فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۱۴۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
فرسایش خندقی یکی از مخرب ترین انواع فرسایش آبی است که ارائه مدلی فراگیر و جهانی با توجه به جنبه های مختلف آن دشوار است. کسب اطلاعات از سابقة رفتار خندق و نحوة گسترش آن نیازمند پایش مستقیم سالانه است، که به دلیل هزینه و زمان عملاً در شرایط ایران امکان پذیر نیست. سنجش از دور و GIS و داده های حاصل از این فناوری می توانند با فراهم آوردن داده های مکانی در ابعاد وسیع، در چنین ارزیابی هایی نقش اساسی داشته باشند. هدف از پژوهش حاضر برآورد رشد طولی خندق ها با استفاده از عکس های هوایی دو دورة زمانی و به وسیلة روش رقومی سازی سختگیرانه مبتنی بر هندسة فریم (با استفاده از دیاپازتیو و اطلاعات و علائم حاشیه ای عکس) است. مدل رقومی مورد استفاده برای اورترکتیفای کردن عکس های هوایی، از خطوط توپوگرافی اصلی و فرعی، نقاط ارتفاعی، آبراهه ها، مناطق سایه، صخره ها و سطوح آبی در محیط PCI و با ابعاد سلول 7×7 متر به دست آمد. با توجه به اندازه گیری ها، میانگین رشد طولی خندق ها به وسیله عکس هوایی، 3/1 متر در سال به دست آمد. براساس یافته های پژوهش حاضر مشخص شد که با استفاده از عکس های هوایی و GIS می توان مقدار رشد طولی خندق ها را با دقت خوبی به دست آورد. آنالیزهای رگرسیونی انجام شده نشان دادند که بین مساحت حوزة آبخیز بالادست خندق، فاصلة هدکت تا مرز حوزة آبخیز، ارتفاع هدکت و SAR (نسبت جذب سدیم) با گسترش طولی خندق رابطة معنا دار وجود دارد. کلید واژه ها : آنالیز رگرسیونی، فرسایش خندقی، عکس هوایی، رقومی سازی سختگیرانه، بوشهر.
ارزیابی و پهنه بندی لرزهای شهر تبریز با استفاده از منطق Fuzzy با تلفیق AHP و TOPSIS در محیط ARCGIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به روند رو به رشد جمعیت و تراکم جمعیتی در مناطق شهری، به ویژه در شهرهای پرجمعیت و مستعد از نظر لرزه خیزی، لزوم نگرشی همه جانبه و فراگیر به حوادث طبیعی و فجایع ناشی از بروز آن ها، بیش از پیش جلوه کرده است. تمرکز بیش از اندازة جمعیت در محدوده های خاص شهری، نبود برنامه ریزی های پیشگیرانه و نبود آمادگی لازم برای مقابله با حوادثی نظیر زلزله، تهدیدی بسیار جدی و مهم برای شهروندان و تداوم حیات شهری به شمار می رود. در این پژوهش، شهر تبریز به عنوان مطالعة موردی انتخاب شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. هدف این پژوهش، ارزیابی و پهنه بندی لرزه ای تبریز، با توجه به معیارهای کیفی و ارائة مدل و الگوی مناسب برای ساخت وساز در تبریز است، بدین منظور، از 9 معیار فاصله از گسل، تراکم ساختمانی، تراکم جمعیتی، کیفیت سازه ها، شبکة ارتباطی، دسترسی به مراکز امدادی و ضروری، دسترسی به فضاهای باز و سبز، اندازة قطعات و فاصله از مراکز خطرزا استفاده شده است. در این پژوهش، ابتدا داده های آماری لازم جمع آوری شدند، سپس لایه های لازم برای پهنه بندی لرزه ای آماده شد و وزن دهی به لایه ها، براساس استانداردهای پهنه بندی انجام گرفت. تحلیل نهایی با استفاده از تلفیق روش های AHP و Fuzzy TOPSIS در محیط GIS (روش پیشنهادی) صورت گرفته است. در نهایت، میزان خطرپذیری کل مناطق شهر تبریز به دست آمده است. نتایج نشان می دهد که مناطق شمالی شهر، بیشترین پهنه های خطرپذیری و مناطق جنوبی، کمترین میزان آن را دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که مدل ارائه شده برای پهنه بندی خطرپذیری قابل استفاده است.
تعیین تناسب اراضی برای کشت محصولات کشاورزی با استفاده از GIS و سیستم های استنتاج گر فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد سریع جمعیت، توسعه و گسترش شهرها و محدودشدن زمین های کشاورزی، ارزیابی زمین ها برای استفادة بهینه و افزایش تولید در واحد سطح و تصمیم گیری هدفمند در تخصیص زمین های کشاورزی به بهترین کاربری، اهمیت ویژه ای دارد. در پژوهش حاضر مدلی برای برنامه ریزی تخصیص محصولات کشاورزی ارائه شده است که در آن با محاسبة میزان تناسب سرزمین با استفاده از سیستم های استنتاج گر قاعده مبنای فازی و تعیین تقاضا و مدنظر قراردادن توالی کشت محصولات، نوع محصول کشاورزی در منطقة موردنظر تعیین می شود. مدل ارائه شده با استفاده از نرم افزارهای GAMS 23.7، MATLAB و ArcGIS 9.3 در شهرستان برخوار و میمه واقع در استان اصفهان پیاده سازی شد. نتایج تخصیص محصولات کشاورزی و بررسی سه نوع تناوب زراعی موجود نشان دادند که مساحت اختصاص داده شده به محصولات گندم، گندم ذرت، جو، جو ذرت، ذرت، یونجه و سیب زمینی برای سال 1390 به ترتیب برابر با 82/27، 64/21، 27/7، 85/5، 36/7، 36/6 و 74/1 درصد از کل مساحت اختصاص داده شده به کاربری کشاورزی در منطقه است. همچنین که توزیع مکانی این محصولات به گونه ای است که به منظور دستیابی به تولید بهینه، می بایست کشت گندم، جو و ذرت به صورت سیستم کشت دومحصولی در قسمت جنوبی شهرستان، و کشت یونجه و ذرت عمدتاً در قسمت های شمالی شهرستان صورت گیرد. با استفاده از مدل ارائه شده، می توان مناسب ترین محصول برای کشت در ناحیه ای مشخص را تعیین کرد و با تعریف سناریوهای مختلف اطلاعات مفیدی را برای برنامه ریزان بخش کشاورزی تولید کرد.
بررسی عوامل مؤثر بر بیابان زایی، پهنه بندی مناطق آسیب پذیر و پیشنهاد راهکارهای مؤثر برای کاهش پدیده بیابان زایی در منطقه خمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی و پهنه بندی بیابان زایی در منطقه نیمه خشک شهرستان خمین با به کارگیری مدل مدالوس است. ابتدا منطقه مطالعاتی به چهار واحد کاری براساس رخساره های ژئومورفولوژی تقسیم شد. براساس مدل مدالوس، معیارهای مؤثر در بیابان زایی شامل اقلیم، پوشش گیاهی، خاک، فرسایش، آب زیرزمینی و نحوه مدیریت انتخاب، شاخص های وزن دهی، میانگین هندسی شاخص ها محاسبه و نقشة هر معیار تهیه شد. از طریق تلفیق نقشه های مربوط به هر معیار، نقشه بیابان زایی منطقه به دست آمد. نتایج نشان داد 15/4 درصد در تیپ مستعد، 8/12 درصد شکننده با شدت کم، 52/19 درصد شکننده با شدت متوسط، 37/11 درصد شکننده با شدت زیاد، 1/11 درصد بحرانی با شدت کم، 33/26 درصد بحرانی با شدت متوسط و 7/14 درصد بحرانی با شدت زیاد قرار دارد. همچنین، بررسی تیپ های بیابان زایی در رابطه با کاربری های مختلف و واحدهای کاری نشان داد کاربری اراضی فاقد پوشش گیاهی، بیشتر از کاربری های دیگر، مستعد بیابان زایی است که بیشترین درصد از تیپ بحرانی با شدت زیاد در این کاربری قرار دارد و واحدهای کاری 1 و 2 بیشترین مساحت تیپ های بیابان زایی با شدت بحرانی را به خود اختصاص داده اند.
محاسبه، ارزیابی و تحلیل توزیع مکانی شاخص پرتو فرابنفش در گستره ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرتو فرابنفش در محدوده طول موج کوتاه خورشید دارای انرژی زیادی است که می تواند باعث بیماری های پوستی، چشمی، تخریب ژنتیکDNA ، اختلال در سیستم ایمنی بدن و پیری زودرس در انسان شود. در این پژوهش به منظور محاسبه میزان پرتو فرابنفش، 94 نقطه نماینده با بهترین پراکنش در گستره ایران انتخاب گردید. سپس میانگین شاخص پرتو فرابنفش، در دوره آماری 2011-2000 برای تمامی ماه ها محاسبه شد. آنگاه به وسیله روش درونیابی IDW به تحلیل فضایی توزیع مکانی شاخص فرابنفش در مقیاس ماهانه و فصلی اقدام گردید و مشخص شد در دوره گرم سال، ارتفاعات بیشتر و عرض های پایین تر به ویژه در استان های سیستان و بلوچستان، کرمان، هرمزگان و فارس دارای میزان پرتو فرابنفش بیشتر بوده و از این رو خطر آسیب چشم و ابتلا به بیماری های پوستی بالاتر می رود. در مقابل استان های گیلان، مازندران، گلستان، اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی پرتو کمتری دریافت می کنند. برای تهیه نقشه میانگین سالانه شاخص فرابنفش به ارزیابی روش های زمین آمار جهت تعیین بهترین روش میانیابی پرداخته شد. نتایج نشان داد که مدل کروی چهار وجهی با تکنیک کریجینگ معمولی، مناسبترین مدل جهت برازش میانگین سالانه فراسنج پرتو فرابنفش در گستره ایران می باشد. نقشه نهایی نشان داد که در مقیاس سالانه، 4 درصد از مساحت کشور از شاخص پرتو فرابنفش متوسط برخوردار است که استانهای حاشیه دریای خزر را در بر می گیرد. 54 درصد از سطح کشور که نیمه شمالی کشور را شامل می شود، شاخص زیاد پرتو فرابنفش دریافت می کند و 42 درصد از مساحت کشور که عموما استان های جنوبی کشور را در برمی گیرد، از میزان شاخص خیلی زیاد برخوردار است.
مطالعه جریان های بزرگ مقیاس درغرب خزر جنوبی با استفاده ازداده های میدانی وماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق با استفاده از داده های میدانی دما، شوری و چگالی دریای خزر در ایستگاه های نزدیک غرب خزر جنوبی، مربوط به دو گشت میدانی، به بررسی جریان های بزرگ مقیاس پرداخته شده است. جریان ژئوستروفیک بدلیل تعادل نیروی گرادیان فشار و نیروی کوریولی ایجاد می گردد و عامل اصلی در ایجاد جریان های بزرگ مقیاس است. پس از تجزیه وتحلیل داده ها، سرعت و جهت این نوع جریان ها با استفاده از تصاویر ماهواره ای محاسبه گردید. این تصاویر از ماهوارهAviso با تفکیک مکانی 25/0 درجه استخراج شد. محاسبات برایپنج مقطع عمودی در ناحیه غرب خزر جنوبی با استفاده از نرم افزار Excel انجام گردید و نیمرخ عمقی سرعت جریانات ژئوستروفیک در هر یک از این مقاطع بدست آمد. در ناحیه جنوب غرب خزر، متوسط اندازه سرعت این جریان ها برای داده های میدانی در فصل تابستان 85/5 سانتی متر بر ثانیه و در فصل زمستان 15 سانتیمتر بر ثانیه محاسبه شده است. همچنین جهت این جریان ها بطور متوسط در فصل تابستان 285 درجه و در فصل زمستان44 درجه به دست آمده است. با توجه به تصاویر ماهواره ای در تابستان جریان های پادساعتگرد تا سرعت های 5/4 سانتیمتربرثانیه و در زمستان جریان های شرق سو و پادساعتگرد با سرعت های تا 8 سانتیمتربرثانیه مشاهده می شود. اندازه سرعت جریان ها (بزرگی بردارها) نشان دهنده این است که در زمستان متوسط سرعت جریان ها بیشتر است، که از دلایل آن می توان به اختلاف چگالی که به علت افزایش دبی رودخانه ها (خصوصا ولگا)، بارش، وزش باد و ... حاصل می شود، اشاره کرد.
ارزیابی تناسب مکانی کاربری آموزشی با استفاده از تلفیق مدل FDAHP در محیط GIS مطالعه موردی: دبیرستان های منطقه 2 و 4 شهر اهواز
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از شهرهای بزرگ و متراکم، الگوی مکانی کاربری های آموزشی به دلایل مختلف مانند قرارگیری کاربری های مزاحمی چون کاربری های صنعتی، نظامی، مراکز پمپ بنزین، کاربری درمانی و .... از وضعیت چندان مطلوبی برخوردار نمی باشد که همین باعث افت کیفیت خدمات مدارس و تاثیر نامطلوب روحی و جسمی بر روی دانش آموزان دارد. بنابراین در تحقیق حاضر دبیرستان های منطقه 2 و 4 شهر اهواز به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفته است. متغیرهای مورد مطالعه تحقیق؛ کاربری اداری، مسکونی، تجاری، فرهنگی، ورزشی، فضای سبز، نظامی، مذهبی، ایستگاه های آتش نشانی، جایگاه های سوخت رسانی، بهداشتی – درمانی ، صنعتی، خیابان های اصلی و پایانه های مسافربری می باشد. به منظور وزن دهی و تعیین اندازه اثر متغیرهای مورد مطالعه در هدف نهایی تحقیق از مدل FDAHP استفاده شده است. به منظور تهیه لایه نهایی با استفاده از گزینه Raster Calculator و استفاده از عملگر جمع ، لایه ها به روش همپوشانی با یکدیگر تلفیق شده است. نتیجه نهایی تلفیق لایه نشان می دهد که بیشتر مدارس منطقه 2 در وضعیت نامناسب از نظر الگوی همجواری و سازگاری با سایر کاربری های همجوار می باشد. بنابراین الگوی توزیع فضایی دبیرستان های منطقه 2 مطلوب نمی باشد. الگوی توزیع فضایی دبیرستان ها در منطقه 4 نشان می دهد که بیشتر مدارس منطقه 4 در وضعیت مناسبی از لحاظ قرار گیری و همجواری با کاربری های ناسازگار و سازگار قرار دارد. بنابراین الگوی توزیع فضایی کاربری دبیرستان در منطقه 4 مطلوب می باشد.
ارائه یک روش نوین برای ارزیابی ریسک خشکسالی استان فارس با تلفیق داده های ماهانه بارندگی ماهواره TRMM و داده های شاخص پوشش گیاهی NDVI سنجنده Terra/MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تهیه نقشه خطر خشکسالی استان فارس با ترکیب روش شاخص خشکسالی هواشناسی SPI و روش آنومالی NDVI انجام گرفته است. ابتدا به کمک داده های ماهانه بارندگی از 44 ایستگاه استان فارس طی دوره آماری 2008-2000، شاخص خشکسالی SPI فصل رشد گیاهان محاسبه شد. سپس نقشه های SPI را با استفاده از روش کریجینگ معمولی تهیه شده و در پنج کلاس از نظر شدت خشکسالی (در هر سال) قرار گرفتند. پس از اعتبارسنجی داده های ماهواره TRMM، نقشه SPI فصل رشد گیاهان در هر سال به دست آمد. نتایج پژوهش بیانگر انطباق قابل قبول نقشه های SPI داده های زمینی و SPI مبتنی بر داده های TRMM است. در مرحله بعد، نقشه های آنومالی شاخص NDVI فصل رشد گیاهان با استفاده از لایه های NDVI سنجنده MODIS در دوره نُه ساله تهیه شد و در پنج کلاس شدت خشکسالی (در هرسال) طبقه بندی شدند. نقشه فراوانی خشکسالی از روی نقشه های باینری سالانه (بودن یا نبودن خشکسالی) استخراج شده است. از ترکیب وزنی خطی نقشه های احتمال وقوع خشکسالی دو روش شاخص SPI و آنومالی NDVI، نقشه ریسک خشکسالی به دست آمد. براساس این نقشه، تقریباً بیشتر استان فارس مستعد خشکسالی بوده و خشکسالی با شدت های مختلف را در دوره آماری مذکور تجربه کرده است.
پیشنهاد روشی برای جایگزینی داده های تابشی سنجندة MODIS با استفاده از مدل CRTM تصحیح شده در مقیاس محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر روشی برای جایگزین کردن چگالی های شار تصاویر سنجندة MODIS با استفاده از مدل انتقال انرژی مجمع (CRTM) که از مدل های حل معادلة انتقال انرژی است، ارائه شده است. بدین منظور اندازه گیری های رادیوساند مربوط به ایستگاه سینوپتیک بندرعباس به همراه چگالی های شار اندازه گیری شده از تصاویر شب سنجندة MODIS مستقر بر سکوی Aqua برای آب های عمیق خلیج فارس مورد استفاده قرار گرفت. بنابراین با استفاده از پیش بینی کننده های استاندارد نسخة هشتم مدل گذردهی مسیر نوری (OPTRAN) که بخش اصلی مدل CRTM است، اختلاف چگالی های شار محاسبه شده به وسیلة مدل CRTM و اندازه گیری شده به وسیلة سنجندة MODIS مدل سازی شده است. پس از پیاده سازی روش مورد نظر، مقدار میانگین RMSE چگالی های شار محاسبه شده از مدل CRTM با مقدار اندازه گیری شده برای تصاویر سنجندة MODIS منتخب برای آزمون کارایی روش، در تمام باندها W/(m 2 .µm.sr) 47/0 محاسبه شد که با اعمال تصحیحات ارائه شده در پژوهش حاضر به 39/0 تغییر یافت. مقدار میانگین RMSE دمای درخشندگی میانگین معادل این چگالی های شار نیز به ترتیب 45/6 و 27/5 درجة کلوین محاسبه گردید. با استفاده از روش ارائه شده در این پژوهش، مقادیر چگالی های شار حاصل از مدل CRTM به مقادیر چگالی های شار سنجندة MODIS نزدیک تر می شود. بنابراین می توان از این مدل برای ارزیابی چگالی های شار سنجندة MODIS استفاده کرد و در مواردی نظیر وجود نویز بالا یا وجود ابر در تصاویر یا ازکارافتادن سنجنده، داده های آن را با داده های محاسباتی مدل CRTM تصحیح شده جایگزین کرد. کلید واژه ها : پروفایل دما، MODIS، CRTM، ماهواره.
محاسبة عدم قطعیت محلی و مکانی بارش با استفاده از الگوریتم های شبیه سازی زمین آماری SGS وSGS CO-(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان روش های معمول درون یابی، روش های کریجینگ و کوکریجینگ به عنوان بهترین برآوردگرهای خطی نااریب، کاربرد فراوانی در درون یابی داده های بارش دارند. مدل های مذکور به رغم مزیت شان نمایش همواری از پدیدة تحت مطالعه به دست می دهند و چون براساس میانگین محلی داده ها عمل می کنند، مقادیر حداکثر را کمتر و مقادیر حداقل را بیشتر از مقدار واقعی پیش بینی می کنند. بنابراین استفاده از این مدل ها به تنهایی در مواردی که هدف ارزیابی میزان ریسک و بررسی تغییرپذیری یک پدیده است، مناسب نیست. تغییرپذیری پدیده با استفاده از عدم قطعیت اندازه گیری می شود. در پژوهش حاضر به منظور محاسبة عدم قطعیت محلی و مکانی متغیر بارندگی، از الگوریتم های شبیه سازی زمین آماری SGS و CO-SGS استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند الگوریتم های SGS و CO-SGS در نمونه های شبیه سازی با بازسازی مقادیر محتمل حداکثر و حداقل و همچنین حفظ دامنة نوسانات بارندگی در هر واحد مکانی، واریانسی نزدیک به واریانس نمونه های اصلی تولید می کنند. اختلاف واریانس شبیه سازی در مقایسه با نمونة اصلی بسیار ناچیز است، درحالی که واریانس روش های درون یابی اختلاف فاحشی با واریانس نمونه های اصلی دارد. همچنین نتایج نشان می دهند که این الگوریتم ها می توانند عدم قطعیت محلی و مکانی پدیده های مکانی ازجمله بارش را به درستی محاسبه کنند. کلید واژه ها : بارندگی، عدم قطعیت، شبیه سازی زمین آماری، الگوریتم SGS، الگوریتم CO-SGS.
مسیریابی خطوط انتقال برق با استفاده از الگوریتم NSGA-II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش های نوین بهینه سازی فرایند مسیریابی خطوط انتقال برق می توانند بسیاری از مسائل پیچیده ای را که تصمیم گیران مسیریابی خطوط انتقال برق با آن مواجه اند، حل کنند. با توجه به گستردگی عوامل درگیر در مسیریابی خطوط انتقال برق می توان الگوریتم های تکاملی چندهدفه را به عنوان ابزاری مناسب در این زمینه در نظر گرفت. در پژوهش حاضر با بهره گیری از الگوریتم تکاملی چندهدفه NSGA-II و با ارائة عملگرهای ژنتیکی مناسب، به مسیریابی بهینة خط انتقال برق پرداخته شد. با نظر متخصصان صنعت برق در وزارت نیرو و برق منطقه ای مازندران، سه تابع هدف به منظور تولید مسیر هایی با ویژگی های F1- کمترین هزینة اقتصادی، F2- کمترین تأثیرات سوء زیست محیطی و اجتماعی و F3- دسترسی و نگهداری راحت از خط انتقال، طراحی شده است. اجرا و ارزیابی مدل ارائه شده در بستر سامانة اطلاعات مکانی (GIS) نشان داد که این مدل توانایی بالایی در بهینه سازی توابع هدف دارد. مدل مذکور برای مسیریابی بین دو پست برق 400 کیلوولت ناریوران (شهر آمل) و حسن کیف (شهر کلاردشت) در برق منطقه ای مازندران اجرا شد. نتایج تحقیق، بهبود میانگین 15درصدی مقادیر توابع هدف را در مقایسه با مسیر موجود نشان می دهند. کلید واژه ها : مسیریابی، انتقال برق، NSGA-II،GIS.
تحلیل فضایی رابطه نوع کاربری زمین با ارتکاب بزهکاری با استفاده از مدل آنتروپی محلی (مطالعه موردی: رابطه کاربری های مسکونی، تجاری و بانک با وقوع بزه شرارت در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوع و میزان کاربری اراضی و نحوه استفاده از زمین در سطح شهرها تأثیر غیرقابل انکاری در شکل گیری الگوهای رفتاری هنجار و نابهنجار دارد. در بسیاری از موارد کمبود یا نبود یک کاربری خاص تسهیل کننده یا مانع بروز بزهکاری است. بنابراین، شناسایی ارتباط نوع و میزان کاربری با وقوع جرایم نقش تعیین کننده ای در فرایند برنامه ریزی پیشگیری از جرم دارد. در پژوهش حاضر با هدف تحلیل نوع کاربری اراضی در فضاهای شهری و وقوع بزهکاری ارتباط بین نوع و میزان وجود کاربری های مسکونی، تجاری و بانک ها با ارتکاب بزه شرارت مورد سنجش قرارگرفتهاست. این پژوهش از نوع کاربردی است که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شدهاست. داده های پژوهش به دو روش اسنادی و میدانی گردآوری و به منظور تحلیل مکانی ارتباط بین متغیرهای مورد بررسی از مدل آنتروپی محلی استفاده شده است. نتایج حاصل از خودهمبستگی مکانی متغیرهای پژوهش نشان دهنده الگوهای خوشه ای معنادار درزمینه وقوع بزه شرارت در شهر تهران است. با توجه به تراکم بزهکاری در مناطق خاصی از شهر تهران انطباق و ارتباط معنادار جرایم و کاربری های مورد پژوهش در برخی از محدوده ها بسیار قوی است و بیانگر معناداری بسیار بالایی(در سطح بونفرونی) است. هرچند تمامی کاربری ها تأثیر یکسانی بر وقوع بزه -شرارت- ندارد. یافته های پژوهش بر ضرورت انجام پژوهش های بیشتر به منظور تشخیص عوامل بروز بزهکاری تحتتأثیر نوع کاربری های خاص تنها در محدوده لکه های شناسایی شده و سعی در کاهش تأثیر این عوامل به منظور پیشگیری و کنترل بزهکاری در این محدوده های خاص را نشانمی دهد.
طبقه بندی داده های لیدار موج پیوسته با ترکیب ویژگی های فیزیکی و هندسی در مناطق شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دو دهة اخیر استفاده از لیزراسکن های هوایی یا لیدار در کاربردهای گوناگون مهندسی ژئوماتیک رشد فزاینده ای یافته است. دلیل این امر قابلیت اعتماد بالا و صحت داده های خروجی حاصل از این نوع سنجنده هاست. خروجی لیدار، ابرنقاط سه بعدی طبقه بندی نشده و غیرساختاریافته است. برای عملیاتی کردن داده های مذکور می بایست این داده ها به نوعی ساختارمند شوند و در کلاس های متمایز طبقه بندی گردند. در پژوهش حاضر با تلفیق ویژگی های هندسی و فیزیکی داده های حاصل از سنجندة جدید لیزراسکن هوایی موج پیوسته، بردار ویژگی متناسب با هر نقطه از ابرنقاط تشکیل می شود. روند پردازش به کارگرفته شده در این مقاله شامل استخراج ویژگی های هندسی از مختصات سه بعدی نقاط موجود در ابرنقاط است. این ویژگی شامل میزان مشارکت نقطة مطلوب در تشکیل یک صفحه در ابرنقاط است. برای رسیدن به این هدف از تبدیل هاف سه بعدی استفاده شده است. در کنار این ویژگی هندسی، ویژگی های فیزیکی شامل دامنة پالس، پهنای پالس و شمارة پالس بازگشتی نیز به هر نقطه در داده های لیزراسکن هوایی موج پیوسته اختصاص داده می شود. با استفاده از بردار ویژگی تشیکل شده برای هر نقطه و طبقه بندی کنندة ماشین بردار پشتیبان، ابرنقاط غیرساختاریافته را به مجموعه ای ساختاریافته و کلاسه بندی شده تبدیل می کنیم. خروجی حاصل از روش ارائه شده در این مقاله شامل ابرنقطه ای طبقه بندی شده به سه کلاس زمین لخت، ساختمان و پوشش گیاهی است. این طبقه بندی با دقت کلی 04/81 درصد، ضریب کاپا 69/0 و دقت میانگین 21/79 درصد انجام شده است. کلید واژه ها : لیدار موج پیوسته، طبقه بندی کنندة ماشین بردار پشتیبان، پردازش ابرنقاط، تبدیل هاف سه بعدی، مناطق شهری
کاربرد روش های زمین آمار و GIS در مکان یابی مناطق مستعد سیستم های آبیاری در مناطق خشک و نیمه خشک (مطالعة موردی: دشت خالدآباد بادرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درسال ها یاخیر،اهمیت آب زیرزمینی به مثابه منبع مهم تأمین آب در مناطق خشک و نیمه خشک به دلیلبرداشتبی رویهازآن دوچندان شده است. برداشت بی رویه سبب افتسطحایستابیآب در بسیاری از مناطق کشور شده است و باجایگزین کردن روش ها ی آبیارینوینبه جایروشآبیاریسنتیمی تواناز روند افت سفره و درنتیجه بیابان زایی جلوگیری کرد. کیفیتآب آبیاریازمحدویت ها ی مهم توسعة آبیاریتحتفشار در مناطق خشکو نیمه خشک به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر شناسایی مناطق مستعد آبیاری تحت فشار در دشت خالدآباد با استفاده از تکنیک های زمین آمار و GIS است. به منظور پهنه بندی کیفیت آب دشت از پارامترهای کیفی 11 چاه پیزومتری موجود در دشت استفاده شد. برای پهنه بندی نقشه های کیفی از بین روش های زمین آماری IDWو کریجینگ ، روش کریجینگ به دلیل داشتن RMSE و MAE کمتر، انتخاب شد. با روی هم انداختن لایه های کیفیت آب براساس منطق بولین، مناطق با کیفیتآب مناسب برایاجرایسیستمآبیاریتحتفشارمشخصشدند. نتایج نشان دادند که 9/21 درصد از منطقه برای آبیاری بارانی مناسب و 4/54 درصد از منطقه برای آبیاری قطره ای مناسب است. پیزومترهایاستفاده شده برای آبیاریقطره ایدرمحدودةوسیع تری قرارگرفتند.بنابرایندربخشوسیعیازمنطقة مورد مطالعه، سیستم آبیاریقطره ای درمقایسه با روش آبیاری بارانیقابلیتاجرایی و راندمان آبیاری بالاتری دارد. کلید واژه ها : GIS، کیفیت آب زیرزمینی، آبیاری تحت فشار، مکان یابی، بادرود.
تعیین فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی خاک در تفکیک رخساره های کویری براساس روش میانگین هندسی و تجمیع لایه های اطلاعاتی سنجندة ASTER (مطالعة موردی: پلایای طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهیة نقشة دقیق از ساختارهای زمین شناسی، در مدیریت سرزمین اهمیت بسزایی دارد. بسیاری از این ساختارها در مناطق خشک و بیابانی منشأ رسوبات بادی، غبار و ذرات معلق در هوا به شمار می آیند. افزایش روزافزون توان تفکیک سنجنده ها و دسترسی آسان به آنها، کمک شایانی به مطالعة مناطق بیابانی کرده است. هدف پژوهش حاضر، تعیین مهم ترین عوامل مؤثر در تفکیک رخساره های کویری براساس روش میانگین هندسی و تجمیع لایه های اطلاعاتی سنجندة ASTERاست. به منظور انجام پژوهش حاضر از تصویر ماهواره ای استر مربوط به تاریخ 23 ژوئن سال 2010 استفاده شد.ابتدا 40 نمونه از خاک سطحی منطقة مطالعاتی برداشت شد ومؤلفه های مختلف خاک شناسی (آنیون ها، کاتیون ها، بافت، رطوبت و pH) در آزمایشگاه تجزیه و تحلیل شدند.به منظور بررسی اثر توپوگرافی بر شکل رخساره ها از مدل رقومی ارتفاع بهره گرفته شد. ارزش پیکسل ها در باندهای مختلف در محل نمونه های آموزشی (26 نمونه) استخراج شد و سپس با استفاده از روش رگرسیون چندگانة خطی اقدام به برپایی مدل های همبستگی شد. با استفاده از مدل های رگرسیونی در محل نقاط شاهد (14 نمونه)، مقادیر تخمینی در این نقاط محاسبه و صحت مدل ها ارزیابی گردید. با اعمال مدل ها روی باندهای مرتبط، نقشة مربوط به هر مؤلفه تهیه و پس از استانداردسازی با استفاده از روش تفکیک تراکمی طبقه بندی شدند. صحت طبقه بندی نقشه های تولیدشده براساس نقشة واقعیت زمینی برآورد گردید. سپس با استفاده از روش میانگین هندسی و تجمیع، لایه های اطلاعاتی تلفیق شدند. درنهایت، ارزیابی صحت نقشه های خروجی نیز صورت گرفت. نتایج تحقیق حاضر حاکی از نبود رابطة معنادار بین مؤلفه های سدیم، کربنات، هدایت الکتریکی خاک و توپوگرافی با داده های ماهواره ای در منطقة مطالعاتی است. همچنین نتایج نشان دادند که گرچه براساس مدل های تخمینی رس، سیلت، قلیایی بودن، رطوبت و استفاده از رویکرد ادغام رخساره هایی که بازتاب طیفی مشابه دارند می توان حداکثر تا 4 رخساره را در منطقة مطالعاتی تفکیک کرد، اما براساس روش میانگین هندسی و با استفاده از اثر جداگانة مؤلفة آهک و اثر متقابل مؤلفه های بیکربنات آهک، پتاسیم آهک، و بیکربنات آهک پتاسیم با صحت کلی بیش از 53 درصد می توان 5 رخساره را تفکیک کرد. کلید واژه ها : رخساره، میانگین هندسی، تجمیع،ژئوموفولوژی، پلایا، طبس.
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی در نقش پذیری نهادهای محلی جهت مدیریت بحران زلزله مناطق روستایی (شهرستان قیر و کارزین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زلزله، سالانه خسارت های زیادی در کشورهای مختلف به بار می آورد و گروه های انسانی را از جنبه های مختلف مادی و معنوی در معرض آسیب قرار می دهد. ایران از نظر میانگین سالانه بیشترین تعداد مطلق جمعیت در معرض خطر زلزله، در جایگاه هفتم آسیا و سیزدهم جهان قرار دارد. در میان نواحی سکونتگاهی کشور، شهرستان قیروکارزین در طول تاریخ، همواره با زلزله های ویرانگری رو به رو بوده است. این شرایط، زمینه ساز وقوع قوی ترین زمین لرزه ها در قیروکارزین شده که تلفات و خسارات بسیار زیادی را بر عرصه های شهری و روستایی وارد کرده است. در این ارتباط سیستم اطلاعات مکانی می تواند نقش بسزایی در زمینه تعیین مناطق در معرض مخاطره، نحوه توزیع و کیفیت ساختارهای فیزیکی در معرض خطر و تحلیل مشخصات اقتصادی، اجتماعی و جمعیت مواجه با خطر ایفا نمایند. هدف از این مطالعه، شناسایی پهنه های امن و ناامن و مکانیابی مناسب برای ایجاد پایگاه های مدیریت بحران در شهرستان قیروکارزین می باشد. برای رسیدن به این هدف، اطلاعات مربوط به معیارهای مختلف، مطالعه و به سه دسته متغیرهای طبیعی، متغیرهای کالبدی و متغیرهای نهادی - مدیریتی تقسیم بندی شدند. سپس لایه های اطلاعاتی مربوط به معیارهای مختلف به سامانه GIS وارد و بعد از آماده سازی با استفاده از معادله ی خطی فازی استاندارد سازی شده، سپس تلفیق نقشه ها با استفاده از جمع فازی صورت گرفت. در نهایت پهنه های مناسب و نامناسب از جهت خطر پذیری و ایجاد پایگاه های مدیریت بحران مشخص و بر پایه یافته های این تحقیق، سه روستا با توجه به قابلیت آنها برای ایجاد پایگاه های مدیریت بحران در سه سطح متفاوت تعیین شدند تا دهیاری ها را در فرایند مدیریت بحران در شهرستان قیروکارزین یاری نمایند و از توانایی سیستم اطلاعات جغرافیایی در جهت پیشبرد اهداف پایگاه های مدیریت بحران بهره گرفته شود.
پهنه بندی کاربری توسعة شهری با استفاده از منطق فازی (fuzzy) در محیط سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS) (مطالعة موردی: گرگان، گنبد و علی آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرزمین، منبعی محدود و آسیب پذیر است، اما اگر از سودمندی های آن به درستی استفاده شود، این منبع، ابدی و قابل تجدید خواهد بود. برای بهره برداری از سرزمین، با صرفة اقتصادی و مستمر باید روند بهره برداری را در چارچوبی برنامه ریزی شده به نام طرح مدیریت اجرا کرد. چنین تفکری، مقدمه ای برای آمایش سرزمین یا برنامه ریزی برای استفاده از اراضی شده است. ایجاد و به کار گیری سامانه های اطلاعات جغرافیای (GIS)، در بسیاری از زمینه ها از جمله آمایش سرزمین، محیط زیست و توسعة شهری، به بروز تغییرها و جهش های عظیمی منجر شد. این پژوهش، تلاش می کند بخشی از نیازهای اطلاعاتی در مورد امکان توسعة شهری و تخمین قابلیت اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی شهرستان های علی آباد، گنبد و گرگان در استان گلستان را تأمین کند و مناطق مستعد توسعة شهری را بیابد. در این تحقیق، برای جمع آوری داده های مورد نیاز در سامانة اطلاعات جغرافیایی (GIS)، نقشة تناسب اراضی برای کاربری توسعة شهری از روش ارزیابی چندمعیاره (MCE) و فازی سازی (Fuzzy) استفاده شد و عوامل مورد بررسی با توجه به روش وزن دهی سلسله مراتبی (AHP)، در محیط نرم افزار IDRISI Kilimanjaro و ArcGIS آماده شد. نتایج نشان می دهد که 3،845،306،130 متر مربع از مساحت منطقه با توان بالا، 36،553،066 متر مربع با توان متوسط و 5،067،405،586 متر مربع نیز با توان ضعیف است.
مدیریت و دفع رواناب های شهری با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و تکنیک River tools (مطالعه موردی: منطقه یک شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: شهر اهواز یکی از کلان شهرهای ایران و به لحاظ توپوگرافی، جزو مناطق پست و جلگه ای با شیب بسیار کم است. در این شهر ساخت و ساز های غیر اصولی و بارش های آنی و رگباری از عوامل مهم آب گرفتگی معابر هستند. این عوامل، باعث شده است تا به این موضوع پرداخته شود.
روش: این پژوهش که به روش توصیفی/ تحلیلی انجام شده و مبتنی بر روش علی و معلولی است با استفاده از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و تکنیک River tools به بررسی، شناسایی و مدیریت آب های سطحی و سیلاب های شهری در منطقه یک کلان شهر اهواز، به هنگام بارندگی پرداخته است و نقشه های شیب، جهت شیب و مناطقی که در هنگام بارندگی دارای پتانسیل آب گرفتگی هستند، برای این منطقه تهیه گردیده است.
یافته ها/ نتایج: در این منطقه به علت شیب کم امکان تخلیه ثقلی و به علت هزینه زیاد امکان پمپاژ آب به رودخانه کارون وجود نداشته است، ولی با استفاده از تحلیل های GIS بهترین مسیر طبیعی منطبق بر خیابان ها برای تخلیه رواناب، مشخص شده است و در نهایت، نقشه شبکه پیشنهادی دفع آب های سطحی از منطقه مورد مطالعه ارایه شده است.
نتیجه گیری: در منطقه یک شهر اهواز، شبکه آب راهه درختی یا سلسله مراتبی جمع آوری آب سطحی منطبق بر خیابان ها و کوچه های بافت شهری، پیش بینی شده است. تا آب جمع آوری شده از این منطقه به این کانال های پیش بینی شده هدایت و از آنجا به رودخانه کارون سرازیر شود.
پایش تغییرات پوشش برف با استفاده از تصاویر سنجنده مودیس در منطقه ی شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه و اندازه گیری تغییرات سطوح برف به عنوان یکی از منابع مهم تأمین آب، بسیار حائز اهمیت است. با توجه به شرایط سخت فیزیکی محیط های کوهستانی امکان اندازه گیری دائم زمینی جهت تخمین منابع برفابی و تشکیل پایگاه داده ها وجود ندارد. به همین جهت استفاده از تصاویر ماهواره ای در شناسایی مناطق برفگیر و ارزیابی تغییرات آن بسیار مهم می باشد.
داده های مورد استفاده در این مطالعه، تصاویر ماهواره ای سنجنده مودیس منطقه ی شمال غرب ایران مربوط به سال های 2000 تا 2009 میلادی می باشد. روش مورد استفاده در این مطالعه شاخص NDSI، طبقه بندی های نظارت نشده و نظارت شده می باشد که پس از مقایسه بین روش ها، طبقه بندی نظارت شده به عنوان روش مناسب انتخاب گردید. بررسی نقشه های مربوط به تغییرات پوشش برفی در ماه آوریل نشان داد که در طول دوره ی مورد مطالعه، کمترین مقدار پوشش برف مربوط به سال 2008 با 01/1040 کیلومتر مربع و بیشترین مساحت مربوط به سال 2007 با 78/10471 کیلومتر مربع می باشد. این موضوع، نشان دهنده ی تغییرات 1000 درصدی در طول یک دهه در میزان پوشش برف منطقه شمال غرب ایران بوده و آسیب پذیری منابع آب وابسته به ذوب برف را در این منطقه نشان می دهد. همچنین نتایج نشان داد در سال هایی که میانگین دمای فصل سرد پایین تر می باشد، سطح پوشش برف در بهار همان سال بیشتر از سال های دیگر می باشد به طوری که در سال 2007 کمترین میانگین دما را در طول ده سال داشته (6/2 در جه سانتیگراد) در حالی که بیشترین سطح پوشش برفی در طول ده سال نیز مربوط به همین سال می باشد (78/10471 کیلومتر مربع).
استفاده از الگوریتم سه باندی برای تخمین میزان کلروفیل a و فسفر کل در تالاب انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازتاب طیفی آب های داخل خشکی ها ازجمله تالاب ها در هر طول موج می تواند ناشی از مقادیر مختلف کلروفیل a باشد. عمل ریاضی سادة نسبت گیری بازتاب های طیفی پدیده ها در طول موج های مختلف که در سنجش از دور به شاخص طیفی معروف است می تواند موجب تشدید اختلاف هایی نظیر بازتاب پدیده ها و کاهش اثر عوامل منفی به ویژه عوامل محیطی شود. ازجمله شاخص های طیفی که در مطالعات آب ها به خصوص تخمین میزان کلروفیل a به کار گرفته می شود، می توان به نتیجة حاصل از شاخص سه باندی اشاره کرد. در این پژوهش از نمونه های آب تالاب انزلی با میزان کلروفیل a بین 07/2 تا 9/23 میلی گرم در لیتر استفاده شده است. بررسی رابطة مقدار کلروفیل a با شاخص سه باندی، رابطه ای قوی را بین مقدار این شاخص با مقدار کلروفیل a در دو عمق 15 و 30 سانتی متری نشان داد. البته این رابطه در عمق 15 سانتی متری آشکارا قوی تر است. در این تحقیق حداکثر حساسیت به جذب ذرات کلروفیل a در طول موج 680 نانومتر و حداقل حساسیت به انعکاس کلروفیل a در طول 700 نانومتر است. برای محاسبة شاخص سه باندی از باند جذبی آب در محدودة طول موج مادون قرمز نزدیک به منظور نرمال کردن استفاده شد در اینجا برابر با 757 نانومتر در نظر گرفته شده است. در این مطالعه رابطة بین فسفر کل با میزان شاخص سه باندی نیز به دلیل رابطة مستقیم میزان کلروفیل a با فسفر کل بررسی شد، که همانند میزان کلروفیل a در عمق 15 سانتی متری رابطة قوی تری را در مقایسه با عمق 30 سانتی متری نشان می دهد.