بررسی ماهیت خیال و ساختار تخیلی ای که شاعران و هنرمندان بر مبنای آن تفکر می کنند، در مباحث نقد ادبی و هنری از جایگاه والایی برخوردار است. مبنای بسیاری از رمزگشایی های متنی امروزه بر عهده کاوش-هایی در حوزه تخیل شناسی است. ژیلبر دوران (متولد 1921) تخیل شناس و اسطوره پژوه فرانسوی قرن بیستم، توانست با ابداع روشی علمی، اعتبار حقیقی تخیل را که به مدت دو قرن در غرب انکار می شد، دوباره بدان بازگرداند. این مقاله قصد دارد با تعمق در آرای این اندیشمند به تحلیل ساختارهای تخیلی داستان «کلوخ انداختن تشنه از سر دیوار در جوی آب» در ابتدای دفتر دوم مثنوی، روی آورد. مولوی در این حکایت، صحنه ای را ترسیم می کند که در آن عمل/کنشی (پرتاب سنگ و خشت به آب) تکرار می شود. این صحنه یک تخیل است. همچنین بر طبق قراینی که به دست خواهیم داد، مشخص می شود که نگاه و اندیشة تخیل-پرداز راوی نسبت به جهان، تحت تأثیر ساختارهای منظومه شبانه تخیل است. این منظومه که مربوط به ساختارهای اسرارآمیز یا آنتی فرازیک و ساختارهای دراماتیکی یا ترکیبی است با ویژگی هایی چون: تکرار، وابستگی فرد به جهان و دیدگاه تعاملی او نسبت به جهان، گرایش به عمل مینیاتورسازی و درک چرخه ای و... مشخص می شود.
یکی از اشکالات عمدهای که بر فرهنگنویسانِ شبه قاره هند وارد است، لغتسازی و ترکیبسازیهای ناروا است. پیدایش شماری از لغات و ترکیبات ساختگی در این فرهنگها معلول بدخوانی و تصحیفخوانیِ واژهها و ترکیبات دیوان شاعرانی همانند خاقانی است. البته برخی از این واژهها و ترکیبات ساختگی از شروحی که بر آثار خاقانی و نظامی و انوری نوشته شده، وارد فرهنگهای فارسی شده است.
از آنجا که یکی از منابع مهمّ لغت نامه دهخدا برخی از همین فرهنگهای هندی از قبیل برهان قاطع و فرهنگ جهانگیری است، غالب این لغات ساختگی از آن کُتُب به این لغتنامه وارد شده که در مواردی مؤلفان لغتنامه متوجه جعلی و ساختگی بودن بعضی از این واژهها و ترکیبات نشدهاند. در این جستار به بررسی و تحلیل دو واژه و ترکیب از همین دست، در فرهنگ جهانگیری و برهان قاطع پرداختهایم. فقره نخست که باز نمودن آن اهمیّت زیادی دارد، واژه «هرباسپ و هرباسپان» است که در برهان قاطع و فرهنگ جهانگیری به معنی «سیّاره» آمده و از مصرع: «هر پاسبان که طره بام زمانه داشت» در دیوان خاقانی برساخته شده و در بعضی منابع نیز به عنوان معادل فارسی واژه «سیّاره» پیشنهاد داده شده است. فقره دوم تحلیل ترکیب «نهی در نواد» در برهان قاطع است که حاصل تصحیفخوانیِ ترکیبی در شعر نظامی است
غیاث الدین بن همام الدین معروف به «خواندمیر»، مورّخ، منشی، شاعر، و نویسنده عصر تیموری، نوه دختری «میرخواند»، مؤلف کتاب روضة الصفا، است. نامة نامی ترسّل منشیانه ای است زیبا و خواندنی با نثری آمیخته به نظم، شامل دیباچه، نُه فصل، و هر فصل شامل چندین بخش که در نسخ موجود با نام سطر و لفظ تقسیم گردید. خواندمیر این نامه ها را در چهل و شش یا چهل و هفت سالگی، یعنی 925 یا 927 قمری، زمانی که مقیم هرات بود، برای اشخاص دیوانی اعم از طبقات اعلی و اشراف و طبقات عمومی جامعه به مناسبت های مختلف به نگارش درآورده است. نامة نامی بر اساس شش نسخه تصحیح شده است. نسخة اساس، به شمارة 3411 متعلق به کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، با قدمت بسیار، غلط کم تری داشت.
نامة نامی، این اثر گران قدر، به واسطة امتیازاتی همچون شیوایی نامه ها و داشتن اطلاعاتی دربارة علایم و اصطلاحات نگارشی تصحیح شد. این کتاب از منظر تاریخی نیز در روشن کردن زوایای تاریک تاریخ عصر تیموری و صفوی و نام بردن از اشخاصی همچون سلطان حسین بایقرا و فرزندان او و کمال الدین بهزاد برای پژوهشگران حائز اهمیت خاصی است.
چکیده کمک گرفتن از اساطیر و قصه های عامیانه برای حل مشکلات تصحیح متن و رسیدن به صورت صحیح قدیمی تر یک واژه یا مصرع و... شیوه ای راهگشا در تصحیح متون کلاسیک است. این شیوه خصوصاً در تصحیح ابیات شاهنامه بسیار استفاده شده است. یکی از ابیات چالش برانگیز شاهنامه که در نسخه های خطی و چاپ های مختلف به صورت های گوناگون ضبط شده بیتی است که تهمینه در داستان رستم و سهراب، هنگام معرفی خود به رستم می آورد: یکی دخت شاه سمنگان منم بزشک هزبر و پلنگان منم خالقی مطلق در مقاله ای که پیرامون این بیت نوشته آن را جزو ابیات تاریک شاهنامه دانسته که در مصرع دوم ضبط درست کلمات و معنی مصراع مبهم است. ابهام در این بیت باعث شده هر یک از پژوهشگران با دلایل خود صورتی از این بیت را پذیرفته و در مورد آن اظهار نظر کند. خالقی مطلق در یادداشت های شاهنامه ضمن پذیرفتن نظر یکی از پژوهشگران، تأکید می کند که ضبط قدیمی تر بیت همین است که آورده ایم و احتمالاً آیینی در پشت آن است که ما بی خبریم. بر همین اساس ما در این پژوهش برآنیم تا به کمک اسطوره شناسی تطبیقی ثابت کنیم که شخصیت تهمینه بازمانده الهه مادر یا یکی از ایزدبانوان باستانی است و همچنان که خود او تأکید کرده به واقع پزشک شیر و پلنگان بوده و با آنها در ارتباط است و ضبط قدیمی تر بیت ضبط صحیح می باشد.