فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
63 - 88
حوزه های تخصصی:
در ادبیات داستانی، راوی خود را در برابر جهانی مشترک با دیگران و در عین حال متفاوت می یابد. گاهی در نقاط مختلف دنیا، این تفاوت ها به شباهت هایی قابل درک تبدیل می شود. منطقه خاورمیانه با تاریخ پرآشوب خود می تواند ذهن مشابهی را برای روایتگران عصر حاضر ایجاد کند. این اشتراکات روحی در بیان روایت، گستره مناسبی برای پرداختن به پژوهش های تطبیقی است. این جستار با رویکردی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مکتب آمریکایی به کاوشی تطبیقی در روایت های «حین ترکنا الجسر» از عبدالرحمن منیف و «پیکر فرهاد» از عباس معروفی می پردازد. این روایت ها از ابتدای ارسال پیام فرستنده به مخاطب تا دریافت بافت های متفاوت گفتمانی، خواننده را به سوی درک مناسبات و ترکیب درونی اثر ادبی به منظور دست یابی به ساختار نهایی روایت ها هدایت می کنند. در این پژوهش با بررسی پی رفت ها و قاعده های مختص به زبان رمان ها وتقطیع ساختارهای سطح روایی، نشانه های حسی- ادراکی استخراج شده است. این نشانه ها در جریان سیّال ذهن روایتگران به کنش های قهرمان ها سمت و سو داده و منجر به کشف گفتمان های بوشی در نظام معنایی می شوند. نشانه های عینی که در گذر زمان به روزمرگی رسیده اند در فصل جدیدی از انفصال معنایی قرار می گیرند. ایجاد معناهای تازه و پیش تنیدگی ها و پس تنیدگی های زمانی دریافت های زیبایی شناسی را از خلال چاله های معنایی نمایان می کند. شوش گر ها با خروج از موقعیت های سلبی در جهت رسیدن به استعلای معنای بودن، توالی گفتمان بوشی را خلق می کنند. گفتمان های بوشیِ محصول جریان سیال ذهن روایگران در بُعدی حسی-ادراکی و نموداری پر جهش از سلب به ایجاب به خلق نشانه های جدید و متفاوت می پردازند.
نگاهی تطبیقی بر ادبیات مقاومت و پایداری در شعر قیصر امین پور و کمال ناصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱
158 - 184
حوزه های تخصصی:
بن مایه های ادبیات ملّت ها، بهترین شاخص برای آشنایی با نگرش و عقاید هر ملّتی است. از تقسیمات آثار ادبی ادبیات مقاومت و پایداری است که هیجان آور و پر شور در خدمت بشریت است و از لحاظ محتوایی نیز، در ادبیات اثرپذیر است. قیصر امین پور و کمال ناصر، از شاعران صاحب سبک و پرکار ایران و فلسطین هستند که مقاومت و پایداری اسلامی و مشکلات و دردهای مردم را با در نظر گرفتن اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تکیه بر اصول و مبانی دینی، به شیوه خود در اشعارشان مطرح نموده اند و مفاهیمی چون: وطن پرستی، ایثار، عشق به انسان و میهن، مقاومت و پایداری را به عنوان مهم ترین شاخصه های ادبیات مقاومت به مخاطبان القاء کرده اند. انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و اشغال فلسطین، در دهه های گذشته در محافل بین المللی مطرح بوده اند که شرح فرهنگ مبارزه دو کشور با معرفی عناصر اصلی مقاومت و پایداری، علاوه بر روشنگری و احیاء تفکّر ظلم ستیزی و عدالت خواهی، گامی مؤثر به سوی پیشبرد مناسبات دو کشور است. این پژوهش، ضمن بررسی آثار و سبک دو شاعر بزرگ معاصر به روش تحلیلی-توصیفی، برخی از شاخصه های مقاومت و پایداری را بررسی می کند. در شعر امین پور، ویژگی هایی چون: عاطفه صادقانه، زبان امروزی، گوناگونی موضوعات، پرداختن به مفاهیم با ارزش و اندیشه های نو موج می زند. شعر کمال، دربردارنده احساسات، درد و رنج های شخصی و مسائل اجتماعی و سیاسی زندگی وی و روایت رویدادهایی است که با چشم خویش دیده است. او در شعرش به دفاع از انسان های دردمند و آواره ای می پردازد که قربانی زورگویی ها و سیاست های اشغالگران و سرسپردگی حاکمان عرب گشته اند.
صورة الشرق والغرب فی قصتی "سفر أمینة العظیم" ل گلی ترقی و"سجّل: أنا لست عربیة" ل غادة السمان؛ دراسة مقارنة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحاول هذه الدراسة إلقاء الضوء على نقاط الاشتراک والافتراق فی رسم الکاتبتین الإیرانیة گلی ترقی والسوریة غادة السمان لصورة الشرق والغرب فی القصتین القصیرتین "سفر أمینة العظیمة" (سفر بزرگ امینه) لترقی و"سجّل: أنا لست عربیة" للسمان، للکشف عن نظرتهما إلى الذات الشرقیة والآخر الغربی. واعتمدت الدراسة إنجازات المدرستین الأمریکیة والروسیة فی الأدب المقارن حیث الترکیز على نقاط التشابه والاختلاف بین النصین المقارَنین. وبدا من خلال الدراسة أنّ تشابه ظروف الإنسان الاجتماعیة والثقافیة فی المجتمعین جعل النصین متشابهین. ویتجلّى عبر عقد مقارنة بین وضع الإنسان وخاصة المرأة فی المجتمعین الشرقی والغربی، أنّ الشرق فی القصتین مکانٌ للعنف والقمع الاجتماعی والسیاسی، فی حین یظهر الغرب ملجأ تلوذ به المرأة المضطهَدة من القمع الذی یمارَسُ ضدها. وما یمیّز النصّین فی ما یتعلّق بصورة الشرق والغرب لدى الکاتبتین هو أنّ غادة السمان تتناول فی قصتها الصورة المغریة للشرق لدى الإنسان الغربی، کما أنها تتناول أزمة الهویة لدى الإنسان العربی حیث یرى نفسه أمام ثقافتین مختلفتین، وهاتان النقطتان لم ترکّز علیهما گلی ترقی.
بررسی تطبیقی مؤلفه های مشترک آرمان شهری از منظر نظامی گنجه ای و توماس مور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
126 - 144
حوزه های تخصصی:
نوع بشر همواره در اندیشه تجربه بهترین سطح زندگی بوده است. از آنجا که این آرزو بر روی زمین هرگز محقّق نشده است، در تخیّل خود آن را ترسیم کرده است. این شهر خیالی، آرمان شهر یا یوتوپیا نام دارد و ساکنان آن، در سلامت جسمانی و روانی کامل بسر می برند. آرمان شهر در همه فرهنگ ها نمود دارد. در شرق، نظامی گنجه ای در دو اثر خود، اقبال نامه و خسرو و شیرین، با معرّفی شهرهای زیبایی و اَرمن، مدینه فاضله مورد نظرش را ترسیم کرده است و در غرب، توماس مور، در کتاب خود با عنوان یوتوپیا، از جزیره ای سخن گفته است که آرمانی و دست نیافتی به نظر می رسد. تطبیق دیدگاه های این دو شخصیّت ادبی، جنبه های مشابه و غیرمشابه آرزوهای مردمی که در دو فرهنگ متفاوت رشد کرده اند را به خوبی نمایان می سازد. در مقاله حاضر، با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی (مکتب آمریکایی)، ویژگی های مشترک آرمان شهر مورد نظر نظامی و مور بررسی شده است. به نظر می رسد در نگاه این دو شخصیّت، شهر آرمانی که دور از جوامع دیگر قرار گرفته است و دسترسی به آن آسان نیست، بر پایه فضیلت ها استوار شده است و خدامحوری و دین مداری در آن نمود برجسته ای دارد. ساکنان این شهر، به مال دنیا، خاصّه سیم و زر اهمّیّتی نمی دهند و از برافروختن آتش جنگ و فتنه بیزار هستند. همچنین، تعاون و یاری رساندن به یکدیگر در الویّت قرار دارد و شکار و کشتار حیوانات به قدر نیاز صورت می گیرد و زیاده روی در این امر، مذموم شمرده می شود.
اندیشه های رمانتیکی ژاله قائم مقامی با تکیه بر مباحث اسطوره ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نقش سازنده اساطیر در شکل گیری بنیادهای فکری جوامع بشری و نیز ضرورت تعمق انسان در هریک از جلوه های آن در طول زندگی به ویژه عصر معاصر بر همگان مبرهن و روشن است. اگرچه عصر حاضر به ظاهر عاری از اسطوره هاست، آن ها در ذهن انسان امروزی نیز جایگاه خود را یافته اند. شاعران در طرح و برجسته سازی اسطوره ها، نقش پررنگ تری نسبت به سایرین دارند. اسطوره و اسطوره سازی در شعر رمانتیک، جایگاه خاصی دارد، از میان مکاتب ادبی، مکتب رمانتیسیسم، اهمّیّت بیشتری به اسطوره ها می دهد. تأثیر نگاه رمانتیک بر نوع و میزان توجه شاعران معاصر به اسطوره و چگونگی بهره گیری آن ها از روایت های اسطوره ای، از مسائل مهمی است که باید درباره آن پژوهش شود. هدف این پژوهش تبیین نحوه به کارگیری مبتکرانه اسطوره و اسطوره پردازی، بر محور اندیشه رمانتیک در شعر ژاله قائم مقامی به روش توصیفی- تحلیلی است و نشان می دهد، کاربرد اسطوره ها در شعر ژاله براساس مبانی نظری مکتب رمانتیس م، قابل توجیه است. نتیجه پژوهش ناظر بر این است که ژاله، شاعر رمانتیک معاصر، در اشعارش بهره زیادی از گونه های اسطوره ای برده است؛ چنانکه اسطوره ها به سه شکل «بازآفرینی» «تغییر» و «تکرار»، در اشعار وی نمود یافته است.
معنای زندگی درآثار لئو تولستوی و معنادرمانی ویکتور فرانکل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
212 - 245
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با بررسی دیدگاه ویکتور فرانکل بنیان گذار مکتب لوگوتراپی (معنادرمانی) و تطبیق دادن آن با چهار رمان تولستوی، ویژگی های شخصیت سالم را بیان کرده ایم. تولستوی همچون فرانکل با به تصویرکشیدن روابط فرد با خویشتن در وهله نخست، درصدد تعریف و تبیین نوعی از خودآگاهی و سپس ترسیم شخصیت سالم در مکتب روان درمانی برآمده است. در پژوهش پیشِ روی با تحلیل و بررسی رفتارها و کنش های شخصیت های اصلی رمان ها و تطبیق دادن آن ها با ویژگی هایی که فرانکل درخصوص ارزش مداری زندگی برشمرده است، به بیانی ادبی از تأثیر ارزش مداری زندگی در دستیابی به شخصیت سالم رسیده ایم و در پاسخ به این پرسش که چه ویژگی های در شخصیت های اصلی رمان های تولستوی وجود دارد که با مشخصات اصلی انسان سالم موردنظر فرانکل قابل انطباق و هم پوشانی است؟ در شخصیت های رمان آنا کارنینا ارزش های سه گانه بیشتر از بقیه رمان ها تجلی یافته است، در رمان های رستاخیز و پدر سرگی و مرگ ایوان ایلیچ، ارزش های نگرشی پررنگ ترند و بعضی شخصیت های پویا درگذر زمان و علی رغم وقوع رویدادهای سلسله وار به شخصیت هایی سالم تبدیل شده اند؛ براین اساس و با توجه به مسئله بنیادین در پژوهش پیشِ روی به نظر می رسد ویژگی های قهرمانان رمان با آنچه فرانکل تعریف کرده است، انطباق و هم پوشانی دارد.
سردیة الأمکنة المغلقة فی شعر محمد عفیفی مطر؛ المقبرة والمقهی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
77-59
حوزه های تخصصی:
إذ اعتبرنا للبناء السردی فی النص الشعری المعاصر وحدةً متکاملةً تحمل الکثیر من عناصر وتقنیاتٍ خادمةٍ لصورته الفنیة، یملک بینها عنصر المکان أهمیةً قصوی فی تأطیر المادة السردیة وإقامة أواصر تجمع العناصر السردیة معطیاً لها مناخاً محدداً تفعل فیه وتعبر من خلاله عن وجهات نظر السارد الخاصة، ولاسیما المکان المغلق الذی لیس الیوم دیکوراً مهملاً فی مشهد العمل السردی بل یکون لوحده هدفاً ذا فاعلیةٍ نفسیةٍ واجتماعیةٍ تخرق جدران انغلاقه وتصل إلی مدلولٍ تنسجه کلماتٌ محددةٌ مع خصائصها الإیحائیة کما أن حضور الأمکنة المغلقة البارز فی شعر محمد عفیفی مطر یأتی بطابعها اللفظی الخاص والمنحصر فی فضاءاتٍ مغلقةٍ علی استیفاء التنظیم الدرامی للأحداث وتعمیق الحیاة الداخلیة للشخصیة المعنیة، ولکن قد یُنتج هذا الاندماج فی الداخل نتیجةً معاکسةً ویؤدی إلی المغامرة فی تجربة الخارج ثم انتشال تقابلاتٍ ضدیةٍ منها. تحاول هذه الدراسة بانتهاجها النهج الوصفی - التحلیلی أن تتناول سردیة الأمکنة المغلقة فی شعر محمد عفیفی مطر وعلی وجه الخصوص ترکز بینها علی مکانی "المقبرة" و"المقهی"؛ فیدل مجمل نتائجها علی أن المقبرة تنفرد بأبعادٍ ومقاساتٍ تمیز انغلاقها ومحدودیتها کمدلولها السردی الذی قد یومئ إلی ثنائیة الموت والبعث فی موقفٍ ثم یوحی بتقابل النفور والألفة فی مواقف أخری کما أن المقهی فی شعره یستطیع أن یکون ملاذاً تهرب إلیه الشخصیة حصولاً علی الأمان والاستقرار من أحداث الواقع الخارج المرة ویحدث ثنائیة التفضیة والتزمین أو یتحول إلی صراعٍ بین الذاتیة والعولمة.
نمادگرایی در شعر بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره معاصر به دلیل مشترکات فراوان بین دو فرهنگ ایرانی و عربی، می توان تشابه افکار و تصاویر و درنهایت مضامین شعری همسان را که البتّه در برخی موارد با دیدگاه های متفاوت همراه هستند، در آثار شعری شاعران دو ملّت به خوبی حس کرد. بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب بیاتی، به مثابه عضوی از جامعه ادبی خویش، نقش مهمّی در بازتاب تحوّلات سیاسی و اجتماعی ایفا کرده اند؛ امّا گاهی اوقات واقعیّت های جامعه، بنا به دلایلی همچون مناسب نبودن فضای سیاسی و اجتماعی، در سروده های آن ها به صراحت، بیان نمی شود؛ چراکه بیان این واقعیّت ها در برخی موارد با نهادهای سیاسی و اجتماعی در تقابل قرار می گرفت؛ از این رو، دو شاعران برای بیان دیدگاه های خویش از نماد استفاده کرده اند؛ لذا با توجّه به این اصل که ارزیابی درست ادبیّات ملّی و تبیین جایگاه آن در میراث فکری و ادبی بشریت جز با مقایسه ادبیّات ملّت ها میسّر نمی شود، نوشتار پیش رو در راستای غنابخشیدن به ادبیّات ملّی و نشان دادن ارزش های ادبی آن در کنار ادبیّات ملل مختلف، می کوشد تا با رویکردی توصیفی - تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی که دامنه پژوهش آن منحصر به تأثیر و تأثّر نیست، بلکه بر زیبایی های هنری تأکید دارد؛ کارکرد نماد را در شعر بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب بیاتی تحلیل کند. بررسی ها نشان می دهد نماد با تجربه های روحی و عاطفی این دو شاعر، پیوندی ناگسستنی دارد و بازتابی از سرخوردگی های هنرمند و شرایط سیاسی - اجتماعی روزگار آنان و راهی برای آشکارکردن زشتی ها و خفقان حاکم بر جامعه است.
بررسی تطبیقی گلستان سعدی و مقامات بدیع الزمان همدانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بدیع الزمان همدانی یکی از بزرگ ترین نویسندگان عصر عباسی، فنّ جدیدی را ابداع کرد که مورد توجّه نویسندگان و شاعران آن زمان و حتّی دوره های بعد قرار گرفت. این اقبال به فن ابتکاری بدیع الزمان، به زبان عربی محدود نشد و ادبای سایر زبان ها نیز به پیروی از بدیع الزمان آثار ارزشمندی را تألیف نمودند. ازجمله این آثار کتاب گلستان سعدی است. سعدی در تألیف این اثر بی بدیل تا حدود زیادی از مقامات عربی تأثیر پذیرفته، تا جایی که برخی از منتقدان، گلستان را در شیوه انشا نوعی مقامات دانسته و مقدمه آن را یک مقامه کامل به حساب آورده اند. مقاله حاضر درصدد است تا گلستان سعدی را به شکل تطبیقی با مقامات بدیع الزمان مقایسه کرده و موارد اشتراک و اختلاف میان آن ها را به شکل واضح بیان نماید. بر اساس نتایج به دست آمده، گلستان در دوازده مورد با مقامات بدیع الزمان مشترک و در شش مورد با آن متفاوت است. بدین ترتیب و با عنایت به وجود موارد مشترک بیشتر نسبت به موارد اختلاف، معلوم می شود که سعدی گلستان را به شیوه مقامات و به تبعیت از سبک بدیع الزمان تألیف کرده، اما این تأثیرپذیری تقلید صرف نبوده و نبوغ سعدی در گلستان به وضوح نمایان است.
نقد و بررسی برگردان های بلاغی در ترجمه عربی شعر حافظ از صلاح الصّاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.3470.1884
حوزه های تخصصی:
بی شک هرکدام از ترجمه های عربی شعر حافظ، نکات مثبت و منفی متعدّدی دارد که در مطالعات تطبیقی ادب فارسی و عربی، موضوع قابل ملاحظه ای است. در عین حال، هرکدام از این ترجمه ها، ارزش خاصّ خود را دارد و در جای خود، شایان احترام است؛ امّا با توجّه به دشواری های ترجمه، به ویژه در شعر، اینک این پرسش پیش روی ماست که آیا ترجمه های عربی، ازجمله ترجمه صلاح الصّاوی توانسته است از عهده انتقال ظرافت های زبانی و ژرفای معانی شعر حافظ برآید. در نوشتار پیش رو که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است، در پی پاسخ به پرسش یادشده، نمونه هایی از شعر حافظ در ترجمه «الصّاوی» به مثابه جامعه آماری بررسی شد. ازآنجاکه الصّاوی حدود سه دهه در ایران زندگی کرده و با شخصیّت های علمی ایرانی همکاری داشته است، پیش فرض این بود که وی از آشنایی کافی با زبان فارسی برخوردار بوده و توانسته است ترجمه کم نقص و برابری را انجام دهد؛ امّا با این پژوهش، مشخّص شد که الصّاوی با اینکه تمام تلاش خود را در انجام ترجمه شعر حافظ به بهترین شکل آن مبذول داشته است، در بازتاب دقیق عناصر بلاغی و تصویرهای خیال انگیز آن ناتوان بوده و نتوانسته است حقّ مطلب را به خوبی ادا کند.
مظاهر التجدید فی شعر فتره الدّستور فی العراق وإیران (بساطه اللغه نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
115 - 132
حوزه های تخصصی:
امتاز شعراء فتره الدّستور فی العراق وإیران بالبساطه أو السّهوله فی لغه الشعر و قد شملت أنواع الشعر بأجمعها کان الزهاوی رائداً فی هذا المضمار وقد تبعه الرّصافی ووصل إیرج القمّه فی الشعر الفارسیّ ثمّ بسّط عشقی شعرهُ و قرّبه للعامیه الدارجه. وقد صبغت لغتهم هذه بصبغه عامیه واضحه هی أقرب إلی لغه المجلات والصحف. وقد خصّص ملک الشعراء بهار بعض أشعاره بالبساطه والسهوله. وفی السیاق المتصل یرمی هذاالبحث و اعتماداً علی منهج الوصفی - التّحلیلی إلی دراسه شعر حقبه الدُستور فی العراق وإیران من ناحیه البساطه. ومن أبرزالنتائج الّتی توصلنا إلیها عبر هذا البحث هی: أنَّ شعر البساطه ولیده الأوضاع الثوریه السائده علی فتره الدُستور حیث إنّها کانت تقتضی تقریب الشعر إلی أفهام النّاس وأداء الشاعر رساله اجتماعیه لتوعیه القارئین علی هموم المجتمع وحثّهم علی حمل مهام الثوره.
صدی الموروث الدینی فی شعر السیاب ونیما (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحظى الصوره الشعریه بأهمیه کبیره فی الأدب بصوره عامه والشعر بصوره خاصه، لذا فقد استلهمت دراسی النقد الحدیث ، کونها لا تعبر عن إحساس الشاعر ومشاعره فحسب، بل لکونها تعبر أیضاً عن واقع الإنسان الذی یرسمه الشاعر بحواسه ویعبر عنه بعاطفته وأحاسیسه. وإن استخدام الموروث الدینی کتقنیه من تقنیات الشاعر، ما هو إلا تعبیر عن تجربته وقناعاً تلبسه شخصیاته کی تتناسب مع الهدف الذی یریده. السیاب ونیما من هؤلاء الشعراء الذین فرض علیهما واقعهما وظروفها التطرق إلى هذه التقنیه کی تعینهما للتعبیر عما فی خلجاتهما وأحاسیسهما من مشاعر. وسیحاول المقال الذی بین أیدینا تسلیط الضوء على هذا النوع من التراث الذی استخدمه الشاعران وکیف وظفاه بما یحاکی واقعهما وظروف مجتمع کل واحد منهما. کما یهدف هذا المقال معتمداًعلى المنهج الوصفی – التحلیلی إلی عقد دراسه مقارنه تطبیقیه للتعرف عما صوره کل شاعر فی شعره، والوصول إلى نتایج تبین کیفیه استخدام کلا الشاعرین لهذه الوسیله التراثیه، وکیفیه توظیفها، وماهی أوجه التشابه والاختلاف بینهما. ومن أهم ما وصل إلیه هذا البحث من النتایج أن کلا الشاعرین استخدما الموروث الدینی فی شعرهما ووظفاه بما یتناسب مع الحاله التی کانا یعیشانها . إن الواقع الاجتماعی للبلدین والحکم المستبد والجایر ، أجبر کلا الشاعرین على استخدام الرموز الدینیه قناعاً فنیاً للتعبیر عن خلجاتهما وأحاسیسهما بطریقه غیر مباشره. استفاد السیاب من شخصیات الأنبیاء على مختلف أحوالهم وأوضاعهم والرمزیه التی کانوا یحملونها فی رسایلهم ودعواتهم، أما نیما فقد استخدم شخصیه المسیح فقط، کما نجد السیاب قد وظف رموزاً وشخصیات أخرى کالملایکه والشخصیات المنبوذه لدى المسلمین، وتحدث عن رموز بعض الأقوام التی ورد ذکرهم فی القرآن الکریم بینما نجد نیما قد أکثر من توظیف رمز الجنه والنار والتسمیات المتنوعه لهما.
بررسی تطبیقی مبانی ناسیونالیسم در شعر احمد شوقی و سیّد اشرف الدّین حسینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ناسیونالیسم ازجمله مفاهیمی است که به دنبال آشنایی با تمدّن غرب در اوایل قرن نوزدهم، وارد ادبیات سیاسی ایران و کشورهای عربی شد و سبب ظهور شاعرانی گردید که مهم ترین مضامین شعری آن ها، اشعار وطنی و مهم ترین دغدغه شان، مبارزه با نیروهای مستبد داخلی و خارجی بود که استقلال و آزادی کشورشان را به مخاطره می افکندند. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی جلوه های گوناگون ناسیونالیسم ایرانی و عربی در دوران نهضت عربی و مشروطه ایران در اشعار احمد شوقی و سیّداشرف الدّین حسینی، با یافتن نقاط تلاقی اندیشه این دو شاعر در عرصه ناسیونالیسم، از خلال اشعار و اندیشه های آن ها به تطبیق این رویکرد به مثابه یکی از رهیافت های فکری عصر حاضر بپردازد. درنهایت با بررسی تطبیقی اشعار این دو شاعر این نتایج به دست آمد که میهن دوستی و عشق به وطن از جلوه های بارز اندیشه ناسیونالیستی آن هاست تا جایی که بازتاب این وطن دوستی در اشعار ایشان آن چنان گسترده است که به عنصری سبک ساز و تعیین کننده در سطحِ محتوایی و زبانی شعر هر دو شاعر تبدیل شده است.
بررسی و تحلیل تطبیقی وحدت وجود در شعر ابن عربی و شمس مغربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم وحدت وجود در تصوف اسلامی، با نام ابن عربی شناخته شده است. چنین مفهومی که بر تعبیرهایی همچون؛ وحدت پروردگار و هستی، خداوند تنها وجود حقیقی جهان، آفرینش سایه ای از آن وجود حقیقی و... استوار است، بازتاب گسترده ای در میان صوفیان وعارفان ایرانی داشته است. شمس مغربی یکی از شاعران و بزرگان تصوف ایرانی است که گرایش فراوانی به شعر و اندیشه ابن عربی، بویژه مفهوم وحدت وجود، داشته است. پوشیدن خرقه معروف صوفیانه بدست شاگردان ابن عربی وترجمه و تفسیر اندیشه های وی، در موضوع وحدت وجود، سبب شده است که او یکی از نخستین وشاید هم شبیه ترین شاعران وصوفیان ایرانی به ابن عربی در زمینه وحدت وجود باشد. یافته اساسی این پژوهش میان رشته ای (ادبیات و تصوف) بر این بنیاد است که تحلیل این بخش از شعر صوفیانه ایشان، بدون آگاهی از مبانی تصوف اسلامی در حوزه وحدت وجود، امری دشوار است. از سوی دیگر؛ اهتمام ابن عربی بیشتر به ارایه مبانی نظری وحدت وجود است و تأثیرپذیری شمس مغربی از ابن عربی و تفسیر و تحلیل آراء ایشان، امری مشهود و غیر قابل انکار است.
تاریخ ادبیّات نویسی تطبیقی فارسی و عربی براساس الگوی انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، پیشنهادهایی برای نگارش «تاریخ ادبیّات تطبیقی فارسی و عربی» براساس «الگوی انواع ادبی» است. نوشتار پیش رو آن دسته از گونه های ادبیّات فارسی و عربی را که می توانند در نگارش تاریخ ادبیات تطبیقی مورد مطالعه باشند را نشان داده است. پژوهش حاضر به دنبال یافتن معیارهایی برای تفکیک و طبقه بندی انواع ادبی در ادبیّات فارسی و عربی است که قابلیّت بررسی تطبیقی در درون یک بافت تاریخی را داشته باشند. این جستار ازلحاظ داشتن رویکرد تطبیقی در بررسی سیر تحوّل تاریخی انواع ادبی فارسی و عربی، متمایز است. یافته های پژوهش پیش رو نشان می دهد که انواع ادبی قابل طرح در این حوزه را می توان به دو گروه تقسیم کرد: «انواع ادبی مشترک» و «انواع ادبی موازی». گروه نخست، آن هایی هستند که از جهاتی اصالت و ریشه فارسی یا عربی دارند و گروه دوم، انواع ادبی ای که یا درون مایه شان جزء مسائل عامّ بشری است یا اینکه از انواع ادبی وارداتی غربی - اروپایی به حوزه ادبیات فارسی و عربی به شمار می روند.
بررسی تطبیقی حمزه نامه با حمزه البهلوان: منشأ قصّه، شخصیّت اصلی، محتوا و گونه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشهورترین قصّه های عامیانه فارسی، «حمزه نامه» یا قصّه امیرالمؤمنین حمزه است. ترجمه به زبان های دیگر، تهیّه نسخه مصوّر به دستور اکبرشاه هندی و داشتن آدابی ویژه برای نقل این قصّه، نشان دهنده اهمیّت آن برای مردم و شاهان در برهه ای از تاریخ است. اصل این داستان عربی است و «حمزه البهلوان» نام دارد و شخصّیت اصلی قصّه، پهلوانی خیالی است. این قصّه و شخصیّت اصلی قصّه، تحت تأثیر داستان هایی مانند رستم و اسفندیار که در شبه جزیره برای مردم نقل می شد، ساخته و پرداخته شده است و شخصیّت «حمزه العرب»، بدیل عربی رستم است که ایرانیان برای فروکاستن و حتّی از میان بردن حس نژادپرستی خود به این پهلوان خیالی، نام او را تغییر داده اند و در نتیجه، شخصیّت داستانی تحریف شده است. بهتر است «حمزه نامه» را قصه ای پهلوانی بدانیم، نه یک قصّه شبه تاریخی یا حماسه مشهور دینی یا حتی رمانس؛ امّا قصّه «حمزه البهلوان» جزو آثار «ادب الشّعبی» و «السّیره الشّعبیّه» است. در ادبیّات عرب، «ادب الشّعبی» در برابر ادب رسمی قرار می گیرد. در «ادب الشّعبی» متن مکتوب وجود ندارد؛ بنابراین به تعداد شنوندگان، راوی پدید می آید. بخشی از «ادب الشّعبی» در اصطلاح ، «السّیره الشّبیّه» نام دارد. «السّیره الشّعبیّه» از دل «ادب الشّعبی» می جوشد و ضمن بهره مندی از امکانات افسانه های خیالی و پهلوانی از پالایه اعتقادات اسلامی می گذرد.
بررسی لحن روایت در داستان اعرابی درویش و ماجرای زن با او؛ بر پایه نظریّه کانون روایت ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
48 - 60
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی در دهه های اخیر با ارائه نظریّه های گوناگون بیش از پیش مورد توجّه قرار گرفته و دست کم در ادبیّات داستانی از جهات بسیاری راه گشا بوده است. در این رابطه، یکی از نظریّه پردازان برجسته، ژرار ژنت نام دارد که با تکیه بر مقوله لحن، تحوّل مهمّی در روایت شناسی پدید آورده است. کاربست مبانی آراء ژنت در داستان های فارسی، بخش های نوینی از هنرنمایی نویسندگان را آشکار می کند. در حوزه ادبیّات داستانی کلاسیک فارسی، مولوی چهره ای ممتاز است. او در مثنوی بسیاری از موضوعات اخلاقی، عرفانی و دینی را در قالب داستان تشریح کرده است. در مقاله پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی، تکنیک های روایی به کاررفته در حکایت اعرابی درویش و ماجرای زن با او و لحن آن با رویکرد به آراء ژنت، کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که زمان غالب روایت، هم زمانی و کانون مکان روایت پربسامد، من- قهرمان بوده است. دیگر آن که، تک گویی درونی تنها مؤلّفه ای بوده که در داستان دیده نشده است. این امر، بیانگر برون گرایی شخصیّت ها و کنشگری آن ها در دنیای واقعی است.
تحلیل سازو کارهای اولیپینی در رمان بیوتن رضا امیرخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در رمان معاصر، به کار بردن یک سری قواعد و الزامات دغدغه برخی از رمان نویسان است؛ چرا که به نظر می رسد رمان برخلاف شعر از قواعد خاصی پیروی نمی کند. در ادبیات فرانسه، گروه ادبی موسوم به اولیپو [1] با ابداع الزامات [2] و قواعدی که در انواع ادبی علی الخصوص رمان به کار می رود توانسته است آثار ادبی منحصر به فردی خلق نماید. در این میان، نکته قابل توجه آن است که برخی از نویسندگان غیر اولیپینی سبک نوشتاری شان قابل مقایسه با سبک این گروه ادبی است. رضا امیرخانی از جمله نویسندگان ایرانی است که توانست با نگارش رمان بیوتن که ساختار مشخص دارد، رمانی مشابه رمان اولیپینی خلق کند. مطالعه حاضر نشان می دهد که رضا امیرخانی در این رمان توانسته است بی آنکه با این گروه آشنایی داشته باشد با تلفیق ادبیات و علم ریاضیات، با به چالش کشیدن خواننده از طریق بازی های مختلف زبانی و ادبی و مهم تر از همه، با رعایت اصل اول ژاک روبو [3] نمونه ای از یک رمان اولیپین در زبان فارسی خلق نماید. [1] OuLiPo : Ouvroir de Littérature Potentielle : اولیپو یا کارگاه ادبیات بالقوه [2] Contraintes [3] Jacques Roubaud : یکی از نویسندگان معاصر اولیپو است. لازم به ذکر است که در بخشی از مقاله به اصل اول روبو خواهیم پرداخت که ملاک و شاخص مهم نوشتار اولیپینی به شمار می رود.
پازولینی و اقتباس از هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع مقاله پیش روی، بررسی فیلم پازولینی مقتبس از کتاب هزارویک شب در شکل بازآفرینی آن در هزارویک شب سینمایی می باشد. مسیله تحقیق ما این است آیا اقتباس پازولینی، امکان روشن تر کردن معنی متن و یا افزودن معانی جدید به متن را دارا است یا خیر؟ هدف از این مقاله علاوه بر بدست دادن وجوه مشترک و متفاوت متن و تصویر با رویکردی تطبیقی، این است تا اثبات کند که پازولینی در پی گنجاندن مکانیزیم های ایدیولوژیک و گفتمان های مکتبی خود در برداشت جدید از هزارویک شب می باشد. روش این مقاله با تکیه بر نظریه اقتباس لیندا هاچن قرار دارد تا فیلم هزارویک شب ساخت 1975، به کارگردانی پازولینی مورد بررسی قرار دهیم. هاچن، اقتباس را اخذ می پندارد که گرته برداری نیست بلکه اثری تازه و بدیع است که دارای شان و شوکت هنری خاص خود است. طبق نظریه هاچن، پازولینی هزارویک شب را ملک کلک خویش ساخته و با توجه به سبک و سیاق هنری خویش در آن بر رفق وفق و سیاق وفاق تغییراتی ایجاد کرده است و به صرافت طبع خویش جهان بینی خویش را بر آن سوار کرده و از متن فاصله گرفته است که این فاصله، جز جدایی ناپذیر اقتباس است.
عقلانیت انتقادی مقدمه ای بر معرفت شهودی حافظ (بررسی تطبیقی اندیشه حافظ و نظریه کارل ریموند پوپر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارل ریموند پوپر(1902- 1994)، فیلسوف اتریشی، دیدگاه خود را با عنوان عقلانیت انتقادی مطرح کرد و به سرعت این نظریه در ابعاد متفاوت زندگی بشر سایه افکند. این دیدگاه با منسوخ ساختن دیدگاههای فلسفه سنتی یا عقلانیت فراگیر، تحوّلی مهم در زمینه معرفت شناسی بود. عقلانیت انتقادی، با نفی انحصار حقیقت به فرد یا گروه خاصّی، دستیابی به حقیقت مطلق را رد می کند. لزوم تعقّل درباره مسائل مختلف و تلاش برای بهبود خطای خود در پرتو توجّه به استدلال انتقادی دیگران، نزدیکی به حقیقت را امکانپذیر می سازد. این پژوهش به شیوه ای تحلیلی- توصیفی با مطالعه همه جنبه های نظریه وی، آن را در پنج محور عمده طبقه بندی کرده است. پس از آن با مطالعه دیوان غزلیات حافظ، شاعر نامدار ایران در قرن هشتم ه.ش. و تأکید بر ماهیت انتقادی آن، شباهتهای اساسی این دو متفکّر منتقد شرح و طبقه بندی شده است. شباهتهای ساختاری اندیشه حافظ، با تأکید بر ماهیت شهودی معرفت وی و عینی گرایی و جامعه محوری همزمان آن، در پنج مقوله ویژگی معرفت و صاحبان آن، منابع معرفت و شیوه های کسب آن و نمودهای اخلاقی و مذهبی معرفت ارائه شده است. شباهتهای اساسی این مقایسه، دیدگاه فرازمانی حافظ و اندیشه انتقادی جامع وی را در برخود با ناملایمات روزگارش اثبات نموده است.