرمود به نزد فاطمه برو و گردنبند را به او بده و تو هم غلام و خدمتکار او باش غلام گردنبند را آورد و پیغام حضرت را رسانید فاطمه(س) گردنبند را گرفت و غلام را هم آزاد کرد غلام خندید و فاطمه فرمود این خنده براى چیست؟ عرض کرد بزرگى برکت این گردنبند مرا به خنده وا داشت. گرسنهاى را سیر کرد و برهنهاى را پوشاند و فقیرى را بىنیاز و بندهاى را آزاد کرد و در نهایت به صاحبش برگشت.(14)
جایگاه فاطمه(س) از منظر آیات
امّا جایگاه و منزلت دختر پیامبر چیزى نیست که بر دانشمندى پنهان باشد. زیرا از آیات و روایات وارد شده استفاده مىشود که دختر پیامبر مقامى عظیم در نزد خدا و پیامبر دارد امّا آیات: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الآ المودّة فى القربى(15)؛ اى پیامبر به امت خود بگو من اجر و مزدى از شما نمىخواهم مگر در قبال آن دوستى و محبت به فرزندانم.»
یکى دیگر از آیات این آیه است: «فتلقى آدم من رَبّهِ کلمات فتاب علیه انّه هوالتوّاب الرحیم»(16) پس آدم از پروردگار خویش کلماتى را فرا گرفت و خداوند بوسیله آن کلمات توبه او را پذیرفت که خداوند توبهپذیر و مهربان است» از پیامبر سؤال شد: درباره کلماتى که خداوند به آدم تعلیم داد و آدم بوسیله آن کلمات توبه کرد؟ حضرت فرمود خداوند این کلمات را به آدم آموخت (بحق محمّد و على و فاطمه والحسن والحسین الا تبت علىَّ) به حق محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین توبه ما را قبول فرما» پس خداوند توبه او را پذیرفت در اینجا عظمت زهراى مرضیه مشخص مىشود. که حضرت آدم براى پذیرفته شدن توبه خود نام فاطمه و فرزندانش را بر زبان جارى ساخت آیه دیگر آیه 19 و 20 از سوره الرحمن است که امام صادق در تفسیر این آیات مىفرماید «مَرَج البحرین یلتقیان بینهما برزخٌ لایَبقیان» دو دریایى در دو جهان هستند که هرگز سرکشى نمىکنند آندو على و فاطمه(س) مىباشند و بیان آن دو دریا «اى رسول» برزخ و فاصلهایست که تجاوز به حدود یکدیگر نمىکنند که شاید آن مقررات که مرد به وظایف خود و زن به وظایف خود مىباشد.(17)
روایات
امّا جایگاه فاطمه(س) در روایات و منزلت آن حضرت از زبان پیامبر(ص) و امامان معصوم گزارش شده است در حدیث است که پیامبر(ص) به امام على(ع) به حسن و حسین و فاطمه(س) نگاه کرد و فرمود «اَنا حربٌ لِمَنْ حارَبَکم و سلم لمن سالمکم»(18) یعنى من با هر کسى که با شما در جنگ باشد در جنگم و هر کسى که با شما از در صلح و آشتى درآید من نیز با او از در صلح و صفا خواهم بود.(19)
2 - در حدیث دیگرى است که ذهبى روایت کرده که رسول خدا فرمود: (اوّل شخص یَدخُل الجنّةَ فاطمه بنتُ محمد) اول کسى که وارد بهشت مىشود فاطمه دختر محمّد(ص) است.(20)
3 - بخارى محدث معروف و بزرگ اهلسنت است در کتاب خود از رسول خدا
روایت مىکند که فرمود: «فاطمةُ بضعةُ منى فَمَنْ اَبْغَضَها ابغَضَنى» فاطمه پاره تن من است هر کسى او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.
4 - احمدبن حنبل نیز از محدثان معروف اهلسنت در کتاب خود حدیث مزبور را با عبارتى دیگر از رسول خدا نقل کرده: انما فاطمة بضعةُ منّى یُؤذینى ما آذاها و یُنصِبُنى ما اَنْصَبَها حضرت فرمود «فاطمه پاره تن من است آنچه او را بیازارد مرا آزرده است و آنچه او را ناخشنود مىکند مرا ناخشنود کرده است.»(21)
5 - و نیز جوینى خراسانى در کتاب خود حدیثى نقل کرد. که رسول خدا(ص) فرمود: «اذا کان یومالقیامه نادى مناد من تحت الحُجُب یا اهل الجمع غَضّوا ابصارَکم و نکّسوا رؤوسُکم فهذه فاطمة بنتُ محمّد(ص) تریدُ اَن تمر على الصراط فتمرّوا معها سبعون الف جاریه من الحور العین کالبرق اللاّمع؛(22) روز قیامت منادى از پس پرده ندا مىکند کهاى اهل محشر چشمانتان را ببندید و سرها را بزیر افکنید که فاطمه(س)دختر رسول خدا(ص) از صراط بگذرد با هفتاد هزار فرشته آنهم مثل آفتابى روشن. در کتب حدیثى از امام باقر(ع)به نحو تواتر گزارش شده که حضرت مىفرماید: براى مادرم فاطمه(س) جلو درب جهنم ایستگاهى است که آن حضرت هنگام ورود افراد به آنجا مىایستد روى پیشانى هر فردى کلمه مؤمن یا کافر نوشته آن حضرت از بین آنان دوستاران خود را جدا نموده و سپس این جملات را مىفرماید «الهى و سیدى سَمَّیتَنى فاطمه و فُطِمَت بى من تولّانى و تولّا ذریّتى من النار و وَعدک الحق و أنْتَ لا تخلفُ المیعاد، اى خداى من نام مرا فاطمه نهادى و از عذاب جهنم بریدى و وعده کردى که من و دوستانم را از جهنم برهانى زیرا که وعده تو حق است و خلاف نیست خداوند در پاسخ مىفرماید: «صَدَقْت یا فاطمه انّى سَمّیتکِ فاطمه و فطمت بک من احبک و تولّاکِ و احبّ ذریّتکِ و تولّاهم من النار وَعدِىَ الحق و انا لا اُخْلِف المیعاد».(23) خدا فرمود آنچه که گفتى درست است وعدهى من حق و تخلفناپذیر است به شما اجازه مىدهم که دوستاران خود را شفاعت کنى. در پایان به اشعارى از آیةاللَّه محمدحسین اصفهانى که در مقام فاطمه(س) سروده است اکتفا مىکنیم.
دلیل نطق من ز یک نغمهى عاشقانهاى
گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند
بضعه سید بشر ام ائمه غرر
کیست جز او که همسرى باشه لافتى کند
وحى و نبوتش نسب جود و فتوتش حسب
قصهاى از مروّتش سوره «هل اتى» کند
در جبروت حکمران در ملکوت قهرمان
در نَشَأت کن فکن حکم بما تشاء کند
عصمت او حجاب او عفت او نقاب او
سرقدم حدیث از آن سرو از آن حیا کند
نغمه قدس بوى او جذبه اُنس خوى او
منطق او خبر ز لاینطق عن هوى کند
مفتقرا متاب رو از در او بهیچ سو
زانکه مس وجود را فضّه او طلا کند
پىنوشتها: -
1) شیخ صدوق، امالى، ج 18، ص 274 .
خصال، ج 3، ص 414 .
علل الشرایع، ج 1، ج 3، ص 178.
2) شیخ صدوق، امالى، ج 18، ص 474 .
عللالشرایع، ج 1، ح 3، ص 178 .
الخصال، ج 3، ص 414.
3) فرائدُ السّمطین، ج 2، ص 48.
4) علل الشرایع ج 4، ص 179 .
بحارالانوار، ج 43، ح 9، ص 13.
5) محدث کبیر اصفهانى، عوالم العلوم، ج 11، ص 76 .
6) سوره کوثر (108) آیه 1 .
7) مرأة الحرمین، ج 1، ص 325.
8) شواهد التنزیل، ج 1، ص 123 و 126 .
فرائدُ السمطین جوینى، ج 2، ص 24 .
9) سوره آلعمران (3)، آیه 61.
10) عوالم العلوم، ج 11، ص 78 .
فرائد والسمطین خراسانى ج 2، ص 23 .
11) سوره احزاب (33)، آیه 33.
12) شیخ صدوق، امالى، حدیث 11، ص 474.
علل الشرایع، ج 1، ح 3، ص 171 .
خصال ج 3، ح 3، ص 414.
13) سوره دهر، آیه 8 - 1 .
14) بحارالانوار، ج 43، ح 50، ص 75.
15) سوره شورى (42)، آیه 23.
16) همان.
17) کتاب عوالم العلوم، محدث اصفهانى ص 38 .
بحارالانوار، ج 43 ص 31.
18) فرائدُ السمطین، ج 2، ص 38.
19) همان.
20) کنزالعمال، ج 2، ص 24.
21) احمد حنبل، مسند امام، ج 4، ص 5.
22) بحارالانوار باب الفضائل، حدیث 23 .
فرائد السمطین خراسانى، ج 2، ص 49.
23) علل الشرایع، ج 1، ص 179 .
بحارالانوار، ج 43، ح 11، ص 14.
ولى در حوزه اندیشه اسلام شناخت جایگاه شخصیتها و قهرمانان همانند فاطمهى زهرا(س) تنها با بهرهگیرى از کلام خدا و گفتار معصومین(علیهم السلام) امکانپذیر است از اینرو بر آن شدیم ابعاد وجودى شخصیت بانوى برتر جهان را از طریق آیات و روایات اسلامى مورد بحث و تحقیق قرار دهیم البته بیان ابعاد فضائل آن حضرت (س) نیاز به فرصت دیگر دارد و در این مقال نمىگنجد و این نوشتار مىتواند بهطور اجمال به برخى از دریاى فضائل آن حضرت اشاره داشته باشد و این مقال در محورهاى زیر سامان یافته.
اسامى فاطمه
در منابع روائى و حدیثى اسامى و القاب فراوانى براى دختر پیامبر(ص) دیده مىشود که از معانى بسیار بلندى برخوردار است از جمله آن نام فاطمه است که براى وى انتخاب شده یونس برقى از امام صادق نقل مىکند که امام کاظم(ع) فرمود پرمعناترین اسمهاى فاطمه نُه تا است که آنها نزد خدا مىباشد. عبارتند از «فاطمه - صدیقه - مبارکه - طاهره، محدثه، زهرا، زکیه، راضیه، مرضیه.»(1)
و نیز در کتب حدیثى دیگر گزارش شده که خداوند یکى از اسمهاى خود را براى فاطمه نامگذارى کرده است که آن نام «فاطر» است چون فاطمه از فاطر گرفته شده و فاطر یعنى خالق و آفریننده همه اینها گویاى این است که فاطمه(س) یک حقیقت است.
القاب
باید گفت در کتب حدیثى القاب و صفات بسیار براى فاطمه(س) گزارش شده که حدود شصت لقب و صفت را صاحب کتابالجنة العالمه گردآورى کرده و به نظم کشیده که بعداً به ذکر آن خواهیم پرداخت که از جمله القاب پرارزش (زهراء) است جابربن عبداللَّه مىگوید از امام پرسیدم که معناى زهرا چیست؟ فرمود زهرا همان نورى است که خدا در صلب و نهاد پیغمبرش قرار داد که از او بواسطه دخترش فاطمه یازده امام و رهبر بوجود آمدند تا مجرى دستورات خدا در زمین باشند.
حال مىپردازیم به القاب ذکر شده آن حضرت در کتاب الجنةالعالمه و کتاب عوالم العلوم محدث اصفهانى.
القاب بنت مصطفى کثیره
نظمت منها نبذة یسیره
نفسى فداها و فدا ابیها
و بعلها الولى مع بنیها
سیّدةٌ انسیة حوراء
نوریةٌ حانیةٌ عذراء
کریمةٌ رحیمةٌ شهیده
عفیفةٌ قانعةٌ رشیده
شریفةٌ حبیبةُ محترمه
صابرةٌ سلیمةٌ مکرمه
صفیةٌ عالمة علیمه
معصومهٌ مغصوبةٌ مظلومه
میمونةٌ منصورةٌ محتشمه
جمیلةٌ جلیلةٌ معظمه
حاملة البلوى بغیر شکوى
حلیفة العبادة والتقوى
حبیبةُاللَّه و بنتُ القصوه
رکن الهدى و آیة النبوّه
شفیعة العصاة امّالخیره
تفاحة الجنه والمطهّره
سیدةُ النساء بنتُ المصطفى
صفوة ربها و موطن الهدى.
غرّةعینالمصطفى و بضعه
مهجة قبله کذا بقیه
حلیمة فهیمة عقیله
محزونة مکروبة علیله
عابدةُ زاهدة قوامه
باکیةٌ صابرة صوامه
عطوفةُ رؤوفةٌ حنانه
البرّة الشفیعة الابابه
والدة السبطین دوحةالنبى
نور سماواتى و زوجة الوصى
تمام غرةٍ غرائى
روح ابیه ذرة بیضاء
واسطةقلادة الوجود
درة بحر الشرف والجود
امینة اللَّه و سراللهى
امینة الوحى و عیناللَّه
درة بحرالعلم والکمالِ
جوهرة الغرة والجلالى
قطب رحى المفاخر السنیّة
مجموعة المآثر العلیه
مشکاة نوراللَّه والزجاجه
کعبة الآمال لاهل الحاجه
لیلة قدر لیلة مبارکه
ابنة من صلت به الملائکه
قرار قلب امها المعظمه
عالیه المحل سرّالعظمه
مکسورة الضلع رفیض الصدرى
مغصوبةُ الحق خفى و جلّى
اینها بخشى از القاب و اوصاف آن حضرت بود که ذکر شد.
معناى فاطمه
امام صادق(ع) به راوى «یونس برقى» مىفرماید آیا مىدانى معناى فاطمه چیست؟ راوى گفت خیر حضرت فرمود: «الفاطمة فُطِمَت منالشّر» یعنى فاطمه انسان کامل است که هیچگونه پلیدى همراه او نیست از این رو او را فاطمه نهادند و سپس اضافه کرد اگر على نبود هم کفوى در این جهان براى حضرتش یافت نمىشد.(2)
در حدیث دیگرى معناى فاطمه تعریف شده که رسول خدا فرمود «انّما سماها فاطمة لاناللَّه فَطَمها و مُحبیّها من النّار»(3) همانا خداوند فاطمه را فاطمه نهاده است چون وجود شریفش و دوستارانش را از دوزخ محفوظ داشته است.
در حدیث دیگر گزارش شده که امام باقر(ع) فرمود هنگامى که فاطمه به دنیا آمد فرشتهاى از عالم بالا فرود آمد. و از زبان جدّم محمّد(ص) به سخن درآمد و فرمود: اسم این مولود فاطمه است. سپس فرمود: «انّى فَطَمْتُکِ بالعِلم و فَطمْتُکِ عن الطَّمتْ.(4) یعنى من تو را دریایى از علم و آگاهى مىبینم و نیز فاطمه هرگز از عهد و پیمانى که با خدا بسته بر نخواهد گشت و عهدشکن نخواهد بود و مرحوم محدث کبیر اصفهانى در معناى فطمتک بالعلم گفته است یعنى تو را از علم و دانش عالم غیب سیراب کرد تا اینکه از تعلیم و یادگیرى بىنیاز شدى و روى این جهت او را علیمه نیز گفتهاند.
«و قَطَعتُکِ عن الجَهل» یعنى تو را از دنیاى جهالت و نادانى دور گردانید.(5)
خیر کثیر
بیشتر دانشمندان علوم قرآن کلمه کوثر در آیه «انّا اعطیناک الکوثر»(6) را به خیر کثیر در دنیا و آخرت کثرت و زیادى پیروان پیامبر و نهر کوثر در بهشت و شفیع تفسیر کردهاند.
از دلائلى که مىتوان این تفسیر را پذیرفت و تطبیق بر حضرت فاطمه داد شأن نزول و معانى بلند سوره کوثر است.
«انّا اعطیناک الکوثر فصلِّ لِربّک وانحر انّ شانئک هوالأبتر» اى پیامبر ما به تو کوثر عطا کردیم پس تو به شکرانه آن براى خدا نماز بگذار و نیز شتر قربانى کن زیرا دشمن مىگوید که تو ابتر و فاقد نسل هستى.
گفتهاند پیامبر فرزندى بهنام قاسم داشت که به سن رشد رسیده بود و در سن نوجوانى درگذشت عدهاى از اعراب جاهلى و مشرکان از جمله عاص بن وائل پیامبر(ص) را شدیداً سرزنش مىکردند در این زمان اولین دختر پیامبر بنام فاطمه متولد شد امّا چون اعراب جاهلى دختر را جزء فرزندان خود به حساب نمىآوردند پیامبر را ابتر و بلاعقب و بدون فرزند مىنامیدند در پاسخ به این یاوهگوییها سوره کوثر نازل شد و طبق گفته بعضى(7) سوره مزبور در میانه منى نازل شده است
آیه دیگرى در قرآن هست که دال بر مقام و منزلت حضرت زهرا(س) دارد زمانى بود که دنیاى مسیحیت طرح رویارویى و شکست دادن پیامبر اسلام(ص) را پایهریزى کردند و در مقام انکار رسالتش برآمدند رسول خدا براى مقابله رویارویى با آنان و اثبات ادعاى نبوت خود طرح مباهله را پیشنهاد کرد تا هر کدام ناحق و دروغگو هستند رسوا شوند و در نهایت نابود گردند یکى از افرادى که رسول خدا به جمع مباهله دعوت کرد حضرت فاطمه بود و این مسئله نزد شیعه و سنى به حد تواتر رسیده است و این خبر از طریق جابربن عبدالله انصارى رسیده است.(8) «فَمَن حاجّک من بعدِ ما جاءَک مِن العلم فقل تعالوا ندعُ ابناءَنا و ابنائکم و نساءَنا و نساءَکم و اَنْفُسَنا و اَنْفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهِلْ فَنَجْعل لعنة اللَّه على الکاذبین(9) هر کس با توبه مجادله برخیزد پس از آنکه دانش (وحى) به تو برسد بگو بیایید ما و شما با فرزندان (حسن و حسین) و زنان «حضرت فاطمه» و خودمان با هم به مباهله برخیزیم تا دروغگویان را به لعنت خدا گرفتار سازیم».
عصمت فاطمه
از جمله آیاتى که به صراحت درباره فرزندان پیامبر و جانشینان پیامبر و حضرت فاطمه به طور صریح و روشن دلالت بر عصمت و پاکى و پیراستگى از گناه آنان مىکند این آیه است که معروف به آیهى تطهیر است و در خانه امّسلمه نازل شده است هنگام نزول آیه فاطمه حسن و حسین نزد پیامبر(ص) حضور داشتند پیامبر عباى خویش بر آنان افکند و بدین ترتیب آنان را از بقیه اهل خانه جدا کرد و دست خود را به سوى آسمان بلند کرد و فرمود خدایا اینان فرزندان و اهلبیت من هستند پس بر محمّد و آل او درود فرست.(10) «اِنّما یریدُاللَّه لِیُذهب عنکم الرجس اهل البیت و یُطَهِّرَکم تطهیرا؛(11) خداوند چنین مىخواهد که رجس و پلیدى را از شما خاندان نبوّت ببرد و شما را پاک و منزّه گرداند».
و نیز در احادیث به مسئله فوق اشاره شده از جمله این حدیث است که امام صادق فرمود: «الفاطمة فُطِمَت من الشّر»(12) فاطمه از هرگونه بدى به دور است. بهطور کلى از معناى فاطمه نیز بخوبى استفاده مىشود که وى با هیچگونه پلیدى همراه نیست و از هر پلیدى و گناهى به دور است.
ایثار فاطمه
«و یُطعمون الطعام على حُبّهِ مسکینا و یتیماً و اسیرا انما نُطعِمکم لوجه اللَّه لا نُریدُ منکم جَزاءَ ولا شکورا(13) بر دوستى خدا به فقیر و طفل یتیم و اسیر طعام مىدهند «گویند» ما فقط براى خشنودى خدا به شما طعام مىدهیم و از شما پاداشى نمىطلبیم».
ابن عباس مىگوید حسن و حسین(علیهم السلام) مریض شده بودند پیامبر به همراه گروهى از آنان عیادت نمود و به امام على(ع) فرمود چه خوب است براى شفاى فرزندانت نذرى کنى آنگاه امام على و فاطمه(س) و کنیز آنها فضه نذر کردند که در صورت بهبودى آنان سه روز روزه بگیرند پس از بهبودى امام حسن و امام حسین حضرت فاطمه روزه گرفتند و براى افطار نان جویى که آماده کرده بودند سر سفره آوردند در این هنگام مسکینى آمد طلب غذا کرد که آن حضرت غذا را به او بخشید روز دوّم و سوّم نیز یتیم و اسیرى در وقت افطار آمدند و غذاى خود را به آنان دادند و با آب افطار کردند تا روز چهارم امام على(ع) و دو فرزندش محضر رسول خدا رسیدند در حالىکه از ضعف به خود مىلرزیدند پیامبر همراه آنان به خانه فاطمه(س) آمد وقتى فاطمه را با آن حال در شدت ضعف و در حال نماز دید افسرده خاطر شد در این هنگام جبرئیل فرود آمد در حالیکه هدیه بهشتى براى اهلبیت آن حضرت(ص) آورده بود به پیامبر فرمود این هدیه را بگیر خداى تعالى به داشتن چنین اهل بیتى به تو تهنیت گفته پس سوره هل اتى را بر پیامبر نازل کرد. مرحوم فیلسوف گرانقدر آیةاللَّهالعظمى کمپانى چه زیبا سروده است
وحى و نبوتش نسب جود وفتوتش حسب
قصهاى از مروّتش سوره هل اتى کند
نمونه دیگرى از ایثار فاطمه
جابربن عبداللَّه انصارى مىگوید: روزى رسول خدا(ص) نماز عصر را با ما خواند و پس از فراغ از نماز در محراب نشست و مردم اطراف او گرد آمدند به ناگاه پیرمردى از مهاجران عرب نزد رسول خدا آمد در حالى لباسهاى کهنه و مندرس پوشیده بود و در نهایت ضعف و پیرى نمىتوانست خود را نگاه دارد رسول خدا متوجه او شد. و از احوال او پرسید پیرمرد گفت اى پیامبر خدا من گرسنهام، غذایم دهید، برهنهام مرا بپوشانید و نادارم بىنیازم کنید حضرت فرمود الآن چیزى ندارم ولى مىتوانم شما را راهنماى خوبى باشم چون راهنماى به خوبى مانند انجام دهنده آن است به منزل کسى برو که خدا و رسول را دوست مىدارد و خدا و رسول هم او را دوست مىدارند و رضاى خدا را بر جان خود مقدّم مىدارد. به سوى خانه فاطمه برو حضرت به بلال فرمود برخیز و این مرد را به منزل فاطمه ببر پیرمرد و بلال به راه افتادند و چون به در خانه فاطمه رسیدند با صداى بلند سلام کردند پس فاطمه فرمود سلام بر تو کیستى؟ گفت: پیر مردى از عرب، آمدهام به سوى پدرت اى دختر محمّد من برهنه و گرسنهام با من از مال خود کمک کن تا خدا تو را رحمت کند این در حالى بود که فاطمه و على و رسول خدا(ص) سه روز بود که غذا نخورده بودند و پیامبر این را مىدانست فاطمه پوست قوچى را که دباغى شده بود و حسن و حسین بر روى آن مىخوابیدند به پیرمرد داد و فرمود این را بگیر (اى کوبنده در) امید مىرود که خداوند بهتر از این به تو عطا کند مرد عرب گفت اى دختر محمّد من از فقر و گرسنگى به تو شکایت مىکنم و شما پوست قوچ به من مىدهید؟ چون فاطمه این سخن را شنید گردنبندى که فاطمه دخترِ عمویش حمزه به او هدیه داده بود از گردن خود باز کرد و به اعرابى داد و فرمود این را بگیر و بفروش! امید است خداوند بهتر از این به تو عوض دهد. مرد عرب گردنبند را گرفت و به نزد رسول خدا آمد و هنوز حضرت با اصحاب خود نشسته بودند مرد گفت اى رسول خدا فاطمه این گردنبند را به من داد و گفت بفروش امید مىرود که خداوند براى تو چاره بسازد رسول خدا بگریست و گفت چگونه خداوند براى تو چاره نمىسازد و حال آنکه فاطمه دختر محمّد به تو داده که بهترین دختران فرزندان آدم است! در این هنگام عمار بن یاسر برخاست و گفت اى رسول خدا آیا اجازه مىدهى که من این گردنبند را خریدارى کنم؟ حضرت فرمود. خریدارى کن اى عمّار اگر جن و انس در این گردنبند شریک شوند خداوند آنها را به آتش جهنم عذاب نکند. عمار گفت گردنبند را چند مىفروشى اى عرب؟ گفت آن قدر که از نان و گوشت سیر شوم و یک بُرد یمانى تهیه کنم که با آن خود را بپوشانم و در آن نماز بخوانم و یک دینار که مرا به خانوادهام برساند عمّار آنچه آن مرد عرب گفت به او داد علاوه شتر خود را هم داد سپس اعرابى نزد پیامبر برگشت حضرت به او فرمود آیا سیر و پوشیده شدى؟ مرد عرب گفت آرى بىنیاز شدم پدر و مادرم فداى تو باد حضرت فرمود: پس فاطمه را به دعاى خود نسبت به آنچه در حق تو کرد پاداش ده، اعرابى، گفت خداوندا، تویى پروردگار ما، و تویى روزى دهنده ما در همه حال! خداوندا، به فاطمه عطا کن آنچه ندیده چشمى و گوشى نشنیده باشد.
و رسول خدا به دعاى او آمین گفت و روبه اصحاب خود کرد و فرمود خداوند به فاطمه عطا کرده است در دنیا آنچه اعرابى براى او تقاضا کرد. چون من پدر او هستم و هیچ کس از جهانیان مثل من نیست و على شوهر اوست و اگر على نمىبود، همتایى براى فاطمه نبود. خداوند به او حسن و حسین را عطا کرده و به هیچ یک از آدمیان چنین فرزندانى نداده است و ایشان بهترین فرزند زادگان پیغمبرانند و دو آقاى جوانان اهل بهشت هستند در آن حال عمّار آن گردنبند را به مشک خوشبو کرد و در بردیمانى پیچید و به غلامش بنام سهم داد و گفت این را خدمت پیغمبر ببر و تو را هم به او بخشیدم غلام خدمت پیغمبر آورد و آنچه عمار گفته بود به پیغمبر عرض کرد. حضرت فرمود به نزد فاطمه برو و گردنبند را به او بده و تو هم غلام و خدمتکار او باش غلام گردنبند را آورد و پیغام حضرت را رسانید فاطمه(س) گردنبند را گرفت و غلام را هم آزاد کرد غلام خندید و فاطمه فرمود این خنده براى چیست؟ عرض کرد بزرگى برکت این گردنبند مرا به خنده وا داشت. گرسنهاى را سیر کرد و برهنهاى را پوشاند و فقیرى را بىنیاز و بندهاى را آزاد کرد و در نهایت به صاحبش برگشت.(14)
جایگاه فاطمه(س) از منظر آیات
امّا جایگاه و منزلت دختر پیامبر چیزى نیست که بر دانشمندى پنهان باشد. زیرا از آیات و روایات وارد شده استفاده مىشود که دختر پیامبر مقامى عظیم در نزد خدا و پیامبر دارد امّا آیات: «قل لا اسئلکم علیه اجراً الآ المودّة فى القربى(15)؛ اى پیامبر به امت خود بگو من اجر و مزدى از شما نمىخواهم مگر در قبال آن دوستى و محبت به فرزندانم.»
یکى دیگر از آیات این آیه است: «فتلقى آدم من رَبّهِ کلمات فتاب علیه انّه هوالتوّاب الرحیم»(16) پس آدم از پروردگار خویش کلماتى را فرا گرفت و خداوند بوسیله آن کلمات توبه او را پذیرفت که خداوند توبهپذیر و مهربان است» از پیامبر سؤال شد: درباره کلماتى که خداوند به آدم تعلیم داد و آدم بوسیله آن کلمات توبه کرد؟ حضرت فرمود خداوند این کلمات را به آدم آموخت (بحق محمّد و على و فاطمه والحسن والحسین الا تبت علىَّ) به حق محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین توبه ما را قبول فرما» پس خداوند توبه او را پذیرفت در اینجا عظمت زهراى مرضیه مشخص مىشود. که حضرت آدم براى پذیرفته شدن توبه خود نام فاطمه و فرزندانش را بر زبان جارى ساخت آیه دیگر آیه 19 و 20 از سوره الرحمن است که امام صادق در تفسیر این آیات مىفرماید «مَرَج البحرین یلتقیان بینهما برزخٌ لایَبقیان» دو دریایى در دو جهان هستند که هرگز سرکشى نمىکنند آندو على و فاطمه(س) مىباشند و بیان آن دو دریا «اى رسول» برزخ و فاصلهایست که تجاوز به حدود یکدیگر نمىکنند که شاید آن مقررات که مرد به وظایف خود و زن به وظایف خود مىباشد.(17)
روایات
امّا جایگاه فاطمه(س) در روایات و منزلت آن حضرت از زبان پیامبر(ص) و امامان معصوم گزارش شده است در حدیث است که پیامبر(ص) به امام على(ع) به حسن و حسین و فاطمه(س) نگاه کرد و فرمود «اَنا حربٌ لِمَنْ حارَبَکم و سلم لمن سالمکم»(18) یعنى من با هر کسى که با شما در جنگ باشد در جنگم و هر کسى که با شما از در صلح و آشتى درآید من نیز با او از در صلح و صفا خواهم بود.(19)
2 - در حدیث دیگرى است که ذهبى روایت کرده که رسول خدا فرمود: (اوّل شخص یَدخُل الجنّةَ فاطمه بنتُ محمد) اول کسى که وارد بهشت مىشود فاطمه دختر محمّد(ص) است.(20)
3 - بخارى محدث معروف و بزرگ اهلسنت است در کتاب خود از رسول خدا
روایت مىکند که فرمود: «فاطمةُ بضعةُ منى فَمَنْ اَبْغَضَها ابغَضَنى» فاطمه پاره تن من است هر کسى او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.
4 - احمدبن حنبل نیز از محدثان معروف اهلسنت در کتاب خود حدیث مزبور را با عبارتى دیگر از رسول خدا نقل کرده: انما فاطمة بضعةُ منّى یُؤذینى ما آذاها و یُنصِبُنى ما اَنْصَبَها حضرت فرمود «فاطمه پاره تن من است آنچه او را بیازارد مرا آزرده است و آنچه او را ناخشنود مىکند مرا ناخشنود کرده است.»(21)
5 - و نیز جوینى خراسانى در کتاب خود حدیثى نقل کرد. که رسول خدا(ص) فرمود: «اذا کان یومالقیامه نادى مناد من تحت الحُجُب یا اهل الجمع غَضّوا ابصارَکم و نکّسوا رؤوسُکم فهذه فاطمة بنتُ محمّد(ص) تریدُ اَن تمر على الصراط فتمرّوا معها سبعون الف جاریه من الحور العین کالبرق اللاّمع؛(22) روز قیامت منادى از پس پرده ندا مىکند کهاى اهل محشر چشمانتان را ببندید و سرها را بزیر افکنید که فاطمه(س)دختر رسول خدا(ص) از صراط بگذرد با هفتاد هزار فرشته آنهم مثل آفتابى روشن. در کتب حدیثى از امام باقر(ع)به نحو تواتر گزارش شده که حضرت مىفرماید: براى مادرم فاطمه(س) جلو درب جهنم ایستگاهى است که آن حضرت هنگام ورود افراد به آنجا مىایستد روى پیشانى هر فردى کلمه مؤمن یا کافر نوشته آن حضرت از بین آنان دوستاران خود را جدا نموده و سپس این جملات را مىفرماید «الهى و سیدى سَمَّیتَنى فاطمه و فُطِمَت بى من تولّانى و تولّا ذریّتى من النار و وَعدک الحق و أنْتَ لا تخلفُ المیعاد، اى خداى من نام مرا فاطمه نهادى و از عذاب جهنم بریدى و وعده کردى که من و دوستانم را از جهنم برهانى زیرا که وعده تو حق است و خلاف نیست خداوند در پاسخ مىفرماید: «صَدَقْت یا فاطمه انّى سَمّیتکِ فاطمه و فطمت بک من احبک و تولّاکِ و احبّ ذریّتکِ و تولّاهم من النار وَعدِىَ الحق و انا لا اُخْلِف المیعاد».(23) خدا فرمود آنچه که گفتى درست است وعدهى من حق و تخلفناپذیر است به شما اجازه مىدهم که دوستاران خود را شفاعت کنى. در پایان به اشعارى از آیةاللَّه محمدحسین اصفهانى که در مقام فاطمه(س) سروده است اکتفا مىکنیم.
دلیل نطق من ز یک نغمهى عاشقانهاى
گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند
بضعه سید بشر ام ائمه غرر
کیست جز او که همسرى باشه لافتى کند
وحى و نبوتش نسب جود و فتوتش حسب
قصهاى از مروّتش سوره «هل اتى» کند
در جبروت حکمران در ملکوت قهرمان
در نَشَأت کن فکن حکم بما تشاء کند
عصمت او حجاب او عفت او نقاب او
سرقدم حدیث از آن سرو از آن حیا کند
نغمه قدس بوى او جذبه اُنس خوى او
منطق او خبر ز لاینطق عن هوى کند
مفتقرا متاب رو از در او بهیچ سو
زانکه مس وجود را فضّه او طلا کند
پىنوشتها: -
1) شیخ صدوق، امالى، ج 18، ص 274 .
خصال، ج 3، ص 414 .
علل الشرایع، ج 1، ج 3، ص 178.
2) شیخ صدوق، امالى، ج 18، ص 474 .
عللالشرایع، ج 1، ح 3، ص 178 .
الخصال، ج 3، ص 414.
3) فرائدُ السّمطین، ج 2، ص 48.
4) علل الشرایع ج 4، ص 179 .
بحارالانوار، ج 43، ح 9، ص 13.
5) محدث کبیر اصفهانى، عوالم العلوم، ج 11، ص 76 .
6) سوره کوثر (108) آیه 1 .
7) مرأة الحرمین، ج 1، ص 325.
8) شواهد التنزیل، ج 1، ص 123 و 126 .
فرائدُ السمطین جوینى، ج 2، ص 24 .
9) سوره آلعمران (3)، آیه 61.
10) عوالم العلوم، ج 11، ص 78 .
فرائد والسمطین خراسانى ج 2، ص 23 .
11) سوره احزاب (33)، آیه 33.
12) شیخ صدوق، امالى، حدیث 11، ص 474.
علل الشرایع، ج 1، ح 3، ص 171 .
خصال ج 3، ح 3، ص 414.
13) سوره دهر، آیه 8 - 1 .
14) بحارالانوار، ج 43، ح 50، ص 75.
15) سوره شورى (42)، آیه 23.
16) همان.
17) کتاب عوالم العلوم، محدث اصفهانى ص 38 .
بحارالانوار، ج 43 ص 31.
18) فرائدُ السمطین، ج 2، ص 38.
19) همان.
20) کنزالعمال، ج 2، ص 24.
21) احمد حنبل، مسند امام، ج 4، ص 5.
22) بحارالانوار باب الفضائل، حدیث 23 .
فرائد السمطین خراسانى، ج 2، ص 49.
23) علل الشرایع، ج 1، ص 179 .
بحارالانوار، ج 43، ح 11، ص 14.