فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
سیل یکی از بلایای طبیعی است که اغلب مناطق کشور را تحت تاثیر قرار داده و موجب وارد آمدن خسارت می گردد. لذا شناسایی اصولی مناطق با پتانسیل تولید سیل از جمله اقدامات بسیار مهم در کاهش خسارات ناشی از آن می باشد. در این مطالعه نقش روند یابی سیل در تفکیک و شناسایی مناطق سیل خیز پس از برآورد دبی زیر حوضه ها در آبراهه های اصلی تا خروجی کل حوضه بررسی شد. بدین منظور حوضه آبخیز کسیلیان که حوضه معرف البرز شمالی است به 3 زیر حوضه تقسیم گردید و خصوصیات فیزیکی کل حوضه و زیر حوضه ها از طریق GIS و الحاقیه HEC-GeoHMS تعیین شد.با کاربرد روش تکرار حذف انفرادی زیر حوضه هیدروگراف های سیل متناظر با بارش، برای هر یک از زیر حوضه ها محاسبه و سپس با حذف متوالی زیر حوضه ها میزان تاثیر هر یک از آن ها در تولید سیل خروجی بدست آمد. زیر حوضه ها به ترتیب نقش آن ها در سیل خروجی اولویت بندی گردیدند نتایج نشان داد که میزان مشارکت زیر حوضه ها در سیل خروجی متناسب با دبی اوج نبوده و لزوماً زیر حوضه هایی که دبی بیشتری دارند، بیشترین مشارکت را در سیل خروجی حوضه ندارند.
مدل استراتژیک SOAR گامی به سوی برنامه ریزی راهبردی توسعه ی گردشگری شهری (نمونه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلانشهر تبریز بزرگ ترین شهر شمال غرب کشور به عنوان یکی از مراکز جذب گردشگر در سطح ملی و بین المللی در کشور ایران است. این شهر با توجه به داشتن آثار تاریخی، فرهنگی و مذهبی فراوان لیکن تاکنون نتوانسته به جایگاه واقعی خود در عرصه ی جذب گردشگران دست یابد. از این رو هدف این تحقیق بررسی نقاط قوت و فرصت های گردشگری این شهر و ارائه ی راهبردهای اجرایی برای توسعه ی آن می باشد. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی با ماهیت کاربردی است که برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه و تشکیل گروه های کانونی و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل استراتژیک SOAR استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش جمعیت شهر تبریز، گردشگران، فروشندگان، هتلداران و مسئولان مرتبط با امور گردشگری (حدود 1500000 نفر) می باشد که حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده است. بر اساس نتایج به دست آمده شهر تبریز با وجود آب و هوای مناسب و آثار باستانی و گردشگری فراوان قابلیت تبدیل به یک نمونه ی گردشگری منطقه ای و بین المللی را داراست. همچنین کاهش نرخ بیکاری از 08/12 درصد به 5 درصد؛ افزایش سرانه ی فضای سبز در شهر از 3.5 به 8 مترمربع و ایجاد تسهیلات برای سرمایه گذاران برای ساخت هتل آپارتمان از نتایج مورد انتظار توسعه ی گردشگری در این شهر می باشد. بدین منظور راهبردهای مؤثر برای توسعه ی گردشگری این شهر عبارت اند از افزایش فضای سبز و کمپ های گردشگری، نوسازی و بهسازی ناوگان حمل ونقل شهری، ارائه ی تسهیلات بانکی برای بالا بردن کیفیت خدمات و تسهیلات، اخذ و تسهیل صدور ویزا برای گردشگران ورودی از کشورهای دیگر و دستیابی به عوامل مؤثر بر رضایت گردشگران مخصوصاً درک آن ها از ارزش مقصد گردشگری و کیفیت محصولات، خدمات و تجربیات گردشگری در مقایسه با سایر مقصدهای گردشگری.
تحلیل پهنه های مناسب توسعه اکوتوریسم در استان کردستان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویژگی های اقلیمی، جغرافیایی و توپوگرافی، شرایط کم نظیر اکولوژی، پوشش مرتعی و جنگلی، منابع آب زیاد، مناطق سرسبز، حیات وحش و شکارگاه های متعدد استان کردستان از جاذبه های قوی توریستی و گردشگری منطقه محسوب می شود. در این تحقیق با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی، از مجموع منابع و جاذبه های توریستی استان، پتانسیل پهنه های مناسب فعالیت های اکوتوریستی کوهنوردی و صخره نوردی، دامنه نوردی، طبیعت گردی و مشاهده چشم اندازهای زیبا، طبیعت درمانی، اسکی و ورزش های زمستانی، ورزش های آبی و ماهیگیری بررسی شده اند. به همین منظور لایه های اطلاعاتی مورد نیاز شامل نقشه های سطوح ارتفاعی، شیب، پوشش گیاهی، سطوح آبی، رودخانه ها و نقشه چشمه های معدنی تهیه و طبقه بندی گردید. سپس با تلفیق و همپوشانی لایه های اطلاعاتی در محیط GIS، با استفاده از مدل بولین پهنه های مناسب هر کدام از موارد بررسی شده تعیین گردید. نتایج این مطالعه نشان می دهد که حدوداً 80 درصد از پهنه استان دارای پتانسیل های لازم برای توسعه انواع فعالیت اکوتوریستی می باشد.
مدل سازی فضایی شیوع بیماری مالاریا در استان سیستان و بلوچستان با استفاده از مدل رگرسیون وزن دار جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مالاریا بیماری است که از طریق پشه منتقل می شود و سالیانه 300 تا 500 میلیون نفر از مردم جهان را درمعرض ابتلا قرار می دهد و باعث مرگ بیش از 1 میلیون نفر در جهان می شود.توزیع جغرافیایی این بیماری تا حدود زیادی به شرایط اقلیمی وابسته است. استان سیستان و بلوچستان به تنهایی 65 درصد کل مبتلایان کشور را داراست. در این تحقیق، با استفاده از سه عامل اقلیمی میانگین دمای ماهیانه، مقدار بارش دورة فعالیت و شاخص نسبت اختلاط رطوبت، مدل سازی فضایی شاخص شیوع سالیانة مالاریا (API) در استان سیستان و بلوچستان از طریق مدل رگرسیون وزن دار جغرافیایی انجام شده است. به همین منظور، عوامل اقلیم شناختی به صورت میانگین بلندمدت 20 ساله (1985- 2005م) برای 11 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی واقع در محدودة استان سیستان و بلوچستان محاسبه و به صورت یک لایة اطلاعاتی مکانمند وارد محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی شد. خروجی مدل بیانگر این است که مهم ترین عامل در تبیین بروز سالیانة این بیماری در منطقة مورد مطالعه، بارش در دورة فعالیت پشة آنوفل است که نقش این عامل اقلیمی از شمال به جنوب منطقة مورد مطالعه در افزایش شاخص API بارزتر می شود. درجة حرارت و رطوبت نسبی به ترتیب دارای اولویت دوم و سوم در بروز سالیانة بیماری است که نقش مکانی آن ها در نواحی شمالی استانمانند زابل و زاهدان بارزتر از نواحی جنوبی منطقه مانند شهرستان های نیک شهر و چابهار است. مدل ارائه شده که فقط مبتنی بر عوامل طبیعی است و درواقع یک مدل اقلیم مبناست، فقط توانست 48درصد تغییرات مربوط به شاخص API را تبیین کند (R2=0.48).بنابراین، عوامل غیراقلیمی ازجمله کیفیت اجرای سالیانة برنامه های کنترل مالاریا، شرایط اقتصادی- اجتماعی و موقعیت همسایگی این استان با دو کشور افغانستان و پاکستان نیز باید در بررسی اپیدمیولوژی مالاریا در این استان مورد توجه قرار گیرد. نتایج این تحقیق می تواند در شناسایی و اولویت بندی عوامل تأثیرگذار در شیوع بیماری مالاریا در مناطق مختلف استان مفید واقع شود و با به روز کردن اطلاعات آن، به عنوان یک سامانة پیش هشداردهی اقلیم مبنا در برنامه های کنترل مالاریا مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین استراتژی های توسعه آموزش محیط زیست در مدیریت شهری با ماتریس SWOT
حوزه های تخصصی:
شهر، بخشی غیرقابل تفکیک از حیات شهروندان است. یک انسان شهرنشین به همان میزان که در مورد زبان و فرهنگ نیاز به آموزش دارد، در مورد شهر و نحوه اداره و حفظ محیط زیست آن نیز نیازمند آموزش و آموختن است. در این راستا این پژوهش، به تدوین استراتژی هایی برای توسعه آموزش محیط زیست با مشارکت 55 نفر کارشناسان و استادان خبره در زمینه مسائل آموزش محیط زیست با روش SWOT و تکمیل ماتریس برنامه ریزی کمی راهبردی موسوم به QSPM نمود تا بتوان از نتایج آن به عنوان استراتژی های کلیدی در برنامه های توسعه ایران استفاده کرد. نتایج این بررسی نشان داد که استراتژی (دعوت به همکاری از سازمان های غیردولتی برای هرگونه مساعدت در زمینه ی آموزش محیط زیست به شهروندان) به عنوان مهم ترین استراتژی پیش روی با بالاترین امتیاز معرفی گردید.
تعیین معیارهای مؤثر بر مکان یابی شبکه ها و زیرساختهای برون شهری صنعت گاز با رویکرد GIS با تاکید بر مکانیابی جایگاه های سوخت CNG استان قم
حوزه های تخصصی:
دست یابی به تعادل در توزیع فضایی منابع و خدمات رسانی در سطح شهرها، یکی از اهداف اصلی دولت ها می باشد. یعنی توزیع متعادل خدمات مستلزم تعیین مکانی منابع و تسهیلات باید به گونه ای باشد که همه اقشار جامعه به صورت متعادل به آنها دسترسی پیدا کنند. از سوی دیگر، آمایش سرزمین با توجه به اهداف آن در تنظیم بهینه روابط انسان با نوع فعالیت و محیط در فضای ملی به منظور بهره برداری منطقی از تمامی امکانات و قابلیت ها، یکی از مهم ترین کاربردهای مطلوب در جهت به کارگیری و استفاده از GIS است که در زمینه های مختلفی مورد توجه قرار می گیرد. در این تحقیق توزیع فضایی زیرساخت های صنعت گاز و به خصوص ایستگاه های CNG در سطح استان قم مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور در ابتدا وضع موجود ایستگاه های CNG از طریق فرم های نظرسنجی و مدل پیاده سازی شده در سیستم GIS بررسی شده است. در ادامه جهت مکان یابی بهینه جایگاه ها از سیستم اطلاعات مکانی (GIS) بهره گرفته شد. مدل مورد استفاده در این تحقیق به منظور دست یابی به مکان های مناسب جهت استقرار ایستگاه های CNG، مدل همپوشانی شاخص می باشد و برای به دست آوردن وزن لایه ها از میان روش های ارزیابی تصمیم گیری چند معیاره، روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) به عنوان روشی جهت وزن دهی معیارها در قالب مقایسه های زوجی مورد استفاده قرار گرفته است. بعد از مشخص کردن امتیاز هر لایه، با استفاده از مدل همپوشانی شاخص مکان یابی ایستگاه های CNG انجام گرفت.
تعیین منابع خاک رس با استفاده از تکنیک های طبقه بندی آنالیز ترکیب طیفی و طبقه بندی درختی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز بابلرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود منابع قرضه در منطقه ساخت سازه های خاکی از جمله فاکتورهای اساسی به شمار میآید. اهمیت این تحقیق به خاطر تعیین نواحی دارای بافت خاک رسی است که میتوانند به عنوان منابع قرضه برای ساخت سازه های مختلف خاکی ـ از جمله سدهای خاکی ـ مورد استفاده قرار گیرند. ابتدا داده های پایه با استفاده از GPS و نقشه های موجود از پروژه ساخت سد البرز جمع آوری گردید. از نقشه های موجود خاک رس نمونه هایی برای اطمینان برداشته شد و بافت خاک نیز در آزمایشگاه با استفاده از روش هیدرومتری تعیین گردید. سرانجام 10 نقطه با بافت رسی و با توزیع منابع در سطح حوضه آبخیز بابلرود واقع در استان مازندران انتخاب شده که از آن میان 6 نقطه برای دادن داده های آموزشی به مدل و 4 نقطه باقیمانده نیز برای صحت سنجی به کار رفت. برای Endmember پوشش گیاهی و سایه هم 10 نقطه انتخاب شد و سپس به تصحیح خطای اتمسفریک با روش Dark-object subtraction پرداخته شد. تصاویر از نظر هندسی و رادیومتریک نیازی به اصلاح نداشتند. پس از آن اقدام به یافتن پیکسل های خالص با استفاده از شاخص خلوص پیکسل شد. با استفاده از این پیکسل ها کتابخانه طیفی تهیه شد و به منظور طبقه بندی با استفاده از روش آنالیز ترکیب طیفی و طبقه بندی درختی، مورد استفاده قرار گرفت. این تکنیک مدل سازی موقعیت و تفکیک پذیری خصوصیات پوشش گیاهی و خاک رس و سایه را در فضای طیف های مختلط استخراج شده از تصاویر سنجنده ETM+ ماهواره Landsat انجام میدهد. نتایج نشان داد که خاک رس و پوشش گیاهی و سایه با صحت 68 و 5/77 و 86/67 درصد میتوانند از یکدیگر تفکیک شوند. صحت کلی مدل 96/71 درصد و دارای ضریب کاپای 61 درصد است.
ارزیابی دقت مدل های رقومی ارتفاع (DEMs) و الگوریتم های GIS در تحلیل های مورفومتری رودخانه ای (نمونه مورد مطالعه: حوضه آبریز رباط قره بیل در خراسان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به ارزیابی کیفیت و دقت DEMهای نوع ASTER و الگوریتم های رایانه ای نرم افزار ArcGIS در تحلیل های مورفومتری رودخانه ای می پردازد. برای آزمون DEM و همچنین الگوریتم های مذکور، ابتدا نقشه شبکه زه کشی منطقه مورد مطالعه از طریق عکس های هوایی و تصاویر ماهواره ای استخراج و به عنوان نقشه پایه یا زمین واقعی مورد استفاده قرار گرفت. سپس به کمک ابزار هیدرولوژی در نرم افزار ArcGIS، شبکه زه کشی رسترسی منطقه در دامنه های سلولی 500 تا 25 سلول برای کل حوضه آبریز و سپس واحدهای ژئومورفولوژی مختلف استخراج و خصوصیات هیدروگرافی حوضه بر مبنای نقشه های به دست آمده مقایسه شدند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که همDEM ها و هم الگوریتم های رایانه ای در تحلیل های هیدرولوژی دارای نقایص اساسی اند. بدین معنا که نتایج مربوط به مورفومتری آبراهه ها گر چه در تحلیل های رسترسی برای کل حوضه آبریز تشابه نسبتا خوبی را با لایه مستخرج از عکس ها و تصاویر ماهواره ای ارایه می نماید، اما در تحلیل های برداری که لازمه برخی تحلیل های مورفومتری است، نتایج به دست آمده با خطاهای بسیار بزرگی روبرو می شود. الگوریتم های رایانه ای استخراج آبراهه ازDEM ها در مناطق کم شیب برای تجزیه و تحلیل های طول رود ناتوان و در مناطق پرشیب با خطاهایی همراه است. بهترین آستانه سلولی در استخراج شبکه زه کشی برای DEMهای 30 متری در مناطق کوهستانی 25، در مناطق دشت سر ناهموار 50 تا 100، در دشت سر هموار و مخروط افکنه ها 100 تا 250 و در دشت تراکمی 500 سلول به دست آمده است.
روشی کارا برای افزایش توأمان قدرت تفکیک طیفی و مکانی در تصاویر ماهواره ای در محیط شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پارامترهای فیزیکی دست یافتنی از داده های سنجش از دور، بازتابندگی سطح در نواحی مختلف طیف بازتابی الکترومغناطیسی است. تقریباً همه پیکسل های شهری تصویر شده به وسیله سنجنده هایی با قدرت تفکیک مکانی پایین یا متوسط، پیکسل های مختلط اند. بازتابندگی پیکسل مختلط، ترکیبی از بازتابندگی چندین عارضة جداست که درون میدان دید سنجنده قرار گرفته اند. یکی از روش های معمول برای توصیف محیط های شهری استفاده از روش های طبقه بندی و مدل های جداسازی است. از پرکاربردترین مدل های جداسازی نیز تحلیل اختلاط طیفی است، که بازتابندگی پیکسل مختلط را به صورت ترکیب خطی از بازتابندگی و درصد حضور هر یک از مواد موجود در آن پیکسل بیان می کند. تحلیل اختلاط طیفی به دو مدل جداسازی طیفی و مکانی تقسیم می شود. هدف در مدل جداسازی مکانی، تعیین طیف بازتابندگی کلاس های شهری است. در این مقاله، با استفاده از اطلاعات مکانی تصویر IKONOS با قدرت تفکیک مکانی 4 متر و تعداد 4 باند و اطلاعات طیفی تصویر Hyperion با قدرت تفکیک مکانی 30 متر و تعداد 242 باند و روش جداسازی مکانی خطی، طیف بازتابندگی برخی از مواد شهری تعیین گردید. برای ارزیابی نتایج، مقایسة پیکسل بازسازی شدة تصویر Hyperion و پیکسل واقعی به کار گرفته شد. پس از تعیین طیف مواد شهری، تصویری با قدرت تفکیک مکانی 4 متر و 136 باند تهیه گردید که تا حد ممکن تغییرپذیری مواد شهری در آن در نظر گرفته شده است.
بررسی عوامل جغرافیایی در نظام استقرار سکونتگاه ها با تأکید بر تکنیک های کمّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طور کلی بنیان های جغرافیایی به دو دسته بنیان های طبیعی و انسانی تقسیم میگردند. مطالعات انجام گرفته نشان میدهد که ساختار نظام استقرار ضمن تأثیرپذیری از بنیان های انسانی در ارتباط با بنیان های طبیعی شکل گرفتهاند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیونی متغیرهای مورد بررسی و توزیع سکونتگاه ها نشان میدهد که بین تیپ اراضی و توزیع سکونتگاه ها همبستگی مستقیم و معنی دار و بین طبقات ارتفاعی و توزیع سکونتگاه ها همبستگی معکوس و معنی دار وجود دارد. در کنار بنیانهای طبیعی در ارتباط با بنیان های انسانی، موفقیت کارکردی نیز در نظام استقرار تأثیر میگذارد. موفقیت کارکردی اگر چه وابسته به موفقیت طبیعی است، شامل موقعیت محلی، ناحیهای و فرا ناحیهای نیز میباشد. واژگان کلیدی: بنیان های طبیعی و انسانی، نظام استقرار، تکنیک های کمیّ، ضریب همبستگی، تحلیل رگرسیونی.
ارزیابی ایمنی جادهای با رویکرد مخاطرات محیطی: مسیر سنندج ـ مریوان با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از نقشههای توپوگـرافی 50000 :1، نقشههای زمـینشناسی 1:250000، نقشههای کاربری اراضی 1:250000 و آمار ایستگاههای هواشناسی و هیدرومتری ایمنی جادههای منطقه مطالعه شده (با توجه به پارامترهای مخاطرات محیطی) بررسی شده است. لایههای اطلاعاتی مختلف جدولی و نقشهای با توجه به توزیع فضایی، زمان و شدت اثر مخاطرات روی هم انطباق داده شدهاند؛ سپس طی یک بررسی میدانی به کمک آثار و شواهد موجود و با درنظرگرفتن اطلاعات ذکرشده، نقشههای حساسیت زمینشناسی، مخاطرات اقلیمی، هیدرولوژیک و مخاطرات ژئومورفولوژیک ترسیم شدهاند. در نهایت با انطباق سه نقشه مذکور، نقشه مخاطرات محیطی محور ارتباطی سنندج ـ مریوان استخراج شد. بر اساس آن 65 درصد از طول محور ارتباطی مورد نظر از نقاط با خطر بسیار زیاد، 25 درصد از نقاط با خطر زیاد و 10 درصد از نقاط با خطر متوسط عبور می کنند.
ارزیابی تأثیر عوامل اقلیمی بر رشد پوشش گیاهی در مراتع متراکم ایران با استفاده از تصاویر AVHRR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر همبستگی پوشش گیاهی متراکم با متغیرهای اقلیمی ماهانه بارش، رطوبت نسبی و دما (متوسط، حداکثر و حداقل) در مراتع متراکم ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این هدف از داده های 134 ایستگاه هواشناسی و تصاویر NOAA-AVHRR سال 2006 استفاده شد. سپس داده های هواشناسی با استفاده روش بهینه زمین آماری درون یابی گردید. بعد از اصلاح تصاویر ماهواره ای و محاسبه NDVI، مقادیر حداکثر ماهانه استخراج شد. در نهایت، همبستگی داده های هواشناسی و مقادیر NDVI به صورت ماهانه انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که همبستگی NDVI با رطوبت نسبی (میانگین و حداکثر) و دمای حداکثر بالاتر است، اما با بارش و دمای حداقل پایین تر است و می توان گفت هر چه عنصری دارای توزیع یکنواخت تر مکانی باشد، تأثیر آن در پیش بینی مقدار NDVI بیشتر است. تأثیر آب و هوای فصل گرم بر روی NDVI بیشتر از فصل سرد بوده است، و این خود به نیاز آبی و دمایی گیاه متناسب با رشد پوشش گیاهی برمی گردد. در تابستان با افزایش دما و کاهش رطوبت نسبی نقش بارش بسیار افزایش می یابد. همچنین تأثیر دما در زمستان مثبت است و به طرف ماه های گرم سال منفی می گردد. دیگر اینکه بالاترین همبستگی (78/0) در ماه اکتبر و پایین ترین همبستگی 23/0 برای ژانویه به دست آمد. در اغلب متغیرهای هواشناسی، نتایج درون یابی کوکریجینگ دارای کمترین مقدار خطاست، اما در درون یابی دمای میانگین، روش وزن دهی عکس فاصله نتیجه قابل اعتمادی را ارائه داد. همچنین نتایج تأثیر تأخیر زمانی، نشان دهنده پاسخ پوشش گیاهی به بارش 2 ماه قبل و دما و رطوبت نسبی 1 ماه قبل است، دلیل کوتاهی زمان پاسخ گیاه به عناصر اقلیمی، قرارگیری ایران در عرض های خشک و نیمه خشک است.
کارایی روش تصمیم گیری چندمعیاره در مکان یابی پخش سیلاب مطالعه موردی: دشت کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهار سیلاب و استفاده بهینه از آن و تغذیه مصنوعی آبخوان ها از مهم ترین اهداف مورد نظر در سامانه های پخش سیلاب در مناطق خشک و نیمه خشک است. هدف از انجام این مطالعه نیز انتخاب بهترین مکان های پخش سیلاب در دشت کاشان با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره و روش تحلیل سلسله مراتبی است. برای انجام این مطالعه ابتدا این 8 پارامتر به منظور مکان یابی عرضه های مناسب پخش سیلاب انتخاب شدند: شیب زمین، کاربری اراضی، حجم رواناب، واحدهای کواترنر، ضخامت ناحیه غیراشباع آبرفت، ضریب نفوذپذیری، ضریب ذخیره و کیفیت شیمیایی آب زیرزمینی. سپس با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه های مربوط به هر کدام از پارامترها تهیه شدند. در مرحله بعد، با استفاده از روش AHP، اهمیت عوامل مختلف در مکان یابی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی وزن نسبی معیارها نشان داد که فاکتور حجم رواناب با دارا بودن وزنی معادل 37 درصد مهم ترین عامل به شمار می آید. پارامترهایی چون واحدهای کواترنر، شیب، ضخامت غیراشباع لایه آبخوان، نفوذپذیری، ضریب ذخیره، کیفیت آب و کاربری اراضی به ترتیب با وزن های نسبی 23/0، 16/0.، 094/0، 061/0، 039/0، 025/0، 018/0 اولویت های دوم تا هشتم را دارند. سرانجام نیز با توجه به نقشه پهنه بندی نهایی پخش سیلاب، سه اولویت برای مکان های آن در دشت کاشان تعیین شد. نتایج حاصل از بررسی آنالیز حساسیت با استفاده از روش های عملکرد و دینامیک نشان داد که در دامنه (10-) تا (10+) درصد تغییرپذیری در وزن معیارها، تغییرات چندان محسوسی در اولویت معیارها و زیرمعیارها رخ نداده است و حساسیت پذیری ها زیاد نیست. به بیان دیگر، با تغییرپذیری مذکور می توان گفت که تغییرپذیری در اولویت مکان های نهایی رخ نداده است، این یافته حاکی از اهمیت معیار رواناب با توجه به دامنه ذکر شده، در مقایسه با دیگر معیارها در انتخاب مکان های مناسب پخش سیلاب در دشت کاشان است؛ و بعد از آن معیارهای واحدهای کواترنر و شیب نقش تعیین کننده ای در این زمینه دارند.
پهنه بندی فرسایش در حوضه آبخیز داورزن با استفاده از الگوهای منطق فازی
حوزه های تخصصی:
پدیده فرسایش همواره به عنوان یکی از مهمترین عوامل هدردهنده منابع ارضی به شمار می رود. با توجه به روند افزایش فرسایش خاک در حوضه های آبخیز، استفاده از روشها و تکنیکهای دقیقتر برای مطالعه و ارزشیابی فرآیند تخریب و فرسایش با هدف حفاظت منابع آب و خاک ضروری می نماید. منطقه مورد مطالعه حوضه آبخیز داورزن در شهرستان سبزوار است. پدیده فرسایش در این حوضه، در سالهای اخیر روند افزایشی و چشمگیری داشته است. در این پژوهش، ضمن شناسایی عوامل مؤثر بر فرسایش حوضه، به منظور ارزیابی دقیق درجه تاثیرگذاری هریک از عوامل بر پدیده مزبور، از الگوی منطق فازی برای پهنه بندی خطر فرسایش استفاده شده است.الگوی مذکور به دلیل درنظر گرفتن محدوده ای از احتمالات به جای اختصاص به یک عدد قطعی برای وزن دهی به عوامل، می تواند تجزیه و تحلیل دقیقتری را از نقش عوامل طبیعی و انسانی ارائه نماید. برای افزایش میزان دقت محاسبات و سرعت پردازش اطلاعات و تلفیق لایه های اطلاعاتی، از سیستم اطلاعات جغرافیایی در قالب نرم افزار الویس استفاده شده است. سپس با بهره گیری از قواعد و ترکیب توابع عضویت فازی و کاربرد عملکردهای جمع جبری فازی، ضرب جبری فازی و فازی گاما با توابع 2/0، 5/0، 8/0 اقدام به آزمون آنها با توجه به شرایط منطقه برای مشخص نمودن مناسبترین روش برای پهنه بندی خطر فرسایش گردیده است. نتایج نشان می دهد که اپراتور 5/0 در الگوی فازی گاما، بهترین پهنه بندی را در حوضه داورزن ارائه داده است.
تهیه نقشه و تخمین سطح زیرکشت برنج در شهرستان ساری با استفاده از تصاویر ماهواره ای رادارست ( RADARSAT )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست گذاری و برنامه ریزی در زمینه رشد کشاورزی و بهبود اوضاع و احوال روستاها و روستاییان نیازمند آمار و اطلاعات درست و بهنگام است. در ایران به دست آوردن آمار مربوط به کشاورزی، بیشتر از طریق کارشناسی و روش های سنتی صورت می پذیرد. بررسی ها نشان داده است که این روش ها دارای خطاهای زیادی است. در این پژوهش سعی شده است تا با استفاده از روش های جدید ـ ازجمله بهره گیری از تصاویر ماهواره ای و فناوری های سنجش از دور ـ با خطای کمتری به تولید آمار و اطلاعات کشاورزی بپردازد. از درهم آمیختن داده ها در قالب سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) می توان ضمن رسیدن به نتایجی با دقت و صحت بیشتر، امکان ذخیره و بازیابی، تجزیه و تحلیل، اندازه گیری، ترکیب و مدل سازی فعالیت های مختلف مدیریت منابع زمینی را فراهم آورد. در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای رادارست دریافتی در سال 1998 و مقایسه آن با تصاویر اپتیکی لندست برای تهیه نقشه و تخمین سطح زیر کشت برنج در شهرستان ساری استفاده شده است. بعد از همسان سازیِ مختصاتیِ داده های موجود، از روش های متفاوت پردازش تصویر ـ ازجمله طبقه بندی تصاویر برمبنای روش حداکثر مشابهت (MLC) ـ برای شناسایی و تمییز زمین های برنجکاری استفاده شد. مقایسه نتایج به دست آمده با نقشه های کشت برنج موجود بیانگر آن است که روش های کسب آمار کشاورزی از طریق فناوری های سنجش از دور، بسیار دقیق تر از روش های سنتی کسب آمار و اطلاعات مکانی است.
تحلیل مقایسه ای روش های تصمیم گیری چندمعیاره AHP و ANP در مکان یابی فضاهای سبز روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق از روش های تحلیل مکانی در GIS و روش های تصمیم گیری چند معیاره شامل فرایند تحلیل شبکه (ANP) و فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)، جهت انتخاب مکان های مناسب و مستعد فضای سبز روستای چنار شهرستان کلات استفاده شده است. فرایند تشخیص واحدهای مناسب برای فضای سبز طی چند مرحله انجام شده است که مقاله حاضر این موارد را به صورت کامل بیان کرده است، در ادامه تعیین واحدهای مناسب جهت فضای سبز روستایی مورد کنترل قرار گرفت و با مطالعات میدانی صورت گرفته در طرح هادی روستا جهت مکان های پیشنهادی فضای سبز مقایسه شد و مشخص گردید زمین هایی که دسترسی به راه اصلی درجه یک با ضرایب 146/0 در مدل AHP و 171/0 در مدل ANP ، زمین هایی با کاربری بایر با ضرایب 077/0 در مدل AHP و 875/0 در مدل ANP و زمین هایی با قیمت ارزان با ضرایب 198/0 در مدل AHP و 321/0 در مدل ANP در اولویت می باشد. مکان پیشنهادی فضای سبز در طرح هادی روستا 52 درصد از کل کاربری پیشنهادی در پهنه کاملاً مناسب در مقایسه با مدل ANP می باشد و این میزان در پهنه کاملاً مناسب با مقایسه با مدل AHP، 41 درصد می باشد.
ژئومورفوتوریسم و قابلیت سنجی ژئومورفوسایت های جاده ای با بهره گیری از روش پری یرا؛ مطالعه موردی؛ آزاد راه قم-کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئومورفوتوریسم یکی از بخش های نوین در علوم زمین مبتنی بر شناخت ژئومورفوسایت ها یا چشم اندازهای ویژه ی ژئومورفولوژی است که با تاکید بر تعیین لندفرم های ویژه و با ارزش گردشگری وارد ادبیات جغرافیایی و گردشگری شده است. این شاخه از گردشگری با ترکیب نمودن مواریث فرهنگی، تاریخی و اکولوژیکی پتانسیل هایی را در راستای برنامه ریزی گردشگری پایدار عرضه می کند. در این نوشتار تلاش شده است با استفاده از روش Pereira و بررسی های میدانی به ارزیابی قابلیت ژئومورفوسایت های جاده ای در بخش هایی از آزادراه قم– کاشان پرداخته شود در این روش با استناد به پیمایش میدانی، از مجموع دو عیار علمی و عیار مکمل، ارزش ژئومورفولوژیک سایت ها شناسایی می شود و ارزش مدیریتی از مجموع عیار محافظت و عیار استفاده بدست می آید و از جمع این دو عیار اصلی امتیاز نهایی ارزش ژئومورفوسایت مشخص می شود. نتایج تحقیق نشان داد از میان سایت های مورد بررسی، بالاترین امتیاز در بخش ژئومورفولوژی (82/7) متعلق به اشکال چین خورده ی ترشیاری و بالاترین امتیاز در بخش مدیریتی (37/7) متعلق به سایت تیغه ها و شیب های واریزه ای متوالی است. با توجه به نتایج بدست آمده، برنامه ریزان می بایست توجه خود را به پایداری ژئومورفوسایت ها معطوف کنند چرا که به دلیل حساسیت بالای آن در تعامل با سیستم های انسانی، نیازمند برنامه ریزی جامعی در راستای مدیریت محیط می باشند.
انتخاب شاخص های فراطیفی (باریک باند) بهینه برای تخمین محتوای آبی گیاهان، با در نظر گرفتن شرایط متفاوت تراکم تاج پوشش گیاه و خاک پس زمینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش سنجش از دورِ فراطیفی، امکان بهره گیری از گروه جدیدی از شاخص های طیفی ـ با عنوان شاخص های باریک باند ـ برای تخمین پارامترهای بیوفیزیکی و بیوشیمیایی گیاهان به وجود آمده است. هدف از این مطالعه، مناسب ترین نواحی طیفی برای تخمین محتوای آبی گیاه با استفاده از شاخص های گیاهی و همچنین بررسی تأثیرات تاج پوشش گیاه و خاک پس زمینه در انتخاب این شاخص هاست. اندازه گیری های تاج پوشش گیاه در آزمایشگاه سنجش از دور با استفاده از دستگاه اسپکترومتر GER 3700 صورت گرفت. دو گروه از شاخص های گیاهی، با عنوان شاخص های نسبتی و شاخص های تعدیل کننده تأثیر خاک برای برآورد مقدار محتوای آبی گیاه تکوین یافتند و پس از ارزیابی، مقایسه شدند. برای محاسبه شاخص های باریک باند با استفاده از داده های فراطیفی موجود، تمامی ترکیب های دوباندی ممکن برای 584 باند در دامنه طیفی 400 تا 2400 نانومتر به منظور محاسبه شاخص های باریک باند و تخمین محتوای آبی گیاه، با استفاده رگرسیون خطی مورد ارزیابی قرار گرفتند. دقت نتایج تخمین محتوای آبی گیاه با استفاده از شاخص ها با باندهای بهینه به دست آمده، با استفاده از مقادیر ضریب همبستگی (2R) و ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) و روش Cross-validation سنجیده شد و مورد مقایسه قرار گرفت. به دلیل تنوع در نوع تراکم تاج پوشش های گیاهی مورد بررسی و شرایط متفاوت خاک پس زمینه، با تقسیم بندی گیاهان به دو گروه با خاک پس زمینة متفاوت (تیره و روشن)، و همچنین دو تاج پوشش گیاهی متراکم و تنک، این تأثیرات در انتخاب بهترین شاخص ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان از آن داشتند که دقت تمامی شاخص ها در داده های با خاک پس زمینة روشن و داده های دارای تاج پوشش متراکم، به ترتیب در قیاس با داده های دارای خاک پس زمینة تیره و تاج پوشش تنک، با دقت بالاتری همراه بودند. ، ، ، ، ، ، ، ) نتایج به دست آمده در این تحقیق، توجه به خاک پس زمینه و ساختار تاج پوشش گیاهی را در انتخاب بهترین شاخص و باندهای بهینه برای شاخص ها، آشکار می سازد.
کاربرد تکنیک های تصمیم گیری گروهی، منطق فازی و سیستم اطلاعات جغرافیایی در مکان یابی ایستگاه بازیافت پسماند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر بازیافت پسماند بعنوان یک راهکار مؤثر برای کاهش هزینههای مدیریت پسماند و نیز حفظ سرمایههای طبیعی مورد توجه اغلب کشورهای جهان قرار گرفته است. لزوم مدیریت بهتر فرآیند بازیافت و کنترل اثرات آن، سازماندهی صنایع بازیافت را ناگزیر مینماید. برای نیل به این مهم احداث ایستگاه بازیافت، پیشنهادی راهگشا است. باتوجه به اهمیت هزینههای حمل و نقل در سودآوری صنعت بازیافت، اغلب ایستگاههای بازیافت در مناطق شهری یا نزدیک شهر احداث میشوند لذا لازم است که برای اجتناب از جنبههای ناخوشایند آن بر محیط اطراف، محل استقرار این تأسیسات بنا بر یکسری ضوابط و اصول علمی انتخاب گردد. هدف از این تحقیق ارائه چارچوبی جهت ترکیب تکنیکهای تصمیمگیری دلفی و دلفی فازی با سامانه اطلاعات مکانی، بمنظور شناسایی مکانهای مستعد جهت احداث ایستگاه بازیافت پسماند است. همچنین کاربرد عملی رهیافت ارائه شده، در قالب یک مطالعه موردی در منطقه نه شهرداری تهران نشان داده شده است؛ بدین ترتیب که: پس از شناسایی معیارها با استفاده از تکنیک دلفی کلاسیک، حریم استاندارد هر معیارها نیز به کمک تکنیک دلفی فازی تعیین گردید؛ درنهایت با بکارگیری GIS، حریمهای تعیین شده در منطقه مطالعاتی اعمال و مکانهای مستعد جهت احداث ایستگاه بازیافت شناسایی شدند. تحقیق حاضر در وهله نخست منتج به شناسایی هشت معیار موثر در مکانیابی ایستگاه بازیافت و تعیین حریم مجاز آنها گردید. در ادامه با اعمال حریمها در نرمافزارGIS و سپس بازدیدهای میدانی، 5 گزینه مکانی برای استقرار ایستگاه بازیافت در منطقه مطالعاتی شناسایی گردید.