فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطالعة شرایط محیطی دریاچه های پلویال ایران با استفاده از شواهد رسوبی (مطالعة موردی: کلوت های بیابان لوت((مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلوت های ایران نمونه ای منحصر به فرد از نظر عظمت و وسعت و یکی از ناهمواری های ویژة مناطق بیابانی است. این کلوت ها هر چند در حال حاضر تحت تأثیر فرسایش بادی انتخابی است، فرایند فرسایش آبی و بادی هم زمان در شکل گیری آن ها دخالت دارد. در این پژوهش، پس از نمونه برداری از کلوتی به ارتفاع 33 متر در پانزده لایه، نمونه های مورد نظر به آزمایشگاه منتقل شد و مورد آزمایش گرانولومتری قرارگرفت. نتایج به دست آمده در مرحلة آزمایشگاهی، با نرم افزار GradiStat تحلیل، و جدول ها و نمودارهای مربوط استخراج شد. نتایج نشان داد که رسوبات در حد سیلت و رس با طبقه بندی افقی و نشانگر رسوبگذاری مواد دانه ریز معلق در آب در محیطی آرام است. همچنین، در سطح رسوب ها، ترک های گلی به همراه رسوبات تبخیری به صورت لایه هایی از گچ و نمک در بین لایه های تشکیل دهندة کلوت رویت شد که بیانگر تبخیر شدید دریاچه است. نتایج مورفوسکوپی نیز مؤید این مطلب است که اکثر لایه های مورد بررسی، دارای بافت گلی، جورشدگی خیلی بد، و کج شدگی مثبت است که نشان می دهد در هنگام رسوبگذاری کلوت، فعالیت های جریانی در منطقه، ناچیز و محیط کم انرژی بوده است.
پهنه بندی فرسایش خندقی در حوضه آبریز دیره با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر بر ایجاد فرسایش خندقی و شبیه سازی احتمال وقوع آن در حوضه آبریز دیره انجام پذیرفته است. مهمترین عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی مانند شیب، جهت شیب، انحنای افقی و عمودی شیب، لیتولوژی، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، کاربری اراضی انتخاب و سپس این لایه ها درسیستم اطلاعات جغرافیایی تولید شدند. سپس به منظور مقایسه زوجی در جدول ماتریس بر اساس میزان ارجحیت سلسله مراتب در وقوع فرسایش خندقی رده بندی گردید. در نهایت با کمک نرم افزار Arc GIS عملیات وزن دهی و همپوشانی از لایه های انتخابی صورت گرفت و با توجه به ضرایب حاصل، نقشه پهنه بندی خطر در 6 طبقه بدست آمد . مقدار عددی ضریب نهایی از جمع اعداد حاصل از ضرب وزن هر معیار در شاخص آن در هر نقطه بین صفر تا 100 تعریف گردید که در آن هرچه ضریب حاصله به سمت 100 میل کرده باشد نشان دهنده پرخطر بودن وقوع زمین لغزش است و هرچه این ضرایب به صفر نزدیکتر شده باشد نشان دهنده خطر کمتر و نهایتا بی خطر بودن وقوع آن است. نتایج نشان داد 36 درصد از حوضه دیره در پهنه با خطر زیاد و خیلی زیاد قرار دارد که باعث جابجایی حجم زیادی از خاک می شود.
پهنه بندی و بررسی اثرات مورفولوژیکی سیلاب های رودخانه زرینه رود (از ساری قمیش تا سد نوروزلو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیلاب ها از فراوان ترین و مخرب ترین بلایای طبیعی به شمار می روند. در این ارتباط پهنه-بندی دشت سیلابی و کاربرد آن در برنامه ریزی آمایش فضا، ازجمله اقدامات مهم غیرسازه ای در زمینه کاهش خسارات سیلاب محسوب می شود. این پژوهش سعی دارد به بررسی خطر وقوع سیل در دشت سیلابی رودخانه زرینه رود با استفاده از مدل هیدرودینامیکی HEC-RAS و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بپردازد. همچنین، از توان رودخانه به عنوان شاخصی جهت بررسی اثرات مورفولوژیکی بالقوه سیلاب ها استفاده شده است. داده های پایه برای مدل HEC-RAS شامل داده های فضایی و داده های جریان رودخانه می باشند. مهم ترین داده های فضایی پژوهش از طریق تهیه DEM (با قدرت تفکیک 1 متر) و TIN از روی نقشه-های توپوگرافی مقیاس 1:2000 حاصل شد. متغیرهای جریان، از طریق تحلیل داده های ایستگاه های هیدرومتری موجود بر روی مجرای اصلی و انشعابات آن به دست آمد. به منظور پیش پردازش داده های فضایی و پس پردازش نتایج حاصل از مدل HEC-RAS از الحاقی HEC-GeoRAS استفاده گردید. جهت بررسی اثرات ژئومورفیکی سیلاب ها، مجرای رودخانه با توجه به دانه بندی مواد بستر و الگوی رودخانه به دو بازه تقسیم بندی شد. در بازه اول (از ابتدا تا شهر محمودآباد)، به دلیل کم عرض بودن دشت سیلابی، پهنه های سیل گیر محدود می باشند. در این بازه، توان رودخانه در طی سیلاب ها زیاد است؛ اما مقاومت مواد بستر و کناره ها، مانع عمده ای در خصوص فرسایش کناره و کف کنی رودخانه محسوب می-شوند. در بازه دوم (از محمودآباد تا بالادست سد نوروزلو)، عرض پهنه های سیل گیر افزایش می یابد. توان رودخانه، نسبت به بازه اول پایین تر است؛ اما به دلیل نوع رسوبات بستر مجرا (ماسه تا گراول) و فرسایش پذیری زیاد مواد کناره ها، تغییرات مورفولوژیکی مجرا نیز زیاد می باشد و سیلاب ها، منجر به فرسایش های شدید، مهاجرت مئاندرها، ایجاد میان بُرها و همچنین نهشته گذاری به صورت پشته های نقطه ای در داخل و کناره های مجرا می شوند. نتایج، همچنین نشان می دهد که سیلاب های با دوره های بازگشت مختلف، خطر چندانی برای سکونت گاه های شهری و روستایی ایجاد نمی کنند؛ اما می توانند خسارات زیادی به اراضی کشاورزی وارد سازند. با توجه به ژئومورفولوژی منطقه و عرض پهنه های سیل گیر، سیلاب با دوره بازگشت 25 ساله، می تواند مبنای برنامه ریزی های آمایش دشت سیلابی باشد.
مورفوتکتونیک و مناطق عمده گسلی استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استان یزد با وسعت بیش از یکصد و سی و یک هزار کیلومتر مربع، به نسبت مساحت خود، پس از استان سیستان و بلوچستان، بیشترین نواحی کویری و بیابانی کشور را در بر می گیرد. استان بر اثر تنوع و تضاد ارتفاع همراه با تفاوت شکل و جهت ناهمواری ها، از تنوع نسبی طبیعی، زیستی و جمعیتی برخوردار شده است. از دیدگاه طبیعی یکی از علل مهم این تنوع وجود واحدهای مختلف مورفوتکتونیک یا پیکر زمینی ساختی است که ناشی از باقی ماندن آثار فعالیت ها و رویدادهای تکتونیکی از دوره های بسیار قدیم (پرکامبرین) تا بسیار جدید (کواترنر) می باشد. در این مقاله ویژگی ها و روندهای فضایی تکتونیکی استان یزد برای تشریح شرایط مورفوتکتونیک منطقه مورد بررسی قرار می گیرند. این نوع بررسی ها می توانند به عنوان مقدماتی جهت مطالعات خاص و محلی برای شناخت مسایل تکتونیکی موضعی، از جمله احتمال وقوع زمین لرزه، مورد استفاده قرار گیرند.
بررسی علل تشکیل و توسعه ی پیچان ها در دره های نواحی کوهستانی
حوزه های تخصصی:
تعیین مناسب ترین اندازه پلات برای نمونه برداری از سنگ فرش بیابان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سنگ فرش بیابانی یکی از عوامل محافظت کننده خاک سطحی در مقابل فرسایش بادی در مناطق بیابانی است. درصد تراکم سنگ فرش و قطر ذرات، یا به نوعی دانه بندی ذرات، از مهم ترین عوامل تعیین کننده میزان حفاظت خاک توسط این ذرات است. نمونه برداری های سنگ فرش بیابان، به طور معمول در عرصه و به صورت تخمینی یا با استفاده از خط کش و پلات انجام می گیرد؛ ولی در هیچ یک از منابع، ابعاد استانداردی برای پلات در نمونه برداری از سنگ فرش بیابان ارائه نشده و حتی روشی نیز برای تعیین آن معرفی نشده است. در این مطالعه با استفاده از یک روش نوآورانه، ابعاد بهینه پلات برای نمونه برداری از سنگ فرش بیابان در انواع مختلف دشت سر تعیین شده است. این روش برمبنای افزایش ابعاد پلات و ترسیم منحنی های دانه بندی متعدد در پلات های با ابعاد مختلف و مقایسه آنها با یکدیگر استوار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد، چنانچه هدف از نمونه برداری از سنگ فرش بیابان در دشت سر لخت باشد، ابعاد 40×40 سانتی متر، در دشت سر اپانداژ، ابعاد 30×30 سانتی متر و در دشت سر لخت، ابعاد 20×20سانتی متر، مناسب ترین ابعاد پلات در نمونه برداری از سنگ فرش بیابان در دشت سر پوشیده است. چنانچه نمونه برداری از سنگ فرش بیابان به صورت کلی مطرح باشد، ابعاد مناسب پلات، 40 ×40 سانتی متر است.
بررسی نسبت تحویل رسوب (SDR) در حوضه رودخانه جاجرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو، تحلیل علمی و تکنیکی از بررسی مدل های موجود و نتایج حاصل از آن در تعیین متوسط تحویل رسوب در دوره زمانی بلندمدت برای حوضه های متوسط مقیاس، واقع در حوضه رودخانه جاجرود به منظور تعیین مناسب ترین مدل برای برآورد نسبت تحویل رسوب در زیرحوضه های این رودخانه است. برای بررسی متوسط تحویل رسوب در دوره زمانی بلندمدت، به داده های آماری بارندگی و پارامترهای حوضه نیازمندیم. شاخص SDR شاخصی برای اندازه گیری واکنش حوضه به میزان فرسایش بالادست است. در این نوشتار از هفت مدل ونانی، سرویس حفاظت خاک آمریکا، مانرو و رنفرو، ویلیام و برنت، روئل و ویلیامز برای برآورد نسبت تحویل رسوب SDR استفاده شده است. در اکثر این مدل ها به پارامترهای مساحت، نسبت R/L، طول آبراهه اصلی و شیب حوضه برای محاسبه SDR از طریق روابط ارائه شده برای هر مدل نیاز است. مقادیر حاصل از این روابط برای تعیین بهترین مدل در تخمین نسبت تحویل رسوب با SDR واقعی مقایسه شده و مقادیر حاصل از تفاضل SDR واقعی و پیش بینی شده با توجه به کمترین میزان اختلاف، مدل مطلوب را معرفی می کند. نتایج بررسی مدل های مذکور نشان می دهد که از هفت زیرحوضه مطالعه شده، در چهار زیرحوضه فشم، میگون، امامه و افجه، مدل مانرو و رنفرو مطلوب ترین نتیجه را در برداشته است و در دو زیر حوضه آهار و کند، مدل روئل به نتیجه مطلوب دست یافته و تنها در زیرحوضه لوارک، مدل رنفرو مطلوب ترین نتیجه را در برآورد نسبت تحویل رسوب داشته است.
اشکال و فرایندهای بادی در نواحی بیابانی (1)
حوزه های تخصصی:
گسل های سراسری و مهم ایران
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییرات تپّههای ماسهای ساحلی استان سیستان و بلوچستان (از سال 1346 تا 1372)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقة ساحلی غیر سنگی شرق دریای عمّان از واحدهای رسوبی محیطهای بیابانی، رودخانه ای، ساحلی و دریائی کمعمق تشکیل شده و مهمترین آنها که حاصل اندرکنش توأم فرایندهای دریائی و خشکی است، تپّههای ماسهای میباشند. این تپّهها در اشکال طولی، عرضی، برخان، مرکّب، پناهگاهی،گنبدی شکل و پهنههای ماسهای رخنمون یافته اند. تپّههای ماسهای این منطقه به لحاظ ماهیّت تغییر پذیر خود، شاهد تحوّلات بسیاری بهصورت تشکیل تپّههای جدید، تبدیل آنها به یکدیگر و فرسایش کلّی و جزئی بودهاند. فرسایش و حرکت تپّههای ماسهای بهعنوان یکی از فرایندهای مهمّ مناطق حاشیة بیابانهای ساحلی استان سیستان و بلوچستان مشکلات فراوانی برای ساکنین این مناطق ایجاد کرده است. هدف از این تحقیق بررسی الگوی تغییرات بیابانهای ساحلی دریای عمّان و تأثیر این تغییرات برروی منابع طبیعی مجاور آنها بوده است. در این تحقیق عکسهای هوائی سالهای 1346 و 1372 منطقة ساحلی سیستان و بلوچستان مورد استفاده قرار گرفته است. منطقة بررسی شده بالغ بر 636123 هکتار مساحت داشته و کرانهای بهطول 300 کیلومتر از سواحل دریای عمّان را در برگرفته است. کلّیة اطلّاعات پایه و بهعلاوه نتایج پیمایشهای میدانی با استفاده از روش GIS آنالیز و بررسی شده است. حاصل این بررسیها، تهیّة نقشههای پراکنش انواع تپّههای ماسهای و تعیین نوع و میزان تغییرات آن بوده است. مساحت تپّههای ماسهای در انواع مختلف در سال 1346بالغ بر 45600 هکتار بوده و این در حالی است که پس از 26 سال در سال1372، مساحت آنها با 35/10 درصد رشد به 50867 هکتار رسیده است. در این بین، تپّههای ماسهای عرضی، پناهگاهی، مرکّب، و پهنههای ماسهای به علّت تبادل رسوب بین دریا و منطقة ساحلی، رویش گیاهان در حاشیة رودخانههای فصلی، حرکت تپّههای ماسهای به سمت مرکز بیابان و تبدیل آنها به انواع دیگر و فرسایش انواع تپّههای ماسه و پخش رسوبات در حاشیة آنها شاهد افزایش و توسعة بیشتری بودهاند؛ درحالیکه انواع طولی، برخان وتپّههای گنبدی شکل به لحاظ فرسایش بادی و تغییر شکل به انواع دیگر دچار کاهش سطح شدهاند.
دانستنی های بیش تر در مورد زلزله برای معلمان جغرافیا
حوزه های تخصصی:
تحلیل تحول ژئومورفولوژیکی نیمرخ طولی دره هادرنواحی کوهستانی مطالعه موردی: یازده دره اصلی توده کوهستانی سهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه هایی که آبهای توده کوهستان سهند را به طرف دوآبگیر عمده زهکشی می کنند، در دره های نسبتاًَ عمیقی جاری هستند. انحنای نیمرخ طولی این دره ها که منعکس کننده ویژگی های ژئومرفولوژیک، رخدادهای تکتونیکی و اقلیمی هستند، بسیار متفاوتند است. دراین مقاله سعی شده تا این تفاوت ها با توجه به میزان انحنای نیمرخ طولی دره ها بررسی و با تکیه بر نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی، مراحل تحول دره ها تعیین و روند تحول آنها پیش بینی گردد. به همین منظور برای هر نیمرخ طولی یازده دره اصلی سهند با استفاده از داده های حاصل از اندازه گیری فاصله و ارتفاع آنها تحلیل رگرسیونی صورت گرفته و با بهره گیری از انواع توابع ریاضی یعنی توابع نمایی، خطی، توانی و لگاریتمی مراحل تحول هر دره تعیین شده است. به منظور تفکیک دره هایی که از نظرمراحل تحول، روند یکسانی را طی می کنند، دره های منطقه با توجه به نوع تابع گروه بندی شده و نتیجه گیری های نهایی با عنایت به شواهد میدانی صورت گرفته است. تفاوت در نوع تابع در واقع میزان انحنای نیمرخ طولی دره ها و تفاوت در مراحل تحول آنها را نشان می دهد. نتایج بررسی ها نشان می دهد که، آن دسته از دره های سهند که نیمرخ طولی آنها از انحنای بیشتری برخوردار بوده اند، با تابع نمائی، دره هایی با نیمرخ های دارای انحنای کمتر، با تابع توانی و نیمرخ های تقریباً بدون انحناء و نزدیک به خط راست، با تابع خطی برازش شده اند.
زمین شناسی و توان معدنی استان گیلان
حوزه های تخصصی:
مسائل زمین شناسی چاله لوت
حوزه های تخصصی:
چاله لوت در جنوب شرقی ایران بین طول 57 تا 60 درجه شرقی و عرض 28 تا 30 ْ32 شمالی قرار گرفته و بیش از 000/160 کیلومتر مربع مساحت دارد. این چاله ‘ منطقه صحرایی گرم ووسیعی است که دارای اختصاصات مورفولوژیکی مختلف و چشمگیر بوده و از نظر زمین شناسی ساختمانی بصورت بلوک گسل خورده کم و بیش ساده دارد اما نظر بوسعت زیاد و مشکلات حرکت و حمل و نقل در داخل آن کاری طولانی و دسته جمعی را برای شناخت آن لازم می نماید. چاله لوت از چندی قبل توسط موسسه جغرافیای دانشگاه تهران برپاست آقای دکتر مستوفی مورد مطالعه قرا رگرفته است و د ر طرح مطالعه مناطق خشک تصمیم عظیمی برای شناسایی این منطقه بیابانی و شور گرفته شد و جنبه های مختلف آن یعنی زمین شناسی – ژئو مرفولوژی – گیاه شناسی – جغرافیای اقتصادی وانسانی وتاریخی آن بررسی شده واز نظر جغرافیای تاریخی اکتشافات مهمی از نظر هنروتمدن قدیمی انجام شده است. تا چندی قبل اطلاعات ما درباره این منطقه وسیع خشک منحصر به گزارشهای ناکامل دانشمندان حادثه جویی بود که این مسیر را با شتر از شمال بجنوب طی کرده بودند . مسیرها منحصرا و غالبا مسیر قافله های عادی بود که در حاشیه لوت قرار می گرفت. ساختمانهای عجیب زمین درمرکز چاله لوت وخشکی فوق العاده سطح آن وفقدان آب شیرین عاری بودن از زندگی حیوانی وگیاهی طبعا سطحی لم یزرع و بیابانی بوجود می آورد. که می توان آنرا مشابه سطح ماه دانست .عبور از این منطقه متضمن بکار گرفتن امکانات مختلف حرکتی و وسایل ارتباطی است واز این رو بکارگرفتن تجهیزات کافی ولوازم موتوری کامل همراه تیپ تحقیقاتی رشته های علوم زمینی – جغرافیا – بهداشت لازم آمد. مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه نیز در این بررسی شرکت کرده وبا دانشگاه تهران همکاری نموده است. مسافرت در لوت متناسب با زمان وموقعیت محل با ماشین ‘ شتر یا پای پیاده وگاهی با هلیکوپتر وهواپیما انجام می شد. تا این اقیانوس بزرگ ماسه وریگ و گردوغبار با بادهای وحشتناک ورنگهای کم وبیش یکنواخت وفاقد پوشش گیاهی که سطح تشنه آن زیر آسمان ساکن و صاف وزیر شعاعهای غیر قابل تحمل خورشید که زمین را بطور وحشتناکی تفت می دهد. مونو شناخته شود این پهنه وسیع غالبا محل بازی خطرناک باد است که مواد ریزدانه را از سطح زمین برداشته‘ ماسه ها را از جای کنده‘ دیواره ها را خراشیده و آنها را بشکل خاصی در می آورد. بادها محموله قابل حمل خود را به مسیری دور حمل کرده اثر راهنما ومسیر قافله ها را که بکمک چند قطعه سنگ درهر 200 الی 300 متر روی هم انباشته شده اند مستور می کند. در آینده خواهیم دید که شرایط زمین شناسی خاصی ومورفولوژی منطقه اختصاصات خشکسالی وبرهنگی چاله لوت را تشدید کرده و بنابر نظر استراتیل زوئر شاید قابل قبول باشد که قطب گرمای حداکثر زمین در دره مرگ آمریکا وجود ندارد بلکه داخل چاله لوت از آن گرمتر می باشد.
بررسی تنوع ژنتیکی برخی از ژنوتیپ های گردوی ایرانی(Juglans regia L.) با استفاده از نشانگر مولکولی رپید RAPD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئومورفومتری مگایاردانگ های لوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یاردانگ ها لندفرم های منحصر به فردی در مناطق خشک دنیا (و احتمالاً در زهره و کره مریخ) هستند که امروزه با پیشرفت فناوری دورسنجی و دسترسی به تصاویر ماهواره ای با دقت بسیار بالا، امکان استخراج اطلاعات از آنها فراهم آمده است. اطلاعات ماهواره ای موجود نشان می دهند که مگایاردانگ ها در آسیای مرکزی (چین)، بیابان لوت در ایران، شمال عربستان سعودی، بیابان نامیبیا، بیابان لیبی در مصر، صحرای مرکزی، بیابان های پرو و شیلی و آرژانتین وجود دارند. در سال 2003 وزارت ملی هوا و فضای امریکا داده های رادار SRTM با دقت 90 متر را برای تقریباً 80 درصد کره زمین ارائه کرد. آنالیز توپوگرافی به واحدهای همگن اراضی نقش بسیار مهمی در ارائه اطلاعات پایه برای برنامه ریزی ایفا می کند. در ژئومورفومتری ـ روش اندازه گیری کمی و کیفی توپوگرافی ـ پارامترهای مورفومتریک نظیر شیب، منحنی حداکثر، منحنی حداقل یا منحنی مقطع عرضی از مدل رقومی ارتفاعی استخراج می گردد. در این مقاله پهنه بندی یاردانگ های لوت از طریق آنالیز مورفومتریک و استخراج پارامترهای نمای اول (شیب) و نمنای دوم (مثل منحنی مقطع عرضی، منحنی حداکثر و حداقل) با کمک معادلات درجه دوم دومتغیری بر روی مدل رقومی ارتفاعی مستخرج از داده های رادار صورت گرفت. سپس این پارامترها به عنوان ورودی شبکه عصبی مصنوعی ـ الگوریتم شبکه خودسازمانده مورد استفاده قرار گرفتند و با بهره گیری از پتانسیل این الگوریتم یاردانگ های لوت به صورت نیمه اتوماتیک و با سرعت و دقت بالا پهنه بندی گردید. نتایج آنالیز مورفومتریک بیابان لوت نشان داد که لندفرم یاردانگ و راهروها 34 و 43 و اراضی مسطح با درجات شیب مختلف 23 درصد منطقه را شامل می شوند.
تکتونیک جنبا، انسان، مدنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیست وپنج سال گذشته فهم ما از مفهوم تکتونیک جنبا بسیار کامل تر شده است. همین امر پژوهشگران را با سؤال بسیار مهمّی روبه رو کرده است و آن اینکه درکل، تکتونیک فعّال پوسته در مناطق قارّه ای چه تأثیری بر جوامع انسانی گذاشته و می گذارد. مروری بر آثار منتشره مبین دو دیدگاه غالب در تحلیل میان تکتونیک فعّال با انسان و مدنیّت ها است. گروهی همجواری سکونتگاه ها با گسل های لرزه زا را بهانه قرار داده و با تأکید بر فجایع رخ داده در طول تاریخ، تلاش در نشان دادن ویژگی های مرگبار این پدیده ی طبیعی دارند. گروه دوم به حضور توأم گسل ها و آب اشاره داشته و هم زمانی خطر حیات را در حواشی گسل های فعّال یادآور شده، مجموعه عواملی مستقل از لرزه خیزی را مورد توجّه قرار داده اند و تکتونیک را عاملی بسیار با اهمّیّت در سیر تکاملی نوع بشر و مدنیّت ها دانسته و شکل گیری و قوام تمدّن های کلان را ناشی از آن دانسته اند. این مقاله تلاش دارد تا با مرور بر مهم ترین آثار منتشره در این زمینه، به معرّفی و تحلیل دیدگاه ها بپردازد. روش به کار رفته در این پژوهش کتابخانه ای و تحلیل محتوا بوده و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که با در نظر گرفتن عامل زمان، می توان فهم بهتری از رویکرد دوم داشت. در این تحلیل ارتباط میان سطوح مختلف بوم شناختی با انواع حرکات تکتونیکی مورد توجّه قرار گرفته و همخوانی جالبی میان ساختار سلسله مراتبی کمربندهای چین خورده با ساختار تمدّن های کلان در چهار سطح، مدّنظر قرار گرفته است. بر این اساس کوچک ترین اجتماعات انسانی در مقیاس محلّی، در حاشیه ی گسل های فعّال شکل گرفته اند، در عین حال در مقیاسی کلان ، تمدّن های جهان باستان در حاشیه ی کمربند چین خورده و بسیار جنبا (آلپ هیمالیا) در بازه ی زمانی ده هزار ساله ظهور و افول کرده اند.
مطالعة توزیع زمانی و مکانی یخبندان و لغزندگی در جاده های هراز و فیروزکوه با استفاده از تکنیکGIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یخبندان و لغزندگی در جاده های کوهستانی شرایط بحرانی برای حمل و نقل جاده ای ایجاد می کند. مطالعات قبلی به افزایش سوانح در طول ماه های سرد سال (به ویژه به هنگام بارندگی و یخبندان جاده ها) اشاره دارند. در این مقاله دو هدف دنبال می شود: اوّل، تشریح روشی جهت تعیین احتمال وقوع وضعیّت های بحرانی یخبندان و لغزندگی (Np1-Np9 ( در طول جاده های هراز و فیروز کوه (از جاده های پرترافیک و کوهستانی کشور که استان های شمالی را از طریق ارتفاعات البرز به تهران ارتباط می دهد). دوّم، تحلیل زمانی- مکانی یخبندان و لغزندگی با استناد به تحلیل های آماری وآنالیز آنها در توابع موجود در سیستم اطّلاعات جغرافیایی. از مهم ترین دستاوردهای تحقیق آن است که در مناطق کوهستانی جاده های هراز و فیروزکوه با شروع دورة سرد )ماه اکتبر) احتمال وقوع یخبندان (Np5) و در مناطق ساحلی و کم ارتفاع احتمال لغزندگی ((Np2 بسیار افزایش می یابد.
پوسته ی قاره ای و رشد آن
حوزه های تخصصی: