این مقاله برآن است تا نشان دهد کدام یک از رشته های علمی در مضمون سازی با تکیه بر داده های علمی در شعر معاصر حضور پر رنگ تری دارند. هدف ما از تکیه بر مضمون سازی آن ست که بگوییم ردیابی داده های علمی در شعر گذشته، از درج الفاظ و اصطلاحات و نهایتاً بازی های زبانی با آن فرارتر نمی رود. اما امروز فراروی سطح علمی جامعه و الزام آموزش کلاسیک، مفاهیم علمی را بیشتر به درون جامعه آورده است و بدین سبب کار شاعران را نیز برای فرانمود آن و پرداختن مضامین شاعرانه آسان تر کرده است. شیوه ی استقرایی ما در این مقاله، مطالعه ی متون با رویکرد به شاعرانی بوده است که در شناختی عمومی، بیشتر معناگرا به حساب می آمده اند تا زبان ورز. اگرچه حسب موضوع، ردیابی الفاظ، اصطلاحات و مضامین علمی بیش از هر چیزی مورد نظر بوده است. یافته های این مقاله-که تفات آن با برخی پژوهش های همسو در تأکید بر مضمون سازی است نه صرف درج اصطلاحات- نشان می دهد که علم فیزیک، به دلیل طبیعت گرایی شعر معاصر و همچنین سابقه ی حضور این علم در ادبیات گذشته، بیش از سایر علوم دست مایه ی مضمون پروری شاعران شده است؛ و این که برتری خاصی میان شاعران در استفاده از مضامین علمی دیده نمی شود. واژه های کلیدی: داده های علمی، شعر معاصر، مضمون سازی، علم فیزیک.
نقد روان شناختی یکی از حوزه های جدید نقد ادبی به شمار می رود که ناقد در آن با تکیه بر اصول و مبانی روان شناسی، محرّک ها و هیجانات روحی و عوامل مؤثر بر آفرینش یک اثر ادبی را مورد بررسی قرار می دهند و با بیان جریان باطنی و احوال درونی شاعر، تأثیری را که محیط، جامعه و سنن در تکوین این جریان ها داشته اند مورد مطالعه قرار می دهد؛ چراکه روان آدمی ابزارهایی را برای کاهش اضطراب و دفاع از خود در اختیار دارد که به آن مکانیسم های دفاعی گفته می شود. فروید در سده بیستم میلادی، آغازگر و پرچم دار روان شناسی علمی بود. شناخته شده ترین دسته بندی فروید از ساختار اجزای روان آدمی، الگوی نهاد، خود و فراخود است. ابوالعلاء معری (۹۳۷-۱۰۵۷م) و شوریده شیرازی (۱۸۵۷-۱۹۲۷م) دو شاعر نابینای عرب و ایرانی هستند که در کودکی و پس از تجربه بینایی محدود، حس دیداری خود را از دست داده اند، اما با وجود این توانسته اند پا به عرصه ادبیات نهاده و آثاری را بر جای بگذارند. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی–تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، به بررسی مکانیسم های دفاعی در شخصیت ابوالعلاء معری و شوریده شیرازی از خلال سقط الزند معری و دیوان شوریده بپردازد. نتایج این جستار حاکی از آن است که نابینایی دو شاعر منجر به یأسی آشکار در درون آنها شده و اشعارشان بیانگر میل آنها به زیبایی و دیدار است و برای کاهش اضطرابی که در پی نابینایی در آنان به وجود آمده، از مکانیسم های دفاعی-روانی چون: جبران، باطل سازی، جابجایی، تحقیر دیگران و ... استفاده کرده اند.
کاربست مباحث زبان شناسی در مطالعه متون دینی از جمله قرآن کریم، به خوانش نظام مند آن کمک می کند. یکی از زیر شاخه های زبانشناسی، کاربردشناسی زبان است که در رویکردهایی مانند نظریه کنش گفتاری نمود می یابد. با عنایت به محوریّت تهذیب در سوره شمس و ترسیم نظام ارزشی مطلوب در این سوره، پژوهش حاضر با هدف تبیین ساختار سوره شمس و با روش توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخگویی به این سوال است که گونه های مختلف کنش های گفتاری در سوره شمس کدامند؟ و از تحلیل این کنش ها و روابط بین آنها چه نتایجی حاصل می شود؟ بازیابی کنش های گفتاری در پاره گفتارهای موجود، حاکی از ساختار سه بخشی سوره شمس است. پیام اصلیِ سوره در قالب کنش اظهاری، نظام ارزشی جدیدی را تعریف می کند. کنش تعهّدی در قالب سوگندهایی که از موارد کاملاً مشهود و محسوس به سمت امور غیبی و غیر محسوس، سیر می کند اطمینان بخشی و بیان اهمیت موضوع را برای گفته یابان فراهم می نماید. در واقع گوینده گفتمان قصد دارد به واسطه سوگندهایی که یاد می کند، مخاطب را به کنشی که در نظر دارد و اتخاذ وضعیت مطلوبی که در مقابل وضعیت نامطلوب ترسیم می شود، سوق دهد. تعهّدی که در این پاره گفتارها رقم می خورد به این معنی است که گفته یابان، هر یک از دو مسیر اعلام شده در آیات نهم و دهم (به عنوان جواب سوگند) را برگزیند، به تحقیق به آن عاقبت و سرنوشت دچار می شود. در آیه پایانی، ]وَ لَا یخَافُ عُقْبَاهَا[ در قالب کنش اظهاری بر تحقّق عقاب تأکید می شود.