در قدیمى ترین آثار موجود از «وجوه و نظائر»، تعریفى از این اصطلاح دیده نمى شود. اولین تعریف، توسط ابن جوزى ارائه شد و بعد از او، تعاریف دیگرى نیز شکل گرفت. این تعاریف، با مصادیق وجوه و نظائرى که در کتب مربوطه ارائه مى شود، هماهنگى نداشته و تاکنون نیز مشکل اختلاف تعاریف و مثال ها، در منابع علوم قرآن مشاهده مى شود. هدف این مقاله، بررسى اختلاف تعاریف و کشف مناسب ترین آنهاست. روش پژوهش اسنادى و مبتنى بر توصیف و تحلیل بوده و پس از بررسى تطبیقى مثال هاى ارائه شده و تعاریف، به نقد تعاریف پرداخته و به این نتیجه رسیده است که وجوه، معانى گوناگون لفظ و نظائر، واژگان هم شکلى است که در آیات مختلف، معانى متفاوتى دارند. در نتیجه، تعریف ابن جوزى، سازگار با مثال هاى متقدمان و مناسب ترین تعریف مى باشد. با دقت در نمونه هاى وجوه و نظائر کتب متقدمان، روشن مى شود که نظائر علاوه بر شباهت الفاظ با یکدیگر، بر شباهت معانى آنها نیز دلالت دارد که البته این قید در هیچ یک از تعاریف ذکر نشده است.
روایات اسباب نزول همانند سایر روایات دیگر در طول تاریخ از پدیده ای به نام« جعل» در امان نبوده است و روایات جعلی همچون سایر حوزه های حدیث به این حوزه نیز راه یافته است. مخالفت با قرآن، مخالفت با عقل، مخالفت با اجماع، ضعف سندی، قراین معنوی؛ از جمله معیارها و مولفه های تشخیص روایات جعلی است. اما در حوزه اسباب نزول علاوه بر موارد فوق؛ مخالفت با تاریخ، هماهنگی با جریان های حاکم، خلط جری و تطبیق با سبب نزول، مهمترین عامل در پیدایش روایات جعلی اسباب نزول بوده که نویسنده با ذکر شواهدی در این پژوهش به اثبات آن پرداخته است.