درخت حوزه‌های تخصصی

عرفان و تصوف در ادبیات

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲٬۱۴۴ مورد.
۲۲۱.

نقش و جایگاه زمان در ایجاد تعلیق و ضدّتعلیق در رساله الطیرهای فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان تعلیق ضدّتعلیق ژنت رساله الطیرها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۳۵۱
در یک نگاه کلی، رساله الطیرها اغلب متونِ رواییِ کوتاه قلمداد می شوند. معتقدان به این دیدگاه، کاربرد اندک عوامل تعلیق آفرین و حداکثریِ عناصر ضدّتعلیقی را دلیل این اختصار می دانند. در این مقاله، می خواهیم براساس اصل زمان روایت، ثابت کنیم نه تنها عناصر تعلیق آفرین و ضدّتعلیقی همپای هم در این آثار نقش آفرینی کرده اند، چه بسا، عناصر تعلیق آفرین بیشتر از عناصر ضدتّعلیقی کاربرد داشته اند، همچنین به دنبال آن هستیم تا دلیل و جایگاه کاربرد عناصر تعلیقی و ضدّتعلیقی را در این آثار بررسی کنیم. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی به این نتایج رسیده است که عناصر تعلیقی در این آثار با بسامد یازده نسبت به عناصر ضدّتعلیقی با بسامد سه کاربرد بیشتری داشته اند. در عناصر تعلیق آفرین، تعویق از طریق تکرار و برای تأکید بر درون مایه عرفانی، بیشترین و در عناصر ضدّتعلیقی، حذف مطالب به جهت بی اهمیت بودن، کمترین بسامد را دارند. این امر حاکی است موضوع عرفانی تعلیمی و حالات روایت شنو تعیین کننده اصلی کاربرد این گونه عناصر بوده است. هر جا راویان باید برای آموزش، مطلبی را تکرار کنند از تعلیق استفاده کرده و هر جا شرایط روایت شنو اقتضا می کرده، مطالب را حذف و به ضدّتعلیق روی آورده اند.
۲۲۲.

جایگاه و نقش «خواطر» در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنت اول عرفانی سیر و سلوک واردات خواطر خاطر نفی خواطر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۷۳
موضوعات و بحث های مربوط به سلوک عرفانی به دو دسته کلی تقسیم می شود: امور اکتسابی و امور غیرمکتسب. هر سالکی با کوشش به موضوعات اکتسابی دست می یابد؛ اما امور غیرمکتسب بدون اختیار سالکان بر آنان وارد می شود و همه نمی توانند به آن دستیابی داشته باشند؛ بر همین اساس از این امور با عنوان «واردات» یاد می کنند. یکی از مهم ترین واردات عرفانی «خواطر» است که به سبب اهمیت بسیار، همواره در کانون توجه عارفان و مشایخ سنّت اول عرفانی بوده است. با وجود اهمیت بسیار خواطر، در هیچ یک از طرح های سلوکی که عارفان و مشایخِ عرفان و تصوف تدوین و تبیین کرده اند، جایگاه خواطر به درستی مشخص نیست. در بسیاری از متون عرفانی و سخنان مشایخ، عبارات و اشاراتی درباره خواطر آمده است؛ ولی همه این مباحث غیرمنسجم و پراکنده است و نقش و جایگاه خواطر در نظام سلوکی به صراحت تبیین نشده است. این پژوهش با تحلیل مضمون سخنان مشایخ سنّت اول عرفان اسلامی درباب «خاطر»، نقش و جایگاه خواطر را در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی تبیین کرده است. یافته ها نشان می دهد خواطر در همه مراحل سیر و سلوک ممکن است بر سالک وارد شود و او را از طی کردن مسیر بازدارد و یا بر توان و سرعت او بیفزاید. درواقع خواطر پس زمینه همه منزل ها و اعمال سلوکی به شمار می رود و از ابتدا ضروری است سالک با انواع و اقسام و روش های نفی آن آشنا شود تا خواطر در مسیر سلوک مانع حرکت وی نشود و حتی شتاب و توان او را تقویت کند.
۲۲۳.

خشونت در مجالس رزم با تأکید بر نگاره های اسطوره ای دوالیستی نگارگری ایران از منظر اسلاوی ژیژک (خشونت اسطوره ای)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خشونت اسطوره ای ژیژک مجالس رزم نگارگری هنر ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۷ تعداد دانلود : ۵۵۷
رزم در باور ایرانیان قدمت بسیاری دارد و مبارزه همیشه از مهم ترین چالش های پیش روی قهرمانان ایرانی بوده است. این مبارزه ابتدا با درگیری دائمی خیر و شرّ مطرح می گردد و سپس به صورت های متفاوت در دوره های مختلف هنر ایران، بازنمود پیدا می کند. اسلاوی ژیژک، متفکر معاصر غربی، در کتاب ها و مقالات خود به مبحث خشونت پرداخته و سویه های پنهان آن را افشاء کرده است. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی تطبیقی، درصدد است بررسی کند که در نگارگری ایران، خشونت چگونه و با چه مفاهیمی (دوالیستی) تصویر شده است و سپس با بررسی دیدگاه ژیژک در باب خشونت (خشونت اسطوره ای) گفتار وی را با نگاره های اسطوره ای ایران تطبیق دهد. این مقاله، سه نمونه از نگاره های شاهنامه فردوسی را با نظریه خشونت اسطوره ای تطبیق داده و میزان انطباق گفتار اسلاوی ژیژک و والتر بنیامین درباره خشونت را بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این نظریه قابلیت مطالعه تطبیقی با نگاره های ایرانی را دارد و می تواند روشی برای نقد هنری ایران باشد.
۲۲۴.

اثرپذیری محمد غزالی در احیاء علوم الدین از اللّمع فی التصوّف و قوت القلوب در موضوع سماع(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: احیاء علوم الدین اثرپذیری سماع اللُّمع فی التصوّف قوت القلوب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱
نویسندگان در این پژوهش می کوشند با تمرکز بر موضوع سماع مشخص کنند ابوحامد محمد بن محمد غزالی در تألیف احیاء علوم الدین (492 ق.) چگونه و چقدر از دو کتاب اللُّمَع فی التصوف (از ابونصر سَرّاج طوسی) و قوت القلوب (از ابوطالب مکی) بهره برده است. رویکرد نویسندگان توصیفی تحلیلی است. تحقیق درباره احیاء علوم الدین به شناخت بیشتر فرهنگ تصوف و ادبیات فارسی یاری می کند. در این پژوهش نمونه هایی مطرح و بررسی خواهد شد که غزالی در تألیف احیاء از اللُّمع و قوت القلوب بهره برده است؛ مانند انواع وجد و سماع و دیدگاه پیامبر اسلام، یاران ایشان و بزرگان تصوف؛ عمده این برگرفته ها گفتار صوفیان و حکایت هایی مربوط به آنان است. شیوه استفاده غزالی از مطالب این دو اثر به چند صورت است: نویسنده مطلبی را موبه مو نقل می کند؛ به ضرورت، مطلبی را تفصیل و گسترش می دهد؛ چکیده و برگزیده مطلبی را می آورد؛ مطلبی را با طبقه بندی و دگرگون کردن عرضه می کند. گفتنی است نقل دقیق سلسله راویان در نظر غزالی مهم نیست.
۲۲۵.

بررسی شخصیت «هدهد» در منطق الطیر عطار براساس نظریه «خودشکوفایی» آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منطق الطیر هدهد خودشکوفایی ابراهام مزلو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۲ تعداد دانلود : ۳۱۹
منطق الطیر عطار با طرح مبانی عرفان اسلامی به طور عام و نظریه وحدت وجود به طور خاص، همچنین با داشتن جنبه های تمثیلی و نمایشی، شأن و جایگاهی محکم در زبان و ادبیات فارسی دارد. هدهد یکی از شخصیت های برجسته در این اثر است که توانست با تأکید بر کنش جمعی و بسیج عمومی، مرغان دیگر را برای حرکتی جدید و متفاوت متقاعد کند. منش و روش هدهد در اقناع و بسیج مرغان بر مبنای نظریه های روانشناختی انسانگرا، تحلیل پذیر و درخور بررسی است. نظریه «خودشکوفایی» ابراهام مزلو، پدر روانشناسی انسان گرا، در رفتارشناسی و شناخت هدهد رهبر پرندگان در مسیر رسیدن به سیمرغ به خواننده کمک می کند تا شخصیت هدهد را به عنوان سمبل انسان خودشکوفا و کنش گرا بهتر درک کند. به نظر می رسد هدهد در جایگاه یک رهبر خودشکوفا و کنش گر توانسته است با تکیه بر ویژگی هایی مانند گشودگی نسبت به تجربه های اوج، تأکید بر منطق گفت وگو و مکالمه، هوش کلامی، انعطاف پذیری، اشتیاق و صداقت، خلاقیّت و دوری از تقلید، خودبسندگی و خودمختاری و درک متقابل، بسیج عمومی و کنش جمع محور، مرغان را به نتیجه ای مطلوب و آرمانی برساند که همانا رسیدن به جایگاه سیمرغ است. در این مقاله سعی می شود با تأکید بر نظریه خودشکوفاییِ مازلو، به شخصیت شناسی هدهد و همچنین انجمن های معناگرا پرداخته شود.
۲۲۶.

«محو در محو و فنا اندر فنا» نقد شبکه مؤلفه های «محو و فنا و نیستی» در غزلیات عطار از دیدگاه زبان شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: غزلیات عطار زبان شناسی ساختارگرا ساختار غزل ساختار بیت فنا محور هم نشینی و تداعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۸۴
در این پژوهش با مطالعه غزلیات عطار، فراوانی کاربرد مفاهیم و واژگان «محو»، «فنا»، «نیستی» و... بررسی شده است. موضوع فنا در غزل عطار دارای دایره واژگانی متعدد و ساخت های زبانی در سطح های واج، واژه، گروه و جمله و فرم است؛ به حدی که اندیشه اصلی و محوری عطار در غزلیات، موضوع فناست؛ این موضوع ذهن و زبان شاعر را سرشار کرده و عناصر زبانی و معنایی بسیاری را در این شبکه جای داده که تاکنون از منظر زبان شناسی بررسی نشده است. در این پژوهش به روش اسنادی کتابخانه ای و براساس دیدگاه های زبان شناسی ساختارگرا، این موضوع برجسته غزل عطار بررسی، دسته بندی و تحلیل شده است. عطار در محور هم نشینی و تداعی واژگانی، نمادها و تلمیحات و تعبیر های بسیاری را به موضوع پربسامد محو و فنای سالک و عاشق اختصاص داده است؛ شناخت این موارد از منظر زبان شناسی ساختارگرا دیدگاهی تازه به مخاطب خواهد داد. بنابر نتایج این پژوهش افزون بر تقابل ها و تضادها، تداعی معنایی و واژگانی، هم معنایی، باهم آیی اسمی (اسم+ اسم/ اسم + صفت) و... نیز عمیقاً نحو زبان غزل عطار را در بر گرفته است. این شاعر از تداعی آوایی و آوای «ف» نیز غافل نبوده است و از آن برای القای فنا بهره برده است. همچنین بسیار به اسطوره های فنا و مرگ مشتاقیِ دینی و عرفانی مانند حضرت یحیی (ع)، امام حسین (ع)،ادریس و حسین منصور در زمینه همین شبکه مفهومی اشاره کرده است. اندیشه فنا چنان در فکر عطار نفوذ داشته که زبان غزلش سرشار از عناصر متعدد زبانی در این باره است و فرم و ساختار شبکه ای غزل، در بیشتر غزلیات، مرهون نظام مندی همین تمهیدات ساختارساز است.
۲۲۷.

رهیافت های تحلیلی- انتقادی مولوی در علم و عالم شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مولوی علم شناسی عالم شناسی روش شناسی علوم رهیافت های تحلیلی- انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۲۵۰
موضوع علم و علم آموزی یکی از مباحث مهم و محوری جلال الدین محمد بلخی، عارف و اندیشمند بزرگ قرن هفتم است که در آثار خود با شناختی دقیق به معرفی و نقد علم و عالمان، و بیان آفات، غایات و آسیب شناسی آن پرداخته است. مولوی دانش های بشری و صاحبان علوم را به دو دسته حقیقی و دینی، و تقلیدی و دنیایی تقسیم می کند؛ اما ضروری ترین بحث با جنبه پیشینی و مقدماتی از نظر او آفت شناسی، غایت شناسی، انگیزه شناسی و وظیفه شناسی درباره انواع علوم و معارفی است که آدمی در این دنیا فرا می گیرد و یا به طالب علمان و متعلمان آن می آموزاند. در این پژوهش با روش تحلیل محتوا و با رویکردی منطقی-روش شناختی و هرمنوتیکی، رهیافت های نظری و انتقادی مولوی در علم و عالم شناسی در چهار عنوانِ نقدی و آسیب شناسانه، کارکردی و غایت شناسانه، روانی و انگیزه شناسانه، و اخلاقی و وظیفه شناسانه دسته بندی شده است. نخستین دستاورد پژوهش آشکار شدن این موضوع است که مباحث مولوی در حوزه علم و عالم شناسی شاید بیشتر و پیش تر از دیگر مباحث او ضرورت و قابلیت بررسی علمی و معرفتی دارد، دوم آنکه فواید و کارکردهای بالقوه یا بالفعل منطقی، انتقادی و اخلاقی این نوع علم شناسی معلوم می شود، و سومین کارکرد مهم و اخلاقی- معرفتی این رویکرد می تواند آن باشد که اهل علم را با توجه دادن به آسیب ها و انگیزه ها و وظایف، از آفات و عوارض ناشی از علم آموزی صرف برحذر دارد.
۲۲۸.

سیر تحول ایزد وای از اسطوره به کیکاووس در حماسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایزد وای کیکاووس اسطوره حماسه تحول اساطیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۰ تعداد دانلود : ۴۴۳
اشراف بر پیشینه اساطیری شخصیت های حماسی، در تحلیل کارکردهای آنان در آثار ادبی کمک قابل توجهی خواهد کرد. مطالعه خویشکاری های ایزد وای و وجود برخی تشابهات میان این ایزد و کاووس شاهنامه سبب گردید تا به مقایسه تطبیقی میان این دو شخصیت اساطیری بپردازیم. کاووس شاهنامه ، از بزرگ ترین پادشاهان حماسی ایران و برخوردار از پیشینه ای اساطیری است. وای نیز، ایزد باد و هواست که بر فضای تهی میان آسمان و زمین حکمرانی می کند. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به این نتایج که عبارتند از تشابه در شخصیت متلوّن و ابهام انگیز، فرّه مندی، جادو پزشکی، جنگاوری، پیک مرگ و سرشت بادی، مکان زندگی و پدر نخستین انسان بودن است، دست یافته. هر چند اختلافات جزیی در میان آن ها دیده می شود، اما وجود این گونه همسانی ها میان این دو شخصیت اساطیری و بررسی و مطالعه سیر تحوّل و تنزّل ایزدان اساطیری به عالم حماسه، ما را بر این داشت که گمان کنیم کاووس شاهنامه صورت تحوّل یافته و انسانی وایو، ایزد باد و هوا است که در حماسه ملی ما؛ شاهنامه با حفظ مهم ترین خویشکاری های خود در قالب پادشاهی حماسی نمایان گشته است. هدف از انجام چنین پژوهشی بی شک نمایاندن پیشینه ایزدی کیکاووس و تأثیر در رفتار و کردار حماسی و شخصیت چندی بعدی او در شاهنامه است.
۲۲۹.

بررسی و تحلیل تعالیم تصوف بر مبنای نظریه گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گفتمان تصوف فوکو قدرت اِپیستمه (معرفت)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۴ تعداد دانلود : ۴۴۵
تصوف به مثابه یک نهاد اجتماعی در تاریخ ایران از اهمیت فراوانی برخوردار است. اصول، قواعد و تعالیم آن دارای آیین خاصی بوده که صوفیه ملزم به رعایت آن بوده اند. تصوف به موازات تغییرات سیاسی و اجتماعی، فراز و فرودهایی داشته و دارای گرایش ها و شاخه های بسیاری بوده است، اما با همه گستردگی، همچنان می توان آن را به عنوان یک گفتمان فوکویی در نظر گرفت. پژوهش حاضر با روش تحلیلی تطبیقی در پی کشف کارکردها، ساختار و تشریح مقوله قدرت در تصوف بر پایه نظریه گفتمان قدرت فوکو است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تصوف دارای کارکرد دوگانه است؛ از یک سو نوعی انضباط عمومی به وجود می آورد، آزادی فردی را تحت شعاع قرار می دهد و تعالیم آن، گزاره های قدرت را تقویت و تثبیت می کند؛ از سوی دیگر تصوف اگرچه درون اِپیستمه (معرفت و آگاهی) زمانه خود قرار دارد، در برخی مواقع می تواند دامنه معرفت عمومی را گسترش داده و به عنوان یک گفتمان رقیب در برابر گفتمان های دیگر از جمله نهادِ قدرتِ حاکم مطرح شود و با توزیع قدرت و ثروت، تا حدودی هرچند اندک از خودکامگی نهادهای موازی و به خصوص نهاد حاکم بکاهد.
۲۳۰.

تحلیل ارتباط ترامتنیِ همایش پرندگان نوشته پیتر سیس با منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حماسه عرفانی - تعلیمی ترامتنیت بازنویسی متون بازآفرینی ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۰ تعداد دانلود : ۲۴۹
هدف پژوهش حاضر توصیف و تبیین سازوکار ارتباطِ ترامتنیِ کتاب همایش پرندگان نوشته پیتر سیس با منطق الطیر عطار در عرصه جهانی است. براساس اسناد پیرامتنی، این کتاب با اقتباس از منطق الطیر برای مخاطب کودک و نوجوان در قالب داستان منثور بازآفریده شده است. این پژوهش با رویکرد بینامتنی به توصیف ارتباط ترامتنی همایش پرندگان با منطق الطیر و تبیین وجوه ارتباطات پنجگانه بین آن ها و ارزیابی ظرفیت الگوی ترامتنیت ژنت می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد داستان همایش پرندگان با منطق الطیر در ارتباطاتِ بینامتنی از نوع صریح و ضمنی، بیش متنیِ همان گونه و تراگونه و فرامتنیِ تأییدی و تشریحی بنابر اقتضای مخاطب خود اشتراک دارد و از منظر روابط بیش متنیِ تراگونه و سرمتنی، تفاوت هایی ازجمله کاهش حجم، تغییر قالب و فروکاست بُعد عرفانی به حماسی- تعلیمی را شامل می شود. پیرامتن های درون و برون، میزان وفاداری داستان همایش پرندگان را به اثرِ اصلی نشان می دهد. واکاوی ظرفیت الگوی ژنت، علاوه بر نمایشِ کارکرد آن، معضلاتی چون کمرنگی نقش خواننده، دریافت و واکنش فعال او، عدم استقلال متن و نبودِ نظامِ ارزیابی ساختاری از نوعِ دور هرمنوتیکی در منتها و غایتِ پرداخت این بوطیقای باز را نشان می دهد.
۲۳۱.

جایگاه و نقش «خواطر» در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سنت اول عرفانی سیر و سلوک واردات خواطر خاطر نفی خواطر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۱۹۵
موضوعات و بحث های مربوط به سلوک عرفانی به دو دسته کلی تقسیم می شود: امور اکتسابی و امور غیرمکتسب. هر سالکی با کوشش به موضوعات اکتسابی دست می یابد؛ اما امور غیرمکتسب بدون اختیار سالکان بر آنان وارد می شود و همه نمی توانند به آن دستیابی داشته باشند؛ بر همین اساس از این امور با عنوان «واردات» یاد می کنند. یکی از مهم ترین واردات عرفانی «خواطر» است که به سبب اهمیت بسیار، همواره در کانون توجه عارفان و مشایخ سنّت اول عرفانی بوده است. با وجود اهمیت بسیار خواطر، در هیچ یک از طرح های سلوکی که عارفان و مشایخِ عرفان و تصوف تدوین و تبیین کرده اند، جایگاه خواطر به درستی مشخص نیست. در بسیاری از متون عرفانی و سخنان مشایخ، عبارات و اشاراتی درباره خواطر آمده است؛ ولی همه این مباحث غیرمنسجم و پراکنده است و نقش و جایگاه خواطر در نظام سلوکی به صراحت تبیین نشده است. این پژوهش با تحلیل مضمون سخنان مشایخ سنّت اول عرفان اسلامی درباب «خاطر»، نقش و جایگاه خواطر را در سیر و سلوک در سنّت اول عرفانی تبیین کرده است. یافته ها نشان می دهد خواطر در همه مراحل سیر و سلوک ممکن است بر سالک وارد شود و او را از طی کردن مسیر بازدارد و یا بر توان و سرعت او بیفزاید. درواقع خواطر پس زمینه همه منزل ها و اعمال سلوکی به شمار می رود و از ابتدا ضروری است سالک با انواع و اقسام و روش های نفی آن آشنا شود تا خواطر در مسیر سلوک مانع حرکت وی نشود و حتی شتاب و توان او را تقویت کند.
۲۳۲.

بررسی تطبیقی بوران دخت و آتنا، الهگان جنگ آوری در داراب نامه و اودیسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آتنا بوران دخت زن در اساطیر داراب نامه طرسوسی اودیسه هومر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶ تعداد دانلود : ۴۱۷
پژوهش در قلمرو اساطیر، آن هم از طریق تطبیق ادبیّات ملل، کشف نمادهای جهان شمول را در پی خواهد داشت. اسطوره ها، افسانه ها و حماسه های ملل هندواروپایی بازتاب جهان بینی مشترکی هستند که می توان آن را در لابه لای متون ادبی رصد کرد. یکی از درون مایه های مهم این قلمرو، زنان و ویژگی های خاص ایشان، در خلال قرن ها دگرگونی، در اعتقادات و آئین های اسطوره ای است. این مقاله بر آن است تا با دیدگاهی اسطوره ای و روشی تطبیقی، به قیاس نقش زنان در دو حماسه اودیسه و داراب نامه طرسوسی بپردازد. در این بررسی، کارکردهای برجسته شخصیت های اصلی زن در این دو اثر و شباهت های ایشان شمرده شده است. نگارنده برای بررسی این شباهت ها، پس از برشمردن ویژگی ها و خویش کاری های «آتنا» الهه جنگاوری و خردورزی یونانی، و «بوران دخت» پهلوان بانوی خارق العاده داراب نامه، اثبات می کند که بوران دخت، بازآفرینی متأخر «آناهیتا»، الهه ایرانی است که با آتنای یونانی، هم عرض و همسان است. این نوع همسانی و این همانی در بستر حماسه های دو فرهنگ مختلف، نشانگر ریشه ها و خاستگاه های یکسان اساطیر در ادبیّات ملل است.
۲۳۳.

بررسی و تحلیل مفهوم رضایت از زندگی در مثنوی مولوی با استفاده از روان شناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی روان شناسی مثبت گرا مثنوی معنوی رضایت از زندگی رضا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۰ تعداد دانلود : ۱۷۴
در روان شناسی مثبت گرا، مفهوم کلی «رضایتمندی از زندگی» بازخورد شیوه ادراک و ارزیابی انسان از همه موقعیت های زندگی اش است. این مفهوم در مثنوی معنوی به شکلی فضیلت خواهانه و ثابت و کلی ارائه شده است و همه موقعیت های زندگی انسان را فرامی گیرد. از نظر مولوی می توان با وجود موقعیت های نامطلوب در زندگی، رضایتمندی کامل را از زندگی به دست آورد؛ شیوه کسب آن نیز ارزیابی شناختی صحیح از دنیا، باور و پایبندی به جهان بینی الهی اسلام و عمل به راهکارهایی خاص است. نویسندگان این پژوهش با استناد به عرفان مولوی، مبانی رضایتمندی از زندگی را از مثنوی استخراج و با مبانی روان شناسی مثبت گرا پیوند می دهند. ارزش های معنوی و الهی در سیروسلوک عرفانی مولوی، زمینه ساز سلامت روان و رضایتمندی انسان از زندگی است. برپایه این پژوهش مشخص می شود که مولوی رضایتمندی را هیجانی ربّانی می داند که با آموزش و ایجاد باورهای سازگارانه و عملکرد مبتنی بر ارزش های الهی به دست می آید؛ سالک با کسب آن شایسته فنای صفاتی و اتصاف به صفات الهی می شود و سرانجام در زندگی چیزی به جز اراده خداوند طلب نمی کند. هدف در این پژوهش شناخت و تحلیل این مفهوم کلی و مؤلفه های مرتبط با آن در اندیشه های مولوی با استفاده از آموزه های روان شناسی مثبت گراست. نتایج این بررسی نشان می دهد رضایتمندی از زندگی یکی از مفاهیم متعالی تمدن و عرفان اسلامی است؛ همچنین یک مفهوم تعلیمی عمومی و ثابت در مثنوی معنوی است؛ این مفهوم با ترویج باورها و مهارت های کنترل هیجانات منفی و افزایش هیجانات مثبت در قالب حکایات و مواعظ و تمثیل ها و با تبیین مفاهیمی مانند رضایت به مقدَّرات و صبر و شکر و قناعت ارائه شده است. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی و بر مبنای روش اسنادی و برپایه تحلیلِ محتوای مثنوی مولوی است.
۲۳۴.

هستی و مرگ در پرتو تجربه های شهودی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عطار تجربه شهودی هستی مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۲۶۶
نگرش عطار به هستی و مرگ برآمده از تجربه شهودی است. این تجربه ها حاکی از مواجهه آدمی با سطح پنهان هستی است. عطار شرح این شهود را تنها ازطریق زبان خواب یا زبان فکرت میسر می داند. مسئله اصلی مقاله این است که هستی در تجربه های شهودی عطار چگونه تصویر شده و تأثیر چنین نگرشی به تصور مرگ چیست؟ با بررسی مثنوی های عطار این نتایج حاصل شد که عناصر هستی در ظاهر، امور مقدر فیزیکی خود را انجام می دهند و در باطن، درد طلب آنان را به جنبش وامی دارد. آدمیان عموماً گرفتار سراب اند. آنکه به گنجِ قعر دریای عالم دست یابد، خداوند را چون آفتابی تابنده در این عالم خواهد دید. در قالب تمثیل ایاز و سلطان، وجه معشوقانه سلطان تصویر می شود که تنها در شهود و با «ترک عدد» آشکار می شود و خدا، جهان و انسان یکی است. با چنین نگرشی به هستی، با مرگ، جزء به کل می رسد و عین کلی می شود که با صورت پذیری از او جدا گشته بود. مرگ را نیز ازطریق تجربه های شبه مرگ مثل فنا، شهود تجلی خداوند و تجربه احوال قیامت در دنیا می توان تجربه کرد. برخی تصاویر شهودی از مرگ عبارت اند از رسیدن نور از بی جا، احساس خورشید در درون، خوردن خورشید، فرودآمدن خورشید و محو شبنم در دریا. عارفان گویی همزمان در دو جهان به سر می برند. آدمیان به مراتبِ کوشش خود در فراروی از حواس ظاهر امکان چنان تجاربی را خواهند داشت. چنین نگرشی در زوال ملال و معنادار گشتن هستی و مرگ مؤثر خواهد بود.
۲۳۵.

فرامتنیت و چگونگی تغییر شکل و بازسازی چهره های اسطوره ا ی اورفه و اوریدیس در رمان مِرکور نوشته ی اَمِلی نوتومب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: املی نوتومب فرامتنیت دوگانگی رمان مِرکور اسطوره اورفه و اوریدیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۲۶۶
یکی از ویژگی های پست مدرن رمان های اَمِلی نوتومب، استفاده از اسطوره است و یکی از اسطوره هایی که رمان های این نویسنده و خصوصاً مرکور را تحت الشعاع قرار می دهد، اورفه و اوریدیس است. اَمِلی نوتومب از این اسطوره الهام می گیرد، تغییراتی اساسی در آن می دهد و آن را با نگاه فمینیستی خود بازنویسی می کند. در این رمان، برخلاف اسطوره اورفه و اوریدیس، نقش زن بر مرد ارجحیت دارد و حرف اول را می زند. در این پژوهش، سعی بر آن است تا با روش تحلیلی تطبیقی چگونگی این تغییرات و تکنیک های استفاده شده را شرح دهیم. سیستم ارتباطی که این اسطوره و رمان مِرکور را به هم پیوند می دهد فرامتنیت نام دارد. همچنین سعی خواهیم کرد تک اسطوره های اصلی سازنده تصویر اوریدیس، دوگانگی شخصیت های زن، دوگانگی ساختار رمان و همچنین واژگونی نقش ها را به تفصیل توضیح دهیم. شخصیت های اَدِل و اَزِل مسیرهای مختلفی را طی می کنند و دو تصویر متفاوت از اوریدیس به نمایش می گذارند. در واقع، این تغییرات که به علت استقلال و ابهام شخصیت زن رمان به کمک فرایند دوگانگی در تصویر اوریدیس به وجود می آید باعث می شود نویسنده نسخه جدیدی از اسطوره اورفه و اوریدیس ارائه دهد که در آن زن بر مرد برتری دارد.
۲۳۶.

تحلیل ساختاری دروج در آیین مزدیسنا و اسطوره های پیشاآریایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقد ایزدبانو دروج گسست گفتمانی پیشاآریایی مزدیسنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۵ تعداد دانلود : ۲۹۹
دروج (دروغ) در نظر ایرانیان قبل از اسلام، بسیار ناپسند و زشت بوده است تا جایی که آن را یکی از دستیاران اهریمن می پنداشته و گاهی نیز دروج را خود اهریمن و دیو تصوّر می کرده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به ریشه یابی واژه «دروج» در زبان اوستایی می پردازد و با ژرف کاوی در ساختار واژگانی از یک سو، و کنکاش در مفاهیم تطبیقی، از سوی دیگر می کوشد تا صورتی دیگرگونه را از طرح مسئله به دست دهد. از این منظر، دروج در جایگاه یک مفهوم اهریمنی در گستره گسست های گفتمانی، با ایزدبانوان دوران پیشاآرایی مورد قیاس و سنجش قرار می گیرد و با تأمّل در خویشکاری های الهه های باستانی؛ نظیر میترا، آناهیتا و... سعی می شود تا دیگرگونی های معنایی و زبانی این مفهوم اهریمنی (دروج) توصیف شود. تکیه اصلی در این پژوهش بر تثبیت و تأیید چیستیِ مادینه دروج است. با توجّه به ویژگی زن سالاری بدوی و ایزدبانوان باستانی، جنبه مادینگی دروج استنتاج می شود. بررسی های به عمل آمده نیز نشان می دهد که صورت های کهن الگوهای مادینه در آیین مزدیسنا، از سویی دچار محدودیت و تغییر ماهیّتی شده و از سوی دیگر، کهن الگوهای مادینه ای که با مبانی آیین مزداپرستی در تقابل بوده، به صورت موجودات اهریمنی، تجلّی یافته اند. دروج یکی از این موجودات است.
۲۳۷.

بررسی بازتاب باورهای آئین میترایی در افسانه های لری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایزدِ مهر ادب عامه افسانه های لری باورهای دینی باورهای اسطوره ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۴ تعداد دانلود : ۴۲۳
میترائیسم یا مهرپرستی یکی از کهن ترین آئین های جهان است که پرستش آن به دوران ماقبل زرتشت برمی گردد. میترا خداوند پیمان و روشنایی است که با بی نظمی، خشک سالی، نافرمانی و دروغ مخالف است و به جنگاوری مشهور است. به دلیل ویژگی های خاص این ایزد، آئین میترایی در مناطق زیادی رواج یافت. با توجّه به اینکه افسانه بازمانده روایت های مقدّس اسطوره ای است که ریشه در برخی از اعتقادات آئینی دارد، در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی بازتاب باورهای آئین میترایی در افسانه های لری پرداخته می شود. بستر پژوهشی مقاله افسانه هایی است که به زبان فارسی در استان های لرنشینِ چهار محال و بختیاری، لرستان و کهگیلویه و بویراحمد گردآوری شده اند. هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل رد پای باورهای میترایی و کارکردهای آن در افسانه های لری است. خواننده با مطالعه این مقاله درمی یابد که بعضی از باورهای اسطوره ای و دینی مربوط به آئین میترایی، با حفظ کارکرد خود و برخی دیگر با دگردیسی هایی، در افسانه های لری ریشه دوانیده است. باورهای مربوط به چگونگی تولد، جنگاوری و بارورکنندگی ایزد مهر و نیز باورهایی که در این آئین پیرامون پدیده های خورشید، خروس، کلاغ، عقاب، سرباز، آتش، عدد هفت و گاو وجود دارد، از این دسته اند.
۲۳۸.

تحلیل اسطوره شناختی درام گاو اثر غلامحسین ساعدی، با تکیه بر جایگاه کهن الگویی گاو در اساطیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اساطیر کهن الگوی گاو درام گاو غلامحسین ساعدی قربانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۳ تعداد دانلود : ۴۰۵
در اندیشه فرهنگ های جانمندانگار، جانور برگزیده، نماینده نیرویی ازلی است که برای کفاره گناهان یا برکت بخشی باید قربانی گردد. گاه انسان برگزیده و جانور برگزیده در قربانگاه جانشین یکدیگر می گردند. این قربانیِ جانشین، در ادیان ابراهیمی اغلب شتر یا گوسفند است، اما نگاهی به انگاره های مرتبت با گاو در باورهای پیش از اسلام ایران، آشکار می سازد که قربانی برگزیده برای ایرانیان باستان گاو بوده است که در سیمایی کهن الگویی با قربانی شدن خود سبب برکت یافتن طبیعت می گردد. هدف این پژوهش تاریخی با روش توصیفی تحلیلی و توسعه ای که داده های کیفی آن به شیوه اسنادی گردآوری شده اند، پی جویی ریشه های اساطیری درام گاو اثر غلامحسین ساعدی با رویکرد اسطوره شناسی تطبیقی است. نتیجه پژوهش آشکار می سازد که کنشگران اساطیری این روایت عبارتند از: شمن (مش اسلام)، راهبه ها (ننه خانم و ننه فاطمه)، قوای اهریمنی (راهزنان پوروسی)، قربانی جانوری (گاو)، و قربانی انسانی (مش حسن). پس از مرگ گاو، مش حسن جانشین او می گردد و در نهایت او نیز دچار مرگی همسان گاو می شود تا مرز میان دو قربانی انسانی و جانوری از میان برداشته شود.
۲۳۹.

بررسی مقایسه ای انگاره مکاشفه در عرفان روزبهان بقلی و هیلدگارد بینگنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روزبهان بقلی هیلدگارد بینگنی مکاشفه عرفان مقایسه ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۲ تعداد دانلود : ۳۰۷
مکاشفه از منظر برون دینی یعنی آشکارگی امر مقدس بر مبنای فیض الهی بر انسان که بروندادش تجربه عرفانی، وحدت، معرفت و حیاتی نو و دیگر است. بر این اساس، پدیدار مکاشفه را می توان در سه ضلع؛ یعنی تجلی امر مقدس، انسان و نقش مکاشفه بررسی کرد. از آنجا که بنیاد نوشته های روزبهان بقلی و هیلدگارد بینگنی بر شالوده تجربیات مکاشفه ای استوار شده، نگارنده در پیِ آن است که انگاره مکاشفه را برمبنای سه ضلعِ مکاشفه در میان یافته های عرفانی این دو عارف واکاوی کند. روش مقایسه ای به کاررفته در این پژوهش به جای بهره بردن از قالبی به نام تشابه و تفاوت (ذات گرایی و ساختارگرایی)، این است که ابتدا مشخصه های اصلیِ هر  ضلع را بررسی می کند، سپس مانند دو آیینه آنها را روبه روی هم قرار می دهد. یافته های ما نشان می دهد که روزبهان طالب تجربه ای وجودی از خداست و در مکاشفه با خدا مشارکت می جوید؛ درحالی که هیلدگارد در مکاشفه، به سرّ الهی معرفت می یابد و به عنوان نفر سوم آن را برای جامعه مسیحی روایت می کند.
۲۴۰.

بازتاب قصه حضرت یونس (ع) در آثار مولانا و تشابه آن با منابع عرفانی پیشین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قصه های پیامبران یونس (ع) ذوالنون (ع) مولانا آثار مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۳ تعداد دانلود : ۴۲۷
قصه های پیامبران همواره بستری ملموس و قابل فهم برای مخاطب بوده که عارفان برای بیان اندیشه های خود از زمینه تمثیلی آن بهره برده اند. مولانا جلال الدین (د.672ق) از جمله عارفانی است که قصه را ابزاری برای ارائه معنا قرار داده و از قصه های پیامبران سود جسته است. زندگی یونس (ع)، عناصر ویژه ای را در اختیار مولانا نهاده که بستری مناسب برای بیان اندیشه های اوست. او به دنبال روایت خطی قصه یونس (ع) نیست و به مقتضای سخن و مخاطب، جزئی از قصه را برمی گزیند. این نوع گزینش، نگاه نوین مولانا به قصه و به کارگیری آن برای روشن داشت اندیشه اش است. پژوهش حاضر کاوشی برای بررسی دیدگاه متون عرفانی پیش از مولانا درباره یونس (ع)، روایت مولانا از قصه و میزان شباهت آن ها است که از روش توصیفی تحلیلی بهره می برد. پس از بحث و بررسی این موارد، به این نتیجه می رسیم که مولانا با وجود برداشت هایی از آثار پیشینیان، در نهایت، تأویل ها و دیدگاه های خود را ارائه کرده و در بخش هایی، مؤلفه های معنایی هنری جدیدی آفریده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان