فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
تحول ناهمواریهای ایران در کواترنر دکتر فرج الله محمودی کشور ایران سرزمین کوهستانی وسیعی است که قسمت اعظم فلاتی را به همین نام می پوشاند . فلات ایران واحد جغرافیایی مشخصی است که متعاقب حرکات زمین زا وکوه زای آلپی در ادوار مختلف زمین شناسی و بویژه در اواخر دوران سوم شکل گرفته و ارتباط طبیعی فلات آناطولی را در شمال غربی پامیروتبت بترتیب در شمالشرقی ومشرق آن فراهم می سازد. کشور ایران در جنوبغربی آسیا ودر قلمرو کمربند بیابانی نیمکره شمالی واقع شده است . مساحت آن در محدوده سیاسی کنونی درحدود 000/648/1 کیلومتر مربع است. فلات ایران را حصارهای کوهستانی مشخصی از هر طرف فرا گرفته و باستثنای گره های ارتباطی با فلاتهای مجاور در همه جا به دریاها و سرزمین های پست بصورت دشت ها و جلگه های وسیع آبرفتی مسلط است . وجود این عوا رض‘ استقلال جغرافیایی فلات را فراهم ساخته و سرزمینی مرتفع وناهموار با ویژگیهای خاص جغرافیایی بوجود می آورد. حصار کوهستانی فلات به سمت داخل ‘ ناهمواریهای متنوعی را شامل است که واحدهای جغرافیایی مستقلی بوجود آورده اند . مشخص ترین این عوارض رشته کوه های چین خورده و شکست یا توده های منفرد یا پیوسته آتشفشانی است که دشت های ساختمانی و پست داخلی را در بر گرفته اند. پست ترین نقطه چاله های داخلی در دشت لوت مرکزی در حاشیه شمالشرقی کلوتها دریک حفره بسته آبی – بادی در حدود 56 متر است. روند ناهمواریهای داخلی و گسترش ایران در امتداد عرض جغرافیایی از یک طرف وعامل ارتفاع از طرف دیگر واحدهای ساختمانی و اقلیمی متفاوت و مستقلی بوجود آورده که ضمن مشابهت در بسیاری از ویژگیهای طبیعی و انسانی ‘ منشاء تفاوتهای چشمگیری نیز می باشند. بطوریکه گاهی دو حوضه مجاور را کاملا از هم متمایز می سازند. سد کوهستانی البرز در جبهه شمالی ‘ جلگه های سرسبز و حاصلخیز گیلان ومازندران و گرگان را در برگرفته در حالیکه دریای دامنه های جنوبی بیابان وسیعی از تهران تا خراسان گسترده شده است.
تحلیل و پهنه بندی مخاطرات ژئومورفولوژیک استان گلستان
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به بررسی مخاطرات زمین، لغزش، زلزله، سیل، فرسایش و بیابان زایی در سطح استان گلستان پرداخته است. بدین منظور از نقشه های توپوگرافی رقومی، عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای، نقشه های زمین شناسی و خاکشناسی استان گلستان، آمار مربوط به ایستگاه های آب سنجی و داده های ثبت شده زلزله استان مورد مطالعه در 20 سال اخیر، نقشه های پهنه بندی بیابان زایی و فرسایش استان استفاده شد. برای تهیه نقشه خطر پهنه بندی خطر زمین لغزش استان از روش تحلیل سلسله مراتبی و برای تهیه نقشه پهنه بندی زلزله از خطوط گسل و شدت زلزله، برای پهنه بندی خطر سیل از آمار ایستگاه های آب سنجی و محاسبه ضریب سیل خیزی استفاده شده و برای پهنه بندی خطر فرسایش از مدل پسیاک و نیز برای پهنه بندی بیابان زایی با کمک نقشه اولیه تهیه شده به کار گرفته شد. سپس با همپوشانی لایه هر یک از عوامل به صورت جداگانه با محدوده شهرها و شهرستان ها پهنه های خطر هر مخاطره مشخص و فراوانی و فراوانی نسبی تعداد شهر، روستا و جمعیت در معرض خطر مشخص شد. طبق نتایج نهایی حاصل از نقشه های پهنه بندی هر یک از مخاطرات بیشترین مساحت نسبی که هر یک از مخاطرات در استان گلستان در بر می گیرد عبارتند از: 30.36 درصد سطح استان در پهنه با خطر زیاد زمین لغزش 51.84 درصد از سطح استان در پهنه خطر متوسط زلزله، 28.63 درصد از سطح استان در پهنه با خطر کم سیل، 39.23 درصد سطح استان در پهنه خطر متوسط فرسایش و 43.93 درصد سطح استان در پهنه خطر خیلی کم بیابان زایی قرار دارند. همچنین بررسی مخاطرات طبیعی نسبت به سطح و جمعیت استان نشان می دهد که تعداد 23، 1، 215، 13، 56 روستا به ترتیب در معرض خطر خیلی زیاد بیابان زایی، فرسایش، سیل، زلزله و زمین لغزش قرار دارند. طبق بررسی نتایج حاصل از جداول مساحت و مساحت نسبی هر یک از مخاطرات بر حسب شهر و شهرستان های استان گلستان، از نظر خطر زمین لغزش شهرستان آزاد شهر، از نظر خطر زلزله شهرستان آزاد شهر، از نظر خطر سیل شهرستان رامیان، از نظر خطر فرسایش شهرستان کلاله و از نظر خطر بیابانزایی شهرستان گنبد کاووس نسبت به سایر شهرستانها در معرض خطر بیشتری قرار دارند.
نظریه آشوب، فرکتال (برخال) و سیستم های غیر خطی در ژئومورفولوژی
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه ژئومورفولوژی سیستمی، برخی سیستم های ژئومورفیک، سیستم های دینامیکی پیچیده غیرخطی هستند که رفتار آشوبناک، تصادفی و غیر قابل پیش بینی دارند. نظریه آشوب در ژئومورفولوژی سعی دارد این سیستم های غیرخطی و بسیار حساس به شرایط اولیه را مورد مطالعه قرار دهد. سیستم های ژئومورفیک در عین حال خود سازمانده بوده و حالت فرکتال (برخال) دارند. این ویژگی را می توان در بسیاری از سیستم های جریانی، حرکت های توده ای، سیستم خاک و زمین های مرطوب ساحلی مشاهده کرد. با استفاده از نظریه آشوب می توان بین فرم (?بعد فرکتال) و فرآیند (خودسازماندهی) در پدیده های ژئومورفولوژیک روابطی را برقرار کرد. نظریه آشوب به درک، تحلیل و پیش بینی پذیری سیستم های ژئومورفیک کمک می کند. پیچیدگی سیستم های ژئومورفیک و حالت آشوبناک آن ها به حدی است که نمی توان قواعد اساسی ریاضی و فیزیک را با قطعیت برای آن ها به کارگرفت و در مقیاسی بزرگ تعمیم داد. لذا دیدگاه های جدید سعی دارند برای تحلیل و شبیه سازی رفتار پیچیده سیستم های غیرخطی در ژئومورفولوژی از قواعد ساده و خرد مقیاس (فیزیک و ریاضی) در قالب مدل های سلولی اتومات استفاده کنند.
بررسی عوامل موثر در فرونشست زمین دشت اشتهارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشست و فرونشینی تدریجی و ناگهانی سطح زمین پدیده ای است که تحت تاثیر تحولات طبیعی و مصنوعی صورت می گیرد. صدمات ناشی از این نوع ریزشها گاهی می تواند فاجعه بار باشد.درمقابل فرونشینی های تدریجی دارای روند کند بوده وعمدتا بر اثر استخراج مایعات (آب ونفت) درون زمین بوقوع می پیوندد. تداوم فرونشینی در درازمدت منجر به خسارتهای قابل توجه به ویژه از نظر اقتصادی خواهد گردید. ازجمله صدماتی که براثر فرونشینی تدریجی زمین بروز می کند صدماتی است که به ساختمانها وراهها وپلها وخطوط لوله وخطوط انتقال نیرو وارد می آید. برداشت بیش اندازه از آبهای زیر زمینی منجر به بروز فرونشینی زمین می گردد. منطقه اشتهارد بدلیل همجواری با تهران و کرج و موقعیت ویژه از چشم اندازهای ویژه ی مورفولوژیکی برخودار است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 7 و نقشه های 1:25000 توپوگرافی و نقشه 1:100000 زمین شناسی و نرم افزارهای arcGISو ILWIS و مطالعات اسنادی ومیدانی و آمار میزان سطح آب زیرزمینی چاههای شهر اشتهارد در دوره زمانی 79 الی 83 وخاکشناسی و جنس سنگ و نوع سازند زمین شناسی منطقه مورد مطالعه ونقشه های مورد نظر تهیه شده است که نتایج حاصل نشان می دهد وجود کوره های قنات و کاهش سطح آب زیرزمینی در اثراستفاده بی رویه و وجود سازندهای تبخیری در این منطقه از مؤثرترین عوامل فرونشست زمین در محدوده مورد مطالعه می باشد. مساله فرونشینی امروزه برای مهندسان و برنامه ریزان از اهمیت زیادی برخوردار است( گودرزی نژاد، شاپور، 1378 ص 310.،) ونتایج مطالعاتی حاکی از این امر می باشد که روند توسعه شهر اشتهارد، مشکلات و معضلات زیست محیطی را به بار آورده اند. با توجه به پویایی منطقه به لحاظ تکتونیکی ساختمانهای مسکونی آسیب دیده در معرض خطر هستند.
طبقه بندی انواع سواحل
حوزه های تخصصی:
بحثی پیرامون تعاریف و ویژگیهای مناطق خشک ‘کویر وبیابان
حوزه های تخصصی:
حدود90% کشور عزیزمان (ایران) را مناطق خشک تشکیل میدهند و عرصه های وسیعی از آنها را ‘ نواحی مختلف کویری و بیابانی شامل می شوند. درباره مسایل این وسیع ترین بخش مملکت‘طرحهای تحقیقاتی متعددی اجرا میشود‘سخنرانیها و مقالات بسیاری ارائه می گردند و کتابهای زیادی چاپ و منتشر میشوند ... اما متأسفانه در اغلب منابع مشاهده میشود که با ویژگیهای مناطق خشک و انواع آنها آشنا نیستند‘ کویر را با بیابان عوضی میگیرند و یا کویر را همان بیابان می پندارند ‘ و خلاصه با بسیاری مفاهیم و خصوصیات درباره انواع مختلف مناطق خشک و به ویژه نواحی کویری و بیابانی ‘ آشنا نیستند . بدیهی است که این عدم شناخت کامل از ویژگیهای مساحت وسیعی از کشور‘مسائلی را در زمینه های مختلف به وجود می آورد . بر این اساس نگارنده سعی کرده است با استفاده از 4-3 دهه کار و تجربه و نیز مسافرتهای متعدد به مناطق مختلف خشک و کویری و بیابانی ایران و جهان ‘ طی این مقاله ابتدا به تعریف و طبقه بندی انواع مختلف مناطق خشک بپردازد‘ آنگاه کویر و بیابان را که در دل مناطق خشک قرار دارند ‘ از جنبه های مختلف (تعاریف‘مفاهیم‘ویژگیها و چگونگی پیدایش و...)مورد مطالعه و شناخت قراردهد و فرق بیابان با کویررا مشخص کند. خلاصه ‘هدف اصلی این مقاله تذکر اشتباهها و بیان تعاریف صحیح برای بیابان و کویر و آشناکردن علاقه مندان با ویژگیهای مناطق خشک و کویری و بیابانی ونیز اشاره ای به راههای بهره برداری از امکانات و استعدادهای طبیعی و همچنین مناظر زیبای آنها برای جلب توریست و توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است.
تاثیر عوامل زمین شناسی در تغییر مسیر رودخانه هیرمند و نقش تاریخی آن در جابجایی سکونتگاه ها در سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"حیات سیستان بزرگ بستگی کامل به نحوه تداوم جریان هیرمند دارد. به گفته هرودوت اگر مصر هدیه روخانه نیل است، باید اذعان کنیم که تمدن های دشت سیستان نیز مدیون رودخانه هیرمند است. این رودخانه همان طوری که در تصاویر ماهواره ای شواهد آن کاملا مشخص می باشد، بارها تغییر مسیر داده است.
در منابع تاریخی هم به تغییر مسیرهای متعدد هیرمند که به نابودی شهرها و روستاها و به طور کلی تمدن های گذشته منجر گردیده، اشاره شده است. بنابراین رودخانه همان قدر که در شکل گیری، رشد و گسترش تمدن های این ناحیه موثر بوده در نابودی تمدن ها نیز سهمی داشته است.
در این مقاله به علل مختلف زمین شناسی شامل سهولت فرسایش پذیری و رسوبگذاری که به بافت و نوع خاک منطقه بستگی داشته و عوامل تکتونیکی که منجر به تغییر مسیرهای متعدد هیرمند در طول تاریخ گردیده و همچنین آثار فضایی آن پرداخته شده است. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر آن است که عوامل فرسایش پذیری در منطقه نقش محسوس تری را نسبت به سایر عوامل در این فرایند ایفا نموده است، زیرا وجود لایه ها و عدسی های ماسه ای ریزدانه بادی و فاقد چسبندگی و فرسایش پذیر در بین تناوب لایه های ریزدانه رسی و سیلتی سطحی، فرسایش پذیری بستر رودخانه هیرمند را تسهیل نموده است. در عین حال پدیده واگرایی خاک در کنار رشد چین خوردگی در پی سنگ از دیگر عوامل موثر در تسهیل فرسایش و جابجایی رودخانه هیرمند بوده است. در کنار این عوامل نقش بادهای شدید منطقه و عوامل انسانی نیز در این فرایند کاملا محرز می باشد."
اثرات خورشید گرفتگی بر جو زمین
حوزه های تخصصی:
مفهوم تعادل در دیدگاه های فلسفی ژئومرفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های فلسفی و معرفت شناسی یکی از عوامل عمده در واژه سازی ادبیات علمی است به طوری که واژه های جدید بعضا زاییده طرح حوزه های معرفت شناسی نو و به تبع آن برداشت ها و مفاهیم خاص در چهار چوبه این دستگاه هاست. پاره ای از واژه ها با ساختار مشابه در قلمرو یک موضوع در حوزه های معرفت شناسی متفاوت به کار گرفته شده اند ولی علی رغم داشتن ساختار قلمرو موضوعی همسان بار مفهومی آنها در دیدگاه های گوناگون یکسان نیست. "تعادل" - Equilibrium از جمله چنین واژگانی است. واژه "تعادل" هم در دیدگاه تکاملی دیویس و هم در دیدگاه تصادفی یا کاتاسترفیسم ها و هم در حوزه معرفت شناسی سیستمی به کار گرفته شده است ولی بدون تردید آنچه از مفهوم تعادل در دیدگاه دیویس مورد نظر است با آنچه در دیدگاه های تصادفی و سیستمی مطرح است تفاوت دارد. آشنایی با بار مفهومی چنین واژه هایی کمک خواهد نمود که با رویارویی با برداشت ها و دیدگاه های فلسفی متعدد در ژئومرفولوژی، درک به واقع نزدیک تری از منظور کاربران و نظریه پردازان این حوزه به دست آید. این مقاله که براساس تحلیل گزاره های پیشکسوتان و طرح کنندگان اصلی دیدگاه های بالا پیرامون مفهوم تعادل در ژئومرفولوژی تدوین شده به اهمیت بار مفهومی و تفاوت آن در دیدگاه های مختلف تأکید دارد و الزام آشنایی با این مفاهیم برای دست یابی به درک بهتری از پارادایم های طرح شده در هر یک از حوزه های معرفتی فوق را بیان می دارد.
تعیین پتانسیل ژئوئید با استفاده از داده های ارتفاع سنجی ماهواره ای و GRACE(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این مقاله، تعیین پتانسیل ژئوئید با استفاده از داده های ماهوارة ارتفاع سنجی، Jason-2 و ماهواره GRACE است. مراحل انجام تحقیق حاضر براساس الگوریتم زیر است: 1) تهیه 80 دوره، در حدود 27 ماه، داده های خام ماهواره ارتفاع سنجی Jason-2؛ 2) انجام تصحیحات لازم نظیر: جزر و مدی، اتمسفریک و دستگاهی بر روی داده های خام به منظور تعیین ارتفاع سطح آب تصحیح شده؛ 3) تعیین پتانسیل ثقل روی نقاط سطح متوسط دریا به صورت ماهانه، با استفاده از ضرایب ماهانه هارمونیک های کروی مدل های ژئوپتانسیل ماهواره GRACE؛ 4) حذف داده های مربوط به دریاچه های بزرگ دنیا، به خصوص خزر یا کاسپین؛ و 5) متوسط گیری از باقی ماندة داده ها به منظور تعیین پتانسیل ژئوئید.
نتایج نشان می دهند که متوسط پتانسیل ژئوئید در فاصله زمانی ـ از ژوییه 2008 تا سپتامبر 2010- در حدود بوده که بیشترین مقدار تغییرات زمانی ماهانه آن با دوره تناوب نیمه سالانه در حدود 2/2 مترمربع بر مجذور ثانیه است.
نظریه ی کیاس در ژئومورفولوژی
حوزه های تخصصی:
" سه دهه اخیر را باید دهه های تجدید نظر در مبانی معرفت شناسی علمی تلقی کرد. انتشار نظریه عمومی سیستم ها در سال 1972 یعنی یکسال بعد از مرگ لودیگ فون بر تالنفی، طرح منطق فازی توسط لطفی زاده و تبیین نظریه Chaos در سال 1986 توسط هریسون و بیسواس، پایه های خدشه ناپذیر بودن تفکر علمی را فرو ریخت.
بدون تردید غایت گرایی و عدم الزام علیت در نظریه سیستم ها، مردود دانستن منطق علمی در تبیین بسیاری از پدیده های چند ارزشی در منطق فازی و پیروی نکردن بسیاری از رفتارها و رخدادها از نظر علمی در نظریه Chaos واقعیتی را برملا کرد و آن عدم کارائی معرفت شناسی علمی در تحلیل رفتار و مکانیسم همه پدیده هاست (رامشت، 1376: 66-50: رامشت، 1378 53-52).
مروری گذرا بر سیر تاریخی نظریه های فوق نشان می دهد که مخالفت ها و تمسخرهای عالم مآبانه نسبت به این گونه عقاید، مانع از گسترش آن ها و نظریه پردازی در این مقولات نگردیده، زیرا پیچیدگی سیستم های محیطی و انسانی امروز و نیاز انسان به حل مشکلات و معضلات، تمسک به چنین نظریه پردازیهایی را ایجاب کرده است.
تلاش محققان در معرفت شناسی علمی برای نظم بخشیدن به رخدادها بیشتر بدان خاطر صورت گرفته که تب پیش بینی بشر در حدوث وقایع و رفتارها را فرو نشاند و تئوری Chaos دقیقاً به این نکته اشاره می نماید که این تلاش اگر چه در بسیاری از موارد نتیجه بخش بوده است ولی وقوع همه رخدادها و رفتارها تابع نظم علمی نیست و اگر چه می توان آن ها را پیش بینی کرد ولی پیش بینی های خطی نمی تواند راه حل مناسبی در این موارد به شمار آید. مفهوم کیاس در ژئومورفولوژی بیشتر در دیدگاه سیستمی و مقوله Disequilibrium مطرح است و در تحلیل بسیاری از رخدادها و پدیده های ژئومورفولوژی بدون به کار بردن تکنیک های غیرخطی بویژه در مقیاس زمانی بلند مدت، قادر به درک و تبیین مکانیسم آن ها نخواهیم بود.
این مقاله که نتیجه بررسی های نظری طرح پژوهشی آثار یخچالی در دامنه های غربی زفره و مقایسه آن با دامنه های نسار شرقی این منطقه است، به تبیین مبانی تئوری Chaos و تطبیق آن در ژئومورفولوژی می پردازد و حوزه کاربردی آن، در این بخش از علوم جغرافیائی را دنبال کرده است و از این رو برای دست یابی به چنین منظوری ضمن تشریح پاره ای از مفاهیم، با ارائه مدل ساده ای از عملکرد سیستم های آبی منطقه در پاراگلیشیال نمونه های ژئومورفیک موجود در منطقه هنجن و نطنز را که شواهد بارز Chaos در چشم انداز عمومی منطقه به شمار می آیند، را معرفی و با مواردی که این پدیده در آن ها قابل مشاهده نیست مقایسه نموده است."
منشاء تشکیل گنبد های نمکی در ایران
حوزه های تخصصی:
واژه دیاپیر در اصل ریشه یونانی دارد و به معنی سوراخ کردن است. دیاپیر به فرایندی که طی آن مواد با وزن مخصوص کمتر از طبقات رویی خود، بالا آمده وآنها را می شکافد و سپس در سطح زمین ظاهر می گردد، گفته می شود (Ramberg,1981,PP20-21). این اصطلاح در سال 1915 توسط M.L.MarazeC توصیف و به کار گرفته شده است. منشاء دیاپیر ها ممکن است متفاوت باشد. برخی از آنها دارای منشا آذرین، برخی دیگر گچی و یا حتی سلول های یخی هستند. این پدیده اخیر در مناطق قطبی با افزایش حجم باعث ایجاد پینگو می شود (سبزه ای، 1375، 158). معمولی ترین دیاپیرها گنبد های نمکی است که پراکندگی آن در سطح زمین نسبتاً زیاد است. نمک به خاطر وزن مخصوص کمتر نسبت به لایه های خود بر اثر تحریکاتی مانند فشارهای تکتونیکی با ایجاد گسله در طبقات رویی، به سمت بالا حرکت کرده و در سطح زمین ظاهر می شود. اهدافی که در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد به قرار زیر است. 1- مشخص نمودن نحوه تشکیل نمک. 2- مشخص نمودن بالا آمدگی لایه های نمک و تشکیل گنبد های نمکی. 3- ویژگی های سازند هرمز. 4- پراکندگی جغرافیایی گنبدهای نمکی در ایران. بر اساس نتایج به دست آمده منشاء دیاپیرها متفاوت است و در مورد نحوه تشکیل آن نظرات متفاوتی ارائه شده است بدین ترتیب: 1- نظریه رومانیایی 2- فرضیه تکتونیک 3- فرضیه آتشفشانی
خطر زمین لرزه و تحلیل ریسک پذیری مراکز جمعیتی از زلزله (مورد نمونه: شهرستان بستان آباد، آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زلزله یکی از مخاطرات طبیعی است که وقوع آن می تواند تلفات، خسارت و آسیب های بسیاری را ایجاد کند. معمولا در تحقیقات مربوط به کاهش تاثیرات مخرب زلزله، به شناسایی مخاطره یا روش های ساخت و ساز و مقاوم سازی بناها بیشتر توجه شده، تحلیل ریسک پذیری جوامع انسانی به فراموشی سپرده می شود. شهرستان بستان آباد از مناطقی است که به علت عبور گسل شمال تبریز از آن، از نظر لرزه خیزی در پهنه های با خطر بالا و بسیار بالا قرار دارد و خطر زمین لرزه همواره نواحی شهری و روستایی آن را تهدید می کند. هدف این پژوهش، پهنه بندی خطر زمین لرزه در شهرستان بستان آباد، شناسایی سرچشمه های لرزه زا، برآورد توان لرزه زایی گسل های فعال منطقه و ممیزی نواحی پرخطر تا کم خطر از نظر وقوع زلزله است، ضمن این که خطرپذیری جوامع انسانی شهرستان را از پدیده زلزله بررسی می کند. برای دستیابی به این هدف، از نقشه های توپوگرافی رقومی 1:50000) و (1:250000، نقشه های زمین شناسی 1:250000) و (1:100000)، سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزارهای آرکویو و آرک.جی.آی.اس، داده های لرزه نگاری تاریخی و دستگاهی و داده های شناسنامه آبادی های کشور استفاده شده است.نتایج این پژوهش نشان می دهد که بر اساس نقشه پهنه بندی خطر زمین لرزه در حدود 81.43 درصد از مساحت شهرستان بستان آباد در پهنه های با خطر بسیار زیاد، زیاد و نسبتا زیاد واقع شده است. 62 درصد از جمعیت 100 هزار نفری شهرستان که در شهر بستان آباد و 78 روستای پیرامون گسل تبریز زندگی می کنند، از خطرپذیری بسیار بالایی در برابر حوادث ناشی از وقوع زمین لرزه برخوردارند.
فلدسپات (ویژگی ها و کاربردهای فراوان ترین کانی پوسته زمین)
حوزه های تخصصی:
عملیات صحرایی زمین شناسی
حوزه های تخصصی:
تفکیک دگرسانی های مربوط به کانی سازی ماسیوسولفید غنی از طلای باریکا (شرق سردشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محدوده معدنی باریکا در فاصله 27 کیلومتری شرق شهرستان سردشت، در جنوب استان آذربایجان غربی قرار دارد. کانی سازی طلا و نقره باریکا در منتهی الیه شمال غربی پهنه ساختاری سنندج ـ سیرجان قرار گرفته است. واحدهای گسترش یافته در این منطقه شامل توالی سنگ های آتشفشانی ـ رسوبی زیردریایی دگرگون شده به همراه سن کرتاسه است. سنگ های میزبان کانه زایی در منطقه باریکا شامل واحد آندزیتی و تراکی ـ آندزیتی است. براساس مطالعات انجام شده قبلی، کانه زایی طلا و نقره در محدوده معدنی باریکا بیشترین شباهت را با کانسارهای ماسیوسولفید غنی از طلا دارد که تحت تاثیر پهنه برشی قرار گرفته است. هدف از این تحقیق، استفاده از فناوری سنجش از دور و انجام آنالیزهای مختلف بر روی داده های ماهواره ای ASTER ETM، به منظور زون بندی تیپ های مختلف آلتراسیونی است. در این تحقیق از روش های مختلف پردازش تصویر از جمله روش نسبت باندی، تحلیل مؤلفه اصلی، و پردازش طیفی داده های ماهواره ای برای تفکیک کانی های دگرسانی مرتبط با کانی زایی طلا استفاده شده است. به منظور شناسایی مناطق دگرسانی از طیف آزمایشگاهی USGS، طیف تصویر و الگوریتم Match filtering برای بارزسازی مناطق دگرسانی استفاده شد. نتایج حاصل از پردازش تصاویر ماهواره ای در محدوده نشان دهنده الگوی پراکندگی دگرسانی های سریسیتی، کلریتی، کلسیتی، اپیدوتی و اکسید آهن است. دگرسانی سریسیتی با شدت زیاد در مرکز سیستم و کلریتی، کلسیتی و اپیدوتی در اطراف به وضوح مشاهده می شود. طبق مطالعات صحرایی اکسیدهای آهنی که با دگرسانی سریسیتی همراه اند، ناشی از اکسید شدن سولفیدهای موجود در زون های کانی سازی است. نتایج پردازش تصاویر ماهواره ای در این ناحیه مطالعاتی می تواند راهنمای مناسبی برای اکتشاف این نوع کانی سازی در مناطق مشابه باشد.
مدل به عنوان تکنیکی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل ها ابزارهایی برای تحلیل واقعیت ها و ساده کردن پیچیدگی های موجود در جهان واقعی هستند. هدف مدل ها افزایش دریافت ما درباره پدیده ها و روندها در جهان خارج می باشد. در این مقاله ضمن ارایه تعاریف و توضیح مفاهیم مدل و مدلسازی، عملکرد و اهداف و ویژگی های اساسی مدل ها توضیح داده شده و انواع مدل ها تقسیم بندی شده اند. همچنین درباره انواع مدل های قیاسی، شبیه سازی، ذهنی، گرافیکی، ریاضی و آماری توضیحاتی ارایه شده است.فرآیند مدلسازی شامل شناخت مساله، جمع آوری داده ها، تعیین معیارها، فرموله کردن، تعیین و ارزیابی راه حل های ممکن و بررسی صحت عملکرد مدل است که مورد بحث قرار گرفته اند و پس از آنها به اهمیت و ضرورت مدلسازی در علم ژئومورفولوژی که عملی ترکیبی و نیازمند مدلسازی زمانی و عملکردی برای بررسی و ارزیابی تحولات ناهمواری های زمین است، پرداخته ایم.نخستین مدل ژئومورفیک مدل چرخه یا سیکل فرسایش بوده که بین سالهای 1884 تا 1899 توسط ویلیام موریس دیویس بنیانگذار مفاهیم اولیه ژئومورفولوژی ارایه شده است. وی نخستین کسی بود که علم ژئومورفولوژی را با مدلسازی پیوند داد. به خاطر ماهیت خاص این علم که در آن ناهمواری های کنونی با توجه به شبیه سازی گسترش تاریخی تحولات زمین به وسیله عوامل چند گانه تشریح می گردد، مدلسازی یکی از فنون می شوند و مدل ها نه تنها کل حقیقت بلکه بخش مفید و ظاهرا قابل ادراک آن را آشکار می کنند (هاگت، 1374). بدین دلیل نمایش دنیای واقعی کار ساده ای نیست. برای همین منظور مدل ساخته می شود.مدل ها در رشته های مختلف هنر و علوم از قبیل زمین شناسی، اقتصاد، جغرافیا، جامعه شناسی و ... برای بیان ساده تر دنیای واقعی ضرورت دارند (جاسبرسینگ، 1983).از طریق به کارگیری مدل ها می توان به تنوع و پیچیدگی یک پدیده پی برد. از طرف دیگر در دنیای امروزی، داده ها آنقدر زیادند و مسایل آنقدر در هم تنیده اند که بدون استفاده از مدل نمایاندن، تنظیم و پردازش داده ها، مطالعات و مشاهدات مشکل است.
پهنه بندی خطر گسل تبریز برای کاربری های مختلف اراضی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسل شمال تبریز بزرگترین گسل در شمالغرب ایران است که به طول 150 کیلومتر از کوه های میشو (در باختر) تا بُستان آباد (در خاور) قابل ردیابی است. بهترین اثر آن در بلافصل شمال تبریز دیده میشود، به همین دلیل گسل تبریز نام گذاری شده است. روند عمومی آن شمال 115 درجه ی شرق و شیب آن قائم است. گسل شمال تبریز را یکی از گسل های قدیمی ایران میدانند که از فروافتادگی زنجان- ابهر، شمال تبریز، شمال باختر آذربایجان گذشته و تا قفقاز ادامه مییابد.
مقاله ی حاضر خطرات طبیعی احتمالی حاصل از گسل مذکور روی کاربری های مختلف اراضی شهری را مورد بررسی قرار داده است. در این بررسی پس از ممیزی انواع کاربری های زمین؛ خطرات احتمالی ناشی از گسل؛ پهنه بندی شده است. پهنه بندی انجام گرفته برای شهر تبریز در 6 محدوده می باشد و شامل پهنه بندی های خطر بسیار بالا، بالا، نسبتاً بالا، متوسط، نسبتاً پایین و پایین است. پهنه بندی نشان می دهد که اکثر محلات شمال شهر به صورت یک نیم دایره از کانون زلزله شمال تبریز در پهنه ی خطر بسیار بالا قرار دارند، سایر محلات شهر به ویژه در شرق و غرب منطقه در خطر بالا قرار گرفته اند.
ارزیابی نتایج مدل AHP در پهنه بندی خطر زمین لغزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی لغزش یکی از روش هایی است که می توان به کمک آن مناطق بحرانی را تعیین کرده و از نقشه های پهنه بندی به دست آمده در برنامه ریزی ها استفاده کرد. کلمه پهنه بندی زمین لغزش در راستای دستیابی به اهداف برنامه ریزی ها و یا تقلیل خسارات ناشی از لغزش زمین تاکنون به طور منطقی در ایران کمتر درنظر قرار گرفته است، از این رو در مقاله حاضر، روش AHP به عنوان یکی ازروش های قابل استفاده و کاربردی به طور موردی در حوضه آبریز اهر چای در استان آذربایجان شرقی مورد استفاده قرار گرفته است. در این روش عوامل موثر در زمین لغزش به اجزایی تجزیه شده اند و سپس با دادن وزن به هر کدام، میزان نقش آنها در وقوع زمین لغزه تعیین شده است.نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر نشان داده که عوامل زمین شناسی بیشترین وزن (نقش) و عوامل انسانی کمترین وزن را داشته اند. عواملی نظیر سنگ شناسی، شیب، گسل، جهت دامنه ها، ارتفاع، فاصله از رود، نوع کاربری و فاصله از جاده ها به ترتیب اولویت به عنوان مهم ترین عوامل موثر در لغزش به منظور پهنه بندی مورد مطالعه قرار گرفتند. سپس نقشه خطر زمین لغزش در سه گروه زیاد، متوسط و کم تهیه شد.
معرفی و مقایسة دو روش تداخل سنجی راداری مبتنی بر پراکنشکننده دائمی به منظور اندازه گیری فرونشست زمین (مطالعه موردی: جنوب غربی دشت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش های سنتی و نوین تداخل سنجی راداری با اینکه در برآورد جابه جایی بسیار توانمندند، اما به دلیل پاره ای محدودیت ها، قادر به پایش جابه جایی در مناطق عاری از عوارض دست ساز بشری با نرخ جابه جایی بالا با دسترسی تصاویر راداری با نمونه برداری زمانی مناسب نیستند. لذا در این مقاله دو روش جدید به منظور بهبود الگوریتم تداخل سنجی راداری مبتنی بر پراکنشکننده های دائمی (روش های جدید) در برآورد جابه جایی در مناطق خارجی شهری با نرخ جابه جایی بالا با رفتار نسبتاً خطی ارائه شده است. روش نخست، تلفیقی از دو روش جدید StaMPS (Stanfford Method for Persistent Scatterer) و DePSI (Delft implementation of Persistent Scatterer Interfermetry) و روش دوم بهبودی بر روش StaMPS است. هدف عمده در دو روش، بهبود عملکرد بازیابی فاز پیکسل های پراکنشکننده دائمی است که با روش StaMPS انتخاب شدند. هدف اصلی مقاله، مقایسه عملکرد این دو روش در منطقه واقع در خارج شهر و با رفتار جابه جایی سریع است، به همین دلیل منطقه ای با حداکثر سرعت جابه جایی در جنوب غربی دشت تهران تحت تأثیر پدیده فرونشست به منظور بررسی انتخاب شد. پس از اجرای هر دو روش مورد مطالعه در این منطقه با استفاده از داده های مسیر 149، نتایج با نقشة نرخ جابه جایی متوسط استخراجی از روش تداخل سنجی راداری سنتی و با استفاده از داده های مسیر 378 مقایسه شد. نتایج نشان داد که روش افزایش کارایی الگوریتم StaMPS، با وجود سرعت عملکرد بالاتر تحت تأثیر خطای بازیابی فاز بیشتری قرار دارند و در نتیجه صحت نتایج حاصل از آن کمتر است.