فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱٬۷۷۱ مورد.
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۹
139 - 158
حوزه های تخصصی:
فرونشست زمین به عنوان یکی از مخاطرات ژئومورفیک، از نتایج مصرف بیش از حد و سوء مدیریت منابع آب است. در بخش هایی از حوضه ی قره چای واقع در شمال استان همدان، از سال 1372 در اثر به هم ریختن سیستم هیدرولوژیکی و وجود سایر شرایط لازم بیشتر از 36 مورد فروچاله بوقوع پیوسته است. شبکه ی زهکشی منطقه با توجه به میزان و عملکرد فرآیندها، تأثیرات متفاوتی بر محیط پیرامون خود بر جای گذاشته است که فروچاله های حادث شده نیز، در این مسیر واقع شده است. هدف این تحقیق آن است که با بررسی ویژگی های شبکه های زهکشی و زمین شناسی، نقش آن را در ایجاد فرونشست منطقه ی مورد مطالعه قرار دهد. بدین منظور کلیه اطلاعات زمین شناسی، هیدرولوژیکی، هواشناسی و جغرافیایی منطقه جمع آوری و تجزیه و تحلیل گردید و شبکه های زهکشی، لیتولوژی، شیب و طبقات ارتفاعی منطقه با استفاده از نقشه های توپوگرافی (1:50000)، زمین شناسی (1:100000) ، مدل رقومی ارتفاعی (DEM) و تصاویر Google Earth ترسیم شد. جهت پهنه بندی فروچاله ها از 5 لایه اطلاعاتی استفاده شده است که در درون هر لایه بر حسب میزان تأثیر هر فاکتور بر وقوع فروچاله، به آن فاکتور امتیازدهی گردید. نتایج نشان می دهد که تغییرات ناهمسان در داده های مورفومتری شبکه ی زهکشی مهم ترین فاکتور مؤثر در تشدید افت آب های زیر زمینی و وقوع فرونشست در منطقه بوده و عوامل لیتولوژیکی و انسانی، به تنهایی نقشی ندارند.
روش تحلیل عاملی در اولویت بندی معیارهای سنجش تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخریب سرزمین حاصل تأثیر منفی شرایط طبیعی و یا فعالیت های انسانی بر محیط زیست است، هنگامی که تأکید بر اثرات نامطلوب فعالیت های انسانی باشد تا خشکی و کم بارشی واژه تخریب سرزمین بر بیابان زایی ترجیح داده می شود. فرسایش شدید خاک، تغییر کاربری جنگل ها و مراتع، خشک شدن تالاب ها و کم آبی رودخانه ها از جمله نشانه های وقوع پدیده تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون است. در این تحقیق اطلاعات 27 متغیر طبیعی- اقلیمی و اقتصادی– اجتماعی مرتبط با تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون به وسیله تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفت. مقادیر ویژه و واریانس متناظر با هر عامل نشان داد که شش عامل نخست در مجموع 270/83 درصد تغییرات را پوشش می دهند. بنابر نتایج در تعریف و وزن دهی معیارهای ارزیابی تخریب سرزمین در حوضه آبخیز کارون، خاک مهم ترین معیار است و پس از آن به ترتیب معیارهای توپوگرافی، پوشش گیاهی، اقلیم، وضعیت اقتصادی– اجتماعی و زمین شناسی در اولویت های بعدی است. معیار آب به دلیل نبود معضل شوری گسترده آب در حوضه ومساحت نسبی کم آبخوان ها نسبت به سایر معیارها نقش کمتری در تخریب سرزمین در این حوضه آبخیز دارد.
بررسی مقیاس پارامترهای ژئومرفومتری بر پیش بینی پراکنش مکانی عمق برف
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۳ بهار ۱۳۹۵ شماره ۶
95 - 113
حوزه های تخصصی:
ارتقاء اطلاعات کمی به بهبود پیش بینی پارامتر های برف کمک می کند. تاکنون تعاملات بین اندازه ی پیکسل به صورت محدود بررسی شده است. هدف از این تحقیق، بررسی اثر قدرت تفکیک مکانی بر روی پیش بینی عمق برف از طریق آزمون تجربی روابط بین مدل های رقومی ارتفاع و پارامترهای مؤثر در مدل سازی عمق معادل برف با قدرت تفکیک مختلف و با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره می باشد. به همین منظور ابتدا با استفاده از روش هایپرکیوب محل 100 نقطه مشخص و طی یک عملیات صحرایی داده های عمق برف در نقاط مورد نظر و همچنین در 195 نقطه دیگر به صورت سیستماتیک و با نمونه بردار مدل فدرال برداشت گردید.. سپس یک مدل رقومی ارتفاع 10 متری به عنوان مبنا انتخاب گردید و از مدل رقومی ارتفاع مبنا تعداد 25 پارامتر مرفومتری استخراج و به عنوان ورودی شبکه ی عصبی ان تخاب و با استفاده از آنالیز حساسیت مهم ترین پارامترهای تأث یرگذار در مدل سازی ع مق برف مشخص شد. در مرحله ی بعد با استفاده از مدل رقومی ارتفاع مبنا 9 مدل رقومی ارتفاعی با اندازه ی پیکسل متفاوت استخراج گردید. سپس در ادامه پارامترهای مؤثر در عمق برف با استفاده از 10 مدل رقومی ارتفاع استخراج و بین آن ها و عمق برف نمونه برداری شده یک رابطه ی رگرسیونی ایجاد و عمق برف محاسبه گردید. جهت ارزیابی دقت مدل ها از پارامترهای RMSE، NMSE، MSE و MAE استفاده و در نهایت مدل رقومی ارتفاع 150 متر با مقادیر به ترتیب 75/24، 350/0، 975/612 و 97/18 بهترین مدل رقومی ارتفاع جهت مدل سازی عمق برف انتخاب گردید. این مسأله می تواند در کاهش هزینه ها و افزایش دقت برآورد عمق برف کمک بسیاری نماید.
مطالعه مورفولوژی گنبد نمکی دشتی در جنوب بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گنبد نمکی، دشتی حد فاصل دو گسل پی سنگی کازرون (شمال) و برازجان (جنوب) است. این دو گسل بخشی از سیستم گسلی راستالغز راستگرد قطر- کازرون هستند که بخش شمالی این سیستم گسلی در خشکی ایران زمین واقع است. هدف از این پژوهش، بررسی مورفولوژی کوه نمک دشتی با استفاده از روش های میدانی، عکس های هوایی، ماهواره ای، نقشه توپوگرافی و تهیه نقشه 1:50000 زمین شناسی و سپس بررسی و شناخت پدیده های درونی و بیرونی مؤثر در شکل دهی مورفولوژی گنبدنمکی دشتی است.تعدادی از ساختارهای مورد مشاهده در منطقه، مرتبط با فرایند گنبدزایی به وجود آمده اند و در مقابل برخی از مورفولوژی ها ربطی به فرایندهای تکتونیکی تشکیل گنبد ندارند. از جمله ساختارهای مرتبط با گنبد نمکی می توان به انواع مختلف کارست ها، نمک شارها، گسل های معکوس محیطی که دور تا دور محدوده گنبد دیده می شوند، ساختار سفره (Nappe)، چین های روده ای که در داخل لایه های ژیپسی تشکیل شده اند، چین های در ارتباط با گسل و دیگر ساختارها اشاره کرد و همچنین تعدادی از ساختارها در ارتباط با گنبدزایی نیستند؛ مانند چشمه های نمکی، آبشارها، دره های گل کلمی، ستون های فرسایشی، تنگه ها و... . تعدادی از این مورفولوژی ها در اثر انحلال و تعدادی در اثر تکتونیک منطقه ایجاد شده اند و دلیل تشکیل گروهی دیگر از این مورفولوژی ها هر دو پارامتر انحلال و تکتونیک منطقه است.
ارزیابی و پهنه بندی احتمال خطر زمین لغزش در حوضه آبریز یایجیلو با مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش، تهیه نقشه آسیب پذیری و دوری جستن از مناطق مستعد وقوع زمین لغزش می تواند کمک مؤثری در کاهش خسارت های احتمالی و مدیریت خطر حاصل از این پدیده داشته باشد. برای بررسی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در این حوضه ابتدا نقشه ها و لایه های اطلاعاتی عوامل اصلی مؤثر در رخداد این پدیده از قبیل شیب، جهت شیب، بارش، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه و طبقات ارتفاعی در سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) تهیه گردید و سپس با استفاده از تصاویر ماهواره ای و عملیات میدانی زمین لغزش های موجود در منطقه شناسایی شد. در مرحله بعد با به کارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) عوامل موردبررسی در مرحله پیشین به صورت زوجی مقایسه و وزن هر یک از عوامل که مبین میزان تأثیر آن ها است محاسبه شده است. وزن های به دست آمده در محیط نرم افزار Arc Map به لایه و کلاس مربوطه اعمال گردید و سپس اقدام به تلفیق لایه های مؤثر شناسایی شده در زمین لغزش گردید. و درنهایت نقشه پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در حوضه یایجیلو به دست آمد. نتایج حاصل از این بررسی نشانگر این است که روش تحلیل سلسله مراتبی به دلیل استوار بودن بر مبنای مقایسه زوجی موجب سهولت و دقت در انجام محاسبات لازم و ارائه نتایج به دلیل دخالت دادن تعداد زیادی از عوامل در مقایسه با سایر روش های پهنه بندی خطر زمین لغزش است. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که در حدود 36/2 در صد از مساحت حوضه یایجیلو، احتمال وقوع زمین لغزش خیلی زیاد بوده، همچنین در 93/21 درصد احتمال وقوع زیاد، 38/45 درصد احتمال وقوع متوسط، 14/28 درصد احتمال وقوع کم و در 21/3 درصد احتمال وقوع خیلی کم می باشد.
پایش نمکزارهای مناطق خشک با پردازش داده های ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق پایش نمکزارهای مناطق خشک کاشان و مهارلو با استفاده از داده های LISSIII ماهواره IRS-P6 مورد بررسی قرار گرفت. پس از انجام تصحیحات لازم برای تفسیر چشمی، از بهبود کنتراست و ساخت تصاویر رنگی کاذب استفاده گردید تا نمکزارها به خوبی مشخص گردد. سپس با توجه به بازتاب های طیفی نمکزار در باندهای مختلف سنجنده مورد استفاده و نسبت گیری طیفی، شاخص های نمکزار نسبتی(RSCI) و نمکزار تفاضلی نرمال شده(NDSCI) تعریف شدند. هدف از ارائه این شاخص ها به حداکثر رساندن اختلاف بازتاب های طیفی نمکزارها و زمینه آن به منظور ایجاد تصویری با کیفیت مطلوب می باشد تا تمایز آنها امکان پذیر شود. برای ارزیابی میزان تفکیک پذیری، پراکنش پیکسل های نمکزار و غیرنمکزار در نمودار دوبعدی بررسی شد. در نهایت با آستانه گذاری و ماتریس خطا مشخص شد که شاخص های نمکزار RSCI و NDSCI بهترین تفکیک پذیری را نشان می دهند. نتایج نشان داد که شاخص های RSCI و NDSCI برای پایش نمکزارهای مناطق خشک با استفاده از داده های ماهواره ای چندطیفی کارآیی دارند.
بررسی تغییرات مورفولوژی رودخانه و نقش آن در فرسایش و رسوب گذاری با استفاده از HEC-RAS (مطالعه موردی: رودخانه خرم آباد – دوآب ویسیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات مورفولوژیک رودخانه ها از مهم ترین عوامل مؤثر در فرآیندهای ژئومورفولوژیک چرخه فرسایش می باشند. هدف از این تحقیق، مطالعه تغییرات مورفولوژی رودخانه خرم آباد - دوآب ویسیان و بررسی عوامل مؤثر در تغییر شکل هندسی و ایجاد روابط بین آن ها است. به منظور برآورد دبی با دوره بازگشت های مختلف از نرم افزار SMADA جهت برازش داده ها استفاده شد. پس از واردکردن داده های هندسی و جریان، شرایط مرزی برای بازه بالادست، هیدروگراف جریان و برای بازه پایین دست، منحنی سنجه تهیه شد. در طول مسیر رودخانه خرم آباد - دوآب ویسیان، چهار نمونه از مصالح بستر و کناره های رودخانه برداشت و تغییرات دانه بندی رسوبات، وضعیت شیب و اتصال شاخه های فرعی مهم به رودخانه اصلی تعیین و نمونه ها برداشت و آزمایشات دانه بندی صورت گرفت . داده های رسوب به نرم افزار وارد و از رابطه (Ruby) در تعیین سرعت سقوط و انتقال رسوبات و دمای آب استفاده شد. به منظور بررسی ارتباط بین داده های هندسی و هیدرولیکی از خروجی مدل هیدرولیکیHEC-RAS ، به بررسی تناسب روابط رگرسیونی خطی ساده، درجه 2، درجه3 و نمایی پرداخته شد. با تعیین میزان همبستگی بین متغیرها، روابط رگرسیونی، با استفاده از نرم افزار SPSS ، از بین روابط تعیین شده بین دو متغیر) متغیر وابسته و مستقل) رابطه ای که بیش ترین ضریب تعیین، کمترین خطای استاندارد و کمترین سطح معنی داری را داشت به منزله رابطه مناسب انتخاب شد. نتایج حاصل از اجرای مدل نشان داد که ظرفیت حمل رسوب در بازه موردمطالعه رودخانه خرم آباد - دوآب ویسیان متغیر می باشد. مقادیر رسوبات محاسبه شده به وسیله رابطه ایکرز- وایت به عنوان مناسب ترین رابطه نشان داد از بین متغیرهای مستقل ظرفیت رسوب بیش تر به دبی جریان وابسته است. اندازه ذرات رودخانه موردمطالعه مشخص شد که در بازه اول (ایستگاه چم انجیر)، رسوب گذاری، در بازه دوم (بین دو ایستگاه)، فرسایش و در بازه سوم (ایستگاه دوآب ویسیان)، نیز رسوب گذاری رخ می دهد.
بررسی اختلاف در رفتار قطعات گسل شمال تبریز با نگرشی بر تغییرات شاخص های زمین ریختی در طول این گسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی های ریخت زمین ساختی گسل شمال تبریز حاکی از نرخ بالای فعالیّت های تکتونیکی در طول این گسل می باشد. شاخص های زمین ریختی محاسبه شده برای گسل شمال تبریز نیز تأییدکننده فعال بودن این گسل می باشد. گسل شمال تبریز یا طول تقریبی 97 کیلومتر، از دو قطعه اصلی (قطعه شمالی و قطعه جنوبی) تشکیل شده است. تغییرات مقادیر شاخص های ریخت زمین ساختی در طول گسل شمال تبریز نشان دهنده اختلاف در رفتار این گسل در طول خود می باشد. این اختلاف رفتار بر مورفولوژی مناطق مجاور این گسل تأثیر گذاشته و سبب ایجاد چشم اندازهای متفاوتی در طول این گسل و نیز در شمال و جنوب آن شده است. بر اساس اختلاف در رفتار، گسل شمال تبریز قابل تفکیک به 3 قسمت می باشد. بطوری که در قطعه شمالی گسل شمال تبریز شاهد نرخ ملایم بالاآمدگی و فعالیّت های تکتونیکی در بلوک شمالی این گسل و عدم فعالیّت تکتونیکی و بالاآمدگی در بلوک جنوبی آن می باشیم. قطعه جنوبی این گسل نیز رفتاری متفاوت در طول خود نشان می دهد. در طولی از قطعه جنوبی این گسل که از شمال فرودگاه تبریز تا جنوب شهرک باغمیشه تبریز امتداد دارد در بلوک شمالی گسل تبریز نرخ ملایم بالاآمدگی و فعالیّت تکتونیکی مشاهده می شود. در صورتی که در طولی از قطعه جنوبی این گسل که از جنوب شهرک باغمیشه تبریز تا شهر بستان آباد امتداد دارد، شاهد فعالیّت های تکتونیکی و بالاآمدگی در بلوک جنوبی این گسل و نرخ پایین بالاآمدگی و فعالیّت های تکتونیکی در بلوک شمالی آن می باشیم.
بررسی مواریث ژئوفرم های یخچالی کواترنر و تغییرات سیستم های مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک در حوضه خضرآباد یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران مرکزی و در ارتفاعات آن، به ویژه در دره های کوهستانی، لندفرم هایی مشاهده می شوند که به وجودآمدن آن در شرایط و سیستم آب و هوایی کنونی امکان ندارد . بیشتر پژوهشگران، این لندفرم ها را مربوط به دوره های یخچالی کواترنر و عملکرد یخ ها می دانند. در این پژوهش به بررسی آثار یخچالی و تغییرات سیستم های مورفوکلیماتیک و مورفودینامیک در حوضه آبریز خضرآباد در ایران مرکزی، در دره خضرآباد در غرب شهر یزد، پرداخته شده است. بر اساس نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، عکس های هوایی، DEM با قدرت تفکیک 20 متر، همچنین دو بار بازدید میدانی از منطقه و بررسی نقشه ها با سامانه GPS، آثار ژئومورفیک فرایندهای مربوط به دوره های یخچالی شناسایی و بررسی شد. یافته ها نشان می دهد تعداد 15 سیرک بزرگ و کوچک به همراه دره عریض خضرآباد از آثار کاوشی یخچال های کواترنر است. آثار تراکمی این دوره در این حوضه شامل مورن، یخرفت، تیلیت و رسوب های یخچالی است. وجود تیلیت ها به شکل دگرشیب بر سنگ بستر و قرار گیری یخرفت ها بر روی آن ها نشان دهنده وجود حداقل دو فاز یخچالی در این منطقه و احتمالاً در سراسر ایران مرکزی است. این رسوبات با تأثیر از عملکرد گسل ها در دوران جدید – نئوتکتونیک - در برخی نقاط دره حالت خطوارگی پیدا کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد دو دوره یخچالی، احتمالاً گونز و وورم، در این منطقه حاکمیت داشته است و قلمرو یخچالی بین ارتفاعات 2000 تا 3000 متری و جنب یخچالی از 2000 متر تا مرز 1560 متر- خط تعادل آب و یخ- گسترش پیدا می کرده است. پایین تر از آن مورفودینامیک فلوویال حاکمیت داشته است.
گسلش فعال در طول گسل تبریز (شمال غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه در طول دو قرن اخیر، فعالیت لرزه ای مهمی در طول گسل تبریز مشاهده نشده؛ اما بررسی های صحرایی نشان دهنده گسلش فعال در طول این گسل است. بر اساس شواهد صحرایی، در طول این گسل عوارض متعدد زمین ریختی مرتبط با گسلش فعال دیده می شود که احتمال رخداد زمین لرزه ای مخرب توسط این گسل در آینده دور از انتظار نیست. گسل تبریز از 2 قطعه اصلی تشکیل شده است. این گسل در طول خود دارای هندسه یکسانی نبوده و بر اساس تغییرات در هندسه سطح گسلش، می توان این گسل را به سه بخش تقسیم نمود. بخش شمالی از شمال فرودگاه تبریز تا شهر صوفیان امتداد داشته و منطبق بر قطعه شمالی گسل تبریز است. در این بخش، گسل تبریز سبب قرار گرفتن رسوبات میوسن بر روی رسوبات جوان کواترنری شده و دارای شیبی نسبتاً زیاد به سمت NE است. بخش میانی، از شمال فرودگاه تبریز تا شرق شهرک باغمیشه تبریز امتداد داشته و سبب قرار گرفتن رسوبات میوسن بر روی رسوبات جوان کواترنری شده و دارای شیبی به سمت NE است. همچنین سطوح تراسی حاکی از بالا آمدگی بلوک شمالی این گسل است. بخش میانی و بخش شمالی گسل تبریز توسط ساختاری Pull-Apart از هم جدا شده اند. در نهایت بخش جنوبی گسل تبریز که از شرق شهرک باغمیشه تبریز تا شهر بستان آباد امتداد داشته و سبب قرار گرفتن رسوبات پلیو-کواترنری با مرز گسله بر روی رسوبات میوسن شده است. بخش جنوبی گسل تبریز بر خلاف بخش میانی و جنوبی این گسل، دارای شیبی به سمت SW است. در هر 3 بخش فوق گسل تبریز سبب جابجایی راستبر رسوبات شده و دارای مؤلفه فشاری است.
ارائه الگوی اصلاحی- تکمیلی برنامه های آبخیزداری به منظور کاهش رسوب دهی در حوزه آبخیز هفتان تفرش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش خاک در حوزه های آبخیز باعث تضعیف پوشش اراضی و کاهش کمیت و کیفیت منابع آبی می شود. بنابراین ضرورت دارد که با شناسایی منابع تولید رسوب در مقیاس سطحی (دامنه) و خطی (آبراهه و رودخانه)، نوع و حجم عملیات آبخیزداری اصلاحی- تکمیلی به منظور کاهش فرسایش و رسوب دهی در مکان های بحران زا مشخص شود. هدف از تحقیق حاضر نیز ارزیابی توزیع مکانی برنامه های آبخیزداری اجرایی سال های 74-1371 در حوزه آبخیز هفتان تفرش به منظور ارائه الگوی اصلاحی- تکمیلی این برنامه ها است. بدین منظور امتیاز عامل های مدل تجربی MPSIAC به کمک GIS برای شرایط قبل و بعد از عملیات آبخیزداری تعیین شد. سپس با مقایسه تغییر امتیاز عامل ها، اثرگذارترین برنامه های آبخیزداری مشخص گردید. همچنین با مقایسه تغییر مساحت کلاس های درجه رسوب دهی، ارزیابی از توزیع مکانی عملیات آبخیزداری انجام شد تا با تعیین نقاط ضعف پروژه، عملیات اصلاحی- تکمیلی پیشنهاد شود. نتایج تحقیق نشان داد امتیاز عامل فرسایش رودخانه ای با 8/30 درصد، بیشترین تأثیر را در کاهش 1/4 درصدی رسوب دهی داشته است. همچنین از مساحت کلاس درجه رسوب دهی 75-50، مقدار 4/8 درصد کم شده است که عمدتاً این شدت رسوبدهی مربوط به اراضی بالادست حوضه است. با توجه به معنی دار بودن تغییرات رسوب دهی زیرحوضه ها در سطح 05/0، نتایج حاکی از کارا بودن برنامه های آبخیزداری در کاهش رسوب دهی است. به منظور مدیریت منابع آب و خاک و اثرگذاری بیشتر برنامه های آبخیزداری در کاهش فرسایش و رسوب حوزه آبخیز هفتان، الگوی اصلاحی- تکمیلی برنامه ها شامل بانکت توأم با بادامکاری در دامنه های بحرانی، بذرپاشی و کپه کاری در دامنه های با شیب تند و عمق کم خاک، تقویت پوشش گیاهی دامنه های مارنی و همچنین پایدارسازی کناره رودخانه پیشنهاد می شود.
ارزیابی فعالیت های نوزمین ساختی با استفاده از شاخص های ژئومورفیک ( مطالعه موردی : شمال غرب تاقدیس کبیرکوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاقدیس کبیر کوه یکی از مهم ترین ارتفاعات زاگرس چین خورده بوده و بررسی سابقه لرزه خیزی و همچنین شواهد ژئومورفولوژیکی حاکی از ادامه حرکات نو زمین ساخت در این منطقه می باشد. با توجه به واقع شدن منطقه در زون زاگرس به عنوان لرزه خیزترین زون ساختمانی کشور و ادامه حرکات زمین ساختی در آن ،ارزیابی فعالیت های نوزمین ساختی جهت شناخت این نوع فعالیت ها در منطقه ضروری می باشد. هدف از این پژوهش ارزیابی فعالیت های نوزمین ساختی تاقدیس کبیر کوه با استفاده از شاخص های ژئومورفیک می باشد. در این راستا از شاخص های ژئومورفیک، انتگرال هیپسومتریک (Hi)، شاخص منحنی هیپسومتریک(Hc)، شاخص سینوسیته جبهه کوهستان(Smf)، شاخص نسبت پهنای کف دره به عمق (Vf)، شاخص گرادیان طولی رودخانه (Sl)، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی (Af) و شاخص واحد(Iat) استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که منطقه موردمطالعه ازلحاظ فعالیت نو زمین ساخت به سه بخش جنوب شرقی با فعالیت نو زمین ساخت شدید، دامنه غربی و قسمت هایی از دامنه شرقی با فعالیت نوزمین ساختی متوسط و بخش سوم که در منطقه پراکندگی دارد، با فعالیت نوزمین ساختی کم تقسیم می شود. مقادیر شاخص های ژئومورفیک و شواهد ژئومورفولوژیکی حاکی از فعال بودن حرکات نوزمین ساختی در بخش های از منطقه است. تنوع لیتولوژیکی، وقوع زمین لغزش ها و دره های کارستی بر میزان کمی شاخص های ژئومورفیک مؤثر بوده و درنهایت می توان گفت که حرکات نوزمین ساختی در قسمت های مختلف منطقه دارای شدت و ضعف بوده و در کل منطقه داری حرکات نو زمین ساخت متوسط می باشد.
بررسی شاخص های هیدروژئومورفولوژی و هیدرولوژی حوضه ی آبریز تروال
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۳ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۷
19 - 38
حوزه های تخصصی:
مطالعات و بررسی ویژگی های فیزیکی و مورفولوژیکی رودخانه ها از جمله ی اولین و مهم ترین اقدامات در طراحی و اجرای طرح های هیدرولوژیکی به شمار می آید. از اهداف پژوهش حاضر بررسی مشخصه های فیزیکی حوضه ی آبریز تروال و ویژگی های هیدرولوژی، هیدروگرافی و هیدروژئومورفولوژی آن با استفاده از روش های آماری و نرم افزاری جهت نیل به اطلاعات مناسب برای برنامه ریزی ها و اجرای طرح های عمرانی و آبخیزداری می باشد. رودخانه ی تروال از زیرحوضه های دریای خزر بوده که مساحت حوضه ی آبریز آن تا محل تلاقی آن با رودخانه ی قزل اوزن 6955 کیلومترمربع می باشد. با توجه به آمارهای موجود بین سال های 90-1350 میانگین دمای سالانه ایستگاه های هواشناسی و سینوپتیک حوضه ی 5/12 درجه ی سانتی گراد و بارش سالانه 352 میلی متر است که نشان دهنده ی نیمه خشک بودن شرایط اقلیمی حوضه می باشد. محاسبات صورت گرفته نشان می دهد که تراکم شبکه زهکشی در این حوضه کم بوده و تعداد آبراهه ها در واحد سطح اندک می باشد. با توجه به اینکه سطح حوضه ی مورد مطالعه دارای پوشش گیاهی تنک و در مواردی نسبتاً متراکم است، ضریب رواناب 35/0 درصد، زمان تأخیر حوضه 65/1 ساعت، و زمان تمرکز آن 75/2 ساعت است. نتایج به دست آمده مؤید آن است که تحت تأثیر عواملی مانند میزان بارندگی، شیب کم حوضه، رسوبات دانه ریز منفصل و نفوذ زیاد، میزان رواناب حوضه بسیار ناچیز بوده و بارندگی در این منطقه به سرعت فروکش می کند به همین دلیل میزان فرسایش پذیری خاک در این حوضه بسیار اندک و قابل کنترل می باشد. به علاوه منحنی تغییرات دبی سیل با گذشت زمان انحنای ملایمی دارد که حاکی از مصونیت نسبی حوضه در مقابل خطر سیل است.
برآورد شماره ی منحنی و ارتفاع رواناب در محیط Arc-GIS (مطالعه ی موردی: شهرستان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۳ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۹
159 - 175
حوزه های تخصصی:
سیل از جمله مخاطرات ناشی از تغییرات اقلیمی و کاربری اراضی در اکثر نقاط دنیاست که سالانه خسارات بسیار زیادی بر جوامع تحمیل می کند. برای مدیریت و پیش بینی سیل خیزی یک منطقه، تخمین پتانسیل ارتفاع رواناب نقش مهمی دارد؛ در این راستا سازمان حفاظت خاک آمریکا (SCS) یکی از مؤثرترین روش ها را ارائه داده است که برای حوضه های فاقد آمار بسیار مناسب می باشد. مطالعه ی حاضر نیز با هدف محاسبه و تحلیل پتانسیل سیل خیزی در داخل شهر مشکین شهر و حوضه ی پیرامونی با استفاده از روش (SCS) انجام شد. با توجه به اینکه محدوده ی مورد مطالعه شامل داخل شهر و حوضه ی پیرامون است و تنوع کاربری بالایی دارد؛ تخمین ضریب رواناب با روش های دستی به سختی امکان پذیر است. بنابراین به منظور سرعت و دقت در انجام کار، از نرم افزار ArcGIS و الحاقیه های Arc-Hydro و ArcCN-Runoff استفاده گردید. در گام اول نقشه ی کاربری اراضی منطقه با جدول شاخص مقایسه و با اطلاعات گروه هیدرولوژیکی خاک تلفیق شد، سپس شماره ی منحنی (CN) که یک عامل مهم در روش SCS است به دست آمد. در گام بعد با لحاظ میانگین بارش و CN، پتانسیل رواناب محدوده محاسبه گردید و نتایج به صورت دو نقشه CN و ارتفاع رواناب، پهنه بندی شد؛ که CN از شماره ی منحنی 32 تا 98 (میانگین 88/76) در 5 کلاس و ارتفاع رواناب نیز از صفر تا 99/0 (با میانگین 28/0 برای کل منطقه و 31/0 برای محدوده ی داخل شهر)، در 5 کلاس طبقه بندی گردید.
بازسازی فرایندهای فرسایش کاوشی و تراکمی در بستر رودخانه نکا با استفاده از دندروژئوموروفوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دندروژئومورفولوژی با استفاده از درختان به عنوان آرشیوهای طبیعی یا شاهدان خاموش به بازسازی فرایندهای ژئومورفولوژیکی می پردازد. در ژئومورفولوژی رودخانه ای، فرایندهای جریانی بر مورفولوژی درختان درون بستر و حواشی رودخانه تأثیر گذاشته و سبب زخم خوردگی، کج شدگی، شکستگی ساقه و شاخه و بیرون زدگی ریشه یا حتی مدفون شدن بخشی از ساقه درخت در آبرفت می شوند. بازسازی این تغییرات و تعیین سن رخداد این فرایندها از طریق آنالیز حلقه های رشدی ساقه و ریشه های بیرون زده درختان امکان پذیر است. هدف این تحقیق بازسازی فرایند فرسایش و آبرفت گذاری در حاشیه بستر رود نکا با استفاده از دندروژئومورفولوژی می باشد. بنابراین پس از بازدید منطقه و جمع آوری اطلاعات اولیه و تعیین موقعیت نمونه ها، تعداد 7 نمونه ریشه و51 نمونه ساقه از درختان سپیدار حاشیه و درون بستر رودخانه برداشت شد.پس از آماده سازی نمونه ها تعداد و عرض حلقه ها با استفاده از میز دیجیتالی LINTAB و برنامه نرم افزاری TSAPWIN با دقت 1:100 میلی متر شمارش و اندازه گیری شد و اولین سال برون زدگی ریشه و سن پادگانه های آبرفتی بازسازی گردید. نتایج نشان داد که سیل سال های 2003، 1999،2008 و 1996 به ترتیب بیشترین نقش را در برون زدگی ریشه های این درختان داشته اند و از مجموع 7 نمونه ریشه، اولین سال برون زدگی ریشه در 3 مورد سال 2003، دو ریشه در سال 1999، یک ریشه در سال 2008 و یک ریشه در سال 1996 برونزد یافته است. همچنین از 51 نمونه گرفته شده جهت بازسازی پادگانه های آبرفتی، سن 34 نمونه در هماهنگی با سن پادگانه آبرفتی می باشد و تعداد 7 قطعه پادگانه بازسازی و تعیین سن شد که قدیمی ترین آن ها 33 سال سن دارد. بنابراین نتایج نشان می دهد که استفاده از روش دندروژئومورفولوژی در این منطقه روش کارآمدی برای بازسازی فرایندهای رودخانه ای است و علاوه بر رخداد سیلابی m3/sec2000 سال 1999 که بیشترین تأثیرات را در ژئومورفولوژی رودخانه داشته ، سیلاب های با دبی حدود m3/sec 300 نقش مؤثری را در ژئومورفولوژی این رود و تغییر فرایندهای فرسایشی و آبرفت گذاری رود دارند.
بازسازی فراوانی و سطح سیلابهای قدیمی رودخانه نکا با استفاده از دندروژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیلاب به عنوان یک فرایند ژئومورفیک رودخانه ای بر مورفولوژی درختان حواشی و بستر رود اثر می گذارد و منجر به پاسخ های رشدی متفاوتی در سری حلقه های درخت می شود. درختان کج شده و زخم خورده یکی از رایج ترین انواع شواهد دندروژئومورفولوژیکی رخدادهای سیلابی گذشته در حواشی رودخانه ها هستند و برای تاریخ گذاری و بازسازی رخدادهای ژئومورفیک گذشته مورد استفاده قرار می گیرند. زخم های ایجاد شده بر تنه درختان می تواند به عنوان شاخص های پالئواستیج برای بازسازی سطح و حجم سیلاب های قدیمی بکار رود. هدف این تحقیق بازسازی فراوانی رخدادهای سیلابی و سطح آن ها در رودخانه نکا با استفاده از آنالیز حلقه های رشد در درختان زخم خورده و پاسخ به این فرضیه است که "" سطح سیلاب برآوردی از داده های دندروژئومورفولوژی در حوضه آبریز نکا بیشتر از داده های ایستگاهی است""؛ بنابراین پس از بازدید منطقه و جمع آوری داده های اولیه و تعیین موقعیت نمونه ها، تعداد ۱۸ نمونه از تنه درختان زخم خورده در حاشیه و کناره های بستر نکارود برداشت شد. پس از آماده سازی نمونه ها تعداد و عرض حلقه ها با استفاده از میز دیجیتالی LINTAB و برنامه نرم افزاری TSAPWIN با دقت ۰۱/۰ میلی متر شمارش و اندازه گیری شد و سال وقوع سیلابها از طریق کاهش ناگهانی در روند افزایشی پهنای حلقه درخت بازسازی گردید؛ اما به منظور برآورد سطح سیلاب و تخمین دبی پالئوسیلاب ها بالاترین نقاط از بالاترین زخم ها به عنوان تخمینی برای دبی اوج در نظر گرفته شد و چهار مقطع عرضی از بستر اصلی رودخانه نقشه برداری شد تا ارتفاع سیل بر مبنای زخم های تنه درختان برآورد گردد. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد زخم ها به ترتیب از سیلاب سال های ۱۳۸۷ با دبی پیک m۳/sec۱۳۰ و ۱۳۷۸ با دبی پیک m۳/sec۲۰۰۰ منشأ گرفته اند. علاوه بر این سیل سال ۱۹۹۹ و نیز سیل سال ۲۰۰۳ با دبی پیک m۳/sec۳۶۱ بیشترین تأثیر را در روند رشد درختان حاشیه بستر داشته اند. همچنین دو سیلاب دیگر در سال ۱۳۲۰ و ۱۳۳۶ و مربوط به قبل از تأسیس ایستگاه هیدرومتری در منطقه بازسازی شد. این سیلاب ها زخم بزرگی را با ارتفاع حد بالایی زخم به طول cm۲۷۰ از سطح زمین، بر روی ساقه درخت بر جای نهاده و سطح سیلاب از طریق این زخم به مقدار ۳۷/۴۲۷۷ مترمکعب در ثانیه برآورد گردید که بزرگ ترین دبی سیلابی رودخانه نکا در طی صد سال اخیر است و نشان می دهد که دبی های سیلابی و پیک رودخانه نکا که از طریق دندروژئومورفولوژی بازسازی شده اند بسیار بیشتر از دبی های ایستگاهی این رودخانه است.
ارزیابی میراث زمین شناختی در ژئوپارک چشمه باداب سورت با روش های پریرا و رینارد (روستای اروست- شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میراث های زمین شناسی، میراث هایی هستندکه توسط طبیعت به انسان ارزانی داشته و وظیفه انسان، حفاظت از این منابع برای استفاده پایدار است و یکی از راه های حفاظت از این میراث ها، توسعه ژئوپارک می باشد. کشور ما با برخورداری از یک تاریخ زمین شناسی قابل توجه، پتانسیل بسیار بالایی در ایجاد ژئوپارک دارد که از جمله می توان به جشمه های آبگرم و تراورتنی اشاره کرد. چشمه باداب سورت یکی از جاذبه های کمیاب زمین گردشگری در کشور است. هدف این پژوهش، معرفی و تحلیل چشمه باداب سورت با روش های ریناردو پریرا و حفاظت از این پدیده زمین شناختی می باشد. دراینتحقیقازروشتحلیلیومنابع کتابخانه ایواسنادیمانندنقشه هایزمین شناسی 1:100000 وعکس هایماهواره ایمنطقهونرم افزارهایمرسومجغرافیاییمانندGoogle Earth (برایارزیابیارتفاعوطولوعرضجغرافیاییمنطقه)،ArcGIS ومدل هایریناردوپریرا (ازپرسش نامه) استفادهشده است. نتایج حاصل نشان داد که در روش رینارد ارزش های ترکیبی، علمی و افزوده به ترتیب با امتیازهای 77/0، 67/0و62/0 دارای بیشترین و کمترین اهمیت می باشد، در ارزیابی این ژئومورفوسایت با روش پریرا از دو معیار ژئومورفولوژیکی و مدیریتی دارای امتیازات 7 و 75/5 می باشد، که دلیل امتیاز پایین عیار مدیریتی بخاطر ضعف مدیریت و برنامه ریزی است. این منطقه در ترکیب با مواریث زمین شناسی، تاریخی، اکولوژیکی و فرهنگی، توانمندی قابل توجهی در گردشگری پایدار داشته و به رشد اقتصادی، اجتماعی و آموزش منجر می شود. این منطقه با دارا بودن ارزش ژئوموفولوژیکی بالا، نیازمند به سرمایه گذاری های عمرانی در توسعه پایدار گردشگری و برنامه ریزی جامع، حفظ و نگهداری آن می باشد.با توجه بهاینموضوع،بایدبرنامه ریزیدقیق تریبهمنظورتوسعهپایدارگردشگریوحفاظتازلندفرم هاومدیریتصحیحمنابعطبیعیصورتگیرد.
ارزیابی ژئومورفیک و بررسی تغییرات بابل رود در محدوده شهر بابل، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر نشینی بیش از سایر فعالیت های انسانی سیستمهای رودخانهای را تغییر میدهند. رودهای شهری به دنبال شهر نشینی مورفولوژی کانال رود را تعدیل مینمایند. در این مقاله، اثرات شهرنشینی در بابل رود با استفاده از ارزیابی سریع ژئومورفیک (RGA) در محدوده شهری بابل مورد بررسی قرار گرفته است. این روش به وسیله مدیریت رواناب رگباری نیویورک طرح شده است. این تکنیک کیفی شاخص های مختلفی دارد که نشان دهنده چهار گروه از فرایندهای ژئومورفیک است. در این تحقیق، بابل رود به هشت بازه تقسیم بندی شد. در کارهای میدانی چهار عامل رسوبگذاری، فروسایی، پهن شدگی کانال و پلانفرم کانال بررسی شدند. سپس با استفاده از تصاویر ماهواره ای گوگل ارث تغییرات عرض کانال رود اندازهگیری شد. بر اساس یافتههای ارزیابی سریع ژئومورفیک همهی بازهها امتیاز کمتر از 25/0 به دست آوردند که نشان دهنده وضعیت پایدار رود است. رسوبگذاری و پهن شدگی کانال امتیاز بیشتری را از سایر عوامل کسب کردند. بررسی عرض رودخانه طی دوره 8 ساله نشان می دهد که پهنای کانال رود بین 7- تا 5 متر تغییر نموده است. ضریب همبستگی بین کاربری اراضی و تغییرات عرض رود، رابطه معناداری را نشان می دهد. بدین صورت که عرض رود درکاربری های مسکونی و کشاورزی به ترتیب تغییرات کاهشی و افزایشی داشته است.
ارزیابی تغییرات اقلیمی بین زمان حال و پلئیستوسن و بازسازی شرایط اقلیمی گذشته با استفاده از شاخص های ژئومورفیک(نمونه موردی: حوضه دشت ابراهیم آباد-یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران مرکزی در حال حاضر از شرایط آب وهوایی گرم و خشک و بعضاً بسیار خشک برخوردار است. بااین وجود، آثار لند فرم های موجود در منطقه حاکی از آب وهوای بسیار سردتر و البته مرطوب تری درگذشته است. هدف این پژوهش ارزیابی شرایط اقلیمی گذشته و محاسبه تفاوت های آن با شرایط دمایی و بارشی حال حاضر است. برای انجام این تحقیق، از نقشه های توپوگرافی 50000/1، نقشه زمین شناسی 100000/1، عکس های هوایی، نقشه رقومی ارتفاعی زمین باقدرت تفکیک 20 متر، گوگل ارث و نرم افزارهای Excel، GIS، سامانه GPS و همچنین بررسی های میدانی استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که برف مرزها در این منطقه برحسب روش های رایت و پورتر در ارتفاع حدود 2200 متری و خط تعادل آب و یخ نیز در سه طبقه ارتفاعی 1570 متر، 1700 و 1800 متر قرار داشته است که احتمالاً مربوط به شکل گیری سه دوره یخچالی یا دست کم پسروی یخچال ها در سه دوره متناوب بوده است. مقایسه نقشه های هم دمای حال و گذشته حاکی از تفاوت دمایی 14.4 درجه سانتی گراد دارد. درواقع، متوسط دمای حال حاضر 11.4 درجه بوده اما این میزان برای گذشته 3- درجه بوده است که این مقدار نیز در ارتفاعات مختلف نیز تغییر می کرده است به گونه ای که بین 10- در ارتفاعات تا 4.1 در بخش پایین دست حوضه متغیر بوده است. ازنظر شرایط بارش نیز، مقایسه نقشه های هم بارش حال و گذشته نشان می دهد که بارش گذشته در حدود 350 میلی متر (2.5) برابر بیشتر از حال حاضر بوده است که با افت دمایی 14 درجه سانتی گراد، قاعدتاً بیشتر بارش ها به صورت برف نیز می باریده است.
مقایسه دقت و نحوه تولید نقشه ی لندفرم های ژئومورفولوژی، از طریق روش سنتی و فتوگرامتری تحلیلی (مطالعه ی موردی : حوضه ی آبخیز هرزندچای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عملیات تناظریابی عکسی با واقعیت زمینی در تهیه نقشه های موضوعی همواره با مشکلات و تنگناهایی مواجه بوده است. در این تحقیق قطعه (ماژول) LPS از نرم افزار ERDAS Imagine9.2 با هدف تهیه ی نقشه ی لندفرم های ژئومورفولوژی بر اساس روش فتوگرامتری تحلیلی (آفاین دو بعدی) برای حوضه ی آبخیز هرزندچای با استفاده از عکس های هوایی (1:40000) بکار گرفته شد و نقشه ی لندفرم های ژئومورفولوژی حوضه آبخیز هرزندچای با استفاده از هر دو روش سنتی و فتوگرامتری تهیه شدند. نقشه تهیه شده به روش فتوگرامتری، پس از بازدید میدانی و مطابقت نوع لندفرم ها با طبیعت، با نقشه تهیه شده به روش رایج تهیه ی نقشه های موضوعی در کشور مقایسه گردید. برای انجام آزمون آماری به منظور ارزیابی نقشه لندفرم های ژئومورفولوژی تهیه شده، 100 نقطه توسط نرم افزار ERDAS Imagine9.2 بر روی نقشه های تهیه شده تعیین نموده و سپس حدود 62 نقطه از آنها با استفاده از دستگاه موقعیت یاب زمینی (GPS) برداشت شدند و مشخصات مربوط به هرکدام یادداشت شدند. آزمون آماری به روش Stratified Random Sampling و با استفاده از نرم افزار ERDAS Imaginge 9.2 انجام یافت. براساس نتایج حاصله از آزمون آماری، میزان درصد صحت کل برای نقشه لندفرم های ژئومورفولوژی تهیه شده با روش فتوگرامتری تحلیلی 95 درصد و مقدار شاخص کاپا 9/0 بدست آمد. لیکن مقادیر مذکور برای نقشه تهیه شده لندفرم های ژئومورفولوژی که با روش رایج در کشور تهیه شده بود به ترتیب برابر 84 درصد و 76/0 بدست آمد. لندفرم فرسایش رودخانه ای بیشترین (صد درصد) و لندفرم فرسایش شیاری از کمترین میزان دقت کل (50 درصد) در مقایسه با سایر لندفرم های فرسایشی برخوردار بودند. بنابراین نقشه لندفرم های ژئومورفولوژی تهیه شده با روش فتوگرامتری تحلیلی به عنوان نقشه نهایی برای حوضه ی آبخیز هرزندچای انتخاب گردید.