فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۰۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
خواجه عمادالدین فقیه کرمانی، هم روزگار حافظ شیرازی، در روزگاری متلاطم می زیسته است. آنچه عماد را با حافظ مرتبط کرده است، پیش از آنکه مربوط به ویژگیهای مشترک شعری و سبکی آنها باشد؛ به تصویر و تفسیر خواندمیر، صاحب کتاب حبیب السیر، درباره این بیت از حافظ بر می گردد. ای کبک خوش خرام که خوش می روی بایست غره مشو که گربه زاهد نماز کرد. «خواندمیر» گربه زاهد را استعاره از عماد فقیه فرض کرده، و بعد از او نویسندگانی، چون تقی الدین بلیانی، محمد معصوم شیرازی، ابوطالب خان تبریزی، قاضی نوراله شوشتری، امین احمد رازی، عباس اقبال، پژمان بختیاری، استاد معین و دیگران به آن اشاره کرده اند. صحت و سقم این استعاره موضوع مورد بحث این جستار است. چنین به نظر می رسد که تکوین و برجستگی استعاره مذکور در شعر حافظ، بازتابی از شرایط روزگار و نگاه روان شناختی حافظ به آن شرایط باشد. چرا که حافظ مضامین مشابه فراوانی را به کار برده است. بنابراین، استعاره مذکور، چالش حافظ بیشتر با مفهوم است و نه مصداق. اما از آنجایی که هر مفهومی، می تواند مصداقهای برجسته ای نیز داشته باشد، این پرسش پیش می آید که مصداق یا مصداقهای این استعاره کدامند؟ وانگاشته خواندمیر تا چه حدی صحت دارد؟ در این مقوله با توجه به مدارک و شواهدی، چون مسکوت ماندن این موضوع مهم در مدارک قدیمی تری چون بهارستان جامی که در آن از عماد فقیه سخن رفته است و نیز نگرش ملامتی عماد که از این جهت به دیدگاه حافظ نزدیک است و همچنین دلایلی چون نقش آفرینی کبک در کنار گربه در بیت مذکور که آنرا با کبک انجیر (در متن سنسکریت کپینجله) کلیله پیوند می دهد و ترکیبات، عبارات، استعارات و امثال و داستانهای متعدد و مشابهی که در ادبیات فارسی، اروپایی و افریقایی وجود دارد و نیز استقبال حافظ از شعر عماد در بسیاری از غزلیاتش، گمانه خواندمیر و هم اندیشان او را غیرقابل پذیرش می نمایاند. و اگر بنا باشد که با توجه به عصر حافظ، برای استعاره مذکور، مصداق یابی کنیم، بی گمان با توجه به شواهد متعدد تاریخی و شعری، می بایست انگشت اتهام را به سوی امیر مبارزالدین نشانه رویم که در موش و گربه عبید نیز به گونه ای و هم آمیز، مشبه به گربه عابد قرار گرفته است: ناگهان گربه جست بر موشان چون مبارز به روز میدانا
بررسی استعارة مفهومی در سورة بقره(رویکرد زبان شناسیِ شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره به خاطر انتزاعی بودن حوزة مذهب، از فراوانی بالایی در قرآن کریم برخوردار است. تا چندی پیش و قبل از پیدایش زبان شناسی شناختی، استعاره بیشتر به عنوان رویکردی برای زیبایی آفرینی و روشی برای ابداعات هنری قلمداد می شد، امّا با طرح نظریة استعاره مفهومی، استعاره، ابزاری برای تفکّر و اندیشه به شمار رفت که در سراسر زندگی بشر جریان دارد و به کمک آن بسیاری از مفاهیم انتزاعی مفهوم سازی می شوند.
این پژوهش در صدد است تا نشان دهد قرآن کریم، مفاهیم انتزاعی و مجرّد را با چه ساز و کاری، مفهوم سازی می کند و قلمرو مبدأ استعاره های مفهومی تا چه اندازه با تجارب انسان سروکار دارد. این بررسی نشان می دهد که استعاره در سراسر گفتمان قرآن در سورة بقره حضور دارد و ابزاری است که به کمک آن مفاهیم انتزاعی چون زندگی، زمان، فهمیدن، انفاق و ... مفهوم سازی می شوند و معمولاً قلمرو های مبدأ از حوزه های ملموس و مرتبط با زندگی بشر انتخاب شده اند.
تصویر در غزلیات عرفی شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های زیبای غزلیات عرفی تصویر است. بنابراین دراین مقاله کوشش شده عناصر تصویری غزلیات عرفی آشکار شود، از این جهت عناصری چون تشبیه، کنایه، مجاز، پارادوکس و حسامیزی مورد تحلیل قرار گرفته است. در حوزه تشبیهات بیشتر از تشبیهات فشرده و یا بلیغ اضافی بهره گرفته و این نوع تصاویر بیشتر از نوع انتزاعی و عقلی و حسی است، تشبیهات عرفی از نظر ساختار در غزلیات از تنوع برخوردار می باشد. موضوع مشبه اغلب خود شاعر، معشوق و مفاهیم انتزاعی می باشد و از طرفی موضوع مشبه به ، اغلب عناصر غیرانتزاعی چون طبیعت و اشیا می باشد. از انواع استعاره، نوع کنایی و تشخیص، بیشترین بسامد را دارا بوده و نیز از خلاقیت برخوردار می باشد. عناصر سازنده خیال او به لحاظ مستعارمنه بیشتر طبیعت و اشیا و به لحاظ مستعارله، معشوق و شاعر می باشد. در غزل او عنصر غالب در ساختار تشخیص مفاهیم تجریدی و انتزاعی می باشد. استعاره فعلی نیز از دیگر ویژگی های تصویری اوست که به صورت ردیف و یا در داخل ابیات نمود دارد.پارادوکس به صورت بیانی یا اسنادی آمده است، که نسبت به عناصر پیشین کمتر به کار رفته و حسامیزی نیز به صورت محدود، با نسبت دادن دو حس ظاهری به یکدیگر و یا نسبت دادن یک حس ظاهری به یک امر ذهنی صورت گرفته است.
استعاره مفهومی رویش در معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر استعاره های رویشی در معارف بهاء ولد براساس الگوی استعاره مفهومی توصیف و تحلیل شده اند. استعاره های رویشی شامل مواردی است که در آنها از اصطلاحات حوزه گیاهان و روییدنی ها برای مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی استفاده می شود. نگاشت مرکزی این استعاره ها به صورت «هستی و وجود، گیاه است» معرفی شده است؛ زیرا در جهان بینی بهاء، مهم ترین مفاهیم شناختی؛ یعنی خدا، جهان و انسان در قالب قلمروهای رویشی تصویر شده است. از آنجا که در نظریه معاصر، استعاره در خدمت فهم و شناخت انسان قرار می گیرد، در این مقاله با تحلیل و توصیف این استعاره ها در معارف بخشی از دیدگاه های مهم بهاء ولد در مسائل عرفانی و کلامی از قبیل وحدت وجود، جبر و اختیار، تجلی و رؤیت مورد بررسی قرار گرفته است که گستره این استعاره، بازتابی از باورهای شخصی و محیط زیستی بهاء ولد است.
تأملی بر آرایه کنایه
حوزه های تخصصی:
تشبیه، ترفند ادبی ناشناخته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بررسی، تحلیل و نقد استعاره مکنیه در آثار بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله مسائل درخصوص استعاره که همواره محل مناقشه بوده، استعاره مکنیه است. در آثار اولیه بلاغی از این ساختار خبری نیست؛ در مرحله بعد، محققی چون جرجانی به بحث درباره این موضوع می پردازد، ولی نامی بر آن نمی نهد. هم زمان با وضع این اصطلاح، نزاع بر سر درستی آن نیز آغاز شد، عده ای استعاره بودن آن را نپذیرفتند، برخی آن را در زمره تشبیه مضمر دانستند، و گروهی هم فقط نظر دیگران را تکرار کردند. عده ای هم در دوره معاصر تلاش کرده اند با طرح مسئله تشخیص، اختلافات موجود را حل کنند، ولی در نهایت اذعان می نمایند اصطلاح استعاره مکنیه عام تر از تشخیص است و شمول بیشتری دارد. در مقاله حاضر ضمن بررسی، تحلیل و نقد این اصطلاح در آثار بلاغی، به ترتیب تاریخی، نشان داده ایم پژوهشگران بلاغی بیش از توجه به تعریف استعاره و تمرکز بر چگونگی استعاره مکنیه از نظر اصطلاح شناختی یا ترمینولوژیک، آن را از نظر لغوی مدنظر داشته اند؛ در حالی که بر مبنای تعریف سکاکی و برخی دیگر از بلاغیون، «استعارگی» این ساختار پذیرفتنی است؛ هرچند نمی توانیم قیدهایی مانند «تخییلیه» را بپذیریم. همچنین می توان از تشخیص، استعاره تبعیه و جاندارانگاری به عنوان شاخه های این استعاره یاد کرد، نه جایگزین های آن.
ساختار و ساخت آفرینی تخیّل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
تخیّل یکی از بنیادی¬ترین عناصر زیبایی¬شناسی است که در هنرهای تصویری و کلامی بسیاری ¬به آن پرداخته¬اند. مفهوم پیچیده تخیّل در عرصه علوم انسانی هم معنایی ویژه یافته¬است؛ چنانکه در حوزه شناخت¬شناسی عرفان، نقش تخیّل به عنوان یک «تجربه انسانی ـ فراعقلانی»، در حوزه شناخت ادیان به عنوان «تجربه دینی»، در روانشناسی¬ شناختی به عنوان اصلی¬ترین کارکرد در تشکیل «خودِ فردی» انسان و در مطالعاتِ اسطوره¬شناختی بهعنوان مؤثّرترین عامل در تشکیل «خودِ جمعی» مورد توجّه بسیاری از محقّقین قرار گرفته ¬است. بنابراین تخیّل را می¬توان بنیادی¬ترین عامل در خلقِ تجربه¬های شهودی، کشفی، درک امر قدسی، کشف ساختارهای واقعیت و خلق ساختارهای زیبایی¬شناختی دانست. این مقاله سه هدف را دنبال میکند: 1- تبیین ساختار تخیّل که در واقع این توصیف و تبیین، مدخلی برای پاسخ به این سؤال اصلی است که چگونه تخیّل ساختارآفرین است. 2- تأثیرپذیری تخیّل از ارزشها، باورها، تلقی¬ها و رویکردهای عصری به گونه¬ای که چرخش در ساختار اولیّه آن به وجود می¬آید و از آنجا که تغییر در عنصر عاملیّت همیشه می¬تواند تغییر در معناها و ساختارها به وجود آورد، این نکته می¬تواند حائز اهمیّت باشد. 3- و سرانجام توصیف این مسئله که چگونه تخیّل نوظهور، عامل خلق ساختاری دیگر در آثار ادبی، بهویژه شعر می¬گردد. به زبان ساده¬تر این مقاله می¬خواهد چرخش تخیّل را از زیبایی¬شناسی دیروز¬ به زیبایی¬شناسی امروز نشان دهد؛ بنابراین تلاش می¬کند تا تخیّل دیروز سنّت ادبی ایران را با تخیّل معاصر مقایسه کند
صورخیال در شعر شفیعی کدکنی دکتر وحید مبارک/ فرحناز حیدرینسب
حوزه های تخصصی:
توصیف های تکراری و زیبایی آن در شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده است به زمینه اصلی شعر خاقانی که از آن به وصف و تکرار تعبیر شده است؛ اشاره شود. وصف صبحگاهان، وصف ابزار موسیقی و باده گساری موضوع اصلی این نوشته است. برای اینکه مساله تکرار در عین زیبایی بخصوص در مورد ابزار موسیقی در شعر این شاعر آشکارتر گردد؛ به نحوه کاربرد این نوع ابیات و بسامد آن ها در دیوانهای چند شاعر معروف پیش از خاقانی نیز اشاره شده است تا خوانندگان به میزان علاقه مندی این شاعر به وصف و تکرار این مضمونها که با روشها و شگردهای بدیع بیان شده پی ببرند.
نوعی تشبیه در ادب فارسی (تشبیه حروفی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان فنون بلاغت دانش بیان و در میان دانش بیان فن تشبیه از جایگاه ویژه ای برخوردار است . در میان کتب بلاغی قدما تقسیم بندیهای گوناگون در باب تشبیه از حیث ارکان تشبیه صورت گرفته است ‘ چون حسی یا عقلی بودن ‘ طرفین تشبیه ‘ مطلق ‘ مقید یا مرکب بودن و... در مطالعه متون ادب فارسی به گونه ای دیگر از تشبیه برمی خوریم که در کتب قدما مستقلأ مورد بحث قرار نگرفته است ‘ اگر چه این نوع تشبیه در تقسیم بندی قدما می تواند ذیل حسی بودن مورد مطالعه قرار گیرد . در این مقاله کوشش می شود این گونه تشبیه که آن را تشبیه حروفی نامیده ایم و آن را به تشبیه حروفی تجریدی ‘ تشبیه حروفی و تشبیه حروفی (دستوری) تقسیم کرده ایم ‘ هر یک از آنها را جداگانه با ارائه شواهد وامثال از متون ادب فارسی مورد بررسی قراردهیم .
سعدی شاعر تناقض و پارادوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار سعدی سرشار از تناقض و پارادوکس می باشد. کاربرد این عوامل نه تنها برای روند متن بازدارنده نیست، بلکه موجب روانی و شیوایی آن نیز می شود و بر غنای آن می افزاید. ما این دو عامل خلاق را، با مثالهایی، در بستر متن و در دو سطح متفاوت مورد مطالعه قرار داده ایم: واژگان و مباحث.تناقض و پارادوکس هر یک در بستر متن از مکانیزم های خاصی برخوردارند و نقش خلاق آنها در حیطه واژگان و مباحث به وضوح به چشم می خورد. سعدی این دو عامل را با مهارت تمام به خدمت گرفته است و از حیث شکل و محتوا معنای خاصی به آنها بخشیده است.
توصیف سازه های زبانی صور خیال شعر امیر خسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات حادثه ای است که در زبان روی می دهد . پس می توان گفت که زبان ناآشنا ، پایه هنرهای کلامی است . گویندگان از این زبان زیبای نمایش دهنده عواطف بهره می گیرند و سخن خود را سرشار از تصویرهای حسی می سازند تا همه عوالم درون را با این زبان بیانگر عینی بسازند . امیر خسرو دهلوی شاعر صاحب ذوق هندی نیز از این زبان قدسی آهنگدار رقصان پر تصویر در همه آثار خود بهره برده است . ...
استعاره در شعر رودکی
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۶ و ۴۷
حوزه های تخصصی:
صُوَر بیانی مضاعف در شعر فارسی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی گونه های مختلف «صُوَر بیانی مضاعف» در شعر فارسی نگارش یافته است و قصد دارد با بررسی نمونه های به دست آمده از این صور بیانی، به تحلیل و دسته بندی آنها بپردازد. روش تحقیق در این گفتار کتابخانه ای بوده، نتایج به دست آمده، به روش توصیفی و تحلیلی طبقه بندی و ارائه شده اند.
صور بیانی مضاعف، گونه هایی بسیار کمیاب از صور خیال هستند که در آن، یک صورت بیانی با یک صورت بیانی دیگر و یا با یک آرایه بدیعی ترکیب شده، تشکیل یک صورت بیانی مضاعف را می دهد. بر این اساس، صور بیانی مضاعف به دو دسته کلی تقسیم می گردد:
الف) ترکیب دو صورت بیانی با یکدیگر؛ که خود دو گونه است: 1. ترکیب یک صورت بیانی با همان صورت بیانی؛ مانند: استعاره در استعاره (که به سه گونه تقسیم می شود: «استعاره در استعاره» در استعاره مصرحه؛ « استعاره در استعاره» در استعاره مکنیه؛ « استعاره در استعاره» به صورت ترکیب استعارهمصرحه با استعارهمکنیه )، تشبیه در تشبیه، کنایه در کنایه، مجاز در مجاز؛ 2. ترکیب یک صورت بیانی با صورت بیانی دیگر؛ مانند: تشبیه بعد از استعاره، استعاره در تشبیه، کنایه در تشبیه و … .
ب) ترکیب یک صورت بیانی با یک آرایه بدیعی؛ مانند: استعاره در ایهام، استخدام در استعاره، ایهام در تشبیه و....
نگارنده در این مقاله، پیش از بررسی این تصاویر مضاعف با شواهدی از شعر فارسی، به تحلیل ارزش زیبایی شناختی این گونه تصاویر بر مبنای نظریات مختلف پرداخته است.
این نوشتار، نگرش و دیدی « از گونه دیگر » است به دنیای صور بیانی، که می تواند دریچه ای برای کاوش های بعدی در این زمینه باشد.
حافظ و استعاره های مرده درباره عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله ای با عنوان « بررسی خلاقیت های شعری حافظ در مفهوم سازی عشق »(فصلنامه نقد ادبی، س6، ش 23، پاییز 1392، صص (82-59)) تلاش شده است تا با استفاده از نظریه استعاره مفهومی نوآوری ها و خلاقیت های حافظ در مفهوم سازی عشق بررسی شود. نویسندگان مقاله بر آن هستند که:« خلاقیت استعاری در مفهوم سازی عشق با دو دسته از استعاره های مفهومی عشق پیوند دارد:الف. استعاره های قراردادی و رایجی که با کمک شاخص های چهارگانة ترکیب، گسترش، پیچیده سازی و پرسش از یک سوی پیوستار قراردادی بودن به سوی دیگر آن حرکت می کنند و بدیع تر و تخیلی تر از گونة عامیانة خود می شوند. ب. دسته دیگری از استعاره ها که در بدو امر خلاقانه و بدیع هستند »(همان: 78)