فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
کیفیت آبهای زیرزمینی نقش به سزایی در مدیریت منابع آب ایفا می نماید. در این مطالعه آنالیز کیفیت آب زیرزمینی و ارزیابی وضعیت هیدروشیمی در سفره جلگه میناب با توجه به بررسی عناصر شیمیایی در آب زیرزمینی و با مد نظر قرار دادن ویژگیهای زمین شناختی انجام شده است. از تکنیکهای GIS جهت تهیه نقشه های مورد نیاز و جداول و دیاگرامها استفاده گردید. برای انجام مطالعات هیدروشیمی جلگه میناب در طی یک دوره ده ساله از اطلاعات مربوط به نمونه برداری آب چاهها که توسط شرکت آب منطقه ای تهیه شده، استفاده گردید. این داده ها در طی سالهای 1385- 1375 در دو فصل خشک(تابستان) و تر (زمستان) جمع آوری شدند، که در فصول خشک در بیشتر سالها فقط هدایت الکتریکی و کلر اندازه گیری شده است. به این منظور پس از بررسی آمار موجود، بر اساس نتایج کل دوره نمونه برداری، تغییرات زمانی و مکانی کیفیت در چاههای نمونه برداری بررسی شده است. و شاخص های مختلف کیفی در مناطق مختلف جلگه محاسبه و نمودارها و جدولهای لازم تهیه و ارائه گردید است. در این پژوهش همچنین آبهای زیرزمینی از نظر مصارف مختلف مورد بررسی قرار گرفته اند
برآورد بار آلودگی ناشی از آلاینده های محیط زیستی تأثیرگذار بر آب سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با رشد جمعیت در نواحی شهری، تأمین آب سالم و بهداشتی یکی از نیازهای اولیة بشر محسوب میشود. علاوه بر این آلاینده های مختلف ناشی از فعالیت های شهری، کشاورزی و صنعتی در نقاط همجوار و محدوده های پیرامون، منابع تأمین آب شهری وارد محیط زیست میشود، به نحویکه ضرورت مطالعه برای جلوگیری از آلودگی منابع آب و شناسایی منابع آلاینده را نشان میدهد. هدف از تحقیق در این مقاله، شناسایی منابع آلایندة آب سبزوار که در محدودة تأمین آب این شهر قرار دارند، با استفاده از داده های موجود میباشد و روش های کاهش آلودگی احتمالی منابع آب نیز مورد بررسی قرار گیرد. یافته ها نشان داد که میزان آلودگی ناشی از بار ازت در محدودة مورد مطالعه در سال 1385 برابر 9/1725 تن است. بر این اساس، آلاینده های کشاورزی به دلیل تمرکز اراضی زراعی و باغی در سطح محدودة مورد مطالعه و شدّت استفاده از کودهای شیمیایی و حیوانی و سموم دفع آفات، با 6/68 درصد بالاترین نقش را در آلودگی دارند و پس از آن به ترتیب آلاینده های شهری و روستایی با 9/29 درصد و آلاینده های صنعتی با 5/1درصد قرار گرفته اند. با توجه به یافته ها، تکمیل شبکة جمع آوری فاضلاب سبزوار، جداسازی فاضلاب های صنعتی از فاضلاب شهری وتصفیة جداگانة آن به همراه راه اندازی شبکه های جمع آوری و تصفیة فاضلاب در واحدهای صنعتی، اجرای طرح توسعة تصفیه خانه های فاضلاب، طرح شناخت شرایط و وضعیت آبهای زیرزمینی محدودة طرح، به منظور تکمیل بانک اطلاعاتی منابع آب زیرزمینی و استفاده از پسآب تصفیه شدة شهری در بخش کشاورزی برای نواحی شهری و روستایی پیشنهاد شده است.
بررسی قابلیت های ژئوتوریستی ناحیه ی مرنجاب
حوزه های تخصصی:
تحلیل مقایسه عملکرد شبکه های عصبی مصنوعی و مدل های رگرسیونی پیش بینی رسوب معلق : مطالعه موردی : حوضه آبخیز اسکندری واقع در حوضه آبریز زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های حائز اهمیت در مدیریت محیط در ژئومورفولوژی کاربردی حل مشکل برآورد رسوب یک سیستم رودخانه ای میباشد. هدف این مطالعه ارزیابی عملکرد مقایسه ای دونوع شبکه عصبی مصنوعی (مدل ژئومورفولوژیکی و مدل غیر ژئومورفولوژیکی) و دو نوع مدل رگرسیونی (مدل توانی ومدل غیر خطی چندگانه) برای پیش بینی بار رسوب معلق حوضه اسکندری در حوضه آبریز زاینده رود میباشد. مدل ها براساس آمار 104 حادثه وقوع همزمان ثبت شده دبی و رسوب طراحی شده اند. پارامترهای ژئومورفولوژیکی بکار رفته در مدل های مزبور شامل: نسبت ناهمواری، ضریب شکل و تراکم زهکشی می باشند. شبکه های عصبی مصنوعی طراحی شده از نوع انتشار برگشتی چهار لایه است. بهترین نتایج پیش بینی مربوط به روش شبکه عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی با ضریب تبیین معنی دار 98/0 و جذر میانگین خطای 49/4 در مقایسه با روش شبکه عصبی مصنوعی طراحی شده بر اساس آمار جریان با مقادیر ضریب تبیین 96/0 و خطای35/5 میباشد. عملکرد روش های رگرسیونی با ضریب تبیین 893/0 و خطای66/8 برای روش چند متغیره غیرخطی ومقادیر ضریب تبیین 814/0 و خطای برآورد 05/15 برای روش غیر خطی ساده توانی ضعیف تر از شبکه های عصبی مشاهده گردید. تفاوت فاحش در شاخص های ارزیابی مدل های شبکه عصبی مصنوعی نسبت به روش های رگرسیونی در عملکرد مناسب آنها برای تعداد کم نمونه های مدل میباشد. بنابراین شبکه های عصبی مصنوعی به خصوص شبکه های ژئومورفولوژیکی به عنوان یک ابزار قوی پیش بینی شایسته بار رسوب یک سیستم پیچیده رودخانه ای معرفی میشوند.
مطالعه میانگین الگوهای همدیدی براساس رخداد غلظت های مختلف آلاینده CO در فصول تابستان و پاییز در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تهران یکی از شهرهای آلوده جهان است. تردد بسیار زیاد خودرو در کلان شهر تهران، همراه با وجود کارخانجات متعدد و موقعیت خاص جغرافیایی آن، سبب شده است که آلودگی هوا از چالش های جدی زیست محیطی و شهرنشینی در تهران محسوب شود. مهم ترین آلاینده گازی شکل در تهران، گاز خطرناک منواکسید کربن (CO) است. در این مقاله، ابتدا غلظت آلاینده گاز CO طی دوره آماری 2006-2001، برای ماه های تابستان و پاییز به پنج گروه مختلف طبقه بندی شد. سپس با استفاده از داده های روزانه تحلیل مجدد مرکز محیطی (NCEP) در ساعت 00UTC و به صورت روزانه برای شش ماه از سال، میدان های فشار سطح دریا و ارتفاع ژئوپتانسیل 500 میلی باری در نقاط شبکه ای برای هر گروه تهیه گردید. آن گاه نقشه های میانگین هر یک از پنج گروه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی این الگوها نشان دادند که میانگین الگوهای همدیدی در زمانی که شاخص استاندارد آلودگی هوای تهران در شرایط پاک و سالم است، تفاوت عمده ای با شرایط ناسالم و بسیار ناسالم دارد. استقرار سامانه پرفشار بر روی خزر، عبور ناوه ها و یا استقرار جریان های مداری تراز میانی جو سبب کاهش آلاینده های هوای تهران می گردد، در حالی که استقرار کم فشار حرارتی در بخش های جنوب شرقی دریای خزر و زبانه پرفشار در جنوب رشته کوه البرز همراه با تقویت پشته ارتفاعی تراز میانی جو شرایط لازم را برای افزایش پتانسیل آلودگی هوای تهران فراهم می آورد. این شرایط برای الگوهای تابستانی و پاییزی در حالت کلی مشابه است، هرچند که الگوهای همدیدی روی ایران در تابستان و پاییز تفاوت های اساسی دارند.
بررسی تداوم روزهای یخبندان در ایران، با استفاده از مدل زنجیره مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهم آب و هوایی که در طی دوره سرد سال در بیشتر مناطق کشور بروز می کند، پدیده سرما و یخبندان است. برای مطالعه و بررسی تداوم روزهای یخبندان در ایران زمین از مدل زنجیره مارکوف، مرتبه های یک و دو و سه حالته (یخبندان و غیریخبندان) بهره برده شد. با استفاده از این مدل، ماتریس فراوانی و ماتریس احتمالات انتقال برای یک دوره 15 ساله (2005-1991) از ماه اکتبر تا ماه مه در 58 ایستگاه مورد مطالعه محاسبه گردید. سپس وابستگی روزهای یخبندان و غیریخبندان به یکدیگر، به همراه ایستایی و همگنی مکانی آنها مورد آزمون قرار گرفت و نتایج در قالب نقشه های پهنه بندی تداوم های مختلف در گستره ایران زمین فراهم گردید. از مهم ترین نتایج به دست آمده می توان به این موارد اشاره کرد: الف) وقوع روزهای یخبندان در گستره ایران زمین، به جز نواحی شمالی و جنوبی کشور که عموماً فاقد یخبندان اند، ویژگی زنجیره مارکوف را دارا هستند. به عبارت دیگر، تداوم روزهای یخبندان در ایران تصادفی نیست بلکه وقوع روز یا روزهای یخبندان به شرایط اقلیمی روزهای گذشته وابسته است. ب) وقوع یخبندان های دو ماه اکتبر و مه، که به ترتیب به یخبندان های زودرس پاییزی و یخبندان های دیررس بهاری مشهور هستند، دارای ویژگی زنجیره مارکوف مرتبه اول دوحالته اند؛ یعنی وقوع یخبندان فقط به شرایط اقلیمی روز گذشته مرتبط است. به عبارت دیگر، حاکمیت با تداوم های دو روزه است. ج) توزیع فضایی تداوم های دو روزه در گستره ایران زمین در ماه اکتبر محدود به نواحی مرتفع غرب، شمال غرب و شمال شرق ایران است، در حالی که این نوع از تداوم در ماه مه فقط در نواحی مرتفع شمال غربی ایران مشاهده می شود. د) ماه های نوامبر، دسامبر، ژانویه، فوریه، مارس و آوریل ماه هایی هستند که به نسبت های متفاوت، با تداوم های دو یا سه و چهار روزه مواجه اند. از این رو آزمون های آماری نشان می دهند که ویژگی زنجیره مارکوف وقوع روزهای یخبندان ایستا از زمان هستند.
تحلیل هم زمانی و هم مکانی روزهای بارش در استان کردستان
حوزه های تخصصی:
شواهد فعالیت های یخچالی در ارتفاعاتی خارج از محدوده ی شیرکوه
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییرات مکانی پرفشار جنب حاره در بارش های تابستانه نیمه جنوبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"به منظور شناسایی ارتباط مکانی سیستم پرارتفاع جنب حاره با بارش های تابستانه نیمه جنوبی ایران، داده های بارش روزانه ایستگاه های سینوپتیک نیمه جنوبی ایران در دوره 1987 تا 2005 مورد بررسی قرار گرفت و شش دوره بارش فراگیر انتخاب گردید. بعد از بررسی نقشه فشار سطح زمین و ارتفاع ژئوپتانسیل در ترازهای 700، 500 و 300 هکتوپاسکال در روزهای بارش انتخاب شده، دو الگوی متفاوت شناسایی گردید. در الگوی نوع اول، در نتیجه حرکت چرخندی سیستم موسمی، رطوبت اقیانوس هند و دریاهای مجاور به سطوح پایین تروپوسفر انتقال می یابد. در سطوح میانی، ناوه غربی به سمت نیمه جنوبی ایران گسترش یافته و سبب عقب نشینی زبانه پرارتفاع جنب حاره به عرض های پایین می شود. همچنین محور زبانه پرفشار جنب حاره تقریبا به حالت غربی - شرقی قرار می گیرد. در بارش های این الگو حداکثر کاهش ارتفاع ژئوپتانسیل به ترتیب در ترازهای 300 و 500 هکتوپاسکال اتفاق می افتد و به علت تضعیف سیستم جنب حاره در سطوح میانی تروپوسفر ضخامت لایه همرفت تا تراز 500 هکتوپاسکال ادامه می یابد. در الگوی نوع دوم، سیستم موسمی به سمت ناحیه مطالعه ما گسترش یافته و همراه با نزدیک شدن کم فشارهای موسمی بارش های شدیدی رخ داده است.
در این نوع الگو ناوه جریانات غربی به سمت حوضه دریای مدیترانه گسترش یافته و سبب عقب نشینی زبانه پرارتفاع جنب حاره به سمت شمال آفریقا می شود و هسته پرارتفاعی از آن جدا شده و بر روی ایران باقی می ماند. در چنین شرایطی سیستم پرارتفاع به لایه های بالاتر انتقال می یابد و شرایط برای صعود هوای مرطوب موسمی و ایجاد بارش های همرفتی ایجاد می شود. در بارش های این الگو حداکثر کاهش ارتفاع ژئوپتانسیل در تراز 700 هکتوپاسکال رخ داده و ضخامت لایه همرفت نسبت به الگوی اول کمتر بوده و تا بالاتر از تراز 700 هکتوپاسکال می رسد"
تاثیر جهت دامنه های کوهستانی ایران بر تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ کواترنر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عواملی که بر ارتفاع خط تعادل آب و یخ اثر می گذارد، مقدار انرژی دریافتی از خورشید است که به عوامل متعددی، از جمله زاویه تابش، عرض جغرافیایی، مقدار و جهت شیب دامنه ها و ... بستگی دارد. در این جا کوشش شده است با استفاده از زاویه تابش خورشید و روابط فیزیکی، میانگین انرژی دریافتی روزانه در طی سال بر سطوح ارضی، در هر مقدار شیب و در هر جهت جغرافیایی محاسبه شود. در مرحله بعدی، با در نظر گرفتن دمای ثابت صفر درجه سانتی گراد (برای برآورد برف مرز دایمی) و دمای پنج درجه (در برآورد ارتفاع خط تعادل آب و یخ) و مقایسه ( comparative ) مقدار انرژی دریافتی سطوح ارضی که شیب یکسان، ولی جهت جغرافیایی مخالف هم دارند، تفاوت مقدار انرژی دریافتی از خورشید آنها برآورد گردید و سپس مقدار تفاوت انرژی به تفاوت ارتفاعی تبدیل شد؛ و به این ترتیب، تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ در سطوح ارضی مختف به دست آمد. هر چند اعداد برآوردی ارتفاع برف مرز دایمی و خط تعادل آب و یخ، رقوم ارتفاعی هستند که با ارتفاع کنونی بسیاری از ناهمواریهای ایران منطبق نیستند، ولی با توجه به پایین بدن ارتفاع برف مرز دایمی و خط تعادل آب و یخ دورههای یخچالی کواترنری، می توان نتایج حاصله را به گذشته نیز تعمیم داد. از بررسی به عمل آمده، می توان چنین نتیجه گرفت: 1- در صورتی که افت محیطی دما، در هر صد متر افزایش ارتفاع 48 صدم سانتی گراد باشد، با کاهش 5 درجه تا 12 درجه سانتی گراد دمای ایران زمین در دوره کواترنری، ارتفاع برف مرز دایمی 1042 تا 2500 متر پایین تر از ارتفاع برآوردی بوده است؛ 2- بیشترین تاثیر جهت شیب سطوح ارضی بر تفاوت ارتفاعی خط تعادل آب و یخ، در دامنه هایی دیده می شود که امتداد کوهستانی آنها، غربی- شرقی باشد؛ 3- امتداد شمالی- جنوبی ناهمواریها، هیچ اثری بر تفاوت ارتفاع خط تعادل آب و یخ ندارد.
برآورد عمق و فاصلة مناسب زهکش های زیرزمینی بر اساس کیفیت زه آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش سنتی حاکم بر طراحی سیستم های زهکشی، اهداف زهکشی را منحصراً افزایش عملکرد محصول و بهبود شرایط محیط توسعة ریشه میداند و اثرات زیست محیطی طرح های زهکشی را مورد بررسی قرار نمیدهد. امروزه در نگرش جدید، اهداف کشاورزی و زیست محیطی توأماً در طرح های زهکشی مورد بررسی قرار میگیرند. عمق و فاصلة زهکش های زیرزمینی از پارامترهای مهم در طراحی سیستم های زهکشی میباشند که تعیین مناسب آنها در عملکرد مطلوب سیستم زهکشی نقش مهمی را ایفا میکند. در این تحقیق از مدل آزمایشگاهی و مدل عددی Visual MODFLOW جهت شبیه سازی جریان آب و انتقال نمک به سمت لوله های زهکشی استفاده گردیده و تأثیر عمق و فاصلة زهکش ها بر مقدار و کیفیت زه آبها در هر دو مدل مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس داده های حاصل از مدل آزمایشگاهی و شبیه سازی عددی جریان برای عمق ها و فواصل مختلف زهکش ها، رابطه ای ارائه و واسنجی گردیده است که بر مبنای آن شاخص های کیفیت شیمیایی زه آب (EC و TDS) میتوانند با توجه به عمق و فاصله زهکش ها، بار هیدرولیکی، میزان تغذیه و مقادیر شاخص های شیمیایی جریان ورودی تغذیه کننده و آب زیرزمینی تعیین شوند. صحت سنجی این رابطه با مقایسه بار هیدرولیکی حاصله با مقادیر مشاهداتی به ازای استقرارهای مختلف زهکش ها بر اساس دو شاخص آماری جذر میانگین مربعات خطا (RSME) و ضریب تعیین (R2) انجام پذیرفت که مقادیر میانگِین به دست آمده برای این شاخص ها به ترتیب برابر 154/0 سانتی متر و 994/0 دقت قابل قبول آن را نشان داد
بررسی پتانسیل های اقلیم توریستی استان سمنان با استفاده از شاخص دمای معادل فیزیولوژی (PET)
حوزه های تخصصی:
ایران از لحاظ تنوع گردشگری در دنیا جزو پنج کشور برتر محسوب می شود، لذا آگاهی از جاذبه ها و توان های طبیعی بویژه اقلیمی در گستره ی جغرافیایی ایران از اهمیت به سزایی برخوردار است. در این پژوهش جهت بررسی پتانسیل های اقلیم توریستی استان سمنان با به کارگیری شاخص (PET) از پارامترهای اقلیمی متوسط دمای خشک، متوسط رطوبت نسبی، متوسط سرعت باد، متوسط فشار بخار و میزان ابرناکی ایستگاه های سینوپتیک سمنان، گرمسار، شاهرود و بیارجمند طی دوره آماری (2004-1992) استفاده شده است. نتیجه این بررسی نشان می دهد که ماه می همه ایستگاه ها و ماه اکتبر، ایستگاه های سمنان، شاهرود و گرمسار، ماه سپتامبر، شاهرود و بیارجمند، ماه آوریل در گرمسار و ماه ژوئن در بیارجمند از ماه هایی هستند که دارای بهترین شرایط از نقطه نظر اقلیم آسایش هستند و از اقلیم بسیار مناسبی برای توریسم برخوردارند. همه ایستگاه ها، در ماه های جولای و آگوست درجه ی متفاوتی از تنش گرمایی اندک تا متوسط حاکم است. همچنین همه ایستگاه ها طی ماه های ژانویه، فوریه، مارس و نوامبر از تنش سرمایی بسیار شدید تا متوسط برخوردار هستند.
هیدروژئولوژی و ژئومورفولوژی
حوزه های تخصصی:
پایش تغییر های تراز آبی در دریاچه هامون، مبتنی بر تحلیل سری زمانی تصاویر سنجش از دوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هامون، مهم ترین پهنه آبی داخلی ایران، در ناحیه بیابانی سیستان جای دارد و زیرساخت مناسبی را برای آن فراهم آورده است. در سیستان، حیات وابسته به هامون است و اهمیت این دریا در تمام ساختارهای زندگی مردم منطقه مشهود است. به علت اهمیت فراوان هامون، مسائل و نارساییهای آن نیز مهم است و توجهی دوچندان را طلب میکند. حفظ عرصه های آبی هامون و پایش دگرگونیهای آن، ازجمله این الزام ها است. این تحقیق با هدف پایش تغییر های تراز آبی در هامون، از طریق تحلیل سری زمانی داده های ماهواره ای و پیجویی علل و عوامل ایجابی آن انجام شده است. بدین منظور، سری زمانی تصاویری را که دارای مشابهت زمانیاند، از سنجنده های MSS, TM & ETM+ ماهوارة Landsat، در یک دورة سی ساله، با هدف آشکار سازی تغییر های تراز آبی پردازش کردیم؛ سپس با استفاده از عملیات پیمایشی مبتنی بر جمع آوری نقاط کنترل زمین (GCP) از بستر خشکیدة دریاچه، اندازه گیری مستحدثات درون دریاچه و جمع آوری دیگر داده های میدانی؛ و به منظور تعیین مقدار تغییر در تراز آبی و تعیین علت های شکل گیری آن، یافته ها را بازپردازش و تحلیل کردیم. نتایج به دست آمده از این بررسیها، تغییر در عرصه های آبی هامون را- که به زیان بخش ایرانی (هامون صابری) و به نفع بخش افغانی (هامون پوزک) است- تأیید میکند. مقایسة عرصه های آب گیریشدة هامون در دو مقطع زمانی 1355 و 1384 با ارتفاع آبی برابر، و بهره گیری از قانون ظروف مرتبط، مؤید کاهش مساحت دریاچه به 357 کیلومتر مربع (10.6%-) است. توزیع فضایی این کاهش، یکسان نبوده و در بخش ایرانی آن (هامون هیرمند)، 777 کیلومتر مربع از عرصة آبی کاسته شده است؛ در حالیکه عرصة جدیدی به مساحت 492 کیلومتر از بخش های غیر آب گیر هامون پوزک در افغانستان، آب گیر شده است. پویش علل و عوامل شکل گیری این رویداد، تغییر در بستر هامون از طریق افزایش ارتفاع را تأیید میکند که حاصل از انباشت رسوب های بادی به واسطة احداث موانع در مسیر حرکت طوفان های شن است. این موانع با هدف های عمرانی (جاده و دیوار ساحلی ) احداث شده اند؛ اما بیتوحهی به مسائل زیست محیطی در احداث آن، تبعاتی مانند جلوگیری از حرکت طوفان های شن و انباشت آن در بخش های جنوبی هامون را به دنبال داشته است.
بررسی اثرات احداث و بهره برداری از سد 15 خرداد
حوزه های تخصصی:
آلودگی زیست محیطی؛ تهدید آینده ی خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
مطالعه خشکسالی های کوتاه مدت شهرستان زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"شهرستان زاهدان با توجه به موقعیت جغرافیایی و قرارگیری در عرض های پایین و دور بودن از محدوده اثر سامانه های مدیترانه ای نسبت به سایر نقاط کشور از رطوبت کمتری برخوردار است و در نتیجه همواره با خطرات و عوارض ناشی از خشکسالی مواجه می باشد؛ به خصوص خشکسالی پی در پی چند سال اخیر خسارات فراوانی را به محصولات زراعی و باغی منطقه وارد ساخته است. بر اساس شاخص SPI معرفی شده توسط مک کی، منطقه در 50 درصد موارد باخشکسالی مواجه است. این تعریف استثنایی و نادربودن رخداد خشکسالی را زیر سوال می برد، بنابراین برای سازگاری بیشتر این شاخص با واقعیت های موجود، اگ نیو شاخصSPI مک کی را اصلاح نمود.
لذا به منظور بررسی خشکسالی های شهرستان زاهدان از شاخص SPI سه ماهه اصلاح شده توسط اگ نیو برای یک دوره شانزده ساله در طی سال زراعی 70-1369تا 85-1384 به صورت ماهیانه برای پنج ایستگاه هواشناسی شامل ایستگاه های زاهدان، نصرت آباد، قطار خنجک، نیک محمدآباد و لادیز استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که SPI کوتاه مدت (سه ماهه) به تغییرات بارندگی ماهانه سریعا پاسخ می دهند. بنابراین می توانند کاهش بارندگی ماهانه را به خوبی نمایش دهند. بنابراین در کشاورزی و زراعت های مختلف یکساله می توان از نتایج آن استفاده نمود. با توجه به طبقه بندی اگ نیو، می توان به یکسان نبودن رخ داد شدت های خشکسالی در ایستگاههای مختلف درشهرستان زاهدان پی برد. به طوریکه بیشترین فراوانی شدت خشکسالی ها مربوط به خشکسالی های متوسط بوده است. نقشه های پهنه بندی شدت های خشکسالی نشان می دهد که قسمت های شرقی و مرکزی شهرستان بیشتر از قسمت های غربی از خشکسالی متاثر می شوند"
پهنه بندی ایران بر مبنای دماهای حداقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دماهای حداقل در ایران، بر مبنای آمار چهل ساله 44 ایستگاه سینوپتیک، با استفاده از روش ها و تکنیک های آماری، از جمله تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون مقایسه های چندگانه بونفرونی و معادله های رگرسیون چندگانه، مطالعه شد و بر مبنای تحلیل خوشه ای ( CA )، سطح ایران از نظر دماهای میانگین حداقل با استفاده از قابلیت های نرم افزارهای GIS ، به صورت سالانه و فصلی پهنه بندی گردید. همچنین برای میان یابی و برآورد نقطه ای تغییرات مکانی در قالب نقشه های دما و ضریب تغییرپذیری از روش کریجینگ استفاده شد. نتایج تحقیق، چهار پهنه متفاوت دمایی میانگین حداقل سالانه را برای کشور مشخص کرد که بررسی نقشه سالانه و نقشه های پهنه بندی فصلی، نقش عرض جغرافیایی را در توزیع دماها، بخصوص در نوار ساحلی جنوب بخوبی نشان می دهد، اما در سایر نقاط، بویژه منطقه شمال غرب و زاگرس، نقش ارتفاع بارزتر است. آزمون های آماری از جمله تجزیه و تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون مقایسه های چندگانه بونفرونی، درستی پهنه بندی ها را تأیید می نمایند. از سوی دیگر، مقادیر انحراف معیار و تغییر پذیری دماهای صبحگاهی در مناطق مرتفع بیشتر از مناطق پست است. مقایسه ضرایب β استاندارد، مدلهای رگرسیون چندگانه و نیز ضرایب همبستگی نشان می دهد که در تمام فصول و همین طور در طول سال، نقش ارتفاع در کنترل دماهای صبحگاهی، بیشتر از عرض جغرافیایی است. همچنین، بررسی ضرایب تعیین (2 r ) معلوم می دارد که نقش تلفیقی این دو عامل، ضمن آنکه در کل بسیار چشم گیر است، در توجیه تغییرات دماهای صبحگاهی زمستانه، بیشتر از دماهای تابستانه است. به عبارت دیگر، عوامل محلی ( عرض جغرافیایی و ارتفاع ) در کنترل دماهای حداقل دوره سرد سال نقش بیشتری دارند. در سطح کشور بین مقادیر ارتفاع و عرض جغرافیایی از یک سو و دماهای میانگین حداقل و حداقل مطلق سالیانه و فصلی از سوی دیگر، روابط معنی دار و معکوس در سطح01/0 مشاهده می شود. ضرایب رگرسیونی نشان می دهد که مقدار گرادیان دماهای میانگین حداقل سالانه در کشور، 9/5 درجه سانتیگراد کاهش در هر کیلومتر و بیشترین گرادیان فصلی مربوط به فصل پاییز به میزان 7/6 درجه سانتیگراد کاهش در هر کیلومتر بوده است.
تحلیل احتمالاتی شدت- مدت خشکسالی در استان تهران با استفاده از توابع مفصل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای تحلیل و مدیریت ریسک خشکسالی در یک ناحیه، اطلاعاتی لازم است که از مهمترین آنها بررسی فراوانی ویژگی شدت- مدت خشکسالی است. با توجه به همبستگی بالای این دو عامل بایستی از ابزاری استفاده شود که میزان ارتباط و تأثیراتی که در تحلیل خشکسالی دارند را نمایان سازد. در این تحقیق از طیف متنوعی از توابع مفصل برای این منظور استفاده شده است و برای ارائه روش شناسی مربوط نیز از شش ایستگاه در سطح استان تهران و شاخص بارندگی استاندارد شده ((SPI سه ماهه استفاده گردید. در ادامه ضمن برآورد ارقام شدت- مدت و فراوانی برای ایستگاه ها، مقایسه بین آنها نیز انجام گردید. نتایج نشان داد که بر اساس شاخص SPI، مقادیر شدت- مدت و فراوانی در ایستگاه های مورد مطالعه از شباهت نسبی برخوردار هستند و این امکان را فراهم آورد که بتوان آنها را بطور استانی ارائه نمود. تحلیل های فوق براساس آستانه های خشکسالی نیز انجام شد، که کاربردی شدن بیشتر نتایج و بخصوص امکان تولید سناریوهای خشکسالی را فراهم میآورد
نقش ویژگی های ژئومرفولوژیک و ساختاری برآمایش منطقه فسا
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ انقلاب های متعددی در حوزه ی نظامی اتفاق افتاده است که در نتیجه ی این انقلاب ها ماهیت جنگ ها اساساً تغییر کرده است. از این رو در مورد وقوع چنین انقلاب هایی در امور نظامی در میان متخصصان و صاحبنظران نوعی توافق نسبی قابل مشاهده می باشد، لیکن مباحث اساسی بر سر انقلاب اخیر در امور نظامی است که بسیار مورد مناقشه قرار گرفته و اتفاق نظر اندکی حتی در میان طرفداران سرسخت آن وجود دارد. این مناقشه مربوط به موجودیت و نیز چیستی و چگونگی این انقلاب نظامی است. مباحث عمومی راجع به انقلاب اخیر در امور نظامی از زمان فروپاشی شوروی و ورود آمریکا به منطقه خلیج فارس جهت جنگ علیه عراق شروع شد. آمریکا در آستانه ورود به جهان تک قطبی جهت اثبات قدرت سیاسی و نظامی خویش ، به روش های مختلفی نظیر تئوریزه کردن مباحثی مانند «نظم نوین جهانی»، «پایان تاریخ» و «برخورد تمدن ها» متوسل شد که به نظر می رسد تئوری «انقلاب در امور نظامی» نیز در راستای دستیابی به این اهداف طرح ریزی شده باشد و از این طریق جنگ خلیج فارس به رهبری آمریکا توسط محافظه کاران آمریکایی به راه انداخته شد