فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، ساختار داستانهای طوطی نامه از جهات مختلف بررسی شده است. طوطی نامه از داستانهای منثور غنایی و تمثیلی است که به روش هزار و یک شب بیان شده است. در داستانهای طوطی نامه اغلب ویژگیهای قصه ها را می توان یافت؛ ویژگیهایی چون تاکید بر حوادث، وجود امور خارق العاده، محکم نبودن روابط علت و معلولی میان رویدادها، مطلق گرایی، ختم شدن به نتایج اخلاقی، تغییر ناپذیری شخصیتها، کیفیت روایت و فرضی بودن زمان و مکان. لحن و بیان تمام داستانها، جدی است و از طنز و مطایبه در بیان آن اثری دیده نمی شود. مجموعا 100 داستان در طوطی نامه وجود دارد. در داستانهای این اثر از 521 شخصیت استفاده شده است که 67.5 درصد عام و 32.5 درصد خاص هستند. بیشترین شخصیتها حیوانات (22.5 درصد) و صاحبان مشاغل (19 درصد) است. راویان و گویندگان داستانهای طوطی نامه عبارتند از: طوطی که 57 درصد داستانها را نقل می کند. حیواناتی نظیر شارک، مار، شغال و ... 11 درصد داستانها، خجسته 8 درصد داستانها، انسانهای دیگر نظیر راهب، وزیر، پادشاه و ... 18 درصد از داستانها را نقل می کنند و راوی 6 درصد از داستانها نامعلوم است. از مجموع 100 داستان 69 درصد دارای کنش و 31 درصد فاقد کنش خاصی است. همچنین 54 درصد داستانها نتایج و توصیه های اخلاقی دارد و 46 درصد فاقد این امر است. در 35 داستان به حوادث خارق العاده اشاره شده، 15 درصد داستانها دارای زمان و 85 درصد فاقد زمان است و سرانجام اینکه از مجموع 100 داستان، 50 درصد مکان دار و 50 درصد فاقد جایگاه مکانی مشخص است. برای ملموستر و عینی تر شدن پژوهش، نتایج با جدول و نمودار نشان داده شده است.
عوامل داستانی «فارسی شکر است»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله داستانفارسى شکر استنوشته محمد على جمالزاده از دید تکنیکهاى داستاننویسى بررسى شده است.بررسى عوامل داستانى درونمایه، طرح، زاویه دید و شخصیت پردازى و چگونگى برخورد جمالزاده به عنوا اولین داستاننویس معاصر به این عوامل و میزان موفقیت وى در نوشتن داستانى با معیارها فنون داستاننویسى مدرن، هدف نهایى این مقاله را تشکیل مىدهد.
"
طبقه بندی قصه/داستانهای سنتی فارسی(نقد و بررسی، شکل شناسی و گونه شناسی داستانهای فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گونه شناسی موجب شناخت بهتر، کامل تر و دقیق تر هر موضوعی است و یکی از روشهای علمی به شمار می آید. داستانهای فارسی با تمام وسعت، اهمیت و گذشته آن، تاکنون طبقه بندی جامعی نشده است. ایراد اساسی طبقه بندیهای موجود، به رغم تعدد و فراوانی، آمیختگی و دقیق نبودن آنهاست. اغلب طبقه بندیهای انجام شده چون از یک دیدگاه یا اعتبار خاص صورت نگرفته اند، موجب درهم ریختگی و آمیختگی انواع داستانها شده است. این مقاله، صرفاً طبقه بندی، نقد و بررسی، شکل شناسی و گونه شناسی داستانهای سنتی فارسی است. در اینجا پس از تبیین مساله و پیشینه آن، آرای مهم ترین قصه شناسان و قصه پردازان ایرانی را گزارش و نقد و بررسی می کنیم، سپس آرای قصه شناسان غیر ایرانی را بررسی و ارزیابی می کنیم تا وضعیت حال را توصیف و تشریح کرده باشیم. آن گاه بر اساس همین طبقه بندیها و با دادن نظم و سامان مناسب و برخی ملاحظات و توضیحات، طبقه بندی جامعی را به یازده اعتبار ارائه می دهیم. این طبقه بندی نقد، تحلیل و تطبیق را در پژوهشهای داستانی کلاسیک ، سهولت می بخشد. یازده اعتبار پیشنهادی عبارتند از: 1.قالب، 2. ساختار روایت، 3. مضمون و درون مایه، 4. حوادث، 5. هدف، 6. منشا، 7. پایان، 8. سطح ادبی، 9. قهرمانان، 10. نحوه ارائه، 11حجم.
قصه شناسی نوش آفرین نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوش آفرین نامه، داستان عامیانة منثوری در شرح عشق شاهزاده ابراهیم فرزند جهانگیرشاه، پادشاه چین و دلاوری های او برای رسیدن به معشوق خود، نوش آفرین گوهرتاج، دختر پادشاه دمشق است. ویژگی های سبکی بسیاری از داستان ها یا رمانس های عاشقانه سنتی و عامیانه را در این داستان می توان دید؛ ازجمله جنبه های شگفت آوری چون خرق عادت ها، انسان ها، جانوران، گیاهان، موجودات، مکان ها و اشیای شگفت انگیز، طرح مدور، گزاره های قالبی، استفاده از اشعار و ضرب المثل ها، کنایات و اغراق ها. زبان و بیان این داستان، نیمه ادبی است. نثر آن به شیوة نثر دوران قاجار است و کهنگی آثار دورة صفویه را ندارد. افعال وصفی و عبارات عامیانة فراوانی در آن دیده می شود. بن مایه های مهم داستان های عامیانه و عیاری در داستان دیده می شود. این داستان و داستان شیرویة نامدار، الگوی داستان گویی نقیب الممالک در نوشتن داستان امیر ارسلان بوده است. این مقاله ضمن معرفی و تحلیل ابعاد گوناگون ساختاری و محتوایی داستان نوش آفرین گوهرتاج، به بیان نمونه هایی از تاثیرپذیری داستان امیر ارسلان نامدار از آن می پردازد.
داستان های شاهنامة فردوسی: از استقلال تا انسجام (بررسی و نقد آرای تاریخ محور و اسطوره محور در تحلیل ساختار روایی شاهنامه و ارائة طرحی الگویی از ساختار اثر با استفاده از رویکرد نقد توصیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک منظومه های داستانی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد اسطوره ای
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای تاریخ بازتاب رویدادها و شخصیتهای تاریخی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد توصیفی
داستان های شاهنامة فردوسی در عین استقلال نسبی، در مجموعه ای منسجم، یک کل را تشکیل می دهند. این پیچیدگی روایی باعث شده است، شاهنامه پژو هان از دیرباز برای کشف پیوند هایی که داستان ها را به یکدیگر متصل می کند، کوشا باشند. در تحلیل ماهیت تاریخی یا اساطیری شا هان شاهنامه و خوانش محور طولی داستان ها، سه نوع دیدگاه وجود داشته است: تقسیم بندی سه گانه برتلس و پیروانش، چون صفا و استاریکف؛ تفسیر های تاریخ محور تاریخ گرایانی چون کریستن سن، بویس، هنینگ و خالقی مطلق از پیوند های تاریخی میان داستان های مستقل؛ تأویل اسطوره بنیاد اسطوره گرایانی چون دومزیل، ویکاندر، سرکاراتی و مختاری که انسجام محور طولی متن را بر ژرف ساخت اساطیری نظام مند آن مبتنی دانسته اند. در این جستار، ضمن بررسی و نقد این نظریات، کوشش شده، بر اساس رویکرد نقد توصیفی، دلایل انسجام روایی این اثر، تحلیل و محور طولی داستان های شاهنامة فردوسی به سه بخش اصلی که خاصیت الگویی دارند تقسیم شود: الگوی نخست: ""تاریخ اساطیری"" یا ""تاریخ نمادین انسان و ایران"" (از کیومرث تا کیخسرو)؛ الگوی دوم: ""تاریخ دینی"" یا ""تاریخ دین آوری"" (از لهراسپ تا بهمن کیانی) و الگوی سوم: ""تاریخ روایی"" (از بهمن هخامنشی تا انتها). این سه طرح، الگویی و تکرارشونده اند که با طبیعت چرخه و تسلسلی زمان در جهان اساطیر همخوانی دارند، در نتیجه می توان تجلیات ساختاری آنها را در پیکرة روایی شاهنامه مشاهده کرد.
رمان پسامدرن چیست؟
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
از چند سال پیش به این سو که نخستین رمانهای پسامدرن در کشور ما منتشر شدند، شناخت ویژگیهای رمان پسامدرن به یکی از مسائل مهم در مطالعات ادبی تبدیل شدهاست. به سبب کاربردهای متعددی که اصطلاح «پسامدرنیسم» در حوزههای گوناگونِ علوم انسانی پیدا کردهاست، هیچگونه اجماعی دربارة تعریف رمان پسامدرن موجود ندارد. مقالة حاضر، با تأکید بر ماهیتِ متکثّر بحثهای نظری که دربارة پسامدرنیسم از منظرهای گوناگون صورت گرفته، صرفاً کوششی است برای تقرّب به یکی از نظریههای تأثیرگذار دربارة رمان پسامدرن که در دو مقالة مشهور به قلم جان بارت مطرح شدهاست. در بخشِ نخستِ مقالة حاضر، بحثی در خصوص زمینههای فکری و فرهنگی و اجتماعیِ پیدایش پسامدرنیسم ارائه میشود. بخش دوم این نوشتار، شرحی است بر تطوّر آراء جان بارت دربارة رمان پسامدرن. در سومین بخشِ مقاله ، بر مبنای دیدگاه جان بارت، بحثی دربارة شیوة روایت در رمان آزاده خانم و نویسندهاش، نوشتة رضا براهنی، ارائه خواهد شد که شالودة آن، تأکید بر ماهیت پسامدرنیستیِ نحوة روایت در این رمان است. بخش پایانیِ مقالة حاضر، به نتیجهگیری از بحثهای ارائهشده اختصاص دارد.
زاویه دید در سه داستان کوتاه از «بیژن نجدی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زاویه دید، دریچه ای است
که نویسنده می خواهد خواننده از همان دریچه به داستانش بنگرد. زاویه دید در
داستان کوتاه به دلیل حجم کم آن، اهمیتی فراوان دارد. «نجدی»، داستان نویس مدرن و توانمند،
جایگاهی ویژه در داستان کوتاه معاصر دارد. او به فرم و ساخت داستان بیشتر توجه
دارد و در به کارگیری زاویه دید شگرد و مهارت خاصی دارد، به طوری که با هر زاویه دید
و چرخش آن به معنا آفرینی جدید و صورتی نو در داستان می پردازد. در این مقاله
ابتدا زاویه دید و انواع آن معرفی می شود. سپس به عنوان نمونه زوایه دید، سه
داستان «استخری پر از کابوس»، «روز اسب ریزی» و «دوباره از همان خیابان ها» از دو مجموعه آثار نجدی که زاویه دید
در آنها نقش برجسته و تأثیرگذاری در ساختار و رسیدن به هدف و معنا و مفهوم دارد،
تحلیل و بررسی می شود. نجدی در داستان اوّل، زاویه دید سوم شخص نامحدود سنتی را به
مدرن تبدیل نموده است. در داستان دوم، نویسنده با چرخش های متناوب، زاویه دید اول و
دوم شخص دو دنیای متفاوت را در یک دنیای کلی نشان می دهد. در داستان سوم با چرخش
زاویه دید سوم شخص به اول شخص و به سبب زنده شدن شخصیت داستان و اعتراضش به
نویسنده، نظریه «مرگ مؤلف و عدم قطعیت» وجود دارد. در مجموع زاویه دید در هر
سه داستان دچار دگرگونی شده است و باعث آشنایی زدایی می شود که کاری فرمالیستی است
و محتوا در آنها ارزش دست دوم دارد. این مقاله به بررسی همین دگرگونی های ساختاری
در سه داستان یادشده می پردازد.
دو بانوی عشق مقایسه تحلیلی-انتقادی شخصیت و جایگاه «هلن» و «منیژه» در دو حماسه ایلیاد و شاهنامه
حوزه های تخصصی:
حماسه های بزرگ ایران و یونان -شاهنامه و ایلیاد- از جهات فراوانی قابل بررسی و مقایسه اند؛ از آن جمله جایگاه شخصیت زن در این دو کتاب و به ویژه «هلن» ملکه زیبایی و منیژه بانو فرد دلداده «بیژن».هلن» به روایت «هومر»، زیباترین زن جهان، همسر «منلاس» است که دلداده «پاریس» پسر «شاه پریام» پادشاه «تروا» میشود و به همراه «پاریس» با دستبرد به خزانه پادشاهی به «تروا» می گریزد و زمینه جنگ طولانی و طاقت فرسای یونانیان با «تروا» را فراهم می سازد.اما «منیژه» با آنکه دختر شاه توران زمین است و با عشق خود به «بیژن» -پهلوان ایرانی- به همسری او درمی آید، در پس گرفتاری همسر دلبندش، در کنار او می ماند و برای رهایی همسر و معشوقش، با «رستم» -پهلوان نامدار ایرانی- همکاری می کند. این دو بانو، هر دو، شاهزاده و عاشق پیشه اند ولی یکی همسر و فرزند را به سبب کامجویی با «پاریس» رها می کند و دیگری با رها کردن خانواده شاهی خود، از همسر محبوبش تا پای جان حمایت می کند و اسباب نجات او را فراهم می سازد.این نوشتار، عهده دار بررسی ویژگی های انسانی، اجتماعی و عاطفی این دو بانو در این دو حماسه جاوید است.
ساختار داستانی زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی ساختار داستانی "زال و رودابه" (در جلد 1 شاهنامه فردوسی) می پردازد. به این منظور، ابتدا تعریفی از داستان و ساختار داستـان ارائه می کنـد و سپـس، ضـمن بـررسی عناصر این ساختار و تعیین مناسبات بین این عناصر به جستجوی این ویژگیـها در متن "زال و رودابه" می پردازد و با ارائه شواهدی به این نتیجه دست می یابد که متـن مـورد نظر، روایی - نمایشی است و در آن، عناصر داستانی بخوبی در خدمت پیشبرد داسـتان به کار گرفته شده است و طرحی مبتنی بر روابط علیّ، آن را از آغاز تا پایان، استحکام و انسـجام می بخشد.
بررسی ساختاری داستان بیژن و منیژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان بیژن و منیژه از جمله داستان های فرعی در طرح اندام وار شاهنامه است که طرح و ساختار ویژه ای دارد. برخی محققان در پی توجیه تاریخی داستان برآمده اند و اصل داستان را مربوط به عصر اشکانی دانسته اند؛ این در حالی است که در این داستان نشانه های اسطوره ای معناداری هست که نمونه های مشابه آن در دیگر متون نیز وجود دارد. مسأله ی اصلی این است که داستان بیژن و منیژه حاوی چه اندیشه ای است که موجب شمول و گستردگی آن گشته است؟ در عین حال، چگونه توانسته در طرح بزرگ شاهنامه جای گیرد؟ تجزیه و تحلیل ساختار داستان بر اساس روش ولادیمیر پراپ نشان می دهد ساختار اصلی داستان مبتنی بر طرح آشناسازی قهرمانی است. تکرار کارکردها و شخصیت های اصلی این داستان در سایر داستان های معروف ایرانی، ساختار بنیادین و غیرتاریخیِ داستان را تأیید می کند. بررسی ژرف ساخت داستان نیز نشان می دهد که ساختار داستان بیژن و منیژه تحت تأثیر آیین های باروری شکل گرفته و اشکال متنوّع آن در دیگر داستان ها نیز وجود دارد. شمول و گستردگی حوزه ی جغرافیایی آن نیز به سبب همین طرح داستانی و ساختار و ژرف ساخت مشترک است.
بررسی بازتاب کودتای 28 مرداد 1332 در آثار داستانی ابراهیم گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودتای 28 مرداد 1332 یکی از سه حادثه مهم سیاسی و تأثیرگذار یکصد سال اخیر تاریخ معاصر ایران است. انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی، دو حادثه دیگر این قرن به شمار می روند. این واقعه علاوه بر بازتاب گسترده به صورت صریح و پوشیده در ادبیات داستانی، در شکل گیری جریان سمبولیسم ادبی تأثیر داشته است. بسیاری از نویسندگان روشنفکر و مبارز به دلیل فشار و اختناق حاکم بر جامعه، با زبان و بیانی رمزی و تمثیلی در نقد مسائل اجتماعی- سیاسی کوشیدند و مسائلی همچون شکست جنبش ملی، روحیه یأس و ناامیدی، استقرار استبداد داخلی و نفوذ مجدّد استعمار در مرکز توجه آنان قرار گرفت. در پژوهش های ادبی، انعکاس و به ویژه نتایج حادثه کودتا در داستان نویسی معاصر کاویده نشده است. در این پژوهش، نحوه انعکاس کودتا در آثار داستانی ابراهیم گلستان به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتیجه بررسی ها نشان می دهد که انعکاس این رویداد در داستان های ابراهیم گلستان بیشتر در حوزه درونمایه، شخصیت و فضاسازی است. درونمایه هایی مانند عدم اتّحاد و همدلی در میان آدمها، دخالت بیگانگان در عرصه های سیاسی و فرهنگی و اعتراض به جوّ اختناق زده و ناامن جامعه، روحیه یأس و ناامیدی و شکست و تردید و پوچی در شخصیت های داستانی و توصیف فضای استبدادی و تیره جامعه، بازتاب کودتا را در داستان های گلستان نشان می دهد. گلستان در این داستان ها به صورت غیر مستقیم و با استفاده از نماد و تمثیل، انتقاد خود را نسبت به اوضاع جامعه بیان کرده است.
روایت گردانی در قصه های عامیانه و داستانهای نوین فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای «روایت پژوهیِ درزمانی» عرصه های گوناگونی را می توان متصور شد که گونه شناسیِ روایت در دوره های تاریخی مختلف یکی از آنهاست، و جستن پیشینه ی فنون داستان پردازیِ نوین در قصه های عامیانه ی بومی یکی دیگر. در همین راستا و با این گمان که حتا در صورت تغییر کارکرد یا چه بسا نقش باختگیِ کاملِ روایت نماهای شفاهی، باید آثاری از آنها در رمان و داستان کوتاه فارسی به جا مانده باشد، نگارنده ی مقاله ی حاضر بر آن بوده تا پس از معرفیِ نمونه ی ظریفی از این قالب های کلامیِ خاصِ روایت در پیکره ای مشتمل بر دویست و هفتاد قصه ی عامیانه که دست کم هفتاد سال از گردآوری و ثبت هرکدام می گذرد، روند زوال یا صرفاً تحول نقشی این قالب ها را در ادبیات داستانی ایران پی بگیرد. (حوزه های درخور روایت پژوهیِ تطبیقی میان قصه های عامیانه و داستان های نوین فارسی، دامنه ای چنان گسترده و بکر را می پوشاند که حتا ترسیم حدود آن از حوصله ی این جستار بیرون است. پس جای شگفتی نخواهد بود اگر آنچه در پی می آید صرفاً حاصل بررسیِ مقابله ایِ ساز وکارِ روایتگردانی میان صحنه های موازی یا متناوب در دویست وهفتاد قصه ی عامیانه ی ایرانی و پیکره ای شاملِ بیش از سیصد داستان معاصر فارسی باشد.)
بررسی ساختار و گونه روایی در متن سفرنامه ناصرخسرو براساس نظریه ژپ لینت ولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های منحصر به فرد سفرنامه ناصرخسرو بر خلاف دیگر سفرنامه ها، شروع با حادثه داستانی، برخوردار بودن از زبان روایی- ادبی، حکایت های دلنشین، دقت و جزئی نگری است. اگر چه ساختار کلی قالب سفرنامه با داستان و رمان تفاوت دارد اما سفرنامه ناصرخسرو به دلایل منحصر به فرد روایی و ساختاری بیشتر ساختاری شبیه به قصه و داستان دارد تا سفرنامه و گزارش. بسیاری از ویژگی های ساختاری داستان، از جمله وضعیت اولیه، نیروی تخریب کننده، وضعیت میانی و موقعیت پایانی، ساختار متفاوتی به این سفرنامه داده است. علاوه بر این، گونه های روایی خاص این اثر موجب شده است تا مخاطب به آسانی جذب آن گردد. این پژوهش کوششی است برای تبیین ساختار طرح و گونه های روایی در سفرنامه ناصرخسرو. بدین منظور از رویکرد روایت شناختی نوین ژپ لینت ولت بهره برده ایم. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که بر اساس نظریه ژپ لینت ولت ناصرخسرو، برای بیان دیده ها و شنیده های خود از الگوی روایتی همسان(راوی = کنشگر) و از دو گونه زاویه دید درونی و صفر استفاده نموده است.
بررسی مقامات ابوالقاسم حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات عرب،مقامات به نوشته هایی با نثر مسجوع و متصنع اطلاق می گردد که نویسنده در ضمن بیان داستان هایی که معمولا پیرامون کدیه و گدایی است،سعی دارد قدرت هنری و ادبی خود را نیز به نمایش بگذارد.سابقه ی نگارش این گونه داستان ها که دارای یک قهرمان و راوی خیالی است به بدیع الزمان همدانی(398-355 ه ق )بر می گردد و ادامه و پرورش آن ،توسط ابوالقاسم حریری-که بر پیش کسوت خود،سبقت جست –صورت گرفت .البته نگارش مقامات به حریری ختم نشد بلکه وی باعث شد مقلدان زیادی به تقلید از او مقامه بنگارند و شارحان و حافظان کثیری ،اثر اورا شرح و حفظ نمایند. در این مقاله به تعریف مقامه،سابقه و علت مقامه نگاری ،معرفی حریری و اثر او پرداخته خواهد شد.
داستان لیلی و مجنون در گستره ادبیات تطبیقی (مطالعه موردی: ادبیات و هنرهای زیبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان لیلی و مجنون، روایتی نا مکرّر از کهن داستان «عشق» است که گذر روزگاران، غبار کهنگی بر رخساره اش ننشانده است. این داستان هرچند ریشه در تاریخ کهن قوم عرب، در سده نخست هجری دارد؛ امّا تنها در یک اثر ادبی، با عنوان نمایشنامه لیلی و مجنون، اثر احمد شوقی، آن هم در دوران معاصر، بازتاب می یابد. ولی به محض ورود به ایران در سده چهارم، در سروده های شاعران نامی بازتاب یافته و در سده ششم، نظامی گنجوی منظومه ای به نام لیلی و مجنون
می سراید که 66 منظومه شعری به پیروی از آن سروده می شود و پس از پهنه ادبیّات، در بسیاری از هنرهای زیبای ایرانی از قبیل نگارگری، خوشنویسی، تئاتر (نمایش)، سینما، موسیقی، فرش بافی و... نیز رسوخی چشمگیر می کند. در ادبیّات ترکی نیز بیش از 30 منظومه به تقلید از لیلی و مجنون نظامی سروده شده که تئاتر (نمایش و اُپرا)، موسیقی و سینمای آذربایجان را هم باید به آن اضافه کنیم. در هندوستان، این داستان، بیشتر از ادبیّات، در صنعت فیلم سازی سینمای هندوستان بازتاب داشته است که از همین رهگذر، کشورهایی چون ایران، تاجیکستان، آذربایجان و مالزی، درصدد ساختن فیلم هایی با عنوان «لیلی و مجنون» برآمدند. این داستان با ورود به دیگر کشورها، آراسته به آداب ورسوم آن ها گردیده و هم رنگ مردمان همان محیط گشته است؛ گویی اینکه «لیلی» و «مجنون»، مردمانی از همان سرزمین هستند.
کارکرد توصیف در چند داستان کوتاه معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره در آثار ادبی، توصیف و روایت به شکلی غیرقابل تمایز در هم تنیده اند. همسو با پژوهش های روایت شناسانه در دهه های اخیر، نظریه های متعددی نیز به ارائه ی الگوهایی از کارکردهای مختلف توصیف در آثار متفاوت پرداخته و به هر یک از انواع ادبی، شکل خاصی از توصیف را نسبت داده اند. در این میان، توصیف در آثار رئالیستی و ناتورالیستی از جایگاه ویژه ای برخوردار و نقش آن در پرداخت رویدادها و شخصیت ها انکارناپذیر است. جستار پیش رو، با هدف تعمیم نظریه های مربوط به توصیف بر چندین داستان رئالیستی و ناتورالیستیِ معاصر فارسی، سعی دارد پس از مطالعه تاریخچه و جایگاه توصیف در رمان، نقش آن را در تعیین چارچوب مکانی-زمانی، رسالت آموزشی و به طور کلی زیبایی شناختیِ چند داستان کوتاه ایرانی تبیین نماید. در این راستا، داستان-هایی از جمال زاده، هدایت، علوی، آل احمد و چوبک را برگزیدیم و کارکردهای گوناگون توصیف را در آن بررسی کردیم: نتایج این تحقیق نشان می دهد که در آثار نویسندگان مذکور، توصیف نه تنها عنصری خنثی و توقفگاه در روند روایت نبوده بلکه از طریق شگردهای استتار آن در روایت، امکان پیشبرد داستان نیز فراهم شده است. علاوه بر تبیین رفتار و کنش شخصیت ها، توصیف در داستان-های مورد مطالعه گاه به آماده سازیِ چارچوب مکانی-زمانیِ داستان می انجامد و گاهی نیز به شکل مجموعه ای از بینش های لغت نامه ای درمی آید و کارکردی آموزشی می یابد.