باران از جمله مهمترین نعمات الهی است که حیات و بقای آدمی بدان وابسته است؛ چرا که بی وجود 536/31 کیلومتر مکعب باران سالانه، کره زمین به صحرایی لم یزرع بدل می شود، اما امروزه در برخی از نقاط جهان، باران به پدیده ای خطرناک تبدیل شده است؛ برای مثال بر فراز نیروگاهها، کارخانه ها و وسایل نقلیه موتوری، اب موجود در هوا با آلودگیهای ناشی از سوختگی فسیلی (Sox , nox) ترکیب و باعث تولید اسیدهای نیتریک و سولفوریک می شود. مواد یاد شده بر اثر بارندگی، ماهیها و دیگر آبزیان را نابود می کنند، بناهای گوناگون از جمله بعضی از مشهورترین ساختمانهای جهان را با مکش شعریه مورد سایش شیمیایی قرار داده، از درون می پوسانند؛ به جنگلها و مزارع آسیب می رسانند و حتی سلامت انسانها را مورد تهدید قرار می دهند.معضل بارانهای اسیدی و اثرهای ناشی از آن برای نخستین بار در سال 1972 به هنگام برگزاری کنفرانس «محیط انسانی» سازمان ملل متحد در شهر استکهلم، توسط دولت سوئد مطرح گشت. امروزه این مساله یکی از مهمترین مشکلاتی است که همراه با رشد و گسترش تکنولوژیکی و شهرنشینی، فراروی. جوامع صنعتی قرار می گیرد. در جوامع نیمه صنعتی از جمله ایران به دلیل کمی صنایع و نیروگاهها و پراکندگی آنها در نقاط دور از هم، هر چند نمی توان موضوع بارانهای اسیدی را از جمله زمینه های بحران ساز به حساب آورد، به دلیل روند رو به گسترش جامعه و نیاز صنایع مادر از قبیل فولاد و نفت به انرژی الکتریکی و نهایتا رشد روز افزون نیروگاههای حرارتی به طور حتم در آینده ای نه چندان دور، حداقل در مناطق تمرکز چنین نیروگاههایی، احتمال بروز مشکلات مختلف ناشی از اسیدی شدن اتمسفر و بارش بارانهای اسیدی بیشتر خواهد بود. در صورت بروز چنین پدیده ای باید سریعا اثرهای منفی پدید آمده را بر روی آب، خاک و گیاه، کنترل کرد و زیانهای آن را کاهش داد. بدین منظور، نخست باید چگونگی پیدایش این پدیده را مطالعه و بررسی کرد تا اتخاذ روشهایی که به کاهش یا حذف شرایط و زمینه های لازم برای تولید بارانهای اسیدی می انجامد میسر باشد.
خرم آباد منطقه ای در غرب مرکزی ایران است که از نظر اقلیمی‘ بر اساس ضریب دمارتن جزء مناطق نیمه خشک و براساس کلیموگرام آمبروژه‘ نیمه مرطوب سرد محسوب می شود. میانگین مجموع بارش سالیانه این منطقه حدود 508 میلی متر است که 54 درصد آن در زمستان‘ 5/28 درصد آن در پاییز و 3/17 درصد آن در بهار دریافت می شود. در این مقاله‘ باران مؤثر کشاورزی خرم آباد براساس روش SCS برآورد شده است. البته برای برآورد باران مؤثر‘ روشهای تجربی متعددی ارائه شده که هر یک مناسب با مناطق خاصی است؛ ولی در روش SCS تنها داده هایی مثل بارش‘ تبخیر و تعرق بالقوه و عمق آبیاری مورد نیاز بوده و در آن محدودیت مکانی وجود ندارد. جهت استفاده از روش SCS ابتداء تبخیر و تعرق ماهانه گیاه مرجع برای دوره آماری براساس روش فائو (پنمن – مانتیت) محاسبه و سپس با استفاده از بارش ماهانه دوره آماری (1995-1970)‘ بارن مؤثر برای اعماق مختلف (10‘ 20‘ 30‘ 40‘ 50‘ 60‘ 70 و 75 میلیمتری) برآورد شده است. در میان ماههای مورد بررسی (اکتبر نا مه)‘ حداکثر باران مؤثر در ماه مارس دریافت شده که برابر با 4/11 درصد کل باران مؤثر سالیانه است. به همین ترتیب و به منظور تعیین احتمال دریافت باران مؤثر در هر ماه‘ بارانهای مؤثر برآورد شده‘ با توزیع های مختلف آماری برازش داده شده و احتمال وقوع و دوره بازگشت مقادیر مختلف باران مؤثر در هر ماه ارائه گردیده است.
این تحقیق به منظور بررسی اقلیم ایستگاه سینوپتیک بیرجند و شناخت نوسانات اقلیمی، به ویژه خشکسالی ها و ترسالی ها و ارائه مدلی مناسب جهت پیش بینی نوسانات اقلیمی صورت گرفته است. آمار ماهانه بارش و دمای بیرجند در دوره آماری (2001-1955) استخراج گردید. با استفاده از روش رگرسیون داده های ناقص برآورد و همگنی داده ها توسط آزمون توالی ها بررسی شد. با استفاده از مدل های باکس – جنکینز سری های زمانی بارش و درجه حرارت بررسی و بهترین مدل برازش داده شد. صحت و دقت مدل ها بر اساس آمارهای SBC,AIC و تحلیل نمودار توابع خودهمبستگی و خودهمبستگی جزئی تایید گردید. مدل مناسب بارش ماهانه (?، ?، ?) × (?، ?، ?) و میانگین درجه حرارت ماهانه (?، ?، ?) × (1،1،1) بدست آمد. شدت و تداوم خشکسالی ها و ترسالی ها با استفاده از نمره Z (استاندارد) به صورت فصلی و سالانه با توجه به جدول شماره (2) هایم و کوتیل مورد بررسی قرار گرفت. به عنوان نمونه تداوم خشکسالی های چهار تا پنج سال در فصل زمستان دو مورد بوده که از خشکسالی شدید در این دوره ها حکایت دارد. از مجموع 47 سال فصل زمستان 28 فصل خشک و 19 فصل مرطوب را داراست.
توجه به تغییرات اقلیمی در سال های اخیر به علت پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و خسارات مالی مربوط به رویدادهای حدی جوی اهمیت زیادی پیدا کرده است. در اکثر مطالعات توجه به تغییر اقلیم فقط درصدد آشکارسازی روندهای پتانسیلی یا نوسانات در متوسط طولانی مدت علائم اقلیمی است؛ اما مطالعه تغییرپذیری و تغییر رفتار رویدادهای حدی جوی نیز مهم می باشد. برای بررسی رویدادهای حدی، شاخص های اقلیمیحدی برای داده های سطح زمین به وسیله گروه کاری آشکارسازی تغییر اقلیم سازمان هواشناسی جهانی و کمیته اقلیم شناسی و برنامه تحقیقاتی تغییرپذیری اقلیم و قابلیت پیش بینی معرفی شده است. در این مقاله روند این شاخص های حدی بر اساس سریهای زمانی روزانه دما و بارش ایستگاه تهران در دوره آماری 2003 ـ 1951 مطالعه شده است .علاوه بر این، توزیع دنباله های حدهای گرم و سرد و کاربرد شاخص ها در موارد مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که شاخص های FD و ID یا شاخص های حدهای سرد روند کاهشی محسوسی دارند. از طرف دیگر روند دمای حداقل و دمای متوسط روزانه کاملا افزایشی است و شیب مثبت دارد. این در حالی است که روند افزایشی دمای حداکثر شیب کمتری دارد. روند افزایشی حدهای گرم مانند T40 (دماهای حداکثر بالاتر از 40 درجه)، شاخص CDDو GDDو روند کاهشی HDD و DTR نیز در همه مدل های بکار گرفته شده در این مقاله بارز میباشد. شاخص های حدی بارش نیز روند کاهشی با شیب بسیار کم را نشان می دهد. توزیع دنباله های سری های زمانی، دمای حداقل و دمای متوسط هماهنگی زیادی با هم دارند و هر دو گرمایش متقارنی را نشان می دهند. از نتایج این تحلیل می توان سناریوهایی برای مطالعه موردی مناطق مختلف در زمان وقوع رویدادهای حدی اقلیمی ارائه و پیشبینی کرد.