قرآن کریم مهم ترین منبع انسان شناسی است. انسان هنگامی که پا به حیات مادی می گذارد و در زمین مستقر می شود، مسافری است که به کاروان سرای دنیا وارد می گردد.او با فطرت خود توجه دارد که دست قدرت خدایی دانا و حکیم او را به این کره خاکی آورده است و همسایه دیگر آفریدگان خود قرار داده است. از این رو، از پرسش های اساسی ای که ذهن بشر را به خود جلب می کند، نحوه تعامل او با دیگر موجودات است.ریشه این روابط در فطرت انسان به ودیعت نهاده شده است. با وجود این برای شکوفایی و عملیاتی کردن آنها نیازمند هدایت و راهنمایی خالق متعال است. این مقاله پاسخ پرسشهای اساسی ذیل است: 1. رابطه ام با خدا چگونه باشد؟ 2. رابطه ام با خویشتن چگونه باشد؟ 3. رابطه ام با دیگر مخلوقات چگونه باید باشد؟ پژوهش جامع درباره این پرسشها از امکان این مقاله افزون است. از این رو به اختصار نکاتی در این باره اشاره می شود.
از جمله مباحث بحث انگیز در حکمت، کلام و عرفان اسلامی بحث معیت حق تعالی درجهان هستی است که در آیات متعدد در قرآن و در روایات با تعابیر گوناگون مطرح شده است. هر علّتی ضرورتاً با معلول خود در ارتباط است و معلول نمیتواند آنی از علت تامة مطلقة خود منفک باشد. این امر حکماء، متکلمان و عرفا را بر آن داشته تا سعی کنند به گونه ای توجیهاتی را ارائه دهند که تعابیر آنها با توحید حقیقی و به عبارتی با وحدت حقة حقیقیة حق تعالی و نیز با عوالم کثرت جهان هستی منافات نداشته باشد و به نوعی بتوانند خود را از قرارگرفتن در ورطة تشبیه و تنزیه نجات دهند. تصور ما این است که بدون مبانی حکمی نمیتوان در تفسیر این نوع مباحث در آیات و روایات توجیهی منطقی و قابل قبولی ارائه داد، چرا که این گونه آیات که به ویژه به مباحث تکوینی میپردازد، به مبانی حکمی و جهان بینی برگرفته از خود قرآن و روایات نیاز دارد. بر این اساس، این مقاله ابتدا به اقسام وحدت و سپس به انواع معیت و سرانجام، با اتکاء به خود آیات قرآنی و روایات معصومین(ع) به تحلیل حکمی موضوع معیت در عین وحدت و راه حل آن میپردازد.