فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳٬۲۲۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
بررسی و نقد ارتباط مرگ و گناه در آثار آگوستین قدیس چکیده: مسئله ی مرگ یکی از مسائل مشترک و گریز ناپذیر زندگی بشری است. ادیان الهی، مکاتب فلسفی و مکاتب کلامی، مسأله مرگ را یکی از دغدغه های وجودی و معرفتی انسان شناخته اند. آگوستین یکی از بزرگترین متألهان مسیحی نیز از این امر مستثنا نیست. توجه به موضوع مرگ در آثار آگوستین و ارتباط آن با مقوله ی گناه موضوعی است که کمتر به آن پرداخته شده است. غور و بررسی در آثار آگوستین نشان از آن دارد که وی نسبت به متفکرین قبل از خویش توجه بیشتری به ارتباط بین مرگ و گناه دارد که برگرفته از دین مسیحیت و بخصوص نامه های پولس است. وی در تمام آثار خود مرگ را بر مبنای گناه نخستین و گناهان روزمرّه ای که بشر در طول زندگی خود مرتکب می شود، توجیه و حتی گناه را علت مرگ معرفی می کند. وی بر این باور است که خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که اگر گناه نمی کرد از زندگی جاودانه و نامیرایی برخوردار می شد؛ اقسام مرگ که عبارت است از مرگ جسم (وقتی که نفس آن را ترک کند)، مرگ نفس (وقتی که خدا آن را ترک کند) و مرگ ابدی (وقتی که نفسی که خدا آن را ترک کرده است، جسم را ترک کند) در اثر نافرمانی و عصیان به سراغ انسان می آید. وی به صراحت بر این نکته پافشاری می کند که اولین زوج بشری بر اثر عصیان و بر مبنای داوری عادلانه ی خداوند مجازات شدند. از سوی دیگر تمامی نژاد بشر، در اولین انسان حاضر بودند، از این رو مجازات گناه شامل هر کسی که از خمیره ی آنان سربرآورد نیز می شود. از این رو هر انسانی در حالی متولد می شود که ذات او آلوده به گناه نخستین است. وی در مورد گناه نخستین و پیامدهای آن به افراط می گراید و هیچ کسی را به جز حضرت عیسی و مادرش از گناه مبرا نمی داند. واژگان کلیدی: مرگ، گناه، گناه نخستین، گناه عملی یا فردی، آگوستین.
واکاوی مفهوم «تعلیم اسماء» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم از جمله در آیات ۳۰ تا ۳۳ بقره، از تعلیم «اسماء» به حضرت آدم(ع)، به مثابه خلیفه برگزیده الهی در زمین، یاد شده است اما با توجه به بیان سربستة قرآن و عدم انسجام و همگونی لازم در روایات تفسیری، آراء مفسران نیز در تحلیل آن مختلف است. در مقالة حاضر سه دیدگاه متمایز دراین باره مطرح شده است: دیدگاه اول به معنای ظاهری تعلیم اسماء و حمل آن بر آموزش نام های اشیاء نظر دارد؛ دومین دیدگاه افزون بر نام های اشیاء، خصوصیات و معانی دقیق و گستردة اشیاء را نیز در این تعلیم مطرح می کند؛ در سومین دیدگاه از اسماء، تحلیلی فلسفی عرفانی ارائه شده است و آن را به حقایق نورانی فراتر از عالم طبیعت تفسیر کرده است. دو دیدگاه نخست با نقد جدی همراه است و دیدگاه سوم قابل دفاع است. در عین حال بر اساس برخی شواهد روایی از وجه دیگری نیز می توان در تحلیل علم الاسماء و نسبت تعلیم اسماء با جریان جعل خلافت سخن گفت که با ساختار آیات نیز همگون تر است. بر پایة این وجه، اسماء به همان نام و نشان های متعارف افراد خاصی از اولیاء و حجت های الهی قابل تفسیر است.
بررسی ارادة آزاد در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد فلاسفه به فراگیری ضرورت عِلّی- معلولی در همة پدیده های جهان هستی این سؤال را پدید آورده که اگر ارادة انسان های مختار نیز یکی از این پدیده هاست، چگونه می توان به آزادی اراده و در نتیجه اختیار بدیهی در انسان ها قائل بود. فلاسفه توضیحات مفصل و گوناگونی در این زمینه ارائه کرده اند. اما آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد برخی از آرائی است که فلاسفه در تبیین چیستیِ اراده بیان نموده و به آن، در برخی موارد، حالت انفعالی و در مواردی دیگر حالت فعلی داده و یا به تأثیر نقش عقل در آزادانه بودن اراده اشاره کرده اند.
داستان شعیب (ع) در قرآن و عهد قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اشتراکات و افتراقات داستان های انبیا در قرآن، عهد قدیم و عهد جدید، و مقایسه محتوا و شیوه داستان سرایی هر کتاب می تواند نتایج جالبی را به دست دهد. این مقاله با مقایسه داستان حضرت شعیب در قرآن و داستان یترون در عهد قدیم، این دو داستان را در هر کتاب به صورت جداگانه مورد ارزیابی قرار داده و سپس نقاط اشتراک و افتراق داستان ها را بررسی می کند. سؤالی که در این مقاله مطرح شده است این است که آیا می توان شعیب و یترون را یک شخص و همان پدر همسر حضرت موسی دانست؟ در جستار حاضر، به این سؤال با توجه به آیات قرآن و مطالب موجود در عهد قدیم و نیز مراجعه به تفاسیر موجود و بحث های لغوی پاسخ داده خواهد شد. نتیجه اجمالی این است که شعیب در قرآن، همان یترون و پدر همسر موسی در عهد قدیم است. در این مقاله همچنین سبک این داستان در هر یک از دو کتاب مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است و روش تحقیق در این مقاله روش تطبیقی متنی است.
روش شناسی قرآنی سرّ الاِسراء در استنباط آموزه های عرفانی و اخلاقی مأثور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم در جایگاه رهبر تفکر اسلامی، مهم ترین منبع در استخراج آموزه های اسلامی از جمله تعالیم عرفانی و اخلاقی است؛ اما متأسفانه در کاربست های نظریات عرفانی و اخلاقی کمتر حضور دارد و در بسیاری از تفاسیر معنوی موجود از قرآن کریم نیز تفسیرهایی غیر روشمند و در نتیجه نادرست ارائه شده است. این نوشتار از نوع توصیفی تحلیلی است که با تلفیقی از روش های تحلیل مستندشناختی، تحلیل محتوا و روش کتابخانه ای، روش ها و رهاوردهای کتاب «سرّ الاِسراء» تألیف استاد عرفان و اخلاق معاصر، آیةاللّٰه سعادت پرور را به عنوان یک متن عرفانی و اخلاقیِ روشمند مطالعه کرده است. هدف این تحقیق، کشف روش های مٶلف در تفسیر آموزه های عرفانی و اخلاقی مأثور با محوریت قرآن کریم است. یافته های پژوهه فرارو عبارت اند از: لزوم فحص گسترده از کل قرآن برای استخراج هر آموزه عرفانی و اخلاقی و بیان مبانی این فحص، کارکرد قرآن کریم در اعتبارسنجی سند روایات عرفانی و اخلاقی، راهبردسازی قرآن کریم در تفسیر روایات عرفانی و اخلاقیِ دارای اختلاف و نیز لزوم استفاده از قواعد ادبی و قوانین علم اصول استنباط در استنباط آموزه های عرفانی و اخلاقی
نقد و بررسی ایده نسبیت ظواهر قرآن، با تکیه بر ایده نسبیت متشابهات قرآن علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
علامه طباطبایی (ره) حسب روایت (المحکم ما یعمل به و المتشابه ما اشتبه علی جاهله) ایده نسبیت متشابهات قرآن را مطرح می فرماید. این ایده، ایده دیگری را بر صفحه ذهن پدید می آورد که آیا نسبت به ظواهر قرآن نیز می توان چنین گفت؟ ایده نسبیت ظواهر قرآن باعث بررسی بیشتر پیرامون دو سؤال مهم 1. ظاهر به چه معنا و برای چه کسی؟ و 2. حجیت برای چه کسی و با چه شاخصی؟ می شود. به نظر می رسد ظاهر به هر دو معنای خود (معنای راجحِ همراه معنای احتمالی دیگر یا معنای ترسیمی در ذهن بدون معنای احتمالی دیگر) که باشد و برای هر کسی که پدیدار شود، بی نیاز از فحص قواعدی و قرائنی نیست. در مواجهه با نسبیت ظواهر چه نسبیت درون فردی (حالات یک آیه برای یک نفر) و چه نسبیت میان فردی (حالات یک آیه برای دو فرد یا بیشتر) باید فاصله ظهور معنای ترسیمی تا وصول به معنای تثبیتی و مراد جدی با فحص روشمند پر شود تا به طمأنینه معنایی و حجت بخش برسیم؟
فشار برزخی از نگاه حدیث(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در احادیث معصومین علیهم السلام با عناوینی همچون ضعطة القبر (که در فارسی به فشار قبر ترجمه می شود)، عذاب القبر، ضیق القبر و یا ضمة (فشار) برخورد می شود که همه این الفاظ به نوعی رنج، سختی، تنگی و عدم آسایش، آرامش و راحتی را بیان می کند و همه به قبر منتسب شده است. همچنین بیانات این بزرگواران خبر از وجود سختی های دیگری نیز پس از مرگ می دهد که البته تحت عناوین بالا نیستند و به قبر هم منتسب نشده اند. بررسی برخی جزئیات مربوط به این وقایع از جمله صور مختلف آنها، عوامل ایجاد کننده و اینکه شامل حال چه کسانی می شوند مواردی است که مقاله حاضر قصد بیان و بررسی آنها را دارد.
هرمنوتیک مدرن و نظریه تفسیری شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
در این نوشتار که با روش توصیفی مقایسه ای و با ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای تهیه شده است سعی گردیده در خصوص مهم ترین ارکان نظریه تفسیری، یعنی ماهیت، هدف، امکان و عوامل فهم، مقایسه ای میان دیدگاه مهم ترین صاحب نظران هرمنوتیک مدرن و شهید مطهری صورت گیرد. در این راستا توانستیم مهم ترین پرسش های نظریه تفسیری را به آثار به جای مانده از استاد عرضه کنیم و پاسخ مناسبی دریافت کنیم. با این کار اولاً نگاهی نسبتاً جامع و اجمالی از نظریه تفسیری شهید مطهری به دست آمد که این خود از نو آوری های این تحقیق به شمار می رود و ثانیاً با مقایسه این نظریه با نظریه های منسوب به هرمنوتیست های مدرن به این نتیجه رسیدیم که نظریه تفسیری ایشان با هرمنوتیک مدرن قرابت بیشتری دارد اما در عین برخورداری از نکات مثبت این نظریه ها یعنی اموری همچون تکثر معنایی و واقع بینی نسبت به ماهیت فهم، از معایبی که نوعاً این نظریه ها دارند نظیر بی اعتقادی به فهم درست و نادرست و در غلطیدن به وادی نسبیت منفی به دور است. با توجه به چند ویژگی مهم نظریه تفسیری شهید مطهری یعنی جامعیت، واقع نگری، تکثرگرایی معنایی، روش مندی، جزمیت گریزی و نسبیت پرهیزی این نظریه می تواند الگوی مفسران در تفسیر متون و به خصوص تفسیر متون شرعی و نصوص دینی باشد.
بررسی تطبیقی اندیشه اخلاقی ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
این مقاله بر مبنای بررسی تطبیقی نظرات اخلاقی ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی و بررسی شباهت دیدگاه های اخلاقی آنان نگاشته شده است. چنانکه نشان داده خواهد شد، فضایل اخلاقی نقش مهمی را در رسیدن به سعادت ایفا می کنند. سعادت برترین خیری است که هر کس فقط به خاطر خود سعادت، به دنبال آن است. خواجه نصیر همچون ارسطو می اندیشید که اخلاقیات، مبانی و پایه های عینی و واقعی دارند؛ اما برخلاف ارسطو، باور داشت که عقل انسان به تنهایی قادر نیست که به همه این مبانی برسد و علاوه بر عقل باید در به دست آوردن معرفت کامل در مورد ویژگی های اخلاقی، از شریعت یاری جست. همچنین شریعت با معرفی جهان آخرت چشمان ما را به روی یک زندگی پایان ناپذیر باز می کند که جزییات آن جهان توسط عقل شناخته نشده است. به هر روی، شریعت در نظر خواجه نصیر برای زندگی در متن چنین جهانی، لازم و ضروری خواهد بود. «عدالت» به عنوان منشأ فضایل و سعادت بشری، نقطه مشترک اندیشه اخلاقی ارسطو و خواجه نصیر است که هم در اخلاق ناصریو هم در اخلاق نیکوماخوسبر آن تأکید می کنند. عدالت در رویکرد آنان منشأ همه فضیلت ها (و نه جزیی از آن) است و تا عدالت نباشد، سعادت میسر نخواهد شد.
تحلیلی بر مبانی معرفت شناختی مطالعة نهضت عاشورا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، با بیان اصول یا قواعد پژوهش های تاریخی با صبغة معرفت شناختی و روش شناختی، به پژوهش دربارة منابع نهضت عاشورا و رخدادهای آن پرداختیم. این بحث، میان رشته ای و جایگاه اصلی آن معرفت شناسی دانش های نقلی است؛ اما مبانی معرفتی و دستاوردهای نهضت عاشورا در دانش کلام و تاریخ نیز کاربرد بسیار دارد. در این مقاله، به بیان اصول معرفت شناختی در قلمرو دلیل نقلی و درجة معرفتی ادلة نقلی، اقسام و شرایط اعتبارشان، منشأ اعتبار آنها، به ویژه خبر واحد می پردازیم. با بررسی اصول معرفت شناختی حاکم بر دلیل نقلی، منابع و مدارک نهضت عاشورا و رویدادهای آن، به این نتیجه رهنمون می شویم که منابع و مدارک رویدادهای عاشورا، به اسناد تاریخی منحصر نیست، بلکه افزون بر این گونه اسناد، می توان در عرصه هایی دیگر به منابعی متقن دست یافت. افزون بر آن، منابع بسیاری برای اثبات رویدادهای عاشورا وجود دارد که می توان به عنوان منابع معرفتی معتبر نهضت عاشورا برای تثبیت باورهای دینی در علم کلام به آنها اعتماد و استناد کرد. حاصل اینکه، ارتباط تاریخی نهضت عاشورا با گذشته منقطع نیست و پیوندی استوار دارد. از این رو، نباید در بسیاری از حوادث عاشورا تردید کرد. این پیامد، نقش معرفت شناختی، تاریخی و کلامی ژرفی دارد.
بررسی تاثیر پیش فرض ها در فهم و راه های کنترل آن ها از منظر هرمنوتیک فلسفی و علوم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دست یابی به فهمی درست یا مطلوب، از جمله دغدغه های هر مفسر یا نظریه تفسیری است. یکی از اموری که به عنوان مانعی جدی در دست یابی به این مهم تلقی شده، دخالت پیش فرض ها است. در این نوشتار که پژوهشی توصیفی و تحلیلی و با ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است، سعی شده است تا پس از بررسی ماهیت و انواع پیش فرض ها و نیز تأثیر پیش فرض ها در فهم و مخل یا ضروری بودن آن از نگاه اندیشمندان هرمنوتیک فلسفی و علوم اسلامی نظیر تفسیر و اصول فقه، به توصیف و تحلیل راه های ارائه شده در این علوم جهت جلوگیری یا کنترل پیش فرض ها و میزان موفقیت هر علم در این امر پرداخته شود. در نهایت نشان داده شده است که به کار گرفتن مزایای روش هرمنوتیکی نظیر گشودگی، دیالکتیک و دور هرمنوتیکی در کنار مزایای روش اصولی-تفسیری از جمله توجه به ظهور نوعی و قصد ظاهری و قراین و شواهد عامه ای همچون اصول لفظیه از یک سو و توجه به صلاحیت های روحی و اخلاقی مفسر از سوی دیگر، می تواند نقایص هر یک از این دو روش را بر طرف ساخته و تعامل مکمل گونه ای میان این دو علم برقرار سازد.
میرچا الیاده و انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار آرای میرچا الیاده درباره انسان را بررسی می کند. الیاده که با روش هرمنوتیک تاریخی - دینی به کشف معانی و تأویل پیام های پنهان اسطوره ها، آیین ها و نُمادها می پردازد پرسش از وضعیت انسان را پرسشی راستین و اساسی می داند. وی انسان ها را از لحاظ نگرش به هستی به دو دسته تقسیم می کند: انسان جوامع سنتی که قطعاً انسان دینی است و انسان مدرن. فهم الیاده از انسان در دو بخش بررسی می شود: اول، وضعیت انسان در حالت هبوط کرده؛ دوم، انسان به مثابه انسان دینی. موضوع هبوط کردگی، تحلیل هوشمندانه الیاده از جنبه های منفی وجود نامقدس عرفی را از سه جنبه آشکار می کند: هبوط از بهشت، سکولاریزاسیون و هبوط به درون زمان و تاریخ. هبوط از بهشت به معنای از دست رفتن آن کمال اصیل آغازین است. سکولاریزاسیون هبوط در فرهنگ سکولار و کیهانِ تقدس زدایی شده است. هبوط در تاریخ عبارت است از زندگی در زمان نامقدس که از لحاظ هستی شناختی واقع بودگی در عدم است. انسان دینی از زندگی معنادار و وجه بودن مقدس در تاریخ لم یزرع برخوردار است. او دقیقاً همان چیزی است که در زمان آغاز به او داده شده است. او دغدغه معنابخشی به زندگی را دارد. برای او فقط اعمال و کرداری واقعی اند که مقدس باشند. هر عملی باید تکراری از نمونه ازلی و مثالی اش باشد.
برهان معرفت نفس از فارابی تا صدرای شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسئله معرفت نفس و ملازمه آن با معرفت خداوند، از ابتدای شکل گیری اسلام و اندیشه اسلامی، به تأثر از روایات صحیحه معصومان در میان مسلمانان مطرح شد. در این میان، فیلسوفان مسلمان تحت تأثیر آموزه های اسلام، در تبیین این مسئله بسیار کوشیدند و آن را به عنوان یکی از مسائل حکمت اسلامی مطرح کردند. حکمای مسلمان، این مسئله را از دو منظرِ معرفت حضوری نفس و شناخت حصولی آن محل بحث و کنکاش قرار دادند. در حوزه علم حصولی، آنها کوشیدند برهانی بر ملازمه بین معرفت نفس و معرفت رب عرضه کنند. در این مقاله روند شکل گیری این برهان، که ما آن را «برهان معرفت نفس» می نامیم، از زمان فارابی تا صدرا بررسی می شود. هرچند مشائیان از این برهان نهایتاً اثبات عالَم مفارقات یا محرک غیرمتحرک را نتیجه گرفتند، اما سهروردی نخستین کسی است که صراحتاً توان اثباتی این برهان را اثبات واجب الوجود دانست و بعدها صدرا چهار تقریر از این برهان عرضه کرد.
شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
سقراط بر این باور بود که میان معرفت و فعل اخلاقی، هیچ شکافی وجود ندارد؛ چراکه معرفت انسان، موجب تحقق فعل می شود. ارسطو ضمن انتقاد از این نگرة سقراط، علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی را ضعف اراده می دانست. ابن سینا نیز برخلاف سقراط، معرفت را شرط کافی فعل در نظر نمی گرفت؛ اما برخلاف ارسطو، تأثیر میل بر اراده را هم علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی نمی دانست؛ بلکه از نظر او، ارادة ناشی از معرفت عقلانی، موجب تحقق فعل اخلاقی می شود. وی در تبیین مسئله شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، چندین علت درونی و بیرونی را برمی شمرد که مانع از تحقق معرفت عقلانی در انسان می شوند. بنابراین اگر معرفت بر پایه سستی نظیر وهم و خیال ابتنا داشته باشد و از جنس عقل نباشد، فعل تحقق نمی یابد و اگر هم تحقق یابد، غیراخلاقی است. علاوه بر این، ابن سینا با تفسیر عقلی از آیات و روایات، بر گفته های خویش شاهد می آورد و درنهایت معتقد می شود که عواملی نظیر عبادت حقیقی، حاکمیت عقل بر سایر قوا و تحقق معرفت یقینی، موجب رفع شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی می شوند.
منبع شناسی بداء و موضوع های مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«بداء» از ریشه «ب د و» به معنای آشکار شدن و ظاهر شدن است و در اصطلاح به معنای «تغییر دادن تقدیرات توسط خداوند، به سبب برخی وقایع و حوادث و شرایط خاص» می باشد. از آنجا که «بدا» یکی از موضوعات مهم کلام، و همچنان مسئله ای پرچالش است، نگارندگان در این گفتار، 98 کتاب را که بخشی از آن مربوط به بداء می شود، شناسانده اند همچنین 28 پایان نامه و 61 مقاله در این زمینه معرفی کرده اند. و پس از آن، 138 کتاب را که در باب موضوع های مرتبط با بداء (مانند: نسخ، قضا و قدر، ام الکتاب، لوح محو و اثبات، و...) نوشته شده، شناسانده اند. باشد که راه بر پژوهندگان آسان گردد.
ضعف ساختاری نظریه عقلانیت و معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه عقلانیت و معنویت تلاش دارد با پیوند میان معنویت و عقلانیت، رنج های بشری را چاره کرده، آرامش برای انسان هدیه آورد؛ هدفی که دین را- به جهت ناتوانی از شناخت رنج های اصلی بشر و راه علاج آنها در دنیای معاصر- از تأمین آن ناتوان دیده، معنویت را در عصر حاضر جایگزین مناسب آن می داند. این رویکرد به عنوان یک نظریه طبعاً باید از چارچوب و ساختار صحیح برخوردار باشد و تأکید زیاد نظریه پرداز بر عقلانیت که شامل عقلانیت گفتاری است، انتظار می رود ساختار عقلانی و منسجم دور از ایهام و ابهام داشته باشد؛ اما این انتظار از نظریه برآورده نشده و در موارد متعدد با ضعف، نارسایی و ابهام مواجه است. مفاهیم عقلانیت، معنویت و رنج که مهم ترین مفاهیم در این نظریه هستند، تعریف روشنی ندارند یا دچار ابهام و ایهام اند و ابعاد مختلف آنها تبیین نشده اند یا با تعاریف ناسازگار در نظریه مواجه ایم. برخی از مدعیات اصلی نظریه، ناتمام و ناقص رها شده یا دلیلی برای آنها اقامه نشده است و مهم تر اینکه در تضاد با مدعیات دیگری هستند که در نظریه ارائه شده اند و همه این موارد، نظریه را از درون با چالش های جدی مواجه می سازد.
تبیین و بررسى مبناگرایى علامه طباطبائى با نگاهى به شبهات جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
اغلب حکماى مسلمان در حوزه تصورات و تصدیقات به قرائت خاصى از مبناگرایى قایل اند. یکى از این فلاسفه، فیلسوف معاصر علامه طباطبائى است. در مبناگرایى علامه، ابتناى نظریات بر بدیهیات در تصورات از طریق تعریف، و در تصدیقات تنها از راه برهان شکل مى گیرد. وجه تمایز مهم مبناگرایى علامه از دیگر حکماى مسلمان، منحصر ساختن بدیهیات در اولیات است. پرسش اصلى نوشتار حاضر این است که دیدگاه علامه در باب مبناگرایى چیست و چه اشکالاتى بر آن وارد است؟ در این تحقیق با استفاده از روش توصیفى و تحلیلى به بررسى این پرسش پرداخته شده است. به نظر مى رسد با توجه به اینکه علامه، از سویى مبناگرایى خود را بر بدیهیات به ویژه اولیات بنیان نهاده و از سوى دیگر معیار صدق گزاره هاى نظرى را ارجاع آنها به بدیهیات در ماده و صورت دانسته است، اشکالات مطرح شده درباره مبناگرایى وارد نیست و مبناگرایى اسلامى از چنان ظرفیتى برخوردار است که توان پاسخ گویى به انتقادات مطرح شده را داراست؛ هرچند مبناگرایى علامه به جهت منحصر کردن بدیهیات در اولیات، مشکلاتى نیز دارد.
اثرپذیری بازرگان از جریان های عصری، در تفسیر قرآن
حوزه های تخصصی:
با گذر زمان و نمود مکاتب مادی گرا در اروپا و به تَبَع آن ممالک اسلامی، تفسیر قرآن هم سمت و سوی جدیدی یافت به نحوی که مفسران از همین اندیشه ها و تحولات عصر، در جهت تفسیر قرآن تأثیر پذیرفتند. این نظرات به مرور به ایران هم راه پیدا کرد. مهدی بازرگان از جمله مفسرانی است که این تأثیر را در تفسیر خود نشان داده است. به عبارتی بازرگان تا حد زیادی تفسیر خود را به نیازهای دوران و شبهه های برآمده از مکاتب عصری چون: لیبرالیسم، داروینسیم و کمونیسم و مارکسیسم و اندیشه ها و نظریات مطرح شده مدرنیته همچون دموکراسی اختصاص داده است. این نوشتار که به شیوه کتابخانه ای و توصیفی و تحلیلی فراهم آمده به چگونگی اثر پذیری تفسیر بازرگان از جریان های روز پرداخته و ثابت کرده است که وی در تفسیر قرآن از این اندیشه ها متأثر بوده و توانسته با استناد به آیات قرآنی، برخی اصول و نظریات مطرح شده در مکاتب ماتریالیستی و نیز جریان ها و تحولات عصر خود – در قالب رد یا نقد و در برخی موارد، تأیید آن ها- پاسخ دهد.
قاعده «تصویرپردازی هنری سیّد قطب»، به تفکیک سوره های مکّی و مدنی، با محوریت سوره های مدّثّر و منافقون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشمندان علم بلاغت از دیرباز به جنبه های هنری و آفرینش های خاص و بدیع قرآن توجه داشته و در قالب اشکال گوناگون آن را بیان نموده اند. امروز شاید بتوان واژه «تصویر» را جایگزین این جنبه ها کرد، به طوری که با درک تصاویر قرآنی و بدون استفاده از اصطلاحات پیچیده بلاغی می توان راز جاودانگی قرآن و نفوذ آن در اعماق قلب مخاطب را دریافت. تطبیق قاعده تصویر بر سوره های مکی و مدنی به طور جداگانه (در اینجا دو سوره مدثر و منافقون) نتایج درخورِ توجهی به دست می دهد که پیامد آن توجه دقیق و ژرف آیات قرآن به گونه شناسی مخاطب، شرایط مکان و زمان و در نهایت، اثبات معجزه بودنِ آن است. آیات مکی در پی استوارسازی اندیشه و رسوخ یک عقیده در دل هستند پس باید با تصاویری بدیع و مؤثر و همراه با لحنی کوبنده و تند و صریح باشند. در مقابل، هدفِ آیات مدنی تطبیق این اندیشه ها در عمل است و برای این منظور باید تصاویری را در بر گیرند که درازدامن و آرامش بخش باشند.