طنز شیوه بیان آگاهانه ای است به منظور نمایان ساختن غرابت رفتار آدمی و تناقض آشکاری که عملکرد وی با واقعیت دارد وطنز نویس نیز اندرزگو وشماتت پیشه نیست بلکه رندی است که مصایب آدمیزاد را یا آشکارتر ،مصیبت آدمیزاد بودن را دریافته است که بشر ، هر چند به خاطر اندیشه و خرد از سایر موجودات برتر است اما از نظر طنزپرداز ، سراپای زندگی او آمیخته از تراژدی و کمدی است و بی دلیل نیست که آفریننده سخن طنز آمیز راه را نشان نمی دهد و چراغ های خطر را نیز در کنار چاه نمی نهد اما چه بسا که آنها را بر سر هر بزرگراه می نشاند زیرا به باور او هر راه ، چاهی است و هر چاهی پناهی ، از این رو نیز یکی از وظایفش پرده برداشتن از زندگی ملال آور ویکنواخت وبه پرسش گرفتن عادت ها و روابط درست و راست ودیرینه ای است که آدمیان بدان خو گرفته اند.
خطرناکترین بیماری ادبی این است که کسی وسوسه شود درباره طنز و بذلهگویی بنویسد، این کار نشان میدهد که آنکس، نه از نویسندگی خبر دارد و نه از طنز و بذلهگویی.(جورج برناردشاو)
طنز و مزاح و هجو و هزل در ادبیات فارسی و هنر نمایشی سنتی ایران سابقهای دراز دارد. بسیاری از شاعران و نویسندگان از زبان طنز و یا مزاح برای بیان اندیشه و احساس خود و انتقاد از مسائل اجتماعی و رفتار نابهنجار حکمرانان استفاده میکردند. در تاریخ هنر ایران، مقلدان و مسخرگانی بودهاند که با بیان مسائل جدی، به صورت طنز و هزل موجبات سرگرمی و خنده مردم را فراهم میکردند.
طنز پردازان با حکایتها و داستانهای شوخیآمیز و طنزآلود به اقتصادی زمانه آشکارا کژرفتاریهای اجتماعی و خصلتهای نابهنجار مردم و بدگوییها و تملقگویی های آنها را به مسخره و ریشخند میگرفتند.
برنامه طنز ساختن کار بسیار دشواری است زیرا تنها هدف این نیست که مردم بخندند بلکه قصد ما این است که از طریق ساختن برنامههای اصولی طنزآمیز آگاهیهای لازم را به مخاطبان بدهیم و باعث رشد تفکر و خرد در آنها شویم.
براساس تحقیقی پیمایشی، که شرکت ملی تلویزیون ژاپن(ان-اچ-کی)درسال 1979 انجام دادهاست،کودکان بین سنین دوتاچهارسال بهطور میانگین روزانه 3 ساعت تلویزیون تماشا میکنند و براساس همین تحقیق در تابستانها این میزان نیم ساعت کاهش مییابد.البته دراین بین کودکانی هم هستند که حتی 8 ساعت در روز تلویزیون تماشا میکنند.
«فرانکشتین باید نابود شود- تعقیب هیولای خشونت تلویزیونی»
صحنه چنین است:
«باگزبانی»و«دافی اردک» و گروهی از شخصیتهایی دیگر نقاشی متحرک در صحنهای جمع هستند.
«باگزبانی» به ارتکاب خیانت متهم شده است و گروهی قصد مجازات او را دارند. ازهمین حالا به شما توصیه میکنم که اگر تحمل تماشای کله «دافی اردک» را که مثل فرفره به دور گردنش میچرخد و همین طور طاقت بقیه قضایا را ندارید از خواندن متن دست بکشید. زیرا این مطالب، برای گروه ویژهای است:آن خرابکاران شیطانی صفتی که میخواهند جوانان معصوم آمریکایی را با نمایش خشونت در تلویزیون نابود کنند!
مطلب پیش رو، پرسش و پاسخ درباره تحقیقی است که با عنوان فوق درسال 1377 در امور مطالعات مرکز تحقیقات صداوسیما صورت گرفته است. مجری این طرح سرکار خانم دکتر پریرخ دادستان بودهاند و سرکار خانم علیشاهی نورانی، آقای محمود احمدی نژاد و آقای محمدرضا رضایی بایندر، از مرکز تحقیقات، باایشان همکاری کردهاند.
به لحاظ اهمیت موضوع و ویژگی این شماره از فصلنامه، تصمیم گرفته شد تا حول محور تحقیق انجام شده، سوالاتی را به صورت کتبی خدمت خانم دکتر دادستان ارائه دهیم تا ایشان هم با پاسخهای کارشناسانه خود راهگشای مسیری باشند که حول آن - تاثیر تلویزیون بر کودکان - نگرانیهای جهانی به وجود آمده است.
سرکار خانم دکتر دادستان، دارای درجه دکتری از دانشگاه ژنو(سوئیس) در رشته روان شناسی ژنتیک و بالینی هستند و سالها به عنوان استاد دانشگاه تهران،مدیر دفتر تحقیقات روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب و مدرس دانشگاه تربیت مدرس در این حوزه فعالیت کردهاند. گفتنی است کتاب «روان شناسی مرضی تحولی» ایشان برنده جایزه کتاب سال 1370 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شده است.
امیدواریم که این پرسش و پاسخ بتواند ضمن پاسخگویی به سؤالات موجود تاحدی در رفع نگرانیهای والدین و مربیان کودکان و نوجوانان و دست اندرکاران رسانه ها موثر و همچنین راهگشای مسیرهای تحقیق در این حوزه باشد.