فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۵۰۵ مورد.
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با مشارکت زنان روستایی در امور خانوادگی و اجتماعی (نمونه موردی: زنان متأهل روستاهای شهرستان کرمانشاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
توجه به نقش گسترده زنان روستایی در فرایند توسعه از اهمیت زیادی برخوردار است. زنان روستایی نه تنها نیروی عمده ای در ایجاد تحول و منبعی بالقوه برای پیشبرد اقتصاد روستایی و افزایش هر چه بیشتر رشد تولیدات مواد غذایی به شمار می روند، بلکه دارای نقش اساسی در ابعاد فرهنگی و معنوی این تحولات و پیشرفت ها هستند. پژوهش حاضر که با هدف بررسی بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با مشارکت زنان متأهل روستایی در امور خانوادگی و اجتماعی در روستاهای شهرستان کرمانشاه است، یک پژوهش میدانی با تکنیک پیمایش بوده و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زنان متأهل روستاهای شهرستان کرمانشاه است که تعداد 380 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ارتباط بین نوع روابط خانواده، باورگرایی فرهنگی مرتبط با جنسیت، اعتماد اجتماعی، استفاده از رسانه های داخلی، پایگاه اقتصادی خانوار و سن به عنوان متغیرهای مستقل و مشارکت زنان روستایی به عنوان متغیر وابسته است. یافته های پژوهش حاکی از ارتباط بین نوع روابط خانواده (17/0)، باورگرایی فرهنگی مرتبط با جنسیت (28/0-)، اعتماد اجتماعی (33/0)، استفاده از رسانه های داخلی (22/0)، و سن (26/0) با مشارکت زنان روستایی در امور خانوادگی و اجتماعی است. لازم به ذکر است که همبستگی چندگانه متغیرهای پیش بین با مشارکت زنان روستایی متوسط (54/0R=) است. همچنین متغیرهای پژوهش به طور کلی توانسته اند به میزان 291/0 تغییرات متغیر مشارکت زنان روستایی را تبیین معنادار کنند (291/0R2=). اما بین پایگاه اقتصادی خانوار و مشارکت زنان روستایی ارتباط معناداری مشاهده نشد.
به کارگیری تحلیل بازیگران در فرایند ساماندهی نظام مدیریت و برنامه ریزی توسعة روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مراحل مختلف برنامه ریزی، بازیگران متعددی نقش آفرینی می کنند که شناخت آنها، سهم و نقش هریک از آنان و روابط آنان با یکدیگر می تواند زمینة مناسب تری را برای تحقق اهداف برنامه فراهم کند. یکی از مراحل اولیه و اساسی برنامه ریزی، شناخت است. شناخت عوامل متعددی که دست در دست هم داده اند، کلیت هر پدیده (یا سیستم) را می سازند. معمولاً بدون شناخت این عوامل و سهم و نقش هرکدام از آنها و تنسیق روابط آنان نباید انتظار داشت که برنامه به اهداف خود برسد. پژوهش حاضر بر آن است که اهمیت توجه به نقش آفرینی بازیگران (ذی نفعان) متعدد و چارچوب به کارگیری آن را در فرایند برنامه ریزی توسعة روستایی به ویژه ساماندهی نظام مدیریت و برنامه ریزی توسعة روستایی (در آستانة تدوین برنامة ششم توسعه) کشور آشکار سازد. نتایج تحقیق که با استفاده از روش اسنادی و تجارب نگارندگان به دست آمدند، نشان دادند که تحلیل بازیگران به عنوان یک نظریه و رویکرد کاربردی می تواند در سطوح مختلف برنامه ریزی (کلان تا خرد)، از جمله برای ساماندهی نظام مدیریت و برنامه ریزی توسعة روستایی کشور به کار رود. در این تحقیق با استفاده از گام نخست این رویکرد، بازیگران و ذی نفعان توسعة روستایی ایران در دو سطح کلان و خرد مشخص شدند.
بررسی تأثیر نوع بهره برداری بر وضعیت مراتع شهرستان سوادکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، با بررسی بهترین نوع بهره برداری از میان بهره برداری های شورایی، مشاع و افرازی، به مطالعه اثر این بهره برداری ها بر وضعیت مراتع شهرستان سواد کوه در 1391 می پردازد. ارزشیابی بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از پرسشنامه انجام شد. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده بهره برداران 21 مرتع و حجم نمونه 92 نفر بود. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون کروسکال- والیس، آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آزمون تجزیه واریانس و دانکن و ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون t انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان دهنده رابطه معنی دار انواع مختلف بهره برداری و تعداد بهره برداران با وضعیت مرتع و فیتوماس بود؛ همچنین، تفاوت معنی دار (در سطح پنج درصد) میان میزان تمایل بهره برداران به ازدیاد دام در بهره برداری شورایی وجود داشت، در حالی که در بهره برداری های مشاع و افرازی، این تفاوت دیده نمی شد؛ احساس مالکیت بهره برداران نسبت به مرتع نیز برخلاف بهره برداری شورایی، در شیوه های بهره برداری افرازی و مشاع معنی دار بود (در سطح یک درصد). با توجه به نتایج به دست آمده، برای پایداری مراتع منطقه مورد مطالعه، کاهش تعداد بهره بردار و دام ضروری به نظر می رسد.
عوامل تأثیرگذار بر مشارکت جوانان روستایی در زمینه توسعه کشاورزی (مطالعه موردی: شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی مشارکت جوانان روستایی در زمینه توسعه کشاورزی و تحلیل عوامل تأثیرگذار بر این مشارکت بوده است. روش شناسی تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است که با رویکرد پیمایش پرسشنامه ای به انجام رسیده است. جامعه آماری این تحقیق را جوانان روستایی شهرستان کرمانشاه تشکیل می دهند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 175 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین گردیدند. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با دریافت دیدگاه های متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی به دست آمد. آزمون مقدماتی نیز برای دستیابی به ابزارهای پژوهش انجام گرفت و ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه 85/0 به دست آمد. یافته های تحقیق نشان داد که مشارکت بیشتر جوانان، در سطح متوسط است. نتایج آزمون مقایسه میانگین ها نشان از آن داشت که بین میانگین مشارکت جوانان روستایی در زمینه توسعه کشاورزی با توجه به جنسیت و شرکت در آموزش های ترویجی، اختلافی معنی دار وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندمتغیره گام به گام نشان داد که متغیرهای نگرش نسبت به اشتغال در فعالیت های کشاورزی، عوامل انگیزشی مؤثر در مشارکت، استفاده از منابع اطلاعاتی و ارتباطی و مسیرهای شان، میزان اراضی زراعی و سن، تبیین کنندة 7/56 درصد از تغییرات در میزان مشارکت جوانان در زمینة توسعه کشاورزی است.
عوامل مؤثر بر رفتار پیشگیری از تولید پسماند خانگی خانوارهای روستایی شهرستان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق توصیفی- همبستگی حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر رفتار پیشگیری از تولید پسماند خانگی خانوارهای روستایی شهرستان قزوین صورت گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه خانوارهای روستایی شهرستان قزوین بود (31338=N)؛ و حجم نمونه با استفاده از رابطه کوکران برابر با 247 خانوار محاسبه و از طریق روش نمونهگیری چندمرحله ای تصادفی انتخاب شد. «رفتار پیشگیری از تولید پسماند خانگی» از طریق شاخصسازی ترکیبی مرکب از هفده گویه در قالب طیف لیکرت سنجیده شد. همچنین، از روش های آماری ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، تحلیل رگرسیون و آزمون های مقایسه میانگین ناپارامتری کروسکال والیس و من ویتنی برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سن، مسئولیتپذیری زیست محیطی، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و منزلت اجتماعی و «رفتار پیشگیری از تولید پسماند خانگی» رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. همچنین، تحصیلات، درآمد، تعداد افراد خانوار و دانش با «رفتار پیشگیری از تولید پسماند خانگی» رابطه منفی و معنیدار دارند. تحلیل رگرسیونی گام به گام نیز نشان داد که شش متغیر سن، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، درآمد، مسئولیتپذیری زیستمحیطی و منزلت اجتماعی 57 درصد از واریانس رفتار پیشگیری از تولید پسماند خانگی زنان روستایی را تبیین می کنند.
سنجش تطبیقی الگوی توسعه روستایی کشور با توجه به الگوی اسلامی _ ایرانی پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران حاکمیت دانش توسعه، الگوهای گوناگونی از توسعه معرفی شده که در زمانه خود در همه سطوح و اجزای ناظر بر مدیریت توسعه رسوخ یافته و پیامدهای خاص مکانی- فضایی در عرصه جهانی، منطقه ای، ملی و سرزمینی نیز داشته است. تجربیات متعدد و همچنین نتایج حاصل از استفاده از الگوهای غربی توسعه، کشورهای جهان سوم از جمله ایران را به این نتیجه رسانده که استفاده از الگوهای بومی توسعه، الگویی که بر فرهنگ بومی و مبانی اعتقادی متکی باشد (اسلامی- ایرانی) بهترین الگو برای پیشرفت می باشد. هدف از این تحقیق ارزیابی الگوی فعلی توسعه روستایی با توجه به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت می باشد. روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی می باشد و با استفاده از پرسشنامه و نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج گویای این واقعیت است که الگوی غالب و رایج در زمینه برنامه ریزی توسعه روستایی در ایران با الگوی اسلامی ایرانی مطابقت ندارد. واژه های کلیدی: الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، الگوهای توسعه، توسعه روستایی، برنامه ریزی روستایی، الگوی غالب روستایی
سنجش کیفیت خدمات تعاونی های تولید روستایی شهرستان اردبیل به روش سروکوال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله ارزیابی کیفیت خدمات در تعاونی های تولید روستایی شهرستان اردبیل می باشد. پژوهش حاضر به روش توصیفی پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش متشکل از اعضای تعاونی های تولید روستایی فعال و غیرفعال شهرستان اردبیل بوده اند. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان، نمونه ای متشکل از 180 نفر انتخاب و اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه استاندارد سروکوال ( Servqual ) دو بخش انتظارات و ادراک، گردآوری گردید. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه به کمک متخصصین تایید کردید و برای سنجش پایایی آن یک مطالعه راهنما با کمک 30 نفر از اعضا انجام شد. نتایج نشان داد که در هر دو گروه تفاوت معنی داری بین انتظارات و ادراک اعضای تعاونی ها وجود داشت. بطوری که در تعاونی های فعال میزان ادراک در چهار بعد (قابلیت اعتماد، پاسخگویی، اطمینان و همدلی) بیش از حد انتظار بود ولی در تعاونی های غیرفعال میزان ادراک کمتر از حد انتظار بود. میانگین نمره انتظارات در تعاونی های فعال 56/29 و در تعاونی های غیرفعال 68/29 و نمره ادراک در تعاونی های فعال 02/28 و در تعاونی های غیرفعال 85/11 می باشد که نشان می دهد علی رغم انتظارات برابر اعضای تعاونی های تولید، خدمات نابرابری در این تعاونی ها ارایه شده است که در کنار سایر عوامل می تواند در ناکارآمدی و غیرفعال شدن گروه دوم تاثیر گذار باشد.
ترسیم سیمای حوزه سلامت در مناطق روستایی استان مازندران؛ با تأکید بر سنجش دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه نابرابری های منطقه ای و توزیع عادلانه خدمات بهداشتی درمانی در جهت تأمین سلامت آحاد جامعه از دیرباز به عنوان دغدغه همیشگی سیاست گذران بوده است. بر همین اساس، این پژوهش با هدف سنجش عملکرد حوزه سلامت در مناطق روستایی استان مازندران با تکیه بر سنجش میزان دسترسی به خدمات بهداشتی درمانی انجام شد. پژوهش حاضر بنیادی و روش به کار رفته در آن توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری، شهرستان های استان مازندران (تعداد 19 شهرستان) و روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ایی و ابزار جمع آوری با توجه به اهداف پژوهش، جداول و فرم های مبتنی بر داده های آمارنامه سال 1390 ه .ش شمسی استان مازندران است که طی آن 14 شاخص بهداشتی درمانی استخراج و به شیوه کمّی و با استفاده از تکنیک فازی روش های ترجیح بر اساس مشابهت به راه حل ایده آل یا همان تاپسیس فازی و بهره گیری از نرم افزار SPSS سطح بندی میزان توسعه یافتگی مناطق روستایی شهرستان های استان مازندران به انجام رسید. یافته های پژوهش ضمن ترسیم سیمایی غیر قابل قبول و نامطلوب از حوزه سلامت، حکایت از وجود یک محرومیت کلی در استان مازندران دارد؛ به طوری که روند توزیع و دسترسی جمعیت روستایی شهرستان ها به منابع حاکی از آن است که نسبت توزیع امکانات به توزیع جمعیتی بسیار اسفناک است، تا جایی که بیشترین میزان توسعه متعلق به مناطق روستایی شهرستان های نکا با ضریب 53 درصد و بابلسر با ضریب 51 درصد می باشد. تحلیل ها همچنین نشان می دهد مناطق روستایی استان مازندران در سطح متوسط تا محرومی از توسعه در زمینه دسترسی به امکانات و منابع بهداشتی قرار دارند. نتایج، مبین آن است که توسعه متوازن نظام سلامت در استان مازندران مستلزم بازنگری در تخصیص منابع و امکانات بهداشتی درمانی، توزیع برابر فرصت ها و ارتقای کیفی خدمات در مناطق دورافتاده با هدف آمایش سرزمین است. چرا که پیش شرط توسعه پایدار، داشتن نیروی انسانی سالم و توانمند است و این امر مستلزم اهتمام بیشتر متولیان و مدیریتی منسجم در سایه یک برنامه ریزی هدفمند و اثربخش جهت رفع عدم تعادل ها است.