فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
تحلیل های مورفومتریک به عنوان یک روش کم هزینه، سریع و قابل اعتماد، امروزه در جنبه های مختلف مطالعاتی حوضه ها همچون بررسی سیل خیزی، فرسایش، تغییرات کاربری اراضی، مطالعات منابع آب، مدیریت محیط و اجرای پروژه های آبی مورد استفاده قرار می گیرند. حوضه ای کامیاران از تنوع لیتولوژیکی زیادی، ناشی از قرارگیری در زون های زمین شناسی زاگرس مرتفع و سنندج - سیرجان برخوردار بوده و این امر باعث ایجاد شرایط مورفومتری خاص در نواحی مختلف این حوضه گردیده است. تفاوت در شرایط مورفومتری مناطق مختلف حوضه تأثیراتی بر منابع آب زیرزمینی حوضه ای کامیاران داشته و هدف این پژوهش شناخت این تأثیرات می باشد. شبکه ی زهکشی حوضه کامیاران از DEM ده متر منطقه استخراج شده و از هفت پارامتر مورفومتری خطی، هفت پارامتر مورفومتری سطحی و سه پارامتر مورفومتری ناهمواری، برای ارزیابی مورفومتری این حوضه استفاده شده است. در ادامه نتایج پارامترهای مورفومتری سه گانه، در نواحی مختلف حوضه با پراکنش چشمه ها و میزان آبدهی آنها تطبیق داده می شود. نتایج نشان می دهد، که حوضه ای کامیاران در مراحل آخر جوانی سیکل فرسایش قرار داشته و مقادیر پارامترهای مورفومتریک خطی، سطحی و ناهمواری بیانگر تأثیر شرایط لیتولوژیکی بر پارامترهای مورفومتریک است. نواحی شمالی و مرکزی حوضه دارای پتانسیل کم و مناطق کارستی جنوب حوضه دارای پتانسیل بالای آب زیرزمینی می باشند. در واقع پتانسیل منابع آب زیرزمینی در حوضه ی کامیاران از شرایط مورفومتریک حوضه تأثیر پذیرفته و پارامترهای مورفومتریک نیز تحت تأثیر شرایط زمین شناسی و ژئومورفولوژیکی حوضه هستند.
بررسی فرونشست آبخوان دشت نورآباد با استفاده از روش تداخل سنجی راداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرونشست زمین در طی سال های گذشته به دلایل مختلف از جمله رشد بی رویه جمعیت، برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی به همراه عوامل دیگر سبب بروز مشکلات و معضلات فراوان به زمین های کشاورزی، ساختمان های مسکونی، جاده ها، خطوط انتقال نیرو و ... شده است. در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت فرونشست در دشت نورآباد از داده های سنتینل 1A در بازه زمانی (2018-2015) و روش تداخل سنجی راداری که با مقایسه فازهای دو تصویر راداری که از یک منطقه در دو زمان مختلف اخذ شده اند، قادر به تعیین تغییرات سطح زمین در آن بازه ی زمانی می باشد در محیط نرم افراز( SNAP) استفاده شد. جهت تهیه نقشه های افت و سطح آب زیرزمینی در سال های حداقل 1382 و حداکثر1394 از روش درونیابی IDW استفاده شد و سپس میان دو پارامتر افت آب زیرمینی و لایه فرونشست همبستگی گرفته شد و نتایج حاصل از همبستگی ضریب R2 برابر 72% و سطح معناداری 99% به دست آمد ونشان داد که ارتباط مستقیمی بین افت و میزان فرونشست وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که، در محدوده دشت در بازه زمانی 12 ساله بیشترین میزان افت آب زیرزمینی حدود 22- متر در بخش های شرقی، جنوبی و مرکزی آبخوان واقع در چاه ها پیزومتری اسکان عشایر، خومه زار، شهرک صنعتی ، تل مشکی و شور می باشد. نقشه های حاصل از فرونشست نشان داد که نرخ نشست در هر سال میانگین 4 سانتی مترو طی بازه زمانی 4 ساله حدود 16 00/0متر(16 سانتی متر ) می باشد.
ویژگی ها و اثرهای دورپیوندی ال نینو های فرین شرق و مرکز اقیانوس آرام و ال نینوی فرین ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با استفاده از داده های میانگین ماهانه ERA-Interim، ال نینوهای ۱۹۹۷-199۸، ۲۰۰۹-۲۰۱۰، و ۲۰۱۵-201۶، که به ترتیب ال نینوهای فرین شرق و مرکز اقیانوس آرام و ال نینوی فرین ترکیبی اند مطالعه شده است. نتایج نشان داد آغاز هر سه ال نینوی فرین از ماه ژوئیه بوده است؛ درحالی که تفاوت های بارزی در زمان از بین رفتن ال نینوهای ۱۹۹۷-199۸ و ۲۰۱۵-201۶ وجود دارد. در هر سه ال نینو، بی هنجاری های مثبت و منفی دمای سطح دریا به ترتیب در مناطق استوایی شرق و غرب اقیانوس آرام تشکیل شده اند. بیشینه بی هنجاری های مثبت دمای سطح دریا طی وقوع ال نینوی ۱۹۹۷-199۸ در مناطق استوایی شرق اقیانوس آرام و در ال نینوی ۲۰۰۹-۲۰۱۰ در مناطق استوایی مرکز اقیانوس آرام قرار دارند. بی هنجاری های مثبت دمای سطح دریا در ال نینوی ۲۰۱۵-201۶ از مرکز تا شرق مناطق استوایی اقیانوس آرام کشیده شده اند. همچنین، اندازه بی هنجاری های دمای سطح دریا و فشار تراز دریا در ال نینوی ۱۹۹۷-199۸ از ال نینوی ۲۰۰۹-۲۰۱۰ بزرگ تر بوده است. در هر سه ال نینو، بی هنجاری های مثبت (منفی) ارتفاع ژئوپتانسیلی در تراز 300 هکتوپاسکال در همان مناطقی از اقیانوس آرام حارّه ای شکل گرفته اند که بی هنجاری های مثبت (منفی) دمای سطح دریا مشاهده می شود. بی هنجاری های شکل گرفته در ترازهای فوقانی وردسپهر در مناطق حارّه ای اقیانوس آرام در طی این سه ال نینو بر الگوهای جوی مناطق دیگر تأثیر گذاشته اند.
مقایسه آسیب پذیری زیرحوضه های آبخیز سامیان بر اساس تغییرات مؤلفه های اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی آسیب پذیری اقلیمی آبخیز سامیان در استان اردبیل انجام شد. در این راستا، نخست شاخص های مهم اقلیمی و فیزیکی در سطح 27 زیرحوضه محاسبه و سپس به تعیین آستانه ها اقدام شد. نتایج نشان داد که شاخص های فصل خشک و مرطوب به ترتیب در محدوده 05/48 (زیرحوضه 21) تا 63/86 (زیرحوضه 12) و 99/254 (زیرحوضه 16) تا 83/130 (زیرحوضه 3) میلی متر متغیرند. همچنین، شاخص های دوره سرد و گرم به ترتیب بین محدوده 87/5- (زیرحوضه 8) تا 07/2 (زیرحوضه 3) و 03/13 (زیرحوضه 8) تا 96/16 (زیرحوضه 3) درجه سانتی گرادند. شاخص های حداکثر سرعت باد بین محدوده 20/34 (زیرحوضه 8) تا 48/78 (زیرحوضه 1) کیلومتر بر ساعت، ارتفاع از سطح دریا بین محدوده 1326 (زیرحوضه 21) تا 2596 (زیرحوضه 14) متر، و SPI در محدوده 0006/0 (زیرحوضه 16) تا 0111/0 (زیرحوضه 8) نیز قرار گرفتند. در مجموع، ضمن تأیید تغییرپذیری مکانی زیاد شاخص های آسیب پذیری در دوره زمانی مورد مطالعه، نتایج حاصل از تلفیق همه شاخص ها نشان داد که زیرحوضه های 15، 16، و 17 واقع در غرب دارای آسیب پذیری خیلی زیاد و زیرحوضه های 20، 21، و 24 واقع در بخش هایی از شمال و مرکز دارای کمترین آسیب پذیری اند و در طبقه برگشت پذیر از لحاظ نقطه آسیب پذیری کلی (OVP) قرار دارند.
برآورد جابجایی مسطحاتی و ارتفاعی تپه های ماسه ای ریگ اردستان با استفاده از تداخل سنجی راداری و شاخص های طیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جابجایی و ناپایداری تپه های ماسه ای از مهمترین دغدغه های نواحی مرکزی ایران است و این چالش از اولویت های برنامه ریزان آمایش ژئومورفولوژیکی جهت تعیین اولویت ها و راهکارهایی به منظور کاهش اثرات مخرب آن ها در نظر گرفته می شود. در این مطالعه از تداخل سنجی راداری بر روی تصاویر Sentinel 1 و نسبت گیری بر روی تصاویر چندباندی Sentinel 2 به ترتیب برای برآورد مدل رقومی ارتفاعی، جابجایی عمودی و جابجایی مسطحاتی تپه های ماسه ای ریگ اردستان در شمال استان اصفهان استفاده شد. دقت سنجی نتایج با استفاده از نقاط میدانی برای RMSE، MAE و R2 در جابجایی عمودی به ترتیب 0.052، 0.037 و 0.86 بود، در حالی که برای مدل رقومی ارتفاعی و جابجایی مسطحاتی به ترتیب 2.42، 2.06، 0.73 و 4068، 3.73، 0.67 را نشان می داد. نتایج مطالعه نشان داد که سمت حرکت کلی تپه های ماسه ای در بازه زمانی مطالعه شده از شمال شرقی به جنوب غربی می باشد، از طرفی اندازه جابجایی تپه های ماسه ای در ابعاد مسطحاتی و ارتفاعی به حجم آن ها بستگی دارد، این مطالعه با به کارگیری تداخل سنجی راداری برای مدلسازی جابجایی عمودی، بر اهمیت و قابلیت بالقوه تصاویر راداری در پایش لندفرم های بادی که از عوامل تهدید آمیز حیات ساکنین نواحی مرکزی ایران می باشند، تأکید داشت.
ارزیابی آسیب پذیری کارست سطحی آبخوان های کارستی ششپیر و برغان با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفاظت از منابع آب کارستی قابل شرب در مناطق نیمه خشک ایران به عنوان یک هدف استراتژیک می باشد. آلودگی آبخوان های کارستی می تواند صدمات جبران ناپذیری در توسعه مناطق شهری، صنعتی و کشاورزی آن ناحیه داشته باشد و هزینه های زیادی را به این مناطق تحمیل کند. کارست توسعه یافته و وجود درزه و شکاف های فراوان می تواند باعث سهولت در انتشار آلودگی در این آبخوان ها بشود. لذا شناخت مناطق در معرض آلودگی و مدیریت این آبخوان ها بسیار حیاتی است. هدف از این پژوهش ارزیابی آسیب پذیری سطحی آبخوان های کارستی ششپیر و برغان با تاکید بر فروچاله ها با استفاده از مدل فازی می باشد. در این مدل از پارامترهای فاصله از گسل، ارتفاع، شیب، بارش، دما و پارامترهای کیفی (لیتولوژی، کاربری اراضی، خاک، جهت شیب و طبقات اقلیمی) به عنوان به عنوان پارامترهای موثر استفاده شده است. در ابتدا تقشه آسیب پذیری سطحی کارست با استفاده از روش شکستگی طبیعی تهیه گردید و چهار کلاس آسیب پذیری زیاد، کم، متوسط و فاقد آسیب پذیری تشخیص داده شد. همپوشانی لایه فروچاله ها و نقشه پهنه بندی آسیب پذیری سطحی کارست نشان می دهد که 75 درصد فروچاله ها در طبقه کارستی با آسیب پذیری زیاد و 22 درصد فروچاله ها در طبقه کارستی با آسیب پذیری متوسط قرار دارد. قرار گرفتن حدود 97 درصد فروچاله ها در این دو طبقه کارایی مطلوب مدل فازی در پهنه بندی آسیب پذیری سطحی کارست در این دو آبخوان را نشان می دهد.
ارزیابی عملکرد طرح های آبخیزداری بر وضعیت سیل خیزی حوزه آبخیز سد سیوند، استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
105 - 83
حوزه های تخصصی:
در ایران با وجود پنج دهه از اجرای طرح های آبخیزداری و حفاظت خاک، همچنان روش ارزیابی کمی و کیفی مناسبی جهت بررسی این اقدامات ارائه نشده است. تغییر کاربری، چرای مفرط دام، فرسایش خاک، تغییر هندسه آبراهه ها ازجمله عوامل هستند که در اکوسیستم موجب به هم خوردن تعادل هیدرولوژیک آبخیز می شوند. عدم تعادل سیستمی در حوزه آبخیز شهری خرمبید سبب تشدید سیلاب های شهری، افزایش فرسایش و رسوب گذاری خاک در پشت سدهای مخزنی و تخریب اراضی کشاورزی و جاده ها و روستاها و در ادامه کاهش توان تولید، منابع تولیدی شده است. این تحقیق با هدف ارزیابی عملکرد پروژه های (مدیریتی، بیولوژیک و سازه ای) بر رواناب خروجی و منابع آب در آبخیز خرمبید در استان فارس انجام شده است. در این تحقیق ابتدا به منظور تعیین طول مسیر حرکت جدید آب ارتفاع چکدم ها، طول مخزن و شیب آبراهه ها در زیر حوضه هایی که پروژه های سازه ای انجام شده است اندازه گیری شد. سپس زمان تمرکز جدید با استفاده از روش برانسی-ویلیامز محاسبه شد. در گام بعدی اطلاعات لایه پوششی خاک از قبیل درصد تاج پوشش گیاهی، گروه های هیدرولوژیک و وضعیت پوشش گیاهی برای تعیین شماره منحنی و حداکثر توان نگهداری و نفوذ در خاک به دست آمد. با استفاده از روش SCS و تحلیل منطقه ای حجم رواناب برای زیر حوزه های مختلف بعد از اجرای عملیات آبخیزداری استخراج گردید. نتایج نشان داد که پروژه های آبخیزداری منجر به افزایش متغیرهایی ازجمله زمان تمرکز و طول آبراهه اصلی و کاهش 41 و 72 درصدی در حجم سیلاب سالانه به ترتیب در زیر حوضه های A و C شده است.
واکاوی میانگین بلندمدت سپیدایی سرخ فام ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سپیدایی از فراسنجﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧیﺎز در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت آب و ﻫﻮایی است. بررسی رفتار زمانی و مکانی آن می تواند ابزاری برای شناخت تغییرات محیطی باشد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه تغییرات بلندمدت سپیدایی کشور براساس داده های ماهواره ای در یک دوره هجده ساله با توجه به اثر عوامل جغرافیایی همچون ارتفاع و عرض جغرافیایی است. از این رو، نخست داده های روزانه سپیدایی سنجنده مودیس در محدوده ایران در بازه زمانی 1/1/1379 تا 29/12/1396 از تارنمای مودیس استخراج شد. سپس، میانگین بلندمدت سپیدایی ایران زمین محاسبه شد. یافته ها نشان داد سپیدایی ایران با میانگین 21درصد نزدیک به میانگین سیاره ای است که این ویژگی گذشته از عرض جغرافیایی به ناهمواری ها و شرایط رویه زمین بستگی دارد. از این جهت، پیوند سپیدایی سرخ فام و ارتفاع از تراز دریا بررسی شد. یافته های این بخش نشان داد که این پیوند یک رابطه قطعه به قطعه خطی است؛ به طوری که ابتدا با افزایش ارتفاع (از سطح زمین تا 1000متری)، سپیدایی کاهش یافته و سپس با افزایش ارتفاع (بالاتر از 1400متری) به سبب کاهش دما و پوشش برفی بر سپیدایی افزوده شده است. به طور کلی، می توان گفت این پیوند قطعه به قطعه خطی برگرفته از تنوع ناهمواری ها و جنس رویه زمین است.
اولویت بندی عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش با استفاده از با مدل رگرسیون لجستیک : مطالعه موردی: حوضه آبریز نازلوچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
81 - 59
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش ها همواره نقش موثری در تحول و تکامل دامنه ها داشته و مخاطرات جدی را در بیشتر نقاط زمین موجب شده اند. شناسایی عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش و پهنه بندی خطر آن جهت برنامه ریزی و انجام اقدامات کنترلی از اهداف تحقیق حاضر می باشد. بنابر این برای مدیریت خطر در حوضه نازلوچای در شمال غرب ایران، کارایی روش آماری رگرسیون لجستیک مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای انجام تحقیق، نقشه پراکنش زمین لغزشها از طریق بازدیدهای میدانی و استفاده از اطلاعات محلی، عکسهای هوایی و تصاویر ماهواره ای Google Earth، تهیه گردید. در ادامه، عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزش شامل شیب، جهت شیب، ارتفاع، بارش، پوشش گیاهی، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه و فاصله از جاده با استفاده از نقشه توپوگرافی، عکس هوایی و تصاویر ماهواره ای تهیه و وارد مدل گردیدند. پس از کمّی کردن طبقات هر یک از لایه های موضوعی با استفاده از تراکم زمین لغزش ها، لایه ها استانداردسازی شدند و پهنه بن دی با روش آماری رگرسیون لجستیک انجام گردید. با توجه به ضرایب متغیرهای مستقل، متغیرهای لیتولوژی، شیب و جهت شیب مهمترین عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش های حوضه مورد مطالعه می باشند. همچنین مقادیر آماره های آزمون معناداری مدل نشان دهنده مناسب بودن این مدل برای حوضه مورد مطالعه می باشد.
عملکرد مولفه های زمین ساختی و لیتولوژیکی در بیلان آبی حوضه آبریز رودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
118 - 101
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین متغیرهای هیدرولوژیکی در حوضه آبخیز شناخت دبی است. در این تحقیق از مدل جامع حوضه آبخیز سوات و مولفه های زمین شناختی برای شناخت بیلان آبی استفاده شده . در این مدل با ورود نقشه های طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی و خاکشناسی از اطلاعات هواشناسی برای شبیه سازی یک دوره سی ساله (استفاده گردید. سپس در محیط سوات- کاپ اقدام به واسنجی مدل برای یک دوره 8 ساله و صحت سنجی سه ساله شد. برای ارزیابی، از معیارهای ضریب تعیین وزنی و ضریب کارایی ناش-ساتکلیف استفاده گردید. شاخص برای تخمین دبی در مرحله واسنجی 6/0 و صحت سنجی 51/0 بوده که نشان از دقت قابل پذیرش مدل دارد. براساس بیلان آبی، بیش از 72 درصد بارش تبخیر گردیده و رواناب حوضه 7/3 درصد است. جریان زیر قشری در جهت شیب، به سمت خروجی حوضه، 27/20 درصد و 93/1 درصد از بارش وارد سفره های مشترک آب زیرزمینی شده و تنها 12/0 درصد به عمق نفوذ می کند. به منظور بررسی اثر عوامل زمین ساختی و سنگ شناختی، از مولفه های شکستگی ها، جهت شیب لایه ها و لیتولوژی کلی واحدهای سنگی استفاده شد. هم راستا بودن شیب لایه بندی با جهت مسیر رودخانه زهکش کننده حوضه و وجود گسل لتیان در مسیر زهکش، تاثیر بسزایی در خروجی رودخانه دارد. همچنین براساس ساختار سنگ شناسی، پس از نفوذ بارش در لایه های سنگی، گسل ها آب را به صورت جریان زیر قشری منتقل می کنند. بخش اندکی از جریان، به سفره عمیق منتقل می شود. لذا می توان بیان کرد که جریان زیرقشری تامین کننده آب در حوضه رودک است.
تحلیل مورفودینامیک ساحلی با هدف تعیین مرز سلول های رسوبی (مطالعه موردی: استان هرمزگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تعادل رسوبی ساحل و استفاده از مفهوم سلول رسوبی رویکرد جدید و موثر در مطالعه انتقال رسوب و تغییرات خط ساحل در چند دهه اخیر است که بر اساس نگرش سیستمی به تحولات ساحل پایه گذاری شده است. در این نگرش بخش قابل تفکیک از ساحل که به سلول رسوبی موسوم است به صورت یک سیستم مدل می شود که دارای ورودی نظیر ورودی رسوب و وضعیت فعلی ساحل است. در این سیستم ناشی از یک سری فرآیندهای انتقال رسوب، خروجی سیستم حاصل می گردد که همانا رسوب خروجی از سیستم و وضعیت جدید ساحل اعم از فرسایش و رسوبگذاری و تغییر خط ساحل است. سواحل استان هرمزگان از مهمترین و استراتژیک ترین سواحل ایران است که دارای محیط ساحلی بسیار پیچیده و تنوع فرم و فرآیند است. از این رو این سواحل براساس واحد های ژئومورفولوژیکی، الگوی موج و جریان خط ساحلی به سلول و زیرسلول های رسوبی تقسیم شد ند. جهت نیل به این هدف از نقشه های توپوگرافی 1:25000 و زمین شناسی 1:100000، تصاویر ماهوار ه ای LandSat8، داده های هیدرودینامیک، آمار باد، هیدرولوژی، لایروبی بنادر بزرگ و رسوب شناسی (تهیه شده توسط سازمان بنادر و دریانوردی) استفاده شده است. داده ها در محیطArcGIS10.3 تحلیل شده و محیط ساحل براساس ویژگی های مشترک فرم و فرایندی طبقه بندی و بر مبنای هدف مطالعه، مرز سلول های رسوبی با استفاده از معیارهای ژئومورفولوژیک و درطی شش مرحله تعیین شد. سپس در هر سلول، با استفاده از داده های گل موج، گل جریان، گل رسوب، نت رسوبی و نقشه ژئومورفولوژی، مخازن و منابع رسوبی و جهت جابجایی رسوب تعیین شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که به منظور تعیین راهبردها و سیاست های مدیریت خط ساحلی، بر اساس تفاوتهای محیطی سلول ها به به 6 سلول اصلی و 17 زیرسلول قابل تفکیک هستند که این تفاوت های سلولی می تواند در تعیین نوع و شیوه کاربری های آتی قلمرو ساحلی مورد استفاده مدیران و بهره برداران ساحلی قرار گیرد.
راهکارهای سازگاری با تغییرات اقلیمی در کنترل مصرف انرژی ساختمانها، با تمرکز بر بهره گیری از نفوذ هوا در اقلیم های مرطوب، نمونه موردی: شهرگرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
33 - 55
حوزه های تخصصی:
پارامترهای هواشناسی مبنای طراحی صرفه جویی در مصرف انرژی ساختمانها و بهره برداری از سیستم های مکانیکی و تهویه هوا است. در دهه های اخیر، عناصر هواشناسی و اقلیمی دچار تغییرات عمده ای شده و برنامه ریزی مدیریت مصرف انرژی در ساختمانها باید متأثر از داده های جدید و تغییر یافته آب و هوایی باشد. با توجه به نیاز روزافزون افراد به مسکن و افزایش مصرف سوخت های فسیلی، نیاز به مسکن متناسب با اقلیم و ایجاد آسایش محیطی اهمیت یافته و به کارگیری روش های طراحی غیرفعال، از ارزان ترین راه حل ها جهت رسیدن به ساختمان های کم انرژی است. این مطالعه در جهت شناخت پتانسیل های تهویه طبیعی در گرگان برای تأمین سرمایش مجتمع های مسکونی می باشد. راهکارهای استفاده از تهویه طبیعی در طراحی یک مجتمع مسکونی عبارتند از تراس، فضای ارتباطی عمودی ، تهویه مستقیم برای راهروها، تهویه عبوری داخلی، نحوه چیدمان واحدها برای دریافت مناسب ترین تهویه. به منظور کنترل تأثیر راهکارها، میزان مصرف انرژی طی دوره گرم سال در قالب یک پروژه کاربردی شبیه سازی شد. در این پژوهش، یک الگو با تهویه مکانیکی و 4 الگودر 22حالت با بهره گیری از تهویه طبیعی طراحی و از نظر مصرف انرژی با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان داد که تنها ساختمانی دارای صرفه جویی قابل توجه در انرژی است که نفوذ هوای زیادی از طریق فضاهای مشاع میانی واحدهای طبقات داشته باشد و هرچه موانع بیرونی و داخلی در هدایت هوا کاهش یابند، میزان مصرف انرژی نیز کاهش می یابد.
تحلیل تغییرات محدوده جنگلهای مانگرو شمال و شرق تنگه هرمز متأثر از مورفولوژی ساحلی و هیدرودینامیک خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۵
84 - 61
حوزه های تخصصی:
جنگل های مانگرو برای هزاران سال نقش قابل ملاحظه ای را در اقتصاد جوامع انسانی بر عهده داشته اند. لذا شناسایی و سنجش تغییرات مرزهای مانگروها در طول زمان، می تواند نقش مهمی را در برنامه ریزی و انجام اقدامات حفاظتی مؤثر و کاهش آسیب پذیری مانگروها نسبت به مخاطرات طبیعی و انسانی داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی تغییرات جنگل های مانگرو و ارتباط این تغییرات با هیدرودینامیک دریا و مورفولوژی ساحلی در بخش هایی از شمال و شرق تنگه هرمز طی بازه زمانی 47 سال می باشد. با استفاده از تصاویر ماهواره ای و انجام پیش پردازش ها و طبقه بندی آن ها به روش های SVM، MLC و ANN و ارزیابی دقت نقشه-ها روش SVM با کسب بالاترین درصد دقت، برای تهیه نقشه طبقه بندی تمام تصاویر انتخاب شد. نتایج نشان می دهد که در قسمت شمالی تنگه هرمز در تمامی سال ها مساحت جنگل های حرا افزایش پیدا کرده اند اما در قسمت شرقی مورد مطالعه همواره با روند کاهشی و افزایشی مواجه می باشد و به طور کلی توسعه قابل توجهی در طی این 47 سال در مانگروهای این قسمت مشاهده نمی شود. هر چند که با توجه به بررسی ویژگی های ژئومورفیک منطقه مانند شیب، توپوگرافی و وجود خورها و استران ها و رسوبات وارده از رودخانه های حسن لنگی، گز و حیوی و همچنین متوسط جزر و مد منطقه و گسترده ای که در بر می گیرد، مناطق مورد مطالعه پتانسیل بیشتری برای توسعه جنگل های مانگرو دارد. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند با فرآهم آوردن اطلاعات دقیق در خصوص پیشروی و یا پسروی مانگروها در بخش های ساحلی مختلف، کمک چشمگیری به اجرای اقدامات حفاظتی و احیاء مانگروهای ایران کند.
برآورد فرسایش خاک در حوضه آبریز سد تنگ سرخ با استفاده از معادله جهانی فرسایش خاک تجدید نظر شده (RUSLE) و قابلیت های سنجش از دور و سامانه اطلاعات مکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
183 - 159
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف برآورد فرسایش خاک در حوزه آبخیز سد مخزنی در حال احداث تنگ سرخ با مساحت 39 هزار هکتار در شرق و جنوب شرقی شهرستان بویراحمد در استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از مدل RUSLE و قابلیت های سنجش از دور و سیستم اطلاعات مکانی به منظور برنامه ریزی اقدامات حفاظتی در حوزه آبخیز سد انجام شده است. لایه پارامترهای مدل RUSLE شامل فرسایندگی باران، فرسایش پذیری خاک، شیب و طول دامنه، مدیریت پوشش گیاهی و عملیات حفاظت خاک به ترتیب با استفاده از داده های بارندگی، ویژگی های فیزیکی و شیمایی خاک، مدل رقومی ارتفاع و کاربری اراضی در محیط سامانه اطلاعات مکانی تهیه شده اند و پس از رویهم گذاری لایه ها، مقدار فرسایش به صورت مکانی در سطح حوزه برآورد شد. مقدار عامل فرسایندگی باران از 62/179 تا 74/327 مگا ژول در میلی متر بر هکتار ساعت سال (MJ mm ha−1 h−1 year−1) بود. عامل فرسایش پذیری خاک از 08/0 تا 46/0 تن هکتار ساعت بر هکتار مگاژول میلی متر (t ha h ha−1 MJ−1 mm−1) بود. کمترین و بیشترین مقدار عامل شیب و طول دامنه به ترتیب 08/0 و 42/12 بود. بیشترین و کمترین مقدار عامل مدیریت پوشش گیاهی به ترتیب 33/0 و 54/0 بود. بیشترین و کمترین مقدار عامل عملیات حفاظت خاک به ترتیب 5/0 و 1 بود. حدود 80 درصد منطقه مورد مطالعه دارای میزان فرسایش 35 تن در هکتار در سال است که بیشترین مقدار آن در قسمت های غربی و شمال شرقی است که آن هم ناشی از مقدار زیاد فرسایندگی باران و فرسایش پذیری خاک در این منطقه است.
تأثیر حرکات نو زمین ساخت بر شکل حوضه(مطالعه موردی حوضه آبریز رودک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موقعیت فلات ایران در بین صفحات عربی، آفریقا و اوراسیا باعث شده حرکات این صفحات تأثیرات زیادی بر پوسته قاره ای فلات گذاشته و در نتیجه محیط ایران را تبدیل به یک محیط ناآرام و مخاطره برانگیز به لحاظ تکتونیکی نماید. از این رو توجه به این قبیل مخاطرات دارای اهمیت زیادی است. نکته قابل توجه در این است که می توان تأثیر طولانی مدت تکتونیک فعال در مناطق مختلف را قبل از وقوع مخاطره بررسی و به میزان فعالیت تکتونیکی مناطق پی برد. یکی از تأثیرات تکتونیک فعال در مقیاس حوضه های زهکشی تأثیر آن بر شکل حوضه می باشد؛ به این ترتیب که حوضه های متأثر از فعالیت های تکتونیکی و جوان به دلیل بالاآمدگی تمایل به کشیدگی دارند و حوضه های فاقد فعالیت تکتونیکی در نتیجه ی فرسایش شکل گرد پیدا می کنند. در این پژوهش با استفاده از نمایه های نسبت شکل حوضه، عامل شکل و فرم حوضه، ضریب گراویلیوس ، نسبت دایره ای و نسبت کشیدگی میزان فعالیت نو زمین ساخت در سطح حوضه آبریز رودک واقع در شمال استان تهران مورد ارزیابی قرار گرفت و صحت این شاخص ها در کنار شاخص متداول نسبت شکل حوضه سنجیده شد. نتایج مطالعات بر روی زیرحوضه های امامه، گرمابدر، میگون و آهار بیانگر این امر است که با وجود اینکه این شاخص ها به جزء شاخص نسبت شکل حوضه تا کنون در بررسی میزان فعالیت تکتونیکی حوضه های آبریز مورد استفاده قرار نگرفته اند ولی می توانند در زمینه شناسایی تأثیر نو زمین ساخت بر شکل حوضه ها بر مبنای نظریه تکتونیک فعال حوضه های کشیده در کنار سایر شاخص های نئوتکتونیکی مورد بررسی قرار گیرند. چنان چه این شاخص ها کشیدگی زیرحوضه امامه را در مقابل عدم کشیدگی زیرحوضه گرمابدر به خوبی نشان می دهند.
ارزیابی آستانه های فرسایش پذیری خاک متاثر از نوسانات سطح ایستابی آب های زیرزمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
116 - 127
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر به این موضوع پرداخته شده است که چگونه تغییرپذیری در افت سطح ایستابی و متعاقبا فرونشست زمین می تواند آستانه های فرسایش پذیری خاک را متاثر سازد. برای دست یابی به این هدف، در یک منطقه مستعد به فرونشست، محدوده های مختلفی انتخاب شدند که بر اساس اطلاعات چاه های پیزومتریک سازمان آب منطقه ای تفاوت های قابل ملاحظه ای را از لحاظ افت سطح ایستابی به معرض نمایش گذاشتند. از آنجا که فرونشست زمین مرتبط با بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی بطور معنی داری حجم تخلخل کل خاک، حجم منافذ ریز و درشت خاکدانه ها، وزن مخصوص ظاهری خاک و ظرفیت نفوذپذیری خاک را تحت تاثیر قرار می دهد، این شاخص ها برای ارزیابی آستانه های فرسایش پذیری خاک در مناطق مستعد به فرونشست اندازه گیری شدند. در ادامه، برای ارزیابی این موضوع که چگونه تغییرپذیری در آستانه های فرسایش پذیری می تواند ویژگی های زیستی خاک را به عنوان شاخصی برای سنجش بهره وری خاک تحت تاثیر قرار دهند، برخی از شاخص های زیستی مرتبط با متغیرهای فیزیکی نامبرده اندازه گیری شدند. نتایج آماری نشان داده است، موقعیت هایی با بیشترین افت سطح ایستابی، بیشترین حجم تخلخل ریز، بیشترین وزن مخصوص ظاهری، کمترین میزان تخلخل کل و کاهش معنادار ضریب نفوذپذیری را در مقایسه با موقعیت های با کمترین افت سطح ایستابی به نمایش گذاشته اند. همچنین میزان کربن آلی خاک، کربن و نیتروژن زیست توده میکروبی کاهش معنی داری را در موقعیت هایی با کمترین سطح ایستابی نشان داده اند. این نتایج بیانگر نقش نوسانات سطح ایستابی در ظهور آستانه های متفاوت فرسایش پذیری خاک در مناطق مستعد به فرونشست زمین می باشد.
بررسی و تحلیل اثرات ناهنجاری دمای سطح دریای سیاه برتغییرات الگوی رخداد دما و بارش غرب و شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
83 - 96
حوزه های تخصصی:
برهمکنش جو-اقیانوس به دلیل انتقال تکانه انرژی تأثیر به سزایی در سیستم های جوی ایفا می کند. در این میان نوسانات سطح دریا اثرات متنوعی بر تغییرپذیری عناصر اقلیمی دارد. هدف از این مطالعه بررسی و تحلیل اثرات ناهنجاری های دمای سطح دریای سیاه بر دما و بارش غرب و شمال غرب ایران است. برای این منظور دمای سطح آب پهنه آبی دریای سیاه () از سایت NCEP/NCAR اخذ شده است. بعد از استخراج 1 ، آمار بارش روزانه دما و بارش 108 ایستگاه برای در پهنه غرب و شمال غرب کشور طی دوره آماری 1341 تا 1390 به دست آمده. سپس به کمک ضریب همبستگی پیرسون رابطه دما و بارش شمال غرب با ناهنجاری های مثبت و منفی دمای سطح دریای سیاه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که ناهنجاری های مثبت دمای سطح دریای سیاه بیشتر دمای غرب کشور را تحت تأثیر قرار داده است به طوری که ضریب تغییرات مکانی دما در زمان حاکمیت ناهنجاری های منفی دریای سیاه بیشتر بوده است. این در حالی است که دمای شمال غرب کشور بیشتر با ناهنجاری های منفی در ارتباط است. در مورد بارش وضعیت متفاوت است به طوری که بارش در پهنه غرب و شمال غرب بیشتر با ناهنجاری های منفی دمای سطح دریای سیاه ارتباط دارد که در این میان استان های غربی بیشتر تحت تأثیر قرار دارند. در زمان ناهنجاری های مثبت تنها استان های اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی آن هم به طور ضعیفی تحت تأثیر ناهنجاری های مثبت دمای سطح دریای سیاه می باشند.
بررسی روند تغییرات سرعت باد در ایران مرکزی با استفاده از داده های بازتحلیل شده ECMWF(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
481 - 498
حوزه های تخصصی:
باد یکی از پارامترهای مهم اقلیم است و به عنوان یک شاخص مناسب می تواند برای تغییرات اقلیمی و الگوهای مرتبط با جریان هوا به کار برده شود. هدف از این تحقیق بررسی روند تغییرات بلندمدت سرعت باد در ایران مرکزی است. به این منظور، از داده های سرعت باد پایگاه بازتحلیل شده ECMWF نسخه ERA-Interim با تفکیک مکانی 75/0×75/0 درجه قوسی و داده های هفت ایستگاه سینوپتیک طی دوره آماری ۱۹۸۰-2017 استفاده شد. برای درستی سنجی داده های پایگاه ECMWF از روش های R 2 ، MBE، و RMSE و برای محاسبه روند از آزمون ناپارامتریک من- کندال (M-K) استفاده شد. نتایج نشان داد پایگاه ECMWF از دقت مناسبی برای برآورد سرعت باد برخوردار است؛ به طوری که مقدار R 2 در ایستگاه های مورد مطالعه بین 72/0 تا 95/0 متغیر است. متوسط سرعت باد در ایران مرکزی m/s19/3 محاسبه شد. کمینه سرعت باد در ماه ژانویه با 01/2 و بیشینه سرعت باد با m/s 95/3 در ماه ژلای محاسبه شد. به ترتیب بیشترین شدت روند افزایشی و کاهشی سرعت روند سرعت باد در ماه های مارس (نمره Z، 91/4) و دسامبر (نمره Z، 73/2-) محاسبه شد که در سطح آماری 01/0 معنی دار است. همچنین، بیشینه پهنه های روند افزایشی و کاهشی سرعت باد به ترتیب در ماه های فوریه و ژانویه به دست آمده است.
مدل سازی تکنیک های بُرداری در ناحیه بندی مناطق همگن گردوغباری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
673 - 687
حوزه های تخصصی:
گردوغبارهای معدنی تحت عنوان عمده ترین نوع از هواویزه های وردسپهر هستند که تحت تأثیر تعامل سامانه جو- زمین هستند و اغلب درنتیجه شرایط آب و هوایی خشک و سرعت بالای باد ایجاد می شوند و مناطق حومه را تحت تأثیر قرار می دهند. در تحقیق حاضر، با استفاده از داده های روزانه عمق نوری گردوغبار در 550 نانومتر بر روی گستره ایران، سعی شد مناطق همگن گردوغباری بر روی ایران با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی مدل سازی و طبقه بندی شود. بر پایه روش تحقیق، ایران به شش منطقه مجزای شمال شرق، غرب- شمال غرب، جنوب شرق، جنوب غرب، فلات مرکزی، و شرق ایران تفکیک شد که از مراکز عمده تحت تأثیر گردوغبارند. پراکنش رخدادهای حدی نیز نشان داد که شکل گیری هر کدام از مناطق شناسایی شده به دوری و نزدیکی آن ها نسبت به مناطق مختلف منبع گردوغبار بستگی دارد و شکل گیری هر منطقه بر روی جو ایران تابع رشد، گسترش، و طغیان رژیم های گردوغباری در سطح منطقه ای است. درنهایت، تکنیک های به کارگرفته شده موجب شد تا گردوغبار در قالب ساختارهای ساده و معنی دار فیزیکی ارائه و درک روشنی از مفهوم پراکنش جغرافیایی پدیده نمایان شود.
Climatic changes and astrochronology: an Ordovician perspectiv(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای تغییرات آب و هوایی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
89 - 109
حوزه های تخصصی:
Review of current progress in Mid to Late Ordovician astrochronological studies exposes some important issues related to cyclostratigraphical studies, including the completeness and correlation of successions, and the connection between inferred astronomical cycles and geological events recorded in the sedimentary record. While bulk, low-field, mass specific magnetic susceptibility methods are widely applied in studies of high resolution cyclostratigraphy, they require close support from sequence stratigraphy and biostratigraphy, and should be linked back to outcrop patterns. Otherwise they risk distortion in the calibration against geological time, through lack of anchoring to well-defined biostratigraphical horizons and unrecognised condensed intervals and larger hiatuses. A significant limitation currently is that few high-resolution radio-isotope ages are linked to well-defined biostratigraphical boundaries. Nevertheless, fourth order sedimentary sequences linked to 405 ky orbital eccentricity cycles, and longer orbital cyclicity impressed in third-order sequences, represent good grounds for development of a reliable astrochronological scale. The astrochronologically calibrated sequence-stratigraphical record documented from high latitude Gondwana shows significant impact from orbital forcing on the Mid to Late Ordovician global climate.