فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۵۲۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
درآمدی بر سبک شناسی
حوزه های تخصصی:
نگاهی نو به ارائه جزئیات در قرآن کریم بر اساس زبان شناسی نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون بررسی های زبان شناختی بسیاری درباره قرآن کریم صورت گرفته است که عمدتاً در زمینه معنی شناسی و تجزیه و تحلیل متن قرآن (تحلیل گفتمان قرآن) بوده است. این پژوهش قصد دارد تا جزئیات ارائه شده در دو سوره از قرآن کریم را با رویکردی نو بررسی کند. برای این منظور با تکیه بر رویکرد نقش گرایی هالیدی به بررسی افزوده های حاشیه ای سوره های مبارکه مائده و یوسف به عنوان نمونه های سوره های مدنی و مکی می پردازیم. در دستور نقشگرای نظام مند مطرح شده توسط هالیدی، افزوده های حاشیه ای، سومین نقش از نقش های سه گانه فرانقش اندیشگانی هستند که حاوی جزئیات و اطلاعات حاشیه ای درباره متن هستند. افزوده های حاشیه ای با ارائه اطلاعات و جزئیات بیشتر، ابزاری برای توصیف دقیق تر یک فعل، ابهام زدایی و افزایش محتوای تجربی متن محسوب می شوند. نگارندگان پس از استخراج این افزوده ها و تعیین بسامد آنها در سوره های مذکور، به تفسیر انواع افزوده در این دو سوره پرداخته و دلایل وجود افزوده ها با توجه به فراوانی آنها را بررسی کرده اند. نتایج بررسی نشان می دهد که در مجموع، میزان استفاده از افزوده ها در سوره مدنی مائده بیش از سوره مکی یوسف است. پربسامدترین افزوده ها در هر دو سوره افزوده های سبب (دلیل، هدف و ذینفع) و موقعیت (مکان و زمان) هستند که مورد اخیر در سوره مبارکه مائده از بسامد بالاتری برخوردار است. پس از این دو، افزوده های احتمال (شرط، پیش فرض و سازش)، افزوده های حالت (وسیله، کیفیت، مقایسه و درجه) و همراهی (هم کنشی و افزایشی) دارای بیشترین بسامد و افزوده های موضوع، نقش (ظاهر و محصول) دارای کمترین بسامد هستند و افزوده زاویه دید (منبع و نقطه نظر) در هیچ یک از دو سوره یافت نشد. جزئیاتی از جنسِ سبب، علت و انگیزه یک عمل، نشان دهنده توجه ویژه پروردگار به منشأ و سبب امور و دعوت مخاطبان به تدبیر در این امور است. بسامد بالای افزوده های موقعیت نیز حاکی از توجه ویژه خداوند متعال به مخاطب کتاب و محدودیتهای نوع بشر و قابل فهم ساختن متن قرآن کریم برای مخاطب (انسان) است.
قدرت و سلطنت معنوی اولیاء در نگاه شیخ احمد جام (ملاحظة سبک شناسانه در انس التّائبین و مقایسة آن با مقامات ژنده پیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز ارتباط بین نگرش هنرمند با زبان او، اعمّ از زبان ادبی و غیرادبی، مورد توجّه سبک شناسان بوده است. برخی توجّه به مشبّه به ها را در متن ادبی از مهم ترین روش های یافتن ارتباط بین محتوا و فرم دانسته اند و از آن روی که وجه شبه از مشبّه به اتّخاذ می شود، برای بررسی نگرش هنرمند مهم قلمداد کرده اند. در این جستار، بر آنیم تا تأثیر مفهوم قدرت و سلطنت معنوی اولیاء را که از بنمایه های متن انس التّائبین است، در تصویرهای شیخ جام بررسی کنیم. برای این منظور، با استفاده از روش خوشه های تصویری، تصاویر مربوط به سلطنت و دربار را در تشبیه های شیخ استخراج می کنیم و نشان خواهیم داد که این تصاویر در صفحات و باب های مختلف کتاب تکرار شده است. همچنین تأثیر مفهوم قدرت و سلطنت معنوی اولیاء در تصاویر حیوانات در مشبّه به های کتاب مشاهده می شود که موارد و تکرار آن را در صفحات و باب های مختلف کتاب نشان خواهیم داد. در این مورد، برای نمونه تشبیهات شیخ جام را مورد بررسی قرار می دهیم. در بخش بعد، بیان آشکار این مضمون را در سخنان شیخ در انس التّائبین بررسی خواهیم کرد و از این طریق، ارتباط میان فرم و محتوا کاملاً مشخّص می شود. پس از انجام همة این مراحل به مقایسة آن با نمونه هایی از مقامات ژنده پیل که در قالب حکایات و کرامات شیخ و در شکل دیگر، به همین مضمون اختصاص دارد، خواهیم پرداخت و نشان می دهیم که افسانه های سدیدالدّین غزنوی در این باب، ریشه در حقیقتی از اندیشه و زندگی شیخ جام دارد.
مؤلفه های زبان عامه در منظومه های «زهره و منوچهر» و «ایرج و هوبره»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان یکی از اصلی ترین اجزای فرهنگ است که باعث برقراری ارتباط و تبادل اندیشه می شود. زبان عامه از عناصر معنوی فرهنگ عامه و جزء گنجینه های ادب فارسی است که در آثار ادیبان پارسی به کار گرفته شده است. این زبان بخش جدایی ناپذیر فرهنگ و ادبیات عامه است؛ فرهنگی که شامل باورها، افسانه ها، مَثل ها، ترانه ها و... است. بهره گیری از زبان عامه در ادبیات دورة مشروطه نمود بیش تری داشته است. شعر این دوره بیشتر پسند خاطر عام یافته است تا خاص. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی آخرین منظومه های غنایی فارسی؛ «زهره و منوچهرِ» ایرج میرزا و «ایرج و هوبرهِ» لاربن را از منظر واژگان، اصطلاحات، کنایات و ضرب المثل ها، که عناصر چهارگانة زبان عامه اند، مورد بررسی قرار داده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که با وجود تشابه وزن، قالب، درون مایه و زبان دو منظومه، کاربرد زبان عامه در ایرج و هوبره نسبت به زهره و منوچهر کمتر است؛ چرا که زمانِ ایرج میرزا اقتضا می کرد که با مردم به زبان خودِ آنان سخن بگویند و بنویسند و از به کارگیری لغات و اصطلاحات و مثل ها و تکیه کلام های آشنای مردم خودداری نکنند. از طرفی دیگر، زبانِ آثار جمال زاده، میرزاده عشقی، نسیم شمال و دهخدا که زبان دوره مشروطه به حساب می آمد بر زبان شعری ایرج میرزا بی تأثیر نبوده است، در حالی که زبان لاربن به زبان معیار بسیار نزدیک است.
ویژگی های بنیادی سبک های شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعارة دستوری: شاخصی نو در تمایز زبان ادب و علم
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم مطرح در دستور نقش گرای نظام مند هالیدی، استعارة دستوری است که نوعی از استعاره معرفی شده است. هالیدی سه نوع استعارة دستوری - اندیشگانی، بینا فردی و متنی- را معرفی و متمایز کرده است. هدف این مقاله، بررسی میزان و شیوة کاربرد انواع استعارة دستوری در متون ادبی و علمی است. بدین منظور نویسندگان یک اثر علمی با عنوان «درآمدی بر جامعه شناسی زبان» نوشتة یحیی مدرسی و یک اثر ادبی با عنوان «تنگسیر» نوشتة صادق چوبک را برای نمونه انتخاب و تجزیه و تحلیل کرده اند. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که میزان استفاده از انواع استعارة دستوری در متون علمی و ادبی یکسان نیست. به نظر می رسد که نویسندة متون علمی برای غنی سازی محتوای عبارات، فشرده کردن اطلاعات، تخصصی ساختن متن برای مخاطب مخصوص خود، گویاتر ساختن مطالب و دلایل دیگر از استعارة دستوری استفاده کرده است. در مقابل نویسندة متن ادبی، استعارة دستوری را بسیار کم به کار برده است. دلایل یادشده درباره متون ادبی صادق نیست و کاربرد اندک آن را موجه می سازد. بنابراین مقاله با ارائه شواهد کافی از دو متن تلاش دارد تا استعارة دستوری را به عنوان یک شاخص برای تمایز متون علمی و متون ادبی معرفی کند.
درباره سبک
منبع:
صدف دی ۱۳۳۶ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
هند و شعر پارسی در نگاهی گذرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله پیوند میان شاعران فارسی زبان و هند به طور گذرا بررسی می شود . زیرا جای پای هند در شعر بسیاری از شاعران ایرانی به چشم می خورد و این امر البته به دلیل هم نژادی هم زبانی و همدلی دو ملت ایران و هند است که ستم ها و فشارهای برخی حاکمان در طول تاریخ هیچ تاثیر سویی بر روابط دوستانه ملت ها نداشته و روابط عمیق زبانی ، ادبی و فرهنگی همچنان تداوم یافته است .
تحلیل انسجام و هماهنگی انسجامی در مقامة مضیریّة بدیع الزمان همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة مایکل هلیدی تحت عنوان «زبان شناسی سیستمی- نقشی» از مهم ترین نظریات زبان شناسی است که در چارچوب نقش گرایی به شکلی سازمان یافته و منظّم به تحلیل متون مختلف ادبی می پردازد. او در بخشی از این نظریه از مؤلفه هایی سخن می گوید که یک متن منسجم بایستی از آنها برخودار باشد. سپس رقیّه حسن در یک نظریة جداگانه تکمیل کننده نظریه همسرش مایکل هلیدی با عنوان نظریه هماهنگی انسجامی به شمار می رود.
برخی منتقدان - همچون زکی مبارک، موسی سلیمان و ابن طقطقی- بر این باورند که مقامات به عنوان یکی از کهن ترین انواع روایی از انسجام لازم برخوردار نیست. گرچه این نظر تاحدودی صحیح است و هدف آموزش زبان از سوی مقامه نویسان تا حدودی باعث شده که به انسجام و پیوستگی متنی و معنایی چندان وقعی ننهند؛ اما در میان انبوه مقامات برخی ها از چنان انسجامی برخوردارند که با آثار روایی منسجم و در هم تنیده معاصر برابری می کنند. از آن جمله است مقامة مضیریة بدیع الزمان همدانی که در این نوشتار می کوشیم در پرتو نظریه هلیدی و نظریة تکمیلی رقیه حسن عوامل انسجام و هماهنگی انسجامی را در آن مورد بررسی قرار دهیم. برآیند این پژوهش نشان می دهد که مجموعه عوامل انسجام از قبیل دستوری، واژگانی و پیوندی به همراه سایر ویژگی های هماهنگی انسجامی مانند زنجیره ها و تعامل بین زنجیره ها باعث انسجام اجزای این مقامه شده اند.
متافیزیک، شعر و منطق در سنتهای شرقی (به یاد آناندا . ک و کوماراسوامی به مناسبت صدمین سال تولدش)
کاربرد استعاره دستوری گذرایی در مقایسه سبک دو رمان (تحلیل تطبیقی سبکِ مدیر مدرسه و اسرار گنج دره جنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره صاحب نظرانروش های مختلفی را برای گروه بندی یا به تعبیری، تعیین سبک آثار، مطرح کردند.بنابراین وجوداختلاف نظرها وجدال های فراوان برسر تعیین سبک آثار دراین میان امری اجتناب ناپذیر می نماید. در این جستار نویسندگان به دنبال تأیید یا رد روش های دیگر سبک شناسی نیستند، بلکه معیاری نو را به عنوان شاخص سبکی مطرح می سازند. دراین مقاله استعاره دستوری گذرایی به عنوان شاخصی برای تعیین سبک پیشنهاده شده است. به این منظور داستان ""مدیر مدرسه "" از جلال آل احمد و ""اسرار درّه ی جنّی"" از ابراهیم گلستان به عنوان نمونه انتخاب و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی و مقایسه شده است. در این آثار استعاره های دستوری گذرایی استخراج و به لحاظ میزان کاربرد باهم مقایسه شده اند. طبق بررسی های انجام شده، در کتاب اسرار درّ ه ی جنّی ابراهیم گلستان، تعداد استعاره ی دستوری در مقایسه با اثر جلال بسیار محدود است و بیشتر با استعاره ی دستوری گذرایی از نوع تبدیل ذهنی به وجودی و بعد از آن تبدیل ذهنی به رابطه ای روبرو هستیم. اما در کتاب مدیر مدرسه ی جلال، برخلاف اسرار درّ ه ی جنّی ابراهیم گلستان، استعاره ی دستوری گذرایی بکار رفته بسیار چشم گیر است و بیشتر این استعاره ها از نوع تبدیل فرآیند رابطه ای به مادی و بعد از آن کلامی به مادی است. نتایج به دست آمده فرضیه مارا، مبتنی بر کاربرد استعاره ی دستوری به عنوان شاخص، سبک تأیید می کند چرا که بر اساس بررسی این دو اثر، هم در میزان استعاره دستوری بکاررفته و هم در نوع آنها، تفاوت کاملأ مشهود است.
سبک شعر متعهد شیعی و مقایسه آن با سبک شعری دیگر فرقه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله از چهار ویژگی برجسته سبک شعر متعهد شیعی بحث شده است . همچنین مقایسه ای بین این ویژگیها در شعر متعهد شیعی و شعر دیگر فرقه ها انجام گرفته است . این ویژگیها عبارتند از : 1. نوآوری در مضمون و قالب قصیده : این نوآوری ‘نخستین بارتوسط کمیت بن زید اسدی درچکامه (بائیه) ابداع گردید. 2. کاربرد الفاظ و لغات ساده و روان : این ویژگی ‘تنها به سرایندگان شیعی محدود نمی گردد. 3. کاربرد استدلال و احتجاج: سرایندگان متعهد شیعی با دلیل و برهان ‘ حق مسلم علی (ع) و فرزندانش (ع) به امامت را بیان کردند .
نظری گذرا به نحو عربی و فارسی
حوزه های تخصصی:
قیدهای آغازین ، عنصری از الگوی وصفی- روایی در شعرِ نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قید به سبب جایگاه لغزانش در جمله ، کارکردهای گوناگونی دارد . در شعر سنتی ، جایگاه قید در بیت ، مقیّد به چارچوب تساوی مصراع ها و نظام قافیه است؛ اما جایگاه قید در شعر نو محدودیّت شعر سنّتی را ندارد . نیما شمار زیادی از اشعار نوی خود را با قید آغاز می کند و بیشترین کاربرد قیدهای آغازین اشعار نیما را سه قید مکان، زمان و حالت تشکیل می دهد . اینکه چرا نیما شعرهای خود را با قید آغاز می کند، پرسش این پژوهش را سامان می دهد . اگرچه در پاسخ به آن می توان انگیزه های متعددی را ذکر کرد ، مثل فضاسازی ، تمایل به نمایشی و دیداری نمودن شعر ، حتی ضرورت وزن و قافیه ، هدف اصلی نیما از کاربرد آگاهانه قیدهای آغازین تکمیل و تقویّت ساختار وصفی- روایی شعرش است؛ چنانکه در هنر تئاتر و سینما ، حفظ وحدتِ زمان و مکان و توجه به حالت صحنه و بازیگران از اصول مهم دراماتیک محسوب می شود . از این رو ، قیدهای آغازین ، عنصری از الگوی وصفی- روایی شعر نیما را تشکیل می دهند . قید مکان 149 بار ، قید زمان 82 و قید حالت 30 بار در آغاز اشعار نیما به کار رفته اند که قید مکان با 80/57 درصد ، بیشترین بسامد را دارد و نشان می دهد: 1 ) ساختارهای قید مکان نسبت به سایر ساختارها از نظر معنایی و موسیقایی قابلیّت زیبایی آفرینی بیشتری دارند؛ 2 ) قید مکان در شکل گیری الگوی وصفی- روایی شعر نیما نقش کارسازتری دارد و نگرش رئالیسم اجتماعی او را بهتر تصویر می کند . قید زمان در آغاز اشعار نیما بر سه معنای عمده دلالت می کند: 1 ) سمبلیک 2 ) خاطراتی 3 ) تقویمی؛ و قید حالت را می توان در دو مفهوم کلّی جای داد : 1 ) دلهره و اضطراب 2 ) خلوت گزینی و انزوا .
نگاهی انتقادی به ترجمه، تصحیح و تحشیه چین نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتاب چین نامه که به تازگی تصحیح و حاشیه نویسی شده است، واژ ه های فارسی فراوانی یافت می شود که در هند تحول معنایی یافته است؛ واژگانی که بدون دانستن معنای آن ها در زبان هندی، درک دقیق متن، دشوار و در مواردی ناممکن خواهد بود. با توجه به این که تا کنون فرهنگ جامعی برای آن دسته از لغات فارسی که در هند تحول معنایی یافته اند نوشته نشده است، برای تصحیح و تحشیه این اثر ناگزیر باید از فرهنگ هایی بهره برد که لغاتی از این دست را به صورت پراکنده دربرگرفته اند. در این مقاله این واژگان استخراج، دسته بندی و معنا شده اند. توجه به این دست واژگان علاوه بر این که به مطالعه دقیق تر متن کمک خواهد کرد، در بررسی ترجمه و تحشیه آن و همچنین بر تصحیح و گزینش نسخه اساس نیز تأثیر بسزایی خواهد گذاشت.