فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۸۱ تا ۲٬۷۰۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
از آن جا که فراوانی روزهای بارشی یکی از عوامل مهم تعیین کننده شرایط آب و هوایی یک سرزمین است، برای بهره برداری بهتر از منابع آب و خاک ارزشمند پهنه پربارش غرب ایران (در این پژوهش شامل استان های زنجان، قزوین، مرکزی، لرستان، کردستان، ایلام، کرمانشاه و همدان)، موضوع تعیین سهم فصلی از فراوانی سالانه روزهای بارشی در یک بازه 31 ساله (1973 تا 2003) مورد توجه قرار گرفت. این مهم با گردآوری مقادیر فراوانی ماهانه روزهای بارشی از 16 ایستگاه هواسنجی در گستره استان های یاد شده به انجام رسید. مقایسه میانگین مقادیر میان فصل ها و سال پهنه بندی سرزمین بر پایه ضرایب تعیین حاصل از معادلات وایازی چندگانه نشان داد فصل زمستان در مقایسه با دیگر فصول در اغلب مناطق، دارای بیشترین هماهنگی و در عین حال بالاترین تعادل مکانی مقادیر و روزهای بارشی است. این یافته می تواند گویای افزایش سهم فراوانی روزهای بارشی سایر فصل ها طی سال هایی باشد که زمستان از روزهای بارشی کمتری برخوردار است. در این میان تنها در 5 شهر از جمله خرم آباد بهار به جای زمستان به عنوان فصل مطمئن بارش قرار گرفته است.
منشأیابی لکه های رسوبی منطقه بیاضه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش رسوب شناسی از جمله روش های متداول در تحلیل محیط های رسوبی و تحلیل وقایع محیط شناسی چون تغییرات اقلیمی و آب و هوایی است. تحلیل نمونه های رسوبی در مقاطع زمین شناسی و یا مطالعه آن ها دربستر دریاچه ها سبب شده که دریچه جدیدی از تحلیل رخدادهای اقلیمی و محیطی برای محققان باز شود و از این رو تحلیل منشا رسوبات به ویژه رسوبات عهد چهارم می تواند اطلاعات نسبتا دقیقی از وقایع دوران چهارم در اختیار پژوهشگران درحوزه های باستان شناسی، جغرافیای دیرینه و... قراردهد. اهمیت این موضوع بعضاً در پاره ای از موارد به حدی است که از رسوب می توان به عنوان شاهد اقلیمی یاد کرد. لس ها - لس ها از نهشته های عصر کواترنر هستند، که عمدتا منشاء بادرفتی داشته از نهشته های برونشست یخزارها ناشی شده اند- از جمله نهشته هایی قلمداد می شوند که همواره برای ژئومرفولوژیست ها و اقلیم شناسان به ویژه مطالعات اقلیم دیرینه به عنوان یک شاهد در تحلیل تغییرات اقلیمی به شمار آمده اند. این رسوبات عمدتا نهشته های عصر کواترنر هستند، که به علل مختلف، از جمله قابلیت کشاورزی آنها، از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده اند. لکه های رسوبی زرد در بیاضه، که در حاشیه کویر مرکزی ایران قرار گرفته است موضوع بحث انگیز گزارش دو تن از محققان خاک شناس و ژئومرفولوژیستی است که یکی در یازدهمین کنفرانس بین المللی علوم خاک ایران منشا آنها را لس قلمداد نموده و دیگری مدعی است این رسوبات متعلق به یک دریاچه قدیمی است که در اثر سر ریز نمودن، در آن پارگی ایجاد وآب آن تخلیه شده است وآنچه امروز به عنوان لکه های زرد رنگ در بیاضه دیده می شود، منشا دریاچه ای داشته و روستای بیاضه برروی همین رسوبات بنا گردیده است. لسی قلمداد شدن این رسوبات، آن هم در این حوضه، که در حال حاضر به عنوان یکی از خشک و گرم ترین مناطق ایران، از آن یاد می شود از نظر تاریخ طبیعی منطقه حایز اهمیت فراوان است. بنابراین، طرحی تعریف شد تا با مطالعه دقیق، نسبت به نتایج مطالعات ارایه شده، بتوان به صورت قطعی نظر داد. نتایج حاصل از این تحقیق که با چند روش رسوب شناسی از جمله گرانولومتری مورفوسکوپی و تحلیل نسبت دانه ها و عملیات برداشت توپوگرافی و تحلیل آن صورت گرفت، نشان می دهد که این رسوبات، علی رغم داشتن ظاهری نزدیک به خصوصیات لس ها، در محیط های رسوبی کم انرژی چون آبگیر ها و دریاچه های کوچک تر ایجاد شده و منشا بادی - یخچالی ندارد.
ارزیابی اقلیم آسایشی چند شهر اصلی گردشگری ایران با استفاده از شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق با استفاده از داده های روزانه دوره آماری بلندمدت (سال های 1385-1340) شرایط اقلیم آسایشی چهار شهر اصلی گردشگری مشهد، اصفهان، رشت و کیش به وسیله شاخص دمای معادل فیزیولوژیک (PET) مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان داد که دوره آسایش اقلیمی در شهر های مورد مطالعه کوتاه بوده و به صورت دو دوره مجزا در ابتدای فصل پاییز و بهار واقع شده است. طول این دوره که بهترین زمان برای امور گردشگری توصیه می شود در مشهد و اصفهان 35، رشت 37 و کیش 85 روز از سال است. از نظر اقلیمی عمده ترین محدودیت گردشگری شهرهای مشهد و اصفهان و رشت، دارا بودن شرایط تنش سرمایی زیاد طی ماه های آذر و دی و بهمن است. محدودیت عمده اقلیم گردشگری در کیش مربوط به تنش گرمایی بسیار زیاد آن در فصل گرم سال است. شهر اصفهان نیز طی تیر و مرداد ماه دارای محدودیت تنش گرمایی است. مقایسه تطبیقی نتایج بین شهرهای مورد مطالعه نشان داد که بهترین مقصد برای گذراندن سفرهای نوروزی جزیره کیش است. اولویت دومِ مسافرت های نوروزی، از آنِ رشت است. شهرهای مشهد و اصفهان در هنگام تعطیلات نوروزی داراری محدودیت تنش سرمایی هستند. برای مسافرت های تابستانه شهرهای مشهد و رشت تنها نیمه دوم شهریور ماه شرایط نسبتاً مناسب دارند. جزیره کیش و اصفهان در طی این زمان به دلیل دارا بودن تنش های گرمایی توصیه نمی گردند. جزیره کیش طی فصل سرد سال در شرایط کاملاً آسایش و مناسبی قرار دارد و بهترین مقصد برای گردشگران زمستانی است.
کاربردسامانه و مجموعه های فازی در پهنه بندی دمایی (استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش سامانه ها و خوشه بندی فازی، یکی ازتکنیک های نو در شناخت پدیده های است که با تاکید بربیان متغیرهای زبانی و شاخص های میزان درجه عضویت اعضای، میانگین و عرض همپوشانی به کمک قوانین استنتاج فازی انجام می پذیرد. این سامانه که بر پایه نقش تمامی اجزای یک سیستم در شکل گیری یک پدیده استوار است، هدف اصلی نشان داده مرزهای در فضای خاکستری در خصوص جداسازی جوامع از یکدیگر دارد.لذا دما به عنوان یک عنصر افلیمی که دارای پیوستگی آثار خارج از منطق دو دویی است، انتخاب شده و البته، استان چهارمحال و بختیاری به عنوان یک پهنه متنوع اقلیمی با نمودهای خاص و قابل توجه انتخاب شده است. در این مطالعه به منظور شناخت پهنه های دمایی، استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از روش مجموعه ها و خوشه بندی فازی طبقه بندی شده است.بررسی ها در این استان با استفاده از روش فازی و خوشه بندی آن بر اساس فاصله اقلیدسی حکایت از وجود سه گروه دمایی شهرکرد با متوسط دمایی 13-11 درجه سانتیگراد(ناحیه سرد)، کوهرنگ با متوسط دمایی 11-8 درجه سانتی گراد(بسیار سرد)، وگروه لردگان با متوسط دمایی 20-14 درجه سانتی گراد(معتدل و نیمه گرم) دارد. این تنوع دمایی در محدوده استان منجر به واحدهای ارضی متعدد،توان اکولوژیک متنوع سرزمین و پوشش گیاهی متفاوت شده است.
پهنه بندی اقلیم کشاورزی کشت توت فرنگی با استفاده از سامانه ی اطلاعات جغرافیایی
حوزه های تخصصی:
یکی از ارکان اولیه در برنامه ریزی های کشاورزی، تعیین و شناسایی واحدهای اقلیم زراعی است. یک واحد اقلیم زراعی عبارت از واحدهایی است که عوارض زمینی و عناصر اقلیمی در آنها به صورت واحدی یکپارچه در نظر گرفته شده و هر واحد می تواند، خصوصیات متفاوتی را دارا باشد.
در این راستا شرایط ایستگاه ساری به عنوان منطقه نمونه کشت توت فرنگی در استان مازندران مدنظر قرار گرفت. برای این منظور آمار و اطلاعات اقلیمی و محیطی استان مازندران به صورت لایه های عوامل زمینی و اقلیمی جمع آوری گردید و با کمک نرم افزار (Excel) مورد ارزیابی قرار گرفت. در ترسیم نقشه های اقلیمی و توصیفی استان از نرم افزار GIS(1) استفاده شده است. از عوامل زمینی: لایه های توپوگرافی، کاربری اراضی، شیب، نوع خاک و از عناصر اقلیمی: مقدار بارش و دمای سالانه، در نظر گرفته شده است.
با استفاده از توابع ویژه سامانه ی اطلاعات جغرافیایی، ابتدا متناسب با قابلیت کشت توت فرنگی، به لایه ها ارزش وزنی داده شده و سپس در یک نقشه نهایی ترکیب شده اند. نقشه نهایی نشان دهنده قابلیت مناطق مختلف استان مازندران برای کشت توت فرنگی است. نتایج، بیانگر دقت نقشه تهیه شده و همچنین توانمندی سامانه ی اطلاعات جغرافیایی (GIS)در تحلیل یکپارچه و ارائه واحدهای همگن اقلیم زراعی می باشد.
نقش واحدهای صنعتی در ایجاد آلاینده های زیست محیطی ( مطالعه موردی: محدوده تامین آب شهر سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایندهای گوناگون صنعتی همراه با تولیدات متنوع و گسترده مواد و ترکیبات، آلودگیهای متعددی را برای بشر ایجاد مینماید، به طوری که شناسایی آلاینده های زیست محیطی ناشی از فعالیت واحدهای صنعتی به ویژه در قسمت منابع آب ضرورت پیدا کرده است. هدف از تحقیق در این مقاله، برآورد نقش واحدهای صنعتی در ایجاد آلودگی آب با استفاده از شاخص بار آلودگی در محدوده اثر گذار بر منابع آب شهر سبزوار و رتبه بندی آن ها از نظر آلودگی میباشد. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و داده های تحقیق با استفاده از روش های میدانی گردآوری اطلاعات جمع آوری شده است. یافته ها نشان داد که میزان آلودگی ناشی از بار ازت واحدهای صنعتی منطقه در سال 1387 برابر 23 تن میباشد، که واحدهای چرم سازی با حدود 45 درصد بیش ترین نقش را داشته اند. با توجه به یافته ها، طرح جداسازی فاضلاب های صنعتی از فاضلاب شهری و تصفیة جداگانه آن به همراه راه اندازی شبکه های جمع آوری و تصفیه فاضلاب در واحدهای صنعتی در محدودة شهر سبزوار، شهرک صنعتی و سایر صنایع در محدوده مورد مطالعه پیشنهاد شده است.
بررسی طغیان آفتِ سنِ گندم بر مبنای ویژگی های دما در استان کردستان (مطالعه ی موردی: شهرستان بیجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت گندم به عنوان غذای اصلی مردم در کشور برکسی پوشیده نیست. استان کردستان یکی از قطب های تولید گندم کشور محسوب می شود. محصول گندم این استان نیز، مانند سایر نقاط گندم خیز کشور از آفتِ سنِ گندم در امان نبوده و این آفت هر ساله مقادیر زیادی محصول گندم این استان را نابود می کند. در این پژوهش، ویژگی های دما شامل دماهای میانگین، حداقل، حداکثر و میزان واحدهای گرمایی روزانه در پنج مقطع زمانی و رابطه ی آن با میزان گسترش آفتِ سن در طول سال های زراعی 71-70 تا 82-81 در سطح شهرستان بیجار مطالعه شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که آفتِ سنِ گندم از نظر میزان جمعیّت به شرایط دمایی وابسته است؛ در سال های زراعی که میزان دما و میزان واحدهای گرمایی در فصل بهار بالا بوده و تعداد روزهای یخبندان سالانه و تعداد روز های با یخبندان شدید به ویژه در فصول پاییز و زمستان سال قبل کم باشد، آفت به شدّت طغیان می کند و برعکس. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی بین مقادیر سالانه واحد های گرمایی و میزان واحدهای گرمایی در دوره ی فعّالیّت آفت سن در فصل بهار با سطح مبارزه با آفت سن، یک همبستگی قوی و معنادار در سطح 99 درصد را نشان می دهد. ضریب تبیین (R2) به دست آمده، برای مقادیر سالانه واحد های گرمایی و میزان واحدهای گرمایی از زمان ریزش آفت سن در سطح مزارع تا زمان خاتمه ی مبارزه با آفت سن، برای شهرستان بیجار 70 درصد محاسبه شد که اهمیت واحدهای گرمایی را در پیش بینی آفت سن در مدل رگرسیون نشان می دهد.
بررسی تغییرات روزهای بارشی تحت تأثیر خرد اقلیم شهری در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان اصلی خرداقلیم شناسی شهری، طبیعت انسان زده است. بافت فیزیکی شهر در مقایسه با فضای خارج شهر، همانند روستاهای پیرامون، تفاوت های زیادی دارد. مقایسه ی شاخص های اقلیمی شهر با نواحی پیرامونی، نشانه ی بارزی از تأثیرپذیری خرداقلیم شهری از مناطق شهری است. یکی از شاخص های مهمِّ تأثیرپذیر اقلیمی از نواحی شهری، فرایند بارندگی است. گمان می رود به دلیل دگرگونی بافت شهری تهران در دهه ی پیش، پارامتر بارندگی نیز نسبت به دهه های گذشته، دستخوش تغییر شده باشد. در این مطالعه، نخست داده های بلندمدّت بارش روزانه ی دو ایستگاه مهرآباد (تحت تأثیر خرد اقلیم شهری) و بیلقان (خارج از محدوده ی تأثیر خرد اقلیم شهری) در ماه های گرم سال (ژوئن تا سپتامبر) جمع آوری شد؛ سپس با استفاده از دو روش آزمون آماری کروسکال والیس و آزمون تاو کندال، وجود روند در داده ها، مورد بررسی قرار گرفت. سرانجام، برای تعیین نوع و زمان تغییر در سری داده ها از روش آماری گرافیکی ""من کندال"" استفاده شد. ارزیابی آزمون های آماری روی تمام دوره ها نشان داد که فرض تصادفی بودن داده ها در سطح اطمینان 95 درصد، در ایستگاه مهرآباد به شدّت رد شده و روند فزاینده ی شمار روزهای بارندگی، به ویژه در سال های گذشته معنادار است. این در حالی است که در ایستگاه بیلقان هیچ گونه روند معنا داری در سطح اطمینان 90 و 95 درصد یافت نشد. همچنین، پراکنش روزهای بارشی در طول هفته برای پانزده سال نخست و پانزده سال انتهایی دوره ی آماری در دو ایستگاه مهرآباد و بیلقان مقایسه شد. نتایج نشان داد که تنها در ایستگاه مهرآباد، تعداد روزهای بارشی در پانزده سال پایانی طیِّ روزهای کاری هفته افزایش و در روزهای پایانی هفته کاهش می یابد که این امر به احتمال، برآمده از تأثیرات خرد اقلیم شهری بر فرایند هواشناختی بارش است.
بررسى علل و منشاء ایجاد گرد و غبار در استان خوزستان
حوزه های تخصصی:
جنگل حرا
حوزه های تخصصی:
نواحی حاشیه و جزایر خلیج فارس در اقلیم گرم مرطوب با رطوبت مطلق بالا واقع شده است ناحیه ای با موقعیت آب و هوایی نامطلوب که از ویژگیهای آن می توان حداقل باران و کم آبی، بخار آب فراوان، رطوبت نسبی کم، تابش خوشیدی زیاد، گرد و غبار و... نام برد که با توجه به طرح های توسعه شهری و ایجاد شهرهای جدید و مناطق صنعتی به همراه ازدیاد جمعیت دارای اهمیت فراوان از نظر هزینه انرژی در برابر اقلیم نامطلوب می باشد. در گذشته بومیان با توجه به وجود پوشش گیاهی جنگل حرا و استفاده از تکنیک های بومی در برابر نامطلوبی اقلیم شرایط کم و بیش قابل تحملی را برای خود مهیا می نمودند در صورتی که با توجه به تغییرات سازه ای جدید این امر همراه با افزایش زیاد هزینه انرژی در طول سال می باشد. هدف این مقاله شناخت پتانسیل ایجاد شرایط مطلوب اقلیمی جنگل حرا در حاشیه خلیج فارس با تاکید بر کاهش هزینه انرژی می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، با استفاده از آمارهای موجود هواشناسی و کاربرد مدل های بیوکلیماتیک انسانی می باشد. این مقاله کوشش دارد شناخت و توسعه این جنگل ها را به عنوان یکی از راه های ایجاد اقلیم مطلوب محلی و منطقه ای در منطقه خلیج فارس برای توسعه مطلوب انسانی معرفی نماید به طوری که در نواحی جنوبی خلیج فارس در کشور امارات با صرف هزینه بالا پوشش گیاهی را سبز نگه داشته اند ولی در نواحی شمالی خلیج فارس (بخش ایرانی) این پتانسیل با کمترین هزینه در نواحی حاشیه و جزایر قابل توسعه است و بسیار ارزان تر می باشد که قابل مقایسه از نظر قیمت با کشور جنوبی نیست.
یکی دیگر از فاجعه های زیست محیطی در صورت!! دریاچه ارومیه به طور کامل خشک می شود!
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش تکتونیک در ناهنجاری مورفومتری شبکه ی زهکشی در چهار حوضه ی آبخیز در زاگرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، نقش تکتونیک در ناهنجاری سیستم زهکشی در چهار حوضه ی زهکشی پیران، پاطاق، کمندان و درّه تخت در زاگرس شمال غرب را بررسی کرده است. شاخص ناهنجاری سلسله مراتبی (?a)، شاخص انشعابات (R)، شاخص عدم تقارن حوضه (AF)، شاخص تقارن توپوگرافی عرضی حوضه (T) و الگوی زهکشی پارامترهای مورد بررسی این پژوهش هستند. پارامترهای مذکور، بر اساس نقشه های توپوگرافی با مقیاس 50000/1 به دست آمد. خطوط منحنی میزان، با اختلاف ارتفاع 20 متر حوضه ها در محیط نرم افزار ILWIS رقومی شد و بر اساس آن، نقشه ی مدل ارتفاعی رقومی حوضه ها و شبکه های زهکشی با درجه های مختلف به روش استراهلر تهیه شد. بعد از تعیین مسیرهای زهکشی ناهنجار و تعداد آبراهه ها در هر مسیر، شاخص های ناهنجاری زهکشی برای حوضه ها تعیین شد. شاخص های عدم تقارن حوضه (AF) و شاخص تقارن توپوگرافی عرضی حوضه (T) بر اساس تعیین خط مرکز حوضه ها و رودخانه های اصلی حوضه ها محاسبه شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مقدار شاخص ناهنجاری سلسله مراتبی (?a) در حوضه ی پاطاق و پیران که در زاگرس چین خورده قرار دارند، نسبت به دو حوضه ی دیگر در زاگرس رورانده، بیشتر است. شاخص مذکور در حوضه های پاطاق، پیران، کمندان و درّه تخت به ترتیب 06/2 ، 65/1، 24/1، 15/1 است. حداکثر پارامتر R (شاخص انشعابات) نیز در حوضه ی پاطاق (01/1) و حداقل آن در حوضه ی کمندان (75/0) است. بررسی داده ها نشان می دهد، رابطه ی معنادار مستقیمی بین پارامتر ?a و AF وجود دارد، به طوری که ضریب همبستگی بین این دو متغیّر 96 درصد است. ضریب همبستگی بین ?a و T نیز87 درصد است؛ با این وجود، بررسی رابطه بین پارامتر R و AF نشان می دهد که رابطه ی مستقیمی بین این دو متغیّر وجود ندارد و ضریب همبستگی آنها حدود 44 درصد است. ضریب همبستگی بین R و T نیز ضعیف (23 درصد) است. مطالعه ی الگوی زهکشی در حوضه ها نشان داد که حوضه های قدیمی تر و فرسایش یافته ترِ واقع در زاگرس رورانده (کمندان و درّه تخت) الگوی زهکشی شبکه ی درختی دارند. الگوی زهکشی کلّی در دو حوضه ی پیران و پاطاق (در بخش جوان تر و فعّال تر زاگرس چین خورده) داربستی است، با این وجود، در این حوضه ها در پهلوهای پرشیب طاقدیس ها، الگوی موازی توسعه یافته است، درحالی که در مناطق کم شیب ساختمانی ، الگوی شبکه ی درختی دیده می شود. به طورکلّی، این پژوهش نشان می دهد که ناهنجاری زهکشی در حوضه های مورد مطالعه، متأثر از تکتونیک بوده و پارامتر ?a، در مقایسه با پارامتر R ، کارایی بالایی در تعیین تکتونیک فعّال حوضه ها دارد.
پهنه بندى اقلیمى بهاره ی استان فارس
حوزه های تخصصی:
مدل سازی هیدرولوژیک حوضه طالقان در محیط GIS با استفاده از مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور مدیریت بهینه حوضه های آبخیز، به ویژه در حوضه های آبخیز کوهستانی که فاقد ایستگاه های هیدرومتری به تعداد کافی اند، شبیه سازی پدیده های هیدرولوژیکی دارای اهمیت فراوانی است. هدف از این تحقیق، بررسی قابلیت شبیه سازی هیدرولوژیک و ارزیابی مدل نیمه توزیعی فیزیکی SWAT (Soil and Water Assessment Tool) در حوضه طالقان با انواع خاک و کاربری های مختلف است. بدین منظور داده های آب و هواشناسی، کاربری اراضی و مدل رقومی ارتفاع منطقه تحقیق مطابق با استانداردهای مدل تهیه شد و برای تحلیل حساسیت پارامترهای مدل و همچنین واسنجی و اعتبارسنجی، مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل حساسیت مدل بر اساس روش لاتین هایپرکیوب (LH_OAT) به منظور ارزیابی تغییرپذیری دبی رواناب در واکنش به تغییرات پارامترهای ورودی انجام شد. تحلیل حساسیت نشان داد که پارامتر شماره منحنی (CN) مهم ترین فاکتور و پارامترهای ظرفیت آب قابل دسترس در لایه خاک (SOL_AWC)، پارامتر درجه حرارت ذوب برف (SMTMP) و پارامتر جبران تبخیر از خاک (ESCO) به ترتیب حساسیت بیشتری دارند. واسنجی مدل برای دوره زمانی 1997 تا 2002 انجام گرفت، و اعتبارسنجی مدل برای دوره زمانی 2003 تا 2005. کارایی مدل با استفاده از مقایسه بصری پلات های سری زمانی و شاخص های آماری شامل ناش ـ ساتکلیف (NS)، ضریب تعیین (2R)، و درصد انحراف (PBIAS) و همچنین آزمون هم قوارگی ارزیابی گردید. در مرحله واسنجی رواناب ماهانه، ضرایب NS و 2R و PBIAS در محل ایستگاه گلینک (خروجی حوضه) به ترتیب برابر 8/0، 93/0 و 8/14- و در مرحله اعتبارسنجی 84/0، 88/0 و 2- به دست آمدند. نتایج آزمون t نیز نشان داد که در سطح اعتماد 95 درصد، اختلاف معنی داری بین مقادیر مشاهده شده و مقادر شبیه سازی در مراحل واسنجی و اعتبارسنجی وجود ندارد. در مجموع، نتایج تحقیق حاکی از آن اند که مدل قابلیت بالایی برای پیش بینی دبی جریان ماهانه حوضه طالقان دارد.
سنجش آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی ناحیه ولشت از مخاطرات زمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت آسیب پذیری جمعیت و گروه های انسانی به عنوان اقدامی ابزاری در راستای پیشگیری از زایش فاجعه مبتنی بر زیستن در نواحی پر خطر مطرح است. به بیان دیگر زیستن در بستر مخاطره آمیز طبیعی به طور لزوم به معنای خسارت بار بودن و آسیب پذیری نیست بلکه آن چه منجر به ایجاد خسارت ناشی از رویداد مخاطرات میشود، نوع زیستن و میزان شناخت و درک جمعیت مستقر از درجه مخاطره آمیز بودن و مآلأ میزان آسیب پذیری است. تحلیل آسیب پذیری کانون های جمعیتی واقع در پهنه پرخطر اقدامی علمی برای فراهم سازی زیرساخت اطلاعاتی مناسب از درجه و میزان خطرپذیری از رخداد مخاطرات در مقیاس خانوار – واحد مسکونی است. مبتنی بر چنین دیدگاهی مسأله تحلیل آسیب پذیری ناشی از مخاطرات زمینی در ناحیه پر مخاطره و هم چنین پرجاذبه ولشت در البرز مرکزی را مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب نخست به کمک پایگاه اطلاعات مکانی داده ایجاد شده در محیط GIS، پهنه بندی دو مخاطره لغزش و لرزش در ناحیه صورت گرفت، سپس از طریق تکنیک ابداعی فاکتورهای اثر گذار این دو مخاطرات در ایجاد و همزادی با دیگر به منظور تولید نقشه مخاطرات زمین استخراج شده است. نقشه مخاطرات زمینی با نقشه تولیدی الگوی توزیعی واحدهای مسکونی که اطلاعات کیفیت بنا و جمعیت ساکن در آن از طریق پیمایش میدانی تا مین شده، به منظور تبیین آسیب پذیری این دو گروه، هم نهاد گردید. استخراج عرصه متعلق پهنه در معرض مخاطره زمینی نشان داد که از مجموعه مساحت محدوده حدود نیمی (4/49درصد) در پهنه های نسبتاً پر خطر؛ 8/36 درصد در عرصه های پرخطر؛ 5 درصد بسیار پرخطر و نزدیک به 9 درصد در پهنه های نسبتاً کم خطر واقع شده است. یافته تحقیق مؤید آسیب پذیر بودن کلیه مساکن و جمعیت ساکن در آن با درجه آسیب پذیری متفاوت است. به طوری که قریب به نیمی از واحدهای مسکونی و جمعیت منطقه از آسیب پذیری متوسط برخوردار بوده و نیمی دیگر واجد درجه آسیب پذیری زیاد تا بسیار
زیاد میباشند.
ارزیابی روش های مختلف تخمین نسبت تحویل رسوب (SDR) تحت شرایط آب و هوایی مختلف مطالعه موردی: حوضه های آبخیز استان مرکزی
حوزه های تخصصی:
در ایران بر اساس نتایج تحقیقات به عمل آمده در بسیاری از موارد، اختلاف نسبی بین مقادیر فرسایش و رسوب برآورد شده توسط مدل EPM با مقادیر رسوب اندازه گیری شده بیشتر از 10 درصد گزارش شده است. در تحقیق حاضر اقدام به بررسی 13 روش برآورد نسبت تحویل رسوب، جهت مقایسه با روش محاسبه آن در مدل EPM جهت ارتقاء دقت مدل در دو حوضه آبخیز خمین و مزلقان واقع در استان مرکزی شده است، نتایج تحقیق نشان دهنده این است که روش مو و منگ (1977) و روش روئل (1977) به ترتیب با داشتن حداقل اختلاف نسبی در حوضه های آبخیز خمین و مزلقان، مناسب ترین روش ها هستند. بر این اساس توصیه می شود از روش محاسبه نسبت تحویل رسوب مو و منگ (1977)، در حوضه های آبخیز خشک و از روش روئل (1977)، در حوضه های آبخیز نیمه خشک ایران در صورت بکارگیری مدل EPM استفاده شود.
ارزیابی و اصلاح مدل مناسب تبخیر و تعرق بالقوه برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، اصلاح و بومی سازی مدل تبخیر و تعرّق بالقوّه ی مناسب برای ایران است. بنابراین، این پژوهش متشکّل از سه مرحله ی اصلی: 1- خوشه بندی کشور براساس مؤلّفه های آب وهوایی مؤثّر بر تبخیر و تعرّق؛ 2- آزمون نتایج استخراج شده ی تبخیر وتعرّق با استفاده از رابطه های پیشنهادی و مقادیر تجربی (تشت تبخیر و لایسیمتری) و 3- اصلاح و بومی سازی معادله ی تبخیر و تعرّق منتخب با استفاده از داده های مشاهداتی است. برای این پژوهش، از هشت متغیّر آب وهوایی، میانگین اختلاف دما، میانگین حدّاقل، حدّاکثر رطوبت نسبی، مقادیر ساعت آفتابی، مقادیر بارش ماهانه، روزهای با بارش بالاتر از 10 و 5 میلی متر، فراوانی مقادیر رخداد سرعت متوسّط باد بالای 5 نات بر ثانیه، برای یک دوره ی 26 ساله از 1980 تا 2005 و برای 64 ایستگاه سینوپتیکی و کلیماتولوژی کشور استفاده شده است. هدف از انتخاب این متغیّرها، خوشه بندی ایستگاه های مورد مطالعه، بر اساس فراسنج های تأثیرگذار بر تبخیر و تعرّق است تا بتوان پس از این مرحله، برای هر خوشه، براساس تشابه ایستگاه ها از نظر تبخیر و تعرّق، ضرایب اصلاحی مشابهی را اِعمال کرد. در انجام خوشه بندی، بهترین حالت به شکل شش خوشه ای معرّفی شد. همچنین نتایج واسنجی چهار روش تورنث وایت، بلانی کریدل، جنسن هیز و هارگریوز سامانی نشان داد که روش بلانی کریدل همخوانی بهتری با شرایط محیطی را ارائه می دهد. در انتها، با استفاده از داده های لایسیمتر، معادله ی بلانی کریدل برای ماه های مختلف هر شش خوشه ی مطالعاتی اصلاح و بومی سازی شد.
تعیین حقابه زیست محیطی دریاچه های طشک و بختگان با استفاده از روش طبقه بندی C - میانگین فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان می تواند با تکنولوژی موجود، طبیعت را مقهور اراده و خواست خود کند؛ ولی در صورت استفاده ی نامناسب و مهارنشده از طبیعت، موجب تخریب و بر هم خوردن تعادل اکوسیستم خواهد شد. آنچه به عنوان تخریب محیط زیست از آن یاد می شود، نتیجه ی برنامه ها و سیاست های نادرست در مدیریت سرزمین است و نمونه ی بارز این مسأله، دریاچه های طشک و بختگان است. با احداث سد های مخزنی (سدهای درودزن و سیوند) و برداشت بی رویه از آب رودخانه های کُر و سیوند برای مصارف کشاورزی، شهری و صنعتی، رژیم آبگیری طبیعی دریاچه های طشک و بختگان دچار اختلال شده و این امر سبب شده این دو دریاچه در فصول مختلف سال، دوره های خشک و بدون آب را سپری کنند. این درحالی است که این دو دریاچه، جزء مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست کشور بوده و طرح هایی که در بالادست برای برداشت آب به اجرا درمی آید، بدون توجّه به حفظ حیات دریاچه های طشک و بختگان انجام می شود. در صورت عدم تعلّق حقابه زیست محیطی به این دریاچه ها، اکوسیستم منطقه به اکوسیستم کویری تبدیل خواهد شد. این مقاله قصد دارد تا آثار سوء ناشی از احداث سدهای فوق را در تغییر چشم اندازهای جغرافیایی نشان دهد و سپس به بررسی نقش و اهمّیّت سیستم اطلاعات جغرافیایی، در برآورد نیاز آبی دریاچه ها بپردازد. برای این کار با استفاده از تصویر ماهواره ای ETM+ و ترکیب باند های (7- 5-2)، سطح دریاچه با توجّه به عمق و با استفاده از تکنیک C- میانگین فازی به هفت طبقه دسته بندی شد. درنهایت با استفاده از تابع Cut / fill در محیط GIS مشخّص شد که حجم آب مورد نیاز سالانه برای پُرشدن کلِّ سطح دریاچه، 1592 میلیون مترمکعّب است.
تأثیر آنومالی های دمای سطح دریای عمان بر بارندگی فصول پاییز و زمستان سواحل جنوب شرقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرپذیـری درجه حرارت سطح دریا (SST) نقش بسیار مهمی را در پیدایش و تکامل فرایندهای اقیانوسشناسی و اقلیمی نظیر بارندگیهای سنگین و سیلابهای ناشی از آن، نوسانات سطح دریا در مقیاس کلان و شکلگیری سیکلونهای حارهای دارند. در این پژوهش تأثیر دمای سطح آب دریای عمان (SST) در فصول چهارگانه سال بر بارندگی فصول پاییز و زمستان سواحل شمالی آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. دادههای دمای سطح آب بر اساس میانگینگیری از 4 نقطه در سطح دریای عمان از طریق دادههای آرشیو مرکز تحقیقاتی NCEP وابسته بهNOAA توسط نرمافزار Gradsاستخراج گردید و دادههای اقلیمی سه ایستگاه ساحلی چابهار، جاسک و بندرعباس نیز مورد استفاده قرار گرفت. دورههای گرم، سرد و نرمال (شرایط معمولی دمای سطح آب دریا) تعریف و میانه بارندگی در هر دوره به ترتیب Rw،Rc و Rbمحاسبه و از مقادیر نسبتهای به منظور ارزیابی میزان تأثیر این شرایط بر بارندگی استفاده شده است. نتایج نشان داد که وقوع شرایط گرم (سرد) در دمای سطح آب دریای عمان در فصل بهار با کاهش (افزایش) بارندگی در فصول پاییز و زمستان ایستگاههای مورد مطالعه همراه بوده است. همچنین بارندگیهای زمستانه هم زمان با ناهنجاریهای مثبت دمای سطح دریا در تابستان چشمگیر بودهاند. جهت بررسی ساز و کار مربوط به تأثیر دمای سطح آب دریای عمان بر بارندگی نواحی ساحلی، نقشه های خطوط جریان[1]، رطوبت نسبی و امگا[2] تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاکی از تأثیر دمای سطح آب دریا بر روی الگوهای رطوبت نسبی و خطوط جریان در سطح دریا به عنوان مکانیزم اصلی تغییر میزان بارندگی است. عموماً طی شرایط پرباران خطوط جریان بر روی دریا مسیر طولانیتری را طی نموده و میزان رطوبت سامانههای بارانزا و جریانهای صعودی حاکم بر آنها جهت ایجاد بارندگی مهیاتر بودهاند.