فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱٬۵۸۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این مقاله چهار دیدگاه را درباره کیهان از اندیشه های روزگارِ باورهای اساطیری، روزگار پیدایش فلسفه در یونان باستان، منظومه ماندگار بطلمیوس در قرون وسطا و پیدایی علم جدید از یافته های نیکولاس کوزایی، کپرنیک، کپلر و گالیله بازجسته ایم و دلالت های اسطوره شناختی آن ها را در شش محور ارتباط خدا و کیهان، حیات انسان و جهان، انس انسان با کیهان و حیرتش از آن، گفت وشنود انسان با کیهان، طول و عرض کیهان و سرانجام رابطه علم و تجربه زیسته تبیین کرده ایم. ما بر حتمی بودن تأثیرات متافیزیکی و اسطوره شناختی هر نظریه علمی تأکید کرده ایم و با شواهد تاریخی نشان داده ایم این تأثیرات تابع اراده یا آیین و جهان بینی نظریه پرداز نیست.
طول عمر دنیا از دیدگاه تفسیری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
پایان عمر دنیا و تعیین طول عمر آن از مسائل بسیار بحث برانگیزی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. نظریات مطرح شده درباره ی این موضوع حاکی از وجود اختلاف فراوان در این باره است. دراین میان، نظریه ی صدرالمتألهین شیرازی از حیث برجستگی علمیِ این صاحب نظر، ذهن مخاطب را به خویش مشغول می سازد. وی با استناد به برخی آیات قرآن، طول عمر دنیا را تعیین کرده است؛ لیکن به نظر می رسد تاکنون نظریه ی وی مورد واکاوی علمی قرار نگرفته است. پژوهش پیش رو به دنبال آن است تا با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی، دیدگاه ملاصدرا درباره ی طول عمر دنیا را از میان آرای تفسیری وی استخراج و تبیین نماید. این نوشتار ضمن بیان مبانی تفسیری ملاصدرا در این باره، اشکالاتی بر رأی تفسیری وی مطرح می نماید تا بدین وسیله، میزان اتقان این نظر مکشوف گردد. یافته های پژوهش حاضر حاکی از نااستواری این نظریه به سبب وجود سه اشکال عمده و اساسی است که ظاهراً با یافته های علمی و روایات اسلامی ناسازگاری است.
عصمت پیامبران در منظومه فکرى علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله عصمت پیامبران از جمله مقولاتى است که همواره مورد بحث میان دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان با گرایش هاى مختلف عرفانى، فلسفى، حدیثى و کلامى بوده است. این مسئله در دوران معاصر نیز با جدّیت فراوان بررسى شده است. علّامه طباطبائى به تفصیل به بررسى این مسئله پرداخته است. در این نوشتار، به دنبال بررسى مسئله عصمت پیامبران از دیدگاه این مفسر گران مایه هستیم. بر اساس مهم ترین یافته هاى این تحقیق، علّامه طباطبائى منشأ عصمت را علم قطعى و دایمى به قبح گناه و ترک واجب دانسته است. افزون بر آن، او معتقد به عصمت مطلق پیامبران نیست. براى نمونه، او عصمت پیامبران از اشتباه در امورى که ارتباطى به دریافت و ابلاغ وحى و نیز انجام تکالیف شرعى ندارد برنمى تابد؛ در سوى مقابل، با قاطعیت بر عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحى و نیز عصمت از گناهان تأکید دارد.
حقیقت موت، انواع و مراتب آن از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده «موت» مقوله ای است که به غیر از دانش های تجربی ، از دیدگاه فلسفی، کلامی و عرفانی به طورعمیق مطالعه می شود و به لحاظ جایگاه بحث، پیوند استواری نیز با ابواب علم النفس عقلی و حقیقت روح و مراتب آن در حکمت و عرفان دارد. علامه محمدحسین طباطبایی با استناد به آیات قرآنی و روایات معصومان علیهم السلام و بر مبنا و ممشای حکمت متعالیه صدرایی بر این باور است که روح اصالتاً به عالم امر متعلق است که در نشئه طبع، حدوث جسمانی داشته و به تدریج با حرکت در جوهر خود، تجرد یافته و سرانجام از بدن جدا مى شود؛ بدین ترتیب که با مرگ تن، به کلى از بدن جدا و مستقل می شود. ایشان مرگ را درواقع انتقال از مرحله ای به مرحله دیگر می دانند؛ نه نابودی و پوچ شدن و با توجه به آیات قرآنی، دو مرحله از مرگ را براى انسان ها بیان می کند؛ یکى از آن دو، همان مرگى است که سبب خروج آدمى از دنیا می شود و دیگری مرگی است در عالم برزخ براى ورود به نشئه آخرت. برخی از حکما ازجمله علامه طباطبایی، افزون بر مرگ اضطراری و اجل محتوم، به دو نوع دیگر از مرگ نیز باور دارند که عبارت اند از: مرگ طبیعی و مرگ ارادی.
تحلیل انتقادی حقیقت گزاره های اخلاقی در پرتو تبیین افعال انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
سرنوشت بسیاری از مباحث اختلافی فلسفه اخلاق به این مسأله گره خورده است که حقیقت گزاره های اخلاقی چیست؟ در این باره دو نظریه عمده وجود دارد؛ عده ای اصول کلی اخلاق را حکایت گر از عالم خارج می دانند و گروهی منکر این حکایت گری اند. مناقشه این دو گروه امروزه نیز ادامه دارد. به نظر نگارندگان این مقاله، گره بحث در این مناقشه مبنایی با مباحث انسان شناسی باز می شود.
معتقدان به حکایت گری گزاره های اخلاقی دو راه بیش ندارند: یا باید نشان دهند که بدون طرح عناصر غیر حکایت گر نیز می توان مسائل مرتبط با اخلاق را حل وفصل کرد یا دست کم نشان دهند که عناصر غیر حکایت گر در اصول کلی اخلاق جایگاهی ندارد. بنابراین، برای قضاوت درست میان این دو گروه، باید از دو امر بحث کرد: «ضرورت وجود ادراک اعتباری» و «ملاک اعتبار».
گروه مقابل، در پرتو تبیین افعال اختیاری انسان اثبات می کنند که هر دو راه مسدود است؛ اولاً، بدون اعتقاد به ادراکات اعتباری نمی توان افعال انسان را تبیین کرد، ثانیاً، گزاره های اخلاقی به ویژه اصول کلی اخلاق از ملاک اعتبار برخوردارند و بنابراین، اعتباری و غیرحکایت گرند.
تبیین قرآنی تقدم و تأخر نفس و بدن با نگاهی فلسفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار تبیین قرآنی یکی از مهم ترین مباحث مطرح در حوزه انسان شناسی فلسفی، یعنی مسأله تقدم و تأخر نفس از بدن می باشد. این بحث تاکنون بیشتر مورد توجه فلاسفه و متکلمان بوده و کمتر به تبیین قرآنی فلسفی آن پرداخته شده است. ازاین رو پژوهش حاضر به تحلیل قرآنی فلسفی این موضوع پرداخته است. در این راستا نخست معانی نفس در قرآن را مطرح می کند، سپس مهم ترین دیدگاه های فلسفی را در باب تقدم و تأخر نفس بررسی کرده، آن گاه به تبیین دیدگاه قرآن نسبت به مسأله می پردازد. جهت تبیین دیدگاه قرآن، ابتدا نظریات تفسیری واقع نگر، تمثیل واره، عالم ذر و نظریه ملکوت را تبیین می کند و در نهایت با استدلال بر نظریه عالم ملکوت که برگرفته از دیدگاه ملاصدراست، به تایید آن می پردازد. و در پایان به این نتیجه می رسد که دیدگاه قرآن با نظریه ملاصدرا که معتقد به تقدم بدن بر نفس است، سازگارتر می نماید.
تمرکز و تکامل عقول در عصر ظهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکوفایی عقل، رسالت همه انبیا و اولیا بوده است. مردم در عصر ظهور در اثر تجربه و بلوغ تاریخی، آمادگی لازم برای تکامل عقول را خواهند داشت و امام× رسالت جهانی خویش را با تکامل عقول انسان ها آغاز می کند. براساس برخی احادیث، عقول در عصر ظهور تکامل می یابند و ابزار این جمع و تکمیل عقول، دستان پرتوان ولایت است. معنای جمع شدن عقول، جمع شدن عقل فردفرد انسان ها است و نتیجة آن، رسیدن همه به اتّحاد و اجماع است. جمع عقول با تبلیغ و تربیت تدریجی امام صورت می گیرد و تأثیر عنایت امام، عادی و طبیعی است؛ نه اعجاز. دانش روز نیز دریافته است که انسان دارای استعداد ها و ظرفیت های قابل توجهی است که در آینده، توان بهره مندی از آنها را خواهد یافت. در پایان این پژوهش نیز به ارتباط دوطرفة عقل و علم اشاره می شود؛ علم سبب رشد عقل است و عقل نیز زمینة کسب علم را فراهم می کند.
کارکرد فردی و اجتماعی دین از دیدگاه ابنسینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکرد دین، اثر و تحولی است که دین در انسان یا جامعه ایفا می کند. دین در قلمرو فردی دو کارکرد مهم دارد: اول. معرفت زایی. ابن سینا بر این باور است که تنها پیامبران می توانند بدون تعلیم به صورت خازن حقایق درآیند؛ دوم. آرامش بخشی. ابن سینا عقاید صحیح را عامل سلامت می داند. مهم ترین کارکرد دین در قلمرو اجتماعی وضع قانون است. ابن سینا دین را در امر قانونگذاری و سامان دادن به اجتماع ضروری دانسته است. کارکرد دیگر دین در اجتماع، ایجاد همبستگی و اتحاد است؛ ابن سینا، آنچه را که منجر به تضعیف رکن بزرگ مدنیت می شود، تحریم می کند. از دیدگاه اندیشمندان برخی از کارکردهای دین انحصاری است و جایگزینی در علم، فلسفه و عرفان ندارد.
الهی بودن زبان قرآن و مسئلة فهم؛ نقدی بر دیدگاه مجتهد شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کلام خداست یا کلام بشر؟ این پرسشی است که از عصر نزول قرآن مطرح بوده است. منکران نبوت هر کدام به گونه ای خدایی بودن زبان قرآن را انکار کرده اند. در دوران معاصر نیز مستشرقان و عده ای از مدعیان روشن فکری در جهان اسلام این پرسش را به طور جدی کانون بحث و بررسی قرار داده اند. جناب محمد مجتهد شبستری به پیروی از برخی هرمنوتیست های فلسفی، شرط مفهوم شدن یک کلام را بشری بودن آن می داند و بر این اساس مدعی است اگر قرآن کلام خدا باشد، قابل فهم و تفسیر نخواهد بود! در این نوشتار این مدعا و ادلة آن به روش تحلیلی و فلسفی و با استفاده از شیوة نقد مبنایی و درونی مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت و معلوم شد که هیچ ملازمه ای میان فهم قرآن و بشری دانستن آن نیست. و همة ادلة اقامه شده برای این مدعا دچار انواعی از مغالطات منطقی اند.
نگرش ملاصدرا بر احادیث «الامر بین الامرین» با نظر به شرح اصول کافی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات تاریخ حدیث رواه و محدثان
از اختصاصات شیعه اعتقاد به «الامر بین الامرین» در بحث جبر و اختیار است. در احادیث شیعی ابتدا به بطلان نظریه جبر و تفویض پرداخته می شود و سپس به درستی «الامر بین الامرین» برهانی می گردد. ملاصدرا با تبیین و تفسیر این گونه احادیث به بیان منافات نداشتن تعلق علم الهی به افعال انسانی با اختیاری بودن آن ها، منتسب نبودن بی واسطه شرور و نقائص به خداوند و ناسازگاری آن با حکمت و عدالت او به ابطال نظریه جبر می پردازد. از جهت دیگر صدرالمتألهین نادرستی نظریه تفویض را نیز از جهت لزوم شریک داشتن خداوند در افعال خویش، منافات داشتن با سلطنت و احاطه قیومی اثبات می کند. با توجه به تببین حکمت متعالیه از «الامر بین الامرین»انسانی موجودی دارای اختیار می باشد، ولی در اختیار داشتن خویش اختیاری ندارد و مضطر در آن است. از این جهت چنین دیدگاهی لطفی از جانب خداوند به انسان ها بوده و تفاوت بسیاری با نظریه جبر و تفویض دارد.
نقد و بررسی دیدگاه مفسران در توصیف انسان به هلوع در آیة 19 سوره معارج(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خداوند در آیاتی، از آفرینش انسان در بهترین شکل سخن گفته؛ اما در برخی آیات، همچون آیة 19 سورة معارج، گویا از نوعی کاستی در آفرینش وی از جمله صفت «هلوع» به معنای «حریص» خبر داده است. سرّ نسبت دادن این تعبیر به انسان چیست؟ آیا این ویژگی در سرشت انسان جای گرفته است؟ اگر چنین است، چگونه با آفرینش انسان در «احسن تقویم» و هدف آفرینش انسان (رسیدن به کمال قرب الهی) سازگار است؟ این مقاله به نقد و بررسی دیدگاه مفسران دربارة آیة 19 سورة معارج پرداخته و به این نتیجه دست یافته که وجود این وصف در انسان به خودی خود رذیلت یا فضیلتی برای او نیست؛ بلکه این وصف با توجه به متعلق ارادی آن می تواند فضیلت ساز یا فضیلت سوز باشد.
دیدگاه ارتباطی شخصیت با تکیه بر منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه ارتباطی، دیدگاهی است که به منظور شناخت شخصیت به مطالعه تعامل و ارتباط فرد با خود، خداوند، طبیعت و دیگران می پردازد. مبنای این ارتباط های چهارگانه برای فهم شخصیت انسان، مرور اجمالی آیات و احادیث و دقت در نظر اندیشمندان بزرگ مسلمان بوده است. شهید صدر، روش های تربیتی اسلام را در این چهار محور دسته بندی می کند. آیت الله جوادی آملی کتاب مفاتیح الحیاترا بر این اساس تنظیم کرده و برخی دیگر از علمای مسلمان نیز به این ارتباطات چهارگانه اشاره کرده اند. براساس تحلیل ارتباط های چهارگانه گفته شد افرادی که ارتباط بیشتری با طبیعت دارند، تصمیماتی می گیرند که به محیط کمک کند. فرد با اعتقاد به اینکه خداوند اساس ایمنی است، احساس قدرت می کند. فرایند ارتباط مؤثر فرد با دیگران می تواند به تاریخچه دلبستگی فرد با موضوع دلبستگی خود برگردد. در ادامه نیز موضوع ارتباط با خود توضیح داده شده و در نهایت جدول متقاطعی از تعامل ارتباط های چهارگانه برای شناخت مؤلفه های مختلف شخصیت ارائه شده است.
بازتأملی در مدلول آیات ناظر به آفرینش نخستین انسان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئلة شناخت نخستین انسان و چگونگی پیدایش او، از مسائل مهم انسان شناختی مطرح در آیات قرآن و روایات است. برخی دانشمندان علوم تجربی نیز در این زمینه فرضیه هایی ارائه داده اند که به ظاهر با مفاد آیات و روایات نوعی تعارض دارد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، به دنبال شناخت نخستین انسان و چگونگی پیدایش او از دیدگاه قرآن است که به تبع آن دیدگاه قرآن نسبت به این گونه فرضیه ها نیز روشن خواهد شد. حاصل پژوهش نشان می دهد که بیشتر آیات، ظهور قوی و برخی از آنها، صراحت دارند که نخستین انسان، آدم علیه السلام است و نسل انسان های کنونی، به او می رسد. پیدایش او، به صورت مستقل و از خاک و گِل بوده است نه از موجودی دیگر. مفاد روایات نیز این مدعا را به روشنی مورد تأیید و تأکید قرار می دهند.
بررسی تطبیقی پاسخ های علاّمه طباطبائی، فخر رازی و زمخشری به شبهات انکار معاد جسمانی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
مسئلة معاد جسمانی از موضوعات پردامنه ای است که از سوی فلاسفه و حکمای بسیار و از جانب فِرَق مختلف کلامی مطرح شده است. اگرچه پرسش اصلی این مسئله، روحانی یا جسمانی و یا روحانی جسمانی بودن معاد است، امّا در این جستار، در پی تبیین شبهات موجود در این زمینه و پاسخگویی به آنها از سوی سه مفسّر با سه مشرب کلامی شیعه، اشاعره و معتزله، یعنی علاّمه طباطبائی، فخر رازی و زمخشری هستیم. لذا این پژوهش می خواهد تفاوت این سه مذهب را با رویکردی تفسیری در باب معاد جسمانی، در عین پاسخ به شبهات نشان دهد، گرچه برخی پاسخ های مطرح شده از سوی فخر رازی و نیز زمخشری، برآمده از چند دیدگاه کلامی است، لیکن از جانب علاّمه طباطبائی، ما از ابتدا تا انتها با پاسخ هایی معقول و برآمده از یک اصل روبه رو هستیم.
مقایسه راه حل مساله شر از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی با توجه به وجود مستقل و رابط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسأله «شر»، که به صورت قرینه ای و منطقی مطرح شده و به آموزه های دینی جرح و نقد وارد نموده، دست مایه انتقادی قوی علیه اعتقادات دینی شده است؛ دین پژوهان تلاش کرده اند تا با ارائه آراء خود به انتقادها پاسخ دهند؛ صدرا و علامه طباطبایی شرور را امری عدمی دانسته و معتقدند که شرور تحقق عینی نداشته و تمام امور خارجی خیر هستند. ولی براساس وجود رابط و مستقل بین نظریه علامه و صدرا تفاوت اساسی وجود دارد؛ زیرا از منظر صدرا به وجود رابط دو نظر می توان افکند، نظری استقلالی و نظری ربطی. در منظر صدرا، وجود رابط دارای ماهیت بوده و منشأ شر است و ماهیت ثانیاً و بالعرض موجود می باشد و از این طریق شر نیز ثانیاً و بالعرض موجود است. از منظرعلامه طباطبایی موجودات در خارج همه حیثیتشان تعلق و ربط است و وجودات رابط ماهیت نداشته و تنها ذهن می تواند با توجه و التفات، رابط را مستقل دیده و از آن مفهوم ماهیت انتزاع کند. پس شرور که حاصل از ماهیت هستند، نیز امری ذهنی خواهند بود
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و ویلیام کریگ در باب مسئلة «تقدیرگرایی الاهیاتی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در برابر «تقدیرگرایان کلامی»، که معتقدند علم پیشین الاهی با ارادة آزاد انسان در تعارض است، «سازگارگرایان» بر این باورند که علم پیشین خداوند با ارادة آزاد انسان سازگار است. «علامه طباطبایی» و «ویلیام کریگ» به گروه اخیر تعلق دارند و برای حل این مسئله راه حل ارائه می دهند. در این مقاله به بررسی تطبیقی «نظریة علم میانه»، به منزلة راه حل نهایی کریگ و دیدگاه علامه طباطبایی در باب این مسئله، می پردازیم. نتیجة نهایی آن است که با وجود تفاوت دیدگاه دو متفکر در برخی موارد، هر دو اندیشمند ضمن پذیرش سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان معتقدند معرفت خداوند به افعال اختیاری انسان ناشی از معرفت او به این نوع افعال با تمام شرایط و خصوصیات آن هاست.
بررسی تطبیقی تقریر علامه طباطبایی و آکوئیناس از برهان امکان و وجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مساله وجود خدا از جمله مباحث مهمی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول نموده است. در حوزه فلسفه دین، فلاسفه به انحای مختلف به اثبات وجود خدا پرداخته اند. برهان امکان و وجوب از جمله براهین جهان شناختی است که با رویکرد پسینی به اثبات خدا می پردازد. در حوزه فلسفه غرب، توماس آکوئیناس تحت تاثیر فلاسفه اسلامی، تقریری از این برهان ارائه نموده است. در فلسفه اسلامی تحت عنوان برهان صدیقین از آن یاد می شود و یکی از مهم ترین افرادی که به آن پرداخته است، علامه طباطبایی(ره) می باشد. در این نوشتار ضمن ارائه تحلیلی از این دو تقریر، پس از بیان عناصر محوری اشان به بررسی سازگاری درونی و بیرونی و مطابقت آن ها با واقعیت پرداخته می شود و در نهایت مقایسه این دو تقریر در قالب بیان تفاوت هایشان ذکر می گردد. بررسی تطبیقی این تقریرها، نتایج و پیامدهای ارزنده ای علی الخصوص در حیطه داوری براهین اثبات وجود خدا دارد.
وقت انگاری بازگشت موعود و پیدایش فرقه های جدید؛ ادونتیست ها، شهود یهوه و بهائیت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پس از مشاجره های کلامی بر سر موضوع صفات خدا، شاید مهم ترین انگاره ای که مشاجره بر سر آن به ایجاد ادیان یا گروه های دینی جدید انجامیده است، موعودباوری باشد. به باور نویسندگان این مقاله، یکی از دلایل پیدایش فرقه های نوپدید دینی، پیش گویی زمانی مشخص برای ظهور منجی است. گاهی تعیین زمانی خاص در آینده سبب شده است گروهی بر اساس همین باور گرد هم آیند و ارزش ها و پنداره های مشترکی شکل دهند و در نهایت، گروه دینی مشترک بسازند که حتی پس از روشن شدن نادرستی پیش گویی شان، باز هم بر آن ارزش ها و انگاره های مشترک تأکید دارند. در مسیحیت به ادونتیست ها و شاهدان یهوه و در اسلام به بهائیت می توان اشاره کرد. این فرقه های نوپدید دینی بر اساس پنداره پیش گویانه رهبرانشان شکل گرفته اند. البته این پیش گویی در هر کدام از آن ها نقشی متفاوت ایفا کرده و تأثیری خاص داشته است.
بررسی تحلیلی نظر علامه طباطبایی درباره قضا و قدر با رویکرد تفسیری روایی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
علامه طباطبایی با وجود اینکه در مسئله قضای الهی بر خلاف رویکرد فلسفی رایج، قضا را تنها منحصر به عالم مجردات ندانسته و آن را به عالم ماده نیز سرایت داده و گام جدیدی در این زمینه برداشته و میان دیدگاه فلسفی رایج و دیدگاه قرآن و روایات، الفت و سازگاری بیشتری ایجاد نموده است، در وجودشناسی مسئله قدر از این عمومیت دست کشیده و مرتبه قدر را تنها به عالم ماده نسبت داده است. در این مقاله تلاش شده است تا با رویکرد تفسیری، روایی و فلسفی، دیدگاه ایشان تحلیل و بررسی شود. در پایان این نتیجه به دست آمده است که قدر نیز مانند قضا در همه مراتب هستی راه دارد و تفاوت میان این دو تنها به اعتبار عقلی بازمی گردد. همچنین در ضمن نتیجه گیری کلی به پیامدهای نظر مختار اشاره شده است.
بررسی دامنه ارزش ها بر اساس معنایابی مفاهیم و جملات اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جملات اخلاقی به دو صورت انشائی و اخباری بیان می شوند. در جملات انشائی رفتار، صفت یا غایتی اخلاقی مورد امر و نهی قرار می گیرد. در جملات اخباری همین امور موضوع قرار گرفته و با مفهومی ارزشی یا لزومی داوری می شوند. مفاهیمی از قبیل: خوب، بد، درست، نادرست، باید، نباید و وظیفه محمول گزاره های اخلاقی اند و با نام مفاهیم اخلاقی نام گذاری می شوند. از طرفی مفاهیم کمال و مطلوبیت در مفهوم ارزش اخلاقی ماخوذند و از همین رو، بر خلاف دیدگاه غیرواقع گرایان، ارزش های اخلاقی به دلیل عینی بودن کمال اموری عینی اند. لزوم اخلاقی نیز علی رغم اعتباری بودن، به دلیل بازگشتی که به ارزش اخلاقی دارد در زمره امور عینی یا دست کم مرتبط با امور عینی است. با توجه به مفهوم تکلیف و مسئولیت و ارتباط آن دو با ارزش می توان همه امور اختیاری از قبیل: افعال، صفات و غایات اخلاقی را در حوزه ارزش گذاری های اخلاقی قرار داد. این امر به دلیل دخالت عنصر اختیار در تکالیف و مسئولیت های اخلاقی است و با ارتباطی که ارزش ها با وظایف اخلاقی دارند هر امر اختیاری مشمول داوری اخلاقی خواهد بود.