فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
موضوعات مربوط به مطالعات ژئومورفولوژیکی از منظر ارزیابی در کلان شهر تهران که طی نیم قرن گذشته توسعه یافته، متعدد است. بررسی حوضه های زهکشی سطحی و آبراهه های آن یکی از این موضوعات میباشد. تغییر مسیر آبراهه ها و مسیل های طبیعی بدون توجه به اصول و فرایندهای ژئومورفولوژیکی در شهر تهران میتواند آثار زیانباری را به ساکنان شهر وارد کند. در حال حاضر زهکشی شهر تهران از طریق سه محدوده 1- حوضه های منتهی به کانال سیل برگردان غرب و رودخانه کن؛ 2- حوضه های منتهی به کانال ابوذر و مسیل باروتکوبی؛ 3- حوضه های شهری منتهی به زمین های زراعی جنوب شهر(محدوده صالح آباد) انجام میشود.
در این مقاله حوضه های مذکور همراه با شبکه آبراهه ها قبل از توسعه فعلی شهر به کمک نقشه های توپوگرافی سال 1343، عکس های هوایی دو دوره مختلف و نقشه های زمین شناسی ترسیم و سپس محدوده کلیه حوضه های کوهستانی و شهری در وضعیت کنونی با استفاده از نقشه های توپوگرافی سال1380 و با توجه به تغییرات شبکه زهکشی تعیین شد. حداکثر آبدهی هر حوضه از طریق روش استدلالی و به کمک منحنیهای شدت، مدت، فراوانی ایستگاه های مهرآباد و سعدآباد برای دوره های بازگشت 2، 5، 10، 25، 50 و100 ساله محاسبه گردید. با استفاده از خصوصیات فیزیوگرافی، نوع سامانه زهکشی و محاسبات هیدرولوژیکی آنها و از طریق مقایسه این خصوصیات با ماهیت تلفیقی حوضه ها، محدودیت های ژئومورفولوژیکی توسعه در قلمروی حوضه های زهکشی سطحی ارزیابی شد.
روش تحقیق بر پایه روش تحلیلی استوار است. ابزار اصلی این تحقیق سامانه اطلاعات جغرافیایی در قالب نرم افزارArc GIS میباشد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که تلفیق حوضه ها، تغییر مسیر آب های سطحی و تبدیل آنها به کانال های مصنوعی باعث افزایش آبدهی، به خصوص در دوره های بازگشت بالاترشده و در نتیجه افزایش میزان مخاطره سیلاب های شهری را به دنبال دارد. قطع مسیرآبراهه های اولیه و ایجاد الگوی جدید آبراهه ای در قلمروی کلان شهر تهران بدون توجه به اصول و معیارهای ژئومورفولوژیکی انجام شده است. بنابراین توجه به الگوی فضایی و جایگیری آنها در تطبیق با چشم انداز کلی حوضه ها از طریق بهکارگیری اصول ژئومورفولوژیکی به منظور توسعه پایدار و کاهش مخاطرات ضرورتی قطعی است.
فازهای کوهزایی میوسن در ایران
حوزه های تخصصی:
بررسی مسائل زیست محیطی دریاچه هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریاچة هامون بزرگ ترین دریاچة آب شیرین شرق و جنوبشرق ایران بوده و از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حائز اهمیت فراوان است. در چند سال اخیر به دلیل کم توجّهی به جنبههای زیست محیطی دریاچه اقداماتی صورت گرفته که سبب ایجاد مسائل مختلفی از قبیل آلوده شدن آب دریاچه، از بین رفتن آبزیان، مسموم شدن پرندگان مهاجر، تخریب نیزارها و زمین های کشاورزی حاشیة دریاچه و در نتیجه مهاجرت تختک نشینان آن شده است. عمدهتریناین اقدامات عبارتند از: رها کردن حدود 21 میلیون متر مکعب پساب شهری و حدود9/0میلیون متر مکعب پساب صنعتی به دریاچه، انتقال آب آلودة نه واحد معدنی فعال منطقه به ویژه معدن پنبه نسوز بندان به دریاچه، ورود فاضلاب های کشاورزی آلوده به انواع مختلف کودهای شیمیائی، آب اندازی ماهی نی خوار آمور به دریاچه و تخریب حدود 51 مورد از نیزارها. مسائل و مشکلات ناشی از آلودگی دریاچه باعث شده که از سال 1355 بعد تعداد تختکهای خالی از سکنه از 63 مورد به 125 مورد افزایش یابد. همچنین تعداد گاوهای سیستانی از 26181 رأس در سال 1355 به 780 رأس در سال 1375 برسد. همچنین تعداد پرندگان مهاجرکه 237790 قطعه در سال 1358 بوده، در سال 1382 به صفر رسیده است.
مدل سازی سطوح مختلف رطوبت خاک سطحی در گستره ی داده های حرارتی و انعکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رطوبت خاک یکی از مهم ترین متغیرهای محیطی است و شناخت تغییرات مکانی و زمانی آن، بینش ارزشمندی را در مطالعه مراحل مختلف هیدرولوژیکی و مدل های آب و هوایی به همراه دارد. هدف از پژوهش، دسترسی به پایگاه های دور یا بیرون از دستِ رطوبت خاک در مناطق خشک و نیمه خشک است. داده های ماهواره ای لندست8 در منطقه ی خشک و نیمه خشکی از استان خراسان رضوی تهیه و پس از آماده سازی و پیش پردازش، به همراه مقادیر محاسبه شده ی چندین نمایه ی طیفی، تجزیه ی مؤلفه های اصلی و تبدیل داده ی تسلدکپ، به عنوان متغیرهای پیش بینی کننده، مورداستفاده قرار گرفتند. به روشِ آمار مکانی شاخص مورانز توأم با شاخص خوشه بندی حداقل- حداکثر، همبستگی جغرافیایی داده ها بررسی شد. همبسته ترین متغیرها نیز به روش رگرسیون اکتشافی و روش همبستگی دومتغیره، با محاسبه ی عامل تورم واریانس، ضریب پیرسون و ضریب تعیین، در سه سطحِ رطوبتیِ مساوی یا بیشتر از 5%، 4 تا 5 درصد و مساوی یا کمتر از 4%، مشخص شدند. پی ریزی توابعِ تخمین رطوبت سطحی خاک نیز، با هفت روشِ رگرسیون حداقل مربعات جزئی (PLSR)، رگرسیون چندگانه یِ گام به گام، رگرسیون چندگانه یِ پس حذف رو، رگرسیون چندگانه یِ پیشرو، رگرسیون چندگانه یِ وارد شونده، رگرسیون چندگانه یِ عزل و آزمونِ اعتبار متقاطعِ درختی (M5P) انجام گرفت. 188 نمونه خاک هم زمان با گذر ماهواره از منطقه برداشت و 25 درصدِ آن ها با انتخاب تصادفی، در مرحله اعتبارسنجی استفاده شدند. بررسی دقت توابع و معرفی دقیق ترین مدل ها، با محاسبه ی 5 معیارخطاسنجی انجام شد که نتایج حاصل از مقایسه ی آماره های خطاسنجی در گام نهایی، به معرفی سه مدل برای سه سطح رطوبتیِ موردنظر ختم گردید. نتایج نشان دادند که تصاویر ماهواره، توانایی مناسبی برای تخمین رطوبت سطحی خاک دارند و مدل های معرفی شده، از ضریب همبستگیِ مناسبِ بیشتر از 5/0 (504/0 تا 618/0) برخوردارند. نتایج اعتبارسنجی مدل نیز نشان داد که روش تحقیق از دقت مناسبی (425/1 تا 585/0 RMSE=، و خطای نسبیِ 5 درصد)، در تخمین رطوبت سطحی خاک برخوردار است. میانگین خطای اریب در مدل های معرفی شده غالباً کمتر از یک است، بااین وجود مقدار این آماره تمایل به بیش بر آوری را در مدل معرفی شده برای سطح رطوبتیِ 5%≤ و تمایل به کم برآوری را برای دو مدل معرفی شده ی دیگر نشان می دهد. نسبت انحراف کارایی مدل ها (RPD) نیز با احتسابِ انحراف معیارِ (158/1 تا 221/0SD=)، 38/0 تا 93/0 برآورد شد.
مدل سازی پراکنش گونه های گیاهی حفاظتی و با ارزش در منطقه ی توریستی پلور با استفاده از مدل خطّی تعمیم یافته (GLM) و مدل جمعی تعمیم یافته (GAM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل های پیش بینی پراکنش جغرافیایی گونه های گیاهی از مدل ها استاتیک و احتمالی هستند و روابط ریاضی حاکم بر توزیع جغرافیایی یک گونه ی معین را با محیط فعلی آنها و عوامل مهم محیطی مؤثر بر پراکنش گونه ها مشخص می کنند. هدف تحقیق حاضر کارایی مدل خطّی تعمیم یافته (GLM) و مدل جمعی تعمیم یافته (GAM) و مقایسه ی آنها در تعیین روابط بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی در منطقه ی توریستی پلور است. نمونه برداری با روش طبقه بندی-تصادفی مساوی صورت گرفت. پنج گونه ی غالب شناسایی شده در منطقه عبارتند از Astragalus ochrodeucus، Ferula gumosa، Thymus kotschyanus، Onobrychis Cornata و Agropyron Sp. عوامل محیطی مورد مطالعه شامل عوامل خاکی (13 مورد)، عوامل توپوگرافی (3 مورد) و عوامل اقلیمی (3 مورد) بودند. همه آنالیز ها در بسته Presence-Absence و GRASP در نرم افزار R انجام شد. برای بررسی ارزیابی مدل ها از روش Ten-fold در بسته (caret) استفاده گردید. همچنین برای ارزیابی عملکرد پیش بینی مدل از ضرایب آماری AUC،AIC، RMSE و R2استفاده شد. نتایج نشان داد که بالاترین R2در مدل GLMمربوط به حضور گونه Agropyron Spبه میزان 98/0 بوده است. کمترین RMSE و AICنیز به ترتیب با میزان 29/0 و 12 مربوط به گونه Astragalus ochrodeucus بود. در مدل GAMنیز بالاترینR2به گونه Thymus kotschyanus به میزان 88/0 تعلق داشت. همچنین کمترین RMSE و AICمربوط به گونه هایAstragalus ochrodeucus و Ferula gumosaبه میزان 22/0 و 12/18 بودند. هم چنین بالاترین AUC در مدل GLMبه گونه Onobrychis Cornata و در مدل GAMبه گونه Agropyron Sp به میزان 86/0 تعلق داشتند. با توجه به ارزش حفاظتی و با ارزش گونه های گیاهی مورد مطالعه از نتایج این مدل ها می توان در برنامه های حفاظتی و اصلاحی منطقه ی توریستی استفاده کرد.
ایران‘ خاستگاه قنات (کاریز) و منشاء گسترش آن در جهان
حوزه های تخصصی:
در سالهای اخیر‘ چینی ها ادعا کرده اند که قنات (کاریز) اختراع آنان و چین‘ خاستگاه قنات است و این فن دستیابی به آب زیرزمینی‘ از این کشور به دیگر ممالک جهان انتشار یافته‘ اما نگارنده‘ به ویژه با استفاده از منابع خارجی و بالاخص از کتاب آقای گوبلو‘ طی این مقاله ثابت می کند که قنات اختراع ایرانیان است و دهها قرن هم قدمت دارد‘ در حالی که چینی ها فن حفر قنات را تازه حدود 200 سال پیش از ایرانیان آموخته اند.
کنترل فرسایشی خندقی در جلگه های لُسی چین با استفاده از سیستم مکان یابی جهانی
حوزه های تخصصی:
امروزه استفاده از روشها و تحلیل های کمی در ژئومرفولوژی بیش از پیش متداول گردیده و کاربردهای وسیعی را در بررسیهای محیطی به خود اختصاص داده است. لیکن متاسفانه در کشور ما و در تدریس های دانشگاهی این رشته و کتب مربوطه چندان به آن پرداخته نشده و به نظر می رسد که ضرورتهای آن هنوز مورد توجه جدی قرار نگرفته است. همچنین کاربرد فن آوری های روز و کاربرد هر چه بیشتر آنها در علم جغرافیا از ضروریات قطعی به شمار می رود. یکی از مهمترین آنها سیستم موقعیت یابی جهانی یا G.P.Sمی باشد، که ابعاد بسیار گسترده ای یافته است. در این مقاله سعی شده تا سیستم کنترل فرسایشی خندقی که یکی از مهمترین عوامل فرساینده خاکهای سست و ناپایدار همچون خاک لُس می باشد را با استفاده از این فن آوری مورد بررسی قرار دهند. مترجم که رساله دکتری خویش را در ارتباط با ژئومرفولوژی اراضی لسی جنوب و شرق آق بند در شمال استان گلستان نوشته است، به خوبی به اهمیت بهره گیری از این نوع فن آوری ها و روشهای پیشنهادی در ایران پی برده و تلاش نموده با ترجمه مقاله، امکان استفاده از آن را برای دیگر علاقمندان فراهم سازد.
مروری بر مطالعات لرزه خیزی گستره تهران
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و پهنه بندی خطر حرکات توده ای مواد در حوضه آبریز اوجان چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه آبریز اوجان چای در دامنه شمالی توده کوهستانی سهند واقع شده است. به دلیل حاکمیت سیستم های فرسایشی پریگلاسیر و رودخانه ای، در دامنه شمالی این توده کوهستانی، وقوع حرکات دامنه ای، جریان های رودخانه ای و سیلابی، از عمده ترین پدیده های مورفوژنیک و مخاطرات ژئومورفولوژیک حوضه آبریز اوجان چای می باشد که علاوه بر این که سکونتگاههای روستایی و شهری را مورد تهدید قرار می دهد، از تنگناهای ژئومورفولوژیکی موجود بر سر راه برنامه های عمرانی منطقه محسوب می شود. پژوهش حاضر به ارزیابی و پهنه بندی حرکات توده ای مواد در حوزه زهکشی اوجان می پردازد و نتیجه آن با ارایه نقشه پهنه بندی خطر حرکات توده ای مواد و ممیزی مناطق پر خطر- کم خطر سعی دارد، برنامه ریزان و مدیران اجرایی را به سوی برنامه ریزی و مدیریت صحیح کاربری زمین سوق دهد. به این ترتیب، توسعه بخش های مسکونی، کشاورزی، صنعتی و غیر ه، در اراضی دور از مخاطرات ژئومورفولوژیکی تا حدودی امکان پذیر خواهد شد. نقشه پهنه بندی خطر حرکات توده ای مواد، با استفاده از نقشه های توپوگرافی رقومی شده به مقیاس ?:????? و ????? :? و نقشه های زمین شناسی و ژئومورفولوژی و داده های سنجش از دور (تصاویر ماهواره ای ، (???? ،ETM، و بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) شامل نرم افزارهای ARC/GIS وARC/VIEW و بر اساس هشت متغیر (شیب، فاصله از گسل، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، فاصله از روستا یا شهر، لیتولوژی، کاربری زمین و بارش) ارایه گردید. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در حدود 39 درصد منطقه مطالعاتی از نظر استعداد وقوع حرکات توده ای مواد، در محدوده خطر متوسط تا بسیار شدید قرار دارند.
تحلیل منطقه ای سیلاب در حوضه آبریز کشف رود غربی (گلستان)
حوزه های تخصصی:
تأثیر عوامل طبیعی در جایگاه اقتصادی و اجتماعی شهر لار در سلسله مراتب شهری استان فارس
حوزه های تخصصی:
تحلیل مورفومتری و مورفولوژی شبکه زهکشی در مخروط آتشفشانی تفتان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخروط آتشفشانی تفتان در جنوب شرق ایران و در شمال غرب شهر خاش واقع شده است. با توجه به این که هم اکنون از قله این آتشفشان بخار آب و گازهای گوگردی خارج می شود، ولی وجود دره های عمیق و شکل نامنظم شبکه آبراهه ها در دامنه های این مخروط، نشانگر عملکرد درازمدت فرسایش و تکامل شبکه زهکشی در این مخروط می باشد. هدف این تحقیق، بررسی تاثیر مورفومتری و لیتولوژی در تکامل و الگوی زهکشی در دامنه های این مخروط آتشفشانی بوده است. برای دستیابی به این هدف، متغیر های مؤثر از جمله، سنگ شناسی، شیب و جهت دامنه در محیط نرم افزاریILWIS به عنوان ابزار اصلی تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که به جز نواحی مخروط افکنه ای و پادگان های، نسبت تراکم زهکشی از سازندهای قدیم به جدید کاهش و از شیب های زیاد به کم افزایش می یابد. تراکم زهکشی در دامنه های با جهات شرق و جنوب شرق، بیشتر از دیگر جهات است. هر چند الگوی زهکشی کلی در تمامی مخروط های آتشفشانی به صورت واگراست و تفتان نیز از این قاعده مستثنی نیست ولی مقایسه مستقل هر شبکه در پهلوهای این مخروط نشانگر آن است که در گدازه های جدید تر الگوی موازی و در نمونه های قدیمی تر الگوی شبکه درختی حاکم است. با این وجود بی نظمی هایی نیز دیده می شود. مقایسه مخروط افکنه های جدید و قدیمی که در نتیجه فرسایش مخروط آتشفشانی در دامنه های آن تشکیل شده است در تصاویر ماهواره ای، تفاوت زیادی را در الگوی زهکشی نشان می دهند. به طور کلی بررسی شبکه زهکشی در مخروط آتشفشانی تفتان نشان می دهد که با وجود صحت کلی نظریه محققینی مانند پارکر در زمینه ارتباط تراکم و الگوی زهکشی با گذشت زمان و شیب در این مخروط، پیچیدگی هایی در خصوصیات آبراهه ها به ویژه الگوی زهکشی آن دیده می شود. این موضوع تا حدودی به پیچیدگی ذاتی زمان تشکیل مخروط آتشفشانی و درهم ریختگی لیتولوژیکی آن مربوط می شود.
الگوی ارزیابی تغییرات محیط زیست
حوزه های تخصصی:
ارزیابی آثار محیطزیستی بزرگراه تهران– پردیس بر تخریب اکوسیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورفولوژی رودخانه ها و تکتونیک فعال نگرشی بر وضعیت کنونی بخشی از رودخانه قزل اوزن
حوزه های تخصصی:
شناخت محدوده مکانی تشکیل جزیره گرمایی در شهر رشت
حوزه های تخصصی:
در اثر فعالیت های بشری و تغییر در سیمای طبیعی با ایجاد شهر تفاوت هایی از نظر درجه حرارت بین مناطق مرکزی شهر و حومه آن به وجود می آید، که به جزیره حرارتی معروف است. این پدیده به ویژه در شهرهای بزرگ مشهودتر است. هدف این تحقیق شناخت تفاوت دمایی مناطق مختلف شهر رشت و حاشیه اطراف به منظور تهیه نقشه دمایی شهر و امکان تشکیل جزیره دمایی در شهر رشت است که عرصه مطالعاتی این تحقیق نیز می باشد که برای انجام این تحقیق از آمار روزانه در ایستگاه های سینوپتیک موجود در حومه رشت (کشاورزی و فرودگاه) استفاده شد و برای ارزیابی حرارتی در قسمت های مختلف شهر نیز نه ایستگاه به کمک شهرداری رشت و اداره هواشناسی استان دائر و در طول جمع آوری داده های روزانه (بهمن 85 لغایت خرداد 1386) مورد استفاده قرار گرفته است نتایج حاصله از مقایسه داده های آمار نشان می دهد اختلاف دمایی معادل 5 الی 6.4 درجه سانتی گراد بین مرکز جزیره گرمایی با نواحی اطراف در شرایط حداقل دمایی و اختلاف دمایی معادل 3 الی 5.6 سانتی گراد در شرایط دمایی بیشینه به وجود می آید و هم چنین بیشینه اختلاف در سطح شهر مربوط به ایستگاه سبزه میدان است که در ماه خرداد در حداقل دما این اختلاف با 4.6 درجه سانتی گراد به دمای حداکثر می رسد و در همین ماه در حداکثر دما با اختلاف 2.97 درجه سانتی گراد به حداقل رسیده و ثبت گردیده است. نقشه های هم ارزش دمایی به صورت کنتوری و پهنه بندی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی ترسیم و مکان های احتمالی جزیره گرمایی مشخص شد.
تغییرات زمانی- مکانی بارش ایران زمین طی دهه های اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل اهمیت تغییرات زمانی- مکانی بارش این موضوع با استفاده از روش های مختلف و دیدگاه های متفاوتی مورد بررسی قرار گرفته است. برخی از روش های مورد استفاده متکی بر تکنیک های زمین آماری و آمار کلاسیک است. نتیجه این قبیل مطالعات تهیه نقشه های هم ارزش از بارندگی و مشخصات آن می باشد.در این تحقیق با استفاده از تکنیک های زمین آمار و آمار کلاسیک و بر پایه تکنیک های ترسیمی طی دوره آماری 2003-1961 و بر اساس داده های 152 ایستگاه سینوپتیک و 170 ایستگاه کلیماتولوژی و مجموعا 92940 داده ماهانه، تغییرات زمانی بارش برای 8012 سلول در محدوده ایران زمین مورد تحلیل قرار گرفت.در راستای این پژوهش ضمن تهیه نقشه همباران کشور بر اساس روش کریگینگ نواحی که طی دوره آماری مورد بررسی، متحمل تغییر قرار گرفته اند، مشخص گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که حدود 4/51 درصد از مساحت کشور در معرض تغییرات بارش قرار گرفته اند. این تغییرات عمدتا در نواحی کوهستانی و نیز نیمه غربی کشور رخداد بیشتری داشته اند. عموما نواحی با بارندگی بیشتر متحمل تغییر بیشتری نیز بوده اند. میزان تغییرات به ازای هر سال از 6/29 میلی متر در کوهرنگ تا 7/15- میلی متر در سراب بوده است.