فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۹۵ مورد.
بررسی قالب های شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله، تمام قالبهای شعر فروغ فرخزاد، مورد بررسی قرار گرفته است.اگر سه عنصر وزن، قافیه، و شیوه نوشتاری را، عناصر مؤثر در به وجود آمدن قالبهای شعر بدانیم، قالبهای موجود در پنج مجموعه شعر او را، میتوانیم به قالبهای:نیمه سنتی، چهار پاره نو، (عامی-آهنگی)و نیمایی نو(سبک شخصی فروغ)، عناوینی است که با توجه به شکل اشعار، به بعضی از اشعار فروغ فرخزاد نسبت داده شده است.بحث محوری این مقاله، درباره قالب نیمایی نو(سبک شخصی فروغ)است که ضمن نقد و رد نظر بعضی صاحب نظران، نظریه جدیدی ارائه گردیده و نوعی آشنایی زدایی، نسبت به قالب نیمایی، برای نزدیک شدن شعر به طبیعت نثر که در این اشعار وجود دارد، نشان داده شده است.
"
هوره، یادگار اجداد کُرد با نگاهی بر هوره صیدقلی کشاورز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم کرد از روزگاران پیشین با نوای روح بخش موسیقی به آوازخوانی می پرداختند و بازتاب آن را در قالب «سیه چَمانه» در مناطق هورامی، «گورانی» در مناطق کردنشین کردستان و کرمانشاه، و «هوره» در میان ایل کلهر و طوایف سنجانی می بینیم. هوره بخش مهمی از فولکلور قدیم مناطق ایلام، کرمانشاه، کردستان و لرستان را دربر می گیرد و در این زمینه می توان به هوره شاعرانی همچون حسینی (ایلام)، علی نظر (اسلام آباد غرب)، سلیمان (گهواره)، اَوْل ْعزیز (عبدالعزیز از اسلام آباد غرب) و صیدقلی کشاورز (از روستای لاله وند بخش ماهیدشت کرمانشاه) اشاره کرد. صیدقلی یکی از هوره سرایان مشهور و نامی است که تاکنون صداهای ماندگاری از خویشتن بر جای نهاده است. وی در قالب هوره به بیان عشق خویش به معشوق، درد و تحمل هجران، گاهی «پایه موری» (هوره سوزناک و مرثیه) و نیز گاهی به اخوانیات پرداخته است. نویسندگان مقاله حاضر می کوشند با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی نمونه های تصادفی از میان هوره های فراوان صیدقلی کشاورز، ضمن معرفی بیشتر این نوای سنتی، به تبیین و بررسی آن ها از دیدگاه زیبایی شناسی بپردازند.
مقایسه ی دو روایت از قصه ی مهر و وفا در ادب عامیانه ی کُردی با روایت فارسی از شعوری کاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکایت مهر و وفا یکی از حکایت های است که روایت هایی از آن هم در ادب عامیانه ی کُردی در قالب بیت(داستان-های موزون و ملحون که راویان عامه به شیوه ی سینه به سینه و با صوت خوانده اند) و هم به شیوه ی قصه گویی شفاهی و از دیگر سو هم به شیوه ی منظومه سرایی در ادب کلاسیک فارسی موجود است. در این مقاله به معرفی قصه ی مهر و وفا و راویان آن در ادب فولکلور کُردی پرداخته شده است و تفاوت ها و شباهت های موجود در روایت های کُردی و فارسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. حاصل این که اگر بپذیریم که راویان عامه و شعرای کلاسیک، خالق اصلی و اولیه ی این داستان نیستند و منشأ داستان در هیچ کدام از روایت ها از جنبه ها ی حوادث تاریخی(زمانی)، محیط جغرافی(مکانی) و خالق اصلی هیچ گونه اطلاعات موثق و مشخصی برای خواننده ندارد؛ به تبع آن در مورد تأثیرگذاری و تأثیرپذیری این دو بر یکدیگر نیز نمی توان در تقدم یکی بر دیگری حکم صادر کرد اما می توان گفت ماجرای مهر و وفا در ابتدا به شیوه ی قصه رواج داشته آنگاه الهام بخش بازسرایی و بازآفرینی شعرا و بیت خوانان واقع شده است. واژه های کلیدی: مهر و وفا، قصه، بیت، منظومه ی شعوری ، فولکلور کُردی
پلنگ در باورهای اسطوره ای منطقه سمنان (بر اساس افسانه های عامیانه منطقه پرور و شهمیرزاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسانه های عامیانه، در مرز میان خیال و واقعیت، هم مرز با جهان اسطوره و همسایه با جهان حقیقی هستند. مضامین مشترک میان افسانه های عامیانه، حاکی از اشتراک بن مایه های اسطوره ای آنها است. تحلیل رمزها و نشانه های افسانه ها و اسطوره ها به درک سیر فرهنگی و عوامل شکل گیری آنها یاری می رساند. در این مقاله کوشیده ایم با تحلیل یکی از نشانه های رمزی در افسانه اسطوره های منطقة سمنان، به واکاوی یک نشانة مشترک در اسطوره های شرقی بپردازیم. عنصر «پلنگ» در دو افسانة روایت شده در منطقة شهمیرزاد و پرور (در استان سمنان)، شباهت های معنا داری به رمز پلنگ در قصه های مربوط به ایزدبانوان دارد. پلنگ در این افسانه ها با دور شدن از خوی طبیعی و وحشی خود و یافتن نقش نگهبانی و همراهی توأم با رمز و راز، در کنار شخصیت اصلی روایت که یک «زن» است، قرار می گیرد. این افسانه ها باورهای اسطوره ای مردمان مناطق مورد بررسی، دربارة این حیوان را بیان می کنند. با توجه به ارتباط میان پلنگ و ایزدبانوان در اسطوره ها، «پلنگ» می تواند در افسانة مربوط به پرور، نماد و رمزی از یک ایزدبانو و در افسانة رایج در شهمیرزاد، هم نمادی از یک ایزدبانو و هم نمادی از نگهبان و ملازم ایزدبانو باشد.
عاشقانه های کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روح یک ملت در ادبیات فولکلوریک آن متجلی است. بخش عمده ای از فولکلور کردی، داستان ها و منظومه ها و ادبیات دلکش عامیانه این سرزمین است که «حله های تنیده ز دل و بافته ز جان» و مظاهر زنده ذوق و احساسات و عواطف و آیینه زندگی مردم روزگار گذشته است. اگر این منظومه ها هر چه زودتر گردآوری نشود، دیری نخواهد گذشت که از آنها اثری بر جای نخواهد ماند؛ مقاله حاضر در پی تشخیص چنین ضرورتی نوشته شده است.
این مقاله، به سیر منظومه سرایی در ادب کردی و فارسی، بیت یا منظومه عاشقانه شفاهی، ساختار داستان های عاشقانه، سبک شعر در عاشقانه ها، تفاوت بیت ها با حکایت ها، عشق در عاشقانه ها، تقسیم بندی بیت ها، بیت خوانان یا نقالان غنایی و چند نمونه بیت در مورد عشق می پردازد.
روش انجام این تحقیق از نوع توصیفی و کتابخانه ای است؛ به گونه ای که با مراجعه به منابع محدود کتابخانه ای و اینترنتی سعی شده است که مجموعه کاملی از داستان های عاشقانه کردی جمع آوری گردد. عاشقانه های کردی غالباً مکتوب نشده است و حافظه ضعیف بیت خوانانی که در قید حیات هستند، پژوهندگان را نه به اصل بیت ها که تنها به بیت های تاریخی رهنمون می سازد.
فصل بهار و مناسبت های آن در تقویم کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقویم کردی همچون تقویم جلالی دوازده ماه، چهار فصل و هر ماه سی روز دارد که ازنظر
نامگذاری و زمان با تقویم شمسی کاملاً متفاوت است. فصل پاییز در تقویم کردی ایلامی
بر فصل تابستان مقدم است. میان اقوام ایرانی، بهار اقوام کرد بهویژه کردهای ایلام که
محور اصلی این پژوهش است، دربردارندة بیشترین سنت های گاهشماری است؛ به گونهای
که از میان چهار فصل سال، فصلهای دیگر، شکوفایی بهار را از نظر مناسبتهای
رنگارنگ ندارند. مناسبتهای این فصل با تمامی آیینهای دیگر فصول برابر است. آغاز و
انجام فصل بهار کردی با تقویم شمسی کاملاً متفاوت است؛ بهار و سال نو در این مناطق
،« شی̌لیمی̌لی » از دوم بهمن مطابق با ماه گییاباریک کردی آغاز میشود و آیینهای
شهوی̌ گا » و مراسم « شهله و شیخالی » ، در سیزده بهمن « ئاشی̌ کیوانووی̌ ئهوهلی̌ وههار »
در پانزدهم بهمن، زینتبخش این ماه است. ماههای ،« بیزین قوتیگه » ،« چیل بیرا » ،« حیول
گییاجی̌مان و نوروزمانگ که نامگذاری آنها از طبیعت الهام گرفته شده است، از دیگر
ماههای فصل بهار است که با دهها آیین باشکوه برگزار میشود. ششم ادیبهشت پایان فصل
بهار است. جنبة دینی پنج روز پنجه از دیگر لطایف گاهشماری کردی است.
اسطوره و قصه های عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های عامیانه جلوه گاه فرهنگ هر ملت است و از آرزوها و تخیلات توده مردم شکل می گیرد. درواقع سرچشمه این قصه ها باورها و آیین های آغازین انسان هاست. باتوجه به اینکه اسطوره ها نیز جزیی از فرهنگ هر ملت به شمار می آیند، بنابراین یکی از عناصر سازنده این قصه ها، اسطوره ها هستند و باید گفت هر کدام به نوعی از یک ریشه تغذیه می شوند، اما با سمت و سویی متفاوت.
قصه های عامیانه ایرانی از کهن ترین تا متأخرترین شان، از قصه های جن و پری گرفته تا رمانس و داستان های عیاری همگی سرشار از باورهای اسطوره ای اند.
نوشتارِ پیش رو بر آن است که در قصه های عامیانه ایرانی رگه های اسطوره ای را بازنگری و بررسی نماید.
فرهنگ عامه و ادبیات عامیانه فارسی
حوزه های تخصصی:
هویت ابهام آمیز نقال امیرارسلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقالی جزو پیشه هایی است که در ایران قدمتی دیرینه دارد. شماری از صاحبان این پیشه، در دربار شاهان فعالیت می کردند و با عناوینی نظیر سمرخوان، قصه خوان و نقال شناخته می شدند. در دربار شاهان قاجار، منصبی با عنوان نقال باشی وجود داشت. بعضی از نقالان درباری این عصر، ملقب به نقیب الممالک بوده اند. یکی از مشهورترین نقیب الممالک ها، نقال قصه امیرارسلان است. تا سال ها پس از انتشار مقدمه محمدجعفر محجوب بر کتاب امیرارسلان، محمدعلی نقیب الممالک به عنوان نقال این قصه شناخته می شد. در چند سال اخیر، عده ای از پژوهشگران حوزه ادبیات عامیانه، محمدعلی نقیب الممالک را شخصیتی موهوم و ناشناخته دانسته و میرزا احمد نقیب الممالک شیرازی را نقال قصه معرفی کرده اند. این مقاله سه محور عمده دارد؛ نگارنده در آغاز به معرفی میرزا احمد نقیب الممالک می پردازد؛ سپس با استناد به یکی از منابع معتبر عصر قاجار، محمدعلی نقیب الممالک را نیز به عنوان یکی از نقالان دربار ناصرالدین شاه معرفی می کند و سرانجام درباره اینکه احتمالاً کدام یک از این دو، نقال قصه بوده اند، حدس خود را بیان می کند.
تصویر و جایگاه زن در داستان های عامیانه «سمک عیار» و «داراب نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در پژوهش حاضر کوشش شده، تصویر و جایگاه زن در داستانهای عامیانه«سمک عیار»و «دارابنامه»بررسی و تحلیل شود.این پژوهش تأکید دارد:زن در داستانهای عامیانه، برخلاف اشعار و آثار کلاسیک، حضوری مؤثر و سازنده دارد و در عین این که در اندیشهورزی، حکومت، پهلوانی، عیاری و عشق، حضوری تأثیرگذار دارد، گاه در پارهای موارد، مورد توهین قرار میگیرد و حضورش نادیده انگاشته میشود.چون داستانهای عامیانه، متعلق به عامه مردم هستند، زنان این داستانها مانند زنان در طبقات فرودین جامعه، حضوری گستردهتر از زنان اشراف دارند.به طور کلی حضور زن در این داستانها به واقعیت نزدیک است و تصویری به نسبت واقعبینانه از چهره وی نمایانده میشود.به عبارت دیگر نه چهره کاملا مثبت دارد و نه کاملا منفی.
"
لالایی های مخملین نگاهی به خاستگاه و مضامین لالایی های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی گذشته ای درخشان دارد، اما هیچ کدام از سخن سرایان زبان فارسی، در ادب گذشته ایران، به گونه ای اختصاصی به ادبیات کودکان نپرداخته و اثری مخصوص به کودکان پدید نیاورده است.
شعر مکتوب کودک در ادبیات ایران از دوره بیداری آرام آرام پدیدار شد و از آغاز سده چهارده هجری، کم کم نوشته هایی درباره ادبیات کودکان و نوجوانان به نگارش درآمد.
لالایی ها در کنار متل ها، منظومه ها، ترانه های عامیانه کودکانه و ... یکی از گونه های منظوم ادبیات کودکانه هستند که از سرچشمه های عاطفه، احساس و مهر جوشیده اند و در حوزه ادبیات عامیانه قابل بررسی اند.
مخاطبان اصلی لالایی ها، هم زمان شعر، موسیقی و رقص را به اجرا درمی آورند. و از آن جایی که در بستر ادبیات عامیانه و شفاهی جریان دارند، متاسفانه کم تر به کتابت رسمی درآمده اند، از همین رو، بسیار آسیب پذیر و فراموش شدنی می نمایند.
موارد زیر را می توان از مضامین لالایی های ایرانی برشمرد:
آرزوها و آرمان های مادرانه، همچون بزرگ شدن، سواد آموختن، قرآن خواندن و همسر گزیدن فرزند، بازگشت پدر از سفر، بیان دردها، رنج ها و خستگی های مادر، تشبیه کودک به گل های گوناگون، دعوت کودک به خواب و ... .
طبقه بندی انواع خویشکاری تولد قهرمان در اسطوره ها، افسانه ها، داستان های عامیانه و قصه های پریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از داستان های اساطیری، روایت های عامیانه و قصه های پریان، تولد قهرمان ابعاد اسطوره ای و افسانه ای چشمگیری دارد. زمینه های تولد قهرمان و چگونگی آن ها بر زندگی پسین او اثر می گذارد و موجب شگفتی های بسیار در آینده اش می شود. در بیشتر داستان هایی که خویشکاری تولد در آن ها برجسته است، موانعی در تولد قهرمان پدید می آید که کهولت والدین یا ناتوانی آنان برای داشتن فرزند ازجملة آن هاست. نکتة درخور توجه در این دسته از داستان ها این است که کودک باوجود موانع بسیار به دنیا می آید و پس از زندگی مخاطره آمیز و شگفت انگیز به مقام قهرمانی می ر سد. این پژوهش به بررسی تولد قهرمان به عنوان یکی از بن مایه های رایج داستان های اسطوره ای و عامیانه می پردازد. هدف این مقاله، تحلیل روان شناختی تولد قهرمان و طبقه بندی انواع حکایت ها براساس نوع تولد وی در قصه هاست. شیوة تحقیق تحلیلی- توصیفی است. براساس نتیجة پژوهش، انواع خویشکاری تولد در این دسته ها جای می گیرد: تولد بدون منشأ پدر و مادر، تولد با یک منشأ (پدر یا مادر)، ازدواج پادشاه با دختری خاص (گاه پری) برای تولد قهرمان، تولد قهرمان در زمان کهولت پدر و شرط خوردن سیب برای باروری مادر.
قصه شناسی نوش آفرین نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوش آفرین نامه، داستان عامیانة منثوری در شرح عشق شاهزاده ابراهیم فرزند جهانگیرشاه، پادشاه چین و دلاوری های او برای رسیدن به معشوق خود، نوش آفرین گوهرتاج، دختر پادشاه دمشق است. ویژگی های سبکی بسیاری از داستان ها یا رمانس های عاشقانه سنتی و عامیانه را در این داستان می توان دید؛ ازجمله جنبه های شگفت آوری چون خرق عادت ها، انسان ها، جانوران، گیاهان، موجودات، مکان ها و اشیای شگفت انگیز، طرح مدور، گزاره های قالبی، استفاده از اشعار و ضرب المثل ها، کنایات و اغراق ها. زبان و بیان این داستان، نیمه ادبی است. نثر آن به شیوة نثر دوران قاجار است و کهنگی آثار دورة صفویه را ندارد. افعال وصفی و عبارات عامیانة فراوانی در آن دیده می شود. بن مایه های مهم داستان های عامیانه و عیاری در داستان دیده می شود. این داستان و داستان شیرویة نامدار، الگوی داستان گویی نقیب الممالک در نوشتن داستان امیر ارسلان بوده است. این مقاله ضمن معرفی و تحلیل ابعاد گوناگون ساختاری و محتوایی داستان نوش آفرین گوهرتاج، به بیان نمونه هایی از تاثیرپذیری داستان امیر ارسلان نامدار از آن می پردازد.
روایت گردانی در قصه های عامیانه و داستانهای نوین فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای «روایت پژوهیِ درزمانی» عرصه های گوناگونی را می توان متصور شد که گونه شناسیِ روایت در دوره های تاریخی مختلف یکی از آنهاست، و جستن پیشینه ی فنون داستان پردازیِ نوین در قصه های عامیانه ی بومی یکی دیگر. در همین راستا و با این گمان که حتا در صورت تغییر کارکرد یا چه بسا نقش باختگیِ کاملِ روایت نماهای شفاهی، باید آثاری از آنها در رمان و داستان کوتاه فارسی به جا مانده باشد، نگارنده ی مقاله ی حاضر بر آن بوده تا پس از معرفیِ نمونه ی ظریفی از این قالب های کلامیِ خاصِ روایت در پیکره ای مشتمل بر دویست و هفتاد قصه ی عامیانه که دست کم هفتاد سال از گردآوری و ثبت هرکدام می گذرد، روند زوال یا صرفاً تحول نقشی این قالب ها را در ادبیات داستانی ایران پی بگیرد. (حوزه های درخور روایت پژوهیِ تطبیقی میان قصه های عامیانه و داستان های نوین فارسی، دامنه ای چنان گسترده و بکر را می پوشاند که حتا ترسیم حدود آن از حوصله ی این جستار بیرون است. پس جای شگفتی نخواهد بود اگر آنچه در پی می آید صرفاً حاصل بررسیِ مقابله ایِ ساز وکارِ روایتگردانی میان صحنه های موازی یا متناوب در دویست وهفتاد قصه ی عامیانه ی ایرانی و پیکره ای شاملِ بیش از سیصد داستان معاصر فارسی باشد.)
داستان منظوم حیدر و سمنبر به روایت مردم بلوچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیدر و سَمنبر از داستان های عامه ایرانی است که در زمان حکومت صفوی شکل گرفته است. این داستان از همان زمان شکل گیری به صورت شفاهی یا نوشتاری با روایت های گوناگون بین اقوام مختلف ایران رایج بوده است. هریک از روایت های منظوم این داستان در بلوچی به بیش از 200 مصراع1 می رسد. یکی از روایات آن را در دوره قاجار، شاعری به نام ملک دینار میرواری سروده و روایت دیگر را نیز به احتمال زیاد در همین زمان شاعری گمنام به نظم درآورده است. شاعران بلوچ در عین اینکه از نظر درون مایه و ساختار به اصل منظومه فارسی نظر داشته اند، به برخی از حوادث رنگ بومی داده و نیز بعضی از رسوم سنتی بلوچ ها را به آن افزوده اند. سبب ماندگاری این داستان در میان مردم بلوچ، افزون برجذابیت داستان، اجرای خنیاگران بلوچ بوده است که آن را همراه با ساز و موسیقی می خوانده اند.
اشعار عامیانه ایران در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژوکوفسکی، والنتین، اشعار عامیانه ایران (در عصر قاجار)، [ترجمه میرباقر مظفرزاده]، به اهتمام و تصحیح و توضیح عبدالحسین نوایی، انتشارات اساطیر، تهران ????، ??? صفحه.
سروده های عامیانه را می توان به دو دسته اشعار و تصنیفها تقسیم کرد.
اشعار عامیانه به اشعاری اطلاق می شود که اولا دارای وزن تکیه ای - هجایی هستند؛ ثانیا بدون نیاز به همراهی موسیقی خوانده می شوند، هرچند اجرای آنها با الحان (ملودیهای گوناگون) امکان پذیر است. اشعاری چون اتل متل توتوله، گاو حسن چه جوره ... یا دویدم و دویدم، سر کوهی رسیدم... از جمله معروف ترین اشعار عامیانه فارسی محسوب می شوند.
تصنیف به قطعه شعری اطلاق می شود که اساسا برای اجرا با الحان (ملودیها) یا آهنگ خاصی سروده می شود و هیچ گاه جدا از آهنگ موسیقی خوانده نمی شود. از این رو، تصنیفها چه بسا دارای سکته هایی وزنی باشند که تضعیف خوان، در اجرا، با بهره گیری از امکانات موسیقایی ملودی و تحریر و جز آن، آنها را برطرف می سازد. بدین لحاظ، شعر عامیانه، درست مانند اشعار رسمی، به ادبیات به معنای اخص کلمه تعلق دارند؛ در حالی که تصنیف بیش از آنکه به ادبیات تعلق داشته باشد در قلمرو موسیقی قرار می گیرد؛ زیرا کلام یا شعر، در آن، به دنبال موسیقی و در خدمت به آن پدید می آید و شکل می گیرد. در این معنا، اثر تالیفی ژوکوفسکی، بیشتر در بر دارنده تصانیف رایج ایرانی در واپسین سالهای حکومت ناصرالدین شاه قاجار است.
این تصنیفها را نیز شاید بتوان به دو دسته رسمی (عروضی) - مانند تصنیفهای عارف و بهار و شیدا - و عامیانه (تکیه ای - هجایی) - مانند تصنیف بی نام و نشان زیر:
...
گربه دارم چه چموش و چه چموش
می رود خونه عموش
می آرد شقه گوشت
شب بغل خواب منه
روز به دنبال منه
پیشت و پیشتش نکنی دوست دارمش می میرم از غمش (ص 44)
تقسیم کرد...
بررسی طلسم و طلسم گشایی در قصه های عامیانه فارسی (سمک عیار، حسین کُرد و امیرارسلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از قصه های عامیانه عناصری دخالت دارد که شاید بتوان آنها را امروزه به خرافات و عقاید بدوی انسان های گذشته تعبیرکرد؛ عناصری همچون: سحر، جادو و طلسم. در این پژوهش نگارنده از میان امّهات قصّه های مکتوب سه اثر مشهور را برگزیده است و در پی تبیین جلوه های مختلف طلسم و چگونگی گشایش آنهاست تا دریابد این عناصر چه ارتباطی با هم دارند. هدف این مقاله، بررسی جلوه های عینی طلسم در میان ایرانیان در خلال اهم قصه های عامیانه فارسی است. با مطالعه انجام شده در این گفتار نزدیکی برخی از طلسمات دیده شد و حتی در برخی از آنها مانند حسین کرد و امیرارسلان زوال طلسمات به طریقی یکسان تصویر شده این بیانگر تقریب زمانی این دو قصه است. آتش محور اصلی طلسمات است و از این منظر تأثیری پذیری از آموزه های اسلامی مبنی بر آفرینش دیوان و جنّیان از آتش بوضوح دیده می شود، طلسم و طلسم گذاران در سرزمینی غیر از ایران هستند و در ایران سپند جایی برای این اعمال شیطانی دیده نمی شود.
ترانه های طبری امیر پازواری و اشعار هجایی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترانه های طبری در زمره میراث ادبی و فولکوریک ایرانی است. در این مقاله، ترانه ها و اشعار امیرپازواری، شاعر بومی سرای خطه طبرستان (مازندران) و اشعار هجایی – تکیه ای ایرانی میانه (پارتی و فارسی میانه) مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. طی این پژوهش، مشخص گردید که ترانه های طبری دنباله سنت شعری فهلویات قدیم بوده است؛ سنتی که خود بازمانده سنت گوسانی با خنیاگری ایران در دوره میانه (دوران اشکانی و ساسانی) است. زبان طبری بازمانده زبان های ایرانی میانه، یعنی پارتی یا پهلوی اشکانی و فارسی میانه دوره ساسانی است. از نظرگانه ریشه ای شناسی، صرف و نحو و کاربرد واژگانی، گویش های شرق مازندران، بیشتر خصوصیات پهلوی اشکانی و گویش های غرب مازندران، عمدتا، ویژگی های فارسی میانه دوره ساسانی را نشان می دهد؛ هر چند با گذشت زمان، خصوصیات هر دو گویش با هم آمیخته شده است. از این رو ترانه های امیر پازواری گونه تحول یافته ترانه های پارتی و فارسی میانه از نمونه های متاخر فهلویات قدیم به شمار می رود. در این پژوهش، نظریات ایران شناسان بلند پایه ای چون دکتر خانلری، هنینگ، بویس و لازا در باب هجایی بودن شعر ایرانی دوره میانه بررسی شده است.