طنز و شوخی تقریبا همپای تکوین شعر و ادب در زبان فارسی سابقه دارد . از اخوانیات که طنزهای دوستانه بین ادیبان و شاعران محسوب می شود ، تا زمانی هزار ساله ای است که تجلی های گوناگون طنز فارسی را در خود جای داده است . طنزهای نخستین زبان فارسی به شوخی هایی که برخی از شاعران با بزرگان دربار کرده و در خلال آنها پاره ای درد دل ها را مطرح نموده اند ، باز می گردد. بدیهی است که به علت تعلق داشتن این طنز به قرون وسطای فکر و اندیشه ، نمی توان امروزین می رود ، از آنها داشت ولی در هر صورت در عین ابتدایی بودن و ناپختگی از نوعی گزندگی خالی نیستند . نکته جالب در همین نمونه ها این است که به علت فضای باز فرهنگی که در قرن چهارم ، هنرمند می توانست درباره بزرگان کشور این گونه طنز آمیز سخن بگوید.
حماسه مضحک یکی از گونه های ادبی و نوعی تقلید مضحک و طنزآمیز است که در آن زبان و اسلوب فخیم حماسی برای توصیف عملی بی ارزش یا هدفی غیر متعالی به کار می رود. صفت مشخص حماسه مضحک، ناهم سازی میان موضوع و سبک یک اثر است که در آن موضوعی عوامانه با انشاء عالی و کلماتی فاخر خاص حماسه بازگو می شود. گاهی نیز برعکس، موضوعی برجسته با زبانی عامیانه اما در وزنی حماسی بیان می گردد که بنا به تعریف منتقدان غربی «بورلسک» نامیده می شود. چنین به نظر می رسد که آفرینش گران حماسه های مضحک فارسی، به تفاوت بین بورلسک و حماسه مضحک توجهی نداشته اند. در این مقاله پس از ارائه تعریف هایی برای حماسه مضحک، ویژگی هایی چون شخصیت های مضحک، تقلید تمسخرآمیز از شاهنامه فردوسی، توصیف و تصویرسازی مضحک، ناهم سازی میان موضوع و زبان، تمسخر عناصر حماسی مثل حوادث داستانی مضحک، نامه نگاری طنزآمیز، اغراق طنزآمیز و... تشریح می شود تا بدین ترتیب شباهت و نزدیکی حماسه مضحک به طنز و حماسه نشان داده شود. برای آن که جایگاه حماسه مضحک میان انواع طنز و حماسه دریافت شود، انواع حماسه مضحک از نظر قدمت، حجم، قالب، زبان و بیان، رواج و قدمت، به شیوهای توصیفی- تحلیلی معرفی می گردد. سپس با این یادآوری که ژرف ساخت اغلب حماسه های مضحک فارسی انتقادهای سیاسی- اجتماعی است، ابعاد گوناگون حماسه مضحک بررسی می شود.
میرزا ابوالقاسم فرهنگ شیرازی (1242-1309 ق)، ادیب، شاعر، نویسنده، مترجم، فرهنگ نویس، خطاط، و صورتگر چیره دست عصر قاجار، چهارمین پسر ذوفنون شاعر و خطاط شهیر، وصال شیرازی است و دیوان، فرهنگ فرهنگ، شرح حدائق السحر، اخبار سلسله وصالیه، و ترجمه البارع فی احکام النجوم از آثار ارجمند اوست. در برخی از منابع، آثاری طنزآمیز یا سراپا طنز به فرهنگ نسبت داده شده است. اما نگارنده از بن تردید دارد که فرهنگ فکاهه و طنز هم پرداخته باشد. از این روی بر آن شد که، با طرح موضوع، به جستجوی حقیقت برخیزد مگر به کرامت صاحبان نظر- به ویژه رازدان سرمایه های ایران شناسی، استاد ایرج افشار- و فضلای اهل خاندان پرمایه وصال، اسناد و اخباری به دست آید که از رخسار حقیقت پرده بگشاید.
طنزهای «غلام رضا روحانی» ضمن بازتاب اوضاع اجتماعی ایران در دوره پهلوی اول و اوایل پهلوی دوم، حکایت از هم زیستی و هم دلی او با توده مردم داشته و از لحاظ زبان شناختی و جامعه شناختی قابل بررسی است. مقاله حاضر با روشی تحلیلی-توصیفی درصدد است به بررسی مهم ترین درون مایه های طنز در اشعار روحانی، نگرش وی نسبت به موضوعات و مناسبات اجتماعی و چگونگی بازتاب آنها بپردازد. روحانی ضمن طرح دیدگاه های انتقادی سیاسی- اجتماعی، برای بازنمود هنری تر و تأثیرگذارتر آنها از عناصر و شگردهای زبانی و بیانی مختلف استفاده می کند؛ مثلاً با استفاده از باهم آیی واژگانی، تضاد معنایی بسترهای مناسبی را برای به چالش کشیدن تبعیض ها و تضادهای سیاسی- اجتماعی و ایدئولوژیکی فراهم می سازد. وفور واژگان و ترکیبات عامیانه به عنوان ابزاری برای طرح مسائل اجتماعی به زبان مردمی از ویژگی های زبانی طنز روحانی است. تشبیه بنیاد بودن طنزهای روحانی دال بر این است که تشبیه در تصویر موضوعات اجتماعی و دریافت آنها توسط مردم، قدرت بیشتری دارد. انتقاد از شرایط محیطی همچون آلودگی شهرها و نبود زیرساخت های مورد نیاز، واقعه کشف حجاب و جنگ جهانی و پیامدهای آن، مشکلات اقتصادی و برخی از موضوعات اجتماعی، مانند غرب زدگی، مسائل زنان، بیکاری و وضعیت بغرنج اداری از جمله موضوعاتی است که در طنز روحانی بازتاب یافته اند. تحلیل طنزهای شاعر بیانگر کنش اجتماعی وی برای اصلاح، تغییر یا نفی گفتمان های موجود محسوب می شود. شاعر جز در برخی موارد، همچون پیشرفت و تحصیل و اشتغال زنان و یا حمایت از کالای ملی، غالباً به انتقاد و نفی وضع جامعه می پردازد و به دنبال تغییر آنهاست.