گفتار حاضر به معرفی انتقادی احوال و آثار علی بن طیفور بسطامی دانشور، مترجم و مؤلف ایرانی مقیم هند در سدة یازدهم هجری قمری می پردازد. این چهرة شاخص فرهنگی خراسان در هند، با وجود تالیف و ترجمة آثار متعدد در حوزه های علوم دینی، ادبی و زبانی در منابع فارسی چندان مورد توجه قرار نگرفته، آنچه در این منابع دربارة معرفی احوال و نوشته های وی آمده، اندک و غالبا پراکنده و مشتّت و گاه متناقض است. در این پژوهش تاریخی کوشش شده است تا با تکیه بر منابع مستند و نسخ خطی موجود از آثار علی بن طیفور بسطامی به شیوة توصیفی به معرفی احوال و آثار وی پرداخته شود و اقوال منابع دیگر در این زمینه مورد نقد و بررسی قرار گیرد. دستاورد پژوهش شناخت بهتر و جامع تر احوال و آثار علی بن طیفور است که این شناخت از طریق دسترسی و کاوش در نسخ خطی آثار او و نقد و بررسی اقوال پیشینیان میسر شده است.
زبان، ادب، فرهنگ و تمدن ایرانی، طی سه هزار سال در گرجستان حضور و بروزی پررنگ داشته است و بازتاب این تأثیرگذاری به خوبی در فرهنگ، ادب و هنر گرجی نمایان است. در کنار روایت های حماسی و غنائی بخشی از متون تعلیمی ادبیات فارسی نیز به زبان گرجی ترجمه شده است. این تحقیق که به روش تحلیلی توصیفی صورت گرفته در پی آن است تا این بخش از حیات فرهنگی ادبی ایران را در گرجستان آشکار سازد. خدای نامه ها و اندرزنامه های پهلوی، کلیله و دمنه، قابوس نامه، گلستان سعدی و بلوهر و بوذاسف از جمله متون تعلیمی فارسی هستند که به زبان گرجی ترجمه شده اند. علاوه بر این، برخی متون گرجی دیگر نیز چون گنجینه شاهان که اصل فارسی شان ناشناخته بوده، احتمالاً گزیده ای از متون تعلیمی فارسی متقدم اند. بر خلاف روایت های حماسی که آکنده از دخل و تصرفات مترجمان و کاتبان گرجی است، متون تعلیمی عمدتاً به اصل فارسی شان نزدیک اند. هر چند مترجمان گرجی برخی اشارات و نکات اسلامی- ایرانی و ظرایف ادبی- بلاغی را از آن ها حذف کرده اند گاه تغییراتی نیز متناسب با ذوق و پسندِ مخاطب گرجی در آن ها ایجاد کرده اند. این متون ترجمه شده بعدها موجب پیدایش آثار تعلیمی دیگری در ادبیات گرجی شدند و امروزه از منظر ارتباطات بین فرهنگی و نیز دستیابی به نسخه های منقح متون فارسی می توانند کارآمد و مفید واقع شوند.
بیژن و منیژه یکی از داستان های کهن ایرانی است که در سرزمین گرجستان سابقه ای دیرینه دارد. غیر از ترجمه آزادی که در قرن شانزدهم میلادی از این داستان صورت گرفت ، نقل ها وروایت های عامیانه گرجی دیگری از این داستان در دست است که تقریبا همان ویژگی های روایت های شفاهی و نقالی ایرانی را دارند. راویان گرجی با وارد کردن عناصر مسیحی و گرجی در داستان، فضا ی روایت را تغییر داده ، جزئیاتی به داستان افزوده یا از آن کاسته اند. همچنین گاه شخصیت های جدیدی را وارد داستان کرده،تغییر ها و جابه جایی ها و آشفتگی هایی را نیز در پیرنگ آن موجب شده اند. در این پژوهش که با هدف معرفی ومقایسه یکی از این روایت ها با روایت شاهنامه صورت گرفته ،ضمن ترجمه خلاصه ای از روایت گرجی ، به برخی از تفاوت ها و شباهت ها اشاره شده ، جایگاه این روایت در فرهنگ و ادب عامه مردم گرجستان بررسی شده است