فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
طرحی در هندسه تراژدی با تکیه بر تراژدی سیاوش در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
ارسطو درباره فن شعر، انواع آن و اهدافیکه از هر یک انتظار میرود سخنانیدقیق ابراز کرده است که امروزه علیرغم باورهایمتنوع و متفاوت در این قلمرو، هم چنان از اهمیت و ارزشیوالا برخوردار است. یکیاز مباحثیکه او با تکیه و تمرکز بسیار بدان پرداخته است، مقوله تراژدیاست. در نگاه او تراژدیدر فضاییسرشار از هم دردیو هراس که حاصلش پالایش از احساسات منفیو تزکیه نفس است بانجام میرسد. در این مقاله در مورد سایر دستاوردهایداستان با تکیه بر داستان سیاوش در شاه نامه سخن به میان خواهد آمد و نیز ساختاریسه گانه که در بسیاریاز تراژدیهایمشهور جهان به تکرار آمده است معرفیخواهد شد. در پایان نیز نتایج بدست آمده از ساختار و هندسه متداول در تراژدیها مورد بحث قرار خواهد گرفت.
قاضی نظام الدین اصفهانی و هم سخنی با شاعران پارسیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دست یابی به سرچشمه مضامین شعری سرایندگان، و نشان دادن تاثیر و تاثر آنان از یک دیگر اگر چه کاری است ارجمند ولی به سبب همانندی اندیشه های بشری سخت دشوار می نماید. در این میان آن چه دیریاب است اما ناممکن نیست، نمودنِ همسان اندیشی ها و همسان سرایی هاست.در مقاله «قاضی نظام الدین اصفهانی و هم سخنی با دیگر شاعران پارسیگو»، نگارندگان پس از مقدمه ای کوتاه در بیان مسلماتِ زندگی و آثار این دانشورِ ادیب و شاعر ذولسانین اصفهان در قرن هفتم هجری، با استناد به دست نویس هایآثارِ او نمونه های گونه گون تاثیر و تاثر این شاعر را در آثار منظوم فارسی نشان داده و کوشیده اند مضامینِ مشترک شعر عربی و فارسیِ او را با شاعران پارسی گو بیابند.
مقایسه شیوه شاعران سبک اصفهانی و سبک هندی در میزان رویکرد به شعر سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شگردهای مطرح در گستره سبک شناسی، مقایسه آثار ادبی مشابه با هم در دوره های گوناگون تاریخی است که نتیجه این شباهت ها و تفاوت ها، رمز و راز برتری شاعری بر دیگری و نیز میزان تأثیرگذاری های زبانی و تاریخی و فرهنگی بر متن ادبی، نشان خواهد داد. با نگاهی گذرا به اشعار سبک هندی و اصفهانی، به وضوح می توان گرایش فزاینده سرایندگان آن ها را در به کارگیریِ شگردها و فنون شاعری نسبت به پیشینیان دریافت. فنون و ابزاری که در جنبه های مختلف (فرمی و محتوایی) سبب فاصله گیری گفتار سراینده بر روی زنجیره زبان، از هنجار و زبان معیار و نزدیکی آن به زبان ادب و شعر می شود. در این راستا، تعیین سبک یک شاعر نیز، تشخیص و شناسایی همین ابزارها و شگردها در بسامد است که از شاعری به شاعر دیگر متفاوت هست و این چنین است که سبک های فردی به وجود می آید . بر این اساس، باید گفت که تفاوت اصلی شیوه شاعران سبک اصفهانی و هندی در میزان رویکرد شاعران این روزگاران به شعر شاعران و مضمون های مرسوم ادبی ( motiv ) در سبک عراقی رایج در ایران است. بیدل به عنوان سرآمد سبک هندی می کوشد که تحت تأثیر سبک اصفهانی نباشد (نظریه اضطراب تأثیر)؛ به گونه ای که این رویکرد در برابر شاعران سبک عراقی با شدّت کمتر و در برابر امثالِ صائب با شدّت بیشتر، صورت گرفته است.
رودکی و چاوسر (عنوان عربی: رودکی وتشوسر)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، درباره موضوع های مشترکی که در آثار ابوعبدالله رودکی و جفری چاوسر وجود دارد، جداگانه از طریق مقارنه و گاه توارد تحقیق شده است.هر دو شاعر در روزگار نسبتا ناآرامی به سر می بردند ولی در محیطی که کار می کردند، آرامش نسبی داشتند و به همین دلیل در شعرشان وجوه شادی و نشاط فراوان یافت می شود.از موضوع های دیگری که دو شاعر به آن توجه داشته اند، «مرگ» است.رودکی و چاوسر بر شاعران پس از خود تاثیرهای زیادی گذاشته اند.حوزه تاثیر رودکی حتی تا روزگار معاصر ادامه یافته ولی اوج تاثیر چاوسر تا حدود سیصد سال بیشتر نیست.هر دو شاعر مرثیه می سرایند و مرثیه های آنها تاثیرگذار بوده است.از وجوه افتراق این دو شخصیت، زبان آنها است.زبان رودکی پس از هزار سال برای فارسی زبانان مفهوم است ولی زبان چاوسر چنین نیست و باید برای نسل امروز ترجمه شود. دیگر اینکه رودکی از خود جوشیده و از پیشینیان بهره نبرده، در صورتی که چاوسر به طور یقین تحت تاثیر شخصیت های پیش از خود، چون پترارک، بوکاچو و دانته بوده است.چکیده عربی:یلقی هذا المقال الضوء علی الموضوعات المشترکة الموجودة فی نتاجات أبی عبدالله رودکی، وجیفری تشوسر. وذلک لأن کلا الشاعرین عاشا فترة لم تکن تخلو من الاضطرابات؛ غیر أنهما کانا یتمتعان بنوع من الهدوء فی بیئتهما، ما أدی إلی کثرة وجوه السرور، والنشاط فی شعرهما.والموت یعتبر من الموضوعات المشترکة بین الشاعرین، کما أنهما ینظران إلی الموت بنظرة واحدة إلی حدّ ما؛ بالإضافة إلی الصبغة الفلسفیة الموجودة فی نتاجاتهما عند الحدیث عن الموت. وکلا الشاعرین یتطرقان مضمون المراثی، وهی ذات تأثیر. کما قصد کلاهما بلاط الأمراء، وعاشا معتمدین علی الصلات التی حصلا علیها.
نفوذ سیاسی و فرهنگی و لغوی ایرانیان
حوزه های تخصصی:
دو شاعر دیریاب: خاقانی شروانی و ابوتمام طائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دست کم از آغاز سده ی دوم هجری در بازار نقد ادبی عرب بحثی پیرامون اینکه آیا شعر باید از دانش، فلسفه و اندیشه به دور باشد یا اینکه مانعی در بهره گیری شاعر از آن نیست، به وجود آمده است. پیش از آشنایی مسلمانان با دانش و فلسفه ی سرچشمه گرفته از تمدن و فرهنگ یونان، ایران و هند ، چنین بحثی مطرح نبود اما آن گاه که برخی شاعران نو گرای عباسی خواستند به هنر خود رنگی از دانش و اندیشه ببخشند ، در حوزه ی نقد ادبی این عصر، برخی سخن سنجانِ پای در بند سنت ادبی عرب، با این پدیده از سر ناسازگاری در آمدند. این امر زمانی به صورت یک درگیری کامل نقدی در آمد که ابو تمام از شیوه ی یاد-شده در تئوری و در عمل، بهره گرفت. از همان زمان این شیوه همواره پیروان و مخالفانی داشته است. دعوای میان این دو گروه در واقع در گیری میان هواداران سنت و مدرنیته در حوزه ی ادب، هنر در جامعه ی عصر عباسی بوده است. در ادبیات فارسی شعر خاقانی بیش ترین همانندی را با شعر ابو تمام دارد؛ او نیز باور داشت که شاعر نباید به گونه ای سخن بگوید که همگان در یابند و برای درک سخن شاعر، این خواننده است که باید بر آگاهی خود بیافزاید. از این رو سروده های ابو تمام و خاقانی به دیر یابی زبان زد گشته است. فهم این سروده ها نه برای توده ی مردم بلکه همواره برای بسیاری از فرهیختگان ادبی نیز دشوار بوده است. شیوه ای که این دو سراینده ی هنرمند طرح آن را ریختند، در ادبیات فارسی و عربی پایه گذار مکتبی شده که آن را «مکتب فنی» نامیده اند. در این شیوه با بهره گیری از ابزار های زیبا شناختی و اندیشه های ناب علمی، سخن دیر آشنا و دیگر گون جلوه می کند. در جستار پیش رو به آن دسته از ویژگی های سروده های ابو تمام و خاقانی می پردازیم که سبب شده برای همگان آسان یاب و قابل درک نباشد. دیر یابی سروده های ابو تمام و خاقانی، گاه پیامد شکل و قالب سخن این دو هنرمند فرمالیست است و گاه به حوزه ی معانی و ابداع درون مایه های شگفت و بهره گیری از معانی فلسفی، منطقی، اشاره های تاریخی و افسانه ای و... در شعر آن ها بر می گردد.
طنزپردازی مظفرالنواب و علی اکبر دهخدا (عنوان عربی: الفکاهة عند مظفر النواب وعلی أکبر دهخدا)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به موقعیت سیاسی، جغرافیایی و دینی مشابه ایران و عراق، این دو کشور، طی قرن بیستم، سرنوشت مشترکی داشته اند و به عنوان کشورهای نفت خیز همیشه مورد طمع بیگانگان و کشورهای غربی بوده اند. در طول قرن گذشته، همزمان با وقوع تحولات بی سابقه در عرصه جهانی، به ویژه جنگ جهانی اول و دوم و تبعات آن بر روی کشورهای خاورمیانه، رفته رفته، قشر روشن فکر این جوامع درصدد انتقاد از وضعیت سیاسی حاکم بر این کشورها و شرایط اجتماعی مردم برآمدند که باعث شد نقد اجتماعی با مسایل سیاسی درهم آمیخته شود. در این میان، شاعران و ادیبان برجسته ای ظهور کردند که با دست مایه قرار دادن این موضوعات، پیامهای اصلاح گرانه خود را در قالبهای جدیدی به مخاطبان خود منتقل می کردند. از جمله این متفکران و ادیبان اصلاح طلب میتوان از مظفرالنواب ــ شاعر برجسته عراقی ــ و علی اکبر دهخدا ــ ادیب سرشناس ایرانی ــ نام برد.چکیده عربی:اشترک مصیر إیران والعراق طیلة القرن العشرین نظرا إلی حالاتهما السیاسیة والجغرافیة والدینیة المتشابهة ما أدی إلی طمع الأجانب والدول الغربیة فیهما دوما لکونهما من البلدان المنتجة للنفط. فمنذ القرن الماضی وتزامنا مع التطورات الدولیة خاصة الحربین العالمیتین وأثرهما علی بلدان الشرق الأوسط اتجه المثقفون شیئا فشیئا نحو توجیه الانتقادات إلی الوضع السیاسی السائد فی هذه البلدان وظروف الشعب الاجتماعیة ما أدی إلی اختلاط النقد الاجتماعی بالأمور السیاسیة وظهر أثناء ذلک کبار الشعراء والأدباء الذین استغلوا هذه الموضوعات لنقل رسالتهم الإصلاحیة إلی مخاطبیهم بأشکال أدبیة جدیدة.یمکننا أن نعتبر مظفر النواب الشاعر العراقی الکبیر وعلی أکبر دهخدا الأدیب الإیرانی الشهیر ضمن هؤلاء الإصلاحیین من الشعراء والأدباء.
دوران/ ملت سازی از راه درام: بررسی تطبیقی چشم اندازهای بلند ایبسن و علی نصیریان با نگاهی به پرگنت و بلبل سرگشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنریک ایبسن (1906-1828) فعالیت هنری را با نگارش نمایشنامه های تاریخی، و با تاثیر از جنبش ملی گرایانه موسوم به «ناسیونالیسم رمانتیک» در نروژ آغاز کرد. نمایشنامه یا «شعر دراماتیک» پرگنت (1867) نقطه اوج این مرحله از زندگی هنری اوست. علی نصیریان (- 1313) که در ایران بیشتر به عنوان بازیگر و ستاره سینما و تلویزیون شناخته شده است، در دهه های سی و چهل با تاثیر از اندیشه های ملی گرایانه دوره های پیش از خود – به خصوص دوران مشروطیت – ، ایده «نمایش ملی» را مطرح و آن را در آثارش دنبال نمود. این مطالعه مقایسه ای به بررسی چشم اندازها و اهداف ملی گرایانه این دو نمایشنامه نویس می پردازد. در این گفتار پرگنت به عنوان اثری که رویکرد ملی گرایانه متفاوت ایبسن را نشان می دهد، بررسی می شود. این اثر با نمایشنامه بلبل سرگشته (1335) مقایسه می شود؛ نمایشنامه ای که در آن نصیریان با بهره گیری از افسانه های بومی و عناصر فرهنگ عامه از جمله زبان، شعر و موسیقی، پویایی ویژه و نقش فعالی برای نمایش ملی ترسیم می کند.