فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۸۱ تا ۵٬۳۰۰ مورد از کل ۱۰٬۰۶۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر به این مقوله پرداخته می شود که چگونه میتوان به کمک اصول شهرسازی مدرن مانند نوشهرگرایی، محله ای خوداتکا برای شهرها طراحی کرد تا پاسخگوی نیازهای امروز مردم باشد. همچنین به این مسئله توجه می شود که این اصول تا چه اندازه با شهرسازی ایرانی-اسلامی سازگار است؟ هدف از مطالعه حاضر، بررسی امکان بهکارگیری اصول نوشهرگرایی در سازگاری با اصول شهرسازی ایرانی-اسلامی در طراحی و احیای محله های امروز است. پژوهش پیش رو اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا به کمک آن می توان از اصول شهرسازی ایرانی-اسلامی هم پای اصول نوشهرگرایی برای بهبود محلههای مسکونی ایران - مانند نمونه موردی محله تاریخی رباطکریم – استفاده کرد. بدین منظور از مطالعات اسنادی و کتابخانهای در حوزه شهرسازی ایرانی-اسلامی و بحثهای شهرسازی معاصر، همچنین پژوهش های میدانی استفاده شد. سپس شناسههای سنتی شهر ایرانی-اسلامی از نظر محتوایی با اصول نوشهرگرایی مقایسه و تطبیق داده شد. نتیجه اینکه ایدههای شهرسازی ایرانی-اسلامی فرای کالبد و زمان است و انگارههای نوین شهرسازی امروز را بهخوبی دربرمیگیرد. محله های شهرهای تاریخی ایران در گذشته براساس اصول و قواعدی شکل گرفتهاند که امروزه در شعارهای یکی از مطرحترین نهضتهای طراحی شهری در جهان یعنی نوشهرگرایی مشاهده میشوند؛ بنابراین میتوان از این اصول برای طراحی محله های جدید و احیای محله های قدیمی ایران استفاده کرد.
ارزیابی اثرات زیست محیطی حمل ونقل شهری با رویکرد توسعه پایدار (بخش مرکزی شهر ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمل ونقل درون شهری به عنوان یکی از جریان های اصلیِ حیات شهرهای معاصر، تأثیر فراوانی بر مسائل زیست محیطی شهر و سلامت روان شهروندان داشته است. این تأثیرات بیشتر خود را بر روی مراکز شهرهای قدیمی تر نشان داده که با تراکم و تمرکز بالای کاربری های جاذب سفر مواجه اند. «پارادایم توسعه پایدار» منجر به پیدایش اصول «حمل ونقل پایدار» گردیده است. پژوهش حاضر به ارزیابی اثرات زیست محیطی حمل ونقل با رویکرد توسعه پایدار پرداخته و مطالعه بر روی بخش مرکزی شهر ملایر صورت گرفته است. روش پژوهش حاضر، تحلیلی- توصیفی است و جامعه آماری شامل دو سطح «شهروندان» و «نهادهای ذیربط» با مسئله حمل ونقل پایدار می باشد.حجم نمونه از رابطه کوکران محاسبه و برابر با 384نفر تعیین شده است. نتایج نشان می دهد که، بخش مرکزی شهر ملایربا مشکلات زیست محیطی ناشی از حمل ونقل شهری مواجه بوده است. در حالیکه مهمترین عامل از منظر شهروندان، عدم تحمل بافت مرکزی شهر با توجه به کاربری های جاذب و سفرساز اداری و تجاری است. از منظر مسئولان، عامل اصلی تعدد عبور و مرور وسایل نقلیه غیر استاندارد است. این عدم توافق می تواند عامل معضلاتی در برنامه های مشارکتی آتی گردد.در راستای مرتفع نمودن این معضلات در این پژوهش رویکرد به بانکداری الکترونیک، انتقال بخش قابل توجهی از مجتمع های پزشکی از مرکز شهر به حواشی آن، بهره گیری از نظام حمل ونقل هوشمند و ... را پیشنهاد می نماید.
تدوین استراتژی توسعه طبیعت گردی بر اساس تحلیل SWOT و فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) مطالعه موردی (پارک جنگلی آبیدر در شهر سنندج)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
121 - 136
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری، به ویژه طبیعت گردی، به منزله رویکردی جدید برای توسعه هم زیستی انسان و اجتماع، به منظور بهره وری اقتصادی، امروزه در توسعه مناطق جایگاه چشمگیری یافته است که توسعه آن نیازمند شناخت و آگاهی کافی از مسائل و عوامل مؤثر اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی هر منطقه است. پارک جنگلی آبیدر با مساحت 1555 هکتار در جنوب غربی شهر سنندج واقع شده است که به سبب جاذبه های طبیعی از مزیت نسبی برخوردار است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل داخلی (قوت ها و ضعف ها)، عوامل خارجی (فرصت ها و تهدیدها)، و تدوین استراتژی توسعه طبیعت گردی پارک جنگلی آبیدر انجام گرفته و بدین منظور از مدل تلفیقی SWOT و فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده شده است. فرایند تحلیل شبکه ای اجازه اندازه گیری را در شرایطی که بین عوامل استراتژیک وابستگی وجود دارد می دهد. مدل شبکه ای ارائه شده در این تحقیق به منظور تجزیه وتحلیل SWOT از چهار سطح، هدف (بهترین استراتژی) در سطح اول، عوامل SWOT و زیر معیارهای SWOT به ترتیب در سطوح دوم و سوم، و آخرین سطح از گزینه های استراتژی تشکیل شده است. جهت تعیین وزن های عوامل SWOT بر اساس روش ANP پرسش نامه ای به صورت مقایسه زوجی با مقیاس نه تایی طراحی و تکمیل شد. پس از آن، داده های جمع آوری شده با نرم افزار Super Decision تجزیه وتحلیل و استراتژی های WTبه منزله بهترین استراتژی ها، برای توسعه طبیعت گردی منطقه مشخص شد. نتایج نشان داد که آسیب پذیری منطقه مطالعه شده (پارک جنگلی آبیدر) به لحاظ توسعه طبیعت گردی بالاست و همچنین توزیع و تخصیص مجدد منابع در سطح پارک جنگلی آبیدر، با توجه به محدود بودن فرصت ها و بالا بودن ضعف ها، امری الزامی است. بنابراین، در پایان راهکارهایی جهت توسعه طبیعت گردی در منطقه ارائه شد.
نقش عوامل محیطی در توسعه اقتصاد روستایی (مطالعه موردی بخش دیلمان شهرستان سیاهکل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط جغرافیایی، به ویژه بستر طبیعی آن، پهنه تمامی کنش ها و واکنش های حاصل از پدیده های مستقر در سطح زمین است. شناخت خصوصیات جغرافیایی محیط از لحاظ طبیعی، اجتماعی و اقتصادی آن از یک طرف می تواند موجب وسعت بینش و معرفت از محیط گشته و از طرف دیگر امکان هرگونه حرکت سنجیده و اندیشیده را در محیط از سوی انسان در قالب یک سیستم منظم فراهم سازد. هدف این مقاله تحلیل و تبیین نقش عوامل محیطی در توسعه اقتصاد روستایی به طور کلی و به ویژه بخش دیلمان شهرستان سیاهکل است. سؤال اصلی مقاله این است که عوامل محیطی چه نقشی در توسعه اقتصاد روستایی به ویژه در بخش دیلمان شهرستان سیاهکل ایفاء می کنند؟ علاوه بر این سؤال اصلی سؤالات فرعی دیگری نیز در این مقاله مطرح می شود از جمله اینکه توسعه اقتصادی دارای چه ویژگی هایی است و منظور از محیط جغرافیایی چیست و چه نظریاتی در مورد تأثیر محیط جغرافیایی بر زیست انسانی مطرح شده است. فرضیه ای که در این مقاله در صدد بررسی ان بوده ایم این است که عوامل محیطی و توسعه اقتصاد روستایی دارای رابطه ای دو سویه و متقابل هستند به نحوی که از یک طرف شرایط مساعد محیطی بستر توسعه اقتصاد روستایی را فراهم می کند و از سوی دیگر توسعه اقتصادی نیز کیفیت بهره برداری از طبیعت را ارتقاء داده و توسعه پایدار برای منطقه به وجود می آورد. نتایج این مقاله نیز نشان می دهد که بخش دیلمان با توجه به توان های غنی طبیعی، انسانی، تاریخی و اجتماعی از توان مناسبی جهت رشد و توسعه برخوردار است؛ بنابراین در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز مقالات علمی و پژوهشی و نیز نمودارها و نقشه های جغرافیایی نقش عوامل محیطی را در توسعه اقتصاد روستایی به ویژه در بخش دیلمان شهرستان سیاهکل تحلیل و تبیین نمائیم.
توسعه شهری دانش بنیان؛ تدوین نقشه راهبردی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
151 - 170
حوزه های تخصصی:
توسعه شهری دانش بنیان (KBUD) رهیافت و الگویی از توسعه است که بنیادهای رقابت و پایداری را در ویژگی های مولد، زایشی و افزایشی اقتصاد دانش بنیان شهر جست وجو می کند. شهرها و در رأس آن ها کلان شهرها به دلایل مختلف مکان های بهینه ای برای تعامل شهر و دانش با هدف توسعه شهری دانش بنیان هستند. این مقاله با دیدگاه مبتنی بر منابع و تفکر راهبردی در تحلیل منابع و موانع، جایگاه و مزیت رقابتی و ارزیابی تناسب راهبردی منابع را تبیین می سازد و نقشه راهبردی توسعه شهری دانش بنیان تهران را تدوین و پیشنهاد می کند. روش این مقاله توصیفی-تحلیلی است و به دلیل داشتن ماهیت راهبردی، دستاورد (هدف) کاربردی دارد. داده های نظری به روش اسنادی و داده های تجربی به روش پیمایشی تهیه شده اند. در پردازش اطلاعات و تدوین نقشه راهبردی نیز از مدل Meta-SWOT و تحلیل PESTEL استفاده شده است. نتایج نشان می دهد منابع داخلی تهران اهمیت یکسانی در KBUD ندارند. تهران در مقایسه با سایر منابع داخلی قابلیت هایی دارد که در توسعه دانش بنیان شهر باارزش، تقلیدنشدنی، غیرقابل جایگزین و دارای تناسب راهبردی هستند و همچنین جایگاه رقابتی تهران در میان سایر کلان شهرها و مزیت رقابتی آن در KBUD نشان می دهند. این عوامل عبارت اند از: پیشتازی دیجیتال، پارک های علم و فناوری، ساختار صنعتی، چشم انداز دانش بنیان و جمعیت فعال و متخصص. در مقابل، ضعف تحقیق و پژوهش، تحریم و رکود اقتصادی، نبود اقتصاد دانش بنیان و مخاطرات محیطی هستند که موانع و تهدیدهای اصلی KBUD به شمار می روند. احتمال وقوع این ضعف ها بسیار زیاد است و از نظر درجه اضطرار در رده بسیار فوری قرار دارند. منابع و موانع یادشده باید در شالوده خط مشی KBUD پذیرفته شوند و در تدوین نقشه و پیشنهاد برنامه راهبردی تهران به عنوان اولویت های اقدام یا ضرورت های مهار و کنترل تبیین شوند تا چرخه اقتصاد دانش بنیان شهر را فعال کنند. با این همه، نباید فراموش کرد که گذار به توسعه شهری دانش بنیان، بدون تغییر و بازنگری در سرچشمه های رانتی اقتصاد ملی و رانت فضایی ناشی از فعالیت های ساختمانی در درون شهرها بسیار دشوار خواهد بود.
تحلیل آثار اقتصادی و اجتماعی یکپارچه سازی اراضی در دشت نیاله بخش میمه استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کشاورزی به عنوان یکی از بخش های مهم اقتصادی نقش مهمی در توسعه کشورها دارد. یکی از موانع توسعه در این بخش به ویژه در ایران، پراکندگی قابل توجه زمین های کشاورزی است. با توجه به مزایای یکپارچه سازی و معایب پراکندگی اراضی، در پژوهش حاضر تلاش شده تا میزان موفقیت اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی در دشت نیاله ی بخش میمه شهرستان شاهین شهر و میمه در استان اصفهان، با استفاده از دو رویکرد کمی و کیفی مورد سنجش قرار گیرد. جامعه آماری شامل بهره برداران دشت نیاله در بخش میمه بوده است. اطلاعات میدانی مورد نیاز از طریق پرسشنامه و مصاحبه حضوری با کشاورزان منطقه نیاله گردآوری شده است. جهت بررسی مالی طرح یکپارچه سازی، میزان سودآوری قبل و بعد از اجرای طرح در دشت نیاله در سطوح مختلف کشت در ده سال گذشته مورد بررسی قرار گرفت. نتایج ارزیابی مالی نشان داد که یکپارچه سازی زمین های زراعی منجر به افزایش سودآوری در سطوح زراعی کوچک تر نسبت به سطوح بزرگ تر در این مناطق شده است . از سویی، بهره برداران از اجرای طرح رضایت داشتند و ارتباطات آنها نسبت به قبل از اجرای طرح افزایش یافته است.
تحلیل فضایی عرصه های روستایی مستعد گردشگری کشاورزی مورد: شهرستان رودسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های تنوع بخشی اقتصاد روستایی شکل دادن به گردشگری کشاورزی است. در این رابطه مرغوب ترین فضاها با ساختارهای مناسب و توانمند محیطی است که در معنای سازگاری، مطلوب با شرایط طبیعی تعریف شده و کاربری مناسب را با توان سرزمین نشان داده است . اینکه کدامیک از روستاها مستعد تحقق گردشگری کشاورزی هستند، نیازمند بررسی عناصر کیفیت بخش محیط است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر اولویت بندی روستاها با توجه به اثرگذاری مؤلفه های کیفیت محیطی در توسعه گردشگری کشاورزی در شهرستان رودسر بوده است. جامعه آماری شامل مدیران محلی روستاها و کارشناسان متخصص و 16 روستا از 382 دارای سکنه شهرستان رودسر با شیوه هدفمند به عنوان محدوده مورد مطالعه انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و توزیع قضاوتی بین 70 نفر مورد تجزیه و تحلیل گردید و با استفاده از مدل کمّی تاپسیس، روستاهای مستعد گردشگری کشاورزی شناسایی واولویت بندی شدند. نتایج نشان داد که گسترش فعالیت های بخش گردشگری و حضور گردشگران در ایام گوناگون سال در نواحی برخوردار از جاذبه های طبیعی و انسانی، سبب افزایش فرصت های شغلی و افزایش درآمد مردم محلی در شهرستان رودسر شده است. همچنین در بین روستاهای مورد مطالعه روستای قاسم آباد، زیاز، لیما، شوک و سجیران، بالاترین اولویت و امتیاز را کسب نمودند که نشان می دهد دارای کیفیت محیط مطلوب، شرایط مناسب برای اجرای موفق گردشگری کشاورزی و در نهایت توان های لازم برای توسعه گردشگری روستایی را با حفظ ابعاد پایداری محیط برخوردارند.
ارائه مدل الگوی مشارکت اجتماعی در توسعه پایدار محلات شهری (مطالعه موردی منطقه ۶ شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر عبارت است از شناسایی متغیرهای اصلی اثرگذار بر تمایل شهروندان در مشارکت و نیز تعیین میزان و سهم اثرگذاری هریک از این متغیرها بر متغیر وابسته تحقیق و همچنین ارائه راهکارها وپیشنهادهای جدید جهت بالا بردن میزان مشارکت اجتماعی در بین شهروندان منطقه 6 تهران. در این پژوهش از روش میکس متود استفاده شده است تا ابعاد مشارکت شهروندان به نحوی بهتر و کاملتر مشخص شوند. به این مفهوم که ابتدا از روش کیفی استفاده شد و با 20 نفر از شهروندان منطقه 6 تهران مصاحبه شد تا عوامل موثر بر مشارکت شهروندان این منطقه در توسعه پایدار را گردآوری گردد، سپس از روش کمی استفاده شد و پرسشنامه ای بر اساس ملاکهای عنوان شده توسط شهروندان در مصاحبه تهیه گردید تا بین تعداد بیشتری از شهروندان منطقه 6 تهران توزیع شود و تحلیل آماری لازم صورت گیرد. با توجه به بررسی های انجام شده مشخص شد که میزان اعتماد پاسخگویان، متوسط بوده؛ و پاسخگویان نسبت به شهر و محیط اجتماعی خود احساس تعلق و وابستگی متوسطی داشته اند. میزان مسئولیت پذیری پاسخگویان نیز در حد خوبی بوده ولی میزان رضایت شهروندان از خدمات شهری نسبتا ضعیف بوده است. اکثر مردم نگرش مثبتی نسبت به مشارکت داشتند ولی اذعان داشتند امکان مشارکت کمی برای مشارکت شهروندان فراهم است. همچنین پاسخگویان از نظر ذهنی آمادگی نسبتاً بالایی جهت مشارکت اجتماعی داشته اما به لحاظ عینی و عملی مشارکت بسیار پایینی داشته اند. بنابراین بطورکلی میزان مشارکت اجتماعی افراد در حد نسبتا پایینی بوده است
عوامل مؤثر بر توسعه تعاونی های دامداری روستایی در شهرستان اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر توسعه تعاونی های روستایی دامداران دهستان حسن آباد شهرستان اسلام آباد غرب است. نوع پژوهش از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از نظر ماهیت و روش جزء پژوهش های توصیفی – پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل 53 واحد شرکت تعاونی دامداری های صنعتی، نیمه صنعتی و روستایی و افراد مرتبط با آن ( دامداران) در دهستان مربوطه است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که از تحقیقات مشابه قبلی اقتباس شده است و پایایی آن از روش آلفای کرونباخ 928/0 بوده و روایی صوری آن از طریق اساتید راهنما و کارشناسان مورد تأیید قرار گرفته است. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار های آماری SPSS و LISREl با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر توسعه شرکت های تعاونی دامداران روستایی، در منطقه مورد مطالعه مبنای تجزیه و تحلیل قرار گرفت. با توجه به نتایج مشخص گردید که این شرکت ها در حال حاضر فعالیت بسیار کمی در جهت رفع و حل مشکلات دامداران دارند و از اهداف اصلی خود که کمک به اعضاء است، فاصله زیادی گرفته اند و نتوانسته اند رضایت و اعتماد اعضاء را برای همکاری و مشارکت لازم جلب نمایند. هرچند اکثر پاسخ دهندگان اظهار داشته اند که این تعاونی ها در مناطق روستایی مورد نیاز است، اما به لحاظ خدماتی چون تأمین خوراک دام و نهاده های مورد نیاز دامداران و همچنین در مورد اعتبارات و تسهیلات لازم جهت هدایت سرمایه گذاری ها در تولید فراورده های دامی اعضاء بسیار ضعیف عمل کرده اند که بخش های اقتصادی و سیاسی و اداری با بالاترین ضریب و در بخش اجتماعی و بخش فرهنگی با پایین ترین ضریب نشان دهنده آنست که اعضا رضایت چندانی از برنامه های شرکت های تعاونی روستایی دامداران ندارند.
نقش ایران و امریکا در امنیت خلیج فارس با تأکید بر دوران بعد از انقلاب اسلامی و استراتژی فرامنطقه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و تحلیل نقش ایران و امریکا در امنیت نظامی، سیاسی و اقتصادی خلیج فارس بعد از انقلاب اسلامی در راستای به رسیدن به راهبردی ملی و بین المللی است. بایستی گفت که ایران و امریکا مهم ترین بازیگرانی هستند که در صدد شکل دادن به سازه های امنیتی خود در خاورمیانه هستند. با توجه به این مهم سؤال اصلی این مقاله این است که در دوران بعد از انقلاب اسلامی نقش ایران و امریکا در امنیت خلیج فارس تا چه اندازه بوده است؟ علاوه بر این سؤال اصلی سؤالات فرعی دیگری نیز مطرح می شود از جمله اینکه دلایل اهمیت حیاتی خلیج فارس کدام اند و اینکه نگاه ایران و امریکا به امنیت این منطقه چگونه است. نتایج این مقاله نشان می دهد که ایران و امریکا هرکدام سازه ی امنیتی خاص و ویژه خود را برای منطقه دنبال می کنند از طرف دیگر پتانسیل ها و ابزارهای ایران و امریکا و نیز دغدغه های آن ها در موضوع امنیت خلیج فارس متفاوت است. با توجه به این مسئله در این مقاله کوشش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز نقشه ها و جداول و نمودارها و نیز اسناد منتشر شده نقش ایران و امریکا در امنیت خلیج فارس با تأکید بر دوران بعد از انقلاب اسلامی را تحلیل و تبیین نمائیم.
تبیین ژئوپلیتیک رشد جمعیت و امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمعیت و رشد آن، مؤلفه ای مؤثر در ژئوپلیتیک و امنیت ملی کشورهاست. نظریات عام در این مورد توجه به نرخ رشد جمعیت را مهم می داند و نه رقم مطلق آن. در این پژوهش شاخص های جمعیت ایران با تأکید بر رشد و اثرگذاری آن بر ضریب پایداری امنیت ملی مطالعه شده است. «فرضیه وجود رابطه معنادار بین افزایش نرخ رشد جمعیت و تنزل ضریب پایداری امنیت ملی»، مورد ارزیابی واقع شده که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و آزمون های آماری صورت گرفته است. یافته های پژوهش در ارتباط شاخص های جمعیتی ایران از قبیل بالابودن نرخ بیکاری و افزایش آن، افزایش تحصیل کردگان دانشگاهی و ضعف یا نبود زمینه های اشتغال و بیکاری در این مورد، فرضیه مزبور را تایید کرد. فرضیه مذکور در مناطق بحران خیز کشور نیز ارزیابی و نتیجه حاصله به تشدید ارتباط فرضیه در این مناطق انجامید. با تکیه بر تئوری «گشتاور رشد جمعیت» در ایران، کشور ما به خودی خود یک دوره افزایش نرخ رشد حدود 2 درصد، به دلیل ازدیاد تعداد دخترانی که به سن باروری می رسند را تجربه خواهد کرد. بنابراین در این پژوهش پرهیز از هرگونه آرمان گرایی درباره رشد جمعیت ایران توصیه شده و توجه به واقع بینی و توسعه شاخص های جمعیت حاضر پیشنهاد شده است
گونه شناسی ذی نفعان مناطق ساحلی در حمایت از پارادایم توسعه گردشگری پایدار (مطالعه موردی: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت و همکاری ساکنان، تضمین کننده موفقیت اجرای برنامه های گردشگری پایدار است و نبود این مشارکت موجب شکست اجرای آن ها می شود. به همین سبب، سنجش نگرش ساکنان به توسعة گردشگری پایدار، اهمیت بسیار دارد. پژوهش حاضر به بررسی این موضوع می پردازد و میزان حمایت ساکنان از توسعة گردشگری پایدار را نیز در شهر بابلسر مطالعه می کند. هدف این پژوهش، بررسی نگرش ذی نفعان گردشگری به فعالیت های پایدار و طبقه بندی آن ها براساس نگرش هایشان به فعالیت های مربوط به توسعة گردشگری پایدار و نیز بررسی ویژگی های جمعیت شناختی هر طبقه است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل خانوارهای شهر بابلسر (درمجموع، 13,486 خانوار) است. بنابر جدول مورگان، از میان آن ها 380 نمونه به روش نمونه گیری قضاوتی انتخاب شدند. برای سنجش نگرش ساکنان، از مقیاس SUS-TAS استفاده شد. تحلیل داده ها در سه مرحله انجام گرفت. در مرحله نخست، برای تعیین روایی سازه پرسشنامه، از تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزار Lisrel استفاده شد و تأیید روایی پرسشنامه صورت گرفت. در مرحله دوم، برای تقسیم نمونه ها به گروه های متجانس براساس نگرش آن ها به فعالیت های پایدار در توسعة گردشگری، از تحلیل خوشه ای با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد و نمونه ها به سه گروه تقسیم شدند: بدبینان، حامیان متوسط و حامیان سرسخت. در مرحله سوم، برای مشخص کردن تفاوت های جمعیت شناختی خاص هر طبقه، برحسب مقیاس متغیرهای مورد مقایسه، از آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و کروسکال- والیس استفاده شد. مطابق نتایج این آزمون، گروه ها از نظر توزیع متغیرهای مدت سکونت در منطقه و وضعیت تأهل همگون اند و از نظر متغیرهای سن، جنس، سطح تحصیلات، میزان درآمد ماهیانه و ارتباط شغل با گردشگری تفاوت معنادار دارند.
مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر لاهیجان با رویکرد توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
17 - 30
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، اراضی از شهرهای ایران به خصوص اراضی حاشیه ای شهرها، تحت تأثیر روند شهرنشینی و نیاز شهروندان به مسکن، تغییر کاربری داده و به اراضی ساخته شده تبدیل گردیده است. هم چنین شهر لاهیجان نیز مانند بسیاری از شهرهای ایران به دلیل افزایش ساخت وساز، دچار تغییر و تحولات قابل توجهی در زمینه کاربری اراضی شده است. هدف پژوهش حاضر مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از LCM و CA MARKOV می باشد، روش پژوهش، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی می باشد. در این راستا از تصاویر ماهواره ای لندست مربوط به چهار دوره زمانی 1368، 1379، 1389 و 1397 بهره گرفته شده است. تصاویر چهار دوره پس از عملیات پیش پردازش با استفاده از روش حداکثر احتمال طبقه بندی گردیدند. سپس با استفاده از مدل LCM و CA MARKOV به شناسایی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر لاهیجان پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که مساحت اراضی ساخته شده از سال 1368 تا 1397 نزدیک به 1250 هکتار افزایش یافته و اراضی جنگل و باغات در این دوره با کاهش حدوداً 2000 هکتاری روبه رو بوده است. بنابراین با توجه به مقایسه طبقه بندی ها و نتایج حاصل از مدل LCM مشخص می گردد، که بیشترین تغییرات در این دوره مربوط به جنگل و باغات می باشد. در پایان با به کارگیری مدل زنجیره مارکوف تغییرات کاربری اراضی را برای سال 1409 را پیش بینی شده است. ازاین رو با توجه به نتایج حاصل از پیش بینی تغییرات احتمال می رود که در سال 1409 میزان 5/760 هکتار از اراضی جنگل و باغات کاسته شده و 91/53 هکتار به اراضی ساخته شده، 09/693 هکتار به شالیزارها و 5/13 هکتار نیز به پهنه آبی افزوده خواهد شد. بنابراین بررسی ها نشان می دهد رشد مساحت ها در محدوده موردمطالعه متناسب و همسو نبوده؛ و این مسئله باعث ایجاد پدیده گستردگی در شهر لاهیجان گردیده است.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر بازآفرینی پایدار شهری با رویکرد آینده پژوهی (مورد شناسی: بافت ناکارآمد شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
109 - 130
حوزه های تخصصی:
توسعه سریع شهرنشینی در نتیجه انقلاب صنعتی و پیشرفت های تکنولوژیکی، تأثیرات قابلِ توجهی بر بافت های شهری بر جای گذاشته و موجب برهم خوردن تعادل های اجتماعی و محیطی و درنتیجه پدیدارشدن بافت های ناکارآمد شهری شده است. رویکرد بازآفرینی پایدار شهری با سیاست یکپارچه، جامع نگر و عملیاتی با ایجاد تغییرات مثبت و پایدار باعث بهبود و ارتقای کیفی بافت های ناکارآمد شهری با اهداف یکپارچه کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی می شود. رویکرد آینده پژوهی، درجهت رسیدن به توسعه پایدار و مواجهه با مشکلات آینده شهرهاست. این رویکرد، به عنوان شیوه و روش شناختی با درنظرگرفتن وضعیت گذشته و حال، چشم انداز آینده را برای ما روشن می کند. هدف این مقاله، شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر بازآفرینی پایدار ناکارآمد شهر یزد در افق 1414 است. بر این مبنا روش این پژوهش، ازنظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت، براساس روش های جدید آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است و به منظور تجزیه و تحلیل متغیرها، از ترکیبی از مدل های کمّی و کیفی همچون تحلیل ساختاری میک مک و روش دلفی انجام گرفته است. یافته ها نشان داد که عوامل کلیدی مؤثر بر آینده بازآفرینی شهر یزد در افق 1414 شامل «تحریم های بین المللی»، «نهادهای اجتماعی و مدنی»، «تورم»، « نهادهای موازی در اغلب بخش های حاکمیتی»، «تمرکز اداره ها و مراکز دولتی در پایتخت»، «عملکرد دستگاه های نظارتی و بازرسی»، «سرمایه گذاری داخلی و خارجی»، «فناوری های نوین»، «بحران نظام اداری» و « بحران مالی» است.
نقش منظر فضاهای شهری در میزان «حس تعلق به مکان» از دیدگاه شهروندان (نمونه موردی: میدان های شهری همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظرشهری به عنوان اولین سطح برخورد و ارتباط شهروندان با محیط شهری نقش مهم و تأثیرگذاری در ادراک محیط و ارتقای تعلق مکانی شهروندان به فضاهای شهری دارد. ارتقای عوامل منظر شهری به عنوان محرک توسعه ابعاد هویتی و تعلقی مکان های شهری زمانی می تواند مفید باشد که بتوان ابعاد و مؤلفه های تأثیرگذار آن را شناخت و مقدار تأثیر این عوامل را در میزان تعلق به مکان از دیدگاه شهروندان در جهت رفع نقاط ضعف و ترفیع نقاط قوت مکان، مورد بررسی قرار داد. در این راستا هدف از این پژوهش ارتقای ارزش های کیفی منظر فضاهای شهری و همچنین بررسی تأثیر مؤلفه های منظرشهری در میزان حس تعلق مکانی شهروندان به فضاهای شهری از دیدگاه کاربران فضا می باشد. بدین منظور در پ ژوهش حاضر از روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از شیوه های مرور متون، منابع و اسناد تصویری در بستر مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. با توجه به یافته های تحقیق می توان ابعاد حس تعلق منظر شهری را در سه مؤلفه انسانی، معنایی – ادراکی، کالبدی – فیزیکی و 21 شاخص طبقه بندی و ارائه نمود. از بین این مؤلفه ها و عوامل تحقیق، شاخص های بافت و ترئینات، نمادها و نشانه ها، رویدادهای جمعی و فردی در میدان امام خمینی، شاخص های پوشش سبز و طبیعی، هویت، ارزش های فرهنگی و تاریخی در میدان باباطاهر، شاخص های رنگ و فرم عناصر، نمادها و نشانه ها، ارزش های فرهنگی – تاریخی در میدان بوعلی سینا و شاخص های پوشش های سبز و طبیعی، یادمان های تاریخی، تعاملات اجتماعی در میدان شیر سنگی بیشترین بار مؤثر را در میزان حس تعلق مکان نسبت به میدان های مورد مطالعه داشته اند. با توجه به نتایج به دست آمده و می توان پیشنهادهایی مبنی ارتقای کیفی نماها و بدنه ها، استفاده از نمادها و نشانه های تاریخی، فراهم نمودن امکان تجمیع و تعاون و همکاری شهروندان، استفاده از موتیف های معماری در ساخت اجزای کالبدی میدان و فراهم نمودن امکان ایجاد رنگ تعلق شهروندان در ارتقای حس تعلق عوامل منظر شهری در میدان های مورد مطالعه ارائه داد.
ارزیابی مؤلفه های تأثیرگذار بر تاب آوری الگوی کشت فضاهای سبز شهری در مناطق گرم و خشک (مورد شناسی: شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد فضاهای سبز پایدار در شهرها بدون انتخاب گیاهان مناسب و تاب آور نسبت به شرایط محیطی، امکان پذیر نیست. هدف این پژوهش ارائه روشی مدوّن برای کمک به متخصصان حوزه فضای سبز شهری درجهت انتخاب گونه های گیاهی تاب آور نسبت به شرایط محیطی خاص هر منطقه است. تحقیق حاضر تلاش بر کمّی کردن پارامترهای کیفی خصوصیات گونه های گیاهی به منظور ارزیابی مقایسه ای آن ها در ارتباط با شاخص های تاب آوری را دارد؛ بنابراین درابتدا شاخص ها و زیرمؤلفه های تاب آوری گیاهان (مانند سازگاری به شرایط خاک، آب، اقلیم، آلودگی های شهری و شرایط اکولوژیک) براساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی تعیین شد. پس از آن گونه های درختی و درختچه ای موجود (غالب) و پیشنهادی مناسب برای توسعه فضای سبز شهری زاهدان براساس مطالعات مختلف و نظرات متخصصان مشخص شد. در این تحقیق از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP برای به دست آوردن وزن هریک از شاخص ها و زیرمؤلفه های تاب آوری گیاهان و همچنین از مدل TOPSIS برای رتبه بندی تاب آوری گونه های گیاهی درختی و درختچه ای بومی و پیشنهادی در ارتباط با شاخص ها و مؤلفه های تاب آوری از دیدگاه 15 کارشناس در حوزه فضای سبز و باغبانی شهری زاهدان استفاده شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که از دیدگاه کارشناسان، مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری گیاهان در فضاهای سبز شهری زاهدان به ترتیب اولویت، تحتِ تأثیر شاخص آب (365/0)، خاک (276/0)، اقلیم (179/0)، شرایط اکولوژیک (118/0) و آلودگی شهری (062/0) هستند. همچنین مقاومت گیاهان به کمبود آب با امتیاز 169/0، مقاومت گیاهان به شوری خاک با امتیاز 118/0، مقاومت گیاهان به شرایط تبخیر و تعرق با امتیاز 087/0، مقاومت گیاهان به عوامل نامساعد محیطی با امتیاز 070/0 و مقاومت به آلودگی آب با امتیاز 022/0 به ترتیب اولویت، به عنوان مهم ترین زیرمؤلفه های تاب آوری گیاهان در الگوی کِشت فضاهای سبز شهری زاهدان اهمیت می یابند. درنهایت رتبه بندی از میزان تاب آوری گونه های گیاهی بومی و پیشنهادی به منظور استفاده در فضای سبز شهری زاهدان صورت پذیرفت.
واکاوی نقش طرح های ساختاری- راهبردی در تحقق انگاره حکمروایی خوب شهری (مطالعه موردی: منطقه 22 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
1357 - 1371
حوزه های تخصصی:
تغییر در نگرش به توسعه و فرایند آن برای شهرها از عوامل مهم در پیدایش زمینه تغییر رویکرد در برنامه ریزی شهری به سمت استفاده از برنامه ریزی ساختاری-راهبردی بود. این تغییر نتیجه تحولات سیاسی در جوامع برای استقرار دموکراسی و مشارکت پذیری دولت ها در اداره شهرهاست. برنامه ریزی ساختاری-راهبردیو حکمروایی به شکل چارچوب مناسبی می تواند کمبود دموکراسی موجود مربوط به تصمیم گیری مرتبط با مسائل مهم محلی را پر کند که می تواند راه مهم دیگری برای ارائهمحتوای جدید به دموکراسی محلی باشد. برنامه ریزی ساختاری-راهبردی هم فرایند هم محصولی است که موجبات تأمین بخشی از حکمروایی خوب شهری را مهیا می کند. استراتژی توسعه شهری در شهرهای مختلف تابع یک چارچوب واحد نیست؛ ولی حداقل به پنج موضوع مهم شهری توجه دارد: زیست پذیری شهر، پایداری زیست محیطی، شکل فضایی شهر و زیرساخت های آن، منابع مالی، و حکمرانی شهر. استراتژی توسعه شهری بر این فرض مبتنی است که مسیر توسعه شهرها از طریق مداخلات استراتژیک جامعه، بخش خصوصی، و تشکل های مدنی در زمان و به شیوه مناسب می تواند به شکل شگفت انگیزی تغییر یابد. هدف از این پژوهش واکاوی نقش طرح های ساختاری- راهبردی در تحقق انگاره حکمروایی خوب شهری با نمونه مطالعاتی منطقه 22 کلان شهر تهران است. روش تحقیق کیفی (تحلیل محتوا) است. در این بخش با قاعده اشباع نظری با 22 نفر مصاحبه شد. ساختار نمونه به شیوه تدریجی با رویکرد گلوله برفی در فرایند تحقیق مشخص شد. نتایج نشان دهنده وجود مشکلاتی عمده در ساختار مدیریت و قوانین شهری است.
تحلیل شاخص های تاب آوری سکونتگاه های غیررسمی در برابر زلزله با رویکرد اجتماعی (نمونه موردی: محله فرحزاد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه جوامع در تلاش برای دست یابی به شرایطی هستند که در صورت وقوع بحران، بازگشت سریع آنها را به وضعیت پیش از بحران (اولیه یا عادی) فراهم سازد. از این رو در سال های اخیر به تاب آوری به جای آسیب پذیری تأکید خاصی می شود. افزایش آسیب پذیری شهرها باعث خسارات و تلفات جانی و مالی زیادی می شود این موضوع در سکونتگاه های غیررسمی از اهمیت بیشتری برخوردار است با توجه به ویژگی های ساخت و شکل گیری این سکونتگاه ها و نبود زیر ساخت های مناسب شهری در خود، لذا این نوع با فت ها از درجه و شدت آسیب پذیری بیشتری برخوردار هستند.. هدف این مقاله تحلیل شاخص های تاب آوری سکونتگاه های غیررسمی در برابر زلزله با رویکرد اجتماعی می باشد و محله فرحزاد به عنوان نمونه موردی بررسی می گردد. روش به کار رفته روش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد و ابزار گردآوری داده ها اسنادی و کتابخانه ای و پیمایشی می باشد. با توجه به فرمول کوکران تعداد 384 پرسشنامه میان ساکنین محدوده توزیع شد. و شاخص های اجتماعی با استفاده از نتایج مطالعات و تکنیک دلفی استخراج گردید و وزن نهایی آنها با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی AHP تعیین گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد تاب آوری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی-محیطی و مدیریتی- نهادی در محدوده فرحزاد وضعیت مناسبی ندارند واز لحاظ اهمیت شاخص های اجتماعی تاب آوری، شاخص آگاهی و دانش با وزن نهایی w1=0.4472 دارای بیشترین تأثیر و شاخص وابستگی اجتماعی با وزن نهایی w5=0.0292 دارای کمترین تأثیر در تاب آوری محله فرحزاد تهران را دارند.
نقش مدیریت محلی در ارتقای سرمایه اجتماعی و مشارکت روستاییان در اقتصاد روستایی مورد: شهرستان بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به واکاوی جایگاه عملکرد درونی مدیریت محلی در ارتقای سرمایه اجتماعی و بهبود مشارکت ذی نفعان محلی در طرح ها و برنامه های محیطی- اکولوژیکی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و کالبدی- فضایی، در فراگرد توسعه اقتصاد روستایی در شهرستان بانه پرداخته است. این پژوهش به روش کمی و پیمایشی و مبتنی بر ابزار پرسشنامه در 350 خانوار و در 30 روستای نمونه تصادفی انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که رابطه معنادار بین شاخص های مقوله اثرگذار و اثرپذیر وجود دارد و نامناسب بودن جایگاه شاخص های عملکرد درونی مدیریت محلی را در ارتقای سرمایه اجتماعی، بهبود مشارکت ذی نفعان محلی در فراگرد توسعه اقتصاد روستایی آشکار ساخت. به سخن دیگر، با این که "سرمایه اجتماعی و مشارکت مولد و فعالانه" ذی نفعان محلی در طرح ها و برنامه های توسعه روستایی، تضمین کننده پایداری اقتصادی و توسعه اقتصادی روستاهاست، لیکن عملکرد درونی مدیریت محلی مبتنی بر رویکرد «حکومت محور» و از « بالا به پایین» موجب سرمایه اجتماعی و مشارکت نامولد و منفعلانه در محدوده مورد مطالعه شده و نتوانسته زمینه های ارتقای آگاهی اجتماعی، انسجام اجتماعی، تشکل اجتماعی، شبکه روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی و بهبود مشارکت اجتماعی ذی نفعان محلی را در طرح ها و برنامه ها، در توسعه اقتصادی روستاها فراهم آورد. بنابراین نیازمند تغییر و اصلاح رویکرد حاکم بر نظام مدیریت روستایی و گذار از وضعیت مدیریت آمرانه و تمرکزگرایانه به مدیریت مشارکتی و تمرکززدا و توجه به عوامل تسهیل کننده عملکرد درونی مدیریت محلی همچون: افزایش سطح آگاهی و دانش، تقویت انگیزه و حس تعلق مکانی، افزایش میزان رضایت و تقویت امنیت شغلی مدیران محلی، تقویت حس مسئولیت پذیری، در راستای ارتقای سرمایه اجتماعی و بهبود مشارکت ذی نفعان محلی در طرح ها و برنامه های توسعه روستایی، در فرآیند توسعه اقتصاد روستایی است.
تحلیل و بررسی جغرافیای مرزی ایران در خلیج فارس (مطالعه موردی:گردشگری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق مرزی دورترین مناطق پیرامونی از مرکز می باشند، به همین دلیل عقب مانده ترین و محروم ترین مناطق هستند. توسعه نامتوازن بخش های اقتصادی، اجتماعی، اکولوژیکی و همچنین عدم تعادل های منطقه ای به این محرومیت منجر شده است. تجارت و مبادله کالا و انسان موتور رشد و توسعه کشورهاست و کشورهای درحال توسعه برای پیشرفت لازم است به دنبال حضوری جدی تر در تجارت جهانی باشند. از جمله روش های نقش آفرینی در تجارت جهانی، گسترش مبادلات بین مناطق مرزی است. با توجه به گستردگی و اهمیت مرزهای ایران در خلیج فارس ضرورت دارد که ساماندهی فضای مرزی ایران در این منطقه از لحاظ گردشگری مورد بررسی قرار گیرد. این مقاله چند متغیر اساسی یعنی مرزها، قاچاق، گردشگری را در کنار هم مطالعه می کند و عرصه مورد مطالعه آن نیز جنوب ایران و مرزهای آبی خلیج فارس است. در این تحقیق از روش ترکیبی، توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از بررسی های اسنادی و کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده و با توجه به اطلاعات به دست آمده، به بررسی جاذبه ها، امکانات، خدمات و وضعیت کلی گردشگری در منطقه پرداخته، سپس برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل SWOT استفاده شده است.