از آنجا که جریان اسلام شناسی و یا به عبارت صحیح تر اسلام پژوهی در غرب ، شیعه و منابع شیعی را کمتر مورد توجه قرار داده است؛ در این گفتار مختصر تلاش می کنیم تا ضمن ارایه برخی گواهی ها و نمونه ها از این کم توجهی حتی المقدور به بررسی علل آن پرداخته ، آنگاه مراحل گوناگون شیعه پژوهی در غرب از آغاز تاکنون و عوامل مؤثر بر این مراحل را بازگوییم . بدیهی است که بررسی آراء شیعه پژوهان غربی ضرورتاً به منزله رد یا تأیید اولیه و شتابزده انها نیست ، بلکه مراد این است که با دانستن نگاه غربیها نسبت به اسلام و شیعه ، بتوانیم به نوعی غرب شناسی انتقادی دست یابیم والّا نه ردّ و تکذیب شیعه توسط غربیها باید ما را از درون تهی کند و نه تأیید بی جهت ایشان از اسلام به یک معنا امر مهمی است.
در میان دانشوران مسلمان به شخصیتهای گوناگونی بر می خوریم که دارای گرایشها و مذاقهای متفاوتند، یکی صرفاً حدیثگر است که هیچ فتوایی و نظری اتخاذ نمی کند مگر آنکه مبتنی بر روایتی از پیامبر یا سلف صالح باشد. دیگری فرهیخته ای عقلگر است که هیچ اندیشه ای حتی تقلیدات را جز به تصویب عقل نمی پذیرد. سومی صوفی اهل ذوقی است که بیش از قال یا حال سر و کار دارد و پیوسته خوش دارد که در وجد و شوریدگی باشد و اگر به تقلیدات یا قلیات می پردازد به دنبال گرایشهای متضاد باور دارند و با سیرهای متفاوت سلوک می کند ، کمتر به چشم می خورند. ابو منصور اصفهانی یکی از این شخصیتهای نادر است که جمود گرایی حنبلیان را با ذوق عارفانه و سماع صوفیانه در آمیخته است.