فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و تحلیل تغییرات کاربری اراضی محدوده تالاب های بین المللی آلاگل، آلماگل و آجی گل ترکمن صحرا با استفاده از تصاویر ماهواره ای چند زمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران با دارا بودن تالاب های متعدد، که 22 تالاب آن در معاهده بین المللی رامسر به ثبت جهانی رسیده است، دارای جایگاه ویژه ای در آسیای جنوب غربی است. سه تالاب بین المللی آجی گل، آلماگل و آلاگل در دشت ترکمن صحرا از اکوسیستم های مهم جهانی بوده که در این تحقیق با استفاده از تصاویر چند زمانه لندست بررسی شده اند. تصاویر ماهواره ای سنجنده های TM و ETM+ در سال های 1987، 2000، 2005 و 2010 بعد از عملیات تصحیح اتمسفری و هندسی با نمونه های تعلیمی برداشت شده با روش طبقه بندی ماکزیمم احتمال در شش کلاس آب، اراضی نمکی، اراضی بایر، پوشش گیاهی تراکم کم، پوشش گیاهی تراکم متوسط و پوشش گیاهی تراکم زیاد رده بندی شدند و با انتقال به محیط GIS و استفاده از تابع تحلیلی Union ، تغییرات رخداده در قالب ماتریس های اولیه_ثانویه طی دوره مورد مطالعه (1987-2010) ارزیابی شده اند. کاهش سطح آب تالاب ها از 8/2591 هکتار در سال 1987 به 6/1280 هکتار در سال 2010 و همچنین کاهش اراضی نمکی، کاهش پوشش گیاهی با تراکم زیاد و افزایش پوشش گیاهی با تراکم متوسط و کم، و در نهایت، بدون تغییر ماندن میزان مساحت اراضی بایر از اهم این تغییرات است، که از جمله علل اصلی این تغییرات را باید در مسائلی مانند خشکسالی های اخیر، احداث سد، برداشت بی رویه آب تالاب ها برای مصارف کشاورزی، پرورش ماهی و احداث کانال و جاده در منطقه و بین تالاب ها جستجو کرد.
مقایسه روش آمایش فیزیکی(ژئومرفولوژی) و روش آمایش سرزمین جهت ارزیابی توان اکولوژیکی حوزه آبخیز نساء در استان هرمز گان
حوزه های تخصصی:
ارزیابی توان اکولوژیکی و آمایش سرزمین در یک منطقه، می تواند بهترین نوع کاربری ها را تعیین نموده و نقش مهمی را در برنامه ریزی صحیح و همگام با توسعه پایدار ایفا نماید که در این میان، روش های متفاوتی برای ارزیابی توان اکولوژیکی توسط متخصصان امر ایجاد گردیده است. در این تحقیق نیز، ارزیابی توان اکولوژیکی حوزه آبخیز رودخانه نساء که بخشی از شهرستان حاجی آباد واقع در استان هرمزگان می باشد، از دو طریق، روش آمایش سرزمین و بر اساس مدل های اکولوژیکی مخدوم و روش آمایش فیزیکی(روش ژئومرفولوژی) مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به دست آمده از این دو روش با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج به دست آمده، نشان می دهد که به کاربردن روش ژئومرفولوژی برای ارزیابی توان اکولوژیکی این منطقه نتایج تقریباً مشابهی با روش آمایش سرزمین داشته و توان بیش تر نقاط منطقه، مرتع داری فقیر و حفاظت به دست آمده است. بر طبق روش ژئومرفولوژی، 60% از سطح حوزه آبخیز نساء دارای توان حفاظت و 50% از سطح منطقه دارای توان مرتع داری فقیر می باشد. هم چنین بر طبق روش آمایش سرزمین، 56% منطقه دارای توان حفاظت و 47% منطقه دارای توان مرتع داری فقیر می باشد. اما مزیت روش آمایش سرزمین و مدل های اکولوژیکی مخدوم در این است که توان منطقه را برای کاربری های متنوع تری از جمله توریسم، توسعه شهری، صنعتی و روستایی نیز به دست آورده که از این لحاظ راه را برای برنامه ریزی بهتر و مدیریت مناسب تر منابع فراهم می آورد.
بررسی شدت بیابان زایی دررخساره های ژئومورفولوژی با استفاده از GIS در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی و تهیه نقشه شدت بیابان زایی دررخساره های ژئومورفولوژی دراستان خوزستان می باشد. برای این منظور واحدهای کاری موجود در منطقه بعنوان نقشه پایه با استفاده از روش ژئومورفولوژی تهیه گردید. علاوه بر معیارهای اصلی مدل شامل؛ اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و مدیریت و سیاست دو معیار فرسایش آبی و فرسایش بادی نیز در ارزیابی بیابان زایی این منطقه استفاده شده است. در این راستا فرآیندهای عمده بیابان زایی شناسایی و قابلیت های مدل مدالوس در ارائه یک مدل منطقه ای ارزیابی گردید. شاخص های مربوطه در واحدهای کاری؛ منطبق بر رخساره ها با تعیین بازه 1 تا 2 امتیاز دهی گردید و امتیاز هر معیار از محاسبه میانگین هندسی امتیازات شاخص ها حاصل گردید. در نهایت امتیاز وضعیت بیابانزایی نیز با محاسبه میانگین هندسی امتیاز معیارهای تعیین شده، به دست آمد و کلاس بیابان زایی هر واحد کاری و به تبع آن کل منطقه مشخص گردید. نتایج نشان می دهد 53/7 % از کل منطقه در کلاس بسیار شدید بیابان زایی، 36/ 3% در کلاس شدید بیابان زایی و 8/9 % در کلاس متوسط از نظر شدت بیابان زایی قرار گرفتند، که منطبق با، اراضی پف کرده و کویری، سطوح تپه ماسه ای، فرسایش آبراهه ای و مخروط افکنه، دشت ریگی و پادگانه آبرفتی می باشد. نتایج حاصل از ارزیابی شاخص ها و معیارهای مختلف تاثیرگذاردر بیابان زایی نشان داده است که مدیریت و سیاست با متوسط امتیاز 176، پوشش گیاهی با متوسط امتیاز 8/166، فرسایش بادی با متوسط امتیاز 75/164، اقلیم با متوسط امتیاز 13/162، خاک با متوسط امتیاز 25/145 و فرسایش آبی با متوسط امتیاز 4/132 است. ضمناٌ میانگین وزنی ارزش کمی شدت بیابان زایی برای کل منطقه بر اساس شش معیار مورد بررسی 7/ 155 DS= است که کلاس حساسیت به بیابان زایی برای کل منطقه بحرانی نوع (C3) برآورد گردید.
ژئو مرفولوژی یخچال های علم کوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مواریث اقلیمی دوران چهارم در ارتفاعات ایران ژئومرفولوژی یخچالی و اثار یخچال های آن دوران به شمار می رود در این میان یخچالهای علم کوه به عنوان مهمترین یخچال های منطقه با بیش از 14 زبانه کوچک و بزرگ آثار فعالیت و حیات در آنها بخوبی دیده می شود تنها باز مانده آن یخچال ها است مطالعات پراکنده ای در یک قرن اخیر از سوی محققین ایرانی و خارجی بر روی این یخچال ها صورت گرفته ولی با این وجود تا امروز گزارش جامعی که خصوصیات ژئومرفولوژیک و مرفودینامیک یخچال های مذکور را بیان و تفسیر نماید تدوین نشده است به ویژه انکه حدود گسترش آنها در اخرین دوره یخچالی وجود نداشته و اختلاف نظر قاطعی در مورد حدود فعلی و حدود گسترش آنها در آخرین دوره یخچالی را در حال حاضر و در آخرین دوره یخچالی تعیین نماید روش تحقیق مبتنی بر انجام کار های میدانی و مشاهدات مستقیم روی زمین بوده است نتایج نشان می دهند که یخچالهای علم کوه تحت تاثیر افزایش دمای دوران حاضر در حال تحلیل و ذوب تدریجی است و هسته های یخی موجود باقی مانده دوره های یخچالی گذشته است تغذیه ناچیز یخچال ها از طریق ریزش بهمن ها در انتهای سیر کهای یخچالی برای تغذیه آنها کافی نیست لیکن هنوز آثار و شواهد حیات درحرکت زبانه ها کاملا مشهود است
دریاچه های دوران چهارم بستر تبلور و گسترش مدنیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های تکاملی، چه در علوم اجتماعی و چه در علوم دیگر، همواره کوشیده اند سیر تکوینی خاصی را برای بروز پدیده های ترسیم نمایند. در مقابل کاتاستروفیست ها همواره بر نوعی تغییر تاکید دارند که به جای ترسیم یک سیر تکوینی، نوعی تناوب و تکرار را در بروز پدیده ها حاکم می دانند (رژه کک 1370). انتخاب یکی از این دو دیدگاه توسط محقق، بر نحوه تفسیر واقعیت ها تاثیر فراوان دارد.از چندی پیش باستان شناسان به خوبی در یافتند که بررسی های اقلیم شناسی دیرینه و ژئومرفولوژی محیط های طبیعی می تواند در برداشتی واقع بینانه تر از وقایع گذشته آنها را یاری دهد و همین احساس سبب شده است که رشته جدیدی به نام زمین باستان شناسی Geoarcheology در دهه های اخیر پایه گذاری شود.اطلاعات مربوط به بسترهای زیستی مدنیت ها و تاثیراتی که تغییرات اقلیمی و طبیعی در نوع معیشت، نحوه زندگی، جابه جایی و مهاجرت ها، انقطاع یا ظهور حیاتی گونه ها داشته، نه تنها بسیاری از واقعیت های مورد توجه باستان شناسان را توضیح داده است که گاه پاره هایی از انگاشته های قطعی درمورد سیر تکوین جوامع را نیز به تجدید نظر جدی طلبیده است. اطلاعات زمین باستان شناسی به خوبی بر این واقعیت تاکید دارد که بستر ظهور مدنیت ها در همه نقاط یکسان نبوده است و بر اساس عوامل محیطی تبلور این کانون ها از پدیده های خاص طبیعی تبعیت نموده است. برای مثال دربسیاری از نقاط رود خانه ها، و در پاره ای از مناطق سواحل، در بعضی موارد عملکرد یخچالها، و در ایران به صورت عام دریاچه های دوران چهارم در رشد و تبلور کانونهای جمعیتی و مدنی موثر بوده اند.در این مقاله به استناد شواهد ژئومرفیک و تکیه بر شواهد تاریخی و باستان شناسی سعی شده است تاثیر بستر دریاچه های دوران چهارم در تبلور کانونهای جمعیتی ایران و رشد آنها را روشن سازد و گستره ایران را بر اساس اهمیت شاخص ها و مولفه های طبیعی در طبیعی در ایجاد انعقاد نطفه یا گسترش این کانونهای مدنی طبقه بندی نماید.
کارایی واحدهای ژئومرفولوژی در ارزیابی فرسایش و رسوب ( مطالعه موردی : حوضه آبخیز بوجان )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه های آبخیز در ایران از نظر زمین شناسی ، ناهمواری ، اقلیم و سایر عوامل مؤثر در امر فرسایش بسیار متفاوت هستند ؛ بطوریکه ارزیابی فرسایش و اولویت بندی اراضی در روش استفاده از واحدهای هیدرولوژیکی را با مشکل مواجه می سازند . تحقیق حاضر ، شناخت ویژگی واحدهای ژئومرفولوژی را جهت ارزیابی میزان فرسایش و رسوب ضروری می داند ؛ بطوریکه بتوان از آن بعنوان مدل و پلان کار استفاده نمود. دراین روش ، ابتدا با استفاده از ملاکهای جنس سنگ و عوامل توپوگرافی یعنی ارتفاع ، شیب و جهت دامنه ها می توان واحدهای ژئومرفولوژی یک منطقه را تعیین نمود . سپس برای تخمین مقدار فرسایش در این واحدها و طبقه بندی اراضی بر اساس معیارهای کمّی ، با یک دید همه جانبه از کلیه عوامل مؤثر ، از روش پسیاک استفاده نمود . ارزیابی فرسایش با روش مذکور در واحدهای ژئوفرمولوژی ثابت می کند که فرضیات تحقیق درباره سرعت ، دقت عمل بیشتر ، تشخیص مهمترین عوامل فرسایش و بحرانی ترین نواحی از نظر تولید رسوب ، تعیین روابط و نحوه توزیع مکانی فرسایش و بحرانی ترین نواحی از نظر تولید رسوب ، تعیین روابط و نحوه توزیع مکانی فرسایش خاک در سطح منطقه صحیح می باشد .
نظریه ژئو دوالیتی (ایده ای در حوزه دانش ژئومورفولوژی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا کنون سعی ژئومورفولوژیست ها بر این بوده که پدیده های ژئومورفیک را در چارچوب قانون علیت تبیین نمایند. حال آنکه در جغرافیای فضایی بر خلاف جغرافیای کلاسیک الزامی بر علی بودن روابط بین پدیده ها وجود نداشته و تنها روابط مطرح شده از نوع ژنریک است که می تواند علیت را توجیه نماید و البته روابط ژنریک با آنچه تحت عنوان روابط همبستگی بیان میشود تفاوت اساسی دارد. دوال را شاید بتوان دوگانه و دوالیتی را دوگانگی معنی کرد. واژه ای که ضمن در بر داشتن مفهوم تباین ضمنی، تزویج و همراهی دو پدیده را نیز بیان می دارد. دوالیتی، قرینه بودن دو پدیده، عکس هم عمل کردن و مشخص نمودن پاره ای از نسبتها را هم می تواند در برگیرد. منظور از دوالیتی در ژئومرفولوژی پدیده خاصی است که با پدیده ای ثانوی زوج شده و اگر چه می توان ماهیتی مستقل و جدا برای آنها منظور داشت ولی پیوندی بین آنها منعقد است که میتوان رفتار یکی را در ارتباط با پدیده دیگر تبیین نمود. طرح نظریه دوالیتی در ژئومرفولوژی که از این پس تحت عنوان ژئودوالیتی از آن یاد می شود تنها بیان یک مفهوم ساده و بیان مصادیق آن در ژئومرفولوژی نخواهد بود بلکه محققان در این حوزه را به تجدید نظری کلی پیرامون نحوه مدیریت، کنترل و پایش بسیاری از پدیده ها در ژئومرفولوژی وا می دارد. در تشریح این ایده سعی شده است به اتکای روشی تجربی - قیاسی و با تکنیک تداخل سنجی موجی نسبت به تعریف این مفهوم و تاثیرات آن در تحلیل های ژئومرفولوژی اقدام گردد. بطور کلی نتایج حاصل از بکار گیری این مفهوم نشان می دهد که: تحلیل بسیاری از داده ها در چهارچوب نظریه ژئودوالیتی می تواند علت تامه متفاوتی را نسبت به تحلیل های کلاسیک در ژئومرفولوژی بوجود آورد. اگرچه مفهوم دوال با مفاهیمی چون کوپلینگ و ثنویت تشابه کاذب دارد و می توان تشابهاتی درحوزه تکنیک های بکار گرفته شده در مورد تحلیل اعداد و ارقام بین آنها مشاهده نمود ولی تفاوت ماهوی بین آنها وجود دارد. دوال را نباید با مفهوم ثنویت معادل دانست بلکه از دیدگاه فلسفی واژه ای که می تواند بار معنایی آنرا در زبان فارسی حامل باشد واژه زوجیت است.
پهنه بندی خطر زمین لغزش در باغ های چای ( جنوب لاهیجان و لنگرود )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله مورد نظر در زمینه پهنه بندی خطر زمین لغزش در باغ های چای جنوب لاهیجان و لنگرود می باشد. با بررسی ویژگی های طبیعی و عملیات میدانی و استفاده از 9 متغیر( سنگ شناسی، فاصله از گسل، شیب، جهت شیب، بارش، فاصله از شبکه زهکشی، فاصله از جاده، فاصله از روستا و پوشش- کاربری زمین)، عوامل مؤثر در وقوع این پدیده ها شناسایی شدند و به ایجاد بانک اطلاعاتی اولیه و تهیه نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، ژئومورفولوژی، اقلیم شناسی، پوشش _کاربری زمین اقدام شد. سپس ضمن تهیه نقشه پراکنش زمین لغزش ها، هر یک از نقشه های فوق به ترتیب به نقشه های معیار(شیب، جهت شیب، سنگ شناسی، فاصله از گسل، همباران، فاصله از جاده، فاصله از روستا، فاصله از شبکه زهکشی و پوشش _ کاربری زمین) تبدیل شدند. برای مدل سازی از روش احتمالی نسبت فراوانی شده است. اصلی ترین و مهمترین متغیر ها و عوامل مؤثر در وقوع و پیش بینی زمین لغزش ها، شناسایی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه مدل سازی گردید. جهت تاثیر هر کدام از عوامل مربوطه و صحت نقشه نهایی از منحنی ROC استفاده شد. این نقشه می تواند کاربرد های مفیدی در برنامه ریزی های توسعه ای و عمرانی منطقه ای، ناحیه ای و محلی داشته باشد.
مدل سازی کمی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در زاگرس چین خورده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت نواحی مستعدّ وقوع حرکت های توده ای و زمین لغزه ها یکی از گام های اوّلیّه در مدیریّت منابع طبیعی و برنامه ریزی های توسعه ای و عمرانی است. حرکت های توده ای و زمین لغزه ها تحت تأثیر عوامل طبیعی و انسانی متعدّدی رخ می دهند که ارزیابی تأثیر هر یک از این عوامل، نقش بسزایی در پیش بینی احتمال وقوع حرکت های توده ای و پهنه بندی خطر آنها دارد. در این تحقیق از طریق تفسیر عکس های هوایی و بررسی های میدانی، حرکت های توده ای رخداده در حوضة آبریز سرخون در شهرستان اردل از استان چهارمحال وبختیاری شناسایی و نقشه های توزیع انواع حرکت های توده ای در این حوضه تهیّه شده است. سایر ویژگی های محیطی حوضه نیز در قالب نوزده متغیّر کمّی و چهار متغیّر کیفی مورد مطالعه قرار گرفته و برای هر یک از آنها در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی ( ساج –GIS) لایه های نقشه ای جداگانه ای تهیّه شده است. برای مدل سازی آماری از سه روش مدل رگرسیون لاجستیک، مدل رگرسیون خطّی، و مدل پروبیت استفاده شده و نهایتاً معادلاتی برای پیش بینی و تهیه نقشه های احتمال وقوع حرکت های توده ای ساخته شده است. نقشه های نهایی سپس به دو پهنه با خطر بالا و پایین وقوع زمین لغزش طبقه بندی شده و با ارزیابی ماتریس خطا، درصد دقت و صحت هر یک از مدل سازی ها و پهنه بندی ها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که مدل سازی به روش رگرسیون لاجستیک دارای بیشترین دقّت و صحّت پیش بینی می باشد. از نقشه های پیش بینی و پهنه بندی احتمال وقوع حرکت های توده ای می توان در برنامه ریزی های مختلف منطقه ای، ناحیه ای و محلّی استفاده نمود.
بررسی تأثیرشکستگی های تکتونیکی در قابلیت نفوذ پذیری سنگ مخزن و بهره برداری از نفت (مطالعه موردی: میدان نفتی شوروم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تأثیر شرایط تکتونیک برخواص پتروفیزیکی طبقات و به ویژه درافق مخزنی سروک میدان نفتی شوروم واقع در استان چهارمحال بختیاری مورد بررسی قرار گرفته است. مشخصات زمین ساختی تاقدیس شوروم تابع رویدادهای رژیم تکتونیکی خاص حاشیه کمر بند تراست زاگرس مرتفع می باشد. تأثیرات سطحی و تحت الارضی حاصل از نیروهای کمپرسیونی و ژئودینامیک ناشی از اقیانوس زایی در دریای سرخ موجب تکوین شرایط ساختمانی خاص واحد فلسی و بروز مشخصات پتروفیزیکی با پیچیدگی زیاد گردیده است. تخلخل ثانویه که به دوران پس از دییاژنز و فاز دییاستروفیسم مربوط می شود، در مقایسه با درصد تخلخل اولیه ناچیز سازند مخزنی سروک (2 %) در این میدان نفتی حائز اهمیت اساسی می باشد. نتایج مطالعات میدانی و بررسی اطلاعات بدست آمده از حفاری هشت چاه اکتشافی حاکی از قابلیت نفوذپذیری نسبتاً زیاد در این ساختار نفتی است. مطالعه ژئومرفولوژیکی هندسه تاقدیس و بررسی و مقایسه گزارشات حفاری و به خصوص حجم هدر رفت گل حفاری، علائمی از توزیع نسبتاً زیاد شبکه شکستگی دربخش هایی از محور تاقدیس و حریم فعالیت گسل های ایجاد شده در آن می باشد. به همین دلیل میزان هدر رفت گل در چاه هایی که پیرامون گسل ویا بر روی محور تاقدیس حفاری شده، نشانه بالا بودن قابلیت نفوذ پذیری سیال در سازند مخزنی سروک است که بهره برداری از منابع هیدروکربوری آن با حصول اطمینان از ابعاد و بستگی مخزن توجیه اقتصادی خواهد داشت. واژگان کلیدی : زاگرس مرتفع، تکتونیک فلسی، میدان نفتی شوروم، شکستگی سنگ مخزن، گل حفاری
پهنه بندی خطر زمین لغزش حوضه چرمله شهرستان سنقر استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه آبریز چرمله در شمال شهرستان سنقر در استان کرمانشاه واقع شده است. این حوضه جزیی از حوضه رودخانه گاوه رود است که پس از عبور از استان کرمانشاه به رودخانه سیروان وارد می شود و پس از عبور از مرز ایران وارد کشور عراق می شود. حوضه مذکور از لحاظ زمین شناسی جزیی از زون سنندج- سیرجان می باشد. نفوذناپذیر بودن سنگ زیر بنا (سنگ های دگرگونی و آذرین)، بارش فراوان و شیب و ارتفاع زیاد این حوضه را از لحاظ وقوع زمین لغزش بسیار آسیب پذیر ساخته است. 9 نقشه شامل شیب، کاربری اراضی، ارتفاع، لیتولوژی، حساسیت سنگ به فرسایش، آب و هوا، هم باران، هم دما و پوشش گیاهی در سیستم اطلاعات جغرافیایی همپوشانی داده شده اند و از طریق چهار روش تراکم سطح، قضاوت کارشناسی (تحلیل سلسله مراتبی)، وزن متغیر ها و ارزش اطلاعاتی نقشه های خطر زمین لغزش این حوضه تهیه گردیده است. در نهایت از بین نقشه های تهیه شده به روش های مذکور نقشه حاصل از روش قضاوت کارشناسی بیشترین تناسب را با زمین لغزش های مشاهده شده در حوضه، داشته است. با استفاده از این روش و استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS پهنه های مستعد زمین لغزش در سطح محدوده مورد مطالعه شناسایی و به صورت دقیق ترین نقشه پهنه بندی ارایه گردیده است. بطوری که کمترین خطر لغزش در بخش های جنوبی حوضه و بیشترین خطر در بخش های شمالی حوضه به علت عمده ای جنس زمین شناسی و شیب زیاد واقع شده است که این امر می تواند در برنامه ریزی های مختلف مد نظر برنامه ریزان قرار گیرد.
بررسی و تحلیل شواهد ژئومورفیک زمین ساخت فعال در حوضه رودبار از سرشاخه های دز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناطق فعال، قسمت هایی از پوسته زمین هستند که در کواترنر پسین و به خصوص عهد حاضر دارای حرکات زمین ساختی اند و در آینده نیز مستعد بروز خطر خواهند بود. این مناطق را می توان با شواهد و شاخص های ژئومورفولوژی تشخیص داد. بر همین اساس و با استفاده از شاخص نسبی فعالیت زمین ساختی (Iat) که ترکیبی از شاخص های انتگرال هیپسومتری، نسبت کشیدگی حوضه، تقارن آبراهه ها، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن و طول ـ گرادیان رودخانه را شامل می شود، به بررسی و شناخت وضعیت حوضه رودبار واقع در محدوده زاگرس مرکزی اقدام شد. برای این منظور، مدل رقومی ارتفاع از داده های توپوگرافی SRTM با دقت 90 متر برای کل منطقه تهیه شده و در محیط های نرم افزاری آرک مپ، آرک ویو و گلوبال مپر، ترسیم آبراهه ها، تقسیم بندی زیرحوضه ها، اندازه گیری شاخص ها، رقومی کردن نقشه های زمین شناسی و تلفیق داده ها صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهند که این حوضه 2256 کیلومترمربعی را می توان به 4 بخش ـ بسیار فعال، فعال، نیمه فعال و با فعالیت کم ـ تقسیم کرد. گسل های رورانده دهسور، وحدت آباد و زردکوه و همچنین گسل جوان زاگرس، چهار گسل مهمی هستند که در بروز ناپایداری در این حوضه نقش داشته اند. جابه جایی 500 متری که در طی 40 تا 50 هزار سال گذشته در مسیر سرشاخه های رودخانه های گشان و الوس صورت گرفته، حرکت راستگردی را در قطعه ای از گسل جوان زاگرس که بین دو قطعه دورود و اردل قرار گرفته است اثبات می کند. در نتیجه این حرکت، یک سطح خرد شده و فرسایش پذیر ایجاد شده که رودخانه رودبار به سرعت در حال حفر آن است و سطح اساس منطقه را پایین می برد. این عمل به تجدید سیکل فرسایش منجر شده است. در زمان حاضر سد رودبار در قسمت خروجی این حوضه و در مسیر گسل جوان و فعال زاگرس در حال احداث است؛ بنابراین ممکن است این سازه در معرض مخاطرات جدی قرار بگیرد.
تحلیل فعّالیّتهای نئوتکتونیک با استفاده از روشهای ژئومرفورلوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه مورد مطالعه در شمالغربی ارتفاعات تالش واقع شده است. فعّالیّتهای کوهزایی در قسمتهای مختلف ایران هنوز هم ادامه دارد. کوههای تالش نیز به عنوان بخشی از پیکره جغرافیائی ایران از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین برای آگاهی از میزان فعّالیّتهای نیروهای درونی و تکتونیکی در دامنه شمالغربی تالش از شاخصهای ژئومرفیک نظیر سینوزیته جبهه کوهستان، نسبت پهنای کف درّه به ارتفاع، شاخص گرادیان رودخانه و … استفاده گردیده است. شاخص گرادیان رودخانه (SL)، در پانزده حوضه شمالغربی بین 5/88 تا 9/780 محاسبه شده است. جنوبشرقی منطقه با متوسّط گرادیان 5/524 دارای گرادیان بیشتری نسبت به سایر بخشها (ارتفاعات جنوب اردبیل و ارتفاعات شمالشرقی)، از فعّالیّت تکتونیکی بیشتری برخودار میباشد. میزان سینوزیته رودخانه در پانزده حوضه بین 1 تا 6/1 میباشد که نشانه فعّالیّت تکتونیکی منطقه است. مقدار نسبت پهنای کف درّه به ارتفاع آن در جنوبشرقی منطقه کمتر از دو بخش دیگر میباشد(64/0). این قسمت از بالاآمدگی بیشتری نسبت به سایر قسمتها برخودار است و دارای درّههای تنگتری است. جنوبشرقی منطقه بادارا بودن پائین (1/1 تا 5/1) از فعّالیّت تکتونیکی بیشتری نسبت به ارتفاعات شمالشرقی وارتفاعات جنوب اردبیل برخورداراست. به طور کلّی بررسی و مطالعه پارامترها و شاخصهای فوق نشان میدهد که منطقه مورد مطالعه از نظر تکتونیکی هنوز هم فعّالیّت دارد. اما در بخش جنوبشرقی منطقه این نیروها دارای شدّت بیشتری نسبت به ارتفاعات جنوب اردبیل و ارتفاعات شمالشرقی منطقه است.
ژئومورفولوژی ساختمانی ساختارهای نمکی درگستره گرمسار – لاسجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تودههای تبخیری دیاپیری شده واقع درگستره گرمسار - لاسجرد بررسی شده. درباره آغاز دیاپیریسم، ناپایداری ثقلی نمک به هالوکینز نسبت داده شده اما رخداد فاز کوهزایی پلیوسن آغازی،بهعنوان عامل مکمل و محرک خارجی عامل به وجود آورنده توسعه دیاپیریسم تشخیص داده شده است.از سوی دیگر، ساختارهای نمکی این گستره - که معمولاً از طریق گسلها به سطح رسیده است، به چهار نوع استوک ها، طاقدیسها، دیوارها وزبانههای نمکی تقسیم بندی شده اند.
دیرینه لرزه شناسی کلیدی بر معمای زمین لرزه تهران
حوزه های تخصصی:
دوالیتی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طبیعت پدیده های مختلف و به نسبت جدایی وجود دارند که می توانند با یکدیگر در ارتباط باشند . در بسیاری از موارد ، ارتباط این پدیده ها با عنوان همبستگی بیان می شود و با روش های ریاضی نیز میزان این روابط سنجش می شود . از میان آنها، زوج پدیده هایی یافت می شوند که روابط خاصّی با یکدیگر دارند، ولی نمی توان این روابط را باعنوان همبستگی مطرح کرد، بلکه ویژگی ارتباط آنها باهم سبب شده با عنوان دوال مطرح شوند. دوالیتی به تشریح چنین ارتباطی می پردازد که قرینگی، عکس هم عمل کردن و بیان پاره ای از نسبت ها را می توان ازجمله ویژگی های آن تلقّی کرد. به طورکلّی دوالیتی بیانگر تباین دو پدیده یا به معنی هماهنگی منظّمی از دو قسمت متضاد یا مکمّل از یک کل است که با یکدیگر در ارتباطی خاص هستند. منظور از دوالیتی (زوجیّت) در ژئومورفولوژی پدیده ی خاصّی است که با پدیده ای ثانوی زوج شده و اگرچه می توان ماهیّتی مستقل و جدا برای آنها منظور داشت، ولی پیوندی خاص بین آنها برقرار است، به طوری که رفتار یکی را باید در ارتباط با پدیده ی دیگر بیان کرد. این مقاله که برگرفته از یک طرح پژوهشی در دانشگاه اصفهان است، تلاش دارد با استفاده از روش تداخل سنجی راداری و با بررسی پدیده ی فرونشست زمین در چند دشت ایران، مفهوم دوالیتی را بیان کند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، اوّل اینکه برداشت مازاد از آبهای زیرزمینی، دلیل تامّه ی پدیده ی فرونشست نیست و دوم، پدیده ی فرونشست در دشت های ایران، معلول دوالیتی در تحرّکات پوسته ای بین دشت ها و کوهستان های مجاور آنهاست.
زمین شناسی و توان معدنی استان مازندران
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدلANP(مطالعه موردی: حوضه پیوه ژن دامنه جنوبی بینالود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رخدادهای طبیعی فرآیندهای پیچیده ای هستند که بر تمامی بخش های کره زمین تأثیرگذارند که دراین بین زمین لغزش به عنوان یکی از مهم ترین معضلات جهانی باعث خسارات عدیده ای به مناطق مسکونی، جاده ها، زمین های کشاورزی و... می گردد که با شناسایی عوامل مؤثر در وقوع حرکت های توده ای و پهنه بندی آن، می توان کمک مؤثری در تدوین برنامه مدیریت خطر و کاهش خسارات ناشی از وقوع این پدیده نمود. هدف از انجام این پژوهش نیز پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل تحلیل شبکه (ANP) در حوضه پیوه ژن دامنه جنوبی بینالود می باشد. بدین منظور، لایه های اطلاعاتی 10 عامل: ارتفاع، بارش، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، تراکم پوشش گیاهی، کاربری اراضی، فاصله از جاده، فاصله از رودخانه و فاصله از گسل تهیه شد. سپس جهت تهیه نقشه پهنه بندی از مدل ANP استفاده گردید. نتایج حاصل از این مدل نشان می دهد که عوامل فاصله از رودخانه و فاصله از جاده به ترتیب بیشترین امتیاز وزنی(0.228 و 0.204) و شیب و جهت شیب کمترین وزن(0.012، 0.021) را در حوضه موردمطالعه به خود اختصاص دادند. از تعداد 31 زمین لغزش رخ داده در حوضه مطالعاتی، 17 زمین لغزش در فاصله 50-0 متری و 14 زمین لغزش دیگر در فاصله 150-50 متری از رودخانه به وقوع پیوسته است که نشان از تأثیر مستقیم و مهم فرسایش و زیر شویی رودخانه می باشد. همچنین فعالیت های انسانی نظیر جاده سازی در حوضه موردنظر خطر وقوع زمین لغزش را چندین برابر نموده است به طوری که 22 زمین لغزش در فاصله 0 تا 500 متری از راه های ارتباطی، رخ افتاده و راه ها را مورد هجوم خود قرارداده اند. درنهایت، بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش و انطباق داده های زمین لغزشی و مشاهدات میدانی، می توان گفت مدل ANP می تواند به عنوان مدلی مناسب و کارآمد برای پیش بینی پدیده لغزش به کار گرفته شود به طوری که در پژوهش حاضر 5/64 درصد زمین لغزش های حوضه در پهنه های خیلی زیاد و زیاد به وقوع پیوسته است.
مختصری از ژئومورفولوژی استان یزد (قسمت اول)
حوزه های تخصصی: