فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۴٬۷۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پایش مؤثر و به موقع خشکسالی می تواند به توسعه سامانه های خشکسالی و مدیریت بهینه منابع آبی کمک کند. بنابراین، در این پژوهش وضعیت خشکسالی ایستگاه های سینوپتیک استان فارس (آباده، شیراز، فسا و لار) در مقیاس های زمانی مختلف (6،3، 9 و 12 ماهه) با استفاده از شاخص های بارش-تبخیر و تعرق (SPEI) و بارش استاندارد چند متغیره (MSPI) مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت، به منظور بررسی روند شاخص های مورد بررسی از آزمون من-کندال استفاده شده است. بر اساس نتایج، در مقیاس های زمانی کوتاه مدت فراوانی دوره های خشک و مرطوب زیاد است. اما با افزایش مقیاس های زمانی، فراوانی دوره های خشک و مرطوب کاهش می یابد و تداوم آن ها افزایش پیدا می کند. از لحاظ شاخص SPEI در مقیاس زمانی 3 ماهه شدیدترین خشکسالی در ایستگاه آباده (20/5-) و شدیدترین ترسالی در ایستگاه شیراز (21/5) می باشد. در مقیاس زمانی 6 ماهه شدیدترین خشکسالی و ترسالی به ترتیب در ایستگاه های آباده (45/3-) و شیراز (10/3) مشاهده شد. در مقیاس زمانی 9 ماهه شدیدترین خشکسالی و ترسالی در ایستگاه لار به ترتیب با مقادیر 63/3- و 48/2 می باشد. همچنین در مقیاس 12 ماهه شدیدترین خشکسالی در ایستگاه شیراز (37/3-) و شدیدترین ترسالی در ایستگاه آباده (37/2) می باشد. تجزیه و تحلیل مؤلفه های اصلی سری زمانی SPI نشان داد که اولین مؤلفه اصلی (PC 1 ) می تواند درصد زیادی از تغییرات را در سری های زمانی SPI اصلی در تمام مناطق مورد مطالعه در این پژوهش، به خود اختصاص دهد. همچنین نتایج نشان داد که MSPI ها از نوسانات سری زمانیSPI به ویژه در دوره های خشک و مرطوب طولانی مدت پیروی می کنند. به طوری که، دوره های خشک و مرطوب جزئی در دوره های خشک یا مرطوب شدید و طولانی، ممکن است توسط MSPI حذف شوند.
ارزیابی فعالیت نسبی زمین ساختی و تحلیل جنبش شناختی شمال پلدختر، غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص های زمین ریختی به دلیل هزینه کم و سهولت نسبی استفاده به طور گسترده در تحقیقات زمین ریخت شناسی زمین ساختی مورد استفاده قرار می گیرند. منطقه مورد مطالعه در استان لرستان واقع شده و بخشی از کمربند چین خورده- رانده زاگرس است. کمربند چین خورده- رانده زاگرس به عنوان یکی از فعال ترین مناطق زمین ساختی جهان، از تاقدیس هایی با روند شمال غرب-جنوب شرق تشکیل شده که به صورت عمودی و جانبی در حال رشد هستند. هدف اصلی این مقاله بررسی فعالیت های زمین ساختی در منطقه مورد مطالعه می باشد. با استفاده از 6 شاخص زمین ریخت شناسی (شاخص های گرادیان طول رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، نسبت شکل حوضه زهکشی (Bs)، انتگرال هیپسومتری (Hi)، نسبت پهنای کف بستر به ارتفاع دره (Vf)، و پیچ وخم رودخانه (S)( 19 حوضه زهکشی در منطقه مورد مطالعه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. به منظور بدست آوردن شاخص فعالیت نسبی زمین ساختی (Iat)، این پارامترها با استفاده از نرم افزار GIS ترکیب شدند. میانگین این 6 شاخص زمین ریختی محاسبه شده و برای ارزیابی توزیع فعالیت نسبی زمین ساختی در منطقه مورد مطالعه استفاده شد: رده 1 فعالیت زمین ساختی بسیار بالا (23.47%). رده 2 فعالیت بالا (52.22%)؛ رده 3 فعالیت متوسط (21.38%); و رده 4 فعالیت کم (2.93%). مقادیر Iat نشان دهنده فعالیت زمین ساختی بالا در نواحی شرقی و مرکزی منطقه مورد مطالعه است. نتایج تحلیلی بیانگر انطباق قابل قبولی بین نقشه پهنه بندی بدست آمده با شواهد ساختاری، زمین ریختی و داده های لرزه ای در منطقه مورد مطالعه می باشد.
پایش تغییرات زمانی-مکانی بیابان زایی در حوضه گاوخونی بر مبنای معیار های اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی نظمی در وضعیت بارندگی ها، خشکسالی ها و بیابانزایی در مناطق مختلف کره خاکی در ارتباط با تغییرات اقلیمی می باشد. از آنجایی که پدیده بیابانزایی به عنوان یکی از بارزترین وجوه تخریب منابع طبیعی در جهان مطرح شده است، در این پژوهش بررسی تغییرات فضایی- زمانی وضعیت بیابانزایی حوضه گاوخونی در طی 6 دهه از سال 1961 تا 2020 با بهره گیری از معیار اقلیمی مدل تعیین شدت بیابانزایی IMDPA تعیین شد. با توجه به نتایج این تحقیق مشخص گردید که دهه اول با میانگین 3.17 شدیدترین و دهه چهارم با 2.22 کمترین شدت بیابانزایی را تجربه نموده و دهه آخر نیز با نمره 2.36 در کلاس بیابانزایی متوسط قرار دارد. یافته های این تحقیق نشان دادند که اگرچه روند تغییرپذیری بیابانزایی بر مبنای میانگین دهه ای در حال کاهش می باشد، اما واقعیت منطقه گویای این است که در دو دهه اخیر بیشینه مساحت حوضه در کلاس بیابانزایی شدید قرار داشته که این هشداری در خصوص آسیب پذیری حوضه نسبت به پدیده بیابانزایی می باشد. از خروجیهای این تحقیق مشخص شد که از میان 3 شاخص معیار اقلیمی، بیشترین امتیاز با میانگین کلی 3.6 در خصوص شاخص ترانسو تجربه شده و سایر شاخص ها در رتبه های بعدی قرار دارند. با توجه به نقشه پهنه بندی شدت بیابانزایی حوضه گاوخونی آشکار گردید که نواحی مرکزی و شرقی از ریسک بالاتر و نواحی شمال غربی و جنوب شرقی ریسک کمتری داشته اند. در این تحقیق به منظور اعتبارسنجی مدل اقلیمی از شاخص NDVI استفاده گردید. تغییرپذیری این شاخص در طی زمان موید افزایش اراضی بایر و کاهش مساحت نواحی آبی و پوشش گیاهی می باشد. بنابراین می توان ملاحظه کرد که خروجیهای دو شاخص NDVI و معیار اقلیمی، یافته های یکدیگر را تایید می نمایند. چنانچه نتایج سایر پژوهش های پیشین نشان می دهند، پیامد گرمایش جهانی منجر به افزایش دما - تبخیر و کاهش بارش در نواحی خشک خواهد گردید. پس با توجه به قرارگیری حوضه گاوخونی در یک ناحیه خشک، انتظار پیامد تغییرات آب و هوایی بر تشدید این مخاطره طبیعی مسئله ای دور از ذهن نخواهد بود.
تأثیر آب های زیرزمینی بر زمین لغزش دامنه جنوبی کوه شاه نشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش یکی از مهم ترین مخاطرات ژئومورفیک است که تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون لرزش های ناشی از زمین لرزه، بارش شدید باران و تغیی ر در تراز آب زیرزمینی اتفاق می افتد. به همین دلیل شناسایی و بررسی عوامل تأثیرگذار بر وقوع زمین لغزش، امری بسیار مهم و ضروری است. هدف از این تحقیق، بررسی پتانسیل های منطقه برای عملکرد جریان آب و جابه جایی و تولید زمین لغزش ها است. این تحقیق با ترکیبی از عملیات میدانی و تجزیه وتحلیل آزمایشگاهی اجرا شد و برای بررسی ویژگی های مکانیکی ذرات، مواد ریزدانه رسی در حدود 5 کیلوگرم و مواد درشت دانه مقدار 100 کیلوگرم برداشت شد. سپس در آزمایشگاه حدود آتربرگ و مقاومت برشی مورد آزمایش و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آب های زیرزمینی می تواند باعث افت مقاومت لایه های مارنی و آبرفتی بین 40 تا 55 درصد و مارنی بین 60 تا 80 درصد در نمونه های برداشت شده در نقاط مختلف محدوده موردمطالعه شود و با افزایش شیب میزان چسبندگی لایه ها کم و زاویه اصطکاک داخلی زیاد می شود؛ بنابراین نفوذ آب های سطحی ناشی از بارش و تأثیر آن بر تراز آب های زیرزمینی و وقوع زلزله ای مشابه زلزله 3/7 ریشتری سال 1396 سرپل ذهاب می تواند احتمال وقوع زمین لغزش را افزایش دهد.
بررسی دقت روش ژئو الکتریک در احداث سد های زیر زمینی در مناطق کم آب و کویری ، مطالعه موردی: منطقه دهبکری استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
46 - 34
حوزههای تخصصی:
سدهای زیرزمینی می توانند جایگزین بسیار مناسبی برای سدهای اصلاحی باشند به طوری که در دهه های اخیر به علت ویژگی های ممتازی که دارند بسیار مورد توجه محققان مختلف در سراسر دنیا قرار گرفتند. برداشت های ژئوالکتریک در محل محور و مخزن پیشنهادی سد زیرزمینی دهبکری به روش سونداژزنی و با استفاده از آرایه شلومبرژه انجام شد. این برداشت ها در طول 6 پروفیل (P1 تا P6) صورت گرفت و تعداد 32 سونداژ الکتریک در محدوده مورد نظر انجام شد. نتایج مطالعات ژئو الکتریک حاکی از آن است که یک مدل دو لایه در طول مقاطع ژئوالکتریک وجود دارد که لایه بالایی همان لایه آبرفتی و لایه زیرین سنگ کف می-باشد. لایه آبرفتی، خود به دو بخش خشک در بالا و آبدار در پایین تقسیم می شود. عمق رسیدن به سطح آب زیرزمینی در نقاط مختلف محدوده مورد مطالعه متفاوت است، اما به طور متوسط می توان آن را 5 متر در نظر گرفت. ضخامت آبرفت نیز در طول پروفیل ها متغیر است، اما بیشترین ضخامت آن عموماً در بخش های میانی مقاطع ژئوالکتریک و بیشتر نزدیک به تکیه گاه راست وجود دارد. بالاترین ضخامت آبرفت در محل سونداژ S26 و معادل 13 متر برآورد شده است. با توجه به مقیاس مقاومت مخصوص الکتریکی لایه ها و با عنایت به رخنمون های سنگی دو طرف رودخانه، به نظر می رسد که سنگ کف در بیشتر نقاط دارای لیتولوژی متناوب از جنس شیل، مارن و ماسه سنگ و در برخی نقاط از جنس مارن می باشد.
تعیین تغییرات هیدرولوژیکی طالقان رود بر اساس شاخص های IHA(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
157 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر تغییرات هیدرولوژی رودخانه طالقان رود پرداخته شده است. در این پژوهش از روش های توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. مهم ترین داده های تحقیق شامل تصاویر ماهواره لندست 5 و 8، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM، اطلاعات اقلیمی ایستگاه سینوپتیک طالقان و اطلاعات سه ایستگاه هیدرومتری منطقه بوده است. همچنین مهم ترین ابزارهای مورد استفاده در تحقیق ArcGIS، ENVI و SPSS بوده است. با توجه به موضوع مورد مطالعه، این تحقیق در چند مرحله انجام شده است که در مرحله اول به ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی، در مرحله دوم به ارزیابی تغییرات عناصر اقلیمی و در مرحله سوم با استفاده از شاخص های IHA به ارزیابی تغییرات هیدرولوژیکی رودخانه طالقان پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان داده است که در طی سال های 1379 تا 1396، میانگین دمای منطقه دارای روند افزایشی و سطح پوشیده از برف منطقه دارای روند کاهشی بوده است. همچنین تحت تاثیر روند افزایشی جمعیت، کاربری نواحی انسان ساخت دارای روند افزایشی و کاربری باغات و مراتع دارای روند کاهشی بوده است. همچنین مجموع نتایج این تحقیق نشان داده است که تحت تاثیر تغییرات اقلیم و تغییرات کاربری اراضی، دبی رودخانه طالقان از نظر تمامی شاخص های IHA، دارای روند کاهشی معناداری بوده است. همچنین در بین ایستگاه های منطقه، ایستگاه گلینک که در پایین-دست سایر ایستگاه ها قرار دارد، با تغییرات بیش تری مواجه شده است.
ارزیابی سرهای زمانی فرونشست زمین در دشت کرمانشاه با استفاده از تکنیک InSAR(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده های گوناگون طبیعی، از دیرباز، در کیفیت زندگی بشر تأثیر بسزایی داشته اند. یکی از این نوع پدید ه های طبیعی پدیده تغییر شکل و جابه جایی سطح زمین، ازجمله پدیده فرونشست، است. فرونشست پدیده ای موفولوژیکی است که تحت تأثیر حرکت فرو رو زمین پدید می آید. ویژگی های برجسته تصاویر راداری و دقت قابل قبول روش تداخل سنجی راداری در بررسی فرونشست زمین ابزار نیرومندی برای محققان فراهم آورده است. به همین سبب جهت بررسی فرونشست زمین در دشت کرمانشاه از 35 تصاویر راداری سنجنده سنتینل 1 در مدار صعودی و گذر 174 در بازه زمانی 2016(ژوئن) تا 2021(ژانویه) استفاده شد. به منظور تحلیل سری زمانی این تصاویر جهت تهیه نقشه متوسط فرونشست سالانه در سطح دشت، تکنیک تداخل سنجی راداری تحت دو رویکرد PSI و SBAS به کار گرفته شد. نتایج نشان دهنده بیشینه 100 میلی متر فرونشست زمین در روش SBAS و 10میلی متر در روش PSI در محدوده غرب و شمال غربی دشت برای یک دوره ۶ساله می باشد. در نهایت محدوده بیشینه از نظر زمین شناسی و ژئو هیدرولوژی بررسی شد. نتایج بررسی ها نشان داد که کاربری محدوده بیشینه فرونشست زمین شامل اراضی زراعی آبی و دیمی بوده، با بیشترین میزان برداشت آب در بخش کشاورزی، همراه با متوسط افت تراز سطح آب 8 متر در بازه 20ساله در چاه هایی با ضخامت زیاد رسوبات ریزدانه است. به طورکلی فرونشت زمین در سطح محدوده تحت تأثیر عوامل انسانی و طبیعی است
اثر تغییر اقلیم بر بارش برف و پیش بینی آن در شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۳)
113 - 129
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی و پیش بینی روند تغییرات برف در منطقه همدان با استفاده از تصاویر مودیس، تحلیل همساز و ریزمقیاس کردن داده های گردش عمومی جو انجام شد. جهت انجام کار با استفاده از داده بارش برف ایستگاه همدان و تصاویر ماهواره ای و شاخص NDSI در طی دوره 1992 تا 2022 روند تغییرات بارش برف تحلیل، مدلسازی و برای 20 سال آینده پیش بینی شده است. نتایج حاصل از بررسی تصاویر ماهواره ای با شاخص NDSI نشان داد که سطح برف پوشان در همدان کاهشی بوده است بطوری که از 20 درصد نسبت به مساحت کل شهرستان، به 7 درصد در دهه اخیر رسیده است. همچنین بر اساس نتایج مقدار پراش در طول دوره آماری مورد بررسی در همساز اول حدود 75 درصد است و بیانگر سهم هفتاد و پنج درصد بارش برف منطقه از سیستم های سینوپتیک است. میزان پراش همساز دوم 20 در صد می باشد که تاثیر کوهستان الوند و ارتفاع منطقه را بر بارش برف بیان می کند،در سالهای اخیر این مقدار به 27 درصد رسیده که نشان دهنده کاهش سهم سیستم های بزرگ مقیاس سینوپتیک در بارش برف است و بیانگر تغییرات اقلیمی وگرمتر شدن زمستانهای همدان است.
بررسی و پهنه بندی فرونشست زمین با استفاده از تحلیل مدل چند معیاره آراس، مطالعه موردی: دشت اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
112 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و تحلیل مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطر فرونشست دشت اردبیل و مشخص کردن سطوح مستعد که احتمالاً در آینده نزدیک درگیر فرونشست خواهند شد. هدف از این پژوهش در مرحله اول ارزیابی فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری در محیط نرم افزار Sarscape، با بهره از قابلیت تصاویر-A1 Sentinel در بازه زمانی 2016 و 2021 و همچنین در ادامه، نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره Aras درمحیط نرم افزار Edrisiاقدام گردید .نتایج مطالعه حاضر نشان داد مقدار بین صفر تا 22 میلی متر فرونشست در محدوده مورد مطالعه ایجاد شده است که بیشترین میزان فرونشست در بخش مرکزی و سپس در بخش شرقی و شمال شرقی متمرکز است. با توجه به نتایج حاصل از پهنه بندی خطر فرونشست؛ معیارهای افت سطح آب، فاصله از رودخانه، زمین شناسی،کاربری اراضی به ترتیب با ضریب وزنی 221/0، 166/0، 152/0 و 147/0، مهم ترین عوامل دخیل در ایجاد خطر فرونشست محدوده مطالعاتی بوده و به ترتیب 41/267 و 21/403 کیلومتر مربع از محدوده دارای احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد می باشد. در نهایت می توان گفت مهمترین عامل اصلی دخیل در افزایش مقدار و پتانسیل فرونشت دشت اردبیل، بهره ی بی رویه از آب های زیرزمینی و افت سطح آب است.
منشاء یابی و تحلیل همدیدی رودخانه های جوی منجر در بارش در منطقه غرب و شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
138 - 120
حوزههای تخصصی:
رودخانه های جوّی در ادبیات آب و هواشناسی جهانی مسیرهایی باریک و طویل از انتقال قوی بخارآب به سوی قطب در عرض های میانه تعریف شده اند که عموماً با جریان های جت سطح پایین در رأس جبهه ی سرد سیکلون های برون حاره مرتبط می باشند. برای شناسایی منشاء رودخانه های جوی ورودی به منطقه مورد مطالعه، ابتدا سامانه های بارشی که در بیش از نیمی از ایستگاه های منطقه رخ داده بودند، انتخاب گردیدند. با استفاده از داده های جریان قائم بخارآب شرق سو و شمال سو با تفکیک مکانی ۵/×۵/۰ درجه قوسی، بزرگی جریان قائم بخار آب محاسبه شد. برای محاسبه بزرگی جریان از داده های جریان قائم بخارآب شامل نم ویژه و وزش های مداری و نصف النهاری از تراز ۱۰۰۰ تا ۳۰۰ هکتوپاسکالی استفاده شده است. بررسی نشان داد که این رودخانه ها از چهار منشاء رطوبتی وارد شمال غرب و غرب ایران شده اند. منشاء دریاهای گرم جنوبی (الگوی کم فشار سودان – دریای سرخ)، منشاء منطقه همگرایی حاره ای، منشا ترکیبی کم فشار سودان و چرخند مدیترانه و منشاء دریای مدیترانه. از این میان، منشاء دریاهای گرم عرب و عمان و دریای سرخ بیشترین سهم را در رودخانه های ورودی به منطقه داشته اند. این رودخانه های جوی هم از لحاظ تداوم زمانی و هم از لحاظ مقدار جریان رطوبتی، قوی ترین رودخانه ها بوده اند. این رودخانه ها ابتدا وارد جنوب غرب ایران شده و در ادامه وارد منطقه مطالعاتی می شوند.
بررسی ارتباط فرونشست زمین و تغییرات تراز آب زیرزمینی با استفاده از تداخل سنجی راداری (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
214 - 229
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین پدیده ای ژئومورفیک است که تحت تأثیر عوامل طبیعی و انسانی رخ می دهد و صدمات ناشی از آن می تواند در بسیاری از موارد فاجعه بار باشد. بهره برداری از منابع آب زیرزمینی پدیده فرونشست زمین را به شدت در این مناطق افزایش داده است. دشت مشهد از جمله مناطق با نرخ فرونشست بسیار بالا است که ضرورت دارد مورد توجه بیشتری قرار گیرد. در پژوهش حاضر با استفاده از تداخل سنجی راداری و روش سری زمانی SBAS در بازه زمانی 2014 تا 2021 در محدوده شهر مشهد با انتخاب 38 تصویر Sentinel-1 با فاصله زمانی مناسب، متوسط سرعت فرونشست و برخاستگی زمین در محدوده مورد مطالعه برآورد شد. نتایج آنالیز سری زمانی تصاویر نشان داد در شهر مشهد بیشترین میزان جابجایی زمین بین 77- میلی متر تا 8+ میلی متر بوده است و مناطق دارای فرونشست در بخشهای شمال شهر مشهد قرار گرفته اند که بین 30 تا 77 میلی متر فرونشست در سال را ثبت کرده اند. برای تعیین علت این رخداد، به ارزیابی وضعیت بهره برداری از آب های زیرزمینی در این بازه زمانی و ارتباط آن با فرونشست زمین پرداخته شد که نتایج نشان داد تراز ایستابی آب زیرزمینی منطقه به طور مداوم در حال کاهش است. همچنین جهت بررسی فعالیت تکتونیکی در رخداد فرونشست، تاریخچه زلزله ها و شبکه گسلی منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت که بررسی ها دلالت بر عدم رخداد زمین لرزهای مؤثر در منطقه و حوالی آن داشت. بنابراین می توان علت اصلی رخداد فرونشست در شهر مشهد را کاهش تراز آب زیرزمین ناشی از بهره برداری غیراصولی از این منابع دانست.
ارزیابی ژئودایورسیتی با استفاده از شاخص کیفی-کمی GI (مطالعه موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوع عناصر غیر جاندار کره زمین و فرآیند های مرتبط با آنان که در مقیاس های گوناگون عمل می کنند، ژئودایورسیتی نام دارد. به طور کلی ارزیابی ژئودایورسیتی با استفاده از روش های کمی، کیفی و کمی-کیفی انجام می شود. هر یک از این روش ها، با گذر زمان و برای ارزیابی های ژئودایورسیتی توسط پژوهشگران مورد استفاده قرار گرفته اند. به این صورت که در روش کیفی-کمی هر یک از زیر شاخص ها بر اساس میزان تاثیر گذاری بر ژئودایورسیتی وزن دهی می شود، که نتایج حاصل از آن نسبت به بقیه روش ها به واقعیت نزدیکتر است. با توجه به این مورد که تاکنون ارزیابی هایی که در درون کشور از ژئودایورسیتی مناطق مختلف انجام شده، کمی-کیفی نبوده است به همین منظور در این پژوهش اطلاعات مربوط به تنوع های ژئومورفولوژیکی، سنگ شناسی، واحد های خاک شناسی و هیدروژئولوژیکی تهیه و با استفاده از شاخص کیفی-کمی (GI) که مبتنی بر فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و استفاده از پرسشنامه می باشد برای بررسی ژئودایورسیتی استان لرستان مورد استفاده قرار گرفت. سپس با استفاده از بازدید های میدانی، پدیده های ژئومورفولوژیکی و زمین شناختی منطقه مورد مطالعه بررسی و با خروجی شاخص (GI) مقایسه و صحت سنجی شدند. نتایج نشان می دهد که مناطق جنوب غربی (پلدختر)، غربی (کانیون شیرز) و شرقی (اشتران کوه و قالی کوه) استان لرستان در طبقات ژئودایورسیتی بالا قرار می گیرند. مناطق اشاره شده می بایست به منظور بهره بندی از خدمات ژئوسیستمی آنان، مورد حفاظت زمین شناختی قرار بگیرند.
بررسی آماری ویژگی های وردایست در تهران و شیراز در ماه های ژانویه و ژوئیه (2022-2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه با استفاده از داده های کاوش جو ایستگاه های مهرآباد تهران و شیراز در دوره آماری 2022-2000، ویژگی انواع وردایست در ماه های ژانویه و ژوئیه تحلیل شد. ابتدا با تحلیل نیم رخ قائم دمای روزانه و بر اساس فشار کف وردایست، وردایست های گرمسیری، عرض های میانه و قطبی در روی ایران آشکار شد و سپس دما، ارتفاع، فشار و دمای پتانسیل آنها تعیین شد. نتایج نشان داد که فراوانی وردایست گرمسیری در ماه ژانویه (41 و 59 درصد در تهران و شیراز) کمتر از ماه ژوئیه (95 و 94 درصد در تهران و شیراز) است. در ماه ژوئیه وردایست گرمسیری نسبت به وردایست عرض های میانه در هر دو ایستگاه فراوانی بیشتری (95 به 5 درصد در تهران و 94 به 6 درصد در شیراز) دارد. علت این تفاوت، افزایش انرژی گرمایی جو در ماه گرم سال است. در ماه ژوئیه به سبب توسعه کم فشار گرمائی در ایران، انرژی گرمائی و دمای هوا افزایش می یابد و در نتیجه ضخامت جو زیاد شده، ارتفاع وردایست افزایش یافته و به وردایست گرمسیری نزدیک می شود. همچنین در ایستگاه های مطالعاتی، متوسط ارتفاع وردایست گرمسیری بین 5/16 تا 4/17 کیلومتر، متوسط ارتفاع وردایست عرض های میانه بین 5/11 تا 8/12 کیلومتر، متوسط دمای وردایست گرمسیری بین 65- تا 78- درجه سلسیوس و میانگین دمای وردایست عرض های میانه بین 52- تا 59- درجه سلسیوس برآورد شده است.
پهنه بندی حساسیت زیرحوضه های حوضه نکارود نسبت به سیل خیزی، نکا- مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۴
100 - 75
حوزههای تخصصی:
سیلاب به عنوان یک رخداد طبیعی و غیرمنتظره، در دهه های اخیر به فراوانی رخ داده است. در راستای کاهش خسارات ناشی از سیلاب و مدیریت سیلاب، ارزیابی احتمال خطر و تهیه نقشه های مناطق احتمال خطر امری ضروری می باشد. در دهه های اخیر در حوضه آبخیز نکارود سیل های مخرب زیادی رخ داده است. به همین دلیل جهت مدیریت سیلاب، کاهش خسارات و استفاده درست از منابع آبی، پتانسیل سیل خیزی زیرحوضه های حوضه آبریز نکارود مورد مطالعه قرار گرفته است. رودخانه نکا به طول 176 کیلومتر یکی از رودخانه های مهم استان مازندران و حوضه ی آبخیز نکا از حوضه های آبخیز دریای خزر است. در این پژوهش به منظور تهیه نقشه حساسیت زیرحوضه ها نسبت به سیلاب خیزی حوضه از 11 لایه اطلاعاتی فاکتورهای تجمع جریان، فاصله از شبکه زهکشی، طبقات ارتفاعی، شیب و جهت شیب، تراکم شبکه زهکشی، نقشه بارش، نقشه کاربری اراضی، زمین شناسی، شاخص قدرت جریان، شاخص رطوبت توپوگرافی و شاخص انحنای توپوگرافی استفاده شده است. لایه ها با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، وزن دهی و و در نهایت با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی در نرم افزار ArcGIS لایه های استاندارد شده به وزن مربوطه ضرب و سپس نتایج تمام متغیرها با همدیگر جمع و رویهم گذاری شدند و نقشه حساسیت نهایی به پنج طبقه تقسیم گردید. نتایج پژوهش نشان می دهند حساسیت سیلاب در زیرحوضه های رودخانه نکا متفاوت می باشد. از میان عوامل محیطی موثر در مبحث سیل خیزی عوامل ارتفاع و تراکم آبراهه تاثیرگذارترین عوامل در خطر رخداد سیلاب بوده اند.
ارزیابی ریسک غیرسرطانزایی ترکیبات ازته در منابع تامین آب شرب محدوده ماکو-بازرگان-پلدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۴
139 - 123
حوزههای تخصصی:
محدوده ماکو-بازرگان-پلدشت دارای آبخوان کمپلکس(آبرفتی-آهکی-بازالتی) است که برای ارزیابی منابع آبی این محدوده در آبان ماه 1400 به تعداد 60 نمونه با پراکندگی و توزیع مناسب از آبخوان کمپلکس منطقه و منابع آب سطحی برداشت شده و پس از آنالیز برای عناصر اصلی، فرعی و کمیاب، مقادیر نیترات، نیتریت و آمونیوم چندین برابر بالاتر از استاندارد نمایان شده است. هدف این پژوهش تعیین شاخص ریسک سلامت انسان (Human Health Risk Assessment) برای میزان ریسک ترکیبات ازته برای دو گروه بزرگسال و کودک که در معرض سطوح بالای ترکیبات نیتروژن از طریق آب آشامیدنی می باشد. نتایج نشان از احتمال وجود پتانسیل بالا برای مشکلات مرتبط با بیماری های غیر سرطان دارد و همچنین مشخص شد که کودکان نسبت به بزرگسالان در معرض خطر بیشتری برای تغییرات غیر سرطان زا هستند و نقشه نهایی ریسک غیرسرطانزایی مرتبط با بحث آشامیدن ارائه شد که بیانگر وجود ریسک بالا در قسمت های شمال غرب و جنوب شرق منطقه مورد مطالعه است و بیشترین ریسک مرتبط با بخش های پایین دست و منطقه تخلیه است که در آن منطقه آبخوان کاملا آبرفتی بوده و در این ناحیه فعالیت های کشاورزی گسترده ای در حال انجام است و این مهم ترین دلیل بر بالابودن آنومالی چندین برابری نیترات و باتبع آن بیشتر بودن HI از حد آستانه تعریف شده توسط USEPA برای ریسک غیرسرطانزایی بوده (HI>1)،که نشان دهنده در معرض ریسک بودن ساکنین منطقه است.
اثر ابعاد سلول نقشه دیجیتالی ارتفاعی (DEM) بر دقت مدلسازی جریان واریزه ای در نرم افزار RAMMS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
157 - 166
حوزههای تخصصی:
طرح مساله: جریان واریزه ای یکی از پدیده های مخرب طبیعی و زیست محیطی است که بدلیل ماهیت پیچیده فیزیکی آن، حل معادلات حاکم بر آن بصورت تحلیلی بسیار دشوار و در صورت عدم ساده سازی، در شرایط واقعی تقریبا غیر ممکن است. نرم افزار (RAMMS) یکی از مدل های عددی جهت شبیه سازی حرکت جریان واریزه ای است. در این تحقیق، اثر ابعاد سلولی نقشه DEM بر روی دقت نتایج این مدل بررسی شده است.روش شناسی: یک نقشه DEM با ابعاد سلولی 1 متر در یک منطقه مستعد جریان واریزه ای انتخاب شده و با استفاده از RAMMS، مدلسازی در آن صورت گرفته است. سپس با استفاده از نرم افزار ArcGIS، نقشه هایی با ابعاد سلولی 2، 3، 4، 5، 10، 15 و 20 متر از روی نقشه اصلی و به روش Bilinear ساخته شده و مجددا در مدلسازی مورد استفاده قرار گرفته است. یافته های تحقیق: نتایج نهایی نشان داد که مدل RAMMS حساسیت بسیار شدیدی به اندازه سلول نقشه DEM دارد بطوریکه با ثابت در نظر گرفتن سایر پارامترها، فقط تغییر سلول نقشه از 1 متر به 20 متر باعث ایجاد خطای 548+ درصدی در پهنه کلی جریان، 67- درصدی در حداکثر عمق جریان و 112+ درصدی در جابجایی کلی جریان واریزه ای گردید. همچنین مشخص شد که نرخ تغییر میزان خطا در پارامترهای جریان واریزه ای، برای نقشه های با اندازه سلولی کمتر از 5 متر تقریبا رشد کمی دارد اما برای نقشه های بزرگتر از 5 متر، این میزان خطا رشد بسیار زیادی دارد. نتیجه نهایی: به نظر می رسد که نرم افزار RAMMS فقط برای نقشه های DEM با ابعاد سلولی خیلی کوچک (کمتر از 5 متر) کارایی مناسبی داشته باشد و با افزایش ابعاد سلول، میزان خطا به مقدار بسیار زیادی افزایش می یابد بطوریکه دیگر خروجی مدل قابل اطمینان نیست.
تعیین الگوی فرکتالی در بازه ای از رودخانه قره سو استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
97 - 81
حوزههای تخصصی:
بعد فرکتال نمایه ای قوی و مهم در انعکاس خصوصیات فیزیکی و مورفولوژی رودخانه بوده و ارتباط تنگاتنگی با سایر ویژگی های فیزیکی و هندسی رودخانه ها دارد. در تحقیق حاضر به منظور بررسی وضعیت پیچان رودی رودخانه قره سوی استان اردبیل براساس الگوی فرکتال از روش شمارش جعبه ای استفاده شد، سپس با استفاده از روش همبستگی پیرسون، ارتباط میان پارامترهای مورفولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد، بعد فرکتال رودخانه قره سو بین 068/2 تا 186/2 متغیر است. حداقل بعد فرکتال در دسته اول و حداکثر در دسته هشتم قرار دارد. بر اساس رابطه معنی داری ضریب تعیین میان تعداد و مساحت دایره های مماس بر پیچان رود با مقادیر 71/0 تا 84/0 می توان گفت که پیچان رودهای مورد مطالعه در بازه مورد مطالعه از رودخانه قره سو از الگوی فرکتالی و خودتشابهی پیروی می کند. مقادیر بعد فرکتالی بازه روستای انزاب- روستای طالب قشلاقی برابر 23/2 محاسبه شد که نشان می دهد این بازه دارای خاصیت خودتشابهی بیش تری است و می تواند دلیلی بر طبیعی بودن بازه مورد نظر باشد و نیز بازه مذکور در یک محدوده دشتی جریان دارد و رودخانه تکامل بیش تری پیدا کرده است. این در حالی است که در بازه روستای طالب قشلاقی-سد سبلان مقدار بعد فرکتالی برابر 85/1 به دست آمد که می تواند به عبور رودخانه از مسیرهایی با شیب بیش تر مرتبط باشد که توسعه مئاندر را محدود نموده است. باید اشاره شود که برخی دخالت های انسانی در مسیر رودخانه و نیز عبور رودخانه از مجاورت اراضی کشاورزی در برخی موارد باعث تغییر در عرض و عمق رودخانه و محدودیت در گسترش مئاندرها شده است.
بررسی شاخص های ژئومورفولوژیکی و رابطه آن با پوشش گیاهی در تپه های ماسه ای (مطالعه موردی: آران و بیدگل و کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر به بررسی تاثیر جوامع گیاهی به کمک دورسنجی وتاثیر گونه های مجزا با مراجعه میدانی در منطقه ارگ کاشان طی دوره 1995-2020 پرداخته شد. به منظور بررسی ارتفاع و شیب از تصاویر گوگل ارث و برای محاسبه پوشش گیاهی از تصاویر لنست TM و OLI8 و بازدید صحرایی استفاده شد. همبستگی بین عوامل مورفولوژیک و پوشش گیاهی با استفاده از رگرسیون وزن دار فضایی (GWR) بررسی شد. نتایج شناسایی تپه های ماسه ای بیانگر وجود شش نوع تپه مختلف در منطقه مورد مطالعه بود. کمی سازی ارتفاع و شیب بیانگر میانگین ارتفاع 33 متر و شیب 6/3 درصد بود. تغییرات ارتفاع و حجم تپه های ماسه ای ارگ کاشان روند افزایشی را نشان داد به طوریکه نرخ تغییر ارتفاع و همبستگی آن به ترتیب 0455/0 و 85/0 محاسبه شد. همچنین نرخ تغییر حجم و همبستگی آن به ترتیب 216/0 و 9/0 محاسبه شد و حجم سطحی تپه-های شنی منطقه کاشان حدود 02/1 کیلومتر مکعب در طی یک دوره 25 ساله افزایش داشت. بیشترین مقدار پوشش گیاهی در تپه های تثبیت شده و کمترین مقدار آن در تپه های ستاره ای و بوکلیه بارخانی واقع شده است. نتایج حاصل از همبستگی بین خصوصیات مورفولوژیکی تپه های ماسه ای با NDVI نشان داد که بین این عوامل در همه بخش ها همبستگی مثبت وجود دارد (57/0R=، 46/0R=). گونه های ماسه دوست منطقه را گونه های اسکمبیل، کلبیت، سبد و دم گاوی بودند. نتایج تحلیل کارایی این گونه ها در مورفولوژی دامنه تپه ها نشان داد گونه های فوق عملکرد یکسانی ندارند.
ارزیابی تغییرات دمای سطح زمین (LST) روستاها در روزهای تعطیل (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان تفت یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از پیامدهای دو سویه گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی، تاثیرات آن بر آلودگی آب و هوا است که خود می تواند به اثرگذاری بر معیشت روستایی و یا از بین رفتن مناطق روستایی شود. پژوهش حاضر اثر حضور انسان و وسایل و فعالیت های گرمازای وی در روزهای تعطیل بر دمای سطح زمین (LST) ییلاقات شهرستان تفت استان یزد را بررسی می کند. بدین منظور تصاویر دو دوره مقایسه ای فروردین (10 فروردین با 2 فروردین) و تابستان (جمعه با پنجشنبه و شنبه) سال 1402 ماهواره های لندست 8 و 9 مورد استفاده قرار گرفتند. سپس نقشه دمای سطح زمین و تحلیل هات-اسپات (G-i-star) از منطقه تهیه شده و تغییرات مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد در دوره فروردین، 64% و در دوره تابستان، 1/60% از نقاط روستایی دچار افزایش LST شده بودند. همچنین 1/43% تا 5/43% از سطح روستایی منطقه در فروردین و 2/31% تا 8/31% در تابستان افزایش دما را تجربه کرده بودند. افزایش واریانس دمایی نیز در این مناطق مشاهده شد که افزایش تنوع دمایی در این مناطق را نشان می دهد. تعداد نقاط داغ (Hot Spot) در این مناطق همچنین با 4/111% در فروردین و 48% و 1/21% در تابستان افزایش نشان داد. نتایج همچنین نشان داد 1/65% از پوشش گیاهی روستایی در فروردین و 8/49% در تابستان با افزایش LST روبرو بوده اند که از این بین افزایش 19 درصدی فروردین و 9/49 و 6/8 درصدی تابستان در واریانس دما و 3/118 درصدی فروردین و 5/9 و 2/0 درصدی تابستان در تعداد نقاط داغ سهم مناطق دارای پوشش گیاهی بوده است. بر اساس نتایج همچنین تمامی دهستان ها افزایش LST را تجربه کرده بودند که نوسانات این افزایش در دهستان های دارای پوشش گیاهی کمتر و نیز مساحت کمتر، بیشتر بوده است. پژوهش حاضر می تواند به منزله زنگ خطری برای ایجاد جزایر حرارتی روستایی (همچون شهرها) در روزهای تعطیل با گردشگر فراوان و آسیب های جدی به پوشش گیاهی و اقلیم روستایی تلقی شود.
تحلیل قوانین سازگاری با تغییر اقلیم در کشورهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم دامنه گسترده ای داشته و بخش های مختلفی همچون کشاورزی، آب، محیط زیست و غیره را متأثر می سازد. تصویب قوانین تغییر اقلیم از تلاش های بین المللی برای مقابله با این پدیده است. در این پژوهش قوانین مرتبط با سازگاری با تغییر اقلیم در کشورهای در حال توسعه در دو سطح کیفی و کمی تجزیه وتحلیل شده است ابتدا قوانین بر اساس سیستم های اجتماعی-اکولوژیکی در قالب سه سیستم منابع، بازیگران و حکمرانی طبقه بندی می شوند. سپس بر اساس این سیستم ها و زیرسیستم های مربوطه، روند زمانی و مکانی قوانین، تجزیه وتحلیل می شود. تحلیل زمانی نشان می دهد که قوانین سازگاری با تغییر اقلیم در کشورهای در حال توسعه در سال های 1964 تا 2021 تصویب شده اند. تحلیل مکانی نیز حاکی از این است که قاره آسیا دارای بیشترین قانون در این زمینه است. به علاوه تعداد قوانین مورد اشاره در سیستم منابع بیشتر از دو سیستم دیگر بوده و این سیستم از لحاظ زمانی نیز پیش تر مورد توجه بوده است. در گام بعدی نشان داده می شود که زیرسیستم های آب، حمل ونقل و اقتصاد سراسری در هر یک از سیستم ها، بیشتر از سایر زیرسیستم ها مورد اشاره بوده اند و زیرسیستم های آب و کاربری اراضی، تغییر کاربری اراضی و جنگلداری در سیستم منابع، حمل ونقل و ساختمان در سیستم بازیگران و توسعه اجتماعی در سیستم حکمرانی قبل از سایر زیرسیستم ها در قوانین مورد توجه بوده اند. در نهایت مشخص شد که گذشت زمان و افزایش آگاهی در خصوص تغییر اقلیم موجب گستردگی و جامعیت بیشتر اهداف مورد نظر در قوانین سازگاری شده است و قوانین تغییر اقلیم، موجب کاهش انتشار گازهای گلخانه ای می شوند.