آفرینش ادبی و زبان شناسی شناختی: تحلیل ساختار معنایی اشعار علیرضا روشن برپایه نظریه هم آمیزی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است تا برپایه نظریه هم آمیزی مفهومی که از سوی فوکونیه و ترنر مطرح شده است به بررسی اشعار سپید علیرضا روشن بپردازد و با استفاده از ابزارهایی مفهومی که نظریه مزبور فراهم می آورد ساختار معنایی آن ها را مورد کندوکاو قرار دهد و بر همین اساس اشعار وی را به دسته های سبک شناسانه چندی تقسیم کند. در پژوهش حاضر، روشی کیفی و توصیفی تحلیلی مورداستفاده قرار گرفته است، بدین ترتیب که ابتدا به نحوی موشکافانه ساختار معنایی چهار مورد از اشعار نوعیِ علیرضا روشن را قالب مفاهیم نظریه هم آمیزی مفهومی، مفاهیمی چون شبکه های ادغامی، آمیزه های مفهومی، پیوندهای حیاتی و مانند این ها، بررسی می کنیم، و سپس نتایج حاصل را به گونه ای آماری به مابقی اشعار در دو مجموعه معروف تر او تعمیم می بخشیم. از این رهگذر، برپایه ابزارهای مفهومی یادشده، اشعار علیرضا روشن به لحاظ ساختار معنایی به نحوی دقیق و روشن ذیل چهار دسته طبقه بندی می شوند، دسته هایی سبک شناسانه که ویژگی های کلیِ ساختار معنایی هر یک از آن ها به وضوح در قالب نظریه هم آمیزی مفهومی صورت بندی می شوند. حاصل کار روشن می کند که با کاربست نظریه های جدید زبان شناسی درمورد مطالعه علمی آثار ادبی می توان بر دقت و نظام مندی تحلیل ها افزود، و بررسی های ادبی را یک گام به سمت علمی تر شدن پیش برد.