در میان ابزارهای نبرد، که از روزگاران دیرین در آثار پارسی بر جای مانده است، آینه از جمله ابزاری است که پژوهشگران کم تر بدان توجه کرده اند و در فرهنگ ها نیز اطلاع چندان کاملی درباره آن نیامده است. در این پژوهش سعی کرده ایم تعاریف، کاربرد، و سابقه استفاده از آینه را، با توجه به مآخذ متعدد، بیان کنیم و در پایان نشان دهیم که بی توجهی به این کاربرد از آینه چگونه برخی از شارحان متون را دچار اشتباه کرده است. پس از بررسی متون، مشخص شد که تقریباً، از سده چهارم تا سیزدهم هجری، آینه در آوردگاه ابزاری بوده که بر پیشانی فیل و اسب بسته می شده برای بازتاباندن نور در دیدگان هماورد. علاوه بر آن، یکی از انواع طبل ها و زنگ های جنگی بوده که بر پشت فیل گذاشته یا از گردن آن آویخته می شد. گاه نیز نوعی زره بر تن جنگ جویان بود؛ هم برای محافظت بیش تر و هم برای بازتاباندن نور در دیدگان مبارز.
در این مقاله ، دیوان ابوالحسن تهامی ، شاعر توانمند عصر عباسی دوم (334- 656 هـ.ق)، مورد بررسی قرارگرفته است. اشعار ایشان گر چه اغلب در مدح و منقبت افراد سروده شده است، همواره در آن، پند و موعظه و حکمت نیز به کار رفته است. این پژوهش نشان می دهد که تهامی در جای جای دیوانش و در هر مناسبت ، مدح خود را با یک نکته پندآموز و حِکَمی درمی آمیزد تا از این رهگذر رسالتی را انجام داده باشد.
این پندها در ذیل ده عنوان کلی دسته بندی گردیده است که عبارتند از: عزت انسان، شرافت و بزرگواری ، بردباری بزرگان، بخشش و کَرم ، دانایی و درک و فهم، استفاده از تدبیر در کارها، بلاغت داشتن در سخن، ، ناپایداری دنیا ، مذمت فقر، و مورد رشک واقع شدن انسان با فضیلت .
بنابراین، تهامی را باید از شاعران حکمت آور دانست و قصاید مدح گونه اش را نوعی حکمت محسوب نمود.