فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲۲۰ مورد.
نگاه آسیب شناسی به فقدان نگاه شاعرانه در شهرها: شعر، قلب تپنده ی شهرهای امروز
منبع:
گزارش تیر ۱۳۸۹ شماره ۲۱۸
حوزه های تخصصی:
موسیقی درمانی در ترکمن صحرا (پرخوانی) منصور مرادی*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله با بیان مختصری از تاریخچه موسیقی درمانی و تعریف و توصیف آن به شرح روش شناسی پژوهش و چگونگی استفاده از موسیقی در درمان بیماری ها می پردازد . در این بحث جنبه های عام و خاص تأثیر گذاری موسیقی در حواس انسان در سه سطح بررسی می شود. اول غالب بودن عواطف و حواس، دوم حضور عواطف و حواس و سوم آگاهی برتر که حاوی جنبه های بسیار قوی از روان درمانی می باشد . در ادامه به حوزه های رایج موسیقی درمانی در نواحی ایران شامل آیین هایی با پیشینه فرهنگ آفریقایی، آیین های متاثر از فرهنگ آسیای میانه (شامانیسم) و آیین های با منشاء ایرانی پرداخته می شود. در قسمت اصلی مقاله مطالعه میدانی پرخوانی در ترکمن صحرا مورد بررسی قرار می گیرد که با ذکر سابقه تاریخی و روایت های مختلف این مراسم آیینی در منابع مختلف به بررسی مردم شناختی این آیین در میان ترکمن ها و مشخصاً به تحقیق در مورد اجرای آیین پرخوانی توسط رجب پرخوان به عنوان آخرین بازمانده آن می پردازد .
با شناخت و توصیف جزء به جزء مراحل پرخوانی، ابزار و آلات، مراجعه کنندگان و شیوه های اجرا در مراحل مختلف به بیان شناخت و کارکرد های موسیقی در این آیین می پردازیم . برای تعیین این کارکرد ها مطالعات میدانی ژرفانگر با روش های خاص خود از قبیل حضور مستقیم در زمین تحقیق، مشاهده همراه با مشارکت، مصاحبه به همراه مطالعات کتابخانه ای و بهره جستن از نظریه کارکردگرایی (Fonctionalism) اساس کار پژوهش را تشکیل می دهند.
مبانی نقد اجتماعی در ادبیات
حوزه های تخصصی:
ادبیات به عنوان یکی از مهم ترین عوامل انتقال فرهنگ هر ملت، به قدر پیچیدگی زندگی و فرهنگ، دارای اجزا و عناصر پیچیده ای است. اگر نقد را ابزاری برای سوق دادن ادبیات به سمت خلاقیت بدانیم، آن گاه جایگاه ضروری و درعین حال حساس آن را در میان جوامع درک خواهیم کرد. نقد به مثابة وجدان بیدار ادبیات، آن را از خود فریبی می رهاند و دریچه های تازه ای را به سوی خلاقیت و تکامل هرچه بیشتر به روی آن می گشاید. ناقدان در این زمینه می توانند به فراخور علاقه و تخصص خود، شیوه های مختلفی را برگزینند. نقد اخلاقی، نقد اجتماعی، نقد روان شناختی، نقد تاریخی، نقد زیبایی شناسانه و نقد تطبیقی از مهم ترین شاخه های نقد ادبی است که ضمن تلفیق با علوم دیگر و استفاده از دستاوردهای آن، وابستگی ادبیات را به علم از یک سو و به فرهنگ جامعه از سوی دیگر اثبات می کند. این پژوهش با نگاهی تحلیلی به نقد اجتماعی توانسته است ضمن تبیین مبانی نقد اجتماعی در ادبیات، از ورای آرای گوناگون و گه گاه متناقض موجود در این زمینه به نوعی همگرایی و همسویی دست یابد. براساس این، با تلقی جامعه به عنوان موضوع تفکر ادیب نه منبع آن، تعریف فردیت هنرمند یا ادیب به تمایز دیدگاه وی از دیگران و نیز پذیرش جنبه های هنری آثار ادبی به عنوان وجه تمایز هنر از علم، بسیاری از چالش های موجود در این زمینه برطرف خواهد شد.
نقد جامعه شناختی رمان «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"نقدجامعه شناختی آثار ادبی، روشی است که به تحقیق و بررسی درباره طبقات مختلف جامعه و طرز رفتارها و کنشهای متفاوت و متشابه ساختارهای اجتماعی در دوره معینی از تاریخ می پردازد. «در این شیوه نقد، اثر ادبی از این دیدگاه که اجتماع و هنرمند و اثر او با یکدیگر رابطه ای زنده و جدایی ناپذیر دارند، مورد بحث و ارزیابی قرار می گیرد. بنابراین منتقد به دقت از زمان و مکانی که نویسنده در آن زیسته و اثر ادبی در آن بوجود آمده، آگاهی کامل به دست می آورد، تا بتواند اثر را به منزله واکنش روحیه هنرمند نسبت به جامعه و برداشت های او از محیط مورد مطالعه قرار دهد» (میرصادقی،267،1377).
اهمیت نقد جامعه شناختی، در تفسیر و تبیین مشخصات جامعه شناختی یک دوره است. «چنین نقدی قادرست از طریق کمک به خواننده و آگاهاندن او که چرا پاره ای خطاها از مشخصات آثار ادبی عصر معینی است، بر معلومات وی بیفزاید - حتی می تواند ماهیت چنین خطاها را تبیین کند، اگر چه پی بردن به خطا بودن آنها فقط با تکیه بر معیارهای ادبی محض صورت می گیرد» (دیچز، 552، 1369).
محمود دولت آبادی به شهادت آثارش یکی از تواناترین داستان نویسان امروز ایران است. وی با انتشار رمان «جای خالی سلوچ» توانست جایگاه خود را در میان نویسندگان برجسته ادبیات داستانی تثبیت کند. تنوع و تعدد شاخصه های مثبت زبانی و ادبی دولت آبادی در این اثر با مضامینی از جمله فقر و گرسنگی، مناسبات زناشویی در شرایط نابسامان اجتماعی، مصائب پایان ناپذیر مردم ستم دیده و رنج کشیده روستایی، اصلاحات ارضی و تقابل سنت و تجدد، همراه شده و در مجموع ستون فقرات هنر نویسندگی وی را تشکیل داده است.
نگارندگان این نوشتار برآنند تا با بررسی جامعه شناختی رمان «جای خالی سلوچ» رابطه میان آفرینش ادبی و اوضاع احوال اجتماعی و تاریخی نویسنده را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهند و راهگشای نوعی نگرش تازه در برخورد هنری و علمی با یک اثر ادبی باشند"
هویت ملی و نوزایی فرهنگی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"تمامی مولفه های چهارگانه هویت ملی، اعم از دین، زبان، تاریخ و اساطیر، در شاهنامه مورد توجه قرار گرفته است. از آنجایی که هویت ملی برخاسته از دو منشا سیاسی و فرهنگی است، می توان دین و تاریخ را منشا سیاسی و زبان و اساطیر را منشا فرهنگی هویت ملی دانست که توجه فردوسی در شاهنامه، عموما بر وجه فرهنگی هویت ملی است. اگرچه نمی توان تعامل دیرینه دین، تاریخ و اسطوره را کتمان کرد، اهتمام فردوسی در شاهنامه به وجه فرهنگی هویت ملی، به جهت تاثیرگذاری بیشتر آن در انسجام ملی و نوزایی فرهنگی در عصر غربت و سلطه بیگانگان، آشکارتر است.
در این میان، شاید دلیل عمده تلاش و سعی وافر فردوسی در شاهنامه در دفاع و صیانت از حریم زبان فارسی ـ که اساس وجه فرهنگی هویت ملی است ـ این بوده که با توجه به طبیعت فرهنگ ایرانی که نه تنها در برابر فرهنگ بیگانه منفعل نمی شود، بلکه با حوصله و تدبیر آن را در خود هضم می کند، این رسالت خطیر را به عهده زبان فارسی واگذار نماید. به همین دلیل، سعی او در شاهنامه پیشگیری از به حاشیه رانده شدنِ زبان فارسی و عربی مآب شدن آن بوده است. همچنین، با احیای زبان فارسی و کارکرد آن در دو حوزه آفرینش ادبی و زیبایی شناسی و نیز حوزه تولید مفاهیم مشترک ملی، در واقع تکثرگرایی زبانی را در عصر سامانی که دوره نوزایی فرهنگی است، جامه عمل می پوشاند. او با این عمل، بین هویت ملی و نوزایی فرهنگی، پیوند همیشگی و جاودانه برقرار می کند"
آموزه های شاد زیستن با تکیه بر غزلیات حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادی یکی از ویژگی های هویت ملی ایرانیان است و اگرچه در ادوار مختلف، فراز و فرودهایی داشته است، مردم ایران، از پیش از اسلام تا بعد از اسلام، هرگز از ضرورت آن غافل نبوده اند و آن را به عنوان یکی از عوامل بسیار موثر در تحکیم مبانی هویت ملی، تقویت تعلق خاطر به کشور و ملت، و تجلی افکار و عواطف در جهت اعتلا و ارتقای منافع ملی و اعتقادات دینی به شمار می آورده اند. به تدریج، به دلیل چیرگی بیگانگان، استیلای شرایط خاص سیاسی ـ اجتماعی و رواج ذهنیات منفی و روحیات غیراصیل، شادی رنگ باخت و انزوا و گوشه گیری و غم و اندوه شیوع پیدا کرد؛ به طوری که در عصر حاضر نیز انسان علی رغم برخورداری از خدمات صنعتی و فناورانه مدرن، به سبب باورهای آنارشیستی و نیهیلیستی، از زخم مزمن دوری از طبیعت و خلا معنویت و نابسامانی های ذهنی-روانی رنج می برد و هر چه بیشتر به سوی اسباب لذت پیش می رود، بیشتر از شادی و آرامش دور می افتد؛ زیرا منشا شادی پاسخ به نیازهای ماهیت واقعی وجود آدمی و ذهنیت ها و رفتارهای مثبت انسانی است که متاسفانه او به دلیل ازخودبیگانگی از آن غافل مانده است و متاسفانه وضعیت فعلی جهان نیز به پیشروی رنج و غم یاری می رساند؛ زیرا حرکت تاریخ جهانی از وحشی گری به سوی انسان گرایی نیست، بلکه حرکت از تیر و کمان به بمب مگاتونی است و لذت جویی آدمیان نیز در حال تغییر مقوله از تملک و مصرف، به انواع مواد مخدر است. از این رو، آموزش مبانی و عوامل شادمانی نیاز ناگزیر انسان معاصر است و این موضوع بدون هدفمندی در کنش هستی شناسانه و اعتقاد به ضرورت تغییر در جهان بیرون و درون، به ویژه ایجاد تغییر در دو بعد جهان درون: الف) تغییر تصویر خود؛ ب) تغییر تفکر خویش، امکان پذیر نخواهد بود و لازمه تغییر تفکر، شناخت درست هستی، پدیده ها و جایگاه و نقش انسان در جهان است که در صورت وقوع تغییر تفکر، تبدیل اخلاق و رفتار نیز پدیدار خواهد شد و انسان با پذیرش شرایط تبدیل اخلاق و اقدام به اجرای آنها، خواهد توانست به شادمانی نایل آید. در تحلیل موضوع و موارد فوق و استناد به اهتمام اندیشمندان و فرهیختگان ایران به آموزش عوامل و شرایط شاد زیستن، غزلیات حافظ شیرازی مورد توجه قرار گرفته است
بررسی تحمل و مدارا به عنوان یکی از اجزای سرمایه اجتماعی با تکیه بر دیدگاه سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های عصر جدید ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی است. صاحب نظران در سال های اخیر اذعان داشته اند که تحمل و مدارا بخشی از سرمایه اجتماعی است. تحمل و مدارا بخشی از هویت ما ایرانیان است و در ادب فارسی فراوان به آن اشاره شده است. این پژوهش با هدف بررسی مفهوم تحمل و مدارا و نقش آن در سرمایه اجتماعی و نیز تعیین شاخص های تحمل و مدارا از دیدگاه اندیشمندان غربی و آموزه های سعدی انجام گردیده است. این پژوهش یک مطالعه تحلیل محتوا است. روش گردآوری داده ها روش کتابخانه ای است. در این پژوهش متون گوناگون در مورد تحمل و مدارا از دیدگاه اندیشمندان غربی و آثار نظم و نثر سعدی مورد بررسی قرار گرفت و سپس بر اساس یافته های مرحله اول، شاخص های تحمل و مدارا و فراوانی هر مقوله در آثار سعدی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که تحمل و مدارا یکی از اجزاء لاینفک سرمایه اجتماعی است. شاخص های تحمل و مدارا در این پژوهش عبارتند از: توجه به دیدگاه های گوناگون، پرهیز از تعصب، احترام به تفاوت های فردی، تلاش جهت کشف زمینه های مشترک، عدم تنفر نسبت به اعضای گروه های متفاوت، عدم تلاش جهت بدنام کردن دیگران، عدم توهین به دیگران، دادن احساس خوب به دیگران، تلاش در برقراری ارتباطات اثربخش با دیگران، توجه به منافع دیگران و عدم احساس جدایی از دیگران.
مولفه های هویت ملی در دیوان عارف قزوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره از عصر مشروطه به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران یاد شده است. در این عصر جامعه ایرانی در ابعاد مختلف دستخوش دگرگونی هایی گردید. در عرصه هویتی نیز دگرگونی هایی در عناصر هویت بخش ایرانی به وجود آمد. زبان و ادبیات فارسی به مانند ادوار پیشین نقش مهمی در بازسازی و تعمیق بخشیدن به هویت ملی ایرانیان در تاریخ معاصر داشته است. مقاله حاضر در صدد است با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، میزان توجه به مولفه های هویت ملی را در دیوان عارف قزوینی مورد تحلیل و تبیین قرار دهد. بدین منظور، مولفه های هویت ملی شامل ارزش های ملی، ارزش های دینی و فرهنگ غربی، با بهره مندی از متغیرهایی مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته اند. یافته های این بررسی نشان می دهد عارف قزوینی در دیوان خود توجه ویژه ای به شاخصه ها و عناصر هویت بخشی ایرانی داشته است. علی رغم دگرگونی های به وجود امده در عناصر هویت بخش ایرانیان در عصر مشروطه، ارزش های ملی جایگاه خویش را در هویت بخشی به ایرانیان حفظ نموده است.
جامعه شناسی ادبیات
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۸ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
تحلیل روایتگری صمد، یکی از رموز پدیدارشناختی رزم ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل پدیدارشناسانه روایتگری صمد شفیعی می پردازد. او که یکی از رزمندگان اهل تبریز بود، در اینجا به عنوان یک شخصیت منحصربه فرد و رزمنده ایرانی مورد تحلیل قرار می گیرد. وی در سال های نخستین جنگ عراق علیه ایران توانست (در 15 اردیبهشت 1360) یکی از شبه ملودی ها و متون بی نظیر رسانه ای را در باب روایتگری تجربه جنگ انعکاس دهد. روایتگری او در نوع خود بی نظیر است، مقاله نشان می دهد که با تحلیل پدیدارشناسانه متن روایتگری او می توان به خصلت های خالص رزم ایرانی ـ که در گذر تاریخ ایران از چهار خصلت 1. موحد بودن؛ 2. تسامح و پهلوانی رزمندگان؛ 3. تمدنی بودن؛ 4. عشق به میهن بهره می برد ـ دست یافت. این مقاله در حوزه چندرشته ای علم ارتباطات و جامعه شناسی، به خصوص جامعه شناسی تاریخی، قرار می گیرد و مدعی است که با این گونه تحلیل ها می توان به برخی اصول زندگی و هویت ایرانی که برای بسیاری هنوز هم به شکل فرهنگ و تمدن و هویت معمایی مطرح است، پی برد. مقاله نشان می دهد چگونه رزم ایرانی به دنبال برجسته کردن افراد به عنوان قهرمان نیست، بلکه شکست ها و تجربه های تلخ گذشته سبب شده است تا رزم ایرانی، با تمسک به ایدئولوژی وحدت گرا و توسل به خصلت های پهلوانی و مهر وطن، هنوز در پی اثبات مشروعیت تمدن خویش باشد. عنصر شهادت، در این فرایند، ارزش فرافردی و فراقهرمانی دارد؛ چرا که درجه والایی از فداکاری را انعکاس می دهد که قهرمان زنده از قهرمانی کمتر دیده می شود و درست به همین جهت است که رزم ایرانی را باید رزم ایرانی نامیده و ما آن را درخور شناخت و ابزار بازسازی هویت و فلسفه ایرانی می دانیم.بنابراین، مقاله با بازسازی روش شناسانه رزم ایرانی در رویتگری صمد، روشی درخور توجه را برای شناخت جلو ه ناشناخته رفتار رزم کردن در جنگ هشت ساله معرفی می کند. در این بازسازی، بیشتر بر تحلیل خصلت توحیدی رزم ایرانی تاکید خواهد شد.
بررسی و تحلیل نقش بحران های اجتماعی در موفقیت آثار شعر فارسی از آغاز تا قرن هشتم
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۷ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
ایران زمین در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"دیگر بار هویت ایرانی و بازتاب آن در ادبیات فارسی با تکیه بر شعر (نظم)، دست مایه تدوین کتابی شده است؛ «ایران زمین در شعر فارسی»، گردآوری منوچهر لک، از انتشارات موسسه مطالعات ملی است که به چاپ نخست آن در سال 1384 و در 256 صفحه به بازار کتاب عرضه شده است.
کتاب دارای یک مقدمه سه صفحه ای و دو فصل است. فصل اول به «مفاهیم و نظریات» اختصاص دارد و عنوان فصل دوم «مولفه های ایران زمین در شعر فارسی» است. در پیشگفتار دو صفحه ای که قبل از مقدمه به چاپ رسیده، ناشر بیشتر بر عنصر دفاع از سرزمین و نقشی که این عنصر در بازتاب مقوله هویت ملی دارد، تکیه کرده است و در مقدمه، مولف، دلیل انتخاب شعر در تبیین موضوع «هویت ایرانی» را دو چیز دانسته است: نخست اینکه شعر هر زمان، همچون آینه ای منعکس کننده اوضاع اجتماعی آن دوران است و دوم آنکه در شعر، سهم ناخودآگاه [شعر] بیش از خودآگاه اوست، بنابراین، محصول احساس و اندیشه شاعر، سرشار از صداقت است."
نقش زبان فارسی در گسترش هویت ملی و فرهنگی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"ایران به دلیل موقعیت خاص طبیعی، جغرافیایی و سیاسی خود، از سپیده دمان تاریخ تاکنون، حوادث پر شماری را از سرگذرانده است. آنچه البته این کشور دیرینه سال را در برابر هجوم ها و ایلغارها همچنان پا بر جا نگه داشته، هویت فرهنگی، ملی و ایرانی آن بوده است؛ هویتی که در قالب زبان پارسی بالیده و خود را نموده است. این زبان چه در آن روزگارانی که کورش و داریوش بدان سخن می گفتند و منشورها و فرمان های خویش را بر پیشانی صخره ها و ستون ها حک می کردند، چه آن زمان که فردوسی بزرگ حماسه سترگ خود را با آن می سرود تا علایق ملی و فرهنگی را با آن نیرو بخشد و خودشناسی و خودباوری را به ایرانیان نشان دهد، چه هنگامی که مولوی آفریننده بزرگ ادبی عرفانی ایران و جهان آثار خود را با آن سرود تا اصالت دینی و عرفانی را به مردم بیاموزاند، چه هنگامی که حافظ و سعدی ماندگارترین آثار ادبی خود را با آن نوشتند، همواره نقش اصلی و ویژه ای در پایداری و حیات ایرانیان و وحدت ملی ایفا کرده و می کند. در حقیقت زبان فارسی همیشه چون حلقه ای مریی و نامریی، هویت فرهنگی و ملی مردم ایران و اقوام آن را به یکدیگر پیوند داده و همچنان عامل اصلی وحدت ملی ایرانیان است.
در این مقاله به نقش شاعران بزرگ زبان فارسی - که گاه زبان مادری آنان نیز غیر فارسی است - در حفظ و حراست از این میراث پر ارج و ماندگار، و تلاش آنان برای پاسداشت هویت ایرانی و زبان فارسی اشاراتی خواهیم داشت."
ادبیات مهاجرت (بررسی مضامین شعر مهاجرت شاعران فارسی گوی ماوراءالنهر در قرن بیستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"سرزمین ماوراءالنهر، یکی از بزرگ ترین و درخشان ترین مناطق فرهنگی جهان ایرانی و اسلامی، در درازنای تاریخ حیات خود، حوادث تلخ و شیرین فراوانی را پشت سر گذاشته است. از مسایل مشترک ادبیات این منطقه با ایران در مقام مادرشهر فرهنگی جهان ایرانی، سرنوشت تقریبا مشابه شاعران و نویسندگان آن در مواجهه با تحولات و ناپایداری های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و جابه جایی های جغرافیایی است که در مقاطعی از تاریخ این دو منطقه دیده می شود. یکی از این مسایل مشترک، شعر مهاجرت و سرگذشت شاعران مهاجر آن با ایران است. در این مقاله سعی شده است با روش تحلیل محتوا (کیفی)، برای نخستین بار، با نگاهی به پیشینه شعر مهاجرت در ماورءالنهر در عصر مغول، عناصر معنوی این میراث در شعر شاعران مهاجر ماوراءالنهر در قرن بیستم میلادی به خارج از کشور و شاعران مهاجر دو دهه پایانی قرن بیستم میلادی ازبکستان با تکیه بر توجه ژرف آنان به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در مقام هویت مشترک فارسی زبانان جهان تا به امروز بررسی شود. این مقاله در دو بخش تنظیم شده است:
1- شعر مهاجرت در عصر استیلای روسیه و سلطه کمونیسم (1924-1991 م)؛
2- شعر مهاجرت در عصر استقلال (1991 م به بعد)."