فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۴۵۷ مورد.
مخاطب شناسی شاهنامه های مصور (با بررسی نگاره های دو نسخة بایسنقری و داوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاره های شاهنامه ها می تواند در دستیابی به رویکرد مخاطبان شاهنامه در هر دوره راهگشا باشد. شاهنامه از کتاب هایی است که در دوره های تاریخی گوناگون مورد توجّه و اقبال گستردة مصوّران قرار گرفته است، امّا نوع تصویرگری آن با توجّه به شرایط محیطی دستخوش تغییرات شده است. پرسش این است که مخاطبِ شاهنامه در هر دوره، چه تأثیری بر نوع تصویرگری آن داشته است و آیا می توان از طریق نگاره های شاهنامه مخاطبِ خاص آن را تخمین زد؟ در این جستار با گزینش دو نسخة بایسنغری و داوری به پرسش های مذکور پاسخ می دهیم. روش ما در این پژوهش به این صورت است که نگاره هایِ این دو نسخه را از دو منظر موضوعی و عناصر تصویری مورد بررسی قرار داده، پس از آن به تبیین ارتباطِ میانِ نگاره ها و مخاطب شاهنامه می پردازیم. حاصل پژوهش بر ما روشن می سازد که نوع مخاطب بسته به این که درباری باشد یا غیر درباری، در گزینش موضوع و عناصر تصویری نقشی مؤثّر ایفا می کند.
شاهنامه فردوسی به روایت نسخه فلورانس : گفت و گو با دکتر عزیزالله جوینی
حوزه های تخصصی:
یکی نامه بود از گه باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از سالیان پیش، به ویژه از زمانی که تئودور نولدکه نظریات ژرف و عالمانه خود را درباره حماسه ملی ایران منتشر کرد، بحث در خصوص ماخذ یا مآخذ شاهنامه یکی از پیچیده ترین مباحث شاهنامه شناسی شمرده شده است. نولدکه، با استناد به مقدمه قدیم شاهنامه – بی آن که دریابد این متن مقدمه شاهنامه ابومنصوری است نه شاهنامه فردوسی – به درستی اظهار نظر کرد که شاعر بزرگ ایران کاخ بلند نظم خویش را بر پایه شاهنامه ابومنصوری پی افکند، ولی این نکته را نیز یادآور شد که فردوسی، به جز این کتاب، از مآخذ دیگر نیز سود جسته است. سپس محمد قزوینی، با نگاهی موشکافانه به مقدمه قدیم شاهنامه، پس از آن که دریافت این مقدمه به راستی مقدمه شاهنامه ابومنصوری است، نظر نولدکه را تایید کرد. این نظر تا دهه اول قرن بیستم، به عنوان اصلی کم و بیش پذیرفته شده، همواره نزد شاهنامه شناسان مطرح بوده است. اما، طی سال های اخیر، دو تن از شاهنامه شناسان امریکایی، یکی بانو الگا دیویدسن در کتابی با عنوان شاعر و پهلوان در شاهنامه و دیگری دیک دیویس، در مقاله ای با عنوان «درباره منابع شاهنامه فردوسی»، بنیاد نظر نولدکه را ویران کرده و بر ویرانه های آن طرحی نو در افکنده اند. این دو محقق، عمدتا بر پایه فرضیه های دو دانشمند امریکایی به نام های میلمان پاری و آلبرت لرد درباره ساخت حماسه های شفاهی، هم زمان به این نتیجه رسیدند که ماخذ عمده شاهنامه فردوسی روایات شفاهی یا حتی روایات منظوم شفاهی بوده است. محمود امیدسالار، در نقدی بر کتاب بانو الگا دیویدسن، نظر او را به حق مردود شمرد. در این جستار، نگارنده، ضمن بحث درباره منبع شاهنامه، به نقد و بررسی نظر دیک دیویس خواهد پرداخت. هم چنین با شواهد و قراین نشان خواهد داد که فردوسی نه تنها از مآخذ شفاهی سود نجسته بلکه، به احتمال قوی، اساس کار او فقط متن مکتوب شاهنامه منثور ابومنصوری بوده است. حتی نگارنده، به چند دلیل، مخالف این نظر پذیرفته شده است که فردوسی داستان بیژن و منیژه را از روی منبع مستقلی غیر از شاهنامه منثور ابومنصوری به رشته نظم درآورده است...
حکیم ابوالقاسم فردوسی و سرو سایه افکن او
حوزه های تخصصی:
تراژدی رستم و سهراب
حوزه های تخصصی:
سازهای موسیقی در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
جادو و جادوگری در شاهنامه
منبع:
فردوسی تیر ۱۳۸۳ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
خلاف آمد عادت در شاهنامه پژوهی (نقد کتاب)
منبع:
نامه پارسی ۱۳۸۴ شماره ۳۹
حوزه های تخصصی:
پیوند شاه و مردم
فردوسی و شاهنامه
حوزه های تخصصی:
زرین کوب و شاهنامه
حوزه های تخصصی:
در معنی شاهنامه
حوزه های تخصصی:
حاشیه ای بر سیاوشان
بررسی تطبیقی مفهوم خرد در اندرزهای دینکرد ششم و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خرد در اندیشة ایرانی، شالودة جهان هستی است و جنبه های گوناگون زندگی مادی و معنوی انسان را در بر می گیرد. اندرزنامه های پهلوی، آیینة باورهای کهن زرتشتی هستند و خردگرایی در آنها نمود بارزی دارد؛ از آن جمله به کتاب ششم دینکرد، مهم ترین پندنامه به زبان پهلوی، می توان اشاره کرد. در شاهنامةفردوسی نیز که میراث دار اندیشه ها و ذخایر اندرزی پیش از اسلام است؛ خرد یکی از مفاهیم بنیادی است و در نقش ها و کارکردهای متنوع جلوه گر می شود. نگارندگان این مقاله می کوشند به شیوة تطبیقی و با تحلیل محتوا، نقش و جایگاه خرد را در اندرزهای دینکرد ششمو شاهنامهفردوسی بازنمایند. برپایة نتایج پژوهش، مفهوم خرد در این دو کتاب، همسانی های بسیاری دارد؛ خرد در دینکرد ششم، به جز معنای اصلی خود، نیروی فهم و درک، بخشی از نظام جامع دینی اورمزد است که خداوند از طریق آن، جهان را آفریده است و نگاهداری می کند؛ بنابراین همه نیکی ها و بدی ها برپایه آن سنجیده می شود. این نگاه به مفهوم خرد، در شاهنامهنیز بسیار آشکار است. برخی از اندرزهای خردگرایانة دینکرد ششمو شاهنامه، نه تنها ازنظر معنایی، بلکه در شیوة بیان و صور خیالی مانند تشبیه و تمثیل نیز به یکدیگر شباهت دارند.گفتنی است برای برخی از همسانی های دینکرد ششمو شاهنامهشاهدی در متون دیگر پهلوی یافت نشد؛ چنان که در دینکرد ششمبرای بیان ارتباط خرد و دانش، تمثیل زیبای زمین و آب به کار رفته است و شبیه این تمثیل در شاهنامهنیز مشاهده می شود. این شباهت ها دلیلی بر تأثیر پذیری مستقیم شاهنامهاز دینکرد ششمیا منبع یکسان دو کتاب است.
دگرها شنیدستی این هم شنو
حوزه های تخصصی:
تحلیل تعارض و مذاکره در داستان رستم و اسفندیار شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعارض، چندگانگی در اهداف و احساسات فردی یا بین فردی و گروهی است که باعث تنش در عناصر یادشده می شود. تعارض در داستان رستم و اسفندیار راهکاری است که توسّط گشتاسب برای نابودی اسفندیار چیده شده است. اسفندیار با رستم روبرو می شود؛ آنها ابتدا قصد جنگ کردن ندارند؛ بنابراین بارها به مذاکره می پردازند ولی سرانجام به علت دوری اهداف، چاره ای جز جنگ نمی یابند. در این مقاله ضمن آوردن خلاصه ای از داستان مزبور و کمک گرفتن از نظریات تعارض و مذاکره با روش تحلیلی - توصیفی بر آن بوده ایم بدانیم: 1- چه نوع تعارض هایی در بین طرفین وجود داشته است؟ 2- با توجه به نظریات تعارض و مذاکره، راهکارهای طرفین برای حل تعارض چه بوده است؟ و به نتایجی از این دست رسیده ایم: تعارض در بین رستم و اسفندیار تعارضی بین فردی از نوع تعارض هدف است. راهکارهای طرفین برای حلّ تعارض در ابتدا استفاده از روش های مذاکره و سپس استفاده از زور بوده است که به کشته شدن اسفندیار انجامیده است.