فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۴۵۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
نگاهی به داستان سرخه در شاهنامه (نظرة نقدیة عابرة إلى قصة سرخه فی الشاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قد تتخلّل قصصَ الشاهنامة قصصٌ داخلیةٌ یمکن دراستها منفکة عن الحوادث الأصلیة. من تلک القصص ما یجری حول ابن أفراسیاب المعروف بـ""سرخه"" الذی ینتهی مصیرُه، فی الحرب التی وقعت بین إیران وطوران وهو یطلب فیها بثأر سیاوش، بما انتهى إلیه مصیرُ ""سیاوش"" علی ید ""رستم"".
والسؤال الذی یتبادر إلى الذهن هو أنه: لماذا لم ینصرف رستم عن قتل هذا الشاب البریء؟ فالإجابة عن هذا السؤال هو أنّ الرجل فی القصص الملحمیة إذا وقف إلى جانب الأعداء فهو منهم، صالحا کان أو مُسیئا، وهذا کما نراه فی غایة سیاوش حیث قتله أفراسیاب، ولم ینصرف عنه، مع ماکان له من الصفات النبیلة. ثم إنّ الأقدار هی التی تحکم فی الملاحم، فإذا حکمت للموت فلا مردَّ لحکمها بشیء.
إذن لابدّ أن یعالج هذا النوع من القصص التی تنتهی عادة إلى موت البطل من منظر ملحمی. فإن الشاهنامة مجموعةٌ من القصص الملحمیة، وإن اختتمت هذه الملاحمُ اختتاما تراجیدیا. فیسعى المقالُ الذی بین أیدیکم إلى معالجة الأسباب التی انتهت إلى مقتل هذا الشاب بید رستم، مما أدّى إلى سخط القارئ له، وضجر الشاعر منه.
سازهای موسیقی در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
خلاف آمد عادت در شاهنامه پژوهی (نقد کتاب)
منبع:
نامه پارسی ۱۳۸۴ شماره ۳۹
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی: مبانی و کارکردهای شهریاری در شاهنامه و اهمیت آنها در سنجش خرد سیاسی در ایران
منبع:
کلک دی ۱۳۷۰ شماره ۲۲
حوزه های تخصصی:
پیوند شاه و مردم
جایگاه شاهنامه نزد مردم در دهه شصت خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه شاهنامه در میان مردم و در سده اخیر تغیّر بسیاری داشته است. این متن ادبی در دوره سلطنت پهلوی اول به عنوان پشتیبانی برای سیاست ناسیونالیسم باستانگرا به کار گرفته شد و از برخی ابیات میهن دوستانه آن در جهت ترویج حس وطنپرستی در میان مردم استفاده شد. در دوره پهلوی دوم نیز این متن مورد استفاده تبلیغاتی و نمایشی در جریان جشن های هنر و دوهزار و پانصد ساله و دیگر جشن ها و کارناوالها قرار گرفت. همین امر موجب شد گروهی از مردم که شناخت کاملی از مضامین شاهنامه نداشتند و این متن را به عنوان مروّج سنت های پادشاهی می شناختند در برابر آن موضع گرفته و شاهنامه را نیز چون نظام شاهنشاهی و دیگر ادوات آن مطرود تلقی کنند. از سوی دیگر جایگزینی اندیشه های اسلاموطنی به جای ایران وطنی، موضع گیری برخی در برابر اندیشه های ملی گرایانه و نیز مهاجرت برخی شاهنامه پژوهان طراز اول در دهه شصت خورشیدی به برداشت های ناصواب طبقه عوام درباب شاهنامه دامن زد که در این جستار به شرح آن خواهیم پرداخت.
حاشیه ای بر سیاوشان
بررسی و تبیین سیر تاریخی هویت انسانی بر اساس الگوهای ایرانشهری در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت در این مقاله بر اساس عملکردهای انسان ها در جامعه آرمانشاهی و با ابتناء الگوهای ایرانشهری، مورد بررسی قرار گرفته است و لذا ابعاد هویت انسانی بر اساس سه مؤلّفه عمده سیاست، جامعه و دین، به تفکیک بررسی و تبیین شده است؛ مبنای نظری این مقاله بر آن استوار است که چون ایرانیان همواره در راستای ایجاد و حفظ و تثبیت آرمانشهر، هویت خود را معنا کرده اند؛ لذا بعد فردی هویت یا مطرح نبوده و یا از درجه اهمیت و اعتباری ویژه، تهی بوده است. در این مقاله به تحلیل مهمترین ابعاد عملکردی انسان در سه بعد پرداخته شده است: 1# هویت سیاسی که شاهان در آن نقشی مهم تر ایفا می کنند و عملکردهای آنها در ابعاد: مدنیت و عدالت و مشورت و نبرد، قابل بررسی است.2# هویت اجتماعی که بر مبنای هویت عشقی و بزمی بررسی شده است و هویت دینی که از در دو بعد گفتاری ( ستایش ) وکرداری ( نیایش) قابل بررسی است. هدف از این مقاله تبیین مبانی دینی و فرهنگی و اجتماعی عملکردهای انسان در ایران در گذشته تاریخی است. این پژوهش با روش توصیفی# تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای شواهد مربوط به بحث را در شاهنامه، مورد بررسی قرار داده است.
تشبیه های تصویری در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
فردوسی و شاهنامه
حوزه های تخصصی:
مخاطب شناسی شاهنامه های مصور (با بررسی نگاره های دو نسخة بایسنقری و داوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاره های شاهنامه ها می تواند در دستیابی به رویکرد مخاطبان شاهنامه در هر دوره راهگشا باشد. شاهنامه از کتاب هایی است که در دوره های تاریخی گوناگون مورد توجّه و اقبال گستردة مصوّران قرار گرفته است، امّا نوع تصویرگری آن با توجّه به شرایط محیطی دستخوش تغییرات شده است. پرسش این است که مخاطبِ شاهنامه در هر دوره، چه تأثیری بر نوع تصویرگری آن داشته است و آیا می توان از طریق نگاره های شاهنامه مخاطبِ خاص آن را تخمین زد؟ در این جستار با گزینش دو نسخة بایسنغری و داوری به پرسش های مذکور پاسخ می دهیم. روش ما در این پژوهش به این صورت است که نگاره هایِ این دو نسخه را از دو منظر موضوعی و عناصر تصویری مورد بررسی قرار داده، پس از آن به تبیین ارتباطِ میانِ نگاره ها و مخاطب شاهنامه می پردازیم. حاصل پژوهش بر ما روشن می سازد که نوع مخاطب بسته به این که درباری باشد یا غیر درباری، در گزینش موضوع و عناصر تصویری نقشی مؤثّر ایفا می کند.
یکی نامه بود از گه باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از سالیان پیش، به ویژه از زمانی که تئودور نولدکه نظریات ژرف و عالمانه خود را درباره حماسه ملی ایران منتشر کرد، بحث در خصوص ماخذ یا مآخذ شاهنامه یکی از پیچیده ترین مباحث شاهنامه شناسی شمرده شده است. نولدکه، با استناد به مقدمه قدیم شاهنامه – بی آن که دریابد این متن مقدمه شاهنامه ابومنصوری است نه شاهنامه فردوسی – به درستی اظهار نظر کرد که شاعر بزرگ ایران کاخ بلند نظم خویش را بر پایه شاهنامه ابومنصوری پی افکند، ولی این نکته را نیز یادآور شد که فردوسی، به جز این کتاب، از مآخذ دیگر نیز سود جسته است. سپس محمد قزوینی، با نگاهی موشکافانه به مقدمه قدیم شاهنامه، پس از آن که دریافت این مقدمه به راستی مقدمه شاهنامه ابومنصوری است، نظر نولدکه را تایید کرد. این نظر تا دهه اول قرن بیستم، به عنوان اصلی کم و بیش پذیرفته شده، همواره نزد شاهنامه شناسان مطرح بوده است. اما، طی سال های اخیر، دو تن از شاهنامه شناسان امریکایی، یکی بانو الگا دیویدسن در کتابی با عنوان شاعر و پهلوان در شاهنامه و دیگری دیک دیویس، در مقاله ای با عنوان «درباره منابع شاهنامه فردوسی»، بنیاد نظر نولدکه را ویران کرده و بر ویرانه های آن طرحی نو در افکنده اند. این دو محقق، عمدتا بر پایه فرضیه های دو دانشمند امریکایی به نام های میلمان پاری و آلبرت لرد درباره ساخت حماسه های شفاهی، هم زمان به این نتیجه رسیدند که ماخذ عمده شاهنامه فردوسی روایات شفاهی یا حتی روایات منظوم شفاهی بوده است. محمود امیدسالار، در نقدی بر کتاب بانو الگا دیویدسن، نظر او را به حق مردود شمرد. در این جستار، نگارنده، ضمن بحث درباره منبع شاهنامه، به نقد و بررسی نظر دیک دیویس خواهد پرداخت. هم چنین با شواهد و قراین نشان خواهد داد که فردوسی نه تنها از مآخذ شفاهی سود نجسته بلکه، به احتمال قوی، اساس کار او فقط متن مکتوب شاهنامه منثور ابومنصوری بوده است. حتی نگارنده، به چند دلیل، مخالف این نظر پذیرفته شده است که فردوسی داستان بیژن و منیژه را از روی منبع مستقلی غیر از شاهنامه منثور ابومنصوری به رشته نظم درآورده است...
شاهنامه میراث ملی و فرهنگی ایرانیان است
حوزه های تخصصی:
زرین کوب و شاهنامه
حوزه های تخصصی:
مر یا من؟ پیشنهادی درباره تصحیح یک بیت از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم و اساسی در تصحیح متن های کهن فارسی که همواره باید مورد توجه قرار گیرد، شناسایی ضبط های کهن کاذب در دستنویس هاست که گاه به خاطر ریخت کاملاً فریبندة خود، مصحح را از تشخیص ضبط اصلی باز می دارند. ضبط « مر ین » در مصراع ثانی بیت نخست از ابیات
اگر کشته گشتی تو در چنگ اوی مر ین گرز و این مغفر کینه جوی
چـگونـه کشیـدی بـه مـازنـدران کـمند و کـمان، تیر و گرز گران
در شاهنامة فردوسی، یکی از این ضبط های به ظاهر کهن است که از میان دوازده دستنویس اصلی مورد استفادة آقای دکتر خالقی مطلق در تصحیح دفتر دوم، فقط در دستنویس فلورانس آمده و به عنوان قرائت دشوار به متن برده شده است؛ در حالی که در یازده دستنویس اصلی دیگر (به علاوه در دستنویس سن-ژوزف ) به جای « مر ین » ضبط « من این» آمده است که صحت و اصالت آن را شواهد و قراین متعددی تأیید می کنند که در حد امکان در مقالة حاضر گزارش شده اند.