انگیزش ، موضوع و مسأله ای است که در گذشته مورد بحث و بررسی فراوان قرار گرفته است . برخی از اندیشمندان نیجریه ( آجیولا 1976؛ آهیوزو 1985 ؛ ایفچوکو 1977 ؛ الوکو 1977 ) بررسیها و مطالعات چندی را درباره ایجاد انگیزش در کارگران از مبنای نظری چندانی برخوردار نبوده ، به نظر می رسد که اغلب آنها تکرار تلاشهای اندیشمندان غربی است. تنها دو مورد از مطالعات ، یعنی مطالعات انجام شده از سوی الوکو ( 1977) و آهیوزو (1985) از مبنای تجربی برخوردارند. سؤال اساسی در مطالعه « الوکو» مشخص ساختن این نکته است که بطور کلی چه عواملی کارگر نیجریه ای را تحریک می کند ، حال آنکه « آهیوزو» در تلاش است تا مشخص سازد که چه ابزار با تکنیکهایی از سوی مدیران نیجریه ای برای ایجاد انگیزش در کارگران کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرد ، و اینکه از نظر کارگران چه چیزی موجب تحریک آنها می شود. آنچه در این بررسی مورد نظر ماست ، صرفاً تلاش در جهت انجام دادن مطالعه تجربه ای نیست ، بلکه تلاش ما بر این است که مطالعه آهیوزو در زمینه کارگران کشاورزی را در محیط کارگری ( سطح بالا) تکرار کنیم تا ببینیم که آیا نتایج حاصل ، مشابه نتایج مطالعه قبلی خواهد بود یا نه . بنابراین مسأله اصلی مورد توجه ما تعیین ابزار و تکنیکهای انگیزشی است که از سوی مدیران نیجریه ای در جهت ایجاد انگیزش در محیط کار سطح بالا ( محیط کار یقه سفیدها ) مورد استفاده قرار می گیرد . مسأله دوم تشخیص این نکته است که کارگران چه چیزهایی را به عنوان ابزار انگیزشی قلمداد می کنند . وسرانجام ، بررسی این نکته که ابزار و فنون انگیزشی مورد استفاده مدیران تا چه اندازه با آنچه کارگران اعتقاد دارند ، که موجب انگیزش آنها می شود ، تطبیق با تعارض دارد. این مسائل کانون بررسی حاضر و هدف اصلی این مقاله است.
چکیده هدف پژوهش حاضر تعیین رابطة بین هوش عاطفی و سبک رهبری در بیمارستانهای تامین اجتماعی شهر تهران بود. برای جمع آوری داده های مورد نیاز پژوهش از دو پرسشنامة چندعاملی سبک رهبری (باس و الیو،2000) و هوش عاطفی (شرینگ ) استفاده شد. مطابق با فرمول برآورد حجم نمونه ، حجم نمونه تحقیق 103 نفر مدیر و 103 نفر کارمند تعیین شد. شیوة نمونه گیری تصادفی ساده بود . برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از شاخص های آمار توصیفی نظیر فراوانی، میانگین، میانه و از شاخص های آمار استنباطی نظیر آزمون همبستگی پیرسون، آزمون t، تحلیل واریانس، تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، هوش عاطفی مدیران بیمارستانهای تامین اجتماعی شهر تهران پایین تر از حد مطلوب است و سبک غالب رهبری این مدیران تحولی است. همچنین مشخص گردید بین هوش عاطفی مدیران و سبک رهبری تحولی ارتباط معنادار و مثبت وجود دارد و بین هوش عاطفی مدیران و سبک رهبری مبادله ای آنها ارتباط معنادار وجود ندارد.
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عزت نفس سازمانی با بازخورد سازمانی و سازگاری شغلی میان کارکنان آموزش و پرورش منطقه جرقویه سفلی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان آموزش و پرورش منطقه جرقویه سفلی ( 497 N= ) بود. برای این منظور 120 نفر از کارکنان آموزش و پرورش(60مرد و 60 زن) به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه عزت نفس سازمانی پیرس و همکاران(1989)، پرسشنامه بازخورد کارکنان آلدرز(2000) و پرسشنامه ی سازگاری شغلی پورکبیریان(1386) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از شاخص ها ی آماری نظیر میانگین، انحراف معیار، ضریب همبستگی و تحلیل مانوا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین عزت نفس سازمانی با بازخورد سازمانی و سازگاری شغلی رابطه ی معناداری وجود دارد(p<0/01). ولی بین عزت نفس سازمانی با بازخورد سازمانی و سازگاری شغلی با لحاظ کردن متغیرهای جنسیت، سن، سابقه کار و تحصیلات رابطه ای دیده نشد(p>0/05).