فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۶٬۲۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرهای بزرگ نواحی متروپلیتن در کشورهای در حال توسعه به شدت در حال رشد هستند. این نواحی تمامی امکانات، خدمات و سرمایه های کشور را در خود بلعیده، ولی با این وجود با انواع مشکلات و معضلات شهری دست و پنجه نرم می کنند. از طرف دیگر سایر نقاط در این کشورها اعم از شهرهای میانی، کوچک و نقاط روستایی از توسعه عقب مانده اند و دچار رکود و توقف پیشرفت خود شده اند. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای– کاربردی و روش تحقیق ترکیبی (پیمایش و توصیفی– تحلیلی) به ارزیابی کارکرد شهرهای کوچک در نظام شهری استان لرستان پرداخته است. همچنین با استفاده از مدل های ضریب کشش پذیری، تاپسیس، ضریب مکانی و نرم افزار EXCEL و GIS داده ها و اطلاعات، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داده است طی دوره 1355-1390 بیشترین و کمترین ضریب کشش پذیری را در بین کل شهر های استان لرستان به ترتیب شهرهای الیگودرز و دورود با ضریب 3/2 و 026/- دارا بوده اند، همچنین نتایج مدل L.Q نشان داده است شهرهای نام برده فعالیت پایه آنها فقط بخش صنعت می باشد. در نهایت رتبه بندی مدل TOPSIS نشان داده شهر بروجرد از لحاظ ایده آل منفی کمترین فاصله (217/0) را با ایده آل مورد نظر داشته است.
سنجش بازار سرپوشیده اردبیل به لحاظ برخورداری از مؤلفه های پویایی فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای شهری مکان هایی برای برقراری ارتباطات و تعامل جوامع انسانی هستند که افراد با علایق و خواست های متفاوت گرد هم می آیند. بازارها و مراکز تجاری به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای شهری که به اشکال مختلف در کالبد شهرها تبلور یافته اند، جز مهمی از سیستم فضای شهری محسوب می شوند. بازارها اعم از سنتی و مدرن در حکم اسناد هویت بخش به یک جامعه شهری محسوب می شوند، به طوری که حیات شهر و بازار به هم پیوند خورده اند. ویژگی کالبدی و معماری این مراکز به گونه ای بوده که آن ها را به دنیایی از فعالیت ها و تعاملات اجتماعی و فرهنگی و اتفاقات شهری تبدیل نموده است. هدف این پژوهش ارزیابی بازار سرپوشیده اردبیل از لحاظ برخورداری از مؤلفه های پویایی فضای شهری و روش این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و برای جمع آوری داده ها از منابع کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را متخصصان، کارشناسان و بازدیدکنندگان بازار سرپوشیده تشکیل می دهد. با توجه به جمعیت شهر اردبیل، 384 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده و برای تجزیه تحلیل دادها از روش های آزمون t تک نمونه ای و رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای نشان می دهد که وضعیت بازار سرپوشیده اردبیل از لحاظ برخورداری از مؤلفه های پویای فضای شهری به طور کلی با مقدار محاسبه 44/3 که بالاتر از حد مبنا (3) است، در وضعیت مطلوبی قرار دارد. نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نیز نشان می دهد از میان مؤلفه های پویایی فضای شهری, مؤلفه کاربری های مختلط و گوناگون با ضریب بتا 397/0 بیشترین تأثیر را داشته است و بعد از آن به ترتیب مؤلفه های ساختار، فرم و انعطاف پذیری، تأمین ایمنی و امنیت، زمان مندی و نفوذ پذیری و دسترسی مناسب در رتبه های بعدی قرار داشته اند.
ارزیابی و پیش بینی تغییرات و پراکنش افقی شهرها با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه و سیستم اطلاعات جغرافیایی (نمونه موردی: شهر تبریز در مطقع زمانی 1389-1363)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه شهرها با رشدی شتابان در حال گسترش و توسعه هستند، به طوری که فرایند توسعة شهرها در حال حاضر یکی از مهمترین موضوعات پیشِ روی پژوهشگران مسائل شهری است. افزون بر میزان رشد شهرها، چگونگی تغییرات کاربری ها در سطح کلان نیز مورد توجه می باشد .در پژوهش حاضر چارچوبی برای تهیه نقشه و تحلیل الگوهای قابل پیش بینی از گسترش شهر در مقیاس های فضایی- کالبدی متفاوت، با هدف تحلیل فرایندهای رشد و گسترش شهر تبریز فراهم شده است. در این مقاله با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و با استفاده از تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1363 تا 1389 با تاکید بر گسترش فضائی شهر تبریز مورد ارزیابی قرار گرفته و نیز با استفاده از فنون پیش بینی تغییرات کاربری اراضی از جمله روش سلول های خودکار و زنجیره های مارکوف روند احتمالی گسترش شهر تبریز تا سال 1400 مورد پیش بینی قرار گرفته است. بر اساس نتایج این تحقیق، مشخص شد که گسترش شهر تبریز در چه ابعاد و مقیاسی به ترتیب شدت عمل، کاربری های کشاورزی، مرتعی، آبی، بایر، کوهستانی پیرامون خود را تحت گسترش فضایی- کالبدی خود قرار داده است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت شهر تبریز از 5768 هکتار در سال 1363 به 11853 هکتار در سال 1389 رسیده و با این روند، طبق پیش بینی های انجام شده در سال 1400 به بیش از 14312 هکتار خواهد رسید. همچنین روند توسعه شهر نشان دهنده این است که تمایل گسترش کالبدی- فضایی شهر تبریز در امتداد شرقی و غربی است؛ یعنی منطقه ای که زمین های مرغوب کشاورزی اطراف شهر در آنجا قرار گرفته است.
تحلیلی بر توزیع خدمات شهری در کلان شهر اهواز از منظر عدالت فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تحلیلی بر توزیع خدمات شهری در کلان شهر اهواز از منظر عدالت فضایی می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر روش، ترکیبی از روش های توصیفی– تحلیلی است و در گردآوری داده ها از شیوه کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. مناطق هفت گانه اهواز به عنوان واحدهای جغرافیایی در سنجش «عدالت فضایی» و 15 شاخص تعیین کننده خدمات عمومی برای نیل به این هدف انتخاب شده اند. سپس با استفاده از نظرات کارشناسان اقدام به میزان اهمیت ، شاخص ها در محیط فازی شد. برای تحلیل و رتبه بندی مناطق شهری از منظر برخورداری از خدمات عمومی از مدل هایی چون ویکور، الکتر و توسعه انسانی (HDI) و برای رسیدن به یک نتایج واحد از تحلیل داده ها در مدل های مختلف، از تکنیک تلفیقی کاندرست استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که مناطق4 ، 3 و2 به عنوان برخوردارترین مناطق، مناطق1 و 8 نیمه برخوردار و مناطق 6 و 7 پایین ترین برخورداری را از خدمات شهری دارند. سپس برای سنجش ارتباط بین جمعیت و برخورداری از خدمات شهری از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. ضریب همبستگی (471/0) به دست آمده گویای این واقعیت است که ارتباط ضعیفی بین پراکنش جمعیت و توزیع خدمات وجود دارد.
سنجش میزان تحقق پذیری حکمروایی خوب شهری در ایران (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمروایی خوب شهری را می توان شیوه و فرایند اداره امور شهری با مشارکت و تعامل سازنده سه بخش دولتی، خصوصی و جامعه مدنی به منظور نیل به شهر سالم، باکیفیت و قابلیت زندگی بالا و توسعه پایدار شهری تعریف کرد. با توجه به مؤلفه های مورد بررسی و ماهیت کاربردی پژوهش، روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. هدف پژوهش، سنجش نواحی شهر ایلام به لحاظ شاخص های حکمروایی خوب شهری است. محدوده جغرافیایی پژوهش، شهر ایلام است که در سرشماری سال 1390 جمعیت آن برابر 172213 نفر بوده است. جامعه آماری تحقیق 42613 خانوار ساکن شهر ایلام و حجم نمونه 397 نفر سرپرست خانوار است که با استفاده از فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که مقدار 86/0 به دست آمده است. در این تحقیق، از هفت شاخص مشارکت، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، قانون محوری، عدالت، شفافیت و کارایی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss و از آزمون T تک نمونه ای استفاده شده است. ارزشگذاری متغیرها با بهره مندی از طیف لیکرت صورت گرفته است. براساس نتایج پژوهش، سطح تمام شاخص های حکمرانی خوب در شهر ایلام، پایین تر از سطح متوسط طیف لیکرت است؛ بنابراین، نواحی شهر ایلام به لحاظ این مؤلفه ها در وضعیتی نامطلوب قرار دارند.
خرده گیری و موشکافی (3)
حوزه های تخصصی:
کوهپایه، مرواریدی درخشان در حاشیه کویر (1)
حوزه های تخصصی:
مطالعة تطبیقی الگوی رشد فضایی-کالبدی کلان شهرهای تبریز و استانبول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی رشد شهری یکی از مباحث اصلی است که می تواند به پایداری و حیات شهرها کمک نماید و با تمام خصوصیات اعم از فرم و کارکرد و کالبد و محتوی، دغدغة بی پایان فیلسوفان و نظریه پردازان و آرمان گرایان از حداقل 5 قرن قبل از میلاد تا عصر حاضر بوده است و امروزه، آگاهی از فرم فضایی و شکل شهر می تواند یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در میزان موفقیت برنامه ریزان و دست اندرکاران شهری باشد و به بهبود محیط های شهری کمک شایانی بنماید. لذا، با توجه به ضرورت موضوع، ما نیز در پژوهش حاضر، در مطالعه ای تطبیقی در تلاشیم تا با استفاده از روش های کمی، الگوی رشد فضایی- کالبدی دو کلان شهر خواهر خوانده، یعنی کلان شهرهای تبریز و استانبول را ارزیابی کنیم. پژوهش حاضر، از نظر ماهیت و روش، دارای رویکرد توصیفی- تحلیلی و کاربردی است. به طوری که، ابتدا با استفاده از مطالعات میدانی، اسنادی و کتابخانه ای به بررسی و استخراج اطلاعات مورد نیاز پرداخته و سپس فرم کالبدی- فضایی رشد شهر تبریز (با 10 منطقه) و استانبول (با 39 منطقه) را با استفاده از روش های کمی محاسبه کرده است؛ برای سنجش فرم از چهار روش (آنتروپی، جینی، موران، گری) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوی رشد کلان شهر تبریز، پراکنده بوده و در سال 1390 گرایش به الگوی تصادفی را نشان می دهد. اما فرم کلان شهر استانبول، گرایش به الگوی رشد متمرکز را نشان می دهد.
سیستان
تحلیل فازی شاخص های موثر در ارزیابی توان توسعه شهری نمونه موردی: حوضه آبریز غفار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با روش شناسی «توصیفی-تحلیلی» با هدف تحلیل شاخص های مؤثر در ارزیابی توان توسعه شهری در حوضه آبریز غفار در استان خوزستان به انجام رسیده است. شاخص های مؤثر در توان توسعه شهری حوضه، با توجه به منابع و داده های در دسترس در 12 شاخص توپوگرافی، پوشش گیاهی، درجه شیب، جهت زمین، وضعیت خاک، ارتفاع، توان کاربری، راه های ارتباطی منطقه، هیدرولوژی منطقه، پهنه اقتصادی و اجتماعی منطقه، وضعیت کاربری زمین و وضعیت گسل های موجود در منطقه دسته بندی شده است. جهت تشکیل پایگاه داده و تهیه لایه های مورد نیاز، از نقشه های پایه موجود در سازمان منابع طبیعی استان خوزستان استفاده شده است. برای دستیابی به وضعیت توان توسعه شهری در حوضه آبریز غفار لایه های تبدیل و تولید شده در محیط نرم افزار Arc GIS 10 با توجه به توابع عضویت فازی به نقشه های فازی شده تبدیل و جهت تحلیل وضعیت آن ها و مدل سازی نهایی ارزیابی توان توسعه شهری حوضه آبریز غفار از عملگر گامای فازی (Fuzzy Gama) ب هره برده ش ده است. ت لفیق نقشه های ت ولید ش ده در محیط ن رم اف زار 10 Arc GIS و فرایند فازی سازی و تحلیل فازی لایه ها در قالب شاخص های منتخب پژوهش نشان می دهد که حدود 67/0 از سطح حوضه مستعد برای توسعه شهری نمی باشد. آزمایش حد آستانه های 7/0، 8/0 و 9/0 برای تحلیل گاما نشان می دهد که تحلیل گامای فازی با آستانه 7/0 متناسب با شرایط موجود منطقه بوده و مطابق خروجی آن به غیر از قسمت های محدودی از جنوب شرقی و نوار مرزی شرق حوضه بقیه نواحی حوضه مستعد برای توسعه شهری اشد.
ارزیابی عوامل مؤثر بر مکان یابی اسکان اضطراری (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت بحران جزء جدایی ناپذیر برنامه ریزی شهری معاصر تلقی می شود و از جمله سناریوهای کارآمد برای ساماندهی وضعیت آسیب دیدگان «مکان یابی اسکان اضطراری» است. اسکان اضطراری مرحله ای است که طی آن فرایندهای اجتماعی توانمندسازی و بهبود نوع سکونتگاه ها پس از بحران صورت می گیرد. از نظر اجتماعی مسکن اضطراری به معنای نجات آوارگان، کمک به مصدومان و شروع فعالیت های روزانه پس از بحران است. در این نوع اسکان، فرایندهای اجتماعی توانمندسازی و بهبود نوع سکونتگاه ها پس از بحران انجام می گیرد. پژوهش حاضر با هدف «ارزیابی عوامل مؤثر بر مکان یابی اسکان اضطراری مطالعة موردی شهر ارومیه» است. رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی- تحلیلی و نوع تحقیق اسنادی و پیمایشی است. براساس داده های مستخرج از طرح جامع شهر ارومیه، ابتدا شبکه های دسترسی، عامل طبیعی، مدیریت، امنیت و فاکتور عملکردی به صورت پیمایشی روی نقشه مشخص شد. سپس از کارشناسان مسائل شهری خواسته شد براساس مقایسات زوجی اولویت هایی را مشخص سازند. نتایج تحقیق نشان می دهد عامل طبیعی با میانگین وزنی 102/0 رتبة اول، عامل دسترسی با میانگین وزنی 087/0 رتبة دوم، عامل مدیریت با میانگین وزنی 075/0 رتبة سوم، عامل امنیت با میانگین وزنی 068/0 رتبة چهارم و درنهایت عامل عملکردی با میانگین وزنی 061/0 رتبة پنجم را دارد. در واقع فاکتورهای مؤثر بر مکان یابی اسکان اضطراری سهم متفاوتی در تحقق آن دارند که نیازمند توجه جدی مدیران و تصمیم سازان شهری است.
تحلیل نابرابری اجتماعی براساس متغیرهای منتخب در شهر اهواز (نمونه موردی: شهرک نفت، گلستان، حصیرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نابرابری اجتماعی به تفاوت های موجود در دسترسی به منابع مورد تقاضا در جامعه اشاره دارد. شهر اهواز در دهه های اخیر شاهد تحولات گوناگونی بوده و به یکی از کلانشهرهای مهم کشور تبدیل شده است. پژوهش حاضر در پی بررسی وضعیت نابرابری اجتماعی در محله های این شهر است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است. به منظور جمع آوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در روش میدانی از ابزار پرسش نامه بهره برده شده است. با توجه به نتایج حاصل از تحقیق، از آنجایی که ساکنان محله حصیرآباد از سطح پایین تر پایگاه اجتماعی و اقتصادی بهره مند هستند، شیوه زندگی متفاوتی را نیز تجربه کنند و از مزایای اجتماعی کمتری برخوردارند. همچنین خدمات رسانی به محلاتی که سطوح پایین جامعه در آنها ساکن هستند کیفیت پایین تری دارد و در نتیجه افراد دسترسی کمتری نسبت به محله های مرفه تر به خدمات شهری دارند.
بررسی عوامل کالبدی و سیاسی موثر بر تغییر کاربری اراضی شهرستان محمودآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آگاهی از نسبت کاربری ها و نحوه تغییرات آن در گذر زمان یکی از مهم ترین عوامل در برنامه ریزی هاست. با اطلاع از نسبت تغییرات کاربری می توان تغییرات آتی را پیش بینی کرد و اقدامات لازم را انجام داد. هدف از این مطالعه، تحلیل عوامل تشدیدکننده تغییرات کاربری اراضی در شهرستان محمودآباد در سال های 1357، 1368، 1381 و 1394 است. این تحقیق ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش شناسی، توصیفی - تحلیلی است. به منظور گردآوری داده های موردنیاز از دو روش اسنادی و میدانی (از طریق تکمیل 220 پرسشنامه) استفاده شد. روایی پرسشنامه را جمعی از استادان دانشگاه تهران تأیید کردند. مقدار آلفای کرونباخ نیز 90 درصد به دست آمد. به منظور ارزیابی میزان اثر گویه ها از آزمون کای اسکوئر و درنهایت برای ارزیابی کلی ابعاد از آزمون T تک نمونه ای استفاده شده است. پردازش تصاویر ماهواره ای نشان داد که در سال 1357، 48/38 درصد مساحت شهرستان محمودآباد را جنگل ها تشکیل می داده است؛ در صورتی که در سال 1394، تنها 7/3 درصد شهرستان 262 کیلومترمربعی را جنگل ها تشکیل می دهد. یکی از مهم ترین عوامل این تغییر را می توان تبدیل جنگل ها به اراضی کشاورزی دانست. نتایج حاصل از تحقیقات میدانی نشان داد که مهم ترین عوامل کالبدی تغییر کاربری عبارت اند از: توریستی بودن منطقه، فشار توسعه شهر، افزایش ساخت وساز ویلاهای اجاره ای و گسترش حمل ونقل و ارتباطات. در بعد سیاسی-حقوقی نیز عوامل مهم و مؤثر عبارت اند از: برخورد ضعیف با قانون شکنان، ضعف دستگاه های اجرایی در اطلاع رسانی به مالکان زمین های کشاورزی درباره نوع کاربری و ممنوعیت تغییر کاربری، ضعف نظارت دستگاه های دولتی، و فساد اداری و باندبازی بین برخی از کارکنان. درنهایت پیشنهاد هایی برای جلوگیری یا حداقل کند کردن روند موجود ارائه شده است.
تبیین نقش رویکرد توسعه اجتماع مبنا در نوسازی پایدار بافت های ناکارآمد شهری (نمونه موردی: نوسازی محله تختی شهر تهران- سال های 92-1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه اجتماع مبنا در امر توسعه نواحی ناکارآمد، یکی از موضوعات با اهمیت در رویکرد نوسازی پایدار شهری می باشد. در این نگاه به امر توسعه علاوه بر توسعه فضای فیزیکی- کالبدی، توسعه جماعت انسانی که در آن فضا زندگی می کنند، مورد توجه است. در سال های 92-1388 سازمان نوسازی شهر تهران تلاش بر آن داشته تا مبتنی بر رویکرد تسهیل گری و از طریق استقرار دفاتر خدمات نوسازی در محلات ناکارآمد، نوسازی را در تعامل با ساکنان و در راستای اجتماع مبنایی پیگیری کند. هدف این مقاله آن است تا ضمن تبیین مؤلفه های اجتماع مبنایی در نوسازی شهری، به بررسی جایگاه آن ها در اقدامات سال های مذکور در محله تختی به عنوان یکی از نمونه محلات ناکارآمد این شهر بپردازد. این تحقیق از موضع روش شناسی ارزیابی در حین اجراء می باشد. در بخش اول با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی و تحلیل مفاهیم، مؤلفه های مرتبط با توسعه اجتماع مبنا در نوسازی شهری تبیین شده و سپس در ادامه مبتنی بر روش های آماری توصیفی و قیاسی در نمونه مورد پژوهش، مؤلفه های فوق بررسی و با اطلاعات مشابه که مربوط به قبل از اقدامات تسهیلگری در این محله است، مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته اند. به منظور بررسی تحولات مؤلفه های اجتماعی در دوره اقدامات نوسازی سال های فوق، 100 عدد پرسشنامه مبتنی بر فرمول کوکران در محله پر شد و سپس با کمک روش های تحلیل آمار توصیفی در نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از مقایسة مؤلفه های اجتماع مبنایی در دوره اقدامات نوسازی سال های 92-1388 محله تختی نشانگر بهبود نسبی در آن ها است.
تحلیل فضایی پهنه های مخاطره آمیز شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیرساخت های نامناسب واحدهای سکونتگاهی و نابرابری های اجتماعی- اقتصادی موجود میان شهرها و روستاها، منجر به نابسامانی فضایی در شبکه سکونتگاهی کشور شده و آسیب پذیری آنها را در برابر بلایای طبیعی پیوسته افزایش داده است؛ در همین راستا این پژوهش سعی دارد با استفاده از منطق فازی، مناطق مخاطره آمیز استان اردبیل را پهنه بندی کند. نتایج به دست آمده از پهنه بندی خطر لرزه خیزی، نشان می دهد مناطق خطرناک عمدتاً در نزدیکی گسل ها و سنگ هایی با مقاومت اندک در برابر زلزله، قرار گرفته اند. نکته جالب توجه این است که تقریبا بخش های وسیعی از منطقه در شمال و جنوب، به ویژه بخش هیر، در پهنه بسیار خطرناک قرار دارد؛ فقط بخش های کوچکی در غرب منطقه در پهنه کم خطر قرار گرفته است. همچنین بر مبنای نقشه به دست آمده، بخش های غربی و جنوب شرقی منطقه با داشتن ویژگی هایی از قبیل شیب های تند و آبراهه های متراکم، بیشترین میزان آسیب پذیری ناشی از حرکات دامنه ای را دارد. نتایج نشان می دهد بیشترین خطر سیل خیزی و فرسایش در حوالی شمال غربی تا غرب و تا حدودی جنوب شرق منطقه در محدوده بخش هیر است. به طور کلی نقشه نهایی پهنه بندی مخاطرات در منطقه مطالعاتی حاکی از آن است که بخش های شمال غربی و جنوب شرقی منطقه در پهنه های بسیار خطرناک قرار دارد.
متروپلیس
حوزه های تخصصی:
شناسایی و تحلیل قابلیت های توریستم منطقه ارسباران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران یکی از پنج کشور برخوردار از بیشترین تنوع اقلیمی در جهان و یکی از ذخیره گاه های متنوع زیست کره زمین است. منطقه ارسباران در استان آذربایجان شرقى در شمال غربى ایران، یکى از سحرانگیزترین مناطق گردشگری محسوب می شود. این منطقه هم اکنون یکی از 9 ذخیره گاه با ارزش زیست کره کشور به شمار می آید،ایم منطقه افزون بر تنوع گیاهان دارویی باارزش، گونه های گیاهی و حیات وحش متنوع کمیاب را نیز در چتر حمایت خود دارد. به دلیل داشتن زیست بوم های گوناگون، ارزش بیولوژیک بسیار بالا و گونه های گیاهی و جانوری منحصربه فرد، منطقه ارسباران در برنامه انسان و زیست کره سازمان یونسکو در سال 1976 به عنوان ""ذخیره گاه زیست کره"" معرفی شده است. این منطقه علی رغم قابلیت ها و توانمندی های فراوان در زمینه صنعت گردشگری، تاکنون به منظور شناسایی قابلیت ها و توانمندی های آن به طور شایسته و مطلوب مطالعه نشده است. این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل قابلیت های توریستی منطقه ارسباران با رویکرد توصیفی–تحلیلی صورت گرفته و جمع آوری اطلاعات آن به دو روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی بوده و برای تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها ازطریق پرسشنامه و مصاحبه و همچنین از تکنیک SWOT استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق به صورت تصادفی ساده 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است، که 20 نفر آن را مسئولان ذی ربط و 100 نفر آن را گردشگران تشکیل می دهند. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان می دهد میانگین کل امتیازات فرصت ها و نقاط قوت منطقه ارسباران براساس مدل SWOT بیشتر از میانگین کل امتیازات تهدیدها و نقاط ضعف است (48/3=SO) > ( 33/2 (WT=؛ لذا استراتژی که برای توسعه گردشگری منطقه ارسباران پیشنهاد می شود استراتژی از نوع تهاجمی (توسعه ای) خواهد بود.
ارائه الگوی آمایش سرزمین نواحی ساحلی دریای مکران با رویکرد توسعه و امنیت پایدار منطقه ای (مطالعه موردی: شهرستان های چابهار و ایرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
539 - 564
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین عواملی که امنیت یک کشور را تهدید می کند، وجود نابرابری های فضایی بین مناطق مختلف جغرافیایی آن است. وجود بی عدالتی های جغرافیایی و توسعه نامتوازن بخش های جغرافیایی یک کشور به ویژه بین مناطق مرکزی و پیرامونی ممکن است به همبستگی و وحدت ملی آسیب بزند و به بروز تحرکات واگرایانه به ویژه در مناطق قومی بینجامد. این مسئله تأثیری سوء بر قدرت ملی دارد. از دیدگاه صاحب نظران، از جمله ایساکسون و ماهان، توسعه و امنیت مکمل یکدیگرند. بدین ترتیب، می توان امنیت پایدار را مرهون توسعه پایدار، و توسعه پایدار را تضمین کننده امنیت ملی دانست. تأمین امنیت ملی کشور در گرو رفع تهدیدهای داخلی و خارجی است؛ از این رو آنچه در این میان خلأ به وجود آمده در توسعه نامتوازن یک کشور را بهبود می بخشد، علم برنامه ریزی آمایش سرزمین است. این نوشتار، با هدف ارائه الگوی مناسب آمایش سرزمین، منطقه ساحلی مکران را با تأکید بر برنامه های توسعه آتی شهرستان های چابهار و ایرانشهر در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی، و با رویکرد توسعه و امنیت پایدار منطقه ای بررسی می کند. روش پژوهش، ترکیبی از تحلیل راهبردی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است. برای پردازش نتایج، از پرسشنامه استفاده شد. بررسی و تحلیل فرصت ها و قوت ها، همچنین نمایش وضعیت و سیمای سرزمین و توزیع فضایی منابع در منطقه مورد مطالعه، به روش های آمار و تحلیل فضایی در نرم افزار Arc Gis صورت گرفت. در این مقاله، برای اولین بار در ایران، در مطالعه آمایش سرزمینی و برنامه ریزی منطقه ای، مدل و نرم افزار پیشرفته و جدید متاسوآت به کار گرفته شده و الگوهای آمایشی منطقه مورد مطالعه نیز با توجه به دو فاکتور عوامل داخلی و خارجی ارائه شده است. در زمینه فاکتورهای داخلی مشخص شد توسعه محور شرق و جنوب شرق، و موقعیت جغرافیایی راهبردی سواحل مکران در خارج از محدوده پرترافیک و پرتنش خلیج فارس و تنگه هرمز، بیشترین اهمیت راهبردی را در توسعه دارند. در زمینه فاکتورهای برون سازمانی، بیشترین اهمیت متعلق به حضور نظامی آمریکا در منطقه، جریان ارتجاع عربی و محور عربی-آمریکایی، و گسترش و نفوذ جریان های ارتجاعی-تروریستی در منطقه است. به منظور تدوین الگوی آمایشی در بخش سیاست خارجی بر نواحی نوار ساحلی نیز الگوها و راهبردهایی ارائه شد.
ارزیابی پایداری فضاهای سبز شهری در مناطق پانزده گانه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرارگرفتن در فضای مدرن، افزایش جمعیت و رشد شهرنشینی، شهرها را به کانون تجمع های زیستی و فعالیت های مختلف تبدیل کرده و آن ها را با کمبود فضاهای سبز عمومی روبه رو ساخته است. از سوی دیگر، گذر از مدرنیته و قرارگرفتن در جهان پسامدرن و نیز به وجودآمدن حس نوستالژیک در این فضا، نیاز شهروندان برای گذران اوقات فراغت را افزایش داده و سبب گرایش به بازگشت به فضاهای سبز در شهرهای مدرن شده است که این خود آثار اجتماعی، روانی و فرهنگی زیادی را شهرنشینان این فضاها دارد. اهمیت فضاهای سبز شهری تا حدی است که امروزه وجود این کاربری، یکی از شاخص های توسعه یافتگی جوامع به شمار می آید. هدف این پژوهش، بررسی فضاهای سبز درجهت رسیدن به استانداردها و وضعیت مطلوب و نیز ارزیابی پایداری شهری از منظر پارک ها و فضاهای سبز عمومی در شهر اصفهان است و در آن، به صورت تطبیقی، مناطق پانزده گانة کلان شهر اصفهان بررسی شده است. پژوهش، اسنادی- تحلیلی است و جمع بندی داده های کمی در قالب مدل ضریب پراکندگی، نتیجة نهایی تحقیق را به دست داده است. یافته ها در زمینه چگونگی توزیع فضاهای سبز شهری در مناطق پانزده گانة اصفهان نشانگر آن است که توزیع فضاهای سبز شهری در شهر اصفهان، متعادل است؛ به نحوی که از این منظر، مناطق شهری 2، 4، 5 و 6 در شرایط پایدار، مناطق 7، 9، 12 و 13 در شرایط نیمه پایدار و سایر مناطق در شرایط ناپایدار به سر می برند.
مطالعه ی تغییرات کاربری اراضی به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی و تکنیک های سنجش از دور (مطالعه موردی: شهرستان اندیمشک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش پرشتاب جمعیّت در بسیاری از شهرها، موجب تغییر کاربری اراضی و تغییر شکل فیزیکی شهر شده است. مطالعه ی تغییرات کاربری های اراضی شهرها و بررسی علل آن طیّ دوره های زمانی مختلف، می تواند در مدیریت بهینه شهرها و منابع طبیعی مؤثر باشد. در این مطالعه که در جنوب غرب ایران، در شهر اندیمشک انجام شده است، با استفاده از تصاویر ماهواره های MSS و TM لندست 5 و لندست 8 در سال های 1364، 1379 و 1392 به عنوان منبع داده و با توصیف تصاویر به کمک طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم maximum likelihood، در نرم افزار ENVI 4/8 تغییرات کاربری اراضی بخش جنوبی شهر اندیمشک طیّ سال های 1364 تا 1392 بررسی شد. نتایج نشان داد که از سال 1364 تا 1392 مساحت مراتع کاهش یافته و به مساحت مناطق مسکونی، زمین های کشاورزی و اراضی پوشیده از آب افزوده شده است. بیشترین تغییر در میان کاربری های مورد مطالعه در کل بازه 28 ساله مربوط به زمین های مرتعی می باشد که میزان 17905.09 هکتار کاهش داشته است و کم ترین تغییر مربوط به مناطق شهری می باشد که میزان 2840.97 هکتار افزایش داشته است.