اراده عمومی را چگونه می توان بازشناخت؟ این سؤال اصلی هر کشوری است که براساس دموکراسی اداره می شود. ولی ظاهراً سؤالی ساده لوحانه است‘ زیرا کافی است به راءی گیری مبادرت کرد و اراده عمومی را‘ با انتخابی که اکثریت آراء را بدست می دهد‘ اعلام کرد. وقتی که "انتخابها" میان دو چیز باشد‘ وقتی که باید میان جمهوریخواهان و دموکراتها‘ میان "ویگ" (whigs) و "توری" (Tories) صلح و جنگ‘ تسلیم یا پایداری انتخاب کرد‘ شیوه رای گیری مطمئن است. اما همین که لااقل سه "انتخاب شدنی" و سه انتخاب کننده در پیش باشد وضعیت فرق می کند. و اما در امور سیاسی‘ اقتصادی و اجتماعی عموماً با سه انتخاب یا بیشتر سر و کار داریم. کندر سه (Condorcet) بنظر می رسد اولین کسی باشد که مشکل را گوشزد کرده است. و شاید شناخت کارهای او سازمان انتخابات ریاست جمهوری فرانسه را به صرافت انداخته است که در دور دوم فقط دو نامزد در برابر یکدیگر قرار گیرند.
سوگند (saokenta) در اوستا به معنای گوگرد است که با پسوند vant به معنای "دارنده به صورت saokenta – vant (سوگند ونت) به معنای دارای گوگرد در وندیداد بکار رفته و آن آب آمیخته به گوگردی بوده است که به تجویز وندیداد (فصل چهارم‘ فقرات 54 و 55) در ایران باستان به متهمان می خوراندند و از روی اثر آن مقصر یا بی تقصیر بودن متهم را تعیین می کردند. اصلاح "سوگند خوردند" در فارسی‘ یعنی استعمال فعل "خوردن" با کلمه "سوگند" یاد آور مفهوم واقعی آن یعنی نوشیدن saokenta – vant (آب آمیخته به گوگرد) است که در طی زمان این مفهوم به فراموشی سپرده شده و سوگند خوردن به معنای قسم و قسم یادکردن بکار رفته است. سوگند و سوگند خوردن در نوشته های مربوط به زمان ساسانیان در مفهوم "ور" لااقل به معنای "ور" گرم استعمال شده است. در مقدمه سوگند نامه ای که از نوشته های پهلوی زمان ساسانیان در دست می باشد. آمده است که :"چند سوگند بوده است: یکی آن که از آتش گذر می کرده اند و گونه دیگر آن که آهن گرم و سرخ کرده بر زبان می نهاده اند". داراب هرمزیاد‘ در کتاب "روایات" جلد اول‘ راجع به آذر پادمهر اسپندان (موبدان موبد عهد شاپور دوم‘ پادشاه ساسانی 270 – 310 میلادی) می نویسد: آذر پادمهر اسپندان گفت: اگر شما را به راستی و درستی دین پاک و نیک مزدیسنا شکی است من سوگند یاد می کنم. و کسانی که اندک تردیدی داشتند گفتند: چگونه سوگند می خوری؟ آذرپاد گفت: من نزد شما سر و تن بشویم‘ آنگاه روی گداخته به روی سینه من بریزند‘ اگر من سوختم شما راست می گویید و اگر نسوختم من راست کردارم. پس گمراهان این شرط را پذیرفتند و آذرپاد سر و تن شست و نه من روی گداخته بر سینه او ریختند و او را هیچ رنجی نرسید. پس از همه شبهه برخاست و به دین پاک بیگمان شده اعتراف نمودند. در مورد آزمایش فوق در بخش هفتم" دینکرد" مندرج است که "از این پس رسم سوگند یادکردن در میان پیروان زرتشت بماند. از آن رسوم است ریختن فلزگداخته به روی سینه چنانکه آذرپاد مهراسپندان کرد". در کتاب "ویس و رامین" نیز سوگند خوردن به معنی "ور" یعنی گذشتن از آتش آمده است. وقتی ویس به شاه اظهار می دارد که میان وی و رامین کاری ناشایست نرفته است‘ شاه از ویس می خواهد که برای اثبات صحت گفتار خود سوگند بخور و دستور می دهد آتش بزرگی بر افروزند تا ویس از آن بگذرد. گذشتن ساوش از آتش نیز در واقع بعنوان سوگند خوردن بر بیگناهی خود انجام گرفته است. .