فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۱۴٬۱۰۸ مورد.
۱۹۶۱.

زیست جهان مدرن و پسامدرن و تحولات اخلاقی جامعه؛ گفتگو با بیژن عبدالکریمی دکترای فلسفه و عضو هیئت علمی دانشگاه

مصاحبه شونده: مصاحبه کننده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۴ تعداد دانلود : ۹۵۳
وضعیت اخلاق در یک جامعه با وضعیت تمدنی آن جامعه و با وضعیت تمدنی دوران تاریخی اش رابطه دارد. ما در زیست جهان مدرن و پسامدرن قرار داریم. با ظهور مدرنیته، اخلاق بی متافیزیک شد و بنیاد خودش را از دست داد و بی جهت نیست که کانت کتاب «بنیاد متافیزیک اخلاق» را می نویسد.ایدئولوژی ها محصول عقلانیت مدرن هستند و ایدئولوژی ها و اندیشه های ایدئولوژیک خود بسط دهنده عقلانیت مدرن هستند و خودشان در واقع یکی از نیروهایی هستند که سبب بسط بی اخلاقی می شوند.جامعه ما در روند جهانی شدن قرار گرفته است. این صرف یک توطئه یا پروژه ای سیاسی نیست، بلکه بیشتر و عمدتا وضعیتی تمدنی و تاریخی است. لذا همان سرنوشتی که اخلاق به واسطه بسط مدرنیته در سراسر جهان یافت در جامعه ما نیز یافته است؛ یعنی ما نیز در جامعه خودمان هر روز بیشتر و بیشتر شاهد مرگ ارزش های اخلاقی و فروپاشی حیات اخلاقی هستیم؛ اما با همه این اوصاف، و علی رغم همه بحران هایی که ما داریم و همه بی اخلاقی هایی که در جامعه ما دیده می شود، به دلیل وجود سرمایه های عظیم تاریخی ای که در فرهنگ ما بوده است، به هیچ وجه باور ندارم جامعه ما به لحاظ اخلاقی بدتر از دیگر جوامع است؛ هرچند ما گرفتار بحران های اقتصادی و ساختاری بسیاری هستیم. من جامعه خودمان را یکی از اخلاقی ترین جوامع جهان می دانم. این بدان معنا نیست که ما اخلاقی زندگی می کنیم. حرفم این است که در قیاس با جوامع دیگر جامعه ما هنوز ریشه های مستحکمی در فرهنگش حضور دارد، گرچه این ریشه ها هر روز سست و سست تر می شود.اخلاق همواره با خدا یا خدایان نسبت داشته است، اما در دوران مدرن این ربط قطع شده، انسان غربی کوشیده است بر اساس اومانیسم، نوعی نظام اخلاقی را متحقق کند. اما به نظر من موفق نشده و شکست خورده است و یکی از بحران های تمدن کنونی، بحران زیست اخلاقی است؛ یعنی اخلاق بی متافیزیک شده است.
۱۹۶۲.

بازنگری اخلاق خانواده، پیش شرط حمایت دین از نهاد خانواده در رویارویی با مدرنیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دین مدرنیسم اخلاق خانواده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۰۱
در شرایطی که نهاد خانواده با هجوم مدرنیسم به سوی دگرگونی نگرش ها، ارزش ها، روابط و نقش ها پیش می رود و کارکردهای طبیعی خود را یکی پس از دیگری از دست می دهد، دین در صورتی می تواند با اخلاق این نهاد را به مثابه یکی از مقاصد خود حمایت کند که در دانش معطوف به اخلاق خانواده بازنگری شود. اخلاق خانواده در سنت جاری جامعه ما هنوز با روش های کم کارامد وعظی، توصیفی و دستوری و با تکیه بر ذخایر موروثی تدوین و ارائه می شود. این در حالی است که پیشرفت های صنعتی، تحول ارتباطات و گسترش اطلاعات شرایط ویژه ای را پدید آورده که در سنت اخلاقی ما وظیفه کنشگر در آنها تعیین نشده، پرسش هایی را مطرح کرده است که جواب از پیش ساخته ای ندارند و مسائل تازه ای را ایجاد کرده اند که جز با روش حل مسئله نمی توان با حفظ اخلاق از آنها عبور کرد. بر این اساس دین در صورتی برای رویارویی با مدرنیسم کارامد خواهد بود که اخلاق خانواده در روش و محتوا دگرگون شود و این مهم با تبیین دقیق ابعاد این رشته مطالعاتی دست یافتنی است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی به تبیین مهم ترین ابعاد اخلاق خانواده با وجه دانشی پرداخته و درنتیجه تصویری نسبتا دقیق از آن به دست داده است و درنهایت به این نتیجه دست یافته که بازتولید «اخلاق اسلامی» در پارادیم اسلامی موجب حضور دین در میدان رویارویی با مدرنیسم در حوزه خانواده می شود.
۱۹۶۳.

بررسی تحلیلی مبناگرایی در معرفت شناسی لورنس بونجور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بونجور معرفت توجیه انسجام‎گرایی مبناگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۱ تعداد دانلود : ۲۰۲
دستآوردها و جریانهای مختلف بوجود آمده در حوزههای مختلف فکری و فلسفی در دوران معاصر، باعث توجه و گرایش به روشهای توجیهیای مانند انسجامگرایی شده است که سرانجامشان تسلیم شدن در برابر نسبیگرایی و در نتیجه تخریب ارزشها و ملاکهای بشری در همه حوزهها و بالمآل اومانیسمهای مدرن و واگذاری انسان به حال خود یعنی خودمحوری یا نهایتاً جامعهمحوری است. مبناگرایی مهمترین، جدیترین و پرسابقهترین رویکرد در برابر این جرایان است. پژوهش حاضر با هدف توجه، تقویت و غنا بخشیدن به رویکرد مبناگرایی و با روش توصیفی_تحلیلی به بررسی تحلیلی مبناگرایی در اندیشه لورنس بونجور پرداخته است. نگارندگان به این نتیجه رسیدند که بونجور با تاکید بر امکان مواجهه مستقیم بین واقعیت غیر مفهومی و مفاهیم توصیف کننده آن واقعیت از مبانی تجربی دفاع کرده و با پذیرش نقش توجیهی شهود عقلی به نوعی عقلگرایی گرایش دارد، ولی از آنجه که امکان خطا را در باورهایی مبنایی نفی نمیکند، در مبناگرایی خود یک اعتدال گرای کامل است.
۱۹۶۴.

دیدگاه علامه طباطبائی و نائینی دربارهی نسبت مطابقت (تأملاتی پیرامون تئوری مطابقت در فلسفه اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صدق تئوری مطابقت نسبت مطابقت کل مجموعی کل افرادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۲۱۳
معرفتشناسان، برای صدق معیارهای متعددی تعریف کردهاند؛ یکی از این معیارها نظریهی مطابقت است که مقبولیت گستردهای داشته، اما تفسیر و تبیین مولفههای آن، محل نزاع صاحب نظران است. این مطالعه اختصاص به دیدگاه نائینی و طباطبائی پیرامون نسبتِ مطابقت دارد؛ دیدگاهی که کمتر مورد توجه قرار گرفته و یا به صورت تطبیقی بدان پرداخته نشدهاست. با توجه به آنکه موصوف صدق، امری مرکب است، این پرسش مطرح میشود که آیا مطابقتِ مطابِق با مطابَق، به نحو کلِ مجموعی است، یا به نحو کلِ افرادی؟ با واکاوی در آثار نائینی و طباطبائی به این مهم دست مییابیم که مبانی فکریشان، متضمن دو تفسیر متضاد از نسبتِ مطابقت است؛ نائینی، مطابقت تصدیقات را به نحوِ کلِ مجموعی میداند در حالی که مبانی فکری طباطبائی، گاهی مؤید مطابقت به نحوِ کلِ مجموعی و در مواردی به نحوِ کلِ افرادی است. این جستار ضمن مقایسه و نقد و بررسی دیدگاهها و ادله این دو اندیشمند، شواهدی بر خلاف آراء طباطبائی و لوازم معرفت شناختی آن ارائه کرده و در صدد ترجیح دادن رأیِ نائینی است، اما آن را عاری از اشکال نمیداند.
۱۹۶۵.

تحلیل نسبت دین و دینداری با شبکه های اجتماعی سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دین دینداری شبکه های اجتماعی سایبری رسانه اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۳ تعداد دانلود : ۳۸۷
این مقاله در پی آن است نسبت پدیده شبکه های اجتماعی سایبری با دین و دینداری را با روش عقلی و تحلیلی بررسی کند و کوشیده است برخی دیدگاه های تحلیلی در این موضوع را طرح و در آن مناقشه کند. بر اساس دیدگاه مختار، با توجه به تفاوت مفهومی دین، معرفت دینی و دینداری لازم است به نسبت سنجی و پایش تأثیر متقابل هر یک از این مفاهیم با پدیده نوین شبکه های اجتماعی سایبری پرداخته شود. با این نگاه می توان از تأثیر دین در معماری و مدیریت شبکه های اجتماعی سخن گفت و نیز می توان تأثیر این شبکه ها بر دینداری را نشان داد. در تحلیل نسبت شبکه های اجتماعی سایبری بر دینداری، تحلیل توافق یا تنافر ساختار، بافتار و بنیان های دین و شبکه های اجتماعی به مثابه دو سیستم و سازمان که مرتبط با انسان عمل می کنند، اهمیت دارد. بر اساس نتایج به دست آمده به نظر می رسد سیستم و ساختار شبکه های اجتماعی برخاسته از مبادی غربی، تنافر ساختاری و شکلی با سبک سازمان دین دارد؛ به گونه ای که انس و درگیرشدن با آن، تأثیر معکوس و منفی بر دینداری جامعه دارد؛ همچنین انتظار می رود این شبکه ها با چنین ساختاری به تعدد قرائات و رواج قرائت های غیر رسمی از دین بینجامد. از طرفی دین می تواند در طراحی شبکه های اجتماعی و نحوه فعالیت و زیست در آنها تأثیرگذار باشد.
۱۹۶۶.

مولفه های متعارض معرفتی در اندیشه ماکس شلر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: جامعه شناسی معرفت ماکس شلر عشق پدیدارشناسی انسان شناسی فلسفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۲۰
ماکس شلر در مقام بنیان گذار جامعه شناسی معرفت، ضمن بررسی نسبت میان شناخت انسان با زمینه های اجتماعی در کنار امور واقعی و انضمامی، عناصر ایده آل و ارزش ها را نیز در تحلیل خود مورد توجه قرار داده است. در این میان یکی از اهداف مهم وی در تلفیق مباحث جامعه شناختی با مضامین فلسفی، نیل به شناختی جامع، از انسان بوده است. شلر به رغم اذعان به تأثیر عوامل اجتماعی، اصلِ اندیشه را مقوله مستقلی می داند که نمی توان تمامی آن را به عوامل بیرونی فروکاست؛ همین نکته وجه امتیاز مهم شلر به شمار می آید، چرا که وی برخلاف بسیاری از دیدگاه های متأخر، تکوین معرفت را تنها به تأثیر شرایط تاریخی و اجتماعی منوط نکرده و در کنار آن، ویژگی های انسانی را نیز مورد توجه قرار می دهد. از نظر وی در نگاهی جامع به انسان، افزون بر عقل، باید وجوه عاطفی، احساسی و نیز ارزشی او را نیز مورد توجه قرار داد. در این نوشتار با تحلیل رویکرد پدیدارشناسانه شلر از جمله در قلمرو اخلاق، تلاش می گردد نشان داده شود که چگونه شلر با تلفیق حوزه های مختلف، از دوگانه سازی های معمول فراتر رفته و جامعه شناسی معرفت را بسط داده است. یافته های حاصل از این روند حاکی از آن است که کلیّت پروژه ی فکری شلر، تلاش برای تلفیق و همراهی حوزه ه ایی از معرفت بشری است که در بدو امر متعارض به نظر می رسند و قابل جمع به شمار نمی آیند؛ اما شلر با نگاهی جامع و فراگیر به انسان و جامعه، بدان ها توجه نموده و بر آن است که از فروکاستن آنها به بخشی خاص اجتناب ورزد.
۱۹۶۷.

فناناپذیری اگزیستنز در فلسفه یاسپرس با تأکید بر مرگ اندیشی او(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اگزیستنز جاودان فناناپذیری مرگ یاسپرس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۳۲
هسته اصلی تفکر فلسفی یاسپرس وجود انسان و به ویژه اگزیستنز است. تمام عقاید فلسفی دیگر او به همین موضوع محوری مربوط می شود. مفهوم اگزیستنز یاسپرس بیانگر واقعیت غیرتجربی، غیرانضمامی فرد و شخصیت واقعی است که می تواند از زمان عینی فراتر رود. این مقاله تصور یاسپرس از مرگ را بررسی و با استفاده از روش تحقیق تحلیل مفهومی از نوع بسط مفهوم به روشن سازی مفهوم وی در مورد مرگ و فناناپذیری اگزیستنز پرداخته و سعی کرده است درک بهتری از وجود انسان در این جهان را ارائه دهد. از دیدگاه یاسپرس، واقعیت مرگ بیولوژیکی مربوط به دازاین است، درحالی که موقعیت مرزی مرگ، که ممکن است به تحقق خود واقعی فرد منجر شود، متعلق به اگزیستنز است. او می کوشد نشان دهد که اگرچه انسان موجودی فانی است، جنبه استعلا نیز دارد و به موجود فیزیکی صرف در جهان قابل تقلیل نیست. یاسپرس در تلاش برای تبیین جنبه استعلایی انسان، اگزیستنز را فناناپذیر و نامحدود می داند. فناناپذیری اگزیستنز از نظر یاسپرس به معنای زندگی پس از مرگ در قلمرو دیگری نیست، بلکه فرد می تواند در زمان زنده بودن احساس فناناپذیری را در لحظه ای وجودی تجربه کند. طبق دیدگاه او، این لحظه جاودانه بی زمان است، به این معنا که روابط گذشته، حال و آینده، همان طورکه ما آنها را درک می کنیم، در آن اعمال نمی شوند، بلکه همزمان در آن لحظه بدون زمان درک می شوند.
۱۹۶۸.

ذات گرایی و منطق موجهات ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو ذات گرایی ذاتی ضرورت منطق موجهات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۳ تعداد دانلود : ۵۱۴
ارسطو با معرفی منطق موجهات در کتاب ارگانون خود از یک طرف و ارائه ی نظریه ی ذات گرایی و مفهوم ذاتی در دو کتاب ارگانون و متافیزیک پیش قراول یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین مباحث متافیزیکی و منطقی در تاریخ فلسفه بوده است. ارائه ی تفسیری منسجم از این منطق و منطبق ساختن آن با روایات ذات گرایی ارسطو در ارگانون و متافیزیک، یکی از موضوعات داغ و مهم در بین ارسطو شناسان و مورخان منطق بوده است. این تأویل و تفسیر سخنان ارسطو از طریق نوشته های او و سنجش آن با مباحث جدید فلسفی صورت می گیرد. در این مقاله سعی شده است پس از نقد یکی از این تفاسیر که در منطق موجهات جدید و فلسفه ی منطق به تمایز "جهت جمله" و "جهت شیء" شهره شده است، به معرفی تفسیری جدید از جملات موجه، که توسط ریچارد پترسون ارائه شده است، بپردازیم که دارای دو ویژگی اساسی باشد. ویژگی اول به سازگاری نظام منطق موجهات ارسطو مربوط می شود که با این تفسیر می توان گفت که بهترین تبیین ممکن در این زمینه در بین تفاسیر موجود است. ویژگی دوم به انطباق این تفسیر با ذات گرایی ارائه شده توسط ارسطو در متافیریک اشاره دارد. با آزمون بر روی استدلال های موجه مرکب از دو قضیه ی ضروری به اثبات و تأیید این نظریه که به تمایز گزاره های موسوم به "ضروری قوی" و "ضروری ضعیف" اشاره کرده است، می پردازیم.
۱۹۶۹.

تبیین ضرورت دینداری عملی براساس دلیل معقولیت و بررسی شبهات عقلی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تبیین استدلال دلیل معقولیت شرطیه پاسکال شبهات عقلی ضرورت دینداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۱۹۱
برگزیدن دینداری یا غیردینداری می تواند از جمله مهم ترین انتخاب های زندگی به شمار رود. در هنگام تکافوی ادله دینداری و غیردینداری در حوزه نظر می توان ندانم گرایی را به عنوان راه سوم برگزید، اما در عمل چنین نیست و تنها دو راه وجود دارد. در چنین شرایطی باید جانبی را برگزید که ضرر کمتر و سود بیشتری را در پی داشته باشد. با مقایسه سود و ضرر مورد ادعای دینداران و غیردینداران و احتساب میزان کمی شده آنها می توان دریافت که مجموع سود دینداری بیشتر از غیردینداری است. عنوان این تقریر از دلیل معقولیت که بر مبنای شرطیه پاسکال شکل گرفته، سود مورد انتظار برتر است و براساس آن می توان ثابت کرد که در عمل باید دینداری را برگزید و دیندارانه زندگی کرد. این دلیل با وجود برخی شباهت ها، با شرطیه پاسکال در پاره ای پیش فرض ها و هدف ها متفاوت است. در این دلیل محدودیت های دینداری لحاظ شده و برای برخی غیردینداران بهره اخروی در نظر گرفته شده است. هدف این دلیل نیز ترجیح دینداری در عمل است نه اثبات حقانیت دینداری. وجود ادیان مختلف با ادعاهای متعدد و گاه متعارض، مغالطی بودن، جدلی بودن، ناسازگاری با قاعده قبح عقاب بلابیان، نادرستی و نامدلَّل بودن پیش فرض ها و ناتوانی از اثبات ضرورت دینداری، مهم ترین شبهات عقلی فراروی این دلیل است که در مقاله پاسخ داده شده است. ارائه صورت بندی نو برای دلیل معقولیت و به کارگیری آن برای اثبات ضرورت دینداری و پاسخ به مهم ترین شبهات فراروی آن مهم ترین دستاورد مقاله به شمار می رود.
۱۹۷۰.

اصول معنا شناختی تأویل در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منطق تأویل هستی شناسی معنی زبان تأویل صدرالمتألهین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۶ تعداد دانلود : ۱۴۵
وجودشناسی به ویژه نظریه وجودشناختی زبان و معنا از نظر صدرالمتألهین بر منطق تأویل او مؤثر است و در مواردی مصحح آن به شمار می رود. در منظر صدرا، همه چیز و حتی زبان و حروف، دارای حقایق برتر و ملکوتی هستند و زبان، در حقیقت والای خود، امری عینی و نحوه ای از وجود است. این ارتباط تا آنجایی است که وجودشناسی و معرفت شناسی به هم پیوند می خورند و عالم هستی نیز، از منظری عین کلام تلقی می شود. صدرالمتألهین از طرفی به زبان نگاه وجودی دارد و از طرفی عالم را متناظر با کلام و زبان می داند. انسان با تفسیر و بیان معنای عالم، آن را توسعه و تفصیل می دهد، و معانی تأویلی را کشف می کند. معنی در فلسفه صدرا، در عین آن که امری مشترک است و قابلیت همگانی شدن دارد، دارای لایه های مختلفی است که همه به یک حقیقت متعالی می رسند. فهم از معنی نیز دارای مراتب است و عمیق ترین مرتبه فهم، فهم حضوری است. در معنی و فهم، مراتب مادون اشارات و معداتی برای مراتب مافوق که همان تأویلند، محسوب می شوند. در این مقاله اصول معناشناختی تأویل در حکمت صدرا ، با روش توصیفی تحلیلی استنتاج شده و هدف آن نشان دادن منطق تأویل های صدرا، از بعد زبانی است.
۱۹۷۱.

تحلیل انتقادی و مصداقی مواجهه استرآبادی با فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حرکت تخلل سکون اخباریگری مخالفان فلسفه استرآبادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۱۹۷
تحلیل انتقادی معارف، زمینه تنقیح و تعالی آنها را فراهم می کند. کمتر معرفتی می توان یافت که موفق به اخذ اتفاق و تحصیل اجماع شده باشد. هر معرفتی کم وبیش مخالفان و منتقدانی دارد. تفکر فلسفی نیز همواره مخالفان متعدد، با انگیزه های متفاوت و روش های متنوع رویاروی خویش دیده است. جریان اخباریگری یکی از آنهاست که اگرچه هیچ وقت به جریان غالب در حوزه تفکر شیعی تبدیل نشد، اما رگه هایی از این نوع تفکر همواره در این فضا وجود داشته است. ملامحمدامین استرآبادی که از ارکان تفکر اخباری است، در بخشی از «الفوائد المدنیه» به نقد آرای حکما همت گماشته و با رویکردی درونی و مصداقی سعی در نقد و ابطال اندیشه های حکمی نموده است. در این مقاله به روشی تحلیلی مصداقی نقدهای او را در محک سنجش، ارزیابی و داوری قرار داده ایم.
۱۹۷۲.

نگاهی انتقادی به معرفت شناسی فضیلت به روایت لیندا زاگزبسکی: چند ایراد اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لیندا زاگزبسکی معرفت شناسی فضیلت طبیعی گرایی اعتمادگرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۲۱۲
در قرائت لیندا زاگزبسکی از معرفت شناسی فضیلت عناصر بسیاری در کنار هم قرار گرفته اند. در این نظریه ترکیبی -اگر نگوییم التقاطی- زمینه برای طرح ایرادات بسیار است. در این مقاله، پس از ارائه تقریری بسیار مختصر از لبّ نظریه معرفت شناسی فضیلت زاگزبسکی، چهار ایراد درباره آن مطرح شده که از این قرارند: فضیلت و باورِ برآمده از مسیری که زاگزبسکی ترسیم می کند در همه موارد شرط لازم و کافی برای حصول معرفت نیست؛ تفکیک میان فضایل طبیعی و اکتسابی و نقش هر کدام از آنها در کسب معرفت در نظریه زاگزبسکی به روشنی تبیین نشده و قابل مناقشه است؛ جایگاه عامل و باورنده در نظریه زاگزبسکی به مثابه فاعل و دارنده شناخت، از منظر اعتمادگرایانه و طبیعی گرایانه محض قابل مناقشه است؛ از منظر علوم تجربی و همچنین فلسفه مبتنی بر آزمون، فضایل و رذایل و فهرست آنها به شکلی دیگر تبیین می شود؛ و نهایتاً این که جایگاه انگیزه کسب معرفت و همچنین رانه هایی که به حصول معرفت منجر می شوند قابل مناقشه است.
۱۹۷۳.

Realist Fiction as the Rightful Genre of our Time: Realist Fiction after the Postpositivist Intervention(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: experience Identity Postpositivist realism Poststructuralism realist fiction reality

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹ تعداد دانلود : ۱۶۹
Realist fiction, which had a pivotal place in 19th. Century literature, has lost its central position in the contemporary literary scene as modernism, postmodernism and poststructuralism have raised some serious challenges against it, advocating experimentalism in fiction, instead. Still, in our age, when globalization and capitalism breed different forms of marginalizations and injustices in societies, it is the realist fiction that better than any other form can depict the struggles and pains of these marginalized lives. Thus, realist fiction deserves to be considered a major genre of our time rather than a second-rater. This paper attempts to investigate into the present state of realist fiction in the literary scene, and it argues that, with the significant theoretical backing from the postpositivist realist critics, it can move toward reclaiming its position in literature today. Postpositivist realists base their defense of realist fiction on the notion that the representation of reality, identity and experience in realist fiction, in spite of being theory-mediated and affected by ideologies and discourses, is possible, as these objects of representation are real and important for being real. The paper maintains that the postpositivist support can favorably affect the present place of realist fiction. Still, the rightful realist fiction of our time, in tune with the developments in the theories of knowledge and fiction, unlike the 19th. century realist fiction, has patches of experimentalism, while keeping its realistic ethos, which further indicates that the contemporary fiction is the fiction of an era affected by postpositivist realist concepts.
۱۹۷۴.

Metaphysical Foundation of African Epistemology: A Study of the Afemai-Etsako of Edo State in Southern Nigeria(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: African metaphysics Epistemology Ontology Knowledge

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۱۱۰
Truth and knowledge are essentially the dictates of some rationality or metaphysical ordainment. By sense experience man is capable of accounting for his past, contemplate his life and predict his future and all of reality, for traditional Africa, however (as is the case with most native societies), there is another mode of knowing beyond man’s immediate capacity in search of truth and reality. An analysis of this perception indicates that there is some metaphysical tinge to epistemology or knowledge claims—whether in the spheres of justice, morality/ethics, religion, political authority, prosperity, law, or ontology/world-view. Put on a plain pedestal: Isn’t there an African mode of knowing? By the study among the Afemai-Etsako of Southern Nigeria, this article tersely adumbrates the scope and nature of knowledge and discovers that, beside the common routes to it (experience and reason), the gamut of knowledge among the traditional Africans also have several metaphysical strands reducible to creative determinism, reactive interference, and representativeness in timing and naming.
۱۹۷۵.

Philosophical and Epistemological Foundations of Contextualism in Postmodern Urban design and architecture(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: philosophy Epistemology Contextualism Urban Design and architecture Postmodernism

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۱ تعداد دانلود : ۱۸۱
In this essay I present a new and empirically-testable strategy for completing quantum mechanics. In recent decades, urban design and architecture disciplines witnessed plenty of theories and school development. Primarily, those disciplines are inspired by philosophical perspectives. Thus, it is required to have a good deal of perception on the philosophical roots. Contextualism theory and approach is considered one of the most important controversial approaches in urban design and architecture. The present study intends to elaborate contextualism and explicate its difference with other similar philosophical ideas. Subsequently, it tends to explain the epistemological and philosophical foundations of contextualism in postmodernism and Gestalt school and subsequently to elucidate its position in the postmodern art and specifically in postmodern urban design and architecture. Contextualism is an idea based on the epistemology that the meaning perceived from an epistemological sentence would differ according to the epistemological standards. The idea has three distinct uses in philosophical views, primarily, the truth condition of the sentences is come to be assessed; in the second use, the language meaning is dependent on the context. The paper indicates the first and second uses of contextualism are mostly seen in urban design and architecture contextualism theory.
۱۹۷۶.

The Position of Sense in Ibn Sina's Epistemology (The Empiricism of Avicenna)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: affirmations Avicenna or Ibn Sina Empiricism concepts Knowledge Sense sense perception

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۱۵۳
Philosophers consider sense as a means for true cognition. In spite of the fact that Islamic philosophy are generally regarded as rational philosophy, it does not mean that they do not assume epistemological value for sense. To some of them, including Ibn Sina, sense is extremely important. In the present article, I argue that the role of sense in Ibn Sina's epistemological system is very significant although the I would not consider Ibn Sina  as an empiricist in the sense that Hume is in the Western philosophy. Rather, I consider Ibn Sina empiricism similar to  the theory of Locke. It is due to the fact that Ibn Sina considers the human mind as a tabula rasa with no actual data at the birth. It is believed that with sense the knowledge begins. In addition, in this study, by taking into the account of both empirical and rational criteria (in Ibn Sina's epistemological system), it is ultimately accentuated that in the most cases, Ibn Sina's tendency is found to be more toward empiricism. In another part of the paper, the role of sense in the realm of the concepts and affirmation (sensory and rational) is explained. It is concluded that sensory conceptions are the outcomes of sense. Other ideas (concepts) are mediated by sense; sensory affirmations immediately come from sense and in rational affirmations, sense plays a role as an introduction. In sum, this is the explanation of Ibn Sina's statement: "Whoever has no sense will have no knowledge"
۱۹۷۷.

بررسی استدلال هیومی فودور به نفع تفردگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تفردگرایی برون گرایی محتوا فودور پیوند مفهومی پیوند امکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۷ تعداد دانلود : ۱۲۶
هدف پژوهش حاضر، بررسی استدلال موجهه فودور(1991) به نفع تفردگرایی و محتوای محدود است. استدلال موجهه می خواهد نشان دهد که من و همزادم واجد تفکرهای دارای نیروهای علّی یکسان هستیم. تفکرهای - آب و تفکرهای-XYZ با توجه به رفتارهای-آب و رفتارهای-XYZ، دارای نیروهای علّی متفاوت نیستند. اگر چنین است، من و همزادم، به لحاظ روان شناختی این همان هستیم، و تفردگرایی صادق است. فودور برای بررسی استدلال موجهه خودش، از «آزمون پیوند غیرمفهومی» یا «استدلال پیوندهای منطقی جدید» استفاده می کند. از این رو، تنها در صورتی نیروهای علّی متفاوت هستند که، بین ویژگی های علت و ویژگی های معلول پیوندهای امکانی باشد. فودور می گوید که تفاوت بین این واقعیت که "تفکرهای-آب من علت رفتار التفاتی نوشیدن آب من هستند" و این واقعیت که "تفکرهای-XYZ همزاد من علت رفتار التفاتی نوشیدن XYZ همزاد من هستند"، تفاوت غیرامکانی است. از این رو، تفکرهای-آب من و تفکرهای-XYZ همزاد من، دارای نیروهای علّی متفاوت نیستند. در نهایت، نشان می دهم که استدلال پیوند منطقی جدید یا آزمون پیوند غیرمفهومی فودور کار نمی کند. در نتیجه دفاع فودور از محتوای محدود و تفردگرایی موفق نیست.
۱۹۷۸.

بررسی و نقد دیدگاه آلوین پلانتینگا در مورد ماهیت، ذات الهی و امکان شناخت آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذات ماهیت امکان شناخت بساطت عدم تناهی پلانتینگا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۱۶۶
پژوهش پیش رو با هدف پاسخگویی به پرسش های اصلی «آیا امکان شناخت ذات الهی از منظر آلوین پلانتینگا ممکن است؟ نظر او در این خصوص چه ضعف ها و قوت هایی دارد؟» ترتیب یافت. یافته های این پژوهش عبارت اند از: در شبکه واژگانی پلانتینگا ذات و ماهیت به یک معنا به کار رفته اند؛ از منظر پلانتینگا خدا دارای حاکمیت مطلق بر عالَم است. پلانتینگا بر این حاکمیت آثاری را مترتب می داند: بساطت ذات، عینیت ذات و لوازم ذات (که البته با تردیدهایی از منظر پلانتینگا همراه است) و عدم تناهی ذات. پس از این پلانتینگا لزوم ذات یا ماهیت را برای وجود خدا اثبات کرده و ذات را عین وجود می داند. نقدهای عدم صراحت در بیان رابطه ذات و لوازم ذات و عدم تصریح در مواضع بر بیانات او وارد است. درنهایت پلانتینگا باور به ناممکن بودن شناخت ذات را رد کرده، می پذیرد که انسان امکان شناخت ذات الهی را دارد؛ البته نقدهایی مانند فروکاستن خداشناسی به مسائل مفهومی و پیش فرض قرار دادن صحت متون مقدس، بر استدلال های او وارد است. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و با استفاده از ابزار کتابخانه به جمع آوری داده ها و تحلیل و نقد آنها پرداخته است.
۱۹۷۹.

آیا تکامل، چندجهانی و ابتدا نداشتن کیهان محصول علم جدید هستند؟ تکامل و چند جهانی در علم مدرن و قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ابن سینا طبیعیات (فیزیک) تکامل چندجهانی جهان های موازی شروع کیهان شانس اتفاق هدف غایی علیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۸ تعداد دانلود : ۱۳۸
شناخت بیشتر طبیعت در دو قرن اخیر و پیشرفت های چشمگیر علم و تکنولوژی موجب بوجود آمدن ایده ها و رویکردهای جذاب و جدیدی شده است که منتسب به علم معاصر شناخته می شود . ایده هایی نظیر تکامل در زیست شناسی، مسئله ابتدای جهان (مدل های مبتنی بر وجود نقطه زمانی شروع برای عالم و یا خلاف آن) و ایده جهان های موازی در فیزیک . هرچند این ایده ها در بستر علم جدید شکوفا گشته اند ولی بیش از آنکه ایده هایی علمی باشند حاوی پس زمینه ها و نتایج فلسفی مهمی هستند . در این مقاله با بررسی تاریخی نوشته ها و آثار ابن سینا (فیلسوف و پزشک شهیر مسلمان 1000 سال قبل)، به عنوان نمونه و مرجع، نشان خواهیم داد که هر سه این ایده ها به شکلی کاملاً مشابه از زمان های قدیم در سطح فلسفه طبیعی مطرح بوده اند . لذا جایگاه آن ها بیش از آنکه علمی باشد فلسفی است . بیان این نظریه ها بدون در نظر داشتن پیش فرض های متافیزیکی و غیرتجربی آن ها موجب برداشت های نادرست از علم خواهد شد . بسیاری از چالش های میان علم و دین ناشی از همین در نظر نگرفتن حدود علم تجربی و تشخیص سطح متافیزیکی نظریه هاست . در این مقاله به بیان دلایل ابن سینا بر له و علیه این نظریات به عنوان یکی از اولین افرادی که صریحاً به بررسی علمی و فلسفی این نظریات پرداخته است، می پردازیم . دقت علمی ابن سینا و روحیه علمی تحسین برانگیز او می تواند برای محققین معاصر آموزنده و روشنگرایانه باشد . همچنین در موضوع شانس و علّیت، بروشی متفاوت و با زبان علم روز به بررسی مسئله غایتمندی و هدف داری عالم پرداخته شده است .
۱۹۸۰.

جایگاه نگرش الهیاتی و نظریه تکاملی در اندیشه جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جان دیویی تجربه دینی تکامل داروینی نگرش الهیاتی دیویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۱۷۷
جان دیویی قصد داشت تا بر اساس نظریه تکاملی داروین، نحوه نگرش ما را نسبت به جهان پیرامونمان متحول سازد. او در روزهای پیشامدرن برای رسیدن به وعده مدرنیته که همانا ترقی و پیشرفت در تمام زمینه ها بود تلاش می کرد. دیویی نه تنها چنین مرحله و گذاری را پیش بینی نمود بلکه راه و روش عبور از آن را نیز مورد مطالعه قرار داد. در این مقاله از سال هایی که دیویی یک مسیحی پر شور بود آغاز کرده ایم و به زمانی که او مجذوب علوم تکاملی گشت و با رویکردی عقل گرایانه به بسط نظریه «تجربه» خود رسید، پرداخته ایم. طبق رویکرد طبیعت گرایانه دیویی به انسان، ما با تجربه های دینی روبرو هستیم که در فرایند تکاملی، پاسخی به نیازهای اولیه انسان بوده و در بستر فرهنگ های مختلف در قالب ادیان متفاوتی ظاهر شده اند. تجربهدینی مدنظر دیویی، همان آرزوها و رؤیاهای شخصی انسان است. خدا، آخرت، دین و امور فراطبیعی از این جنس بوده و زاده تبادل و سازگاری-های انسان با محیط زیست او می باشند. پس سخنی از عوالم دیگر و جهان هایی با سطح های مختلف و یا جهان هایی موازی که جدیداً بر اساس فرضیه های علمی مطرح شده نیست. معنویت، دین و اخلاق، همگی طبیعی، تجربی، واقعی و البته با ارزش هستند. دیویی انسان را به عنوان یک ارگانیزم در بین میلیون ها جاندار دیگر و در پیوند و پیوستگی با آن ها در نظر می گیرد و به کاربرد و کارکرد تجربه های دینی در زندگی روزمره می پردازد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان